ایجاد درآمد پایه برای ایرانیان و توقف قاچاق انرژی با اجرای طرح بازار متشکل انرژی
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، در ادامه مصاحبه با طراحان طرح بنای ایران این بار با علیرضا عبدالله زاده فارغالتحصیل مقطع دکتری در رشته سیاستگذاری عمومی از دانشگاه هاروارد به گفتوگو پرداختیم. طرح بنای ایران با محورهای خارج کردن ارزهای نفتی از بودجۀ
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، در ادامه مصاحبه با طراحان طرح بنای ایران این بار با علیرضا عبدالله زاده فارغالتحصیل مقطع دکتری در رشته سیاستگذاری عمومی از دانشگاه هاروارد به گفتوگو پرداختیم.
طرح بنای ایران با محورهای خارج کردن ارزهای نفتی از بودجۀ دولت، کاهش هزینههای دولت، فروش شرکتهای بزرگ دولتی، فروش زمینها و ساختمانهای دولتی، اصلاحات مالیاتی غیرساختاری، فروش اوراق، عادلانه سازی یارانه حاملهای انرژی، اصلاح نظام مالیاتی و اصلاح نظام بانکی با هدف مهار پایدار تورم، ایجاد رشد اقتصادی و اشتغال، فقرزدایی غیرتورمی، ارتقای جایگاه بینالمللی اقتصاد کشور و مقابله با فساد تدوین شده است.
فارس: آقای دکتر، طرح بازار متشکل انرژی یکی از محورهای طرح اندیشکده حکمرانی شریف است. هدف از این طرح حذف پایدار یارانه قیمتی و تبدیل یک سوم آن به درآمد پایدار برای هر ایرانی است. مشابه این طرح در قالب قانون هدفمندی یارانه در سال ۸۹ اجرا شد اما آن طرح ادامه پیدا نکرد. چه شد که به این طرح رسیدید؟
عبدالله زاده: ممکن است با بسیاری از سیاستهای احمدی نژاد مشکل داشته باشیم، ولی این طرح هدفمندی یارانهها طرح خوبی بود و با رفع اشکالات آن طرح به طرح بازار متشکل انرژی رسیدیم.
سیاستمداران ایران در طول ۱۲۰ سال گذشته با مردمانش به دنبال این بودهاند که به یک چارچوب بهینه ایران از نظر اقتصادی، اجتماعی سیاسی و فرهنگی برسند. در ابتدا با انقلاب مشروطه و عدالتخواهی شروع شد و در نوع دوم خودش را با ساخت نظام جدید اداره ایران در دوره رضاخان نشان داد و بعد سرمایهگذاری دولتی در دهه ۳۰ غالب شد.
پس از انقلاب هم مدلهای مختلف از اقتصاد دولتی تا اقتصادهای دیگر را تجربه کردیم و همچنان چالشهای زیادی داریم، اما تجربه گرانبهایی هم کسب کردیم. تعدادی از متخصصان اقتصادی گرد هم آمدهاند و طرحی به نام بنای ایران را طراحی کردهاند. این مجموعه پویا و خوشفکری است که کار هم کرده و در حوزه برنامهریزی اقتصادی و توسعه و پیشرفت خاک کف میدان برنامهریزی و سیاستگذاری را هم خورده و در تعاملات با دستگاههای مختلف و حتی در طراحی اجرای برنامهها نقش جدی داشته است.
اینها نسل جدیدی از کارشناسان هستند که هم به تجربه گذشته واقف هستند و از آن آموختهاند و هم نگاه خوبی نسبت به واقعیتهای درونسازمانی پیدا کردهاند. این مجموعه در ۱۰ سال گذشته روز به روز پختهتر شده و در نهایت جمعبندی این تجربیات را در قالب طرح بنای ایران آماده کرده که این طرح یک شروع خوبی برای گفتوگوهای سازنده است.
انواع و اقسام برنامهها تا حالا در ایران اجزا شده برای رفاه و تولید. هزاران میلیارد تومان برای رفاه، هزاران میلیارد تومان برای حمایت از تولید در قالب سیاستهای مختلف داشتهایم، اما نه تولیدمان و نه رفاهمان شایسته ایران نیست.
هر برنامه خوبی از یک آسیبشناسی و عیبیابی بیرون میآید. ولی تا قبل از این خیلی این عیبیابی انجام نمیشد. تا قبل از این بیشتر ایدئولوژیها بودند که یا در دل نظام سوسیالیستی و یا در دل نظام کاپیتالیستی قرار داشتند. اما مشکل کجاست؟ ممکن است با بعضی مکاتب شباهتهایی داشته باشد اما براساس مقتضیات بومی و اقتصادی کشور طراحی شده است. من سعی میکنم در این گفتوگو با مثالهای بیشتری این نگاه را و اینکه چگونه خودش را در بخش های این کار نشان داده بیشتر توضیح دهم.
فارس: فکر میکنید بازار متشکل انرژی به صورت پایدار باعث اصلاح ساختار یارانه انرژی میشود؟
عبداللهزاده: برای پاسخ به این سوال برمیگردم به قبل و آسیبشناسی که باید اتفاق بیافتد. الان وضعیت رفاهی ایرانیان چگونه است و علل ماندگاری و تشدید آسیبهای اجتماعی و فقر چیست؟ با محاسبات مختلف میتوان نشان داد که ۳۰ درصد فقیر داریم. به این نحو که آن سبد غذایی شایسته یا ۲۱۰۰ کالری که برای یک انسان نیاز است، بر این اساس ۳۰ درصد فقیر داریم. آیا این به این معناست که ما خرج برنامههای رفاهی نمیکنیم؟ قطعا این طور نیست. بررسی کنیم به اسم برنامههای رفاهی چقدر هزینه میکنیم اما نتیجه چندانی به دست نمیآوریم. مثلا در همین بودجه ۱۴۰۰ چه بندهایی برای حوزه رفاهی نوشته شده است. در تبصره ۱۴ که شامل کمیته امداد بهزیستی، یارانه مستقیم و معیشتی و برای گاز و آب و برق میشد بیش از ۱۵۰ هزار میلیارد تومان بود که رقم بسیار زیادی است.
به غیر از این یک رقم قابل توجهی برای انواع دیگر کمک که در بندهای و مواد دیگر بودجه میآید، یک سری هزینهها خارج از بودجه سالانه هزینه میشود که آنها هم میزان قابل توجهی است. تقریبا بیش از یارانهای است که در بودجه در نظر گرفته شده است. مثل هزینههایی که بابت خسارات سیل و زلزله میشود.
* وجود ۸۶ میلیارد دلار یارانه پنهان انرژی در اقتصاد ایران
به جز این دو مورد یک حجم قابل توجهی از تخفیفها به ظاهر در نظر گرفته شده در قالب اختلاف قیمت بنزین با مقدار جهانی آن. گاز، برق، آب و.. که وقتی اینها را حساب میکنیم میبینیم که عددی حول و حوش ۸۶ میلیارد دلار است. این رقم یعنی اینکه به ازای هر ایرانی حدود ۱۰۰۰ دلار در سال یارانه پنهان داده میشود. یعنی عددی حدود ۸۰ دلار در ماه. درواقع به اسم هر ایرانی ۸۰ دلار تخفیف داده میشود.
سوال این است که باید این یارانه به چه کسانی پرداخت شود. اولویت بالا گروههای فقیر هستند که در حواشی شهرها، روستاها، خانوادههای سالمند و زنان سرپرست خانوار هستند. یک روش دیگر این است که حداقل به همه به صورت مساوی داده شود، اما میبینیم که با اختلافهای وحشتناک بین خانوارهای بهرهمند و خانوارهای فقیر در استفاده از یارانهها داریم.
* تجربه ناموفق توزیع کالای یارانهای در هند
همین بررسیهایی که انجام شد، دیدیم در دنیا این اتفاق افتاده و هم در ایران تجربه آن را داریم. کشورهایی در دنیا شروع کردند یک سری یارانه را مثل برنج و تخم مرغ و… ارزان توزیع کردند. شرکتهای دولتی بزرگی برای این کار توزی کردند. بزرگترین شرکت که کالای یارانهای دولتی توزیع میکرد در هند بود. به نام شرکت توزیع دولتی. این شرکت سالانه ۲۱ میلیارد دلار از طریق این شرکت توزیع میشد و وقتی که بررسی کردند، دیدند که قسمت خیلی از این کالاها و با کیفیت پایینتر از حد انتظار به دست فقرا میرسد. تقریبا ۲۰ درصد آن واقعا به دست فقرا میرسید در حالی که قرار بود واقعا همه آن به فقرا برسد.
* فارس: درواقع شبیه به تجربیات کشور ما در زمینه توزیع کالای یارانهای.
عبداللهزاده: بله. تجربیات ایران را در زمینههای مختلف بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم این اتفاق افتاده است. نه فقط گوشت و مرغ و.. حتی دستگاههایی مثل کمیته امداد و بهزیستی نتوانسته بودند به درستی افراد را شناسایی کنند.
این حجم از یارانه به دست فقرا نمیرسد و حتی یک هزینه سنگینی به عنوان هزینه جاری دریافت میشود، اما حجم زیادی از ان به فقرا نمیرسد و درصد خطای شناسایی خیلی بالاست و کسانی که قرار بود واسطه باشند ۴۰ تا ۵۰ درصد در شناسایی خطا دارند. مثلا از فقیرترین خانوادههای ما، اگر بگویم ما ۲۵ میلیون خانوار در ایران داریم و ۲٫۵ میلیون خانوار، خانوارهایی هستند که دیگر فقیرتر از آنها نداریم. خیلی از این دستگاههای حمایتی در مجموع بیشتر از یک سوم اینها را پوشش نمیدهند.
یعنی از فقیرترین ۲٫۵ میلیون خانوار کشور فقط یک سوم آنها تحت پوشش دستگاههای حمایتی بودند. این پدیده فقط مختص ایران نیست و سایر کشورها هم چنین مشکلی دارند به خاطر اینکه دستگاهها به دلایل مختلف نمیتوانند کار کنند. بعضی وقتها نمیتوانند و بعضی وقتها نمیخواهند. شواهد این رفتار دستگاهها در دنیا و ایران بسیار زیاد مشاهده شده و جالب این است که افرادی هستند که فقیر نیستند، اما تحت پوشش دستگاههای حمایتی هستند.
* بهترین روش پرداخت یارانه، یارانه نقدی است
در نهایت ما باید چه کار کنیم. از جمیع جهات وقتی بررسی می کنیم میبینیم که در اغلب موارد بهترین روشی که هم در ایران و هم در دنیا به آن رسیدند پرداخت یارانه نقدی است. الان در کشور ما بسترهای اطلاعاتی آن فراهم شده است. همه افراد حساب بانکی دارند، تعداد خانوارها و افراد تحت تکفل و.. مشخص است. وقتی این میزان اطلاعات وجود دارد دیگر نیازی به این نیست که عدهای این گلوله برف یارانهها را که در حال آب شدن است توزیع کنند. در ایران یک چالش دیگر هم داریم. ما سال ۸۹ این کار را کردیم و بهترین نوع بازتوزیع هم بود و اغلب ایرانیان برنده شدند و هزینه انتقال خاصی هم نداشت. شما برای انتقال یک دلار کالا به نفر آخر بعضا تا ۶ دلار باید هزینه کنید تا آن یک دلار به دست نفر آخر برسد.
* تغییر شیوه پرداخت یارانه از یارانه به نقدی به سهمیه انرژی
در کشورهای مختلف این دیده شده و در ایران هم بهتر از آن نیست.در یارانه نقدی، در ظرف چند ثانیه به حساب مردم میرفت و آب نمیرفت. اما ما در ایران یک تورمی داریم که این تورم باعث میشود یارانهای که سال ۹۱ تقریبا نزدیک نیمی از درآمد فقیرترین خانوادهها را پوشش میداد، الان به عدد بسیار کمی رسیده است. بنابراین این دفعه نباید فقط بگوییم یارانه نقدی بلکه بگوییم این بنزین و این گاز سهمیه افراد یا سرپرست خانوار است و سرپرست خانوار اختیار داشته باشد، به قیمت بازار سهمیه انرژی خود را بفروشد. مثلا براساس قیمت دلار بهای بنزین ۱۲ هزار تومان بوده و با افزایش نرخ ارز بهای بنزین رسیده به ۱۵ هزار تومان.
* اگر یارانه کالاهای اساسی به مردم داده میشد
در ابتدا با ارز ۴۲۰۰ تومان گوشی تلفن همراه وارد میشد اما در نهایت با قیمت آزاد به دست مصرفکننده نهایی خریداری میشد. بنابراین در همان سال اول که ۱۴ میلیارد دلار برای کالاهای اساسی با نرخ ۴۲۰۰ تومان در نظر گرفته شده بود، پیشنهاد ما این بود که ارز به قیمت آزاد به واردکننده داده شود. سهمیه هر فرد در طول سال ۱۷۰ دلار و برای یک خانوار ۴ نفره معادل ۶۸۰ دلار میشد. سهمیه ماهانه هر خانوار ۵۶ دلار میشد. قیمت ارز در بازار ۲۴ هزار تومان است. دولت هم گفته است ۴۲۰۰ تومان.
شما ۵۶ دلار در حساب مردم شارژ کنید به مردم بدهید و بگویید هر وقت نیاز داشتید میتواند معادل ریالی آن را به قیمت روز دریافت کنید. به قیمت امروز و با حساب دلار ۲۴ هزار تومان، یک میلیون و ۲۸۸ هزار تومان که پس از کسر مابهالتفاوت ۴۲۰۰ تومان و ۲۴ هزار تومان، میشود یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان در ماه. نقش این رقم برای یک خانوار در سطح درآمدی متوسط، نقش قابل ملاحظهای است. بالاخره که مردم گوشت به قیمت ۱۲۰ هزار تومان میخرند و به ازای هر خانوار در ماه ۵۶ دلار داده شد، پس اجازه بدهید، این پول را خود مردم استفاده کنند به جای اینکه به جیب دلال برود.
فارس: یک سوال درباره بازار متشکل انرژی وجود دارد. تقدم و تاخر در مصرف ممکن است وجود داشته باشد. تعداد عرضه کنندگان ممکن است بیش از عرضه کنندگان باشد، در برخی مواقع و ممکن است بالعکس شود.
عبداللهزاده: ممکن است. اما خودش را به تعادل میرساند. مثلا الان در حوزه انرژی یک چیزی مثل گاز است که البته قاچاق نداریم اما بنزین و گازوئیل قاچاق میشود. هیچ فایدهای هم این قاچاق برای مردم ندارد، اما اگر صادرات میشد برای مردم خیلی خوب بود و درامد سرشاری نصیب مردم میشد.
فارس: صادرات یعنی دولت صادر کند؟
عبداللهزاده: نه فقط دولت. یعنی یک نفر این بنزین یا گازوئیل را از داخل به قیمت غیریارانهای بخرد و برود در پاکستان که فکر میکنم قیمت به یک دلار رسیده بفروشد. این یعنی صادرات. به جای قاچاقچی میشود، صادراتچی که با یک سود معقول و منطقی برای خودش و حق گمرکی که به جیب دولت میرود. دولت هم یارانهای نمیدهد و ارز حاصل از صادرات آن هم به بازار داخل تزریق میشود. این بالا و پایین و رفتنها در عرضه و تقاضا اتفاق میافتد. در فصل زمستان مصرف گاز بالا میرود و مصرف برق کمتر میشود. در تابستان مصرف برق بالا میرود و مصرف گاز کمتر میشود. اما خیال مردم راحت است و آن چیزی که به اسمشان بوده به آنها اختصاص مییابد. وقتی قیمت تقاضا پایین باشد، قیمت یکباره کم نمیشود.
فارس: به نظر شما این بازار متشکل انرژی نیاز به یک متولی و نهاد ناظر وجود ندارد؟
عبدالله زاده: اینکه یک نهاد ناظر نیاز باشد، ممکن است نیاز باشد. ممکن است یک محدودههایی برای خرید و فروش بگذارد اما دیگر دولت نمیفروشد. اگر به هر ایرانی ۲۵ لیتر بنزین میدادند چه اتفاقی میافتاد؟ میتوانست فروشنده شود. ممکن است در داخل فعلا کسی متقاضی نباشد، اما در مرز خریدار باشد. اواخر سال ۹۸ و اوایل ۹۹ بنزین در بورس عرضه شد و به قیمت ۴۷۰۰ تومان فروش رفت و بهترین درآمد را ایجاد کرد.
مثلا الان قیمت بنزین در ترکیه یک دلار است. این پول به جیب مردم میرود. عدهای ضرر میکنند. چه کسانی؟ کسانی که ماشین پرمصرف دارند یا چند ماشین دارند. اما محاسبات ما نشان میدهد ۷۰ تا ۸۰ درصد مردم باوجود تورمی که ممکن است اجرای این طرح داشته باشد در نهایت سود میبرند.
* توصیه اقتصاددانان جوان به دولت قبل از بنزین ۳ هزار تومانی
اقتصاددانان ما ابعاد مختلفی از این طرح بررسی کردهاند. قبل از آبان ۹۸ همین تیم و مجموعه ما به دولتمردان گفتند این برنامههای که میخواهید اجرا کنید آشوب اجتماعی ایجاد میکند. آن چیزی که جوانان خوشفکر در خشت خام دیدند آن عزیزان باتجربه و موسفید کرده فردای حادثه هم ندیدند.
وقتی برنامه ارز ۴۲۰۰ تومانی مطرح شد، همکاران ما گفتند این برنامه مانند ارز ۱۲۲۶ تومانی در دولت احمدی نژاد که پس از چند ماه کنار گذاشته شد، به شکست میانجامد و ناموفق خواهد شد، دوستانی میگفتند، ما سالها این کار را کردهایم و میتوانیم مدیریت کنیم. ما گفتیم از دل این کار رانت و سلطانسازی بیرون میآید. در نهایت به جایی رسیدیم که یکی از مسئولان دولت گفت ما ارز ۴۲۰۰ تومانی برخی کالاها را حذف کردیم و اتفاقی نیفتاد. ما هم همان ابتدا گفتیم پرداخت ارز به این شکل دردی را دوا نمیکند و باید یارانه را به مردم بدهیم.
فارس: اثر رفاهی نقدی شدن یارانه ارز ۴۲۰۰ تومانی را محاسبه کرده بودید؟
عبداللهزاده: ما حساب کرده بودیم که این اختلاف ۳ برابر یارانه هدفمندی یارانهها بود. این بهتر نبود؟ اثر رفاهی آن بیشتر نبود؟ اثر رفاهی این برنامه برای مردم به حدی است که فقر مطلق دیگر نخواهیم داشت. حداقل این است. تخمین ما این است که حدود ۳۰ دلار به هر نفر قابل پرداخت است. نکته دیگر این است که دیگر لازم نیست دولت عزا بگیرد، چون دیگر در جیب دولت نمیرود که بخواهد برای آن عزا بگیرد.
در این دوره یک سال و نیم، چند میلیون نفر در بورس آمدهاند و خوب میتوانند خرید و فروش کنند. اگر دولت دخالت نکند مردم خیلی راحت این کار را میکنند. در قالب بازار متشکل ارزی هم افراد به راحتی و متناسب با نیازشان میتوانند بخرند و بفروشند. با یک نرمافزار روی گوشی تلفن همراه میتوانند این کار را انجام دهند.
فارس: با توجه به اینکه حذف یارانه حاملهای انرژی یک تورمی از ناحیه هزینه ایجاد میکند، آیا افزایش قدرت خرید مردم از ناحیه فروش حاملهای انرژی، تورم ایجاد شده را پوشش میدهد.
عبداللهزاده: برای درصد بالایی از مردم پوشش میدهد. حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و پرداخت آن به صورت نقدی اثر تورمی خاصی ندارد.
فارس: ارز ۴۲۰۰ تومان هم در این قالب قرار میگیرد؟
عبداللهزاده: بله. به این صورت که هر وقت این ارز را تبدیل کردید، ۴۲۰۰ تومان برای دولت و بقیه آن برای خودتان. این نوسانگیر اقتصاد است و اگر خدای نکرده یک زمانی جهش نرخ ارز داشتیم، این ضربهگیر خودکار است. برای بنزین هم همین اتفاق میافتد. صادرات بنزین و انرژی یکی از نتایج این کار است. هم توسط مردم و هم دولت.
فارس: به نظر میرسد یکی از مزایای این طرح این است که با توجه به شکلگیری متقاضیان خرد و حقیقی انرژی در کشورهای همسایه ایران، یک شبکه مویرگی و بهشدت خرد برای فروش حاملهای انرژی شکل میگیرد.
عبداللهزاده: بله و آمریکا هم نمیتواند آن را تحریم کند. ما میتوانیم روزانه ۲۰ میلیون لیتر صادرات بنزین داشته باشیم و حتی ممکن است بیشتر شود شود. درآمد این صادرات به قیمت مناسب به حساب مردم میرود. خلاصه داستان این است که همه جای دولت را که ما رفتیم، کدام برنامه دولت منجر به تاثیر محسوس بر رفاه مردم بهویژه اقشار کمدرآمد داشته است؟ بنده به غیر از یارانه نقدی و اصلاح قیمت حاملهای انرژی برنامه دیگری سراغ ندارم.
* تجربه موفق اصلاح ساختار توزیع کالاهای یارانه در هند به یارانه نقدی
در همان هند که ۲۱ میلیارد دلار کالای یارانهای توزیع میکرد، در یک برنامه ۱۰ ساله این روش را تغییر داد. در ابتدا به همه مردم یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفر هندی کارت ملی هوشمند با اثر انگشت داد. یارانه نقدی که مردم در این قالب داده میشد به جای ۲۱ میلیارد دلار، ۱۲ میلیارد دلار شد و اثربخشی آن به مراتب بیشتر از روش قبلی شده است. چرا؟ به خاطر ناکارآمدی و هزینههای سنگین توزیع و رانتهایی که به وجود میآید….. در این قالب همه آنها از بین رفت و جمع شد.
گزارشهای غلط دستگاههای حاکمیتی برای گرفتن بودجه بیشتر در موارد متعددی دیده شده است. برای این مثالها شواهد و عدد و رقم داریم. برای مثال برای سازمان بیمه سلامت اسم من ثبت شده بود و بابت آن پول میگرفتند. من در دولت کار کردهام و سایر دوستان هم کار کردهاند. آدمهای خوبی در دولت هستند، اما در مجموع سیستم دولت بهگونهای است که در این قالبها کار نمیکند. تا قیمتگذاری و توزیع یارانه را از دست دولت خارج نکنید، مشکلی حل نمیشود.
کدامیک از چیزهایی که دولت دست گذاشته و برای آن قیمتگذاری کرده در نهایت به نفع مردم شده است؟ قیمت خودرو در بازار چقدر است؟ در بازار اول باید بپرسید کجا؟ چیزی که در تخم مرغ شناسی مسابقات میدهند یا آن چیزی که در بازار وجود دارد. میگویند میخواهیم خودروی ارزان به دست افراد برسد.
میپرسیم اگر یک آدم میلیاردر یک خودروی ارزان بگیرد به نفع شماست؟ اصلا ۱۰۰ میلیون تومان را چه کسی دارد که ظرف ۴۸ ساعت پرداخت کند؟ من میتوانم؟ ما که نداریم. چه کسی میتواند پرداخت کند؟ کسی که ۱۰۰ میلیون تومان در حسابش نشسته است. همان لحظهای که ماشین را میخرد ارزش آن ۲۰۰ میلیون تومان شده است. این برای فقیر است؟ یا اینکه شما فولاد را قیمتگذاری میکنید به نفع فقرا است؟ دهکهای پایین، خانهسازی با سیمان و فولاد و آهن انجام میدهند؟ او خرج خوراک شب را هم ندارد.
کلا در زمینه فساد ما امضاهای طلایی که در دولت داریم فقط محدود به مدیرکل و وزیر و معاون نیست. هر کسی که یک مجوز بگیرد که بتواند یک چیزی را امضا کند، هر کسی که تعداد کارگزارانی مثل او زیاد است، این فساد بیشتر است. شما تجربه فسادی که مردم دیدهاند را بپرسید؟ آیا تجربه فساد از وزیر داشتند؟
دست کارگزاران برای امضاهای طلایی باید محدود شود. راهش این است که بازار متشکل انرژی و پولی که از طریق آن به مردم میرسد، طرح درآمد ثابت پایه در دنیا خیلی جا افتاده است. اگر ما آن را داشتیم مساله کرونا خیلی روی ما فشار نمیآورد. این همه فساد بهوجود نمیآمد. راه دوم این است که با الکترونیکی کردن شناسایی افراد و فرایندها، اجازه ندهید کسانی خارج از این محدودههای گروههای هدف نفع ببرند. با همین منابع میتوانیم خیلی رفاه بیشتری در جامعه داشته باشیم. به اسم فقرزدایی، کنترل قیمتها و.. برنامههایی اجرا شد که نه منجر به کنترل قیمتها شد و نه فقر را از بین برد.
* امکان تبدیل ارز ۴۲۰۰ تومانی به یارانه نقدی ۶۴۰ هزار تومان یارانه نقدی به یک خانوار ۴ نفره در هر ماه
این ۱۱ میلیارد دلاری که در سال ۹۹ برای ارز ۴۲۰۰ تومان پرداخت شد را به جای اینکه به واردکننده بدهید، به مردم میدهید. اما هم چوب را خوردیم و هم پیاز را. هم سفره مردم کوچکتر شد. هم رانت توزیع شد و هم فساد بیشتر شد. اگر این ارز ۴۲۰۰ تومان به صورت مساوی بین مردم توزیع میشد، سالی ۱۲۹ دلار به هر نفر قابل پرداخت بود. یعنی ماهی ۱۰ دلار و ۷۰ سنت. فقط همین ارز ۴۲۰۰ تومانی. به یک خانوار ۴ نفره در ماه در مجموع ۶۴۰ هزار تومان قابل پرداخت بود. در همین بحران یک سال اخیر سهم این مبلغ چه تاثیری در تامین هزینههای خانوار داشت و چه ضربهگیری برای آثار اقتصادی کرونا بود.
البته الان هم دیر نشده است. یادم میاید در سال ۹۷ که وزارت رفاه بودیم. بیرون از وزارت رفاه، مسئولانی بودند که میگفتند مردم که خودشان نمیتوانند تشخیص دهند چه باید بخرند و چه نباید بخرند. ما باید تعیین کنیم که مثلا دو کیلو برنج، دو کیلو مرغ و… بخرند. یک سال و نیم طول کشید که چارچوببندی کنند که چند کیلو برنج و چند کیلو گوشت. این در حالی بود که سال ۹۷ بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار ارز به قیمت ۴۲۰۰ تومان پرداخت شد.
اگر ما اینقدر ارز ۴۲۰۰ تومان پرداخت نکرده بودیم، الان در خیلی از این کالاهای مورد نیاز، تبدیل به تولیدکننده شده بودیم. نیمه اول دهه ۷۰ نرخ ارز خیلی بالا رفت اما یکی دو سال بعد یک جهش جدی در صادرات غیرنفتی اتفاق افتاد.ما این جهش را در دورههای سال ۹۱ و سال ۹۷ که در هر دو دوره قیمت ارز چند برابر شد، نداشتیم چون به اسم حمایت از مصرفکننده کاری کردند که تولیدکننده وارد نشد. الان اگر دولت ارز یارانهای به واردات نمیداد و هر روز طی یک برنامهای که یکشبه اعلام میشود، صادرات و واردات را آزاد و ممنوع نکند. چه کسی از این اقدامات نفع میبرد؟
* در انتخابات به یک نفر و هدف مشخص رای دهیم
فارس: قطعا به دلال.
عبداللهزاده: بله. همان کسانی که با یک سکه متوجه میشوند قرار است چه تصمیمی گرفته شود. شما در مملکتی هستید که میتوانید متوجه شوید ذخایر بانک مرکزی چقدر است. رئیس کل بانک مرکزی میگفت ذخایر ارزی بانک مرکزی زیاد است، اما نرخ ارز بالا میرفت. چرا؟ چون عدهای میدانستند چه خبر است. همان داستان می شود فساد. جلوی این رانتها بگیرید و آن وقت میبینید مقاومت رانتخوارها چقدر زیاد میشود و به جز رای ملت در انتخابات این مقاومتها شکسته نخواهد شد. ما در این انتخابات به شخص رای نمیدهیم بلکه یک فکر و اهداف مشخص را باید انتخاب کنیم. اهدافی که رئیس جمهور مجبور شود پای آن بایستد.
اگر این درست نشود ما تا ابد و الدهر درگیر این بازیهای سیاسی گروههای ذینفوذ اقتصادی خواهیم شد. این افراد وابسته به این جریان و آن جریان نیست همیشه بودهاند. قبل از انقلاب بودهاند و بعد از انقلاب هم بوده و هستند.
پیشنهاد من این است که این فرصت سلطانسازی را با گرفتن اختیارات بیجا از دولت و کارگزارانش باید گرفت. حالا شما این فساد را در قیمتگذاریها میبینید. در منابع کلانی که باید به مردم میرسید و نمیرسد میبینید. در مجوزهای صادرات و واردات و تولید میبینید. شما الان برای اخذ مجوز باید از مراحل متعددی عبور کنید. اما در دنیا این گونه نیست. به متقاضی میگویند شما کسب و کار را شروع کن و این مقررات را رعایت کند. بعد از شروع به کار از محل کار شما بازدید میکنیم و اگر رعایت کرده بودید، یک برگه تاییدیه به شما میدهیم.
در ایران هم باید این کار را انجام داد. این اتفاقا جلوی فساد را میگیرد. جلوی امضاهای طلایی را میگیرد. پس گرفتن قدرت توزیع منابعی که برای همه است از کارگزاران باید گرفته شود. همچنین الکترونیکی کردن فرایندهای اداری و سوم قیمتگذاری و مجوزهای شبانه واردات و صادرات متوقف شود. ما یک کاری برای زمستان ۹۷ انجام دادیم و از ۲۵۰۰ تا بنگاه تولیدی و صنعتی و بازرگانی پرسیدیم مهمترین مشکلات شما چیست؟ مهمترین مشکلات این بود: نوسان سیاستهای ارزی، قوانین ناعادلانه در حوزه تامین اجتماعی و مشکلات تامین مالی. در بسته بنای ایران سعی شده است این معضلات مورد بررسی قرار بگیرد و راهکارهای عملیاتی برای آن پیشنهاد شود و این میتواند راهی برای تجدید بنای ایران باشد.
انتهای پیام/ب
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰