آقای ترامپ! ملتی که محسن حججی دارد پوزهات را به خاک میمالد
سرویس سیاسی- ۱۶ مرداد ۹۶ یک فایل ویدئویی از لحظه اسارت یکی از غیورمردان مدافع حرم به دست تروریستهای تکفیری داعش، در صدر اخبار رسانهها قرار گرفت.شهید بزرگوار «محسن حججی» در منطقه «التنف» در محدوده مرزی سوریه، عراق و اردن و در حالیکه در بین نیروهای گردان سیدالشهدای حشدالشّعبی عراق مشغول مأموریت مستشاری بود، اسیر
سرویس سیاسی-
۱۶ مرداد ۹۶ یک فایل ویدئویی از لحظه اسارت یکی از غیورمردان مدافع حرم به دست تروریستهای تکفیری داعش، در صدر اخبار رسانهها قرار گرفت.
شهید بزرگوار «محسن حججی» در منطقه «التنف» در محدوده مرزی سوریه، عراق و اردن و در حالیکه در بین نیروهای گردان سیدالشهدای حشدالشّعبی عراق مشغول مأموریت مستشاری بود، اسیر میشود. طبق فیلم انتشار یافته توسط داعش، شهید محسن حججی در پشت سنگر و در حالیکه پیکرهای نیمه جان تعدادی از همرزمانش بر زمین افتاده بود توسط یکی از تروریستهای داعشی اسیر میشود.
صحنه اسارت شهید محسن حججی در عین حال که اندوه بزرگی بر دل هموطنانمان گذاشت، اما حاوی یک درس بزرگ برای همگان بود. هنگامی که این شهید بزرگوار با بدنی مجروح به دست داعشیهای خونخوار افتاد، هیچ رعب و وحشتی در نگاه او نبود و آنچه در چشمان او میدرخشید، غرور بود و صلابت، بدون ذرهای ترس!
همه میگفتند انگار آن داعشی در دستان محسن اسیر شده است، که این همه ترس و واهمه در چهرهاش موج میزند. حقا که محسن شیربچه حیدر کرار بود و با شجاعتش درس مردانگی به همگان داد. محسن حججی با صبر الهی و چهره مقاوم و معصومش باعث موج بینظیری از وحدت و یکپارچگی فکری و عاطفی در ایران، منطقه و حتی سایر ملل دنیا شد.
در واقع فیلم اسارت شهید حججی، تابلوی تمام عیار فرهنگ ۱۴۰۰ ساله عاشورایی بود که در آن «ما رأیت الا جمیلا» موج میزد. تصویر اسارت او در آن غروب سوخته و غمآلود، روضه مصوری بود که سدههای متوالی از منابر شنیده بودیم. جامعهای که هر ساله قصه پرغصه کربلا را شنیده بود، این بار تصویری نه از جنس فیلم سینمایی، بلکه واقعیت عینی را تجسم آن مییافت.
عزت محسن
جنایتکاران داعشی در ۱۸ مرداد سال گذشته محسن حججی را پس از شکنجه به شهادت رساندند و سر و دستهایش را از بدن جدا کردند.
تروریستهای جنایتکار داعشی از صحنه دستگیری و شکنجه و شهادت و پیکر بیسر محسن فیلم مستند حرفهای ساختند و خواستند به خیال خود سربازان جبهه حق را تحقیر و مردم و مسئولان ایرانی را دچار رعب، وحشت و اختلاف در مبارزه با شیاطین کنند؛ اما غافل از آن بودند که اراده خدای متعال چیز دیگری است و همانطور که در قرآن فرموده است: «تعزّ مَن تَشاء و تذلّ مَن تَشاء»، انتشار این تصاویر موجب عزت محسن حججی و عظمت مجاهدت او در برابر دشمنان و وحدت و یکپارچگی بیسابقه بین همه اقشار و گروههای اجتماعی شد. همه جا حرف از شجاعت و پایداری و استحکام او بود.
مردم منتظر ایران، که حالا همه محسنِ با صلابت ما را میشناختند، از شهادت مظلومانه و حسینوار او، اندوهناک شدند و از طرق مختلف به خانواده او تبریک و تسلیت گفتند.
وبگاه آمریکایی المانیتور-۲۴ مرداد ۹۶- در گزارشی نوشت: «با دست به دست شدن تصاویر اسارت و بدن بیسر محسن حججی، مقامات ایرانی و کاربران شبکههای اجتماعی فورا همدردی و تسلیت خودشان را به والدین و همسر حججی ابراز کردند و قول به پاکسازی منطقه از داعش دادند. شهادت محسن حججی ایرانیها را متحد کرد».
او انتخاب شد
شهید حججی در شرح آنچه او را وادی به وادی به معرکه عاشورا و در نزدیکی میدان صفین کشانده سخن میگوید و به واقع معلوم میشود او به دقت برای چنین صحنهای انتخاب شده است. این شهید می گوید در سال ۸۵ «آنقدر به مادرمان حضرت زهرا متوسل شدم تا در اوج جوانی مسیری را برایم روشن کند. این مسیر آشنایی با شهید کاظمی و حضور در موسسه فرهنگی کاظمی بود… انگار حاج احمد دستم را گرفت و ره صد ساله را به سرعت پیمودم و آنگاه که زمان سربازیام فرا رسید، خدمت در مناطقی دورافتاده را انتخاب کردم» بعد قصه ازدواجش را اینطور شرح میدهد: «به واسطه شهدا با دختری آشنا شدم و خدا را شاکرم که حاج احمد از دختران پاک دامنش نصیبم کرده است؛ همنام حضرت زهرا سلام الله علیها»! جالب شرط دو طرف در این ازدواج است «این خانواده شرطشان این بود که به دلیل نداشتن فرزند پسر برایشان فرزند با ایمانی باشم و از این رو دختر مومن و پاکدامنشان را با مهریهای ساده به عقدم درآوردند و من هم تنها خواستهام از ایشان مهیا کردن زندگی برای رسیدن به سعادت و شهادت بود».
ادامه مسیر این شهید حضور در سپاه است که این را نیز وامدار حاج احمد کاظمی است: «یکی از راههای رسیدن به خداوند متعال و قرار گرفتن در مسیر اسلام و انقلاب، عضویت در سپاه است و همین جا بود که باز حاج احمد کمکم کرد و لیاقت پوشیدن لباس سبز پاسداری را نصیبم نمود» و چیزی نمیگذرد که معرکه جنگ احزاب در سوریه درمیگیرد و او وارد این وادی میشود. اما جدای از انگیزهای که در دفع متجاوزان و متجاسران دارد، هیچ چیزی جز لقاء خونین محبوب او را راضی نمیکند و در درد دل با مادرش میگوید: «مادر جان اولین باری که به سوریه اعزام شدم دریچههای بزرگی به رویم باز شد، اما نمیدانم اشکال کارم چه بود که خداوند مرا نخرید و از این رو وقتی بازگشتم چهل روز به جمکران رفتم و از خداوند طلب باز شدن مسیر پروازم را کردم، تا اینکه یک روز فهمیدم مشکل رضایت مادر است» جالب این است که شهید از مدتها قبل چنان به شهادت خود و جایگاه والایش در عقبی یقین دارد که تردیدی در داشتن مقام شفاعت نمیکند. او برای جلب رضایت مادرش نجوای عجیبی دارد و استدلالهای او همه رنگ و بوی فاطمه زهرا سلامالله علیها دارد. او خطاب به مادرش میگوید: «تصمیم گرفتم و آمدم به دست و پای تو افتادم و التماست کردم و گفتم مگر خودت مرا وقف و نذر خانم فاطمه زهرا(س) نکرده و نامم را محسن نگذاشتی؟ مادر جان حرم حضرت زینب(س) در خطر است اجازه بده بروم…نکند لحظهای شک کنی به رضایتت که من شفاعتکنندهات خواهم بود و اگر در دنیا عصای دستت نشدم در عقبی نزد حضرت زهرا(س) سرم را به دست گیر و سرافراز باش چون ام وهب»! و دست آخر می نویسد: «حالا انگار سبکتر از همیشهام و خنجر روی بازویم نیست و شاید بوی خون است که می آید، بوی مجلس هیئت موسسه و شبهای قدر و یاد حاج حسین بخیر که گفت موسسه خون میخواهد و این قطرهها که بر خنجر میغلتند ارزانی حاج احمدی که مسیر شیب الخضیب شدنم را هموار
کرد…
«علی» و «شهادت»
شهید بزرگوار محسن حججی، جوانی که چون به بلوغ میرسد به صدیقه طاهره متوسل میشود و او محسنش را به «حاج احمد کاظمی» میسپارد. بعد برای سربازی به نقطهای دوردست میرود تا بندگانی را شاد گرداند و بعد دلش هوایی سپاه میشود و باز شهیدی بزرگ دستش را میگیرد و چون گاه ازدواجش میرسد با واسطه شهیدی با زهرایی مومن و پاکدامن آشنا میشود که ثمره آن دو چیز است «علی» و «شهادت». بعد به سوریه میرود و چون شهید نمیشود چهل روز به جمکران میرود تا به او میفهمانند که مشکل عدم رضایت مادر است و او با ادبیاتی که مادر با آن انس دارد رضایت مادر را میگیرد و چندباره راهی کربلای زمان می شود و دست آخر صحنه عجیب و پررمز و راز و پرماجرای خویش را به تصویر میکشد با همه جزئیات آن و بر او همان گونه میگذرد که پیش از آن روایت کرده است و او به مرتبهای میرسد که در گمان نمیگنجد و خود مصداق کاملی میشود از آنچه حق است و افشا میکند هر آنچه باطل است!
زهرایی، زینبی، حسینی
وقتی وصیت نامه شهید را میخوانیم با غوغایی مواجه میگردیم که حقیقت آن را درک نمیکنیم از یک طرف عشقی شعلهور، از یک طرف عقلی استوار، از یک طرف بصیرتی به تیزی الماس، از یک طرف عرفانی تا نهایت خدا و از یک سو ملاحتی نرمتر از برف و گلبرگها! واقعا عقل دیوانه میشود چو به این ساحت لامکان و لازمان نزدیک میشود این چه رازی است که شهید محسن حججی از خداوند طلب میکند تا شهادتی زهرایی از یک سو، زینبی از سوی دیگر و حسینی از دیگر سو داشته باشد از این رو او اسیر میشود تا تداعی اسارت زینب بزرگ باشد، به پهلویش تیر میخورد قبل از آنکه به شهادت برسد تا تداعی پهلوی مجروح صدیقه طاهره(س) باشد و دست آخر در سرزمینی بین صفین و کربلا، حسینوار سرش از قفا بریده میشود و به سرعت به داستان عالم و آدم تبدیل میگردد. در واقع گویا محسن حججی در ۱۶ مردادماه ۹۶ ماموریت دارد تا از آنچه بر اولیاء الهی در صدر اسلام رفته و از مظلومیتهای آنان غبارزدایی کند و به یاد همه آورد که حکایت کربلا و عاشورا به انتها نرسیده و در سینه زمان و زمین جاری است ببینید محسن حججی را تا بدانید.
محسن حججی بدون کمترین تردیدی به مادرش میگوید اگر در این دنیا عصای دوران پیریات نشدم، در آن دنیا شفیع تو خواهم شد و سپس اشاره به داستان وهب بن عبدالله میکند و به مادرش میگوید روز قیامت سرم را در دستانت قرار ده تا نشان روسفیدیات باشد نزد حضرت زهرا و حضرت زینب (سلامالله علیهما). این چه حجت بالغهای است؛ مگر محسن نمیداند که مادر در نزد خداوند چه جایگاهی دارد که از شفاعت فرزند از مادر سخن میگوید؟ و مگر چه رازی در گوشش زمزمه کردهاند که چند سال پیش از شهادت خود میداند که چون وهب سرش را خواهند برید؟
شهید آوردند
پیکر مطهر شهید بزرگوار محسن حججی در ایام محرم سال ۹۶ بدون سر و دست وارد خاک کشورمان شد و طی تشییع باشکوه و تماشایی مردم ایران در گلزار شهدای نجفآباد به خاک سپرده شد.
رهبر معظم انقلاب در کنار پیکر پاک شهید مدافع حرم «محسن حججی» خطاب به خانواده شهید فرمودند: «خدا شهید شما را عزیز کرده. ببینید چه غوغایی در کشور راه افتاده بهخاطر شهادت این جوان. شهدا خیلی هستند؛ همه شهدا هم پیش خدای متعال عزیزند لکن یک خصوصیّتی در این جوان وجود داشته- خداوند هیچوقت کارش بدون حکمت نیست- اخلاص این جوان و نیّت پاک این جوان و به موقع حرکت کردن این جوان و نیاز جامعه به اینجور شهادت، این موجب شده که خدای متعال، نام این جوان شما را – شهید شما را- بلند کرده است؛ بلندمرتبه کرده است. کمتر شهیدی را ما سراغ داریم که اینجور خدای متعال او را در چشم همه عزیز کرده باشد. خداوند جوان شما را عزیز کرده است.خدا انشاءالله به شما اجر بدهد، به شما صبر بدهد، خدا انشاءالله شما را عزیز کند».
سردار حاج قاسم سلیمانی با اشاره به شهادت این شهید والامقام گفته بود: «خداوند برخی اوقات برای تبلیغ یک چیزی و برای نشان دادن عظمت یک موضوعی یک حادثه میآفریند، شهید محسن حججی برای عظمت بخشیدن به همه عظمتهای دفاع از حرم بود».
اقبالی که جامعه از طیفها و سلایق گوناگون به این شهید عزیز نشان داد جالب توجه است. بهرغم آنکه بنابر روال سابق انتظار میرفت که شهدای مدافع حرم بیشتر مورد توجه قشر ارزشگرای جامعه قرار گیرد و از دریچه رسانههای انقلابی بازنمایی گردد، این بار کسانی که ظاهر چندان انقلابی و حتی اسلامی نیز نداشتند، در بازنمایی رسانهای و اجتماعی او پیشتاز بودند.
از سوی دیگر شهادت مظلومانه شهید حججی، جنگ روانی دشمن علیه مدافعین حرم را خنثی کرد و باعث شد برخی کجفهمیها نسبت به مواضع ایران در قبال سوریه اصلاح شود.
روزنامه آمریکایی «واشنگتنپست» -مهر ۹۶- با اشاره به تشییع باشکوه این شهید بزرگوار در گزارشی نوشت: «شهادت محسن حججی میان مردم ایران اتحاد بیسابقهای برقرار کرد و وی همچون یک نماد تشییع شد».
خبرگزاری فرانسه نیز- مهر ۹۶- شهید حججی را یک اسطوره برای مردم ایران معرفی کرد.
حججی برای ما چه آورد؟
پیکر مطهر شهید حججی که آمد، دلِ خیلی از جوانان ایرانی و غیر ایرانی دهه نودی را برد!. شهید حججی آمد، همچون آمدن حسین بن علی بیسر! و همچون آمدن قمر بنیهاشم بیدست!
«طوبی له و رزقنا الله ما رزقه…». محسن حججی آمد اما آمدنش وحدتبخش شد حول پرچم ولایت و همه ملت ایران آمدند پای کار، همچون همیشه!. با آمدن شهید حججی باید هر فرد غیرتمند ایرانی از خود سوال کند شهید حججی با خود برای ما چه آورد؟ قطعاً هر فرد ایرانی غیرتمند و عزتخواه و فهیم جز این پاسخ نخواهد داد که شهید حججی و شهید حججیها برای ما «سوغات امنیت» و «پیام مقاومت» را آوردند. امنیتی که با مقاومت حاصل شده و در گوشه گوشه کشور به برکت این خونهای پاک، آن را حس میکنیم که البته در حال گسترش در منطقه است. اگر کسانی بودند که قضایای دهه ۶۰ و بمبارانهای جنگ تحمیلی را فراموش کرده بودند و یا ندیده بودند و چنین امنیت با ارزشی را حس نمیکردند، با حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی، اکنون بهخوبی آن را حس میکنند، هرچند شاهد بودن جنایات تروریستهای دست پرورده آمریکا در منطقه و جهان برای قدر دانستن این امنیت کفایت میکند!
راهی که از سر گرفتیم
اما این جوان ۲۶ ساله اهل شهرستان نجف آباد از خانواده عادی و متوسط جامعه در عرض چند ساعت محبوب دل میلیونها ایرانی شد. آنچه او را عزیز کرد، نه «ژن خوب»!، «آقازادگی» و…بلکه تنها اخلاص انقلابی و ایثار شهادت طلبانه او بود. این است که او را میتوان نماد بارز یک «رویش انقلاب» دانست.
روی دیگر ماجرای غوغای این رویش انقلاب، راهی است که پدیده «دفاع از حرم» و «نگرش بینالمللی اسلامی» در این سالها طی کرده است. اگر روزی شهدای مدافع حرم در غربتی تلخ و بدون بازتاب رسانهای تشییع و خاکسپاری میشدند، امروز مردم ایران یک مدافع حرم را با عزت و شکوه تا خانه ابدیاش بدرقه میکنند و در فراق او اشک میریزند. دیگر برای مردم ایران مدافع حرم و مدافع وطن یکی است و راهی که از «سر» گرفتهایم در اوج عزت و سربلندی است.
شهید حججی حجت خداوند در مقابل چشم همگان و نمونهای درخشان از رویشهای انقلاب شد و با یک حرکت عاشورایی حجت را بر همه تمام کرد که در مکتب عاشورا مذاکره و نرمش مقابل دشمن معنا ندارد. شهادت حججی، حجتی برای همه کارگزارانی از نظام شد که تردید دارند با مقاومت میشود، ایستاد و پیروز شد. شهید حججی سر داد اما سر خم نکرد تا فریاد بزند که مبادا با حامیان سلفیهای تکفیری در صحنه دیپلماسی خارجی لبخند حقارت بزنند و در صحنه سیاست داخلی سلفی ذلت بگیرند. سر داد اما سر خم نکرد تا بگوید «تدبیر» به معنای «تفکر همراه با تطبیق» است، نه «تطبیق بدون تفکر»!. شهید حججی نشان داد زمانه، زمانه عاشورایی است نه صلح امام حسنی(ع) که برخی برای توجیه مذاکره با دشمن به آن تمسک بیتبرک جستند. تا دیر نشده پیام شهدا را درک کنیم و وضعیت خودمان را با شهدای نفوذناپذیر مقابل دشمن تطبیق دهیم.
زبان مذاکره نمیفهمند
شهید حججی به تکلیف عمل کرد اما اکنون وظیفه بر دوش ماست تا مراقب باشیم علیرغم خواست و تلاش «جریانهای نفوذی» و «نفوذیهای جریانی»، پیام و پرچم عزت شهدا در هیاهو و غبار صحنههای حقارتآلود بازیهای سیاسی کمرنگ و گم نشود. شهید حججی میگفت «داعش و دشمنان داعشساز و در راس آنان شیطان بزرگ، زبان مذاکره نمیفهمند، با اینان فقط با زبان مقاومت و مبارزه باید سخن گفت». این روحیه و تفکر است که ایران را به قدرت اول منطقه و هفتمین قدرت جهانی به اعتراف خود دشمنان تبدیل کرده است و همین روحیه و تفکر؛ و هوشیاری و آمادگی و عزم جوانان انقلابی است که موجب شکستهای پی در پی دشمن در منطقه و در مقابل نظام جمهوری اسلامی شده است. به فرمایش رهبرمعظم انقلاب دل که خدایی شد مرعوب دشمن نمیشود: «دلی که با قدرت لایتناهی الهی آشنا شد، در مقابل تهدیدها و رعد و برقهای دشمنان از جا در نمیرود، مرعوب نمیشود، احساس ضعف نمیکند، نومید از آینده نمیشود. و این راه، راه تجربه شدهای است».
در روزهای اخیر ترامپ از یکسو فرمان اجرای تحریمهای ضد ایرانی را صادر کرده و از سوی دیگر پیشنهاد مزورانه مذاکره را مطرح کرده است. خطاب به ترامپ قمارباز باید گفت ملتی که محسن حججی و حججیها را دارد، پوزهات را به خاک میمالد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰