باز هم صدای پای تحریم به گوش میرسد
صادق صدرایی باز هم صدای پای تحریم به گوش میرسد و تبلیغات رسمی کشور پر شده است از شعارهایی که نهایت آن به همان تحریم نعمت است خواهد رسید. ظاهرا در چنین شعار دادنهای غیر واقعی تفاوت آن چنانی میان این دولت و آن دولت نیست و هر کس با هر گرایشی وارد ساختار رسمی
صادق صدرایی باز هم صدای پای تحریم به گوش میرسد و تبلیغات رسمی کشور پر شده است از شعارهایی که نهایت آن به همان تحریم نعمت است خواهد رسید. ظاهرا در چنین شعار دادنهای غیر واقعی تفاوت آن چنانی میان این دولت و آن دولت نیست و هر کس با هر گرایشی وارد ساختار رسمی قدرت میشود این شعارها در شرایط سخت وِرد زبانش میشود و واقعنگری، جای خود را به اوهام شیرین بی تاثیر بودن تحریمها میدهد.
از رئیسجمهور تا مسئولان اقتصادی دولت و وزیر نفت و همچنینتریبونداران اصولگرا یکصدا این دیدگاه یکسان را فریاد میزنند که خروجترامپ از برجام و احتمال تضعیف و در نهایت شکست کامل برجام نه تنها تاثیری بر وضعیت معیشت مردم و اقتصاد ایران ندارد بلکه از آنجا که برجام باعث اتکا به خارج شده بود حالا و با ناکامی احتمالی اجرای کامل برجام و رفع تحریمها میتوان از کالای ایرانی حمایت کرد!
دلایل اقتصادی و سیاسی نادرست بودن چنین نگرشی روشنتر از آن است که نیازی به بازگو کردن آن احساس شود اما فقط کافی است مسئولان خوش خیال کشور که سیاست «همه چی آرومه» را در دستور کار خود قرار دادهاند چند سال قبل را به خاطر بیاورند که چگونه تحریمها سبب به هم خوردن اقتصاد کشور، وارد آمدن فشارهای سنگین اقتصادی به مردم و ایجاد استرس همگانی به دلیل حضور سایه جنگ بر روی کشور شده بود. از قضا در آن روزها هم مسئولان دولتی وتریبونداران اصولگرا معتقد بودند که تحریم نه تنها باعث ایجاد مشکلاتی برای کشور نخواهد شد بلکه باعث شکوفایی هر چه بیشتر اقتصاد کشور میشود. به واقع مشکل کجاست که هم در زمانی که طیف تندرو در قدرت است و هم امروز که روزگار حضور میانهروها در دولت است شاهد کتمان واقعیتهای تلخ حاصل از تحریم هستیم؟ این مشکل اساسی را میتوان در سه سطح مورد بررسی قرار داد.
۱. مشکل ابتدایی آن است که مسئولان کشور و اهل قدرت تصور میکنند پنهانسازی واقعیات موجود و مشهود در سطح جامعه سبب ایجاد نوعی امنیت روانی بین شهروندان خواهد شد. سیاست انکار پیامدهای منفی تحریم را میتوان ناشی از همین دیدگاه نادرست به مقوله حکمرانی دانست.
۲. نکته دوم عدم باور به این موضوع است که ایران و هر کشور دیگری تنها و تنها آن هنگام میتواند از گردنههای سخت عبور کند که حکمرانان به معنای واقعی کلمه دست خود را به سوی مردم دراز کرده باشند. عدم اعتماد و باور به این موضوع که عبور از چنین بحرانهایی جز با عزم ملی ممکن نیست، سبب آن شده است که اصحاب قدرت به جای اعلام نیاز به کمک مردم اصل وجود مشکلات و بحرانها را یکسره کتمان کنند!
۳. و اگر بخواهیم کمی بدبین باشیم شاید لازم است به این نتیجه برسیم که بود و نبود تحریمها در زندگی مسئولان کشور واقعا تاثیر ندارد و آنان با قیاس به نفس در این توهم به سر میبرند که چون تحریم بر زندگی روزمره آنان بی تاثیر بوده و است پس مردم نیز تحت فشار تحریمها نخواهند بود!
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰