تاریخ انتشار : چهارشنبه 8 آذر 1396 - 8:08
کد خبر : 18443

ساختمان‌های بلند در هندسه معماری شهر اسلامی جایی ندارد

ساختمان‌های بلند در هندسه معماری شهر اسلامی جایی ندارد

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری مهر، متن زیر جلسه هشتم از سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی» است که توسط آیت الله اراکی ایراد شده است. مقدمه نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری مهر، متن زیر جلسه هشتم از سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی» است که توسط آیت الله اراکی ایراد شده است.

مقدمه

نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این مسئله به نظام عمران شهری در شهرهای اسلامی هم اختصاص ندارد و همه جا همین قاعده جاری است. جان و روح نظام عمران شهری را آن ساختار فکری و ارزشی‌ای تشکیل داده است که نظام عمران شهری را جهت می‌دهد. آنچه در این سلسله دروس به آن خواهیم پرداخت همان ساختار به اصطلاح ایدئولوژیک نظام عمران شهری است که به وسیلۀ فقه اسلام تبیین شده و می‌شود و کار فقها است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلی‏ سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطّاهِرِینَ

ساختمان‌های بلند در هندسه معماری شهر اسلامی جایی ندارد

بحث امروز ما دربارۀ مطلب ششم از مطالب مربوط به اصول کلی نظام عمران شهری است و آن این است که نظام شهری در جهت افقی است و نه عمودی. از مجموعۀ ادلۀ شرعی و روایات استفاده می‌شود که آن شهری که اسلام می‌خواهد و منطبق با معیارهای دینی ماست، در چنین شهری ساختمان‌ها به سمت بالا نمی‌روند و به حالت افقی در سطح شهر گسترش می‌یابند و گسترش آن به سمت بالا نیست. ساختمان‌های بلند در شهری که منطبق بر موازین دینی ما باشد، نباید وجود داشته باشد. و کلاً جهت‌گیری معماری اسلامی و معماری شهر اسلامی به دلایل مختلفی که بیان خواهیم کرد جهت‌گیری ساختمان‌ها به سمت عرض است و نه به جهت طول. البته اینکه می‌گوییم جهت افقی به ‌طوری که افق شهر در دید ساکنان شهر  باشد. یعنی افق شهر نباید از دید ساکنان شهر پنهان شود. آسمان و طبیعت باید از دید ساکنان شهر پوشیده نباشند. ارتباط ساکنان شهر با افق،‌ با آسمان و آیات الهی آسمان نباید قطع شود. این مطلب را در چند مجموعه روایت می‌توانیم بیابیم. یعنی آنچه ادعا کردیم دلیلش چند مجموعه از روایات است.

ساختمان‌های بلند در منابع روایی

مجموعۀ اول از روایات دال بر این مطلب روایاتی است که در آنها نهی از ارتفاع زیاد ساختمان‌ها شده است.

نظیر روایاتی که مرحوم کلینی رحمه الله علیه نقل می‌کند از امام صادق علیه السلام قال: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَکَّلَ مَلَکاً بِالْبِنَاءِ یَقُولُ لِمَنْ رَفَعَ سَقْفاً فَوْقَ ثَمَانِیَهِ أَذْرُعٍ أَیْنَ تُرِیدُ یَا فَاسِقُ». شاید این کلمۀ فاسق به معنای لغوی آن بکار رفته باشد. به هرحال چه به معنای لغوی و چه به معنای شرعی بکار رفته باشد کاشف از مبغوضیّت ارتفاع زیاد ساختمان است. آیا الآن به اقتضای زمان مجبور به بلندمرتبه سازی هستیم؟

خیر،‌ اصلاً مجبور نیستیم. ما قادریم و حاضریم استدلال کنیم که اصلاً مجبور نیستیم ارتفاع ساختمان‌ داشته باشیم. این را ما می‌سازیم و درست می‌کنیم. سرمایه‌داران به دنبال یک همچنین چیزی هستند و الّا این‌گونه نیست. اگر ما این فرهنگ را توسعه می‌دادیم. این را بعضی اوقات گفته‌ایم که این جهت‌گیری تراکمی ساختمان‌ها به سمت بالا بیشتر به نفع سرمایه‌گذارها در نظر گرفته می شود. آن سودی که از این تراکم بیرون می‌آید آن شخص سرمایه‌گذار می‌برد. والّا پول ساختمان و هزینه‌های انجام شده را که فردی که ‌می‌خواهد ساکن شود همه را پرداخت می‌کند از پول زمین تا پول پارکینگ و هزینه‌ای ساخت و آب و برق و …. و فرق زیادی میان هزینه خرید یک آپارتمان با یک واحد معمولی نیست و سود اصلی عائد سرمایه‌گذار می‌شود و برای اوست که خیلی صرفه دارد و سودآور است نه برای مصرف کننده که در نهایت باید پولش را بدهد. هزینه‌های فرهنگی و حتی هزینه‌های سلامتی مردم و هزار و یک هزینۀ مختلف که این ساختمان‌های بلند به جامعه تحمیل می‌کند مضاف بر مطالب قبل قابل بررسی است.

حیله‌های غرب در تحمیل اندیشه‌ها

یک چیزهایی است که بر ما تحمیل  شده است و آن اینکه یک روشی در تمدن غرب وجود دارد که روش اصل موضوع سازی است. یعنی یک چیزی‌هایی را به عنوان اصل موضوع قرار می‌دهند بدون آنکه برهانی و دلیلی داشته باشند. این اصل موضوع‌ها را برای ما می‌سازند و بعد روی این اصل موضوع هزار و یک مطلب بنا می‌کنند و همه را هم می‌گویند که شما حتماً باید این اصل موضوع‌ها را بپذیرید. و بعد خیلی از این فسادها از ناحیۀ این اصل موضوع‌ها و این اصل مسلم‌های بدون دلیل و بدون معیار بر ما تحمیل می‌شود.

یعنی به ما می‌گویند که فرضاً  آزادی و هر چیزی که در مقولۀ آزادی باشد خوب است. این را که به‌عنوان اصل مسلم که پذیرفتیم بعد می‌آیند و روی آن یک چیزهایی را بر ما تحمیل می‌کنند. اصل لذت که باید آدم هر کاری را که لذت او در آن است دنبال کند بدون آنکه این اصل درست تبیین شود و اصول و حدودش معلوم شود. بدون آنکه آزادی  و حدودش معلوم شود.

این مبهم‌سازی و اصل مسلم‌های مبهم تراشیدن و برمبنای آن تمدن‌سازی و تحمیل خیلی از قواعد ؛ این متأسفانه از آفت‌های تمدن غرب است. و این بحث خیلی مهمی است که بیان شد و بحثی شعاری نیست. یعنی وقتی شما در تمدن غرب بروید و در ریشه‌ها و پایه‌های آن بنگرید مشاهده خواهید کرد که اغلب این ریشه‌ها، بایدهای غیر برهانی است. و همه‌اش یکسری اصول مسلم فرضی است که این فرض‌ها را با جنجال راه انداختن در جوامع جا انداخته‌اند. و نه با برهان و استدلال. یکی از این مسائل هم همین است و خیلی از همین اصول مسلمه بر مبنای دید سرمایه‌داری به جامعه و زندگی اجتماعی تحمیل شده است. از جمله اینکه امروز بر ما مسلم کرده‌اند که برای تراکم‌سازی چاره‌ای نیست و باید تراکم بسازیم و اصلاً  زندگی اجتماعی بدون تراکم‌سازی ممکن نیست. در حالی که این نیست. ما این را از کجا آورده‌ایم. برویم تجربه کنیم، ببینیم نمی‌شود؟ چرا باید این کویر های طولانی و عریض را رها کنیم و بیایم در این شهرهای کوچک و محیط‌های دربسته بخواهیم جمعیت‌های کلان را در اینجا متراکم کنیم. این مشکل‌ساز است. هزار و یک مشکل برای مردم می‌سازد این سبک زندگی.

لزوم تصحیح روش مواجهه با دستورات دینی

روایت دوم، روایت مرحوم برقی رحمه الله علیه است در محاسن که روایت می‌کند از امام صادق علیه السلام که مضمونش نزدیک به روایت قبل است؛ قال: « إِذَا بَنَی الرَّجُلُ فَوْقَ ثَمَانِیَهِ أَذْرُعٍ نُودِیَ: یَا أَفْسَقَ الْفَاسِقِینَ أَیْنَ تُرِیدُ».

در این روایات خوب باید دقت کنیم. ما با روایات معصومین و با متون شرعی نباید شوخی کنیم. شارع ما، دین ما در این بلندسازی‌ها ضرری می‌دیده که مثل فسق تلقی شده است و مثل سایر آلودگی‌های اجتماعی به آن نگاه شده است. منشأ این امر می‌شود که در این شهری که ساختمان‌های بلند دارد، آدم سالم تربیت نمی‌شود. این نکتۀ این تعبیرهای تشدیدی و تغلیظی است.

ما نباید متون شرعی را بر اساس پذیرفته‌های قبلی خود عوض نماییم و از این طرف عمل کنیم. کمی شارع باور شود و باورهای خودمان را براساس متون شرعی تنظیم و تعدیل کنیم. کمی این کار را انجام دهیم بعد نتیجۀ آن را ببینیم چیست. واقعاً اگر این کار را می‌کردیم تا کنون که حدود چهل سال از انقلاب می‌گذرد هنوز مغزهای تصمیم‌گیرندۀ مدیریت این‌گونه عمل نمی‌کنند. متون را بر مبنای یافته‌های پیشین عوض می‌کنند. امیرالمومنین علیه السلام می‌فرمایند مردم دودسته هستند: دسته‌ای «جعل الکتاب امامه»، دسته‌ای هستند که قرآن را امام قرار داده‌اند و قرآن را جلو انداخته‌اند و خود پیرو آن هستند. و دستۀ دیگر کسانی هستند که خود جلوی قرآن هستند و قرآن را دنبال خود می‌کشند؛ یعنی متون شرعی و آداب و مبانی شرعی را بر اساس یافته‌ها و مسلمات پیشین خود می‌خواهند عوض کنند و توجیح کنند. این اشتباه است و نتیجه‌اش همین می‌شود که امروز گاهی به ما ایراد می‌گیرند که چرا این حکومت اسلامی بعد از چهل سال این همه مشکل دارد؟ این مشکلات نشأت گرفته از اسلام نیست. این نشأت گرفته از این است که ما اسلام را اجرا نکرده‌ایم. هرجا اسلام را رعایت کرده‌ایم موفق و پیروز بوده‌ایم، و هرجا که تبعیت از مبادی دینی و ارزش‌های دینی کرده‌ایم و به نتیجه رسیده‌ایم. و آنجایی که ناموفق بوده‌ایم که خواسته‌ایم شکل دیگری عمل کنیم.

روایت سوم: ‌مرحوم کلینی رحمه الله علیه به سند صحیح از امام صادق علیه السلام روایت می‌کند: «ابْنِ بَیْتَکَ سَبْعَهَ أَذْرُعٍ، فَمَا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ سَکَنَتْهُ الشَّیَاطِینُ. إِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیْسَتْ فِی السَّمَاءِ وَ لَا فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّمَا تَسْکُنُ الْهَوَاءَ».  

شیاطین، در واژگان شرعی موجودات بد و عوامل پست با واژۀ شیطان از آنها تعبیر می‌شود. فرق شیطان با ابلیس همین است. ابلیس اشاره به آن شیطان مخصوص است. اما وقتی گفته می‌شود شیطان منظور او نیست. در خیلی از روایات شیطان به همین معنای عام استفاده شده است. مثلاً فرموده‌اند که اگر خانه تمیز  نشود و زباله‌ها در خانه و پشت در جمع کنید می‌شود مأوای شیاطین، و یا اگر شما ظرفی دارید که لبۀ آن شکسته است از محل شکستگی آب ننوشید که آنجا مأوای شیطان است. شیطان در این موارد واژه‌ای است که ائمه معصومین علیهم السلام برای هر عامل مضّر و هر عامل آسیب‌رسان استفاده کرده‌اند. یعنی وقتی ساختمان‌ها برود بالا، راه باز می‌شود برای عوامل منفی و مضر.

این یک دسته روایات که از آنها استفاده می‌شود که ساختمان‌های بلند با اغراض شرعی سازگار نیست.

البته ما یکسری احکام استثنایی داریم. در شرایطی که محکوم یک فرهنگ‌های دیگری هستیم ما برای حفظ عزت دین و مذهب گاهی ناچار به مقابله به مثل هستیم و به یک شکلی در اینجا استثناء شده است. مثلاً ما دیروز می‌رفتیم به سمت مسجد امام حسن عسکری(ع)، این گلدسته‌ای بلند مسجد. گفتیم در شرایط فعلی خوب هم شاید باشد. در شرایطی که دیگران می‌گویند مساجد ما چگونه است! و شما چطور مسجد می‌سازید؟! مساجد ما، مساجدی است که عزت دارد شکوه دارد رفعت دارد. اما مساجد شما، مسجد ذلت و خواری و نماد فقر و گوشه‌گیری است.

اما اگر بنا بود که حاکمیت، حاکمیت امامان معصوم(ع) باشد چطور؟

اصلاً  کار به شکل دیگری می شود. ما هنوز طعم معنویت ائمه اطهار(ع) را نچشیده‌ایم. ما واقعاً از این طعم محروم هستیم. آن مسجدی که امیرالمومنین در آن مسجد بخواهد نماز بخواند، امام زمان آن مسجد را بخواهد. ما غرقۀ در اعتبارات مادی و دیگر هواهای نفسانی هستیم که گاهی خودمان هم متوجه آن نیستیم.

بخش دیگری از روایات منع مرتفع سازی ساختمان‌ها

مجموعه دوم روایات، روایاتی است که بر کراهت ساختن مناره‌ای بلند برای مساجد دلالت دارد. نظیر: موثقۀ سکونی رحمه الله علیه از امام صادق علیه السلام که فرمودند: «عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ عَلِیّاًع مَرَّ عَلَی مَنَارَهٍ طَوِیلَهٍ- فَأَمَرَ بِهَدْمِهَا ثُمَّ قَالَ لَا تُرْفَعُ الْمَنَارَهُ إِلَّا مَعَ سَطْحِ الْمَسْجِدِ».

حضرت امیرالمومنین علیه السلام گذر می‌کردند، دیدند که جایی مسجدی با یک گلدسته بسیار بلند ساخته‌اند. دستور دادند که گلدسته را خراب کنند. فرمود: گلدسته بالاتر از سقف مسجد نباید باشد. ارتفاع گلدسته سطح خود مسجد است. سطح سقف مسجد باید باشد و دیگر از آن بالاتر نباید رفت. این روایت هم نشان دهندۀ این روایت است که این ارتفاع‌ها با مذاق شریعت سازگار نیست. روایات دیگری هم به همین مضمون یا قریب به آن داریم.

مجموعه سوم از روایات، روایاتی است که بر ممنوعیت ساختمان‌های بلندتر از کعبه در مکه دلالت می‌کند. روایات زیادی وجود دارند که در شهر مکه از ساختن ساختمان‌های مرتفع‌تر از کعبه منع شده‌اند. اینکه از ارتفاع کعبه با دیوار کعبه بالاتر نباشد به چه معناست؟

موقعیت فعلی کعبه که از قدیم هم به همین نحو بوده است در گودال است. و در پست‌ترین نقطه شهر مکه قرار دارد، بطوری که هر زمان که باران می‌بارد همه آب‌ها به سمت مسجد الحرام حرکت می‌کنند و جمع می‌شوند. و مسجد الحرام در منطقۀ بالاصطلاح منخفظی قرار دارد. و درّه است و اطرافش همه‌اش ارتفاع است و هر مقدار که از کعبه دورتر شوید مرتفع‌تر می‌شود. این معنی‌اش این است که مثلاً اگر کمی دورتر بخواهید خانه بسازید اگر یک متر هم بسازید ارتفاعش از کعبه بیشتر می‌شود. بنابراین این به این معناست که از لحاظ متراژ به اصطلاح ما نباید ارتفاع آن از ارتفاع دیوار کعبه بیشتر باشد. در واقع نظر به اصل عدم ارتفاع ساختمان‌ها دارد. و این را می‌خواهد بگوید. پس معلوم می‌شود که باز هم در این روایت نظر به این است که ساختمان‌ها در شهر مکه مرتفع نباشد.

این روایات دربارۀ شهر مکه وارد شده است منتها ما از آنها استفاده می‌کنیم که اجمالاً ارتفاع ساختمان مطلوب شرع نیست. ما این استفادۀ اجمالی را می‌کنیم. نمی‌خواهیم تعدی کنیم مگر آنکه دلیلی باشد. پس مجموعۀ سوم از روایات، روایاتی است که بر ممنوعیت ساختمان‌های بلندتر از کعبه دلالت دارند. نظیر صحیحه محمد بن مسلم عن ابراهیم «فِی حَدِیثٍ قَالَ: وَ لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ ‌أَنْ یَرْفَعَ بِنَاءً فَوْقَ الْکَعْبَهِ». بالاتر از کعبه کسی ساختمانی نسازد.

مجموعه چهارم روایاتی است که در زمینۀ استصحاب نگاه به آسمان و قرائت آیات اواخر سورۀ آل عمران قبل از نافله شب دلالت دارد. روایات متعددی داریم که بعضی از این روایات سیرۀ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را بیان می‌کنند که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم چگونه نماز شب می‌خواندند. در روایات است که حضرت نماز شب خود را سه قطعه می‌کردند. بخش اول چهار رکعت، و دوم نیز چهار رکعت و بخش سوم پنج رکعت. سه رکعت نماز شفع و وتر و دو رکعت نافلۀ صبح. و هر بخشی از نماز شب را که می‌خواستند انجام دهند. قبل از آن بلند می‌شدند و به آسمان نگاه می‌کرد و این آیات پنج‌گانه سورۀ آل عمران را می‌خواندند؛ «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ‌ * الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هٰذَا بَاطِلاً سُبْحَانَک فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * … » از امیر المومنین و ائمۀ معصومین علیهم السلام نیز قریب به همین مضمون روایات شده است و اجمالاً از اینکه سیره ائمه اطهار بر این بوده است تأکید این استصحاب نگاه به آسمان و نگاه به آیات آسمانی و تأمل و تدبر در آنها قبل از نماز شب فهمیده می‌شود. البته فقط صرف نگاه کردن نیست و تأمل و تفکر مهم است زیرا می فرماید: « وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ …».

نتیجه گیری

به هر حال این گونه روایات و آیات با چه نوع ساختمان‌هایی در شهر سازگار است؟ یعنی اگر مردم بخواهند به این دستورات عمل کنند باید چکار کنند؟ اینکه معنی‌اش این نیست که سوار ماشین شوند و به خارج شهر بروند و آنجا آسمان را ببینند و آیات را قرائت کنند و بعد برگردند و نماز شب بخوانند.

خانه به هر حال باید فضایش باز باشد. یعنی بتواند به آسمان نگاه کند. یعنی افق برایش باز باشد. آسمان برایش باز باشد و بتواند آسمان را ببیند تا بتواند این آیات عظیم آسمانی را نگاه کند. ما در این شهرهایی که هستیم هیچ جایی از آسمان را نمی‌توان نگاه کرد. به زحمت اگر بشود روزنه‌ای پیدا کرد و قسمت کوچکی از آسمان را دید.

از این روایات استفاده می‌شود آن شهری که با مذاق شارع سازگار است، شهری است که دارای ساختمان‌های ارتفاع دار نباشد. حداقل باید شهری باشد که ارتفاع ساختمان‌هایش به حدی نباشد که جلوی دید انسان را نسبت به آسمان بگیرد. مردم باید بتوانند به اغلب آسمان نگاه کنند و تنها به بخش کوچکی از آن دید داشته باشند چرا که می فرماید «قَلَّبَ بَصَرَهُ فِی السَّمَاءِ». حضرت این سو و آن سوی آسمان را نگاه می‌کردند و نه اینکه فقط خیره شوند به گوشه‌ای از آسمان. معلوم می‌شود فضای آسمان در برابر انسان باید باز باشد و بتواند این طرف و آن طرف آسمان را نگاه کند تا تقلب بصر برای او حاصل شود.

“والسلام علیکم و رحمه الله”    

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد