امر به معروف و نهی از منکر و سیاست جنایی- قسمت اول

خلاصه: امر به معروف و نهی از منکر از جمله آموزه های سیاست جنایی اسلام است که در مقایسه با سایر آموزه های آن، جایگاه و کارکرد منحصر به فردی دارد، چه این آموزه از سویی متوجه عموم شهروندان جامعه اسلامی با قطع نظر از مناصب و سمت های اجتماعی آنها است. این امر نمودی
خلاصه:
امر به معروف و نهی از منکر از جمله آموزه های سیاست جنایی اسلام است که در مقایسه با سایر آموزه های آن، جایگاه و کارکرد منحصر به فردی دارد، چه این آموزه از سویی متوجه عموم شهروندان جامعه اسلامی با قطع نظر از مناصب و سمت های اجتماعی آنها است. این امر نمودی از سیاست جنایی مشارکتی اسلام است، به ویژه آن که از دیدگاه برخی صاحب نظران اسلامی صورت جمعی و تشکلی آن بیشتر موافق با روح این آموزه است، از سویی دیگر حضور این آموزه در تمامی مراحل شکل گیری عمل مجرمانه (پیش، حین و پس) و نیز تأثیر اصلاح گرانه آن – البته در حدی که از جامعه انتظار میرود – و حاکمیت آن بر همه روابط اجتماعی و … کارکرد بینظیر و ممتازی به آن داده است. در عین حال، این آموزه در صورتی که با تبیین دقیق مرزهای نظری و عملی آن همراه نباشد میتواند کارکردی بسیار مخرب به دنبال داشته باشد. این مقاله می کوشد تا با ایضاح کارکردهای این آموزه ابهامات موجود در جایگاه آن را تا حدی بازگو نماید. در این خصوص توجه به این نکته لازم است که هنوز توافقی کامل در مخاطبان این آموزه، مرجع تشخیص معروف و منکر، شرایط ناظر به آن به ویژه شرایط ناظر به اجرا، نوع ربط و ارتباط آن با برخی از مواد قوانین مجازات اسلامی و … وجود ندارد، در عین حال از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی است که باید تاکنون از حیث نظری تبیین و مرزبندی دقیقی از آن به عمل می آمد.
مقدمه
سیاست جنایی شاخهای از علوم جنایی است که در دهههای اخیر بیشتر از قبل مورد توجه پژوهشگران واقع شده است. در این میان پژوهش در«سیاست جنایی ا سلام» و استخراج و تحلیل آموزههای آن و کشف نظام حاکم بر آن دارای اهمیت است. جزئی نگری و لحاظ نکردن جایگاه و ارتباط آموزههای کیفری از منظر وسیعتر آموزههای سیاست جنایی، ما را از فهم صحیح هر نوع سیاست جنایی باز میدارد. از جمله آموزههای بسیار مهم سیاست جنایی اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است که به رغم اهمیت و ضرورت آن که قانونگذار جمهوری اسلامی را بر آن داشته تا در قانون اساسی بر تحقق آن اصرار ورزد، مورد تحلیل و بررسی از زاویه پژوهشی یاد شده، قرار نگرفته است و به زعم نگارنده، این خود از جمله دلایل عدم امکان تحقق این اصل مهم در جامعه ما به رغم گذشت ربع قرن از استقرار نظام اسلامی است. نگارنده در این مقاله می کوشد تنها بخشی از این مسئله را که اختصاص به جایگاه و کارکرد امر به معروف و نهی ازمنکر در سیاست جنایی اسلام دارد، مورد بحث و بررسی قرار دهد.
بخش اول: مفاهیم، مبانی و شرایط
1. امر به معروف و نهی از منکر
1 ـ ۱. مفهوم شناسی
تعریف و برداشتی که از امر به معروف و نهی از منکر میشود، بر حسب نوع معنایی که از واژه «معروف» و «منکر» اراده میشود و نیز بر حسب تفسیری که از امر و نهی و مصادیق و مراتب آن میشود و بالاخره بر حسب مرجع اعمال کننده آن یعنی آمر و ناهی، متفاوت میباشد.
أ. معنای معروف و منکر: در تبیین معنای معروف و منکر اقوال گوناگونی ارایه شده است؛ برخی معنای «معروف و منکر» را واجبات و محرمات میدانند؛ (تفتازانی، بیتا، ج ۲: ۵۸۰) و برخی دیگر مستحبات و مکروهات را نیز به معنای این دو افزودهاند؛ (فاضل مقداد، ۱۳۶۸: ۵۷ و ۵۸). علاوه بر این، در تبیین مفهوم این دو واژه مرجع تشخیص (شرع وعقل) نیز لحاظ شده است؛ (راغب اصفهانی، ۱۴۰۴ ق: ۳۳۱). مرحوم علامه طباطبایی معروف را به معنای آن چه که با ذایقه افراد یک جامعه سازگار و در میان آنان مرسوم و متداول باشد دانسته و میگوید: «فالمعروف یتضمن هدایه العقل و حکم الشرع و فضیلته الخلق الحسن و سنن الادب»؛ (طباطبایی، ج ۲: ۲۳۶)؛ در این معنا مرجع تشخیص معروف علاوه بر عقل و شرع، عرف اجتماعی نیز میباشد.
از این نظر، تبیین جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در سیاست جنایی بر حسب این که چه معنایی از معروف یا منکر اراده شود، متفاوت میباشد؛ زیرا اگر مقصود از معروف تنها واجبات و مقصود از منکر تنها محرمات باشد کارکرد این آموزه در سیاست جنایی اسلام تنها به این بخش رفتاری محدود میشود؛ در حالی که در منطق رفتاری سیاست جنایی اسلام، به غیر از این دو، مستحبات، مکروهات و حتی مباحات نیز در بر میگیرد؛ (حسینی، ۱۳۸۰، جزوه درسی). افزون بر این، به لحاظ این، که محوریت بحث در سیاست جنایی رایج، هنجارها و نابهنجارها است، تبیین نوع رابطه معنایی میان معروف و منکر با هنجارها و نابهنجارها، در تعیین قلمرو و کارکرد این آموزه ضروری میباشد. توضیح این که: در علوم اجتماعی گرچه تعریفهای گوناگونی از هنجار و نابهنجار ارایه شده است ولی به هر حال در معنای هنجار دو نکته مهم مد نظر قرار میگیرد: «مقبولیت و پذیرش اجتماعی» و «ارزشمندی بنفسه یا بالتبع یک رفتار». به بیان دیگر، هنجارها شکل پذیرفته شده و مقبولیت یافته ارزشهای اجتماع هستند. در مقابل، امر نابهنجار، رفتاری است که ا ز نظر همه یا بیشتر افراد اجتماع، به عنوان امری بد و ناپسند تلقی میشود و مغایر با ارزشهای مورد قبول آن اجتماع است؛ از این رو هنجار و نابهنجار، معرّف خوبی و بدی است و به همین لحاظ است که به «معروف و منکر» نزدیک میشود. با وجود این، تفاوت معنایی بسیار مهمی میان معروف و هنجار و منکر و نابهنجار وجود دارد و آن این که معروف بیانگر خوبی و نیکی و ضرورت انجام یک کار است، اما لزوماً دلالتی بر مقبولیت اجتماعی آن ندارد؛ منکر نیز گر چه حکایت از قبح و زشتی یک عمل (فعل یا ترک فعل) دارد ولی ضرورتاً به معنای عدم مقبولیت اجتماعی آن نیست.
به هر حال، در ترسیم الگوی سیاست جنایی اسلام اگر بر مبنای الگوی رایج و پذیرفته شده در سیاست جنایی اسلام حرکت نموده و هنجار و نابهنجار را محور قرار دهیم، میان معروف و منکر این دو، تفاوت وجود دارد، گرچه نوعی همپوشی نیز دیده میشود، و اگر در صدد ارایه طرحی نو باشیم و محور را احکام پنجگانه فقهی قرار دهیم، باز نوع برداشت مضیق یا موسع ما از معروف و منکر، در کارکرد این آموزه و نقش آن تأثیر دارد.
ب. معنای امر و نهی: گر چه در لغت، امر به معنای واداشتن و نهی به معنای بازداشتن است که در آن نوعی استعلای آمر و ناهی وجود دارد اما تبیین مفهومی این دو واژه در مبحث امر به معروف و نهی از منکر با مراتب آن پیوند خورده است و از این رو معناهای جدیدی از این دو اراده شده است. معمولاً سه مرتبه قلبی، لسانی و یدی برای امر به معروف و نهی از منکر بیان میشود. برخی مرتبه قبلی را از لوازم ایمان دانستهاند؛ (نوری، ۱۳۷۵، ج ۱۲: ۲۸۳)، که قابل امر و نهی نیست؛ از این رو، غالباً آن را به اظهار این مرتبه در رخسار و چهر ه آدمی تفسیر کردهاند.
در مرتبه لسانی، نیز صرف «دستور دادن» به انجام کاری یا «باز داشتن» از انجام کاری، تفسیر امر یا نهی دانسته نشده است، بلکه به نصیحت کردن، تشویق کردن و اموری از این دست نیز معنا شده است.
در مرتبه یدی نیز آن چه متأسفانه به صورت یک برداشت عمومی درآمده است، تفسیر «ید» به «ضرب و جرح و حتی قتل» است، در حالی که در کلمات برخی از فقها «ید» تنها محدود به این موارد نبوده و کنایه از قدرت تلقی شده که دامنه رفتاری بسیار گستردهای همچون به ازدواج درآوردن جوانان عزب، ساختن مدارس و دیگر مکانهای مورد نیاز، چاپ و نشر کتابهای سودمند، ایجاد اشتغال و … را شامل میشود؛ (همان: ۲۹۵ و ۲۹۶). بدیهی است نوع برداشتی که از امر و نهی در هر یک از مراتب آن میشود و نیز جواز یا عدم جواز اعمال هر یک از آن مراتب، نقش و کارایی این آموزه را در سیاست جنایی اسلام تحت الشعاع قرار می دهد.
ج. مرجع امر و نهی کننده (آمر و ناهی): نوع مرجع یا مراجعی که عهدهدار انجام امر به معروف و نهی از منکر هستند، به لحاظ نوع رفتارهایی که باید انجام دهند، نیز در تفسیر مفهومی این آموزه مؤثر است. از اینرو، در میان اقوال و آرای موجود میتوان دست کم از دو نوع برداشت سخن گفت:
در برداشت نخست ، امر به معروف و نهی از منکر، کلیه تدابیر مردمی، حکومتی ( قوه مجریه) و قضایی را شامل میشود. در این برداشت که موسعترین برداشت از امر به معروف و نهی از منکر است، عمل به هر یک از قوانین و تکالیف شرعی و از جمله قوانین جزایی مصداقی از عمل به این آموزه به حساب میآید. از این نظر میتوان امر به معروف و نهی از منکر را عنوانی برای عمل به همه احکام و قوانین، توصیهها و نصیحتهای اخلاقی دانست، حتی نوع رفتار یک عالم دینی نیز به لحاظ آن که الگویی رفتاری برای دیگران است امر به معروف و نهی از منکر و بلکه مصداق بارز آن به حساب میآید.
در برداشت دوم، از سویی اجرای قوانین جزایی توسط قاضی (قوه قضاییه) از معنای این آموزه جدا شده و از سوی دیگر از عمل «قوه مجریه» به مفاد این آموزه با اصطلاح خاص «حسبه» یاد شده است؛ به طور طبیعی آن چه زیر عنوان امر به معروف و نهی از منکر باقی میماند ناظر به تکالیف شهروندان جامعه اسلامی است. به تعبیری میتوان از دو نوع امر به معروف سخن گفت: دولتی و غیر دولتی. حسبه یا احتساب شکلی از دخالت مستقیم دولت در کنترل رفتارها و پاسخدهی به نقض هنجارها است که عمل دولت به تکلیف همگانی امر به معروف و نهی از منکر تلقی میشود (حسینی، ۱۳۸۰: ۶۴)؛ چنان که ابنخلدون مینویسد: «حسبه وظیفه دینی است از باب امر به معروف و نهی از منکر که بر متولی امور مسلمین فرض است، او شخص شایستهای را برای انجام این وظیفه میگمارد و انجام این تکلیف وظیفه است»؛ (همان: ص ۶۵).
اما آن چه در این بحث مد نظر است امر به معروف و نهی از منکر به عنوان وظیفه شهروندان جامعه اسلامی است که به روشهای مختلف قلبی (چهرهای)، لسانی (گفتاری) و یدی (عملی)، حکومت را در ترویج معروفها و بازداشتن و ممانعت از منکرات کمک میکنند.
1 ـ ۲. مبانی امر به معروف و نهی از منکر
مبانی، زیر ساختها و پایههای بنیادین یک امر است که حکایتگر واقعیتهایی است که وجود یک پدیده را ضروری و منطقی میسازد. به این لحاظ ، مبانی از منابع متمایز است، زیرا منابع در ردیفی متأخر از مبانی قرار دارد. البته ذکر این نکته ضروری است که برخی از مبانی ضرورتاً اختصاص به یک آموزه ندارد و به بیان دیگر میتوان از مبانی عام و خاص سخن گفت. با وجود این، در این مقاله بدون لحاظ این نکته، برخی از مبانی امر به معروف و نهی از منکر بیان میشود.
الف. مسئولیت اجتماعی انسان
انسان را موجودی مدنی بالطبع توصیف کردهاند، زیرا بدون ارتباط با سایر انسانها، امکان بقای حیات او متصور نیست؛ البته این تنها انسان نیست که زندگی اجتماعی دارد، اما تنها موجودی است که با اراده و اختیار و از سر عقل و تدبیر زندگی اجتماعی خویش را سامان میبخشد و شکل خاصی را برای آن انتخاب میکند. زندگی اجتماعی انسان هر چند برای او ثمرات زیادی در بردارد، اما میتواند آسیبهای فراوانی نیز برای او به همراه داشته باشد، به گونهای که به هلاکت او منتهی شود؛ زیرا شخصیت انسان حاصل تأثیر و تأثری است که با دیگران دارد، همچنان که رهیافت ارتباطات و تعاملات اجتماعی، شکوفایی استعدادها و قابلیتهای نیکی است که در وجود انسان به ودیعه نهاده شده است. شقاوت و بدبختی انسان نیز میتواند ناشی از عملکرد افرادی باشد که در حوزه تعامل او واقع میشوند.
از دیدگاه اسلام، سرنوشت انسانها با یکدیگر گره خورده است؛ جوامعی وجود داشتهاند که در آن انسانها گرچه خود کارهای نیک انجام میدادهاند ولی چون نسبت به کارهای بد دیگران بیاعتنا بودهاند، عذاب الهی آنها را نیز در خود فرو برده است و به اصطلاح، تر و خشک را با هم سوزانده است. در متون اسلامی، اخبار و روایات فراوانی مبنی بر این که انسانها تبعات اعمال سوء دیگران را متحمل میشوند، وجود دارد؛ زیرا آنها با سکوت خود رفتار آنان را تأیید میکنند. در متون دینی برای تفهیم این مطلب از تشبیهات بسیار رسایی استفاده شده است؛ مثلاً پیامبر اکرم(ص) انسانهای یک جامعه را به مسافران یک کشتی تشبیه میکند که سلامت آنها در گرو سلامت کشتی است و هیچ کس نمیتواند نسبت به سلامت و ایمنی کشتی بیتفاوت بماند؛ (صحیح بخاری، ۱۴۱۴ق، ج ۲:۸۸۲).
بر همین اساس است که آموزههای اسلامی، عزلت و گوشه نشینی، که اگر نگوییم مصداق بارز، دست کم باید گفت از جمله مصادیق فردگرایی است را ناپسند و غیر قابل قبول و «مسئولیت پذیری اجتماعی» انسان را امری ضروری دانستهاند. «سعد بن اشجع» از اصحاب پیامبر(ص) بود که با برداشتهای ناروا از اسلام، گمان میکرد رشد و هدایت انسان در گریز از اجتماع و مسئولیت اجتماعی است؛ وی در مقابل پیامبر(ص) و جمعی از صحابه ایستاد و خدا و رسولش را گواهی گرفت که عزلت و شب زندهداری پیشه کند، پیامبر(ص) به او فرمود: «کاری انجام ندادهای! وقتی با مردم آمیزش نداری چگونه امر به معروف و نهی از منکر خواهی کرد؟»؛ (نوری طبرسی، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۲: ۱۸۳).
جامعهای که چنین فرایندی را نپذیرد بسان مجموعهای درهم و مغشوش و بیقاعده و تدبیر خواهد بود که سرانجام دچار فروپاشی و هلاکت میگردد.
ب. ولایت مؤمنان بر یکدیگر
شکل ویژه مسئولیت اجتماعی که اسلام آن را پذیرفته و برحفظ آن اصرار نموده است بر مبنای ولایت مؤمنین نسبت به یکدیگر است. این ولایت به حدی است که همه مؤمنان (مسلمانان) را فارغ از منصب و موقعیتشان پوشش میدهد، به گونهای که نوعی حق و تکلیف متقابل را نسبت به همه افراد اجتماع به رسمیت میشناسد.
این ولایت جدا از دیگر ولایتهایی است که در شریعت اسلام پذیرفته شده است، نظیر ولایت پدر نسبت به فرزند، ولایت امام (ع) نسبت به مردم و …؛ البته متمایز بودن این ولایت به معنای آن نیست که هیچ نوع ارتباطی با دیگر ولایتها ندارد؛ آن گاه که در مقام عمل این ولایت با ولایت امام (حاکم) تعارض پیدا کند، ولایت امام برتری دارد، هرچند در چنین فرضی دیگر محلی برای ولایت نخستین نیست.
به هر حال، اساسیترین مبنای امر به معروف و نهی از منکر، نوع ولایت خاصی است که شریعت مقدس اسلام بین افراد اجتماع اسلامی به رسمیت شناخته است. تأیید کننده این امر این است که در برخی از متونی که فریضه امر به معروف و نهی از منکر را بیان میکنند نخست از ولایت مؤمنین سخن به میان آمده و سپس این فریضه متفرع بر آن آورده شده است. در تعالیم اسلامی، کسانی که اصل دین اسلام را پذیرفته و اصول آن را باور نمودهاند، «مؤمن» نامیده میشوند. خداوند در آیه ۷۱ سوره توبه، امر به معروف و نهی از منکر را برای مؤمنین مطرح مینماید. استاد شهید مطهری در توضیح این آیه آورده است که این دو عمل، یعنی امر به معروف و نهی از منکر، ناشی از علاقه ایمانی است و به همین دلیل این دو جمله (یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر) بیفاصله به دنبال ولای ایمانی مسلمانان آورده شدهاست؛ (مطهری، ۱۳۷۱، ج ۳: ۲۶۴).
نویسنده : محمد علی حاجی دهآبادی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰