تاریخ انتشار : دوشنبه 1 مرداد 1397 - 15:52
کد خبر : 37385

نقش فرهنگ بسیج در همگانی شدن حمایت از کالای ایرانی و تحقق اقتصاد مقاومتی

نقش فرهنگ بسیج در همگانی شدن حمایت از کالای ایرانی و تحقق اقتصاد مقاومتی

داود موذنیاندر حرکت‌های اجتماعی آنچه که در نیل به مقصود تعیین‌کننده محسوب می‌شود، انبوه مردم است و در واقع توده‌های مردمی به عنوان یگانه قدرتی به حساب می‌آیند که موتور محرکه هر جنبش و حرکت اجتماعی شناخته می‌شوند. یکی از موضوعات مهم سال‌های اخیر تاکید بر حمایت از کالای ایرانی به عنوان حرکتی اجتماعی و

داود موذنیان
در حرکت‌های اجتماعی آنچه که در نیل به مقصود تعیین‌کننده محسوب می‌شود، انبوه مردم است و در واقع توده‌های مردمی به عنوان یگانه قدرتی به حساب می‌آیند که موتور محرکه هر جنبش و حرکت اجتماعی شناخته می‌شوند. یکی از موضوعات مهم سال‌های اخیر تاکید بر حمایت از کالای ایرانی به عنوان حرکتی اجتماعی و اقتصادی است. اصل حمایت از کالای ایرانی آن هنگام می‌تواند از مرزهای شعار، خارج و تحقق عینی یافته که در قامت یک جنبش اجتماعی ظهور یابد. اما مسئله اینجاست که چه عواملی می‌توانند در تحقق این جنبش نقش‌آفرینی کنند؟
نقش نهادهای مردمی در تحقق حمایت از کالای ایرانی
 در بین همه عوامل موثری که در تحقق و عینیت بخشیدن به جنبش حمایت از کالای ایرانی و اقتصاد مقاومتی می‌توان برشمرد، نقش نهادهای مردمی پر رنگ است. بسیج، گروه‌های جهادی، نهادهای مردمی، سازمان‌ها و موسسات خیریه از جمله این نهادها محسوب می‌شوند که دارای پتانسیل تاثیرگذاری در فعلیت یافتن این اصل و تبدیل آن به یک فرهنگ ملی هستند. از میان همه عوامل برشمرده، «بسیج» به دلیل ماهیت و ویژگی‌های منحصر به فردش قادر است تا بیشترین تاثیرگذاری را در مردم و تحقق جنبش‌های مردمی داشته باشد.
مفهوم بسیج
گرچه ممکن است در نگاهی تقلیلی به بسیج، آنچه که ابتدا در ذهن تداعی شود سازمان یا نیروی نظامی خاصی باشد اما «بسیج» در نگاهی عمیق‌تر نوعی ذهنیت، ایدئولوژی و فرهنگ با مختصات و معیارهای خاصی است،۱ که سبب کنشهای متناسب با آن ایدئولوژی و فرهنگ می‌شود. هنگامی که بسیج از حد یک سازمان گروهی فراتر رود و به یک فرهنگ فراگیر تبدیل شود باعث برانگیخته شدن بخشی از جمعیت برای دستیابی به اهداف مطلوب شده، یک جنبش را پدید می‌آورد.
در واقع حقیقت مفهوم «بسیج» عبارت است از فرهنگی که بر پایه ایدولوژیک، کنش مطابق با ایدولوژی و مردمی بودن استوار است و این سه رکن، ارکان ماهوی فرهنگ بسیجی هستند.
روح ایدولوژیکی بسیج به این معنا است که تمام فعالیت‌های این نیرو خارج از یک صبغه ارزشی و ملی نیست۲ و این صبغه ارزشی و ملی نیز چیزی جزء آموزه‌ها و ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) و آرمان‌های انقلاب اسلامی نیست. بر این اساس هرگونه حرکت و الگوی رفتاری و اجتماعی که موطن آن فرهنگ بسیج باشد نمی‌تواند خارج از چهارچوب و شبکه ایدئولوژیکی تعریف شده این فرهنگ که بر اساس اسلام و فقاهت دینی است، تعریف شود و این همان کنش مطابق با ایدولوژی است.
رکن سوم ماهیت بسیج، مردمی بودن آن است، به این معنا که برخاسته از متن ملت و مردم و یک حقیقت گسترده در تمام زوایای جامعه است. به عبارت دیگر تمامی اصناف، اقشار و گروه‌های مختلف مردمی خاستگاه این فرهنگ هستند و همین خصیصه منحصر به فرد سبب به وجود آمدن بستری برای ارتباط و پیوستگی همه آحاد ملت با این فرهنگ می‌شود. ارتباطی که میتواند عامل بسط و گسترش مختصات فرهنگ بسیج در جامعه و حتی دیگر جوامع همسو باشد.
 ظهور فرهنگ بسیج در سطوح مردمی
نتیجه بسط و گسترش فرهنگ بسیج، پیدایش رفتارهای جمعی و اجتماعی بر پایه پیشرو بودن در عرصه‌های اساسی و چالش‌های حیاتی کشور، توکل، شجاعت، غیرت و جسارت انقلابی، خودباوری و اعتماد به نفس، روحیه جهادی، آزادگی و پایبندی به آرمان‌ها و ارزش‌هاست. بدیهی است که یکی از چالش‌های حیاتی کشور در سال‌های اخیر موضوع نابسامانی‌های اقتصادی است که راه برون‌رفت از این چالش، فراگیر شدن فرهنگ بسیج در بستر جامعه و ظهور و فعلیت یافتن مولفه‌ها و ویژگی‌های این فرهنگ در اقشار مختلف مردمی و همچنین جایگزین شدن روحیه جهادی به جای روحیه ‌اشرافی و آسوده‌طلبانه است. بسط این فرهنگ در بستر جامعه خود یکی از عوامل ایجاد روحیه اعتماد به نفس ملی است زیرا عنصر خودباوری و اعتماد به نفس یکی از مولفه‌های مهم فرهنگ بسیج است.
روحیه اعتماد به نفس آن هنگام که بعد ملی یابد سبب می‌شود تا مردم به تولیدات داخلی با دیده سرمایه و دارایی خویش بنگرند، همچنین کار ایرانی را به عنوان یک ارزش و توانایی خویش محسوب کنند، از این رو به کار و تولید داخلی به عنوان توانایی و دارایی خود نظر کرده، اطمینان و اعتماد دارند، هرچند در مقایسه با برخی برندها ضعیفتر باشد، اما این باعث نمی‌شود که توانایی و دارایی خویش را نادیده گرفته و حتی با روی گرداندن از آن به نابودیشان کمک کنند، بلکه سعی می‌کند تا با حمایت از آن توانایی و دارایی‌ها به رفع نقایص آنها کمک کند. در واقع هنگامی که خودباوری از یک خصیصه شخصی به یک ویژگی جمعی ارتقاء می‌یابد سبب می‌شود تا ثمرات شخصی آن نیز به بعد اجتماعی تسری یابد و این خصیصه خود سرآغازی است برای یک جنبش ملی در راستای حمایت از کالای ایرانی.
حمایت از کالای ایرانی و تولید داخلی بخش مهمی از پازل اقتصاد مقاومتی را شکل می‌دهد و قسمت زیادی از اهداف اقتصاد مقاومتی را محقق خواهد کرد، و همانگونه که پیشتر بیان شد تحقق این مهم احتیاج به ظهور اصل حمایت از کالای ایرانی در قامت یک جنبش اجتماعی دارد. جنبشی که ظهور و بروز و استدامتش متوقف بر به میدان آمدن تمامی نیروهای مردمی و انقلابی بلکه همه آحاد ملت تحت لوای فرهنگ بسیج است. اینجاست که فرهنگ بسیج به مثابه اهرمی برای فعال کردن نیروهای مردمی و پتانسیل کشور در جهت تحقق آرمان‌های انقلاب روشن می‌شود. گسترش این فرهنگ در جامعه و ظهور مولفه‌های آن در آحاد ملت قطعا همت یکایک نیروها و عناصر مومن و انقلابی و نخبگان متعهد حوزوی و دانشگاهی و نیز به میدان آمدن دستگاه‌های فرهنگی و رسانه‌ها را می‌طلبد.
ظهور فرهنگ بسیج در سطح مسئولین و نخبگان
نتیجه بسط و گسترش فرهنگ بسیج در سطوح حاکمیتی، سبب ظهور و فعلیت یافتن مولفه‌ها و ویژگیهای این فرهنگ در بدنه دولت و مدیران آن و جایگزین شدن روحیه جهادی و فرهنگ بسیج به جای روحیه ‌اشرافی، آسوده‌طلبانه و فرهنگ غربگرا در نخبگان و مسئولین، و نیز جایگزینی الگوی اقتصاد مقاومتی که برآمده از متن آرمان‌های انقلاب اسلامی و ارزش‌های دینی جامعه اسلامی است به جای اقتصاد لیبرال در سیاست‌های اقتصادی نظام می‌شود.
فرهنگ بسیج به عنوان فرهنگی آزمون پس داده و موفق در عرصه جهاد نظامی و هشت سال دفاع مقدس اینک نیز با همان روحیه و تفکری که توانست جنگ را اداره کند می‌تواند در عرصه جهاد اقتصادی به آرمان‌های انقلاب اسلامی جامه عمل بپوشاند. همانگونه که فرهنگ بسیج در سطح مردمی و جامعه قادر است تا منجر به حرکت‌های خودجوش توده‌های مردمی برای نیل به اهداف و آرمان‌ها شود، در سطح مدیران و بدنه دولت نیز می‌تواند منشاء تحولات عظیمی به نفع انقلاب و اهدافش شود اما این مهم متوقف است بر عرصه دادن به نیروها و عناصری که جوهره آنها معروض این فرهنگ و مختصات آن گشته است.
به دیگر سخن، فارغ آمدن بر مشکلات کنونی در بُعد حاکمیتی جزء با تغییر ماهوی در دولت و بدل شدن تفکرات لیبرال سرمایه‌داری و خوی‌اشرافی و کدخدا محور به اندیشه‌های ناب اسلامی و جایگزین شدن عناصر خسته و ناکارآمدی که با تفکرات پوسیده و غربزده خویش سرشته همه مشکلات را در وادادگی به غرب می‌پندارند و دست آوردی جزء هیچ نداشتند با عناصر مخلص و انقلابی که بدون کوچکترین چشم‌داشتی به دنبال خدمت به کشور باشند میسر نمی‌شود. عناصری که سرشت آنان با فرهنگ بسیج آمیخته گشته و بی‌هیچ ادعایی تا پای جان آماده خدمت هستند. در واقع فرهنگ بسیج باید متن حرکت نظام قرار گیرد و همه مسئولین به معنای حقیقی کلمه بسیجی شوند.۴ مخلص کلام اینکه، امروز در بعد مدیریتی و در عرصه جهاد اقتصادی احتیاج به فرماندهانی چون باکری‌ها، چمران‌ها و همت‌ها داریم چراکه مدیرانی از این سنخ خود از معرّفات و مختصات دولت اسلامی هستند.
ــــــــــــــــــــــــ
۱- مقام معظم رهبری، ۱۳۸۴/۹/۷؛ «بسیج یک فرهنگ است. بسیج یک ذهنیت برجسته و والا در جامعه ما است.»
۲- قدرت نرم و سرمایه اجتماعی (بسیج به مثابه سرمایه اجتماعی حقوقی)؛ دکتر محمدجواد  جاوید، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج.
۳- مقام معظم رهبری، ۱۳۷۴/۹/۸؛ «بسیج، یعنی متن ملت و همه آحاد مومن و یک حقیقت گسترده در تمام زوایای جامعه»
۴- مقام معظم رهبری، ۱۳۷۴/۹/۸؛ «بسیج متن حرکت نظام است. همه باید بسیجی باشند. دولت و مسئولان هم باید بسیجی باشند.»

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد