تاریخ انتشار : دوشنبه 23 بهمن 1396 - 9:47
کد خبر : 23648

با خلق خدا ادب نگهدار!

با خلق خدا ادب نگهدار!

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت– سه روز قبل و در آستانه فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مردم سمنان در مسجد امام(ره) اجتماع کردند تا به سخنان خطیب جمعه گوش فرادهند اما به گمان نگارنده آن‌چه

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت– سه روز قبل و در آستانه فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مردم سمنان در مسجد امام(ره) اجتماع کردند تا به سخنان خطیب جمعه گوش فرادهند اما به گمان نگارنده آن‌چه در آن روز از زبانِ خطیب جمعه بیان شد سزاوارِ این مردم مومن نبود.

و بگذارید در همین ابتدای سخن دو مسأله را گوشزد کنیم:

نخست آن که لازم بود آن‌چه تحت عنوان «نقدی بر سخنان حجت‌الاسلام عبدوس» از نظر می‌گذرانید زودتر از این منتشر شود اما به احترامِ شادمانی مردم در این ایام، صبر پیشه کردیم تا سالروز پیروزی انقلاب بگذرد.

دوم؛ در طول سال‌های طولانی بهره‌مندی مردمِ استان سمنان از وجود آیت‌الله سیدمحمد شاهچراغی، همواره از وی درسِ ادب و متانت آموخته‌ایم. انتظار می‌رفت که دیگر خطیبان جمعه نیز در این مشی به ایشان اقتدا کنند و از معظم له سنجیده سخن گفتن و ادب در کلام را بیاموزند اما متأسفانه گویا این انتظار، انتظار زیادی بوده است.

اما بعد…

حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین محمدباقر عبدوس!

حضرتعالی در آستانه سالروز پیروزی انقلابی که مردم و مستضعفین آن را به ثمر رساندند «ما مردم» را خطاب قرار دادید و فرمودید:«ما گاهی خودمان را فراموش می‌کنیم، می‌خواهیم همینطور بنشینیم هر غلطی هم بکنیم -معذرت می‌خواهم خودم را می‌گویم- بعد توقع داشته باشم همه در خدمت من باشند! این که نشد!»

و حتما به خاطر دارید که در بخش دیگری از سخنانتان فرمودید:«وقتی در چین تصمیم به راهسازی می‌گیرند، مردم با فرغون و بیل خاک می‌آورند و می‌ریزند و پهن می‌کنند و می‌کوبند! امروز ۲۰ نفر می‌آیند، فردا اتوماتیک‌وار ۲۰ نفر دیگر می‌آیند! هیچ قدرتی هم بر سر آن‌ها نیست، برنامه‌ریزی کرده‌اند. اقتصاد مقاومتی! چین می‌خواهد بزرگ‌ترین قدرت جهان شود و دارد می‌شود. اقتصاد مقاومتی این است! آن وقت ما امنیت «مفت» داریم! در این دنیایی که دورتادور ایران آتش است، ناامنی است، ها؟ ایران مثل ابراهیم خلیل وسط این آتش، این امنیت عجیب را دارد؛ چقدر قدر این امنیت را می‌دانیم؟ کجای کاریم؟ نمی‌فهمیم این امنیت نعمتِ چی چیه! خدای نکرده دو سال داستان مثل سوریه یا لیبی یا یمن شود که ندانم وقتی زن و دخترم بیرون می‌روند برمی‌گردند یا نه…آن‌وقت خودمان چطور خودمان را می‌زنیم، چه جور داریم هوا می‌کنیم!»

شما سپس اشاره کردید که «این امنیتی که الان داریم مال چی است؟ یادمان باشد، سه هزار سال قبل مردمی که حرف نمی‌فهمیدند می‌گفتند ما خرج می‌دهیم پول می‌دهیم برای ایجاد امنیت. امنیتِ مفت گیر ما آمده دیگر ناسپاسی نکنیم!»

و در پایان فرمودید:«الله‌اکبر! دختر یا پسری ۲۰۰ هزار تومان می‌دهد تا بیاید گوشه‌ای در سالن بایستد تا شعری چنین گوش کند!(اشاره به کنسرت) و همان آدم به خیابان می‌آید و از گرانی تخم‌مرغ و مرغ گله می‌کند! دویست هزار تومان برای سینما می‌دهد! آن‌ها مردم نیستند ها!»

بگذارید از ابتدای سخنانتان آغاز کنیم. جناب آقای عبدوس! شما در سخنانی توهین‌آمیز نسبت به این مردم زجرکشیده و شریف، تأکید کردید که نمی‌شود هر غلطی بکنیم و بگوییم انقلاب برای ما چه کرد! و وقتی در اثنای سخن متوجه موهن بودن عبارات خود شدید فرمودید خودم را می‌گویم! دور باد از شما اما چون خودتان فرموده‌اید جسارت می‌کنیم و می‌پرسیم که آیا شما واقعا هر غلطی را مرتکب می‌شوید و بعد می‌پرسید که انقلاب برای شما چه کرد؟ اگر در سخن خود صادق بوده‌اید و مرتکب هر غلطی می‌شوید پس تریبون نماز جمعه را رها کنید که این موضع، متعلق به کسانی است که هر غلطی را مرتکب نمی‌شوند و سهم درست‌هایشان بیش از سهم غلط‌های آن‌هاست و اگر در سخن خود کاذب بوده‌اید و هر غلطی را مرتکب نمی‌شوید پس تریبون نماز جمعه را رها کنید که این موضع، متعلق به کاذبان نیست.

اشاره شما نسبت به راهسازی در چین نیز یا ناشی از بی‌اطلاعی شماست یا مصداق دیگری از کذب. به واقع در کشور چین وقتی تصمیم به راهسازی می‌گیرند هرروز صبح ۲۰ نفر از «مردم» بدون این که مدیری بالای سرشان باشد بیل به دست و فرغون به دست می‌روند و می‌روبند و می‌کوبند؟ آن ۲۰ نفرِ بعدی از کجا مطلع می‌شوند که نوبت آن‌هاست؟ چگونه است که همه با هم احساسِ تکلیف نمی‌کنند و مثلا به جای ۲۰ نفر ۲۰۰۰ نفر فرغون به دست نمی‌روند؟ اگر چیزی از اقتصادِ چین نمی‌دانید دست‌کم قدری از فیبرهای نوری کشیده‌شده به حوزه علمیه استفاده کنید و از اینترنتِ ام‌الفساد بهره بجویید و بخوانید که چین چرا پیشرفت کرد! و پیشرفت یعنی چه؟

آقای عبدوس!

چین اکنون الگوی اقتصادی ما شده است؟ این بود اندیشه شما در چله انقلاب؟ فرزندان معنوی شما در شورای تدوین الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت از زیباکلام‌ها خون دل بخورند یا از این سخنان؟ و حالا که چشم‌بادامی‌ها را مثال زدید بگذارید بگوییم که مسئولانِ همین چشم‌بادامی‌ها وقتی وعده‌ای به مردم می‌دهند و در موعد مقرر نمی‌توانند به وعده خود عمل کنند، نامه‌ای به رسم ادب می‌نویسند و خودکشی می‌کنند! ژاپنی‌ها به آن هاراگیری هم می‌گویند! نه این که وعده‌ای به مردم بدهند و بعد هم لبخندی بزنند و بگویند «من نگفتم!» و هیچ‌کس هم نباشد که یقه آن‌ها را بگیرد و بپرسد که مگر به اعتبار همین وعده‌ها بر مصادر امور ننشسته‌اید؟!

ما البته دعا می‌کنیم که زنده باشند مسئولان این مملکت محمدی که باید شیشلیک بخورند تا جان بگیرند برای کار کردن! شگفتا! شیشلیک‌خورها و اتوکشیده‌ها بنشینند و پدران شهدا و مردمِ رنج‌کشیده فرغون ببرند برای جاده‌کشی تا راه دسترسی آقایان به «فریدون»‌کنار سهل‌تر شود؟ برادرانِ روحانی شاگرد حضرت آقا با ماشین چند صد میلیونی به درس خارج فقه بروند و رهبر مظلوم این انقلاب را مجبور کنند که بگوید آقا! این راهش نیست! و بعد پدران شهدا بیل به دست بگیرند و پینه بر پینه دستانشان بیفزایند؟ عجب!

فریاد را باید بر سر چه کسی کشید؟ و اقتصادِ مقاومتی یعنی چه؟ اقتصاد مقاومتی یعنی بر گرده مردم بیش‌تر سوار شدن؟  یا اقتصاد مقاومتی یعنی عبور از این اندیشه ذلیلانه که منتظر بمانیم تا ینگه دنیا دو قران از پول‌های بلوکه‌شده خودمان را به هزار منت در خورجینمان بیاندازد و چهار تا فحش چارواداری هم نثارمان کند و ما خوشحال باشیم و در خیابان‌ها تا صبح بکوبیم و برقصیم و آی لاو یو، یو اس ای را بر پیرهنمان پرچم کنیم!

جناب آقای عبدوس!

فرموده‌اید که ما امنیت مفت داریم! شاید شما داشته باشید اما این مردم امنیت «مفت» ندارند. این مردم ۳۰۰ هزار شهید تقدیم انقلاب کرده‌اند و اگر لازم باشد باز هم جانشان را کف دست می‌گیرند و می‌روند تا امنیت برادرانشان در شورای تدوین الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت برقرار بماند تا شاید در دهه‌های بعد کسی از تریبون نماز جمعه شیعه اقتصاد چین کمونیست را بر سر مردم نکوبد!

این مردم امنیت مفت ندارند مادام که صفِ ثبت‌نام‌کنندگان برای اعزام به عنوان مدافع حرم از صف «نان» طولانی‌تر باشد. و اگر این مردم امنیت را تأمین نمی‌کردند معلوم نبود که اکنون نماز جمعه‌ای برقرار باشد و تریبونی در مسجد امام گذاشته باشند و شمایی وجود داشته باشید که از فراز آن به مردم بنگرید. از مردم پرسیده‌اید که چقدر قدر امنیت را می‌دانند؟ شما چقدر قدر امنیت را دانسته‌اید؟ فرموده‌اید «نمی‌فهمیم امنیتِ چی چیه!» اگر چنین است که شما می‌گویید پس الناس علی دین ملوکهم!

آیا روشن نیست که مردمی که در چهل سال گذشته در حدود ۴۰ انتخابات شرکت کرده اند و راهپیمایی هرسالشان از سالِ قبل پرشورتر بوده است قدر امنیت را می دانند؟ مردمی که هربار نظام مقدس جمهوری اسلامی نیازمند حمایت بوده است به صحنه آمده اند و دست یاری به نظام و رهبر خود داده اند قدر امنیت را نمی دانند؟ چو دانی و پرسی سوالت خطاست!

جناب آقای عبدوس!

ما شرم کردیم وقتی در کمال شگفتی به قرآن استناد کردید و این ملت سرافراز شهیدداده و جانباخته را با قومِ نفهمِ روزگار ذوالقرنین قیاس کردید و گفتید آن قوم نفهم امنیت را می‌فهمیدند! ربما تال القرآن و القرآن یلعنه: چه بسا قرآن‌خوانی که قرآن او را لعنت می‌کند. البته باید شاکر باشیم که ما را با قوم یأجوج و مأجوج قیاس نفرمودید!

برادرِ ارجمند!

این مردم خود عامل امنیت‌اند؛ با این تفسیر چگونه می‌شود این امنیت را بر فرق آن‌ها کوبید؟ سوءاستفاده از امنیت به چه قیمتی؟ چه کسی است که از امنیت ایران خرسند نباشد اما آیا این دلیلی است بر تئوریزه کردن ستم بر مردم رنج‌دیده‌ای که جانشان از گرانی‌ها به لب رسیده و به فرموده رهبر معظم انقلاب گله‌مندند؟

فرموده‌اید دختر یا پسری ۲۰۰ هزار تومان برای کنسرت می‌دهد و به خیابان می‌آید و از گرانی تخم‌مرغ و مرغ انتقاد می‌کند. بگویید شرعا، منطقا و عقلا خطای این انتقاد کجاست؟ رسیدگی به وضعیت ارزاق مردم یک امر حاکمیتی است و دولت موظف است که به آحاد ملت در این ارتباط پاسخگو باشد؛ چه متمولین و مرفهین بی‌درد و چه پابرهنگان و مستضعفان و چه طبقات عادی جامعه. گیرم که کسی در این مملکت تصمیم گرفت پول خود را دور بریزد، بر اساس کدام سند شرعی و دینی حق انتقاد نسبت به ضعف‌های حادث‌شده در عملکرد دولت و حاکمیت را می‌توان از او گرفت؟ و چه قیاس باطلی است قیاستان! سخن را شما در نماز جمعه می‌گویید و می‌روید و بچه‌های حزب‌الله باید تو دهنی‌اش را در دانشگاه بخورند. سخن را شما می‌گویید و می‌روید و بچه‌های حزب‌الله باید بار سنگین سرافکندگی‌اش را به دوش بکشند. سخن را شما می‌گویید و می‌روید و بچه‌های حزب‌الله باید هم از خودی بخورند و هم از اجانب و به اصناف تهمت‌های ضد انقلاب نواخته شوند که بله! شما با شادی مردم مخالفید! غلط‌های اضافی!

اما اکنون که این سخنان را ایراد فرموده‌اید جا دارد که از شما بپرسیم در عمل به وظایف خود در قبال انقلاب چه کرده‌اید؟ رهبر این انقلاب بزرگ باید پس از گذشت ۴۰ سال از وقوع انقلاب اسلامی، به حوزه بگوید انقلابی باش؟

آقای عبدوس!

فقه‌الحکومه چه شد؟ الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت چه شد؟ ساختارهای حاکمیتی مبتنی بر اسلام چه شد؟ حوزه چقدر به وظایف خود در قبال انقلاب عمل کرده است؟

برادر ارجمند!

مردمی که از آن‌ها سخن گفتید چهار دهه قبل مرز پررنگی قائل شدند میان روحانیت فاسد و روحانیون مبارزِ مخلصِ حزب‌اللهی. مرز قائل شدند میان منتظری‌ها و شریعمتداری‌ها و آخوندهای درباری با مطهری که به نانِ شب محتاج بود اما ۱۶ ساعت مطالعه روزانه‌اش ترک نمی‌شد! امام(ره) برای مردم نماد روحانیت آگاهِ مبارز بود. بهشتی برای این مردم پناه بود.

مردمِ امنیت‌آفرین ایران نشان دادند که حتی اگر مرجع تقلیدشان از سرویس‌های جاسوسی پول بگیرد به راحتی کنارش می‌گذارند و حتی اگر قائم‌مقام امامشان ساده‌لوح باشد دست از او برمی‌دارند. آقای عبدوس! مبادا حیثیت روحانیت صالح را با این گونه سخنان لکه‌دار کنید!

پیش از پایان سخن توجه شما را به کلامی از امام امت، آن روحانیِ آزاده جلب می‌کنم:«تذکر اکید به روحانیون است که در اموری که صلاحیت آن را ندارند به هیچ‌وجه دخالت نکنند که این دخالت غیرمشروع و موجب اختلال در امر کشور است و باید از آن پرهیز شود. من خوف آن دارم که جوان‌های روحانی که مکلف به حفظ آبرو و حیثیت اسلام و روحانیت هستند به حسب اعمالی که بعضی از آن‌ها ولو با حسن نیت انجام می‌دهند چهره اسلام و روحانیت را غیر از آن‌چه که هست نمایش دهند. من بیم آن دارم که شیاطینی که برای شکست جمهوری اسلامی با قلم‌های مسمومشان نشسته‌اند تا یکی را رصد کنند و اعمال بی‌رویه اشخاص را به پای جمهوری اسلامی محسوب دارند، با فریاد وااسلاماه جمهوری اسلامی را مشوه دارند»

جناب آقای عبدوس!

شما در این سال‌ها بسیار سخن گفته‌اید و اذا تم العقل نقص الکلام: آن‌گاه که عقل به کمال رسد، سخن کوتاه شود. بیایید و بزرگی کنید و برای بچه‌های حزب‌الله و خودتان هزینه‌تراشی نکنید و این چند صباح باقی‌مانده از عمر با برکتتان را صرف امری دیگر به جز «سخن گفتن» کنید تا افرادی که بهتر از شما آداب سخن گفتن می‌دانند بر منبر محمد مصطفی(ص) خطابه بخوانند. به شما اکیدا پیشنهاد می‌کنیم که آخرین خطبه نمازِ جمعه را با مضمون عذرخواهی از مردمی که توهین را نسبت به آن‌ها روا داشته‌اید بخوانید و منبر را ببوسید و به دنبال انجام وظایفی بروید که در این سال‌ها از آن غفلت کرده‌اید. و باور کنید که نه فقط چیزی را از دست نخواهید داد بلکه بسیار خواهید آموخت.

امید که از این نقد مشفقانه دل آزرده نشده باشید که امیرالمومنین(ع) فرمود: ثم الیکن آثرهم عندک اقولهم بمرالحق لک: باید برگزیده ترین افراد نسبت به تو کسی باشد که سخن تلخ حق را بیشتر با تو بازگوید…!

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد