تظاهـر و ریـاکاری نمایش نداشتـهها
یکی از بیماریهای روانی، ریاکاری و ریاورزی است؛ زیرا شخص ریاکار از دوگانگی شخصیتی رنج میبرد و گرفتار نفاق و همچنین خودشیفتگی یا احساس کمبود است. شناخت علل و عوامل، نشانهها و آثار و نیز درمان این بیماری روانی میتواند شخص و جامعه را از بسیاری از عواقب این بیماری حفظ کند. نویسنده در این
یکی از بیماریهای روانی، ریاکاری و ریاورزی است؛ زیرا شخص ریاکار از دوگانگی شخصیتی رنج میبرد و گرفتار نفاق و همچنین خودشیفتگی یا احساس کمبود است. شناخت علل و عوامل، نشانهها و آثار و نیز درمان این بیماری روانی میتواند شخص و جامعه را از بسیاری از عواقب این بیماری حفظ کند. نویسنده در این مطلب با مراجعه آموزههای قرآن بر آن است تا ابعاد گوناگون این بیماری را تبیین و راههای درمان را بیان کند.
چیستی و ماهیت ریا
ریا، از واژه رَاءَى به معنای دیدن و یا رؤى به معنای نگاه کردن با چشم یا با قلب مانند رویای در خواب مشتق شده است.(المصباح، ج ۱ – ۲، ص ۲۴۷، «روى»)
ریاکاری در اصطلاح به معنای آشکار کردن عمل در نزد مردم تا آن را ببینند و به او گمان خیر پیدا کنند(ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمعالبیان، بیروت، ۱۴۰۸ ه.ق، چاپ دوم، ج۲، ص۶۵۰.) و نیز به معنای«تظاهر کردن به نیکی، دورویی و نفاق (معین، محمد؛ فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۱۷۰۰.) و انجام کار برای نشان دادن به دیگری آمده است.»(سیاح، احمد؛ فرهنگ بزرگ جامع نوین، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸، ج۱، ص۶۳۱.)
ریاکاری در فرهنگ عامه و علم اخلاق، عبارت از آن است که انسان بخواهد با ارائه کارهای نیک خود، مقام و منزلتی در دل مردم پیدا کند.
اما در اصطلاح شرعی، ریا آن است که آدمی در انجام عبادات شرعی، به دور از اخلاص بخواهد تظاهر به انجام آن کند و چنین قصدی داشته باشد.(نگاه کنید: فهری، احمد؛ بحثی پیرامون ریا و عجب، تهران، انتشارات نهضت زنان مسلمان، ۱۳۵۹، چاپ چهارم، ص۶.)
پس ریاکاری در اصطلاح شرعی اخص از اصطلاح اخلاقی است؛ زیرا ریا در علم اخلاق، اختصاص به اعمال عبادی نداشته و شامل سایر افعال غیر عبادی انسان نیز میشود.
امام خمینی(ره) در این باره میفرمایند: «ریا عبارت است از نشان دادن چیزی از اعمال حسنه یا خصال پسندیده و یا اعمال حقه به مردم، برای منزلت پیدا کردن در قلوب آنها و اشتهار پیدا کردن نزد آنها به خوبی و صحت و امانت و دیانت بدون قصد صحیح الهی».(موسوی خمینی، روحالله؛ شرح چهل حدیث، تهران،موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۸۵، ص۳۵.)
رفتارهای نمایشی و متظاهرانه که ظاهری نیک و باطنی خالی از حقیقت داشته باشد و به منظور جلب توجه دیگران، با انگیزههای سودجویانه و یا جاهطلبانه انجام میگیرد را رفتارهای ریاکارانه میگویند.
واژه متضاد ریا، اخلاص است به این معنا که هرگاه ریا از دری وارد شود، اخلاص از در دیگر خارج میشود. همان طور که «اخلاص» رمز موفقیت، منشا نورانیت و محبوب ذات حضرت احدیت میباشد، در نقطه مقابل، ریا عامل هلاکت، منشا کدورت و وسیلهای برای ارضای خواستههای نفس و نفسانیت است.
واژه «رئا» ۵ بار درآیات قرآن به کار رفته است.
نشانههای ریا
از نظر آموزههای قرآن، ریاکاران مردمی بیمار دل هستند و از بیماری روانی و نفاق و دورویی و گاه احساس کمبود رنج برده و برای خودنمایی و بزرگنمایی تظاهر به کار خیر میکنند و گاه این رفتار آنها برخاسته از خودشیفتگی است که اهل نفاق نیز بدان گرفتارند؛ زیرا منافق کارهای بد و زشت و فساد و افساد خویش را اصلاحات دانسته و آن را نیکو میداند.
اگر بخواهیم ریاکار و سالوس را بشناسیم، میتوانیم از تضاد رفتاریاش او را بشناسیم و از بیماردلی او آگاه شویم. اگر کسی در خلوت و تنهایی رغبت به عمل و عبادتی نداشته باشد، ولی وقتی در انظار عموم قرار میگیرد، از کسالت فارغ شده و حالت نشاط پیدا میکند، این شخص ریاکار و عمل او ریایی است.
از آنجا که برای ریا مراتبی است که برخی روشن و بعضی مخفی است و تشخیص مراتب مخفی بسیار مشکل است، ائمه اطهار(ع)برای آن، علائم و نشانههایی بیان کردهاند که اگر کسی خواست خود را بیازماید و بفهمد که آیا در او این صفت ناپسند وجود دارد یا نه، میتواند با آن نشانهها تشخیص دهد.
امام صادق(ع) از امیرالمومنین علی(ع) نقل میکند: «ثَلاثُ عَلامات للمُرائی: ینْشطُ اِذا رَایالنّاس، وَ یکسِلُ اِذا کانَ وحدَهُ، وَ یحِبّ اَنْ یحْمَدَ فی جَمیعِ اُمُورِهِ؛ ریاکار دارای سه نشانه است: ۱.هنگامی که مردم او را در حال عمل و عبادت ببینند نشاط پیدا میکند؛ ۲. ولی در حال عبادت اگر تنها باشد کسل میشود؛ ۳. و دوست دارد که در همه امور از او تعریف کنند.(محمدبن علی ابن بابویه؛ الخصال، مصحح: علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۴، ج۱، ۱۶۰؛ بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۳۰۳.)
نشانههایی که امام علی(ع) مطرح میکند بیانگر تاثیر محیط بر رفتار شخص و نیز احساس کمبودی است که ریاکار در خود مییابد به طوری که دوست دارد با تعریف و تمجید دیگران این کمبود و حقارت درونی را جبران کند.
پس ریاکار اگر به کاری اقدام میکند، دنبال کارهایی میرود که چشم پر کن باشد و بتوان تظاهر به آن کرد. بنابراین از اعمال عبادی و نیکی که باطنی و نهان است و امکان آگاهی و دیده شدن در آن وجود ندارد، اجتناب میورزد و تنها کارهایی انجام میدهد که دیده و شنیده شود و چشم پرکن باشد و موجبات اشتهار و محبوبیتش را فراهم آورد.
افراط در کارها از نشانههای ریاکاری است. پیامبر (صلی الله علیه و آله )می فرماید: الْوَلِیمَهًُْ أَوَّلَ یَوْمٍ حَقٌّ وَ الثَّانِیَ مَعْرُوفٌ وَ مَا زَادَ رِیَاءٌ وَ سُمْعَهٌ؛ ولیمه (سور) دادن، روز اول حق است و روز دوم احسان، از دو روز که گذشت، خودنمایى و شهرتطلبى است.(کافى، الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۶۸، ح ۴)
آثار ریا کاری و تظاهرنمایی
ریا و ریاکاری یک امر شخصی و فردی نیست که آثار زیانبارش تنها متوجه شخص ریاکار شود؛ زیرا ریاکاری و تظاهرنمایی همیشه در برابر دیگران انجام میگیرد و ریاکار با رفتار ریاکارانه خود، ذهن و دل دیگران را مورد هدف قرار میدهد و با دغلبازی و حیلهگری، فلز کم ارزش زرنگار را به عنوان طلا و زرناب معرفی میکند. این گونه است که گاه سرمایه اجتماعی اعتماد را از مردم سلب میکند. حضرت علی(ع) این گونه رفتارها را تقبیح میکند و میفرماید: ما اقبح بالانسان باطنا علیلا و ظاهرا جمیلا؛ چقدر زشت است که برای آدمی که باطنی بیمار و ظاهری زیبا داشته باشد.(غررالحکم، حدیث۹۶۶۱)
آثار اجتماعی و فرهنگی ریاکاری را نمیتوان نادیده انگاشت و از کنار آن بسادگی گذشت؛ زیرا جامعهای که به آفت «ریا» مبتلا شود، اعتماد و اطمینان، تعهد و وفای به عهد، صداقت و صراحت و امثال این گونه ارزشها، در میان چنین مردمی به کلی رنگ میبازند و اصول اخلاقی جامعه که زندگی مردم برآن اصول استوار است را متزلزل میکند.
ریاکاری و سالوسی آثار و کارکردهایی دارد که موارد زیر از جمله آنهاست:
۱. فقدان اخلاص: ریاکاری ضد اخلاص است؛ زیرا ریاکار هر کار نیک و خیری را به قصد دیده شدن و محبوبیت در نزد مردم انجام میدهد. از این رو خداوند در آیات قرآن با تاکید بر مردم میفرماید:رئاءالناس، نمایاندن و آشکار کردن برای مردم.(بقره، آیه ۲۶۴؛ و نیز نساء، آیه ۳۸ و ۱۴۲) از روایات معصومین(ع) براحتی میتوان فهمید که اساس سعادت انسان بندگی خالصانه است و اگر بندهای عملی را انجام دهد که در آن ریا باشد اثری نداشته و در پیشگاه خداوند پذیرفته نیست.
۲. همدم شیطان: ریاکار و سالوس همدم شیطان است و شکی نیست که شیطان بدترین همنشین برای انسان است.(نساء، آیه ۳۸)
۳. محرومیت از محبت خدا: کسی که دنبال خودنمایی و محبوبیت در میان مردم است، از محبت خداوند محروم است.(نساء، آیات ۳۶ و ۳۸)
۴. محرومیت از هدایت: ریاکار از هدایت تشریعی و پاداشی الهی محروم است؛ زیرا کاری که انجام میدهد برای خدا نیست و از خلوص بهرهای نبرده است.(بقره، آیه ۲۶۴)
۵. بطلان و تباهی اعمال نیک: کسی که تظاهر به عبادت و نیکی و احسان میکند و از اخلاص بهرهای نبرده است، با ریاکاری، تمام اعمال نیک خویش را تباه میکند و اعمالش هیچ سودی برای او در دنیا و آخرت نخواهد داشت.(بقره، آیات ۲۶۴ تا ۲۶۶) پس انسان ریاکار اگر اعمال صالح دیگری هم داشته باشد، به خاطر حالت ریایی که دارد، اعمال صالح او نیز باطل میشود و دیگر استحقاق ثواب نخواهد داشت. پیامبر اکرم(ص) در حدیثی میزان و ملاک صعود اعمال را که موجب خوشحالی فرشتگان و قبولی درگاه الهی میشود، اخلاص دانسته و اعمالی را که به جهت ریا و خودنمایی انجام پذیرفته است، مردود و موجب قرار گرفتن در سجین و دیوان اعمال گناهکاران معرفی میکند.(کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، درالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ه.ش، ج۳، ص۴۰۲.)
۶. عذاب الهی: ریاکار گرفتار عذاب الهی است و در دنیا و آخرت خوار میشود؛ با آنکه هدف ریاکار رسیدن به عزت و سربلندی است، با تظاهرکاری خویش به جای عزت گرفتار ذلت و خواری شده و خداوند او را در دنیا و آخرت خوار میسازد؛ زیرا کارش سست و موهن بوده و سزاوار اهانت و توهین است.(نساء، آیات ۳۷ تا ۳۹؛ انفال، آیه ۴۷)
۷. تهدید الهی: خداوند ریاکار را به دوزخ و چاه ویل آن تهدید کرده است.(ماعون، آیات ۴ و ۱۰)
۸. شرک: ریاکار به سبب آنکه مردم را در نیت خود داخل میکند، انسانی مشرک است. (بقره، آیه ۲۶۴؛ و نیز نساء، آیه ۳۸ و ۱۴۲) از همین رو در روایات اسلامی از ریا به شرک تعبیر شده و انسان ریاکار مشرک خوانده شده است. امام صادق(ع) فرموده است: «هر ریایی شرک است.(بحارالانوار، ج۷۲، ص ۳۰۲.) پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «بی تردید مخوفترین چیزی که از آن برای شما بیمناکم شرک اصغر است. پرسیدند: شرک اصغر کدام است؟ حضرت فرمودند: ریا. خداوند در روز قیامت، هنگامی که جزای بندگانش را میدهد به ریاکاران میگوید بروید نزد آنان که برای آنان عبادت کردید و ببینید آیا پاداش اعمال خود را نزد آنان مییابید یا نه».(محمدی ریشهری، محمد؛ میزان الحکمهًْ، ترجمه حمیدرضا شفیعی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۹، دوم، ج۴، ص۲۸.) «شداد بن اوس» گفته است: رایت رسولالله یبکی، فقلت : مایبکیک؟ قال: انی تخوفت علی امتی الشرک، اما انهم لا یعبدون صنما و لا شمسا و لا قمرا و لا حجرا و لکنهم یراوون باعمالهم؛ روزی پیامبر خدا را دیدم که میگرید! عرض کردم چرا گریه میکنید؟ فرمود: از شرک و چندگانه پرستی بر امتم بیمناک هستم و لذا میگریم! بدانید مراد از شرک این نیست که آنها بتپرست و خورشیدپرست میشوند، خیر، آنها نه بت خواهند پرستید و نه خورشید و ماه و سنگ را، لیکن اعمال خود را ریاکارانه انجام میدهند.(المحجه البیضاء، ج۶، ص۱۴۱؛ مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۳؛ شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۷۹)
۹. کفر: بر اساس آیات ۲۶۴ تا ۲۶۶ سوره بقره، ریاکار به یک معنا به آخرت و معاد کافر است و از همین رو دنبال تظاهر و خودنمایی است. اگر کسی برای خدا کار کند خدا میبیند و میداند و نیازی نیست تا تظاهر کند.
۱۰. نفاق: ریاکاری جزء صفات منافقین دانسته شده و اصولاً ریا جز دورویی و تفاوت ظاهر و باطن، چیز دیگری نیست؛ زیرا چیزی را به مردم ارائه میدهد که خود در باطن به آن معتقد نیست. قرآن کریم در این باره میفرماید: «منافقین میخواهند خدا را فریب دهند، در حالی که او آنان را فریب میدهد و هنگامی که به نماز برمیخیزند با کسالت برمیخیزند و در برابر مردم ریا میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمیکنند».(نساء، آیه ۱۴۲)
۱۱. تحقیر شدن از جانب خدا: شخص ریاکار از سوی خداوند تحقیر میشوند(نساء، آیات ۳۷ تا ۳۹؛ انفال، آیه ۴۷)؛ چرا که هر کاری انسان انجام میدهد به انگیزه جلب منفعت و یا دفع مفسده است، عملی که ریاکاران برای غیرخدا و نشان دادن به مردمان و جلب توجه آنان، انجام میدهند، نیز مطابق همان قاعده است. این نشانه آن است که اینان مردم را قادرتر از خالق دانسته و توجه خود را به مخلوق معطوف داشتهاند و خود را مقرب مخلوق قرار داده و تقرب مخلوق را بهتر و مفیدتر از تقرب به خالق دانستهاند و آنجا که کار را هم برای خدا و هم برای مخلوق انجام میدهند، خدا را تا حد مخلوق پایین آوردهاند، آنچنانکه عمل را برای هر دو انجام دادهاند و این از اکبر کبایر است.(مظاهری، حبیب الله؛ درسهایی از اخلاق، ص۲۳۵.)
۱۲. محرومیت از بهشت: بر اساس آیات پیش گفته انسان ریاکار و سالوس دوزخی است. پیامبر(ص) نیز میفرمایند: بهشت سخن گفت که: من حرام هستم بر هر بخیل و ریاکنندهای.(زین الدین الجبل العاملی؛ التنبیهات العلیهًْ علی وظایف الصلاهًْ القلبیهًْ، مشهد، انتشارات مجمع البحوث الاسلامیهًْ، چاپ اول، ص ۱۴۸.)
۱۳. رد اعمال و عدم قبولی آن: پیامبر(ص) میفرماید: «لایقبل الله عملاً فیه مقدار ذرهًْ من ریاء؛ خداوند عملی را که ذرهای از ریا در آن باشد قبول نمیکند!» (امالی صدوق، ص۳۹۸)
۱۴. عدم استجابت دعا: دعای ریاکار استجابت نمیشود هرچند که کارهای نیک بسیاری را انجام میدهد و صدقات و انفاقات مالی بسیار دارد و بهطور ظاهری باید اینگونه اعمال دفع بلا و رفع بلا و جلب منفعت از جمله استجابت دعا کند ولی به سبب همان عدم خلوص و ریاکاری تأثیری ندارد. امام صادق(ع) میفرماید: «سیاتی علی الناس زمان تخبث فیه سرائرهم و تحسن فیه علانیتهم، طمعا فی الدنیا لایریدون ما به عند ربهم یکون دینهم ریاء، لایخالطهم خوف یعمهم الله بعقاب فیدعونه دعاء الغریق فلایستجیب لهم؛ زمانی بر مردم فرا میرسد که باطن آنها آلوده و ظاهرشان زیبا است، و این بهخاطر طمع در دنیا میباشد، هرگز آنچه را نزد پروردگارشان است اراده نمیکنند، دین آنها ریا است، و خوف خدا در قلبشان نیست، خداوند مجازاتی فراگیر بر آنها میفرستد و آنها همچون فرد غریق او را میخوانند ولی دعای آنان را اجابت نمیکند!» (کافی، جلد ۲، صفحه ۲۹۶)
اقسام ریاکاری
ریا را از جنبههای گوناگون میتوان تقسیم کرد:
۱. ریا در عقیده: این قسم، از جمیع اقسام ریا سختتر، عاقبتش بدتر و ظلمتش بالاتر است. صاحب این ریا اگر در واقع معتقد به آن امری که ارائه میدهد نباشد، از جمله منافقین میباشد که مخلد در نار و هلاکت ابدی است و عذابش از تمامی اهل جهنم بیشتر است و اگر فردی معتقد باشد، ولی برای منزلت پیداکردن در قلوب مردم، اظهار کند، این شخص گرچه منافق نیست ولی این ریا باعث میشود که نور ایمان از قلب او بیرون رفته و ظلمت کفر به جای آن وارد شود؛ زیرا این فرد گرچه در اول امر مشرک است به شرک خفی- زیرا که معارف الهیه و عقاید حقه را که باید خالص برای خدا باشد، به مردم تحویل داده و غیر را در آن شریک قرار داده و این عمل قلبی از برای خدا نبوده- ولی این ملکه خبیثه، کار انسان را منجر میکند به اینکه خانه قلب مختص به غیرخدا شود و کمکم ظلمت این رذیله سبب میشود انسان بیایمان از دنیا رود.(موسوی خمینی، روحالله؛ شرح چهل حدیث، صص ۳۷- ۳۶)
۲. ریا در عمل: ریا در اعمال، که به دو گونه است:
الف. عبادات واجبه: این قسم از ریا بدین معنی است که فرد با وجود اینکه معتقد به مبدأ و معاد است در اصل عبادات واجبه خود ریا کند. چنین فردی گرچه در خلوت، روزه و نماز و زکات و… را ترک میکند اما در انظار عموم، برای جلب قلوب مردم و یا رفع تهمت از خود نماز میخواند، روزه میگیرد و امثال اینها. و قصدش در انجام این فرائض، اطاعت اوامر الهی و یا رسیدن به ثواب آنها نیست، بلکه تنها هدفش نشان دادن به مردم است.(نراقی؛ احمد؛ معراج السعادهًْ، ص ۵۱۵)
ب. ریا در مستحبات: این نوع ریا نیز مذموم و مهلک است ولیکن به درجهای پایینتر از قسم قبل. بهطور مثال چنین شخصی در خلوت، نوافل شبانهروزی، نماز شب و روزههای مستحبی را بجا نمیآورد، اما در حضور مردم رغبت به این اوصاف داشته باشد و هدفش از انجام این اعمال آن است که در نظر مردم یک انسان مقدس جلوه کند.(همان. ص ۵۱۶.)
۳. ریا در گفتار: ریا در گفتار آن است که برای جلب توجه مردم و جای گرفتن در دل آنها هرجا که رسید، مشغول به موعظه و پند و اندرز شود و سعی کند مردم را به یاد خدا بیندازد و مخصوصاًً کلماتی از پند و اندرز را حفظ کرده و به عنوان تکیهکلامش بیان میکند.(بحارالانوار، تهران، درالکتب الاسلامیه، ج ۷۲، ص ۲۶۷)
۴. ریا در شکل و هیئت بدنی: بدین شکل که شخص، قیافه خود را ژولیده کرده و به هنگام راه رفتن سرش را بیش از حد به زیر میاندازد و آهسته قدم برمیدارد و اثر سجده را بر پیشانی باقی میگذارد و یا خود را به شکل و قیافه علمای بزرگ درآورده و میخواهد از این طریق خود را در صنف آنان قرار دهد، در حالی که از علم و دانش بهره کافی ندارد.(همان، ج۷۲، ص۲۶۷)
۵. ریا در معاشرت: شخص ریاکار وسایلی را فراهم میکند تا علما و مقدسین به دیدن او بیایند تا مردم بگویند فلانی کسی است که بزرگان دین به دیدنش میآیند و گاهی شخصیتهای دنیایی را به طرف خود میکشد تا نشان دهد مورد احترام همه طبقات است. (همان، ص۲۶۸)
علل و عوامل ریاکاری
برخی علل و عوامل ریاکاری در دو حوزه شناختی و رفتاری عبارتند از:
۱. عدم شناخت خدا: اگر کسی خدا را شناخته و معتقد باشد که در نظام هستی مؤثری غیر از او وجود ندارد و از احدی بدون رضای او کاری ساخته نیست، دیگر امید فیض و بخشش از دیگران ندارد، چه رسد به آنکه اعمال خود را برای آنان انجام دهد. بر همین اساس میتوان عدم شناخت به خدا و سپس در حوزه اعتقادات عدم باور به خدا را بهعنوان مهمترین علل ریاکاری بر شمرد.(بقره، آیه ۲۶۴؛ نساء، آیه ۳۸)
۲. حب جاه و مقام: این حب جاه و مقام است که فرد را وادار به ریا میکند تا بدینوسیله در انظار مردم برای خود کسب آبرویی کند و ریشه حب جاه و مقام نیز حب دنیا است.(مظاهری، حبیبالله؛ درسهایی از اخلاق، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ ششم، صص۲۳۴- ۲۳۳)
۳. کفر به خدا: ایمان نداشتن به خداوند، عامل ریاکارى در انفاقها و صدقات میشود. این عامل ریشه اعتقادی برای این بیماری روانی از سوی قرآن مطرح میشود. (بقره، آیه ۲۶۴؛ نساء، آیه۳۸)
۴. کفر به قیامت: از نظر قرآن، ایمان نداشتن به قیامت و وعدههاى الهى، منشأ ریاکارى در انفاق و صدقات و دیگر اعمال عبادی و تظاهرنمایی در انجام آنها میشود. (همان)
۵. شیطان: شیطان بهعنوان دشمن سوگند خورده انسان، موجب روىآورى انسان به ریاکارى در انفاق میشود تا اینگونه اعمالش به دور از اخلاص بوده و زمینه حبط عمل و عدم استحقاق ثواب فراهم شده و انسان به جای بهشت به دوزخ برود و اینگونه ظن خویش را اثبات کند. (نساء، آیه ۳۸)
درمان بیماری تظاهرنمایی و ریاکاری
ریاکاری و سالوسی نوعی بیماری است که روح و روان شخص ریاکار به آن مبتلا شده است البته باید توجه داشت که «ریا» یک بیماری نیست بلکه مجموعهای از بیماریها را با خود به همراه دارد، بنابراین اگر «ریا» را مادر بیماریها معرفی کنیم سخنی دور از حقیقت نگفتهایم. بیماریهایی همچون نفاق، خودستایی و شرک از جلمه این بیماریهاست.
برای درمان صفت پست و بیماری روانی ریاکاری راهبردهای شناختی و رفتاری مطرح شده است که در این جا به برخی از آنها اشاره میشود:
الف. درمان علمی و شناختی:
۱. از بین بردن روحیه جاهطلبی و مقامخواهی: برای درمان ریا لازم است انسان توجه داشته باشد که رغبت آدمی به هر چیزی برای آن است که خیال میکند خیری در آن بوده و سودی نصیب او میشود، یا در حال و یا در آینده. ولی اگر بداند کاری که مورد نظرش میباشد لذتی فعلی است و در آینده زیان و رنجی را به همراه دارد، به آسانی میتواند از آن کار صرفنظر کند.(فهری، احمد؛ پیشین، صص ۵۷- ۵۳.)
۲. تقویت ایمان و رسیدن به مرحله یقین: بهطور کلی راه درمان ریا و دیگر بیماریهای قلبی، تقویت ایمان و کوشش برای رسیدن به درجه یقین است. چنانکه اگر کسی به درجه یقین برسد، همان نور یقین، تاریکیها و آلودگیهای قلب او را اصلاح میکند و کسی که خدا را در همه حال حاضر و ناظر میبیند، چگونه میتواند در حضور او عبادت را به منظور مخلوق انجام دهد.(دستغیب شیرازی، عبدالحسین؛ قلب سلیم، تهران، صص ۳۸۴- ۳۸۳)
یکی از سالکان حقیقی الهی در درمان رذایل اخلاقی(بهویژه درمان ریا) پس از بیان اینکه سرچشمه تمام رذایل را ضعف شناخت خداوند میداند، فرموده است: «همه رذایل را انس گرفتن با خداوند در عبادت، رفع و دفع میکند و اگر انسان بداند که خداوند متعال در همه حالات و زمانها از هر خوبی، خوبتر است، از انس با او منصرف نخواهد شد».(بهجت، محمد تقی؛ فریادگر توحید، ص۲۴۲)
ب. درمان عملی و رفتاری:
۱. مخفی کردن عبادت: تا آنجا که میتواند اعمال خود را پنهانی انجام دهد و آنقدر بر این عمل مداومت داشته باشد که نفس او به پنهان داشتن عادت کند و به علم و اطلاع خداوند قناعت ورزد و طمعی به دیگران نداشته باشد.(دستغیب شیرازی، عبدالحسین؛ پیشین، صص۳۸۷- ۳۸۶)
۲. مداومت بر اخلاص عمل: فرد ریاکار باید در اعمال خود دقیق شود و از نفس خود در هر عملی که انجام میدهد حساب بکشد و ببیند که آیا این کار را برای خدا انجام داده یا غیر. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «خداوند میفرماید: من بهترین شریک هستم. هرکس در عملی که انجام میدهد دیگری را شریک سازد، تمام اعمال او را به شریکم میدهم و آن را نمیپذیرم جز عملی که خالص برای من باشد.»(فیض کاشانی، ملامحسن؛ المحجهًْالبیضاء، ج۸، ص ۱۳۸)
با توجه به اینکه بیماری ریاکاری ضد اخلاص است، پس باید بیماری«ریا» را با داروی شفابخش «اخلاص» درمان کرد و نور اخلاص، در دلی میتابد که آن دل از کدورت طمع، جاهطلبی، نفاق و ضعف اعتقاد به عنایات الهی، که سرمنشأ ریاکاری است کاملاً پاک باشد. خداوند متعال در حدیث قدسی میفرماید: اخلاص، رازی از رازهای من است آن را در دل آن دسته از بندگانم به ودیعت میگذارم که دوستشان میدارم «الاخلاص سر من اسراری استودعه قلب من احببته من عبادی»؛(بحارالانوار، ج۵۳، ص۳۵۶؛ منیه المرید، ص۱۳۳)
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰