تاریخ انتشار : پنجشنبه 19 اسفند 1395 - 21:12
کد خبر : 4261

سامان‌دهی رفتار اجتماعی شیعیان در قبال ادعاهای دروغین

سامان‌دهی رفتار اجتماعی شیعیان در قبال ادعاهای دروغین

  ۵٫ قاطعیت در تصمیم‌گیری و برخورد با شبهه‌گر یکی از ویژگی‌های تصمیم‌گیری مؤثر و موفقیت‌آمیز، «قاطعیت و ثبات» در تصمیم‌گیری است. تصمیم‌گیری، آن‌گاه مؤثر و کارا خواهد بود که از درجه قاطعیت و ثبات لازم برخوردار باشد. قاطعیت معقول و با ثبات، پس از بررسی جوانب مختلف مسئله، در حل و فصل امور و

 

۵٫ قاطعیت در تصمیم‌گیری و برخورد با شبهه‌گر
یکی از ویژگی‌های تصمیم‌گیری مؤثر و موفقیت‌آمیز، «قاطعیت و ثبات» در تصمیم‌گیری است. تصمیم‌گیری، آن‌گاه مؤثر و کارا خواهد بود که از درجه قاطعیت و ثبات لازم برخوردار باشد. قاطعیت معقول و با ثبات، پس از بررسی جوانب مختلف مسئله، در حل و فصل امور و دست‌یابی به اهداف مورد نظر دارای نقش مهمی است. اگر سستی و تردید و احتیاط بیش از حد در تقابل با مدعیان دروغین مهدویت وجود داشته باشد، اهداف ارزشی در زمان مناسب خود انجام نمی‌گیرد و صدمات جبران‌ناپذیری به وقوع می‌پیوندد. یکی از مسائلی که ضرورت قاطعیت در تصمیم‌گیری و از دست ندادن فرصت‌ها را بیش‌تر می‌کند؛ آن است که زمان، محدود است و فرصت‌ها به سرعت از دست می‌روند و دیگر امکان برگشت آن فرصت‌ها وجود ندارد.
البته قاطعیت، به معنای دقت نکردن در اتخاذ تصمیم، بررسی نکردن جوانب مختلف مسئله، تصمیم‌گیری عجولانه، استبداد، برخورد خشن و عدم انعطاف در تصمیم‌ نیست؛ بلکه به این معناست که وقتی اطلاعات لازم در مورد مسئله جمع‌آوری شد و دیدگاه‌های مختلف به دست آمد و بهترین راه حل مشخص شد و زمینه اجرای عمل نیز فراهم بود؛ باید با قاطعیت کامل و ثبات لازم، تصمیم مناسب اتخاذ شود و سپس با جدیت به مرحله اجرا درآید.
امیرمؤمنان، امام علی(ع) به منظور تبیین اهمیت و ضرورت قاطعیت و ثبات و جدیت در تصمیم؛ قاطعیت را یکی از صفات برجسته پیامبران الاهی می‌داند. امامان معصوم: نیز بعد از سنجیدن همه زوایای مسئله و جوانب مختلف آن، به برخورد قاطع با مدعیان می‌پرداختند.
ائمه: هنگامی که دلیل، بیان عقاید صحیح، مناظره و اتمام حجت در مورد سران ادعاگر کارساز نبود، تصمیمات شدیدی را اتخاذ می‌کردند. البته به نظر می‌رسد در تقابل ائمه: با جریانات انحرافی درون شیعی، این تصمیمات اتخاذ می‌شده و در مورد کسانی که از بزرگان شیعه بوده و دارای اعتقادات انحرافی بودند؛ به شدت اجرا می‌شده است.
اوج برخورد‌های قاطع با مدعیان دروغین مهدویت؛ در مواجهه امام رضا(ع) با «واقفیه» دیده می‌شود. در تحلیل این امر، توجه به این نکته اساسی لازم است که شدیدترین برخورد ائمه: در مواجهه با جریانات انحرافی در تقابل با جریانات انحرافی درون مذهبی بوده است. نهی از رفت و آمد با واقفیه (همان: ۷۵۸)؛ درخواست دشمنی هر چه تمام‌تر با آنان (همان: ۷۶۲)؛ نهی از تعامل اقتصادی با آنان (همان: ۷۵۶) و تکفیر و لعن واقفه (همان: ۷۵۹)؛ از جمله مهم‌ترین موارد برخورد قاطع امام رضا(ع) با واقفه می‌باشد.
اعلام انزجار و برخورد قاطع با مدعیان دروغین در روزگار غیبت صغرا و نیز در مواجهه با مدعیان دروغین نیابت نیز یافت می‌شود. برای نمونه امام زمان (عج) در جواب نامه عده‌ای از شیعیان ، مدعیان دروغین مقام امامت و مهدویت را ظالم و کافر خواندند (طبرسی، ۱۴۱۶: ۲۷۷).
به گفته شیخ طوسی، محمد بن موسی شریعی، به‌دروغ مدعی شد که وکیل و نماینده امام(ع) است؛ اما امام زمان (عج) در توقیعی به کذب ادعای او اشاره کرده‌اند. شریعی از غالیان روزگار امام حسن عسکری(ع) و عصر غیبت صغرا بوده است. وی همانند حسن بن محمد بن بابای قمی، از شاگردان علی بن حسکه بوده است. بسیاری از منابع اشاره دارند او اولین کسی است که در عصر غیبت صغرا، مدعی بابیت حضرت مهدی(عج) شده است (طوسی، ۱۴۱۷: ۳۹۷). شریعی را دروغ‌‌گو نامیده‌اند (همان) و حتی شیخ طوسی از فردی به نام هارون نقل می‌کند که کفر و الحاد در سخنان شریعی آشکار است (همان) و شاید این امر به جهت عقاید غالیانه وی باشد؛ زیرا به وی و پیروانش نسبت داده شده که مدعی حلول خداوند در برخی از معصومان :و الوهیت آنان بوده است (اسفراینی، ۱۹۸۳: ۱۰۷).
از جمله کسانی که مورد لعن قرار گرفت و توقیعی در لعن وی و برائت از او در روزگار غیبت صغرا صادر شد، ابوطاهر، محمد بن علی بن بلال، معروف به بلالی می‌باشد. او از سابقه خوبی برخوردار و از اصحاب و وکلای امام حسن عسکری(ع) بوده، تا جایی که حضرت، وی را «قابل اعتماد، موثق و آگاه به آن‌چه باید بکند»؛ معرفی می‌کند (کشی، بی‌تا: ۵۷۱). وی در روزگار غیبت صغرا وکالت را بر عهده داشته؛ اما به جهت دنیاطلبی از تسلیم اموال و وجوهات به وکیل خاص خودداری کرد (طوسی، ۱۴۱۷: ۴۰۰). شیخ طوسی، وی را از جمله سرزنش‌شدگان از سوی ائمه: معرفی کرده است (همان).
برخورد شدید و قاطع امام زمان(عج) با محمد بن علی شلمغانی، معروف به ابن ابی العزاقر نیز از این موارد است. وی در دوران سفیر دوم، از فقیهان نامدار شیعه محسوب می‌شد و آثار متعددی در زمینه‌های گوناگون نوشته بود (همان: ۳۸۷). کتاب الغیبه، از جمله کتاب‌های منسوب به اوست. وی در زمان حسین بن روح نوبختی، از دستیاران وی برشمرده می‌شد. به نظر می‌رسد در مدتی که حسین بن روح نوبختی پنهانی می‌زیسته، شلمغانی به عنوان جانشین وی درصدد حل و فصل امور بوده است. هرچند شیخ طوسی نام وی را در ردیف وکلای مذموم ذکر نکرده؛ در بخش مربوط به مدعیان دروغین وکالت و بابیت نام وی را ذکر می‌کند. روایتی که شیخ طوسی از «ابی‌غالب زراری» نقل می‌کند بر وکالت وی دلالت دارد. در این روایت، به این نکته تصریح شده که در دوره اختفای حسین بن روح نوبختی، شلمغانی به جای وی نصب شده و مردم نیز به وی مراجعه می‌کردند (همان: ۳۰۳). در مدتی که سفیر سوم در زندان به سر می‌برد، محمد بن علی شلمغانی به‌دروغ ادعای نیابت کرد (همان). در چرایی طرح ادعای دروغین وی برخی منابع حسادت وی (مفید، ۱۴۱۳: ۱۶و نجاشی، ۱۴۱۶: ۳۷۸)، به سفیر سوم و برخی نیز جاه‌طلبی‌های او را مطرح کرده‌اند (جاسم حسین، ۱۳۷۷: ۲۰۰). برخی منابع نیز ادعاهای واهی فراوانی رابه وی نسبت می‌دهند (طوسی، ۱۴۱۷: ۴۰۴؛ ابن‌اثیر، ۱۴۰۹، ج۸: ۲۹۰ و ذهبی، ۱۹۹۳، ج۱۵: ۱۰۲) که اعتقاد به «تناسخ» از جمله آنان است (اشعری، ۱۳۶۰: ۴۵). حسین بن روح در زندان از فعالیت‌ها و ادعاهای وی مطلع گشت و در سال ۳۱۲هجری نامه‌ای مبنی بر ارتداد و لعن او که از ناحیه امام(عج) صادر شده بود؛ به یکی از دستیاران خود و یکی از چهره‌های سرشناس غیبت صغرا، به نام ابوعلی محمد بن همام اسکافی داد (طوسی، ۱۴۱۷: ۴۱۰). او از دستیاران سفیر دوم و سوم به شمار می‌رفت و از چهره‌های سرشناس این روزگار محسوب می‌شد. کتاب الغیبه شیخ طوسی به‌درستی نقش او را در روزگار غیبت صغرا ترسیم می‌کند (همان: ۶۹، ۱۳۵، ۲۱۷، ۲۶۳، ۲۹۷، ۳۰۷، ۳۵۴، ۳۵۵ و ۳۶۲). او به همراه ابوسهل نوبختی، هنگام رحلت محمد بن عثمان، به عنوان شاهد بر نیابت حسین بن روح نقش‌آفرینی می‌کند. این موضوع گویای جایگاه ویژه وی در میان امامیه می‌باشد. او در ابلاغ طرد و لعن شلمغانی، از مدعیان دروغین نیابت نیز نقش برجسته‌ای داشت. ابن‌همام با شلمغانی آشنایی نزدیک داشته و یک بار هم شلمغانی برخی مطالب غلوآمیز خود را به او گفته بوده است (همان: ۴۰۸). در میان آثار ابن‌ابی العزاقر نیز کتابی با عنوان «رساله الی ابن‌همام» نام برده شده که قابل تأمل است (نجاشی، ۱۴۱۶: ۳۷۸). در قسمتی از این توقیع، امام زمان(عج) لعنت دائم خدای متعال را در آشکار و نهان و در هر زمان و هر مکان برای شلمغانی و برای موافقان و پیروان او و نیز برای آنان که با اعلام این خبر، با او همراه شوند؛ خواستار است (همان). امام مهدی(عج) به حسین بن روح نوبختی فرمودند:
به کسانی که به دیانت آنان اطمینان داری، اعلام کن که خداوند متعال در عذاب محمد بن علی، معروف به شلمغانی به دلیل برگشت از اسلام، الحاد، کفر و دروغ و بهتان به خداوند متعال تعجیل کرده است.
۶٫ سامان‌دهی رفتار اجتماعی شیعیان در قبال ادعاهای دروغین
ادعای مدعیان دروغین مهدویت، مانند هر ادعای دیگری، در چارچوب زمانه طرح ادعا و شرایط فرهنگی و اجتماعی مدعی معنا پیدا می‌کند. به همین سبب است که ادعای مدعیان دروغین در هر جا، دارای ویژگی‌هایی است. گذشته از این، ادعای هر یک از مدعیان، می‌تواند از خاستگاه متفاوتی نشأت گرفته باشد، یا سرانجامی خاص از طرح ادعا پدید آمده باشد. آنچه در این زمینه مهم می‌نماید، رهبری و هدایت رفتاری جامعه در قبال ادعاهای دروغین است. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های مواجهه ائمه: با مدعیان دروغین به سامان‌دهی رفتار اجتماعی شیعیان در قبال ادعاهای دروغین مهدویت برمی‌گردد (طوسی، ۱۴۱۷: ۴۱۰).
برای نمونه روزگار امام صادق(ع)، زمانه طرح ادعاهای دروغین در این عرصه می‌باشد. رهبری و هدایت رفتاری در قبال انتظارات ناظر به مهدی در این روزگار از مهم‌ترین اقدامات امام صادق(ع) می‌باشد. در زمان امام صادق(ع)، نهضت عباسیان علیه امویان، با انتظارات منجی‌گرایانه و امید به یک مجدد دین و حکومت که می‌بایست از اهل‌بیت: باشد؛ حمایت شد. دوره دعوت عباسیان و نیز عصر اولیه تشکیل خلافت عباسی، عصری بود که آرمان مهدی تب و تاب بسیاری داشت. عباسیان، از این فضا بیش‌ترین بهره را بردند. آنان محمد، ولیعهد منصور دوانیقی را مهدی لقب دادند. مسلم بن قتیبه نقل می‌کند که منصور دوانیقی به وی گفته است: «محمد بن عبدالله بن حسن خروج کرده و خود را مهدی می‌خواند. به خدا قسم! او مهدی نیست و مهدی فرزند من است (ابوالفرج اصفهانی، ۱۳۸۱ : ۲۱۸). مروان بن ابی‌فحصه در مدح سومین خلیفه عباسی او را مهدی می‌نامد (سیوطی، ۱۹۵۲ : ۳۱۵). ابن‌کثیر می‌نویسد: «منصور، فرزندش، محمد را مهدی لقب داد، شاید همان مهدی موعود باشد؛ اما آن نبود؛ چرا که در اسم مشترکند و در عمل متفرق (ابن‌کثیر، ۱۳۹۵: ج۱۰: ۱۶۲). البته پیش از فرزند منصور نیز، بنابر گفته مسعودی، سفاح خود را مهدی بنی‌هاشم می‌پنداشته است (مسعودی، بی‌تا: ۲۹۲). یعقوبی شعری را آورده که در آن سفاح، مهدی بنی‌هاشم خطاب شده است. سدیف بن میمون نیز در شعری که در مدح سفاح سروده، وی را مهدی خطاب می‌کند. ابن‌عماد نیز در شذرات الذهب به مهدی خوانده شدن سفاح اشاره می‌کند. به نظر می‌رسد عباسیان چنان اهتمامی به این امر داشتند که ابودلامه شاعر در شعری خطاب به ابومسلم گفته است: «آیا قصد خیانت در دولت مهدی را داشتی؟!» نوشته‌ای در مأذنه مسجد جامع صنعا، متعلق به ۱۳۶ هجری موجود است که در آن، از سفاح با عنوان مهدی یاد شده است. درباره پنجمین خلیفه عباسی هم تعبیر مهدی آمده و ابوالعتاهیه خطاب به هارون الرشید گفته است: «برای تو دو اسم وجود دارد که از رشد و هدایت گرفته شده‌اند: یکی رشید و دیگری مهدی».
با فزونی ادعاهای آخرالزمانی عباسیان، امام صادق(ع) فعالانه درصدد کنترل و مهار این فضا برآمدند. امام صادق(ع) تلاش کردند به جای انطباق و همراهی با بحران و اوضاع بحرانی، اوضاع را به سمت همراه ساختن با خود سوق دهند؛ یعنی به صورت گسترده به بررسی و تحلیل اوضاع پدید آمده پرداختند و درعین‌حال، تدابیر لازم را نیز ‌اندیشیدند. واکنش امام در قبال نامه ابوسلمه، از چهره‌های سرشناس عباسی، مبنی بر پذیرش رهبری قابل توجه است. امام صادق(ع) در پاسخ او فرمودند: «و مرا چه کار با ابوسلمه که او پیرو غیر من است؛ و وقتی پیک، پاسخ صریح امام(ع) را درخواست کرد، امام(ع) نامه او را با شعله چراغ سوزانید و از پیک خواست تا آن‌چه را دیده برای ابوسلمه نقل کند و سپس شروع به خواندن این شعر کمیت‌بن‌زید اسدی کرد: «ای کسی که آتشی را افروخته‌ای که روشنایی آن نصیب غیر تو خواهد شد و ‌ای کسی که هیزم خود را در طناب خود جمع‌آوری نکرده‌ای! …» .
نیز هنگامی که تمایل عبدالله‌بن‌حسن را برای پذیرش دعوت ابوسلمه دید؛ به او چنین فرمود:
«ای ابامحمد! از چه هنگام خراسانیان شیعه تو شده‌اند، آیا تو ابومسلم را به خراسان فرستادی و او را فرمان به پوشیدن لباس سیاه دادی؟ و آیا کسی از این خراسانیان را که هم‌اکنون به عراق درآمده‌اند، می‌شناسی و آیا تو سبب آمدن آن‌ها به عراق شده‌ای و آیا اصولاً کسی از آنان را می‌شناسی؟! (مسعودی، ۱۴۰۹: ۲۶۹).
واکنش امام صادق(ع) در قبال عباسیان درسی بزرگ برای شیعیان به دنبال داشت، مبنی بر این که در برابر هر ادعایی باید «موقعیت سنجی» کرد؛ بدین معنا که ابتدا باید به تبیین و توصیف موقعیت فعلی مدعیان پرداخت و سپس به گرایش‌ها، تمایل‌ها، پیروان مدعیان توجه ویژه کرد تا در دام هر ادعایی گرفتار نشوند.
واکنش امام صادق(ع) در برابر ادعای مهدویت محمد بن عبدالله و قیام او از این جمله است. از دیدگاه امام، این اقدام ساده و شتاب‌زده، نه تنها دوام نمی‌آورد، بلکه فرصت‌طلبان از آن بهره بیش‌تری می‌برند. گفتنی است که عبدالله محض برای فرزندش، محمد، معروف به «نفس زکیه» با عنوان «قائم آل محمد» بیعت گرفت و ادعای مهدویت وی را مطرح ساخت. در منابع گزارشی نقل شده است که امام صادق(ع) در گفت و گو با عبدالله محض، پدر محمد، به او فرمودند:
گمان می‌کنی که پسرت همان مهدی موعود است؟ چنین نیست و وقت آن فرا نرسیده است» (ابوالفرج اصفهانی، ۱۳۸۱: ۲۲۷).
این تأکیدات از ناحیه امام صادق(ع) محوری را برای‌ شـیعیان‌ تـرسیم‌ و مشخص می‌کرد تا از محدوده آن خارج نشده و در دام جریانات دیگر گرفتار نشوند. امام صادق(ع) همه ‌‌این‌ تهدیدات مـوجود را بـه فرصت تبدیل و با جلوگیری از هدر رفتن نیروها‌، جماعت‌ شیعه‌ را به سـمت ایجاد تحول و انقلاب فـکری در آن هـدایت کردند.
در موارد بسیاری نیز امام صادق(ع) به شیعیان دستور مستقیم مـی‌دهد؛ از قبیل:
زبـان‌های خـود را کنترل کنید و در خانه‌های خود بنشیند‌؛ زیرا‌ آنچه به‌ شما اختصاص دارد ]حکومت اسلامی حقیقی[ به این زودی به شـما نـمی‌رسد و زیدیه هـمیشه حافظ و نگهبان شمایند.»
امام صادق(ع) به منظور هدایت رفتاری شیعیان در قبال انتظارات ناظر به مهدی، از یاران خود می‌خواست که عجله روا ندارند و تا هنگامی که اتفاق کلمه اهل‌بیت: در مورد رهبر قیام را مشاهده نکرده‌اند، اقدام مسلحانه انجام ندهند؛ چنان‌که در پاسخ ابان ‌بن ‌تغلب و ابوبکر حضرمی مبنی بر تعیین تکلیف اصحاب، فرمود:
در خانه‌های خود بنشینید و هنگامی‌که مشاهده کردید، ما بر روی شخصی اتفاق کردیم، آن‌گاه با سلاح‌های خود به ما بپیوندید (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۴۷: ۱۳۲).
نتیجه‌گیری
شناخت ویژگی‌های مواجهه ائمه: با مدعیان دورغین مهدویت، به منظور دریافت صحیح نقش‌آفرینی ائمه: و همچنین درک تفاوت رفتاری و گوناگونی سنخ مواجهات ائمه: با قضایای پیش‌آمده، امری ضروری است. بررسی این موضوع از این جهت اهمیت فراوان می‌یابد که به تأیید و استواری اندیشه اعتقادی شیعه می‌انجامد. این جستار نشان داد که سامان‌دهی رفتار اجتماعی شیعیان در قبال ادعاهای دروغین، غلبه پیشگیری بر درمان، رویکرد فرصت‌ساز به تهدید مدعیان دروغین، تمییز شبهه‌گر از شبهه‌زده، قاطعیت در تصمیم‌گیری، سامان‌دهی رفتار اجتماعی شیعیان در قبال ادعاهای دروغین و تقدم مواجهه با علت بر معلول از مهم‌ترین شاخصه‌های تقابل ائمه: با مدعیان دروغین است.
اهمیت بررسی چنین موضوعاتی نیز به کارکرد الگویی آن برمی‌گردد. به عبارتی سبک و سیره تقابل ائمه: با جریان‌های انحرافی نمونه‌ای قابل پیروی است. البته در نگاهی سیاست‌گذارانه باید به توصیفی ایده‌آل از وضعیت مطلوبی که می‌خواهیم در تقابل با مدعیان به آن دست پیدا کنیم؛ ترسیم سازیم.

منابع
۱٫ آقا بزرگ طهرانی (۱۴۰۳ق). الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء.
۲٫ ابن اثیر، عزالدین (۱۴۰۹ق). الکامل فی التاریخ، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۳٫ ابن‌اعثم کوفی، احمد (۱۴۱۱ق). الفتوح، تحقیق: علی شیری، بیروت، دارالاضواء.
۴٫ ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی (۱۴۲۰ق). المنتظم فی تواریخ الملوک و الامم، بیروت، دارالفکر.
۵٫ ابن شهر آشوب، محمد بن علی (۱۳۷۹ق). مناقب آل‌ابی‌طالب، قم، انتشارات علامه.
۶٫ ـــــــــــــــــــــــــــــ (۱۳۸۰ق). معالم‌العلماء، نجف، مطبعه الحیدریه.
۷٫ ابن‌عبد ربه، شهاب‌الدین احمد (۱۹۸۶م). العقد الفرید، تقدیم: خلیل شرف الدین، دار و مکتبه الهلال.
۸٫ ابن‌عماد، عبدالحی بن احمد (بی‌تا). شذرات‌الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۹٫ ابن‌عنبه، احمد بن علی (۱۴۲۱ق). عمده الطالب فی أنساب آل ابی‌طالب، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه.
۱۰٫ ابن‌کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن کثیر (۱۳۹۵ق). البدایه و النهایه، تحقیق: علی شیری، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
۱۱٫ ابن‌معتز، عبدالله بن محمد (۲۰۱۰م). طبقات‌الشعراء، محقق: عبدالستار احمد الفراج، قاهره، دارالمعارف.
۱۲٫ اسفراینی، ابی‌المظفر (۱۹۸۳م). التبصیر فی الدین و تمییز الفرقه الناجیه عن الفرق الهالکین، تحقیق: کمال یوسف حوت، بیروت، عالم الکتب.
۱۳٫ اشعری، ابوالحسن (۱۴۰۰ق). مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، تصحیح: هلموت ریتر، (بی‌جا)، دارالنشر.
۱۴٫ اشعری، سعد بن عبدالله (۱۳۶۰).المقالات و الفرق، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.
۱۵٫ اردبیلی، محمدبن‌علی (۱۴۳۳ق). جامع‌الرواه و رافع الاشتباهات، تحقیق و استدراک: محمدباقر ملکیان، قم، بوستان کتاب.
۱۶٫ اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین (۱۹۹۴م).الاغانی، بیروت دار احیاء التراث العربی.
۱۷٫ ـــــــــــــــــــــــــــــــ (۱۳۸۱). مقاتل‌الطالبیین، تحقیق: احمد الصقر، قم، مکتبه الحیدریه.
۱۸٫ اقبال آشتیانی، عباس (۱۳۵۷). خاندان نوبختی، تهران، طهور.
۱۹٫ انصاری، حسن (۱۳۸۳). مدخل امامت، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.
۲۰٫ انصاری قمی (فروردین و تیر ۱۳۷۹). ابوزید علوی و کتاب او در رد امامیه، مجله معارف، دوره هفدهم، شماره ۱٫
۲۱٫ بغدادی، أحمد بن علی الخطیب (بی‌تا). تاریخ بغداد أو مدینه‌السلام، مدینه، المکتبه السلفیه.
۲۲٫ بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر (۱۹۸۷م). الفرق بین الفرق، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
۲۳٫ حسین، جاسم (۱۳۷۷). تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: محمدتقی آیت‌اللهی، تهران، امیرکبیر.
۲۴٫ تستری، محمدتقی (۱۴۱۰ق). قاموس‌الرجال، قم، مؤسسه النشر الاسلامی.
۲۵٫ تفرشی، مصطفی (۱۴۱۸ق). نقدالرجال، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع).
۲۶٫ خواتی، محمدشفق (بهار ۱۳۸۶). امامت از دیدگاه زیدیه و امامیه، فصلنامه طلوع، ش ۲۱، مدرسه عالی امام خمینی;.
۲۷٫ خویی، سیدابوالقاسم (۱۴۰۳ق). معجم رجال‌الحدیث، بیروت، دارالزهراء.
۲۸٫ رازی، ابوحاتم (۱۹۷۵م).احمد بن حمدان، الزینه، تصحیح: حسین بن فیض همدانی، قاهره.
۲۹٫ راوندی، قطب‌الدین سعید بن هبه‌الله (۱۴۰۹ق). الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه الامام‌المهدی.
۳۰٫ رسی، قاسم بن ابراهیم (۱۴۲۳ق). مجموع کتب و رسائل الامام قاسم الرسی، بی‌جا، بی نا.
۳۱٫ دوری، عبدالعزیز (بی‌تا). اخبار الدوله العباسیه، محقق: عبدالجبار مطلبی، بیروت، دارالطلیعه للطباعه و النشر.
۳۲٫ ـــــــــــــــ (۱۹۸۸م). العصر العباسی الاول، بیروت، دارالطلبه.
۳۳٫ ذهبی، شمس‌الدین (۱۹۹۳م). سیر اعلام النبلاء، بیروت، مؤسسه الرساله.
۳۴٫ سیوطی، جلال‌الدین (۱۹۵۲م). تاریخ الخلفاء، تحقیق: محمدمحی الدین عبدالحمید، مصر، بی‌نا.
۳۵٫ صدوق، محمد بن علی (۱۴۲۲ق). کمال‌الدین و تمام‌النعمه، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین.
۳۶٫ طبرسی، احمدبن علی (۱۴۱۶ق). الاحتجاج، قم، دارالاسوه للطباعه والنشر.
۳۷٫ طبری، محمد بن جریر (۱۳۸۷ق). تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث.
۳۸٫ طوسی، محمد بن حسن (۱۴۱۷ق). الغیبه، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه.
۳۹٫ ـــــــــــــــــــــ (۱۴۲۰ق). فهرست کتب‌الشیعه و اصولهم، قم، مکتبه المحقق الطباطبایی.
۴۰٫ عمر، فاروق (بهار ۱۳۸۳). «فرهنگ مهدویت در لقب‌های خلفای عباسی»، ترجمه غلام‌حسن محرّمی، فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، شماره۱، بهار ۱۳۸۳٫
۴۱٫ قاضی عبدالجبار (بی‌تا).المغنی، تحقیق: عبدالحلیم سلیمان دنیا، قاهره، الدار المصریه للتألیف و الترجمه.
۴۲٫ کتبی، محمد بن شاکر (۱۹۷۳م). فوات‌الوفیات و الذیل علیها، تحقیق: احسان عباس، بیروت، دارصادر.
۴۳٫ کشی، ابوعمرمحمد (بی‌تا).اختیار معرفه الرجال، مشهد، مصطفوی.
۴۴٫ کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۵ق). الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفّاری، بیروت، دارالاضواء.
۴۵٫ مازندرانی، ابوعلی محمد بن اسماعیل (۱۴۱۹ق). منتهی‌المقال فی أحوال‌الرجال، بیروت، مؤسسه آل‌البیت: لإحیاء التراث.
۴۶٫ متقی‌هندی، علی (۱۴۱۳ق). کنز‌العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح: شیخ بکری حیّانی و شیخ صفوه السقّا، بیروت، مؤسسه الرساله.
۴۷٫ مجلسی، محمدباقر (۱۴۰۳ق). بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء.
۴۸٫ مسعودی، علی بن حسین (۱۴۰۹ق). مروج‌الذهب و معادن‌الجوهر، تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالفکر.
۴۹٫ ـــــــــــــــــــــــ (بی‌تا). التنبیه و الاشراف، تصحیح و مراجعه: عبدالله اسماعیل الصاوی، قم، مؤسسه نشر منابع الثقافه الاسلامیه.
۵۰٫ مدرس، محمدعلی (۱۳۷۴). ریحانه الأدب، تهران، کتاب فروشی خیام.
۵۱٫ مدرسی‌طباطبایی، حسین (۱۳۷۵). مکتب در فرآیند تکامل، ترجمه: ایزدپناه، هاشم، نیوجرسی، داروین.
۵۲٫ مفید، محمد بن محمد بن نعمان (۱۴۱۶ق). الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، بیروت، مؤسسه آل‌البیت:.
۵۳٫ ــــــــــــــــــــــــــــــ (۱۴۱۳ق).الفصول المختاره، قم، کنگره شیخ مفید.
۵۴٫ موسوی بجنوردی، سید کاظم (۱۳۸۳). دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.
۵۵٫ میرزایی، ابراهیم (مهر و آبان ۱۳۸۳). جستاری در منابع عصر غیبت، کتاب ماه دین، شماره ۸۵ و ۸۶٫
۵۶٫ ناصری، ریاض محمد حبیب (۱۴۰۹ق). الواقفیه دراسه تحلیلیه، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا(ع).
۵۷٫ نجاشی، احمد بن علی (۱۴۱۶ق). رجال‌النجاشی، تحقیق: سید موسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی.
۵۸٫ نعمانی، ابن ابی‌زینب محمد بن ابراهیم (۱۴۲۲ق). الغیبه، قم، منشورات انوار الهدی.
۵۹٫ نوبختی، حسن بن موسی (۱۳۶۸). فرق‌الشیعه، ترجمه: محمد جواد مشکور، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
۶۰٫ یعقوبی، احمدبن ابی‌یعقوب‌ابن‌واضح (۱۴۱۳ق). تاریخ الیعقوبی، تحقیق: عبدالامیر مهنّا، بیروت، مؤسسه الاعلمی.

نویسنده:

امیرمحسن عرفان

مجله انتظار موعود شماره ۵۰

انتهای متن/

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد