حمله ماموران رژیم پهلوی به زوار حرم حضرت معصومه(س) در آغاز سال نو
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ نوروز سال ۱۳۴۴، نخستین تحویل سالی بود که مردم ایران، مرجع خویش یعنی امام خمینی را در میان خود نمیدیدند چرا که در آبان ماه سال ۱۳۴۳، رژیم پهلوی ایشان را
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ نوروز سال ۱۳۴۴، نخستین تحویل سالی بود که مردم ایران، مرجع خویش یعنی امام خمینی را در میان خود نمیدیدند چرا که در آبان ماه سال ۱۳۴۳، رژیم پهلوی ایشان را از کشور تبعید کرده بود. از این رو مردم آماده و مستعد بودند تا از هر پیشامدی برای مبارزه با رژیم پهلوی استفاده کنند. در سوی مقابل، رژیم پهلوی نیز آماده مقابله با مردم بود. یکی از این مواجههها در اولین روز عید نوروز سال ۱۳۴۴ در حرم حضرت معصومه(س) رخ داد.
حجتالاسلام حسن روحانی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره وقایع نوروز ۱۳۴۴ میگوید: حادثه مهمی که نزدیک به پنج ماه پس از تبعید امام خمینی پیش آمد، مراسم آغاز سال نو در فروردین 1344 بود. البته در سالهای قبل هم برای ایام فروردین برنامههایی بود و آمادگیهایی برای تبلیغات به وجود میآمد.
برنامههای انقلابیون برای مبارزه با رژیم پهلوی در نوروز ۱۳۴۴
در فروردین دو مسئله مد نظر بود. یکی سالگرد مدرسه فیضیه بودـ چون حادثه فیضیه در ۲۵ شوال مطابق دوم فروردین اتفاق افتاده بودـ دیگر اینکه همیشه در ایام عید شاهد هجوم زوّار به قم برای شرکت در مراسم تحویل سال نو بودیم و این زمان بهترین وقت برای پخش اعلامیه بود. یک سال در مشهد هم امتحان کرده بودیم و میدانستیم موقع تحویل سال که همه به فکر دعا و گفتن "یا مقلب القلوب و الابصار" هستند، بهترین وقت برای پخش اعلامیه است.
ساواکیها هم آن موقع قادر به کنترل نبودند. طلبههای مبارز، خودشان را برای موقع تحویل سال آماده میکردند. یک سری کارت هم برای ایام عید آماده کرده بودیم که در بالای آن، این شعر چاپ شده بود: «بُود آن روز بر ما عید مطلق/ که در جنبش درآید پرچم حق»
این کارتها مزیّن به عکس امام بود. حجتالاسلام رحیمیان خط زیبایی داشت و متن کارتهای تبریک را خطاطی میکرد. آن زمان ایشان در مدرسه فیضیه بود و هنوز معمم نبود. قرار بود اعلامیههایی هم که برخی از فضلا تهیه کرده بودند، با برخی از تلگرامهای مخابره شده به هویدا نیز، در آن ایام پخش شود.
حمله ماموران رژیم پهلوی به زوار حرم حضرت معصومه(س)
یکی دو شب مانده به عید نوروز، در خواب دیدم که موقع تحویل سال است و من با دوستانم به صحن بزرگ حضرت معصومه(س) رفتهایم. بعد از نماز مغرب و عشا که جمعیت زیادی گرد آمده بودند، یک چهارپایه گذاشتند و یکی از طلبهها به نام آقای فلاح بالای آن چهارپایه رفت و شروع کرد به سخنرانی. اواخر سخنرانی او سربازها به داخل صحن ریختند و به مردم حمله کردند و ما فرار کردیم. من به طرف رواق رفتم که از خواب بیدار شدم.
صبح که بلند شدم خواب خودم را برای دوستان تعریف کردم. هر کسی به شوخی چیزی گفت. یکی گفت شام زیاد خورده بودی؛ یکی گفت شب ماست خورده بودی و… ولی برای من این خواب یک رؤیای صادقه بود. چند روزی گذشت و من هم آن خواب را از یاد بردم.
شب اول فروردین، با دوستان بهداخل صحن رفتیم و نماز مغرب و عشا را با آیتالله مرعشی نجفی خواندیم. بعد از نماز، جمعیت هر لحظه بیشتر میشد. بعد چهارپایهای گذاشتند و آقای فلاح بالای آن چهارپایه رفت، دقیقاً همان صحنه چند شب قبل در خواب را مشاهده کردم. دیدم دقیقاً همان جایی نشستهام که در خواب نشسته بودم. آقای فلاح روی چهارپایه از روی نوشتهای، مطالبی راجع به تبعید امام و جنایات رژیم و اینکه چه تعداد از علما دستگیر شدهاند و چقدر در زندانها هستند، بیان میکرد. برای من دیگر روشن بود که ادامه جریان چگونه خواهد بود. چون میدیدم دقیقاً آنچه در خواب دیدهام، در حال تکرار شدن است.
من به دوستان گفتم: الان از درب شمالی صحن، حمله میشود و سربازها بهداخل صحن میریزند، ولی آنها باور نمیکردند. همین طور که مشغول گوش دادن بودیم و اواخر سخنرانی ایشان بود، یک دفعه دیدیم حمله با سروصدا و همهمه از پشت سرمان آغاز شد و با همان وضعی که در خواب دیده بودم، سربازها ریختند و همه شروع به فرار کردند. ما هم در حین فرار جمعیت به سمت رواق آینه در صحن بزرگ کشیده شدیم. دقیقاً به همان وضعیتی که در خواب دیده بودم، آن واقعه پیش آمد.
آن شب اجتماع عظیمی در صحن بزرگ حضرت معصومه(س) بود و جلسه بسیار باشکوهی بود، ولی حمله سربازان که از پادگان منظریه قم آمده بودند، وضع را به هم ریخت. معمولاً سربازان آماده میتوانستند در مدت ده تا پانزده دقیقه، خود را به قم برسانند. حمله سربازان مسلح، رعب و وحشت زیادی به وجود آورد.
حمله سربازان مسلح به داخل صحن مطهر بیسابقه بود. آنها معمولاً احترام صحن و حرم مطهر را نگه میداشتند، ولی آن شب بدون هیچ اخطاری با سرنیزه به مردم حمله کردند. تعداد مردم قم و زوّاری که برای تحویل سال در صحن جمع شده بودند، خیلی زیاد بود. سربازان با این حمله اوضاع را به هم ریختند و تعدادی از طلبهها را دستگیر کردند و بعد از حدود نیم ساعت، کمکم از صحن خارج شدند. البته مأمورین شهربانی وارد صحن نشده بودند و فقط نیروهای نظامی پادگان منظریه قم که خود را در این گونه مواقع از قبل آماده میکردند، وارد عمل شدند.
زمان وقوع این حادثه تا تحویل سال، یکی دو ساعت مانده بود. دو مرتبه موقع تحویل سال، عدهای از طلبهها آمدند و اعلامیهها را پخش کردند و شعار دادند. بنابراین در آغاز فروردین آن سال هم با چنین مسائلی در صحن بزرگ مواجه شدیم.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰