جهتگیریهای غلط در نظام آموزش باعث کمرنگ شدن موضوع پرورش در مدارس شده است

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، شصت و یکمین قسمت از برنامه «به اضافه مستند»، با پخش و بررسی مستند «من عروسک کوکی نیستم» ساخته امیر منیری بر روی آنتن شبکه مستند رفت. در این قسمت و پس از پخش مستند، رضوان حکیمزاده و
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، شصت و یکمین قسمت از برنامه «به اضافه مستند»، با پخش و بررسی مستند «من عروسک کوکی نیستم» ساخته امیر منیری بر روی آنتن شبکه مستند رفت. در این قسمت و پس از پخش مستند، رضوان حکیمزاده و مجتبی همتیفر به نقد و بررسیاین مستند پرداختند. در زیر گزارش این برنامه را میخوانید:
رضوان حکیمزاده در ابتدای این نشست در مورد این مستند گفت: به نظر میرسد که در این مستند به چند موضوع پرداخته شده است. خط سیر اصلی در این کار با موضوع تعلیم و تربیت و معلم پرورشی در مدارس است. با توجه به سیر داستان مستند، شاید نتوان گفت که مستند، پیرامون برجسته کردن کدام اتفاق بوده است. آیا نوع حضور یک روحانی در مدرسه را به تصویر میکشد؟ آیا خواستههای بچهها مدنظر او است و یا سرنوشت آن خانم معلم پرورشی برایش مهم است؟ اگر به اسم مستند یعنی «من عروسک کوکی نیستم» توجه کنید متوجه میشوید که مستند به دنبال پاسخ به این سوال است که چگونه میتوان دانشآموزان را به فعالیتهای پرورشی تشویق کرد. مطمئنا اجبار نمیتواند ما را به سر منزل مقصود در این حوزه برساند.
مجتبی همتیفر در مورد این مستند گفت: من هم با خانم حکیمزاده موافق هستم و به نظرم این مستند تلاش دارد تا به یکی از دوگانههای پر رنگ اشاره کند. این دوگانه شامل نظام تربیتی حاکم بر نظام آموزش و پرورش ما است و دیگری هم روند تربیتی که خواسته دانشآموزان است و تاثیرگذار نیز هست. این موضوع را هم در عنوان مستند میبینیم و هم در دیالوگهایی که بین شخصیتها رد و بدل میشود، میبینیم. در حقیقت دانشآموزان اعتقاد دارند که در مدرسه چیزهایی را به آنان آموزش میدهند که دوست ندارند و شاید به نوعی اجبار باشد. به همین دلیل ایدههایی که آن خانم معلم و آن روحانی جوان در مدرسه داشتند، گویا قرار است که از فرهنگ حاکم دور بشود و به سمت دوستداشتنیهای بچهها در نظام تربیتی برود. اینجا همانجایی است که به تعارضات بین این دو نفر و مدرسه میانجامد و باعث میشود که این دو نفر از مدرسه خارج شوند.
حکیمزاده در مورد فلسفه وجود معاون پرورشی در مدرسه گفت: کار اصلی مدرسه، تربیت است و تصور میکنم که محوری که بر آن در سند تحول بنیادین تاکید شده است، موضوع تربیت است. البته میدانید که پس از انقلاب اسلامی از رهگذر معلم پرورشی سعی شد که آن خلا تربیتی در بین دانشآموزان پر شود. یک سوال اساسی مطرح میشود مبنی بر اینکه آیا آموزش از پرورش میتواند جدا باشد یا خیر؟ در پاسخ به این سوال باید بگویم که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم از لحظهای که معلم در کلاس حضور پیدا میکند، فارغ از این که چه درسی را تدریس میکند، حتما یک نقش تربیتی توامان را دارد. اگر به این نکته مهم توجه داشته باشیم که معلم نقش تربیتی خواهد داشت، تمهیداتی را خواهیم اندیشید و مطابق این انتظار، معلم این نقش را برای خود تعریف کرده و آمادگی لازم را کسب خواهد کرد. اگر تصور کنیم که کار پرورش، فقط بر عهده معلم پرورشی است و دیگران نباید در آن دخالتی داشته باشند، بسیار بد نتیجه میگیریم چرا که معلم یک درس دیگر به این فکر نخواهد کرد که رفتار و منش او در کلاس، تاثیرگذار خواهد بود. البته حضور شخصی که بتواند زمان بیشتری را صرف کند و پیوندی عاطفی با بچهها ایجاد کند، بسیار کمککننده خواهد بود. من امیدوارم که ما به سمتی برویم که همه معلمین آموزشی ما بتوانند نقش تربیتی نیز داشته باشند.
او در مورد این که آیا در بحث تربیتی موفق بودهایم یا خیر، گفت: قضاوت بسیار سختی است و سوال سختی است. ما با بروندادهایی که در نظام آموزشی تعریفکردهایم نمیتوانیم بگوییم که موضوع پرورش اولویت بوده است یا خیر. البته باید توجه کنیم که مدارس ما با چه عنوانی خود را معرفی میکنند؟ برای آنان مهم این است که بچه در پایان تحصیل در چه رشته و درکدام دانشگاه قبول شده باشد. متاسفانه شبه کنکورهایی که در نظام آموزشی وارد شده است، کارکرد این نظام را به این تقلیل داده است که بچههای ما مدرسه تیزهوشان قبول میشوند یا نمیشوند؟ مدرسه چند قبولی در کنکور داشته است و … آیا هدف ما از تربیت این بوده است؟ آیا به این سمت رفتهایم که بگوییم چه تغییراتی در مهارت دانشآموزان ایجاد کردهایم؟ چه قدر بچههایمان را مسئولیتپذیر و کمککننده به دیگران بار آوردیم؟ میخواهم بگویم که اگر بخواهیم از این منظر نگاه کنیم، باید گفت که علیرغم تلاشهایی که داشتیم اما جهتگیری اصلی نظام آموزشی، تحت تاثیر جهتگیریهای آموزشی موجود به این جهت رفته است که آموزش اولویت باشد و پرورش اولویت قرار نگیرد.
همتیفر در پاسخ به همین سوال گفت: اگر آموزش و پرورش را دو مقوله جدا از هم درنظر بگیریم، میتوانیم راجع به هموزنی صحبت کنیم اما اگر اینها را در هم تنیده درنظر بگیریم، دیگر نمیتوان آن را جدا درنظر گرفت. متاسفانه به دلیل علمزدگی که در برنامههای درسی وجود دارد، گویا درس فیزیک مهمتر از درس پرورشی است و مسالهی پرورش مورد غفلت قرار میگیرد. متاسفانه ساعتهای درسی پرورش و تربیت در حاشیه نظام تعلیم و تربیت قرار گرفتهاند. این موضوع تحت تاثیر فضایی مانند کنکور است و بر مساله پرورش سایه انداخته است. البته موضوع آموزش ما نیز قادر به حل دقیق مساله نیست و فقط به صورت سطحی و در حد یک آزمون خاص تدریس میشود. اساسا یکی از چرخشهایی که در سند تحول بنیادین اتفاق افتاد، توجه به مساله پرورش بود و برای مثال سعی شد که در آن به جای معلم از لفظ مربی استفاده شود. متاسفانه به واسطه فرهنگی که در نظام آموزش و پرورش حاکم شده است، عملا این موضوع چندان پیاده نمیشود و آن بخشی که به عنوان پرورشی در مدارس دنبال میشود، مربوط به فعالیتهای روتینی هستند که چه بسا چندان تناسبی با نیازهای امروز بچهها نداشته باشد و انگار به شکل یک موضوع بخشنامهای در مدارس ایجاد میگردد.
رضوان حکیمزاده در بخش دیگری از صحبتهای خود در مورد ازریابی از نقش معلم پرورشی گفت: باید به این نگاه کنیم که چه انتظاراتی از معلم پرورشی داشتهایم و چه وظایفی را برای ایشان نوشتهایم. در مورد شرح شغلشان میتوانم بگویم که موفق عملکردهایم. برای مثال ما نمایشگاه فرهنگی و هنری را داریم که در بخش دختران و پسران برگزار میشود. هزاران دانشاموز در این جشنواره فعالیت فرهنگی و هنری انجام میدهند و از طریق امور پرورشی مدرسه کارهایشان پیگیری میشود. اشکال کار آنجا است که آیا شرح وظیفهای که برای یک معلم پرورشی تعریف کردهایم درست بوده است یا خیر؟ یک زمانی هست که به من میگویند که شما باید در مدرسه حضور پیدا کنید و این کارها را انجام بدهید. در آن موقع مبنای ارزشیابی من این خواهد بود که آیا توانست این کارها را انجام بدهد یا خیر. من فکر میکنم که در شرح وظایفی که برای معلم پرورشی تعریف شده است، خوب عمل شده است و اگر اشکالی وجود دارد مربوط به بخش سیاستگذاری است. در جلسهای که با آقای قرائتی داشتیم، خدمتشان عرض کردم که تعداد نمازهای جماعت برگزار شده در مدرسه قابل اندازهگیری است و خوب است اما این که دانشآموزان به نماز تعلق خاطر پیدا کنند، مهم است. بدین معنی که چه معلم پرورشی باشد یا نباشد، اینان علاقهمند باشند که نماز بخوانند یا نخوانند که پس از فارغالتحصیلی از مدرسه، علاقهمند باشند که نماز بخوانند. باید روی این موضوع کار کنیم که اثربخشی فعالیتهای ما چه میزان بوده است؟ اگر با این دید نگاه کنیم، شاید کارهای دیگری لازم باشد که انجام بدهیم. به نظرم در فعالیتهای شکلی خوب کار شده است اما باید این سوال را پاسخ بدهیم که آیا این بهترین کاری بوده است که ما باید انجام میدادیم؟ آیا این انتظارات به جا بوده است؟
او ادامه داد: سند تحول بنیادین بستر بسیار خوبی را در این زمینه ایجاد کرده است. اما این سند یک نقشه راه کلان است که حتما نیاز به پیوستهای اجرایی و اعتباری دارد. برای انجام بسیاری از این کارها نیاز است که فضای بیشتری داشته باشید و مربیانی را جذب کنید که علاقهمند باشند. اگر واقعا برایمان تعلیم و تربیت مهم است، باید نگاهمان چنین باشد که چه میزان لازم است برای تعلیم و تربیت هزینه کنیم. شما میدانید که هر جایی که مربی خوب کار کند، معجزه رخ خواهد داد و تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد، نمیتوان انتظار داشت که با انجام یک سری کارهای روتین تحول بنیادین اتفاق بیفتد.
همتیفر در مورد این که آیا نظام آموزشی ایران کپی شده از یک نسخه خارجی است یا خیر، گفت: نمیتوان به صورت کلی نظر داد اما بنا به گواهی تاریخ، الگوی مدرسه جدید را از اروپا وارد کردیم و در آن موقع پابهپای الگوی موجود جلو میرفتیم. اما در نگاه واراداتی، الگوهای آن زمان را بومیسازی نکردیم و همچنان از الگوهای قدیمی استفاده میکنیم. این موضوع در بخشهای مختلف سیستم آموزشی کشور دیده میشود و ما همچنان این الگوها و روشها را عوض نکردیم. به نظرم از این جهت باید به مساله بومیسازی دقت کنیم که بتوانیم مسائل فلسفی و بومی کشورمان را در آن وارد کنیم تا مطالب مناسب به بچهها آموزش داده شود.
رضوان حکیمزاده در پاسخ به همین سوال گفت: به نظرم باید بین تجارب قبلی و آنچه که باید بومی باشد، تفاوت قائل شویم. به نظر میرسد که ما در مورد روشهای انجام امور باید از دستاوردهای دیگران استفاده کنیم اما در مورد آنچه که میخواهیم در مدرسه اتفاق بیفتد و هدف غایی ما از نظام تربیتی است، باید بومیسازی کنیم. در حقیقت باید بهگونهای برنامه ریزی کنیم که خروجی نظام آموزشی ما مطابق با فلسفه تعلیم و تربیت نظام جمهوری اسلامی باشد. ای کاش یک سری از مسائل را به عنوان الگو قبول میکردیم. این که سهم آموزش و پرورش از سبد کشور چه قدر است و تا چه اندازه باید به معلمین بها داده شود؟ اینها مسائل کلیدی هستند و فکر میکنم که اگر در این مسائل الگو بگیریم، خیلی خوب است. بهترین فضاها به مدارس اختصاص داده میشود و فضای مدرسه باید این امکان را به دانشآموزان بدهد که تمام استعدادهای دانشآموزان شکوفا بشود. حال در کنار این الگوبرداریها چه خوب است که از معماری اسلامی استفاده کنیم. به نظرم به این اصول اساسی کمتوجهی کردهایم. اگر موارد کلیدی و بنیادی یعنی همان اصول توجه به جایگاه تعلیم و تربیت را به رسمیت بشناسیم، قطعا نتیجه بسیار بهتری خواهیم گرفت. در سند تحول بنیادین این موضوع دیده شده است. این سند بر این اساس طراحی شده است که تعلیم و تربیت بومی مبتنی بر اصول اسلامی ایرانی داشته باشیم. این سند تحقق پیدا نخواهد کرد تا زمانی که ما شرایط و بستر اولیه را درست مهیا کنیم.
او بیان داشت: در این مستند میبینید که نگاه متفاوت یک یا دو شخص، تحول و تغییر ایجاد میکند و برای مثال درختکاری برایشان مهم جلوه میکند. بنابراین نمیتوانیم بگوییم که هیچ کاری شدنی نیست اما اگر میخواهیم کار درست و حسابی انجام بدهیم، باید در مدارس دولتی که اکثر بچهها در آن تحصیل میکنند انجام بدهیم. این که بیاییم و یک سری دانشآموز را جدا کنیم و برای آنان کار ویژهای را انجام بدهیم، نمیتواند نشانگر کار اصلی تعلیم و تربیت ما باشد. زمانی که به آمار المپیادهایمان توجه میکنیم، فراموش میکنیم که جریان اصلی دانشآموزی ما در آزمونهای مهم جهانی هنوز نتوانسته است، نمرهای بالاتر از ۵۰۰ کسب کند. من تصور میکنم که اگر نورافکنهای خود را به مدارس دولتی بتابانیم و این اولویت شکل بگیرد، کارهای بسیار زیادی میتوان انجام داد.
همتیفر در مورد سند ۲۰۳۰ و حواشی مربوط به آن صحبت کرد و گفت: اگر به طور خاص بخواهم در مورد ۲۰۳۰ صحبت کنم، باید بگویم که ۲۰۳۰ مجموعهای از اسناد توسعهای برای بازده ۱۵ ساله برای کشورهای درحال توسعه و یا توسعهنیافته است. نکتهی اصلی آن این بود که در این سند، راهبردهایی ارائه شده بود تا وضعیت آموزش بهتر شود. با همین دید، شاید مسائلی باشد که ما با آن درگیر باشیم. برای مثال مساله تربیت جنسی یکی از مهمترین موضوعهای ما است. اما در مقابل، اگر بخواهیم سراغ راهحلها برویم، باید بگویم که راهحلهایی که در آنجا مطرح میشود، لزوما مبتنی بر ارزشهای ما نیست. اگر بخواهم تقلیدی عمل کنیم، باید یک بسته کامل را بپذیریم. اما اگر بخواهیم بپذیریم که خودمان میخواهیم کار کنیم، باید روشهای خاص خود را انتخاب کنیم تا چنین تعارضاتی پیش نیاید. اگر بخواهیم این موارد را به صورت بسته و با همین شکل بپذیریم، به نظر میرسد که هر سندی از جمله ۲۰۳۰ پذیرفتنی نیست.
حکیمزاده در پاسخ به این سوال گفت: من فکر میکنم که ما آنچیزی را که خود داریم از بیگانه تمنا میکنیم. همه مواردی را که از نظر تربیتی میتوان به آن فکر کرد، در آیات قرآن به روشنی به آن اشاره شده است و ما چون سراغ آن نرفتیم، به دنبال چیز دیگری میرویم. بر این اساس ما میتوانیم بستههای نجاتبخشی را تعریف کنیم که نه تنها برای خودمان بلکه برای جهانیان قابل استفاده خواهد بود. در نظام تربیتی قرآن مواردی را میبینیم که بسیار فوقالعاده است و به نجاتبخشی کمک میکند اما هنوز نرفتهایم تا از آن یک بسته منسجم دربیاوریم.
او اضافه کرد: سوال من این است که چرا خود ما به عنوان عرضهکننده این بستهها و چارچوبها نیستیم. در نظام آموزش عالی، علرغم این که از علم بومی و اسلامی صحبت میکنیم، مرجعیت علمی غربیها را برای داوری مقالات خود پذیرفتیم. در حقیقت در ارزشیابی خودمان، میگوییم که اگر شما بگویید که مقاله من ISI هست، من میپذیرم و به آن تکیه میکنم. در حالی که اگر قرار باشد که آنان داور باشند، باید علمی تولید بشود که متناسب با فرضیات همانها باشد. این دوگانه را در موارد زیادی داریم و باید آن را در خودمان حل کنیم. اگر میپذیریم که بومی باشیم، باید در داوریها نیز چنین عمل کنیم. اگر به آن نقد داریم باید نظامی بومی داشته باشیم و به کمک آن به خودباوری برسیم.
همتیفر در پاسخ به این سوال که چرا هنوز هم علیرغم عدم پذیرش سند ۲۰۳۰ از آن استفاده میکنیم، گفت: همچنان که میگوییم سند ۲۰۳۰ را رد کردیم، استناد تغییرات در نظام آموزشی به آن نیز سادهانگارانه است. ۲۰۳۰ مجموعهای از مفاهیم و سازوکارها است که میخواهد اهداف خود را محقق کند. یکی از مباحث چالشی که در سند ۲۰۳۰ مورد توجه قرار گرفت، مساله جنسی بود. ما هم آموزش و تربیت جنسی را در آموزش و پرورش خود داریم اما نکته مهم، موضوع رویکرد نسبت به این موضوع است. باید دقت کنیم که اجرای اسنادی شبیه به ۲۰۳۰، سازوکارهایی دارد که لزوما از حاکمیت نمیگذرد.

برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰