تغییر در سبک دینداری به معنای نفی دین نیست
جبار رحمانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در گفتوگو با ایکنا به توضیح درباره وضعیت تغییر دین در ایران پرداخت و اظهار کرد: مساله دینداری در ایران یکی از موضوعات بسیار پرچالش و بحثانگیز است. عموما نهادهای دینی رسمی این تغییرات را به افول دین و کاهش دینداری مردم تعبیر میکنند، در
جبار رحمانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در گفتوگو با ایکنا به توضیح درباره وضعیت تغییر دین در ایران پرداخت و اظهار کرد: مساله دینداری در ایران یکی از موضوعات بسیار پرچالش و بحثانگیز است. عموما نهادهای دینی رسمی این تغییرات را به افول دین و کاهش دینداری مردم تعبیر میکنند، در حالی که موضوع اصلی، تغییر دینداری است. اصولا دینداری امری وابسته به اوضاع و احوال زندگی مردم است. تغییرات فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی مردم، بالتبع تغییراتی را در سبک دینداری مردم هم ایجاد میکند. گاهی مردم بر وجوه آیینی و شرعی تاکیدات بیشتری دارند و گاه بر وجوه تجربه دینی و گاه بر عقاید دینی. مساله اصلی آن است که اصولا صورتبندی نهایی مولفههای دین در حیات واقعی مردم، یک ترکیب به شدت سیال و متغیر است. در جامعه ایرانی اتفاقی که افتاده آن است که دینداری رسمی و نهادی موقعیت گذشتهاش را ندارد و الگوهای جدید دینداری، بیشتر مبتنی بر انتخابهای فردی و عاملیت فرد در صورتبندی دین هستند. ضمن آن که دین به جای آن که به همه زندگی بدل شود، به بخشی از زندگی بدل شده است.
وی در ادامه به آمار و ارقامهای موجود در این زمینه اشاره کرد و گفت: اصولا تمام آمارهای ابعاد دینداری از حالتهای حداکثری به سمت حالتهای میانه (حدود ۶۰-۷۰%) تغییر کردهاند. لذا ما با نرمال شدن دینداری مواجه هستیم. هر چند در مجموع جامعه ایرانی طبق پیمایشهای ملی، همچنان یک جامعه دیندار است و شاخصهای اعتقادات، بالای نود درصد است. اما مساله اصلی تغییر وزن ابعاد دینداری است. مناسک و عقایدی که دلالت سیاسی دارند، دچار کاهش درصد در پیمایشها هستند و باورها و مناسکی که امکانهای انتخاب شخصی بیشتری به مومنان میدهد، شاهد افزایش درصدی هستند.
وی در پاسخ به این پرسش که علل و عوامل تغییر دین با تمرکز بر تغییر از اسلام شیعی به سایر ادیان و مذاهب چیست، اظهار کرد: مساله اصلی تغییر از دین اسلام به دین دیگر، مساله ذات دین نیست، بلکه مساله دین رایج است. بسیاری از مردم انتخاب دین یا اجزای دین را نه بر اساس منابع اصلی، بلکه بر اساس دینداری رایج و باورهایی که متولیان دینی در جامعه رواج دادهاند، انتخاب میکنند. وقتی عدهای از اسلام خارج میشوند، به معنای نفی ذات اسلام نیست، بلکه به معنای نفی دینداری رایج و باورها و آیینهای رایج توسط متولیان نهاد دین است. عموما مطالعات دقیقی در کنه دین و منابع اصلی رخ نمیدهد.
پژوهشگر حوزه جامعهشناسی به این سوال که با توجه به شئون دین تحولات شیوه دینداری بیشتری در کدام لایه (اعتقادات، احکام، اخلاق) مشاهده میشود چنین پاسخ داد: عموما آیینهایی که وجه غیر رسمی و فردیتر دارند، ضمن آن که وجوه تجربه دینی فردی برجستگی بیشتری پیدا کرده است. این به دلیل آن است که وجوه پیامدی دین در جامعه دچار دشواری شده است، و نوعی طرد ضمنی خفیف از وجوه دین رسمی و نهادی هم در بخشهایی از جامعه دیده میشود.
جبار رحمانی در خصوص پیامدهای تغییر مدل دینداری در جامعه ایران یادآور شد: برای متولیان دین رسمی و نهادی، این یک خطر است، چون اقتدار آنها به خطر خواهد افتاد و موقعیتشان اعتبار نخواهند داشت. اما در کل، نکته کلیدی آن است که همچنان دینداری در مردم هست و مردم دنبال دین هستند. لذا خطر وقتی است که جامعه به سمت بی دینی برود، یعنی به نقطهای برسد که نهاد دینی را طرد کند، نهادهای دینی آنقدر ناکارآمد و گاه با تالی فاسد بشوند که جامعه به سمت نفی حضور دین در عرصه عمومی برود.
وی در پایان به بیان تمایز شیوه دینداری با مسئله نافرمانی مدنی با تمرکز بر مسئله حجاب پرداخت و توضیح داد: مساله اصلی آن است که وقتی میگوییم حجاب، یک کلمه ادا شده است، اما به هیچ وجه یک معنا از آن مستفاد نمیشود، لذا وقتی از حجاب حرف میزنیم، مساله آنست که که کدام حجاب با چه حدودی و چگونه؟ مردم از آنچه که ذیل حجاب رسمی مطرح میشود، راضی نیستند و حتی اقناع هم نشدهاند که آن حجاب لزوما حجاب درستی است. به عبارت دیگر فرم رسمیحجاب به یک امر حکومتی بدل شده تا یک امر دینی. تمایل به بی حجابی و نوعی نمایش عمدی بی حجابی، بیش از آن که یک کنش دینی صرف باشد، یک کنش سیاسی است. از سوی دیگر دادههای پیمایشهای ملی نشان میدهد که مردم دین را دوست دارند و دیندارند، اما نه به گونهای که حکومت در تریبونهای رسمی میگوید. مساله آن است که نباید اجازه داد یک گروه به واسطه قدرت سیاسی خودش را مرجع تام و تنها منبع معتبر دینی تعریف کند، انحصار دینی، خودش منجر به مخالفتهای مردم با دین به مثابه مخالفت سیاسی خواهند شد. در این وضع، نقد دین یعنی نقد سیاست و حکومت. مردم دین را دوست دارند، اما تاب تحمیل دین را ندارند.
انتهای پیام
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰