آثار و جلوههای تربیتی حجاب

چکیده یکی از نیازهای حقیقی در زمینههای تربیتی، دینی، اخلاقی و فرهنگی، مسئله حجاب است. هرچه الگوهای حجاب مراتب برتر و بالاتری داشته باشند، تأثیر بیشتری بر معنویّت و دینداری فرد و جامعه خواهند گذاشت و هرچه حجاب فردی و اجتماعی، متعالی باشد، تقدّس و حرمت اخلاقی و رشد و تعالی جامعه اسلامی بیشتر
چکیده
یکی از نیازهای حقیقی در زمینههای تربیتی، دینی، اخلاقی و فرهنگی، مسئله حجاب است. هرچه الگوهای حجاب مراتب برتر و بالاتری داشته باشند، تأثیر بیشتری بر معنویّت و دینداری فرد و جامعه خواهند گذاشت و هرچه حجاب فردی و اجتماعی، متعالی باشد، تقدّس و حرمت اخلاقی و رشد و تعالی جامعه اسلامی بیشتر خواهد بود.
حجاب آثار تربیتی در دو زمینه فردی و اجتماعی دارد که مهمترین آثار حجاب در بُعد فردی، شخصیّت، سلامت جسمانی، استحکام خانواده، آرامش و امنیّت و در بُعد اجتماعی، مسئولیّت اجتماعی، آزادی زن، سلامت اخلاقی جامعه و حفظ نیروی کار اقتصادی و حفظ استقلال فرهنگی است. این مقاله به بررسی مفهوم حجاب و آثار تربیتی آن میپردازد. این بررسی از نوع توصیفیـ تحلیلی است. روش گردآوری اطّلاعات کتابخانهای و روش تجزیه و تحلیل اطّلاعات تحلیل محتواست.
کلیدواژگان
حجاب، بُعد فردی، بُعد اجتماعی، تربیت اسلامی
حجاب به معنای پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم، از احکام ضروری دین اسلام است. در ادیان الهی دیگر، از جمله آیین زرتشت، یهود و مسیحیّت نیز این حُکم با تفاوتهایی وجود دارد. یکی از نیازهای حقیقی و مسلّم در زمینههای تربیتی، دینی، اخلاقی و فرهنگی، مسئله حجاب و عفاف است. هرچه الگوهای حجاب مراتب برتر و بالاتری داشته باشند، تأثیر بیشتری بر معنویّت و دینداری فرد و جامعه خواهند گذاشت و هرچه حجاب فردی و اجتماعی، متعالی باشد، نورانیّت، تقدّس، حرمت اخلاقی و رشد و تعالی جامعه اسلامی بیشتر خواهد بود و هرچه خلأ در این زمینه محسوستر باشد، مشکلات و آسیبهای سلامت، رشد و امنیّت فردی و اجتماعی فزونتر است.
هرچند مسئله حجاب و عفاف بهظاهر یک مسئله کُهن و تکراری است، ولی ابعاد نوینی دارد که با هر کلمه و هر سخنی میتوان بعضی از این زوایا را استخراج کرد. یکی از راههای گسترش و توسعه حجاب و عفاف این است که درباره مفهوم حجاب و آثار تربیتی آن در اسلام بپردازیم. بنابراین، ضرورت بررسی مفهوم حجاب در متون اسلامی، جایگاه آثار و جلوههای تربیتی آن به عنوان یک مسئله پژوهشی مطرح شده که از طریق این تحقیق به پرسشهای اساسی زیر پاسخ داده خواهد شد: ۱ـ حجاب در متون اسلامی چه مفهومی دارد؟ ۲ـ آثار و جلوههای تربیتی حجاب در دو سطح فردی و اجتماعی چیست؟
۱ـ شیوه پژوهش
با توجّه به ماهیّت و کیفیّت این پژوهش، شیوه پژوهش، از نوع تحلیل اسنادی است و با توجّه به موضوع این پژوهش که به بررسی مفهوم حجاب در متون اسلامی، جایگاه آثار و جلوههای تربیتی آن میپردازد، این پژوهش از جمله پژوهشهای بنیادی قرار میگیرد و ابزار پژوهش نیز شامل فرمهای فیشبرداری است و دادهها نیز با استفاده از شیوههای تحلیل کیفی، جمعآوری، طبقهبندی و تحلیل شده است.
۲ـ پیشینه پژوهش
پژوهشهایی که درباره حجاب انجام شده، بسیار زیاد است، ولی به دلیل بُعد تبینی که این مسئله دارد، با هر کلمه و هر سخنی میتوان بعضی از زوایای جدیدی از آن را استخراج کرد که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود: محمّدی آشنایی (۱۳۷۳) در کتابی با عنوان حجاب در ادیان الهی به بررسی حجاب پرداخته است. او ضمن مرور بر مسئله حجاب در ادیان مختلف از گذشتههای دور تا امروز، بر فطری بودن حجاب تأکید و در پایان، علل انحراف شرایع از حجاب را مطرح ساخته است و به آثار بدحجابی در جامعه پرداخته است.
عسکری (۱۳۸۴) در مقالهای با عنوان «حجاب در ادیان الهی»، به بررسی حجاب و حدود آن در ادیان مختلف پرداخته است. او ابتدا به فطری بودن پوشش اشاره نموده، آنگاه حجاب را جداگانه در هر یک از ادیان بررسی کرده است. او به وجود حجاب در همه ادیان اذعان دارد. فیّاض (۱۳۸۶) در مقالهای با عنوان «حجاب، ریشه در تاریخ کهن ایران دارد»، به بررسی حجاب پرداخته است و پس از اینکه درباره پوشش از گذشتههای دور واکاوی میکند، این گونه نتیجه میگیرد که حجاب ریشه در فطرت انسان دارد و ادیان تنها مُهر تأیید بر آن زدهاند.
قانع (۱۳۷۲) در مقالهای با عنوان «حجاب و پوشش در تاریخ معنویّت بشر قبل از اسلام»، به بحث تاریخی درباره پوشش پرداخته است و با مطالعه درباره انسانهای اوّلیّه و با استفاده از آثار بهجا مانده از آنها نشان داده است که در طول تاریخ، زنان پوشش بیشتری نسبت به مردان داشتهاند. سپس او به بررسی حجاب در ادیان میپردازد و بیان میدارد که حجاب جنبه فطری داشته است و انبیاء با وضع حجاب، به ندای فطرت بانوان پاسخ گفتهاند و سلاح دفاعی آنها را تقویت نمودهاند. خرقانی (۱۳۸۴) در مقالهای با عنوان «تاریخچه حجاب و پوشش در ادیان مختلف»، به بررسی ریشه و منشاء حجاب و تاریخچه آن از آدم تا خاتم و یا حتّی در میان ادیان غیرتوحیدی و از جوامع بدوی تا جوامع متمدّن میپردازد.
او معتقد است که حجاب همیشه وجود داشته است و گاه به صورت دستور دینی، و گاه به عنوان جزئی از فرهنگ رعایت میشده است. استاد مطهّری (۱۳۵۳) در کتاب مسئله حجاب به بررسی حجاب و پاسخ به شبهات موجود درباره آن پرداخته است. او ضمن تأکید بر فطری بودن حجاب، آن را تدبیر زن برای ارزشمندی خود میداند. حسینیمنش (۱۳۷۱) در پایاننامه خود با عنوان «حجاب از دیدگاه اسلام و دیگر ادیان الهی»، ابتدا به فرهنگ لباس و آنگاه به فلسفه پوشش در اسلام، فطری بودن پوشش، فوائد حجاب برای صیانت خانواده، بهداشت روانی و حفظ شخصیّت زن میپردازد و در ادامه، حجاب از منظر قرآن و روایات و فتاوی بررسی میکند و در آخر نیز به اهمیّت حجاب در میان ادیان دیگر میپردازد.
شفیعی مازندرانی (۱۳۹۰) در مقاله خود با عنوان «چیستی حجاب اسلامی؛ معناشناسی حجاب از منظر آیات حجاب» ضمن بررسی واژه حجاب، اثبات میکند که حجاب انواعی دارد و در هر مورد آن، چیستی خاصّی از حجاب را میتوان از دیدگاه اسلام مشاهده نمود و در این مقاله اثبات میشود که حجاب، یک اصل سابقهدار در میان افراد بشر است. همچنین، حجاب در راستای تقویت، عفّت و کمال انسانها مورد توجّه اسلام بوده است و از بروز بسیاری از ناهنجاریها و فساد اخلاقی پیشگیری میکند.
۳ـ مفهوم لغوی حجاب
به گفته اهل لغت، این واژه به صورت متعدّی و به معنای در پرده قرار دادن به کار میرود. ابندُرَید میگوید: «حَجَبتُ الشَّیءَ… إِذَا سَتَرتُهُ، وَالحِجَابُ السِّترُ… إِحتَجَبَت الشَّمسُ فِی السَّحَابِ إِذَا تَستَتَرت فِیهِ: حجاب، پوششی است که روی شیء را فرامیگیرد و حجاب یعنی پرده… . زمانی که خورشید در ابر فرو میرود، عرب میگوید: إِحتَجَبَت الشَّمسُ فِی السَّحَابِ» (ابندُرَید، ۱۹۸۷م.: ذیل واژه حجب).
فیّومی این واژه را چنین توضیح میدهد: «حجب فعلی متعدّی است و به معنای مانع شدن به کار میرود. به پرده، حجاب میگویند؛ زیرا مانع از دیدن است و به دربان، حاجب گفته میشود؛ زیرا وی مانع از ورود افراد است. این واژه در اصل بر موانع جسمانی اطلاق میگردد، ولی برخی مواقع، به موانع معنوی نیز حجاب گفته میشود» (فیّومی، بیتا: واژه حجب).
از گفتار اهل لغت میتوان نتیجه گرفت که در زبان عرب، حجاب به پوششی گفته میشود که مانع از دیدن شیئی پوشیده میشود. استاد مطهّری نتیجه تحقیقات لغوی خود را درباره این واژه چنین بیان میکند که کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب، بیشترین استعمال آن به معنی پرده است. این کلمه از آن روی مفهوم پوشش میدهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوشش حجاب نیست و آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد (ر.ک؛ مطهّری،۱۳۶۷: ۳۸۶ـ ۳۹۱)
این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به همین معنای لغوی به کار رفته است و معنای خاصّی پیدا نکرده است. شهید مطهّری میفرماید در قرآن کریم، غروب خورشید را در داستان سلیمان این گونه توصیف میکند: حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ؛ یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. تعبیر حجاب با همین معنا در آیه ۵۱ سوره شوری و نیز در آیه ۵۳ سوره احزاب به کار برده شده است.
در دستوری که امیرالمؤمنین علی(ع) به مالک اشتر نوشته است، میفرماید: «فَلاَ تَطُولَنَّ احتِجَابُکَ عَن رَعِیَّتِکَ» یعنی در میان مردم باش، کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده» (نهجالبلاغه/ ن ۵۳).
۴ـ مفهوم اصطلاحی حجاب
حجاب در علومی چون عرفان، طب و دیگر علوم، تعریف خاصّ خود را دارد. در فقه، این واژه در معنای لغوی خود که همان پرده حائل میان دو چیز باشد، به کار رفته است و معنای جدیدی برای آن ایجاد نشده است. در دوران متأخّر، این واژه معنای اصطلاحی خاصّی پیدا کرده است و به پوشش خاصّ زنان اطلاق گردیده است. شهید مطهّری در این باره میفرماید: استعمال کلمه حجاب درباره پوشش زن، اصطلاح نسبتاً جدیدی است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها، کلمه «ستر» که به معنی پوشش است، به کار میرفته است.
فقها چه در کتاب الصّلوه و چه در کتاب النّکاح که متعرّض این مطلب شدهاند، کلمه سِتر را به کار بردهاند، نه کلمه حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمیشد و ما همیشه همان کلمه پوشش را به کار میبردیم؛ زیرا چنانکه گفتیم، معنی شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در باب پوشش به کار برده میشود، به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عدّه زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود.
پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد. آیات مربوط نیز همین معنی را ذکر میکند و فتوای فقها هم مؤیّد همین مطلب است. در آیات مربوط، لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتی که در این باره هست، چه در سوره مبارکه نور، چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است، بیآنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیهای که در آن کلمه حجاب به کار رفته است، مربوط به زنان پیغمبر اسلام است.
معنای اصطلاحی جدید این واژه، عبارت است از پوششی است که زن در برابر نامحرمان باید استفاده کند و از جلوهگری و خودنمایی بپرهیزد. در این نوشتار نیز همین معنای اصطلاحی مورد نظر است، نه پردهنشینی زنان. تردیدی نیست که حجاب در این اندازه، یکی از احکام مشترک ادیان ابراهیمی و از احکام ضروری اسلام بوده است و همه طوایف اسلامی بر آن اتّفاق نظر دارند (ر.ک؛ علیمردی، ۱۳۸۹: ۱۱۹).
۵ـ جایگاه حجاب در قرآن
مسئله حجاب در دو سوره از سورههای قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به اجمال در آیه ۵۹ سوره احزاب مطرح شده است و آنگاه با تفصیل بیشتری در سوره نور آمده است:
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَه مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: و به زنان باایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند، مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان، یا بردگانشان [= کنیزانشان ]، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن، پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخال که بر پا دارند، به گوش رسد)؛ و همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان تا رستگار شوید.
وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَه وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ: و زنان از کارافتاده اى که امید به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نیست که لباسهاى (رویین) خود را بر زمین بگذارند، به شرط اینکه در برابر مردم، خودآرایى نکنند و اگر خود را بپوشانند، براى آنان بهتر است؛ و خداوند شنوا و داناست.
در شأن نزول آیه ۳۰ سوره نور، قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ…، کلینی به سند خویش از سعد اسکاف نقل میکند که امام باقر(ع) میفرماید:
«جوانی از جماعت انصار در شهر مدینه با زنی روبهرو شد. در آن زمان زنان پوشش سَرِ خود را پشت گوشهای خود میانداختند [در نتیجه، بناگوش و گردن ایشان هویدا بود]. وقتی زن از کنار وی گذشت، جوان سر را به عقب برگرداند و همچنان که راه میرفت، وی را نظاره میکرد و وارد کوچهای شد و در حالی که به پشت سَرِ خود نگاه میکرد، به راه خود ادامه داد که صورتش به استخوان یا تکّهشیشهای که از دیوار بیرون زده بود، برخورد کرد و شکست.
وقتی آن زن از نظرش محو شد، نگاه کرد و دید که بدن و لباسش خونین شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند، خدمت رسول خدا میرسم و او را از این مسئله خبردار میکنم. پس خدمت رسول خدا شرفیاب شد. پیامبر از حال وی جویا شد و او جریان را به اطّلاع آن جناب رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ» (کلینی، ۱۳۸۸، ج ۵: ۵۲۰).
سیوطی نیز این شأن نزول را به نقل از ابنمردویه از امام علی(ع) نقل کرده است (به نقل از: طباطبائی، ۱۳۷۰، ج۱۵: ۱۱۶). از این شأن نزول میتوان استنباط کرد که اوّلین آیاتی که در تشریع حجاب و بیان محدوده نظر نازل شده، همین آیات سوره نور است.
۶ـ آثار و جلوههای تربیتی حجاب
آثاری که از حجاب بهجا میماند، ابتدا در روح و روان فرد پدیدار میشود؛ زیرا وقتی فردی با آزادی و آزادگی برای خود پوششی انتخاب میکند، حتماً در خود احساس آرامش و سربلندی میکند. این همان حفظ ارزشهای یک فرد مسلمان است.
در جامعهای که افراد در آن با حفظ حدود و رعایت حقوق دیگران ظاهر میشوند و سبب تخریب روح و جسم همنوعان خود نشده، محیط امن و آرامی را برای جوانان فراهم میکنند، به سوی سعادت و سلامت روانی پیش خواهند رفت و هدف اسلام نیز این است که مردان و زنان مسلمان، روح آرام، اعصاب سالم و چشم و گوش پاکی داشته باشند. اکنون آثار و جلوههای تربیتی حجاب را در دو سطح فرد و اجتماع بررسی میکنیم.
۶ـ۱) آثار فردی حجاب
۶ـ۱ـ۱) شخصیّت زن
«شخصیّت، مجموعه افکار و عواطف و عادات و اخلاقیّات یک انسان است و خلاصه هر چه به یک شخص مربوط میشود، بیرون از وجود او نیست و شخصیّت اوست. تنها راه بالا بردن شخصیّت زن را حجاب او میدانیم. اگر او به حجاب روی آورد، پایگاه خانوادگی او قوی میشود.
مردها، ناچار میشوند به زندگی خانوادگی خود، ارج نهند و به همسران خود واقعاً توجّه کنند. علوّ شخصیّت زن در این است که کمال همسری، مادری و کمال اجتماعی را برای خود احراز کند. بیحجاب در بُعد همسری و مادری، شکست خورده و در بُعد فعّالیّتهای اجتماعی، ابزار و بازیچه و ملعبه شده و خواهناخواه سقوط کرده است» (مصطفوی، ۱۳۶۹: ۵۲ـ۵۵).
اسلام مخصوصاً تأکید کرده است که زن هر اندازه متینتر و باوقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد، بر احترامش افزوده میشود (ر.ک؛ مطهّری، ۱۳۷۳: ۵۹).
به طور کلّی، اشیائی که در همه جا یافت میشوند و دسترسی به آنها بهآسانی صورت میگیرد، ارزش کمتری دارند. از سویی، بشر همواره اشیای ذیقیمت خود را از دسترس دیگران دور نگه میدارد و به شیوهای خاص از آن مراقبت مینماید. اسلام که زن را گوهر گرانبهای هستی و صاحب شخصیّت کامل انسانی میداند، حجاب را همچون صدف، بهترین وسیله برای حفظ و ثبات آن شخصیّت معرّفی کرده است.
آنان که زنان را تشویق به آرایش و تزیین و نمایش زیباییهای جسمی خود مینمایند، در حقیقت، زن را فاقد شخصیّت و روح انسانی میشمارند که باید با تزیین و نمایش زیباییهای جسمی، منزلت اجتماعی مناسب خویش را به دست آورد. تجربه نیز این مطلب را ثابت کرده است.
قبل از ظهور اسلام، نه تنها زنان ارزشی نداشتند، بلکه داشتن یک دختر ننگ به حساب میآمد: وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ (النّحل/ ۵۸). در چنین جامعهای، بیحجابی که علامت آن بیارزشی بود، رواج داشت. اسلام مقام زن را بالا برد و شخصیّت او را مورد تکریم قرار داد و با آوردن قانون حجاب، حفظ و دوام این شخصیّت را برای همیشه بیمه کرد (ر.ک؛ محمّدی آشنایی، ۱۳۷۰: ۳۵).
دکتر گوستاو لوبون، مورّخ معروف فرانسوی، میگوید: «این مطلب نیز روشن شد که اسلام در بهبودی وضع زنان بسیار کوشیده است و نخستین مذهبی است که مقام زن را بالا برده است و روی هم رفته زنان مشرقزمین از نظر مقام و احترام و شخصیّت علمی و تربیتی و سعادت، بهتر از زنان اروپایی هستند. اسلام نه تنها زن را یک انسان کامل میداند، بلکه احترام به او را ملاک کرامت انسان معرّفی میکند: مَا أَکرَمَ النِّسَاءَ إِلاَّ الکَرِیمُ وَ مَا أَهَانَهُنَّ إِلاَّ اللَّئِیمُ: هرگز زنان را گرامی نمیدارند، مگر کریمان با کرامت و به آنان اهانت نمیکنند، مگر لئیمان بیارزش» (پاینده، ۱۳۷۳: ۳۱۸).
بر این اساس، حجاب وسیلهای است در خدمت زن تا موفّقیّت خویش را در جامعه تحکیم کرده، شخصیّت و احترام خویش را فزونی بخشد. قرآن در این زمینه میفرماید: «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و همه زنان مسلمان بگوی که روسریها را به خویش نزدیک سازند تا [به عفاف] شناخته شوند و مورد آزار اوباشان قرار نگیرند. خداوند آمرزنده و مهربان است: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا (الأحزاب/ ۵۹).
ویلیام جیمز، روانشناس معروف، در تأیید این مطلب چنین میگوید: «زنان دریافتند که دستودل بازی، مایه طعن و تحقیر است، و این امر را به دختران خود یاد دادند» (محمّدی آشنایی، ۱۳۷۰: ۳۵).
۶ـ۱ـ۲) سلامت جسمانی
حجاب، زمینه فساد را که عامل اصلی بیماریهای مقاربتی است، از بین میبرد و از این طریق، نقش خود را در سلامت جسمانی افراد جامعه ایفا مینماید. به آمار ذیل توجّه نمایید. اگرچه از زمان انتشار آن مدّتها گذشته است، ولی بهخوبی گویای یکی از عوارض فساد میباشد. طبق تحقیقاتی که در ایالات متّحده به عمل آمده، رویهمرفته نود درصد مردم این کشور به بیماریهای مقاربتی مبتلا میشوند.
از این رقم، عدّهای که در بیمارستانهای رسمی آمریکا معالجه میشوند، بالغ بر ۳۶۰ هزار نفر میباشند. از تمام بیمارستانهای ایالات متّحده، ۶۵۰ بیمارستان تنها به امراض مقاربتی اختصاص داده شده است، در حالیکه معادل یک و نیم برابر افرادی که در این بیمارستانها معالجه میشوند، به پزشکهای خانوادگی و خصوصی مراجعه مینمایند (ر.ک؛ همان: ۴۵).
سالانه ۳۰ تا۴۰ هزار کودک بر اثر بیماریهای مقاربتی موروثی میمیرند و میزان تلفاتی که از این بیماریها در ایالات متّحده ناشی میشود، از مجموع کلّیّه امراض مختلف غیر از سِل، بیشتر است (ر.ک؛ همان).
دکتر آمبروس لینگ که از مقامات صلاحیّتدار درباره بیماریهای آمیزشی است، اعلام کرد که از سال ۱۹۵۷ به بعد، بیماریهای آمیزشی در بین جوانان کمسال افزایش قابل ملاحظهای یافته است. در میان پسران ۱۵ تا ۱۹ سال، ۳/۶۷ و مقدار افزایش در میان دختران که همین سن را دارند، ۴/۶۵ درصد شده است (ر.ک؛ همان).
بنابراین، یکی از آثار مهمّ رعایت حجاب در جامعه، حفظ سلامتی و دوری از بیماریهای مختلف است. در کشورهایی که حجاب و پوشیدگی زنان در آنجا بیشتر است، تعداد بیماران ناشی از گسیختگی جنسی، کمتر است. امام رضا(ع) فرمودهاند: «هرگاه بندگان گناهان جدیدی به وجود آورند که تاکنون مرتکب آن نمیشدند، خداوند هم بلاهای تازهای به وجود میآورد که تاکنون نمیشناختند» (ر.ک؛ محمّدی ریشهری، ۱۳۹۳، ج۴: ۴۶۷).
مراجع
منابع و مآخذ
قرآن کریم.
ابندرید، محمّد. (۱۹۸۷م.) جمهره اللّغه. بیروت: دارالعلم للملایین.
پاینده، ابوالقاسم. (۱۳۷۳). ترجمه نهجالفصاحه. قم: انتشارات کانون جاوید.
تمیمی آمدی، عبدالواحد. (۱۳۸۹). غُرَرالحِکَم و دُرَرُالکَلِم. قم: انتشارات امام عصر.
حرّ عاملی، محمّدبن حسن. (۱۴۱۴ق.). وسائلالشّیعه. قم: مؤسّسه آلالبیت.
شریفالرّضی، محمّدبن حسین. (۱۳۹۰). نهجالبلاغه. ترجمه محمّد دشتی، قم: پیام مقدّس.
شکوری، محمّد. (۱۳۹۰). «حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب». مجلّه فرهنگ دانشگاه علم و صنعت. ش ۹. صص ۶ـ۷.
طباطبائی، سیّد محمّدحسین. (۱۳۷۰). المیزان فی تفسیر القرآن. ترجمه سیّد محمّدباقر موسوی همدانی. قم: انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم.
عظیمیان، مریم و سعید بهشتی. ( ۱۳۸۸). «بررسی فلسفه و قلمرو حجاب در اسلام و آثار تربیتی آن». فصلنامه تربیت اسلامی. ش ۸. صص ۷۵ـ ۱۰۳.
علیمردی، مهناز و محمّدمهدی. (۱۳۸۹). «حجاب و پوشش در ادیان زرتشت، یهود و مسیحیّت». فصلنامه معرفت ادیان. ش ۳. صص ۱۱۷ـ ۱۳۸.
فیّومی، احمدبن محمّد. (بیتا). مصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی. بیجا: مؤسّسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت.
قائمی، علی. ( ۱۳۷۳). حیات زن در اندیشه اسلامی. تهران: انتشارات امیری.
کلینی، محمّدبن یعقوب. (۱۳۸۸ق.). اصول کافی. تهران: دارالکتب الإسلامیّه.
محمّدی آشنایی، علی. (۱۳۷۰). مسئله حجاب. بیجا: ارم.
محمّدی ریشهری، محمّد. (۱۳۹۳). میزان الحکمه. ترجمه حمیدرضا شیخی. قم: انتشارات دارالحدیت.
مصطفوی، سیّد جواد. (۱۳۶۹). حجاب و آزادی. مجموعه سخنرانی و کنفرانس زن. بیجا: سازمان تبلیغات اسلامی.
مطهّری، مرتضی. (۱۳۶۷). مسئله حجاب. تهران: انتشارات صدرا.
ــــــــــــــــ . (۱۳۷۳). نظام حقوقی زن در اسلام. تهران: انتشارات صدرا.
نویسندگان:
اکبر رهنما: دانشیار فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه شاهد
زهرا علیاکبرزاده آرانی: مربّی و هیئت علمی گروه اتاق عمل دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی قم
مجید خاری آرانی: دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه شاهد
فصلنامه معارف قرآنی شماره ۲۲
ادامه دارد…

برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰