رعایت قوانین، مصداق وفای به عهد است
چکیده فقه اسلامی، علاوه بر احوال فردی، ماهیتی اجتماعی دارد و ناظر بر حاکمیت و اداره اجتماع است. قراردادهای مربوط به قاچاق که باعث تزلزل بازار مسلمین میشود، نوعی ضرر به اجتماع مسلمین و اقتصاد آن میباشد. این پژوهش، حکم تکلیفی و وضعی خرید و فروش کالای قاچاق را بیان میکند. در ابتدا پس
چکیده
فقه اسلامی، علاوه بر احوال فردی، ماهیتی اجتماعی دارد و ناظر بر حاکمیت و اداره اجتماع است. قراردادهای مربوط به قاچاق که باعث تزلزل بازار مسلمین میشود، نوعی ضرر به اجتماع مسلمین و اقتصاد آن میباشد. این پژوهش، حکم تکلیفی و وضعی خرید و فروش کالای قاچاق را بیان میکند. در ابتدا پس از مقدمه به ذکر مفهومشناسی قاچاق و بیان حکم تکلیفی و وضعی خرید و فروش کالای قاچاق پرداخته و در نهایت، ادله این احکام بیان خواهد شد.
حکم تکلیفی خرید و فروش کالای قاچاق، حرمت و ادله قابل استناد، مواردی مانند اخلال در نظم، عدم وفای به عهد حکومتی، قاعده «لاضرر» و «نفی سبیل» و «اعانت بر اثم و عدوان»، میباشد. در تعیین حکم وضعی این نوع قراردادها، به مواردی همانند اقتضای نهی در معاملات، اصل صحت و اصل آزادی قراردادها و جواز مداخله شارع در معاملات، استناد شده است.
واژگان کلیدی
قاچاق، خرید و فروش، احکام فقهی قاچاق، اختلال نظام
مقدمه
قاچاق کالا، یکی از شایعترین نشانههای اقتصاد ناسالم در دنیاست. به ویژه که در سالهای اخیر، آسیبهای بسیاری را از جنبههای گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به کشور ما وارد کرده است. قاچاق و خرید و فروش کالای قاچاق، از دیر زمان مطرح بوده است. به عقیده تاریخنگاران، سابقه ارتکاب قاچاق کالا در اعصار گذشته، به قدمت تاریخ تجارت است (نقیبی، ۱۳۸۸، ص۸۴).
از بدو شروع تجارت و کسب منفعت و وضع انواع مالیات و عوارض مختلف برای ورود و خروج کالا به داخل هر قلمرویی، نوع بشر به فکر فرار مالیاتی و خروج و ورود غیر مجاز کالا از قلمرو ساکن در آن افتاد و به تبع آن راهکارهای این ناهنجاری، در طول تاریخ، تنوع و پیچیدگی بسیاری پیدا کرد.
یکی از مهمترین راهکارهای کنترل و پیشگیری از این معضل، فرهنگسازی و اطلاعرسانی به موقع و دقیق میباشد. فرهنگسازی با کمک نخبگان و کارشناسان فقهی و حقوقی و نظریهپردازان علمی ـ فرهنگی، مبارزه همهجانبه با پدیده قاچاق را به یک گفتمان فراگیر تبدیل میکند.
نقش مجتهدان، فقها و حقوقدانان در بررسی این پدیده و تبیین جوانب و بیان حکم شرعی آن، برای جامعه تأثیرگذار است.
بسیاری از کسانی که درگیر پدیده شوم قاچاق هستند، از احکام تکلیفی و وضعی و آثار سوء آن در حوزههای مختلف بیاطلاع یا کماطلاع بوده و چه بسا همین سبب شده به این عمل مبادرت ورزیده و آن را شغلی مناسب برای خود و خانواده تلقی نمایند.
قاچاق در نظر مردم، باید از نظر شرعی یک عمل حرام و از نظر اقتصادی، گسترشدهنده فقر، جلوه نماید. کتابها و مقالات زیادی در این رابطه نوشته شده و مردم تا حدی تکلیف قانونی خود را میدانند، اما حکم فقهی قاچاق چندان روشن نیست. ازاینرو، در این مجال لازم دیدیم حکم فقهی قاچاق کالا و خرید و فروش آن و اصول قابل استناد در این رابطه را روشن کنیم تا مردم مسلمان، تکلیف شرعی خود را بدانند.
تحقیق پیش رو، تلاشی در جهت تبیین احکام فقهی قاچاق و معاملات قاچاقی کالاست تا با آگاهکردن مردم و نیز مسؤولان از این احکام، گامی مثبت در کاهش این پدیده در جامعه برداشته شود.
مفهومشناسی
«قاچاق»، کلمهای ترکی است که از کلمه «قاچتماق»؛ به معنای فراری دادن و در لغت، به معنای ربودن و پنهانی عمل کردن است (عمید، ۱۳۳۷، ج۲، ص۹۵۳). «دهخدا» در لغت نامه خود، واژه قاچاق را مأخوذ از زبان ترکی، به معنای برده و ربوده و آنچه ورود آن به کشور یا معامله آن از طرف دولت ممنوع است، گرفته است (دهخدا، ۱۳۷۷، ج۱۱، ص۱۷۲۹۴؛ عمید، ۱۳۳۷، ج۲، ص۹۵۳؛ معین، ۱۳۷۹، ج۲، ص۲۶۰۷؛ قلعه جی، ۱۴۰۸ق، ص۱۳۹؛ الفاروقی، ۱۹۹۱م، ج۲، ص۶۴۹؛ بهرامی، ۱۳۸۴، ص۲).
در برخی از متون حقوقی، در تعریف اصطلاحی قاچاق آمده است:
حمل و نقل کالا از نقطه ای به نقطه ای ـ خواه دو نقطه مزبور در داخل کشور باشد (قاچاق داخلی)، خواه یک نقطه در داخله و یک نقطه در خارجه باشد (قاچاق خارجی) بر خلاف مقررات مربوط به حمل و نقل؛ به طوری که این عمل، قانوناً ناقض ممنوعیت یا محدودیتی باشد که قانوناً مقرر شده است؛ خواه عمل مزبور ناقض امتیاز یا انحصاری باشد، خواه نه؛ مثلاً صدور و ورود اجناس مجاز، بدون دادن عوارض گمرکی،(۱) قاچاق عوارض گمرکی است و حمل و نقل اجناس در داخل کشور، بدون دادن عوارض بلدی، قاچاق عوارض بلدی را دارد، اعمال مقدماتی صدور اجناس مزبور هم عنوان قاچاق دارد (جعفری لنگرودی، ۱۳۸۰، ص۵۱۰).
بنابراین، قاچاق عبارت است از:
فراردادن مال؛ خواه آن مال مربوط به درآمد دولت بوده و یا ورود و خروج، تولید و نقل و انتقال، خرید و فروش آن طبق قوانین و مقررات مربوط ممنوع و غیر مجاز گردیده باشد. هرگونه استفاده از مال موضوع درآمد دولت بدون پرداخت درآمد مقرره و یا ورود و صدور مال ممنوع و یا تحصیل اموال انحصاری از غیر کانال دولتی و انجام هرگونه اقدامی که قانوناً در حکم قاچاق محسوب شده است (همان).
اداره حقوقی قوه قضاییه نیز قاچاق را چنین تعریف می کند: «وارد کردن یا صادر کردن کالا بر خلاف قوانین و مقررات جاریه و یا اقدامی که قانوناً در حکم قاچاق محسوب میشود» (چاوشی، ۱۳۸۰، ش۲۹، ص۷۴؛ ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز، ۱۳۸۸، ص۸۵؛ قلعهجی، ۱۴۰۸ق، ص۱۳۹؛ الفاروقی، ۱۹۹۱م، ج۲، ص۶۴۹؛ سلطانینژاد، ۱۳۹۱، ص۴؛ قانون مجازات مرتکبین قاچاق، مصوب ۱۳۱۲، ماده ۳۴ و ۴۵؛ قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر و الحاق موادی به آن، مصوب ۳/۸/۱۳۶۷، ماده ۱؛ قانون نحوه اعمال تعزیرات حکومتی راجع به قاچاق کالا، مصوب ۱۲/۲/۱۳۷۴، ماده ۶؛ قانون نحوه رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباسهایی که استفاده از آنها در ملاء عام خلاف شرع است یا عفت عمومی را جریحهدار میکند، مصوب ۲۸/۱۲/۱۳۶۵).
انواع قاچاق کالا
قاچاق را میتوان از جهات مختلف به انواعی دستهبندی کرد. قاچاق به دو دسته عمده تقسیم شده است:
۱. قاچاق اموال، موضوع عایدات دولت.
۲. قاچاق اشیای ممنوع الصدور و ممنوع الورود.
در یک تقسیمبندی دیگر، قاچاق کالا را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد (همان):
۱. قاچاق اشیایی که واردات و صادرات یا هرگونه معامله آن به کلی ممنوع است.
۲. قاچاق اشیایی که واردات و صادرات یا توزیع آن در انحصار دولت است.
۳. قاچاق اشیایی که واردات و صادرات یا معاملات و توزیع یا عرضه آن با مجوز خاص دولت امکانپذیر است.
۴. قاچاق اشیایی که واردات و صادرات یا معاملات راجع به آن با پرداخت حقوق و عوارض دولتی و از مجاری قانونی مجاز است (عسکری، ۱۳۹۱، ص۹).
همچنین مهدی فرهنگدلیر درباره انواع قاچاق مینویسد:
قاچاق را میتوان از نظر مبادی، به دو دسته تقسیم کرد:
۱. قاچاق به خارج از کشور؛ مثل قاچاق سوخت، آرد و گندم.
۲. قاچاق به داخل کشور؛ مثل قاچاق پوشاک، کفش، پارچه، لوازم خانگی و آرایشی.
همچنین میتوان قاچاق را از لحاظ روش ورود به کشور، به دو دسته تقسیم نمود (همان، ص۳۵-۳۴):
۱. سنتی یا علنی؛ با استفاده از مرزهای خارج از کنترل دولت و به صورت غیر رسمی و بدون پرداخت حقوق گمرکی و بدون رعایت ضوابط تجاری صورت می گیرد.
۲. مدرن یا پنهان که به چهار طریق انجام میشود:
۱. از مبادی کنترلشده، ولی به صورت غیر قانونی و تبانی انجام میشود.
۲. با کمک عناصر ذینفوذ؛ یعنی به دست کسانی که در دولت یا بخشهای دولتی یا غیر دولتی ذینفوذ بوده و مسؤولیت دارند.
۳. قاچاق با استفاده از روش ورود موقت؛ ورود موقت، رویهای گمرکی است که بر اساس آن برخی از کالاها بدون پرداخت حقوق گمرکی و عوارض، به قصد خروج مجدد در مدتهای مقرر، به منظورهای متعدد از جمله تعمیر یا تکمیل، وارد کشور میشود، ولی دوباره به خارج از کشور برگردانده نمیشود.
۴. قاچاق از طریق ترانزیت؛ یعنی کالایی برای ترانزیت به کشور دیگر وارد میشود، اما وقتی به آن کشور ترانزیت شد، از آنجا بهصورت قاچاقی وارد میشود (فرهنگدلیر، ۱۳۹۳، ص۳۴).
حکم تکلیفی قاچاق و ادله آن
یکی از مسائلی که کمتر به آن توجه شده است، بحث فقهی ـ استدلالی در رابطه با قاچاق کالا و استفتا(۲) از مراجع عظام تقلید و بررسی ادله حرمت تکلیفی آن است.
در پاسخهایی که مراجع عظام تقلید در رابطه با حرمت قاچاق بیان کردهاند، به چند دلیل استناد شده است که در سه دلیل خلاصه میشود. در این مبحث، هر یک از این دلایل و ادله دیگر که در این رابطه بیان شده است، بررسی خواهد شد.
۱. قاچاق خلاف قانون است و خلاف قانون، خلاف حفظ نظم و خلاف نظم، جایز نیست.
همانگونه که بیان کردیم، در فتوای برخی از مراجع تقلید، به صراحت آمده است که خلاف قانون، در هیچ موردی از جمله قاچاق جایز نیست؛ زیرا قانون، نظام و محور هر جامعهای را تشکیل میدهد و اعمال خلاف قانون همانند قاچاق باعث میشود این نظام و محور از هم بگسلد و در نتیجه منجر به ازبینرفتن نظم عمومی و اجتماعی شود. از همین روست که فقها این علت را مد نظر قرار دادهاند و در حکومت اسلامی توجه فراوانی به قانون کرده اند؛ تا جایی که هر آنچه که در مقام مخالفت با قانون باشد را مجوز شرعی ندادهاند.
۲. رعایت قوانین، مصداق وفای به عهد است و وفای به عهد لازم است.
یکی دیگر از ادله حرمت قاچاق، رعایت قوانین است؛ از این جهت که رعایت قوانین، مصداق وفای به عهد است. مسلمانان پیمان بستهاند در کشورهایی که زندگی میکنند، مقررات آن کشور را رعایت کنند تا حکومت نیز حافظ حقوق آنها باشد و خلاف قانون از جمله قاچاق، خلاف عهد و پیمانی است که با حکومت بستهاند.
البته میتوان در این دلیل اشکال کرد که در این باره هیچ تعهدی که لازم الوفاء باشد، بین مسلمانان و حکومتی که در آن زندگی میکنند، وجود ندارد؛ زیرا هیچ یک از شرایط یک تعهد، مانند عقد بیع وجود ندارد تا فردی نسبت به یک فرد دیگر و یا حکومت متعهد باشد.
بنابراین، نمیتوان این دلیل را جزء ادله حرمت قاچاق قرار داد. البته نظر آیهالله «سیستانی»، خلاف این است؛ چراکه ایشان در پاسخ به سؤالی در رابطه با آنچه که گاهی در وسایل نقلیه؛ مثل اتومبیل، قطار، هواپیما و کشتی مینویسند (مثل سیگار کشیدن ممنوع) رعایت آن لازم است یا خیر، فرمودهاند: «اگر آنچه نوشته شده به منزله شرط ضمنی در استفاده از آن وسیله باشد یا قانون حکومت باشد که ملتزم به رعایت آن شده، باید رعایت کنند و تخلف جایز نیست» (سیستانی، ۱۴۱۸ق، ص۱۷۵-۱۷۱).
۳. عمل قاچاق، قاچاقچی را در معرض ضرر مالی و جانی قرار میدهد که مورد نهی شارع واقع شده است.
در فعل قاچاق، خوف ضرر جانی و مالی وجود دارد. از سوی دیگر، هر کاری که در آن خوف ضرر باشد، شرعاً جایز نیست. دلیل عمده این حکم، قاعده «نفی ضرر» است. این قاعده از نظر متن و سند، مورد اتفاق میباشد (سیستانی، ۱۳۸۹، ص۱۱؛ انصاری، بیتا، ج۲، ص۵۳۲) که اصل آن به قضیه «سمره بن جندب» بر میگردد که نزاعی با مردی از انصار داشت.
آیهالله «سیدمیرزاحسن موسوی بجنوردی» در مورد مدرک این قاعده مینویسد: «مدرک این قاعده عبارت است از روایات کثیرهای در کتب فریقین که مشتمل بر این جمله است از رسول خدا و این جمله به عنوان یک کبرای کلی منطبق با موارد عدیدهای است» (موسوی بجنوردی، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۲۱۱). همچنین آیهالله «محمدتقی حکیم» دراینباره میفرمایند: «این حدیث نزدیک است که به حد تواتر برسد، به خاطر کثرت روایات و راویان آن» (حکیم، ۱۴۲۲ق، ص۹۵).
اساسیترین موضوع در این قاعده، مدلول و مفهوم لاضرر است. در این زمینه دیدگاههای همه یکسان نیست. مهمترین نظراتی که در زمان ما از آنها سخن بسیار به میان آمده است، به شرح ذیل میباشد:
حمل نفی بر نهی؛ مقصود از لا ضرر و لا ضرار، حرامبودن ضررزدن به دیگران است. معنای قاعده در این صورت این است که ضرر زدن و اضرار به دیگران از نظر شرع حرام است و دلالتی بر لزوم جبران ضرر و یا اولویتداشتن بر دیگر احکام شرعی نخواهد داشت (شهید اول، بیتا، ص۳۹ و۶۸).
نفی ضرر غیر متدارک؛ ضرری که جبران نشده باشد، در اسلام وجود ندارد که این اضعف اقوال است (مراغی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۱۴).
نفی حکم ضرری؛ بر اساس این نظریه از سوی شارع، هیچ حکم ضرریای وضع نشده است. به دیگر سخن، هر حکمی که از سوی شارع مقدس صادر شده، اگر زیانآور باشد، ضرر بر نفس مکلف یا غیر او، ضرر مالی یا غیر مالی، حکم یاد شده به استناد قاعده لا ضرر برداشته شده است (نراقی، ۱۴۱۷ق، ص۵۱).
نهی حکومتی و سلطانی؛ امام خمینی(ره) این قاعده را از احکام فرعی نمیداند، بلکه آن را از احکام حکومتی میداند و از احکام سلطانیه شمرده است که سلطان و حکومت برای پیشبرد احکام حکومتی باید از آن استفاده کند (رشیدپور، ۱۳۸۹، ص۵۵).
پس بر طبق این قاعده، وقتی واردات و صادرات بر خلاف قوانین مملکت باشد و با منافع ملی مملکت در تضاد باشد، به منافع ملی ضرر میرساند؛ هرچند منفعت بعضی افراد در آن باشد، قطعاً مصداق بارز قاعده لاضرر است.
در عین حال، باید متذکر شد که مضرات قاچاق کالا به جامعه و نظام اسلامی؛ چه در بخش خصوصی و چه در بخش عمومی، بسیار زیاد است تا جایی که گسترش این عمل میتواند ارکان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نظام را تضعیف نماید و باعث بیکاری، رواج فساد اداری در سطوح مختلف گردد، باندهای مافیایی و سازمانیافته را تقویت نماید و در مراحل پیشرفته و گسترش جرایمی؛ مانند پولشویی، دست به تقنین به نفع مجرمین بزند یا از تصویب قوانین مانع، جلوگیری نماید.
وقتی چنین باشد، بین دو ضرر، تعارض ایجاد میشود؛ یکی ضرری که با تصویب قوانین ضد قاچاق متوجه اشخاص حقیقی میشود و دیگری ضرر حاصل از عملیات کنترل قاچاق کالا، از میان این دو ضرر که هر دو به وسیله این قاعده نفی گردیده، حال چه از باب نفی حکومتی یا از باب نفی حکم ضرری، به حکم عقل باید حکم ضرری اهم که ضرر بر جامعه و حکومت اسلامی است، نفی گردد، ولو اینکه ضررهای جزئی به بعضی اشخاص حقیقی وارد شود (میرمحمد صادقی، ۱۳۷۷، ص۳۳۰ به بعد).
پس در نتیجه قاچاق کالا و ارز، تهدیدی برای حکومت محسوب میشود. اینگونه قاچاق، نه تنها به ضرر ملت میباشد، بلکه حکومت را نیز بر زمین میزند. لذا از نظر حکم حکومتی و احکام ولایی، محکوم به حرمت است و مصداق بارز قاعده «لا ضرر» میشود. وقتی که ضرر به یک شخص روا نباشد و شارع مقدس آن را نفی کند، ضررزدن به توده مردم به طریق اولی جایز نخواهد بود.
قاعده نفی سبیل
از قواعد مهم فقهی که در موارد فراوانی مبنای استنباط احکام فرعیه قرار گرفته، قاعده نفی سبیل است (موسوی بجنوردی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۵۷). حرمت هر عملی که سبب شود دشمنان دین و یا غیر مسلمان راهی برای سلطه و ولایت بر مسلمان یا مسلمانان پیدا کنند، طبق این قاعده روشن است. این قاعده در حوزه اقتصادی، مواردی مانند عدم تولیت کافر بر اوقاف مسلمین و عدم اخذ شفعه کافر از مسلمان (طوسی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۴۵۳؛ حلی، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۱۶۸) و موارد دیگری را که از مصادیق منع سلطه کفار بر منابع ثروت و اقتصاد مسلمانان است، شامل میشود (شریعتی، ۱۳۸۷، ص۲۳۵).
بنابراین، با توجه به این قاعده، قاچاق کالا دارای اثرات خاصی است که موجب تسلط کفار بر مسلمانان در حوزههای مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میگردد. ازاینرو، قاچاق کالا قطعاً حرام میباشد. آیا میشود خرید برده مسلمان را از ارباب کافر به استناد نفی سبیل واجب دانست؟ (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۴۳۲) و یا متولیشدن کافر بر موقوفات مسلمان که موجب میشود مسلمانان در استفاده از آن موقوفات مجبور باشند از کفار اجازه بگیرند و تحقیر شوند (فاضل لنکرانی، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۵۶)، به استناد این قاعده حرام باشد، ولی کالای قاچاق حرام نباشد؟ بهنظر میرسد حرمت قاچاق به استناد این قاعده قطعی میباشد.
پی نوشت:
شورای همکاری گمرک در تعریف گمرک میگوید: «گمرک سازمانی است دولتی که مسؤول اجرای قوانین گمرکی و اخذ حقوق و عوارض ورودی و خروجی کالاها و خدمات و همچنین مسؤول اجرای سایر قوانین و مقررات مربوط به واردات، ترانزیت و صادرات کالاها می باشد» (محمد نقیبی، واژهنامه اقتصاد پنهان، ص۹۸).
سؤال: آیا قاچاق مواد مصرفی؛ مثل پارچه، لباس و ارز و غیره از جمهوری اسلامی به کشورهای خلیج فارس، جایز است یا خیر؟
پاسخ: اگر خلاف قانون باشد، جایز نیست. همچنین مطلق مخالفت قوانین دولت اسلامی جایز نیست (سیدعلی خامنهای، اجوبه الاستفتائات، ج ۲، ص ۳۳۳).
سؤال: حکم قاچاق کالا به طور کلی؛ اعم از اشیایی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم فسادآور است، از نظر شرع مقدس اسلام چیست؟ استفاده افراد دیگر از اموال فرد قاچاقچی در قبال پول یا مجانی چگونه است؟ اگر پول حاصل از قاچاق توسط شخصی که آن را به دست آورده یا اشخاص دیگر، در مسیر کارهای تولیدی یا خدماتی و مانند آن از کارهای سالم قرار گیرد، اصل پول و درآمد حاصل از آن چه حکمی پیدا میکند؟ اگر گذران زندگی به سختی انجام شود، اشتغال به قاچاق جایز است؟
پاسخ: قاچاق کالا (یعنی ورود و خروج غیر قانونی آن از مرزها) بر خلاف دستور شرع است و باید از آن به شدت پرهیز کرد؛ مخصوصاً هنگامی که موجب ضرر و زیان جامعه میشود و به اقتصاد کشور اسلامی لطمه وارد میکند و کمککردن به قاچاقچیان در امر قاچاق، جایز نیست (پایگاه آیهالله ناصر مکارم شیرازی، بخش استفتائات).
سؤال: خرید و فروش کالای قاچاق چه حکمی دارد؟
پاسخ: نباید از مقررات تخلف شود (پایگاه آیهالله سیدعلی سیستانی، بخش استفتائات).
سؤال: حکم فقهی قاچاق بنزین چیست؟
پاسخ: عمل مذکور جایز نیست (پایگاه آیهالله لطفالله صافی، بخش استفتائات).
آیهالله روحانی نیز در پاسخ به سؤالی در همین رابطه فرمودهاند: مخالفت حکومت؛ خصوصاً حکومت اسلامی در صورتی که منع از چیزی به عنوان رعایت مصلحت مملکتی و عامه مردم بنماید، جایز نیست. بنابراین، اگر منع از عبور قاچاق از این حیث باشد، قهراً حرام است (سیدمحمدصادق روحانی، استفتائات قوه قضائیه، ص۲۷۹-۲۷۸).
همچنین علمای اهل سنت در پاسخ به استفتائاتی که از آنها در این رابطه شده، فتوا به حرمت دادهاند (مرکز فتوا در شبکه اسلامی: www.islamweb.net، با مدیریت عبدالله الفقیه).
نویسندگان:
سیدحسن عابدیان: دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم
محمدرضا ارمک: دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم
فصلنامه حکومت اسلامی شماره ۸۳
ادامه دارد…
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰