حمایت از کارگران با رونق کالای ایرانی در خانواده ها
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آفتاب دل، هنگامی که کلید در را به آرامی باز می کند و نیمه ظهر به منزل باز می گردد در حالی که چهره اش از خجالت اینکه چرا با دست خالی
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آفتاب دل، هنگامی که کلید در را به آرامی باز می کند و نیمه ظهر به منزل باز می گردد در حالی که چهره اش از خجالت اینکه چرا با دست خالی به خانه آمده است سرخ شده است تازه می فهمی بله خبرهایی ناراحت کننده از پدر و بزرگ خانواده نزدیک است ، وقتی ماجرا را کم کم پدر با آرامی و برای اینکه ته دل اعضای خانواده نلرزد بازگو می کند می دانیم که پدر به دلیل اینکه جنس های ایرانی کارخانه و یا کارگاهشان به فروش نرفته ، خانه نشین شده است و بار خجالتش در وجودش سنگینی می کند.
آری این داستان نیست بلکه واقعیت های اطرافمان است که روز به روز تنها به دلیل اینکه مردم ما جنس های خارجی را می پسندند و از کالاهای کشورشان دوری می کنند در اطرافمان به وقوع می پیوندد ، اما امسال رهبر انقلاب شعار سال را با نام حمایت از کالای ایرانی نامگذاری کرد شعاری که بیش از پیش به صرف کارگرانی تمام می شود که ما می توانیم تنها با خرید کالاهای کشورمان این افتخار را به آنها هدیه کنیم.
مگر میشود ملتی محصول خودش را پس بزند و بعد افتخار کند که محصول خودش را پس میزند؟!چرا که با خرید کالای خارجی البته در سطح ملی به فاجعه میانجامد و انجامیده است. مگر میشود ملتی محصول خودش را پس بزند و بعد افتخار کند که محصول خودش را پس میزند؟!
یک آلمانی همیشه به محصول کشورش افتخار میکند. یک ژاپنی مادام که کالای ژاپنی باشد محصول کشور دیگری را انتخاب نمیکند. نه الان که محصولات ژاپن از کیفیت مثالزدنی برخوردار است، حتی در همان دوران دهههای چهل و پنجاه میلادی که رقابتپذیری ژاپن با غرب بسیار دشوار بود.
اصلاً همان حمایت مردم ژاپن از محصولات بومی سبب رشد صنعت این کشور شد. در میان صنعتگران ضربالمثلی است که میگویند کسی که محصولش در بازار داخل موفق نباشد، اصلاً نباید به صادرات فکر کند. موفقیت در بازار داخل دو سو دارد. یک سو به کیفیت، تکنولوژی، زیبایی، رقابتپذیری و قیمت تمام شده محصول داخلی برمیگردد و سوی دوم به تعصب مصرفکنندگان به خرید کالای ملی. ما، غمگنانه، سوی اول را نداریم و در مورد سوی دوم اوضاع کاملاً برعکس است. تعصب به خرید کالای خارجی!
این میل وصفناپذیر به خرید کالاهای خارجی که هم برای مردم و هم برای مسئولان ـ که خود از همین مردم هستند ـ به یک پرستیژ تبدیل شده، کاری بر سر ما آورده که حتی یک کارگر که میخواهد به دخترش جهیزیه بدهد، از خانواده داماد خجالت میکشد که یخچال ایرانی بخرد!در همین حال یک بنگاه یا نهاد دولتی یا حکومتی که میخواهد یک هتل بسازد، برایش افت دارد که از شیرآلات و سرامیک و کاغذ دیواری و لوستر ایرانی استفاده کند…. مغازهدار افتخار میکند که کالای ایرانی نمیآورد و مشتری شرم میکند که در فروشگاه محصولات ایرانی رویت شود! ما آیا به راستی همه مسئولیت متوجه دولت است؟ آیا مردم در این میان نقشی ندارند؟
برخی از پروژههای توسعهای وجود دارد که اگر برنامهریزی مناسب برای آن انجام شود، میتواند یک صنعت را در کشور ایجاد کند. برخی از پروژههای دیگر میتواند یک صنعت را احیا و یا از نهالی کوچک به درختی تنومند تبدیل کند. اما نبود برنامهریزی و همچنین سختی کار و وجود جذابیتهای خرید از خارج و راحتی این کار سبب میشود که این فرصتها در اختیار تولید کننده داخلی قرار نگیرد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰