وقتی میشود ساده و بیریا بود/ اقامه نماز اول وقت از من و اجابت دعا از خدا
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، در یک روز زمستانی در سلطانآباد، مرکز شهرستان خوشاب به سراغ پیرمردی با سنی بیش از یک قرن میروم که از علمداران عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) است؛ این پیرمرد بزرگترین هدف و آرزویش
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، در یک روز زمستانی در سلطانآباد، مرکز شهرستان خوشاب به سراغ پیرمردی با سنی بیش از یک قرن میروم که از علمداران عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) است؛ این پیرمرد بزرگترین هدف و آرزویش در طول زندگی ترک نشدن نماز اول وقت و داشتن توفیق تلاوت قرآن تا پایان عمر بوده است.
بعد از ورود به سلطانآباد وارد منطقه مهاجران روستای نامن در این شهر شده و به همراه نوه این پیرمرد به سمت اتاقش راهی میشوم، اطاقی همانند یک سوئیت مجهز که سرویس بهداشتی و آشپزخانه به آن متصل شده و در کنار دیوار متصل به آشپزخانه، تختی قرار گرفته که بر روی آن پیرمرد در حال استراحت است. گوشهای آقای نامنی از نظر شنیداری سنگین شده و گاهی اوقات از نوهاش کمک میگیرم تا سؤالاتم را پاسخ بدهد.
رمضانعلی نامنی معروف به علمدار که در جوانی علمهای بزرگ عزاداری سیدالشهدا(ع) را با یک دست بلند میکرده، شناسنامهاش سن او را ۹۶ ساله و متولد ۱۳۰۰ نشان میدهد ولی خودش بر این عقیده است ۳۳ سال از دوران زندگی نامن و سالهای زندگی در دولت آباد اسفراین در شناسنامه فعلی او به ثبت نرسیده است؛ البته وی بیان میکند که شناسنامهای با آرم شیر و خورشید داشته که گم شده است.
این پیرمرد که روزگاری قاری قرآن بوده، متولد روستای نامن از دیار سربداران است؛ وی بعد از ۲۵ سال زندگی در این روستا به دولت آباد اسفراین کوچ میکند، در آنجا به کشاورزی و دامداری مشغول میشود، بعد از هشت سال زندگی با سرکشی از بستگانش در روستای سلطانآباد قدیم، بستگان و دوستانش از او میخواهند به اسفراین نرود و راضیاش میکنند تا در همانجا ساکن شود.
نذر پخش حلیم در شب ۱۹ رمضان
او در حدود ۵۰ سال با نذری که در ایام جوانی برای شفای خودش از بیماری کرده است، هر سال در شب ۱۹ ماه مبارک رمضان برای افطاری حلیم بین مردم پخش میکند و هر ساله در اربعین نذری میدهد.
رمضانعلی نامنی، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا اظهار کرد: یک بار به علت مریضی شدید در شب ۱۹ ماه مبارک رمضان در بستر بیماری افتادم و مرگ را با چشمان خودم دیدم. در حالی که اطرافیان به دنبال رفتن به مسجد و شرکت در مراسم قرآن به سر گذاشتن بودند، من وصیت خود را کردم تا بعد از انجام مراسم، صبح مرا در قبرستان روستا به خاک بسپارند. در نیمه شب با خوابی که دیدم شفا یافتم و از آن سال تاکنون در حدود ۵۰ سال است که هر سال در شب ۱۹ ماه مبارک رمضان افطاری میدهم و با بخشش هفت ساعت از آب قنات سلطانآباد به فرزندم وصیت کردهام این راه و برپایی مراسم اربعین سیدالشهدا(ع) را ادامه بدهند.
علمدار با مرور خاطراتش افزود: یکسال به دلیل فراهم نشدن وسایل حلیم در شب ۱۹ ماه مبارک رمضان این نذری در شب ۲۱ همان ماه ادا شد ولی چند روز بعد یکی از اهالی سلطانآباد در خواب دیده بود که به من بگویند نذرم را در همان شب ۱۹ ماه مبارک به جای بیاورم.
وی با تأکید بر اینکه اگر بنده خدا به وظایفش در مقابل خدا عمل کند خدا نیز به او عنایت میکند، اظهار کرد: هر کس به هر اندازهای که توان دارد باید شعائر اسلامی را زنده نگه دارد؛ از قدیم میگفتند افرادی که توانایی دارند ۱۰ شب و اگر نمیتوانند حداقل یک مجلس روضه برای عزاداری و مجالس عزاداری اهل بیت عصمت و طهارت(ع) برپا کنند.
نثار فاتحه برای تمام مسلمانان از ابتدای خلقت دنیا
نامنی عاشق دعا کردن، تلاوت قرآن و ذکر صلوات است، ثواب ذکر صلوات هر روزش را نثار حضرت زهرا(س) میکند و میگوید: وقتی فاتحه میخوانم ثوابش را به تمام مسلمانانی که از ابتدای خلقت بشر تا به امروز از دنیا رفتهاند، هدیه میکنم.
وی با اینکه پیر است اما به گفته خودش به برکت و لطف خدا، چشمهایش سالم است و از خدا همیشه طلب کرده است که توفیق بدهد نمازش را اول وقت اقامه کند، بتواند قرآن را تلاوت کند و با کلام وحی انس داشته باشد.
وی با بیان اینکه در برخی از ایام جوانی در یک روز چهار جزء از کلام الله مجید را در منزل و با شرکت در جلسه قرآن مسجد از روی قرآنهای مختلف تلاوت کرده است، عنوان کرد: سواد خواندن و نوشتن ندارم و سوادم فقط از روی قرآن و آنهم با رفتن به مکتب خانه در ایام جوانی به دست آمده است.
اقامه نماز اول وقت از من اجابت دعا از خدا
علمدار عزاداری امام حسین(ع) با نقل خاطراتی از اینکه وقتی سر زمین کشاورزی بودم و صدای اذان میرسید، کار و زندگیم را رها میکردم تا نماز را اول وقت اقامه کنم، بیان کرد: وقتی با خدای خودم صحبت میکردم میگفتم خدایا من برای تو نماز اقامه میکنم تو خودت مراقب کارم باش، بعد از نماز به سر کار که برمیگشتم هیچ خسارتی وارد نشده بود و همه چیز حالت عادی داشت.
وی با ذکر اینکه در روزگاران گذشته روزی ۱۵ شاهی مزد برای کارگری دریافت میکردیم و به اندازه ۱۰ نفر امروزی کار میکردیم، بیان کرد: در کل سال فقط دو بار برنج میخوردیم و با مبلغ اندکی مردم میتوانستند ازدواج کنند و خبری از هزینههای میلیونی و مهریههای سنگین امروزی نبود.
نامنی افزود: از ۲۴ ساعت روز، هشت ساعت برای عبادت و بندگی خدا تعریف شده، هشت ساعت برای کار و تلاش و هشت ساعت برای تفریح تعریف شده است که من دراین ایام از ساعت یک صبح تا نزدیک اذان به دعا، مناجات با خدا و تلاوت قرآن مشغول هستم.
در حال صحبت است که بین مطالب ذکر شده میگوید نزدیک اذان است و باید برای اقامه نماز ظهر حاضر شوم، وقتی از نوهاش سؤال میکنم از کجا وقت نماز را تشخیص داد، گفت: از روی آفتاب تابیده شده کنار پنجره اوقات نماز را تشخیص میدهد.
علمدار رادیو را روشن میکند و ادامه گفتوگو را بعد از نماز قرار میدهم و خودم نیز برای اقامه نماز آماده میشوم؛ بعد از اقامه نماز در حالی که تسبیحش در دست بود و صلوات و ذکر میگفت، با دیدن اینکه من بیکار نشستهام به احترام حضور من ذکرهایش را متوقف کرد و گفت: ادامه ذکرهایم را بعدا میگویم.
وی با بیان اینکه از خداوند سبحان میخواهم تا زمانی که نفس میکشم و چشمم باز است بتوانم روزه بگیرم و قرآن و نماز اول وقت بخوانم، گفت: در سن ۷۰ سالگی دو تا از برادرانم را از دست دادم و تاکنون نیز دو فرزندم فوت کردهاند.
التماس دعای امام خمینی(ره)
وی با اشاره به اینکه سربازی نرفته و زمانی که شناسنامه گرفتند او را به سربازی نبردند، با اشاره به خاطراتی از دوستش درباره کارگری رضا شاه پهلوی در ایام جوانیاش در یکی از روستاهای اطراف اسفراین، افزود: رضاشاه از همان دوران جوانی در سر هوای پادشاهی داشت.
به دلیل طولانی شدن صحبتهایم با آقای نامنی نفسش به شماره میافتد، از جایم بلند میشوم و نصف لیوان آبی که بالای سرش قرار داده را دستش میدهم تا گلویی تازه کند؛ بعد از کمی مکث با بیان اینکه در جوانی ۵۷ گوسفند داشتم و میتوانستم ثروتمند باشم، اضافه کرد: همیشه از خدا خواستم به اندازه کفاف روزیم کند.
وقتی از او سوال میکنم چرا تاکنون به حج مشرف نشده است، بیان کرد: یک بار اسمم در ایام پیری نوشتند و وقتی خواستیم عازم شویم، به دلیل اینکه راضی به اذیت و آزار دیگران در سن پیری نبودم و در ثانی با اتوبوس راه خیلی زیادی نمیتوانستم بروم، مسافرت را لغو کردم. هر چند خودم تاکنون نرفتهام اما مردم در سفرهایی که داشتهاند بیاد من بوده و مرا در کربلا و مکه دیدهاند و جالب است که حتی به من میگویند حاجی.
وی با اشاره به خوابی که از رهبر کبیر انقلاب حضرت آیتالله خمینی(ره) دیده است، ابراز کرد: در خواب آقای خمینی(ره) را دیدم که صورتم را غرق بوسه کرده بود و از من التماس دعا داشت.
وی با تاکید بر اینکه خدا نور است و انسان باید با خداوند سبحان مناجات کرده و بندگی او را بکند، ادامه اداد: با لطف خدا تا کنون در تمام عمرم یک روز نیز روزهام را نخوردهام.
علی اکبر ملکی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰