تاریخ انتشار : یکشنبه 3 مرداد 1400 - 10:07
کد خبر : 123148

چه کسی برای اولین بار طرح تاکسی بانوان را ارائه داد؟/ روایت سختی‌هایی که مانع خدمت‌رسانی به مناطق محروم نشد

چه کسی برای اولین بار طرح تاکسی بانوان را ارائه داد؟/ روایت سختی‌هایی که مانع خدمت‌رسانی به مناطق محروم نشد

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری فارس از اصفهان، امروز پرچمِ استقلالِ هویتی و فرهنگیِ زنان در دست زنان ایرانی است؛ امروز بانوان ایرانی با حفظ حجاب، استقلال هویّتی و فرهنگی‌ خودشان را دارند و زن می‌تواند در میدان‌های اجتماعی حضور فعال داشته باشد. آری

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری فارس از اصفهان، امروز پرچمِ استقلالِ هویتی و فرهنگیِ زنان در دست زنان ایرانی است؛ امروز بانوان ایرانی با حفظ حجاب، استقلال هویّتی و فرهنگی‌ خودشان را دارند و زن می‌تواند در میدان‌های اجتماعی حضور فعال داشته باشد.

آری این‌جا است که طبق فرمایش مقام معظم رهبری، اسلام با درس خواندن، کار کردن و مسافرت رفتن زنان مشکلی ندارد اما عده‌ای به خیال خود، اسلام را دین خانه‌نشین کردن زن می‌دانند.

زن در محیط اسلامی رشد علمی، شخصیتی، اخلاقی و سیاسی می‌کند؛ در اساسی‌ترین مسائل اجتماعی در صفوف مقدم قرار می‌گیرد و در عین حال زن باقی می‌ماند، زن بودن برای زن، یک نقطه امتیاز و افتخار است.

مقام معظم رهبری هم‌چنین از دستاوردها و موفقیت‌های نظام جمهوری اسلامی را پیشرفت بانوان در عرصه دانشگاهی و حوزوی می‌دانند و در این خصوص گفته‌اند که اگر خانم‌ها می‌خواهند وارد فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی شوند، مانعی نیست البته فعالیت علمی خیلی خوب است و بر سایر فعالیت‌ها ترجیح دارد.

یکی از بزرگترین افتخارات نظام اسلامی این است که در سایه نظام اسلامی این همه زن فرزانه، تحصیل‌کرده، خوش‌فکر و ممتاز از لحاظ فکری و عملی در جامعه ما وجود دارد.

اگر زن استعداد علمی برای اختراعات و اکتشافات، استعداد سیاسی و اجتماعی دارد، اما نمی‌گذارند از این استعداد استفاده کند، ظلم است؛ البته یکی از مسائل اصلی، مسأله خانه و خانواده است؛ فرصت زن در محیط خانواده و خانه‌داری برای بروز استعدادها مانع درس، مطالعه، فهمیدن و نوشتن او نشود.

بانوی نمونه انقلاب اسلامی، دارای ابعاد گوناگون علمی، فرهنگی، اجتماعی و… است؛ امروز زنان کشور ما در حالی در بخش‌های مختلف چنین تأثیرگذاری‌ دارند که در عین‌ حال حجاب و عفاف و وجه تمایز میان زن و مرد، در معرض سوءاستفاده‌ قرار نگرفتن و خود را تحقیر نکردن را جزو خصوصیات اصلی خود رعایت می‌کنند.

یکی از بانوان و پزشکان نمونه انقلاب اسلامی، حلیمه قسوری است که سال‌هایی را در دانشگاه‌های علوم پزشکی کاشان و اصفهان هیأت علمی بوده، حضور ۳ فرزند مانع رشد علمی وی نشده که حتی توانسته تخصص خود را نیز در رشته روان‌پزشکی اخذ کند؛ هم‌چنین حضور در دومین دوره شورای اسلامی شهر اصفهان یعنی سال‌های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ را در کارنامه خود دارد.

مشروح گفت‌وگوی فارس با حلیمه قسوری را در ادامه می‌خوانید:

فارس: در ابتدا از خودتان بگویید.

قسوری: من متولد ۲۲ تیر ۱۳۴۲ در کربلای معلی هستم؛ فرزند دوم خانواده‌ام و به دلیل کشف حجاب در زمان رضاشاه، پدربزرگ و مادربزرگم از یزد به کربلا عزیمت می‌کنند و در آنجا ساکن می‌شوند و من نیز در همان‌جا به دنیا می‌آیم و تا سال ۱۳۵٠ در کربلا تحصیل می‌کنم، در سال ۱۳۵٠، ایرانی‌های ساکن عراق باید بازمی‌گشتند و پدر من که زرگر بود در بغداد دستگیر و به ایران بازگردانده شد و به دنبال این اتفاق، خانواده مجبور شدند به ایران بازگردند؛ در آن زمان دولت عراق ایرانی‌های مقیم عراق را اجبارا به ایران بازمی‌گرداند و به ما رانده شده‌های عراق می‌گفتند.

به خاطر می‌آورم که در آخرین روز مدرسه، معلم از ما با گریه خداحافظی کرد و گمان می‌کرد که من دیگر نمی‌توانم درس بخوانم؛ ولی من از این قضیه خوشحال بودم چون دیدن یک کشور جدید برایمان بسیار جالب بود؛ به هر حال مادر با هر مشقتی که بود بخشی از اثاثیه و طلاهای پدر را به همراه ۶ فرزند خود (۴دختر و ۲ پسر) از مرز قصر شیرین وارد ایران کرد و در نهایت پس از مدتی تحمل سختی‌های زیاد در اردوگاه‌های مرز خسروی و سپس کرمانشاه به شهر کاشان رفتیم و در آنجا ساکن شدیم.

فارس: رشته تحصیلی شما چیست؟ آیا به این رشته علاقه داشتید؟

قسوری: از سوم ابتدایی تا پایان دبیرستان در شهر کاشان تحصیل کردم و در سال ۶٠ دیپلم علوم تجربی خود را دریافت کردم؛ البته من به رشته ریاضی علاقه داشتم اما چون تعداد برای تشکیل کلاس به حد نصاب نرسید در رشته تجربی تحصیل کردم؛ در سال ۶٠ با آغاز انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها به جهاد سازندگی پیوستم و در روستاهای اطراف کاشان کارهای فرهنگی انجام می‌دادم که بیش از یک سال طول کشید.

در سال ۶۱ با شرکت در کنکور، پزشکی دانشگاه اصفهان قبول شدم؛ یکی از خاطرات من در آن زمان ماجرای شهدای چهارسوق اصفهان است، چهارسوق اصفهان یک مکان شلوغ در اصفهان و در نزدیکی بیمارستان کاشانی بود، ما در بیمارستان آیت‌الله کاشانی بودیم که به ما گفته شد وسایل پانسمان و درمان مجروحانی که به زودی از جبهه‌ها به بیمارستان انتقال پیدا می‌کنند را آماده کنیم، در حالی که ما منتظر انتقال رزمندگان بودیم، بمباران چهارسوق اتفاق افتاد و تعداد زیادی از مردم مجروح را به بیمارستان انتقال دادند که حقیقتا وضعیت بسیار دلخراشی بود و آنقدر تعداد زخمی‌ها زیاد بود که ما تنها به کمک‌های اولیه می‌رسیدیم، در واقع با وسایلی که برای رزمندگان آماده کرده بودیم به مداوای مجروحین بمباران چهارسوق پرداختیم.

من در ۱۲ فروردین سال ۶۸ با دکتر لطف‌الله خادم که از همکلاسی‌هایم در دانشگاه بود ازدواج کردم؛ پدر دوستم روحانی بود و زمانی که من از او خواستم برای ازدواج برایم استخاره بگیرد، گفت در این کار استخاره جایز نیست و باید تحقیق کنید، من ایشان را فردی مذهبی می‌شناختم که رابطه‌اش با خانم‌ها احترام‌آمیز بود.

اولین فرزندم در سال ۶۹ به دنیا آمد؛ دخترم، جمیله سه ماهه بود که برای گذراندن طرح پزشکی ابتدا به اهواز(۳ ماه) و سپس به سوسنگرد(۲۰ ماه) رفتیم؛ در سوسنگرد به ما یک اتاق ۱۲ متری دادند که به همراه همسر، پدرشوهرم و فرزند کوچکم در این یک اتاق زندگی می‌کردیم، شرایط به گونه‌ای بود که من از ترس اصابت ترکش‌های جنگ عراق و کویت به لباس‌های بچه‌ام، آن‌ها را در همین اتاق ۳ در ۴ متری پهن می‌کردم!

زمانی که ما به سوسنگرد رفتیم جنگ عراق و کویت در جریان بود و صدای بمباران‌ها و سوختن پلایشگاه‌ها را می‌شنیدیم، من اولین پرشک زن در سوسنگرد بودم و همسایگانمان پزشکان هندی، پاکستانی و بنگلادشی بودند، شرایط بهداشتی در آن منطقه بسیار بد بود و تعداد مبتلایان به بیماری‌های مختلف بسیار زیاد بود به گونه‌ای که اگر فردی گلویش درد می‌کرد، ما حتماً آن را مبتلا به دیفتری می‌دانستیم مگر آن‌که خلافش ثابت شود.

در سوسنگرد باردار بودم و همکاران ما می‌گفتند که با وجود داشتن یک بچه کوچک و شرایط بارداری مجدد چرا به چنین منطقه‌ای برای طرح رفته‌اید، اما من می‌گفتم که ما شعار خدمت به مردم را داده‌ایم و اکنون اینجا وقت عمل است و هیچ‌کس حاضر نبود به آن‌جا با آن شرایط جنگی و گرمایی که داشت، برود.

هوای مناطق چنوب بسیار گرم و کلافه کننده بود و مردم هم از پزشکان خارجی استقبال نمی‌کردند برای همین صف‌های طولانی برای ویزیت تشکیل می‌شد، خصوصاً که من به زبان عربی هم مسلط بودم، این شرایط با امکانات محدود از جمله  یک میز، صندلی کوچک و داروهای اهدایی مردم در نماز جمعه‌ها بود در حالی که مریض من نوزادی با یک ترکش در پایش بود و چنین وضعیتی نیاز به تجهیزات متخصصین مختلف داشت، این در حالی بود که دخترم در مواقع نبود ما کنار پدرشوهرم بود.

فرزند دومم را با شرایط سختی که تا رسیدن به بیمارستان داشتم و با وجود خطر پارگی رحم در دزفول به دنیا آوردم، آقای دکتر برای به دنیا آمدن بچه آنقدر نذر کرده بود که مادرم می‌گفت تا آخر عمرت هم نمی‌توانی همه این صلوات‌ها را بفرستی! پس از سوسنگرد مدتی هم به اندیمشک رفتیم؛ در سال ۷۱ همسرم در تخصص ارتوپد و من با داشتن ۲ فرزند در تخصص روانپزشکی، در دانشگاه اصفهان قبول شدیم، و این مسیر بازگشت ما از مناطق جنوب به اصفهان بود؛ آن زمان من بین ۳ تخصص پوست، چشم و روانپزشکی حق انتخاب داشتم که به دلیل علاقه با وجود مخالفت خانواده، وارد حوزه روانپزشکی شدم.

 خیلی عالی است، یعنی رشته‌ای است که به داد خانم‌هایی که بعد از زایمان افسرده شده‌اند یا افرادی که می‌خواهند خودکشی کنند، می‌رسد؛  آدم وقتی می‌بیند فردی وسواسی را درمان کرده یا فردی که بعد از زایمانش حتی فکرهای خودکشی، بچه‌کشی داشته درمانش کرده، احساس رضایت می‌کند.

فارس: کمی از خانواده بگویید و اینکه آیا با شغل و فعالیت‌های علمی تحقیقاتی شما مشکلی ندارند؟ چه طور بین ایفای نقش در خانواده و اشتغال تعادل برقرار کردید؟

قسوری: زندگی من و همسرم با کمترین امکانات در خیابانی در زینبیه‌ اصفهان شروع شد؛ نگهداری از پدر شوهرم و ۲ فرزند و همزمان داشتن کشیک‌های پزشکی باعث شد تا مادرم فرزندانم را به کاشان ببرد و از آن‌ها در آنجا مراقبت کند؛ من آخر هفته‌ها به کاشان می‌رفتم یا مادرم به اصفهان می‌آمد و اینگونه فرزندانم را می‌دیدم، این وضعیت ۳ سال طول کشید.

بعد از گرفتن تخصص در سال ۷۴، پسرم را در سال ۷۵ به دنیا آوردم؛ همسرم برای گذراندن طرح مجددا به اهواز برگشت اما من با داشتن ۳ فرزند به اصرار مادرم به کاشان رفتم و در همان‌جا ۲ سال استاد دانشگاه علوم پزشکی کاشان و رئیس بیمارستان اخوان کاشان بودم؛ با پایان یافتن طرح همسرم در اهواز، در سال ۷۶ به اصفهان برگشتیم و در آنجا هم ۴ سال هیات علمی بودم.

با پیشامد برخی مسائل سیاسی در سال ۸٠ کاندید شورای شهر اصفهان شدم و توانستم با رأی بالایی در دوره دوم شورای شهر اصفهان حضور پیدا کنم؛ در آنجا مسائلی همچون باغ بانوان و تاکسی تلفنی بانوان را برای اولین بار مطرح کردم که بعضاً به این طرح‌ها می‌خندیدند اما در یک سمینار فرهنگی آن را مطرح کردم که با استقبال رسول خادم که در آن زمان عضو شورای شهر تهران بود، روبرو شد و در نهایت منجر به این شد که در شهرهای مختلف طرح تاکسی تلفنی بانوان اجرا شود و در اصفهان هم باغ بانوان راه‌اندازی شد؛ طرح دیگر من نیز ساختن نمازخانه‌ها در پارک‌ها و جداسازی زباله بیمارستانی از دیگر زباله‌ها بود که عملی شد.

پس از شورای شهر، احساس کردم که لازم است بیش از پیش در کنار فرزندانم در سنین بلوغشان باشم و به همین دلیل برای دور بعدی کاندیدا نشدم.

مطالعه، بلوغ بچه‌ها خیلی برایم مهم بود که چادری، مؤمن و با حجاب باشند؛ اکنون دختر اولم لیسانس کامپیوتر از دانشگاه صنعتی دارد، حافظ کل قرآن است و حالا با داشتن ۲ فرزند در رشته پزشکی قبول شده‌ است، دختر دومم فوق لیسانس معماری از دانشگاه شهید بهشتی است و پسرم در مسابقات المپیاد فیزیک در کشور مدال طلا و در جهان مدال نقره را کسب کرد و هر ۲ را به رهبر انقلاب تقدیم کرد؛ او با وجود اینکه می‌توانست در هر رشته‌ای تحصیل کند، رشته اقتصاد را  انتخاب کرد و اکنون در حال گذراندن دوره فوق لیسانس است و علت انتخابش را اینطور عنوان کرد که جامعه نخبگانی باید به چنین رشته‌هایی وارد شود تا بتواند به اقتصاد کشور سامان دهد.

ناگفته نماند من دخترهایم را زود شوهر دادم و حتی خودم واسطه ازدواج خیلی از هم‌کلاسی‌هایم بودم، دختر اولم قبل از ۱۸ سالگی و دختر دومم در ۱۹ سالگی ازدواج کرد و علت اینکه دخترانم را زود به خانه‌ بخت فرستادم این است که دو نخ راحت‌تر از دو طناب به هم گره می‌خورند و این حرف را یکی از دوستانم که در سنین بالاتر ازدواج کرده همیشه به من می‌گوید؛ پسرم هم که متولد ۷۵ است یک سال و نیم است که ازدواج کرده‌است.

من سعی کرده‌ام که فرزندانم مهارت‌های زندگی را داشته‌ باشند و بتوانند زندگی خود را اداره کنند و از تربیت آن‌ها برای زندگی آینده غافل نبوده‌ام، شاغل بودنم در کسب مهارت آن‌ها مؤثر بوده است.

فارس: چگونه با وجود درس و مشغله کاری، فرزندان موفقی تربیت کردید؟

قسوری: مادرم در کودکی از فرزندانم مراقبت کرد که بدون شک در تربیت فرزندانم بسیار تاثیرگذار بود اما بعد از شورای شهر هم، خودم احساس کردم که باید در زمان نوجوانی بچه‌ها بیشتر کنارشان باشم و آن‌ها را تنها نگذارم؛ خصوصاً روانپزشکی و مراجعه‌ کسانی که از مشکلات عاطفی ارتباط با افراد مختلف رنج می‌بردند هم بی‌تاثیر نبود و باعث شد که دید من نسبت به خطرات بازتر شود و خدا را شکر امروز نتیجه‌ مراقبت‌هایم را می‌بینم.

فارس: نظر شما در مورد نقش بانوان و لزوم حضور در عرصه‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی چیست؟

قسوری: من به شدت موافق حضور زنان در جامعه خصوصاً در رشته‌هایی مثل پزشکی، معلمی، روانشناسی و…  هستم؛ به طور مثال همین رشته روانپزشکی که در آن تخصص دارم در یادگیری راهکارهای بهبود روابطم با اعضای خانواده و فامیل موثر بوده و تلاش کردم این راه‌‌حل‌ها را هم به فرزندانم بیاموزم.

فارس: چه افق‌ها و برنامه‌هایی را پیش روی خود دارید؟

قسوری: وقت زیادی را برای مطالعه‌ کتاب، خصوصا کتاب‌هایی که رهبر انقلاب بر آن‌ها تقریظ نوشته قرار داده‌ام و آن‌ها را خیلی دوست دارم و اکنون هم در حال مطالعه تفسیر نمونه هستم و تا جلد ۲۲ آن را مطالعه کرده‌ام؛ علاوه بر این روزی ۲ صفحه قرآن با معنی و مقداری نهج‌البلاغه هم با همسرم می‌خوانیم.

همسرم خاطرات جالبی از محرومیت‌های دوران خودش دارد؛ مثلا اولین روزی که برای گذراندن پایه هفتم به شهر آمده‌ بود، اولین روزی بود که سوار ماشین شده‌ بود، وقتی معلم از بچه‌ها می‌پرسد که می‌خواهید چه کاره شوید، او می‌گوید می‌خواهد دکتر شود که با تمسخر بچه‌ها مواجه می‌شود اما اکنون یکی از متخصصان به‌ نام است و خدمات زیادی هم برای مناطق محروم مثل ساختن مسجد و مدرسه و… انجام داده‌ است.

یکی از کارهای همسرم این است که بعد از اینکه رهبر معظم انقلاب شعار سال را انتخاب می‌کند بچه‌ها را جمع می‌کند و با هم برای شعار سال برنامه‌ریزی می‌کنند؛ مثلا برای رشد تولید می‌گویند هزار درخت گردو باید کاشته شود.

فارس: اگر به گذشته برگردید، آیا همین مسیر را انتخاب می‌کنید؟ چه نقاطی از مسیر خود را نیازمند تصحیح یا تغییر می‌دانید؟

قسوری: اگر به گذشته بازگردم باز هم همین مسیر را تکرار می‌کنم، همسرم را دوست دارم و فرزندانم هم همگی خوب، مذهبی و ولایی هستند و در کار و زندگیشان  موفق‌اند، از رشته‌ روانپزشکی هم راضی هستم چرا که می‌توانم نتیجه‌ی کارم را مثلا با از بین بردن افسردگی‌ها ببینم.

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد