علم، اسلامیست؛ چه شرقی، چه غربی!
اشاره آیتالله عبدالله جوادی آملی (زاده ۱۳۱۲ ش در آمل)، فیلسوف، فقیه، مفسر، متکلم، عارف و از جامعترین علمای معاصر اسلام است. در حوزه علمیه تهران و قم از محضر آیتالله محمّدتقی آملی، علامه ابوالحسن شعرانی، علامه محیالدین مهدی الهی قمشهای، آیتالله فاضل تونی، آیتاللهالعظمی بروجردی، امام خمینی، آیتالله محقّق داماد، آیتالله میرزا هاشم آملی
اشاره
آیتالله عبدالله جوادی آملی (زاده ۱۳۱۲ ش در آمل)، فیلسوف، فقیه، مفسر، متکلم، عارف و از جامعترین علمای معاصر اسلام است. در حوزه علمیه تهران و قم از محضر آیتالله محمّدتقی آملی، علامه ابوالحسن شعرانی، علامه محیالدین مهدی الهی قمشهای، آیتالله فاضل تونی، آیتاللهالعظمی بروجردی، امام خمینی، آیتالله محقّق داماد، آیتالله میرزا هاشم آملی و علامه سیدمحمد حسینئ طباطبایی، بهره برد.
دوره ترتیبی «تفسیر تسنیم» (تاکنون ۴۰ جلد)، دوره «تفسیر موضوعی»، دوره «رحیق مختوم»(تاکنون ۱۱ جلد)، دوره «سرچشمه اندیشه»، «نسبت دین و دنیا»، «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی»، «شریعت در آینه معرفت»، «معرفتشناسی در قرآن»، «صورت و سیرت انسان در قرآن»، از جمله آثار مکتوب اوست.
در ادامه گزیدهای از آراء و نقد و نظرات آیتالله جوادی آملی را درباره علم دینی، و سپس پاسخهای معظم له به پرسشهای دکتر محمد فنایی اشکوری را میخوانیم:
تعریف علم ذیل فلسفهاش
ابتدا باید سراغ «فلسفه» برویم تا ببینیم در عالَم چه خبر است. وقتی فلسفه وارد جهان میشود، نه دین دارد و نه بیدین است. فلسفه دو راه دارد: راه مستقیم و راه ملحدانه. اگر الحادی شد، همه علوم را الحادی میکند؛ چراکه وقتی خدایی نبود، دیگر سخن از علوم انسانی اسلامی و علم دینی جایی ندارد. اگر راه مستقیم را رفت، اولین خدمتش این است که به فلسفه الهی و فلسفه دینی تبدیل میشود و سایر علوم را نیز الهی میکند.
«علم غیر دینی» محال است!
محال بودن علم غیر دینی و علم غیر اسلامی، رهاورد مهم فلسفه الهی است؛ زیرا فلسفه الهی میگوید که در جهان چیزی جز خدا و آثار او (فعل خدا یعنی آفرینش و قول خدا یعنی منابع دینی) دیگر هیچ نیست. بدین ترتیب، معلومی غیر از اثر خدا نیست.
باید حساب علم را از عالِم جدا کرد. اگر کافری به طور روشمند اثبات کرد که زمین چنین است، این میشود علم دینی. همچنین اگر مسلمانی از راهی غیر روشمندانه ثابت کرد که زمین آنچنان است، میشود علم غیر دینی؛ چون با واقعیت مطابق نیست. نکته مهم این است که «اگر ما معلومی غیردینی داشتیم، در این صورت، علم غیردینی است؛ ولی معلومی غیر از دین نداریم».
علم اگر علم است، اسلامیست
شعارمان این بود: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» و امروز میگوییم: «علم اسلامیست؛ چه شرقی، چه غربی». علم اگر علم است، روشمندانه بوده و به واقعیت رسیده است؛ یعنی فعل خدا را شناخته است. این علم اگر علم است، اسلامی است؛ چه شرقی و چه غربی. مرزها نباید اشتباه شود. اگر ثابت شد که دارویی برای درمان فلان بیماری مفید است، چنین دانشی دینی خواهد بود؛ چه شرقی باشد و چه غربی.
علوم انسانی، نه شرقی و نه غربی
دست غرب و غربگرایان از نظر علمی کوتاه است. آنان در حقوق بشر یا در قوانین، حرفهای علمی ندارند. برای نگارش قانون و تدوین حقوق، باید سه ضلع را مدّنظر قرار داد: منبع، مبنا و کارآمدی مواد. مواد را از مبنا میگیرند و این مبانی از منبع میآید. از جمله مهمترین مبانی میتوان به عدل اشاره نمود. عدل یعنی «وضع کل شی بحسبه». جای اشیاء کجاست؟ جای اشیاء را اشیاآفرین میداند و جای اشخاص را اشخاصآفرین. غربیها، اشخاصآفرین و اشیاآفرین نیستند. مبانیشان بیمنبع است. وقتی منبع نداشتند، نه علومشان علمی است و نه قوانینشان. در این مسائل مربوط به علوم انسانی، جای "نه شرقی نه غربی" است. اما در مسائل تجربی، اگر روشمندانه به واقعیت و حقیقتی دست یابند، میشود علم دینی؛ چه شرقی چه غربی.
پرسشهای دکتر
درآمد
دکتر محمد فنایی اشکوری، استاد و پژوهشگر فلسفه، عرفان و کلام، با طرح پرسشهایی پیرامون امکان یا عدم امکان دسترسی بشر به وحی الهی، نظریه علم دینی آیتالله جوادی آملی را مورد نقد قرار میدهد. وی همچنین نوع تعریف ارائه شده از دین توسط استاد را خالی از ابهام نمیداند.
آیتالله جوادی آملی در پاسخ به ایشان، وحی را امری شهودی دانسته که همه یافتههای مفهومی ما باید منطبق بر آن باشد. ایشان در ادمه، تلاش میکنند تعریف خود را از دین گسترش داده و به فقه رایج، محدود ننمایند.
اینک تلخیص این جدال عالمانه پیش روی شماست:
پرسش ۱
به باور استاد جوادی، ما به وحی دسترسی نداریم.
اما قرآن متشکل از الفاظی است که این الفاظ حامل معانیاند. بیشک، ما به این الفاظ دسترسی داریم. ضمن اینکه معانی الفاظ نیز چنان نیستند که دسترسناپذیر باشند؛ وگرنه سودی به حال ما نداشت و وجهی برای ارسال و تعلیم آن نبود.
و نیز این ادعا که نمیتوان هیچ فهم یقینی از قرآن داشت، با بیان بودن و حجّت بودن قرآن سازگار نیست. البته فهم ما از قرآن مراتبی دارد اما بیشک، فهم درست و یقینی از بسیاری از تعالیم قرآن ممکن و حاصل است.
پرسش ۲
آیا آنگاه که فهم ما از الفاظ وحی درست است باز هم به وحی راه نداریم؟
چرا «عقل در کنار وحی» نباشد؟ پیامبر از آن جهت که انسان است، ادراکات حسی و عقلی دارد و علاوه بر این، از آن حیث که نبی است، از طریق وحی هم حقایقی را میفهمد؛ در نتیجه، برخی از سخنان او در زمره مدرکات عقلی او به شمار میروند، و البته چون او عقل کامل است، حجیت دارد. آیا کلام معصوم(ع) نمیتواند ناشی از عقل او باشد و نه وحی به او؟
از آنجا که طبق گفته استاد، عقل جزء دین است؛ آیا قضایای ریاضی، معارف دینی محسوب میشوند؟ چراکه بسیاری از معلومات حسی و عقلی ما تاثیری در رستگاری اخروی ندارند و کارکرد آنها فقط سامان دادن به زندگی در دنیاست.
پرسش ۳
چه لزومی دارد ریاضیدانی که مشغول تحقیق در ریاضیات عالی است، در بررسی هر مسئلهای، برای مثال صد جلد بحارالانوار را بخواند و ببیند؟
پرسش تأملبرانگیز دیگر این است که: آیا قواعد اصول فقه یا علم تفسیر، قواعدی عام برای حل هر نوع تعارضی شمرده میشوند یا اینکه به تعارضات موجود در ادلّه فقهی و تفسیری اختصاص دارند؟ (با توجه به اینکه آیتالله جوادی معتقدند هنگامی که میان علوم مختلف و نقل دینی تعارض پدید آمد، باید همانند تعارضاتی که در بحثهای فقهی رخ میدهد، به اصول فقه و تفسیر مراجعه کنیم.)
پاسخهای آیتالله
فهم بشر از وحی
۱. وحی، شهودی است، نه حصولی؛ و عینالیقین است نه علم الیقین.
همین الفاظ، معبر ورود به معانی آنهاست.
اصحاب عقلِ صائب با برهان عقلی، مقصود وحی را فهمیدند و صحابه نقل معتبر با دلیل تأسیسی یا امضایی شارع مقدس، منظور او را ادراک کردهاند و هرکدام از این دو دانش صحیح، حجت دینیاند؛ ولی این دانشها علمالیقیناند که باید با عینالیقین هماهنگ باشند؛ چنانکه فرض آن است که کاملاً با آن هماهنگاند.
۲. معنای صواب و صدق و حق بودن علمالیقین، آن است که با عینالیقین مطابق است. پس همه علوم، در رتبه بعد از وحی الهیاند و هرگز علمالیقین، قسیم (در کنار) عینالیقین نیست.
آنچه عین وحی است، همانا الفاظ قرآن کریم است که خود حجاب مفهوم و آن مفهوم نیز حاجب خارج و فهم نیز حجاب شهود است؛ یعنی حکیم و فقیه در حجاب چند لایهاند؛ در حالی که صاحب وحی نه در حجاب لفظ و نه در پرده مفهوم و نه در حجاب مثال متصل قرار دارد.
آنچه حقیقت وحی است، همانا مصداق اوست (همان واقعیتی که بر نبی رخ داده است) و آنچه در ذهن محقق وحیشناس استقرار مییابد، مفهوم وحی است.
جایگاه عقل در دین
عقل استدلالی با تجربههای حسی شکوفا میشود و با تجرید و تعبیر و گذار از مرز حس و خیال و وهم و رهیابی به بارگاه منیع تجرّد عقلی، نبوغ استنباطی خود را مییابد و پیامبران الهی نیز در برانگیختن گنجینههای معقول بشری سهم به سزایی داشتهاند: «و یثیرو لهم دفائن العقول».
فرق اساسی براهین عقلی مأثور از معصومان(ع) با ادلّه عقلی منقول از حکیمان این است که معصومان(ع) برهان عقلی خویش را از تجربه شهودی به دست میآورند و لذا از گزند هرگونه خطا مصون است، و حکیمان ادله عقلی خود را از تجربههای حسی و تجریدی آنها میفهمند و لذا ممکن است به آفت خطا دچار گردند.
تعریف دین
هر چند دین مصطلح، مجموع عقاید، اخلاق، فقه و حقوق است و نامی از علوم، در فهرست دین اصطلاحی نیست، اما دین توحیدی و مکتب الهی فراتر از اصطلاح مزبور است. بررسی وجود خداوند و ارزیابی اسمای حسنای وی و پژوهش مظاهر آن اسما، همگی در حوزه دین قرار دارد.
نکته فاخری که باید بدان عنایت تام کرد، این است که فقه اصغر (فقه رایج عملی) هرگز عهدهدار اسلامی بودن و الهی شدن علمی که تعّلم آن را واجب میداند، نیست؛ بلکه فقه اکبر است که با تأمین مبادی تصدیقی آن، به ویژه تبیین نظام علّی و معلولی و اثبات مبدأ یگانه و یکتا و…، تامین کننده الهی بودن علوم است.
منابع مطالعه بیشتر:
* کتاب نقد شماره ۶۹، آیت الله جوادی آملی، «فلسفه الهی و محال بودن علم غیر دینی».
* آیتالله جوادیآملی، "تبیین برخی از مطالب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی" فصلنامه اسراء، سال اول، شماره دوم، ۱۳۸۸.
* محمد فنایی اشکوری، "جایگاه عقل و وحی در هندسه معرفت بشری" در فصلنامه معرفت فلسفی، فصلنامه اسراء، سال اول، شماره چهارم، ۱۳۸۸.
نویسنده:
داستانِ آیتالله جوادی آملی از علم دینی و پرسشهای دکتر فنایی اشکوری
فصلنامه معارف رهبری شماره ۱۱۳
انتهای متن/
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰