بررسی دیدگاههای تفسیری در علت وجوب حجاب برای بانوان
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا؛ در قرآن کریم در چهار مورد به طور مشخص به رفتار زن و مرد در جامعه اشاره شده است که در این میان، دو مورد به همسران پیامبر(ص) اختصاص دارد. گرچه مخاطب این آیات همسران پیامبر(ص) هستند، ولی اگر
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا؛ در قرآن کریم در چهار مورد به طور مشخص به رفتار زن و مرد در جامعه اشاره شده است که در این میان، دو مورد به همسران پیامبر(ص) اختصاص دارد. گرچه مخاطب این آیات همسران پیامبر(ص) هستند، ولی اگر همسران پیامبر به رعایت مقرراتی برای حفظ حرمتشان توصیه شدهاند، سایر زنان مسلمان نیز باید از تبرج دوری بجویند.
دو آیه دیگری که خطاب به همه زنان مسلمان است عبارتند از: «یا أیّها النّبیّ قُل لأزواجِکَ و بناتِکَ و نساءِ المؤمنینَ یُدنینَ عَلیهنّ من جلابیبهنّ ذلک أدنی أن یُعرفنَ فلا یُؤذَینَ و کان الله غفوراً رحیماً؛ ای پیامبر، به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو که جلبابشان را بر خود بیفکنند. اینگونه آنان شناخته خواهند شد و آزار نخواهند دید. و خدا آمرزنده و مهربان است.»(احزاب/ ۵۹).
«قُل للمؤمنینَ یغضّوا من أبصارِهم و یَحفظوا فروجَهم ذلک أزکی لَهم إنّ الله خبیر بما یَصنَعون و قل للمؤمناتِ یَغضضنَ من أبصارِهنَّ و یحفظنَ فروجَهنّ و لایُبدینَ زینتَهنّ إلّا ما ظهرَ منها و لیضربنَ بخُمُرِهنّ علی جیوبِهنّ و لا یُبدینَ زینتهنّ إلّا لبُعولتِهنّ أو آبائهنّ أبنائِهنّ أو أبناءِ بعولتِهنّ أو إخوانهنّ أو بنی إخوانِهنّ أو بَنی أخَواتِهنّ او نِسائِهنّ أو ما مَلَکت أیمانُهنّ أو التّابعینَ غیرِ أولی الاربهِ من الرجالِ أو الطّفلِ الّذینَ لم یظهَروا علی عَوراتِ النّساءِ و لایضرِبنَ بأَرجُلِهنّ لِیُعلَمَ ما یُخفینَ مِن زینتِهنّ و توبوا إلی الله جمیعاً أیّها المؤمنونَ لَعلّکُم تُفلِحونَ؛ به مؤمنان بگو که چشمانشان را بپوشانند و پاکدامن باشند. این پاکتر است. و خدا از کاری که میکنند، آگاه است. و به زنان مؤمن بگو که چشمانشان را بپوشانند و زینتشان را آشکار نسازند، مگر آنچه پیدا میشود. و خِمارشان را بر گریبان بیفکنند و زینتشان را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنانشان یا کنیزانشان یا دیگران که شهوتی ندارند از مردان و کودکانی که به عورت زنان آگاه نیستند. و زنان پایشان را به زمین نزنند به گونهای که زینتهای پنهانشان آشکار شود. و ای مؤمنان، همه به درگاه خدا توبه کنید تا شاید رستگار شوید». (نور: ۳۰-۳۱)
تفسیر آیات در طول تاریخ
هر دو آیه فوق در مدینه نازل شدهاند. آیه ۵۹ سوره احزاب از زنان میخواهد جلبابشان را بر خویش بیندازند تا آزار نبینند، اما آیات ۳۰ و ۳۱ سوره نور علاوه بر اینکه «غض بصر» و «حفظ فروج» را برای زنان و مردان لازم میداند، از زنان میخواهد غیر از زمانی که پیش گروهی از خویشانشان هستند، خِمارشان را بر جیوب (گریبانهای) خویش بیندازند.
در بحث راجع به آیه ۵۹ سوره احزاب این پرسش مطرح بوده است: که مقصود از «یعرفن فلا یؤذین» چیست؟ مفسران اجماع دارند که مقصود از این عبارت، جداسازی زنان آزاد و کنیزان بوده، گرچه در خود آیه چنین تصریحی نشده است. در اوضاع و احوالی که میزان دسترسی جنسی برای کنیزان و زنان آزاد متفاوت بوده است، احتمالاً شناختهشدن زنان آزاد بهانه برای طمعورزی و تعرض به آنان را از بین میبرده است.
ابوحیان اندلسی ضمن اذعان به بازشناسایی کنیزان و آزادزنان در آیه، کمی از این تمایز فاصله میگیرد. از نظر او، اتفاقاً دلایل بیشتری وجود دارد که حکم پوشش را برای کنیزان هم الزامآور بدانیم: «و ظاهر آیه این است که «نساء المؤمنین» شامل آزادزنان و کنیزان میشود، و دلربایی کنیزان بیشتر است؛ زیرا آنان برخلاف آزادزنان با مردم بیشتر سروکار دارند. پس باید برای اینکه حکم شامل کنیزان نشود، دلیلی روشن داشته باشیم». وی در ادامه میگوید: ««ذلِک أَدْنی أَنْ یعْرَفْنَ» تا با پوششان به عفت شناخته شوند و کسی به آنها تعرض نکند. و گرفتار اتفاق ناخوشایندی نشوند. زیرا زن اگر نهایت پوشش و وقار را داشته باشد، کسی به سمتش نمیآید، اما کسی که خودآرایی کند در معرض طمع دیگران است».
دو نکته به طور خاص درباره تفسیر ابوحیان اندلسی جالب توجه است: نخست آنکه، او پوشش کنیزان را به حضور اجتماعی آنان مربوط میکند، یعنی میگوید حضور اجتماعی کنیزان نشان میدهد که آنان هم باید خود را بپوشانند. دوم اینکه، او «یُعرفن» را به معنای «شناختهشدن به عفت» میداند.
اگر تفسیر ابوحیان را تأثیرگذارترین سخن (بهویژه در میان اهل سنت) درباره تبیین حجاب بر مبنای عفت بدانیم، چیزی که شاید در تفاسیر پیشامدرن منحصر بفرد باشد، اما در دوران مدرن بارها تکرار شد، تفسیر آلوسی نقطه گذار به تفاسیر مدرن را مشخص میکند. آلوسی هم به توجیه مبتنی بر عفت و هم توجیه مبتنی بر شأن اجتماعی اشاره میکند، اما حتی توجیه مبتنی بر شأن اجتماعی هم برخلاف آثار گذشتگان با توجیهی «عقلانی» مربوط به عرف جوامع همراه میشود. تفسیر آلوسی در قرن نوزدهم مرز ورود به تفاسیر دوران اصلاح دینی در جهان اسلام است: جایی که هیچ حکم شرعی بدون توجیه عقلی و علمی نمیماند. در اینجا به چند نمونه از تفاسیر پس از دوران اصلاح از آیه ۵۹ سوره احزاب میپردازیم.
بررسی آیه ۳۱ سوره نور
آن چیزی که به طور خاص در تفاسیر آیه ۳۱ سوره نور درخور توجه است، اینکه در قرن بیستم این آیات بهانهای برای بحثهای مفصل و مبسوط درباره نظام خانوادگی و اجتماعی توصیهای اسلام فراهم میآورد. یک نمونه شاخص سیدقطب است که تفسیر او را میتوان در راستای برنامه بیداری اسلامی و نوسلفیگری دید. به یاد داشته باشیم که او ذیل آیه ۵۹ احزاب تقریباً ساکت بوده است. از نظر سیدقطب، اسلام قوانین مناسب برای ساخت جامعهای سالم دارد. طبق تصور او، در غرب گرچه با نظریات جدید (مانند نظریات فروید) کوشیده شده است امور انسانی (آنچه انسان را از حیوان متمایز میکند) از انسان زدوده شود، فقط به رشد ناهنجاریها و بیماریهای فردی و اجتماعی انجامیده است.
سیدقطب با استناد به مشاهداتش ادعا میکند که جوامع غربی علیرغم آزادگذاشتن پوشش نتوانستهاند تمایلات انسانی را مهار و جوامعی منظم ایجاد کنند. زن و مرد علاقهای فطری به هم دارند و هر یک از این دو جنس علایقی خاص به خودش دارد. برای نمونه زن طبیعتاً (فطرتاً) به زینت تمایل دارد. به گفته قطب، اسلام هیچ یک از این نیازها را نفی نمیکند و فقط آنها را مدیریت میکند. در این موقعیت هم قطب به مفهوم مهم «جاهلیت جدید» اشاره میکند؛ پوشیدهنبودن گریبان زنان مدرن، از نظر وی، مشابه برهنگی گریبان زنان جاهلی است.
دیدگاه محمد صادقی تهرانی از این جهت جالب است که ضمن عرضه نگاهی نو در مسئله پوشش، باز هم نمیتواند از پیوند عفت و حجاب که در این گفتمان رواج داشت، دوری کند. او میگوید که امر به پوشاندن صورت در قرآن نیست و لزومی ندارد، ولی افرادی هستند که به قیاس اولویت و از سر احتیاط رویشان را میپوشانند. زیبایی صورت کمتر از سایر اعضای بدن نیست و اگر هم باشد چرا همه تکلیف پوشاندن بر زنان باشد؟ شاید بهتر باشد که به جای امر زنان به پوشاندن صورتشان، از مردان بخواهیم که چشمشان را پاک نگه دارند، اما اگر زن یا مردی دیدند که کسی از سر شهوت به صورتشان نگاه میکند، اول تذکر زبانی بدهند و توصیه میشود که بعد صورتشان را بپوشانند و دور شوند (نهی از منکر عملی). صادقی تهرانی با اشاره به امر به حجاب در آیه ۵۹ سوره احزاب میگوید که حکمت حجاب این است که زن به عفاف شناخته شود. از اینرو اگر دلایلی غیرقرآنی بر وجوب حجاب نبود، شاید میتوانستیم بگوییم که حجاب بر زنان عفیف واجب نیست. اما در عین حال با اشاره به وضعیت اجتماعی میگوید که مهمترین فایده حجاب فایده نمادین آن است. به این معنا که زنان محجبه از طریق حجاب نشان میدهند که بیبندوبار نیستند.
نتیجهگیری
در آیه ۵۹ احزاب که زودتر نازل شده است، به زنان فرمان داده میشود جلبابشان را بر خود بیفکنند تا شناخته شوند و در معرض آزار قرار نگیرند. عموم مفسران تا اواسط قرن نوزدهم میلادی این آیه را به معنای شناختهشدن طبقه زنان (آزادبودن ایشان) و تمایزشان از کنیزان میدانستند که نهایتاً دسترسی جنسی به آنها را محدود میکرد، اما در دوران مدرن، مفسران هدف حجاب را شناختهشدن زنان عفیف مسلمان از غیر آنان معرفی میکردند. آیات سوره نور که ابتدا از زنان و مردان بهیکسان میخواهد «غض بصر» و «حفظ فروج» را پیشه کنند، به زنان به طور ویژه دستور میدهد روسریهایشان را بر گریبان بیندازند و سپس فهرستی از محارم را ذکر میکند.
چند قرینه مفسران را به این نتیجه راهبر شده است که بین پوشش سر و مهار شهوت ارتباطی مستقیم وجود دارد. این ارتباط در گفتمانهای مدرن اصلاحی و به دنبال آن در آثار تفسیری به نوعی مسئولیت حجاب زن در حفظ عفت فردی و اجتماعی تبدیل شده است. در نتیجه، این تصور که هدف شارع از ایجاد حکم حجاب حفظ عفت عمومی ضمن حضور فعال زنان در جامعه بوده است، خودش قدمت چندانی ندارد. این تبیین حجاب بر مبنای عفت، خودش میتوانست از منظر مفسران معاصر نشاندهنده پیشرفتهتربودن جوامع اسلامی نسبت به جوامع غربی غیرمسلمان باشد؛ زیرا آنان میتوانستند بگویند حجاب موجب اهمیتیافتن ارزشهای درونی زنان میشود و قوام اجتماعی را هم تضمین میکند.
تحول بالا در زمینه چند رخداد فکری و اجتماعی روی داده است؛ نخست جنبش اصلاح دینی این را ترویج میکرد که هیچ حکمی از اسلام بدون توجیه «عقلانی» (علمی، منطقی، اجتماعی یا سیاسی) داده نشده است. دوم در بسیاری از کشورهای مسلمان در آغاز قرن بیستم بردهداری لغو شد و به این معنا تمایز میان آزادزنان و کنیزان بیمعنا بود. سوم از اواخر قرن نوزدهم در جوامع مسلمان جنبشهای آزادیبخش راه را بهتدریج برای حضور اجتماعی زنان هموار کردند و بنابراین کمتر میشد زنان را برای حفظ عفت فردی و اجتماعی به خانهنشینی محدود کرد. در این اوضاع و احوال بهترین توجیه «عقلانی» برای حجاب این نبود که شأن اجتماعی (بر مبنای آزاد یا کنیزبودن) نشاندار شود، بلکه زنانی که دیگر به صحنههای اجتماعی راه یافته بودند باید عفیفبودن خود را از طریق حفظ پوشش نشاندار میکردند.
تبیینهای حجاب در طول تاریخ متعدد بوده است؛ اما باید توجه داشت که تبیین عفت (آن هم با این شدت و قوت) لزوماً قصد شارع یا گوینده قرآن را بازتاب نمیدهد. توجیه مبتنی بر عفت یکی از توجیهات برای حجاب است که فقط حدوداً صد سال عمر دارد. اینکه معنای آیات یا حکم فقهی مدنظر شارع چه بوده است، باید در جاهای دیگر بررسی شود. وضعیت عرفی و فهم اجتماعی مسلمانان هم، که در دورانهای گوناگون گاه با متون دینی هماهنگ بوده و گاه از آنها فاصله داشته است، باید در پژوهشهایی جداگانه مطالعه شود. اما در این مقاله صرفاً کوشیدم سیر تحول متون تفسیری را بررسی کنم تا نقطه تحول آنها را آشکار کنم و تبیینی برای این تحول به دست دهم. متفکران مسلمان امروز هم مانند گذشته میتوانند تبیینهایی جدید برای عقلانی یا ضروریبودن احکام الاهی عرضه کنند؛ اما خود این تبیینها صرفاً برداشتی اجتهادی و در نتیجه انسانی از حکم الاهی است. بنابراین، خود این برداشتها و تبیینها میتوانند باز هم ارزیابی، بازنگری و بازاندیشی شوند.
برگرفته از مقاله «سیر تطور تفسیر آیات قرآنی حجاب (احزاب ۵۹ و نور ۳۱)» اثر فاطمه توفیقی؛ استادیار دینپژوهی، دانشگاه ادیان و مذاهب قم
انتهای پیام
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰