زیارت اولیای الهی در مسیر لقاءالله است
چکیده زیارت در سیره انبیاء و ائمّه اطهار(ع)، بهویژه فرهنگ شیعه، جایگاه و اهمیّت خاصّی دارد، امّا این امر از سوی برخی جریانهای روشنفکرنما و فِرَق ساختگی، نظیر وهابیّت، مورد تخطئه قرار گرفته است. از این روی، این نوشتار درصدد بررسی جایگاه زیارت از دیدگاه ادیان و اقوام گذشته تا زمان اسلام و پس
چکیده
زیارت در سیره انبیاء و ائمّه اطهار(ع)، بهویژه فرهنگ شیعه، جایگاه و اهمیّت خاصّی دارد، امّا این امر از سوی برخی جریانهای روشنفکرنما و فِرَق ساختگی، نظیر وهابیّت، مورد تخطئه قرار گرفته است. از این روی، این نوشتار درصدد بررسی جایگاه زیارت از دیدگاه ادیان و اقوام گذشته تا زمان اسلام و پس از آن، با روش استدلال عقلی و نقلی است تا نسبت آن با کفر و توحید به دست آید. در این مسیر، شناخت اهداف و فواید زیارت، از جمله الگوگیری از بزرگان، تکریم و پاسداری از آرمانهای آنان، کسب آرامش روحی و معنوی، ایجاد رقّت قلب، افزایش یاد خدا و آخرت، شناخت ائمّه(ع) از طریق متونِ برخی از زیارات مأثور و مهمتر از همه، شفاعت، ضروری به نظر میرسد.
البتّه واضح است که زیارت نیز مانند هر عمل عبادی دیگر، آفاتی دارد که باید جستجو و برطرف شود. با تفحّص در مفاهیم، آداب و جملات زیارات مأثور استنباط میشود که هیچ یک از آنها دلیل بر شرک نیست و زیارت در راستای توحیدی شدن زائر عمل میکند. در روایات، زیارت با شرط معرفت حقّ امام «عارفاً بحقّه» زیارت خداوند محسوب میشود. بنابراین، زیارت اولیای الهی در مسیر لقاءالله است.
کلیدواژگان
تاریخ؛ زائر؛ زیارت؛ شفاعت؛ مقابر
مقدّمه
«زیارت، تعظیم، تکریم، گرامیداشت و یادکرد انسانهای شایسته، هنرمند، فرهیخته، فرهنگساز، نقشآفرین، مصلح، متحوّلکننده تاریخ… و نیز زنده نگه داشتن نام و یاد آنها پس از مرگ، لازمه محبّت، عشق و ارادت انسانها به نیکیها و کمالات است و ریشه در فطرت و سرشت آدمی دارد» (جوادی آملی، ۱۳۸۱: ۱۷ـ۱۸).
در باب برخی زیارات، از جمله زیارت عاشورا، جامعه، زیارت امام رضا(ع) و زیارات مربوط به امیرالمؤمنین(ع)، تحقیقات نسبتاً زیادی صورت گرفته است، امّا با توجّه به اشکالهایی که برخی برای نفی مسئله زیارت مطرح میکنند و آن را نمود شرک میدانند، در این نوشتار، جزءبهجزء این مسئله بررسی شده است. ابتدا مروری اجمالی برتاریخچه زیارت از زمان خلقت آدم ابوالبشر تاکنون صورت گرفته است تا پاسخ پرسشهای زیر روشن گردد: آیا مسئله زیارت مقابر و بزرگان هر قوم در دوره شیعیان مرسوم شده یا قبل از آن نیز وجود داشته است؟ جایگاه زیارت در میان اقوام دیگر چگونه است؟ اهداف، فواید، آفات و آسیبهای زیارت چیست؟ علل تکفیر زائران بهترین مخلوقات خداوند، توحیدی یا مغرضانه است؟
برای پاسخ به پرسشهای مذکور در این مبحث، برخی دلایل قائلان به شرک زوّار مطرح شده است و با ادلّه متناقض خود آنان مورد نقد قرار گرفته است. همچنین، به دلیل مخالفت ایشان با خواندن زیارتنامه (بهویژه در اطراف قبرستان بقیع)، یک بررسی محتوایی پیرامون عبارات، مفاهیم و آداب زیارات مأثور صورت گرفته است تا مشخّص گردد تناقضی با توحید دارد یا اهداف مغرضانه باعث منع آن میگردد. این مفاهیم و آداب شامل توحید، نبوّت، معاد، امامت و جایگاه امام، درخواست شفاعت و توسّل به امام میباشد و به نظر نمیرسد منافاتی با توحید داشته باشد. برخی مفاهیم، از اصول دین است و در قرآن نیز موجود است و برخی مانند شفاعت با ادلّه قرآنی قابل تأیید است.
هدف بیان برخی حقایق با ذکر دلایل قرآنی، روایی و عقلی است، تا حقجویان، حقیقت را دریابند و الفت و وحدت بین مسلمانان ایجاد شود و مغرضان رسوا گشته، از اهداف تفرقهانگیز خود بازمانند.
۱ـ بررسی لغوی و اصطلاحی واژه زیارت
لغتشناسان این واژه را از سه ریشه گرفتهاند: «1ـ زَوَر (به فتحِ «ز» و «واو»): میل، انحراف، کجی و عدول از چیزی، یا میل در وسط سینه، بالا و وسط سینه. زُرتُ فُلاَناً؛ او را زیارت کردم یعنی با سینه خود، [از روبهرو] وی را ملاقات کردم» (فراهیدی، ۱۴۱۰ق.، ج ۷: ۳۷۹؛ راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق.: ۳۸۶ و ابنمنظور، ۱۴۱۴ق.، ج ۴: ۳۳۴). بنابراین، از بابِ «علم، یعلم» به معنی میل و انحراف است؛ مثل وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن کَهْفِهِمْ… ذَاتَ الشِّمَالِ…: خورشید را مى دیدى که به هنگام طلوع به غارشان متمایل مى گردد … به سمت چپ … (الکهف/ ۱۷). همچنین، از باب «نصر، ینصر» به معنی قصد و توجّه (بهخلاف ظاهر) و زیارت نیز از آن است؛ مثلِ حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ: تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید (التّکاثر/۲)؛ یعنی عدول از غیر (ر.ک؛ قرشی، ۱۳۷۱، ج ۳: ۱۸۹ و مصطفوی، ۱۳۶۰، ج ۴: ۳۶۴ و ۳۶۵).
۲ـ «زَور (به فتحِ «ز» و سکونِ «واو»): دیدن کردن (از کسی)، ملاقات کردن (کسی)، سَر زدن (به کسی)، دیدار کردن (از جایی). زُرْتُ فُلاَناً: تَلَقَّیتُهُ. یا برخی از مادّه ’’زَوره“ گرفتهاند، به معنای ملاقات، زیارت و دیدار. مزار به معنای محلّ زیارت، مرقد ضریح و زیارتگاه آمده است» (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق.: ۳۸۶؛ آذرنوش، ۱۳۱۶: ۴۲۲ و طریحی، ۱۳۲۰، ج ۳: ۳۱۹ـ۳۲۰). ابنفارس آورده است: «زائر را از آن روی زائر میگویند که وقتی به زیارت تو میآید، از غیر تو عدول میکند و رو برمیگرداند» (ابنفارس، ۱۴۰۴ق.، ج ۳: ۳۶).
۳ـ «زُور (به ضمِّ «ز»): سخن کذب و شهادت باطل است، از آن روی که باعث انحراف از راه حق میگردد. پس ظاهراً مراد، کلامِ منحرف از حقّ و سخن باطل است، اعمّ از آنکه دروغ باشد یا غیرِ آن. به دروغ، زُور گفتهاند؛ زیرا از جهت راست [عدول کرده است و از حقیقت دور و] منحرف شده است. در قرآن فرموده است: …ظُلْمًا وَزُورًا: ظلم و دروغ بزرگى (الفرقان/ ۴). بنابراین، گفتار ظالمانه، زور است» (فراهیدی، ۱۴۱۰ق.، ج ۷: ۳۸۰؛ راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق.: ۳۸۷؛ قرشی، ۱۳۷۱، ج ۳: ۱۸۹؛ ابنمنظور، ۱۴۱۴ق.، ج ۴: ۳۳۴؛ طریحی، ۱۳۲۰، ج ۳: ۳۱۹ و مصطفوی، ۱۳۶۰، ج ۴: ۳۶۴).
بنابراین، معنای اصلی واژه «زیارت» بر اساس ریشه اوّل و دوم آن، دیدار از کسی یا چیزی و عدول از سایرین است و قصد و توجّه به او، خواه آن شخص زنده باشد یا از دنیا رفته باشد و یا حتّی مکان مقدّسی باشد. همچنین، زیارت در عرف آن است که انسان با اندیشه بزرگداشت کسی و اُنس گرفتن با او، با تمام توجّه به وی روی آورد و از دیگران عدول نماید.
۲ـ زیارت در ادیان گذشته
در این بخش، به بررسی تعظیم و تکریم انبیاء سلف و رهبران و بزرگان جوامع از سوی پیروانشان پرداخته میشود. مسئله دیدار و گرامیداشت بزرگان هر قوم یا اماکن مقدّس، از گذشتهها مرسوم بوده است. مردم به دیدار یکدیگر یا به آرامگاه افراد، مکانهای مذهبی مثل مساجد، معابد، نمادهای مذهبی میروند و با این کار، احساس آرامش میکنند.
آدم ابوالبشر برای دیدار و زیارت قبر هابیل رفت و بر او گریست و مرثیه خواند (ر.ک؛ طبری، ۱۳۷۵، ج ۱: ۹۲) و پیامبر خاتم(ص) بر مرگ فرزندش، ابراهیم گریست (ر.ک؛ مجلسی، ۱۴۱۴ق.، ج ۲: ۴۶۸). بنابراین، گریه بر مردگان در سنّت و روش انبیاء و اولیاء بوده است.
با مطالعه تاریخ مشاهده میگردد که همواره بزرگمردان تاریخ به نیکی یاد شدهاند و به یاد بزرگداشت آنها مقابری ساختهاند که حتّی بسیاری از آنها باگذشت قرنها هنوز باقی است، اگرچه در محلّ واقعی برخی از آنها اختلاف هست، ولی مورد اقبال مردم میباشد که به عنوان نمونه، برخی از معروفترین آنها ذکر میشود.
۲ـ۱) معرّفی برخی از مقابر و زیارتگاهها در جهان
در باب قبر حضرت آدم(ع)، طبری دو نقل آورده است. یکی در مکّه و در غار ابوقبیس و در روایتی از ابنعبّاس آمده است: «وقتی نوح از کشتی درآمد، آدم(ع) را در بیتالمقدّس به خاک سپرد» (طبری، ۱۳۷۵، ج ۱: ۱۵۶). البتّه ابنطاووس۱ (م. ۶۹۳ ق.) در کتاب فرحهالغری در روایاتی از امام صادق(ع) میگوید: «حضرت نوح تابوت حضرت آدم را از کشتی بیرون آورد و در نجف دفن کرد و هنگام زیارت در نجف، آدم(ع)، نوح(ع) و امیرالمؤمنین(ع) را زیارت کن» (ابنطاووس، بیتا: ۷۳ـ۷۴). از متن زیارتنامههای نجف که هر سه بزرگوار را مورد خطاب قرار داده است، نقل قول آخری صحیح به نظر میرسد.
برای مرقد شیث نقلهای دیگری نیز هست؛ از جمله در شهر موصل، مسجد و مزاری هست که به شیث نسبت داده میشود و در شهر کرک نوح لبنان، مشهد شیث معروف است. همچنین در بقاع لبنان مقبرهای است که به مقبره نبیّ شیث معروف است (ر.ک؛ بیآزار شیرازی، ۱۳۸۲: ۱۲۱ـ۱۲۳).
برای آرامگاه حضرت نوح(ع) نقلهای مختلفی شده است؛ از جمله: ۱ـ قریه ثمانین نزدیک کوه جودی در موصل. ۲ـ نخجوان. ۳ـ بر کوه بوذ در هند. ۴ـ در مکّه بین زمزم و رکن مقام. ۵ـ در کوفه. ۶ـ در مغاره قدس در کنار آدم، سام، ابراهیم، اسحاق ویعقوب(ع). ۷ـ در نجف اشرف و در کنار آدم(ع) و امام علی(ع). ۸ـ در کرک بعلبک لبنان که از زمان قدیم منسوب به حضرت نوح و فرزند اوست. در این محل، کتیبه و نقوشی از زمانهای مختلف وجود دارد که مردم همواره آن را زیارت میکنند و به آن تبرّک میجویند (ر.ک؛ همان: ۴۶). ابنحجر عسقلانی، سبط ابنجوزی و حموی، روایاتی مبنی بر تأیید مدفن حضرت نوح(ع) در شهر مذکور نقل کردهاند (ر.ک؛ همان: ۱۲۳). بیآزار شیرازی به نقل از تاریخ کرک نوح آورده است: «در این شهر، مشهد بسیاری از پیامبران و در رأس آنها، مزار شیث، نوح، الیاس و جانشین وی، الیسع(ع) است. از آنجا که این منطقه مربوط به پرستش الهه سوری (عزیز) بوده، آن را بقاع عزیزی مینامیدند» (همان).
حضرت دانیال(ع) که از نوادگان و خاندان ملوکانه داوود(ع) است، در شوش (نام قدیمی آن: سوس یا دشت سوسیانا) به خاک سپرده شده است. روی سنگ مزار وی، روایتی از حضرت علی(ع) نوشته شده است: «مَن زَارَ أَخِی دَانِیَالَ کَمَن زَارَنِی» (ر.ک؛ همان: ۴۴۱ و ۴۴۳).
آرامگاه حزقیل در ساحل رود فرات قرار دارد. این آرامگاه، زیارتگاه مقدّسی برای یهودیان به شمار میآید و از سال ۱۳۲۷، چند سال پس از جنگ جهانی دوم و تحوّلات سیاسی عراق، از آن خبری در دست نیست (ر.ک؛ جلالی،۱۳۸۰: ۱۳۲).
قبر حضرت عزیر(ع) یا ارمیا یا یرمیا که یکی از پیامبران مهمّ بنیاسرائیل است و نسب او به بنیامین فرزند حضرت یعقوب(ع) میرسد، در ۶۰ کیلومتری شاهرود به طرف خراسان، در روستای ارمیان است. مرقد اشموئیل (معرّب صموئیل یا صمویل) در یازده کیلومتری ساوه۲ قرار دارد و از گذشته زیارتگاه عام و خاص بوده است. نقل است او کسی بوده که از طرف خدا طالوت را به فرماندهی مردم برگزید.
رشیدرضا نظر بیضاوی و دیگر مفسّران که اشموئیل را پیامبر مورد اشاره قرآن دانستهاند، قویتر میشمارد. گنبد و بارگاه اشعیاء(ع) از کهنترین ابنیّه تاریخی در اصفهان به شمار میرود و در مسجدی قدیمی درجوار امامزاده اسماعیل است. همچنین، قبر یوشع نبی(ع) در تخت فولاد اصفهان (لسانالأرض) میباشد و زیارتگاه مردم است (رک؛ بیآزار شیرازی، ۱۳۸۲: ۴۱۲ـ۴۲۴).
ضریح مقدّس پیامبراکرم(ص) در مسجدالنّبی و مرقد مطهّر چهار امام از اهل بیت ایشان، در قبرستان بقیع است. قبر منوّر ائمّه اطهار(ع) تا حدود صد سال پیش، گنبد و بارگاه داشته است.
علاوه بر مقابر، برخی مکانها نیز به سبب حضور انسانهای صالح یا وقوع مسئلهای مهم، مقدّس شمرده شده، زیارتگاه شده است؛ از جمله محلّ هبوط آدم(ع) که چندین نقل برای آن شده است؛ مثلاً در بسیاری روایات، کوه سراندیب یا سریلانکا را در جنوب هندوستان ذکر کردهاند. در این جزیره، کوهی است که پرتقالیها آن را «کوه آدم» نامیدهاند و گفته میشود در آن کوه، جای پای آدم حک شده است و مسلمانان، مسیحیان و بودائیان به زیارت آنجا میروند (ر.ک؛ همان: ۲۴ـ۲۵).
در قرآن آمده که مردم در محلّ فوت اصحاب کهف، برای بزرگداشت آن جوانمردان مسجدی ساختند و قرآن منعی از آن نکرده است: …فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِم بُنْیَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا: … گروهى مى گفتند بنایى بر آنان بسازید. پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است، ولى آنها که از رازشان آگاهى یافتند، گفتند که ما مسجدى در کنار آنها مى سازیم (الکهف/۲۱). طبرسی ذیل این آیه آورده است: «مشرکان گفتند در مقابل غار بنایی بسازید و آنان را از چشم مردم پنهان کنید… و درباره قَالَ الَّذِینَ غَلَبُواْ عَلیَ أَمْرِهِمْ… آورده، پادشاه مؤمن و یارانش و به قولی، دوستان اصحاب کهف که از مؤمنین بودند و به قولی، بزرگان شهر، گفتند: در اینجا معبد و مسجدی میسازیم تا عبادتگاه مردم باشد و مردم از برکات آنان عبادت کنند» (طبرسی، ۱۳۷۲، ج ۶: ۷۱۰).
از این آیه استنباط میشود که مشرکان قصد محو کردن مقابر اولیای الهی را دارند و موحّدان قصد ساخت مسجد و محلّ نماز و عبادت در محلّ مقبره صلحاء را داشتهاند و دارند. در صورتی که وهّابیّون اعتقاد دارند که هیچ انسانی نه موحّد است و نه مسلمان، مگر اینکه اموری را ترک کند؛ از جمله اینکه گفتهاند زائران به قصد زیارت به آرامگاه رسول خدا(ص) وارد نشوند و بر قبر آن حضرت دست نگذارند و در آنجا دعا نخوانند و نماز نگزارند و ساختمان و مسجدی بر روی قبر نسازند (ر.ک؛ سجّادی، ۱۳۸۹: ۱۵۹).
ابنتیمیه میگوید: «إِنَّهُ لاَ یَجُوزُ بنَاءَ المَسَاجِدِ عَلَی القُبُورِ…»(ابنتیمیه، ۱۴۱۸ق.، ج ۱: ۱۸). حال آنکه طبق آیه قرآن مسجد کهف برای یادبود جوانمردانی موحّد ساخته شد و مسجدالحرام کنار قبر هاجر و اسماعیل(ع) میباشد و مسجدالنّبی در جوار مرقد خاتم پیامبران(ص) است و علاوه بر آن، اکنون که خودشان ساختمان و مسجد کنار قبر پیامبر(ص) و دو قبر همجوار ایشان را هر روز توسعه میدهند، پس طبق نظر خود آنان، از جرگه مسلمین خارجاَند.
از جمله مکانهای مقدّس دیگر از زمانهای بسیار قدیم که محلّ عبادت هفتاد و پنج پیامبر بوده است، مسجد خیف میباشد. در دوران عثمانی، محراب و گنبدی بزرگ در محلّ نماز رسولالله(ص) ساختند، امّا در دوران بازسازی و توسعه دوران سعودی برداشته شد (ر.ک؛ قائدان، ۱۳۸۸: ۱۵۶). درب مسجد خیف فقط در ایّام تشریق، در موسم حجّ واجب باز است و بقیّه ایّام سال برای نماز و عبادت از آن استفاده نمیشود. از این نمونه مکانهای مقدّس در سراسر جهان و در همه ادیان، بسیار است و مجال یادآوری آنها نیست.
۳ـ زیارت در تاریخ اسلام
در اسلام، طبق سنّت پیامبر، زیارت قبور مرسوم بوده است و ایشان به زیارت قبر پدرشان رفتند. همچنین، در حجّهالوداع، قبر مادرشان را زیارت کردند. پیامبر(ص) و دخترشان فاطمه(س) به زیارت شهدای اُحُد میرفتند، چنانچه به سند قوی از امام صادق(ع) منقول است که حضرت فاطمه(س) هر صبح شنبه به زیارت قبور شهدا و حمزه(س) میآمدند و برای آنان طلب مرحمت و استغفار مینمودند (ر.ک؛ مجلسی، ۱۴۱۴ ق.، ج ۲: ۴۶۸). همچنین، گریه حضرت فاطمه(س) در رحلت پدر گرامیشان و سوگواری امیرالمؤمنین(ع) بر مدفن دخت رسول خدا(ص) و بالأخره، زیارت جابر از حائر مقدّس سیّدالشّهدا(ع) نمونه نخستین زیارتها و بهترین زائرین است (ر.ک؛ رکنی یزدی، ۱۳۶۲» 8ـ ۹).
زیارت در بین اهل سنّت نیز رواج دارد، چنانچه قبر شیخ معینالدّین چشتی، از بزرگان متصوّفه در شهر اجمیر هند، همهساله از شبه قارّه هند (هند، پاکستان و بنگلادش) زائرین زیادی را پذیرا میشود (ر.ک؛ رکنی یزدی، ۱۳۶۲: ۲۶).
۳ـ۱) زیارت در اسلام طبق روایات و آثار آن
پیامبر(ص) مسلمانان را به زیارت خود و خاندانشان و مؤمنین دعوت مینمود و این مطلب در احادیث بسیاری مورد تأکید ایشان قرار گرفته است؛ به عنوان نمونه چند مورد بیان میشود. پیامبر(ص) میفرماید: «وَ کُنْتُ نَهَیْتُکُمْ عَنْ زِیَارَه الْقُبُورِ أَلَا فَزُورُوهَا وَ لَا تَقُولُوا هُجْراً فَإِنَّهُ بَدَا لِی أَنْ یُرِقَ الْقَلْبَ» (نوری، ۱۴۰۸ ق.، ج ۲: ۳۶۴). پیامبر در این روایت میفرماید: ابتدا شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم (به سبب آنکه به زیارت مشرکان میرفتند که ممنوع است. اکنون که قبور مسلمانان و شهیدان درمقابل شماست،) زیارت کنید و یکی از اثرات زیارت را نیز در اینجا میگویند که ایجاد رقّت قلب است. در حدیث دیگر نیز اضافه میکنند که زیارت، دلها را نرم و دیدگان را اشکبار میسازد و آخرت را به خاطر میآورد و برای شما عبرت است. همچنین ایشان فرمودند: «مَنْ زَارَنِی أَوْ زَارَ أَحَداً مِنْ ذُرِّیَّتِی زُرْتُهُ یَوْمَ الْقِیامَه فَأَنْقَذْتُهُ مِنْ أَهْوَالِهَا» (حرّ عاملی، ۱۴۰۹ ق.، ج ۱۴: ۳۳۲).
از امیرالمؤمنین(ع) نیز نقل است: «أَتِمُّوا بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) حَجَّکُمْ إِذَا خَرَجْتُمْ إِلَی بَیْتِ اللَّهِ فَإِنَّ تَرْکَهُ جَفَاءٌ وَ بِذَلِکَ أُمِرْتُمْ وَ أَتِمُّوا بِالْقُبُورِ الَّتِی أَلْزَمَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ زِیَارَتَهَا وَ حَقَّهَا وَ اطْلُبُوا الرِّزْقَ عِنْدَه» (همان). در این حدیث، امام سفارش مینمایند که حجّتان را با زیارت رسول خدا تمام کنید و اگر کسی این کار را ترک کند، جفا کرده است و یا حتّی سفارش شده به طلب رزق و روزی نزد قبر ایشان، در حالیکه برخی این نوع درخواستها را مصداق شرک میدانند.
۴ـ هدف از زیارت
در زیارت باید خود را نزد زیارتشونده حاضر دید و همه هدف زیارت در این حضور است که اصطلاحاً میگویند: «الزِّیَارَه حُضُورُ الزَّائِرِ عِندَ المَزُورِ». در واقع، زیارتِ با معرفت، یعنی بریدن از آنچه مورد توجّه و علاقه بوده است و توجّه به آنچه قصد شده است (مزور).
«زیارت، اعلام وفاداری صادقانه مرید است به مراد. ابراز علاقه مطیع است به مطاع، و اعلام خودفراموشی جان بر کفِ مخلص است نسبت به جانان. زیارت عرضه خویشتن بر ترازو و ابزار سنجش است و ایستادن در برابر آینه و معیار کمال و نشانی کوی کمال به انسان تعالیطلب است که به کجا میتوان رسید» (جوادی آملی، ۱۳۸۱: ۱۷).
زیارت فرصتی است در بازشناسی پیمانها و تجدید و تحکیم آنها، انسان در پناه این میثاقها از لغزشها مصون و از خطرات در امان است (ر.ک؛ واعظ جوادی، ۱۳۹۱: ۱۰۶). در زیارت، مزور حقیقی پروردگار است، لیکن خداوند هر آنچه را دیدنی است، در وجود ائمّه(ع) به صورت بارز نمایان ساخته است؛ زیرا آنان مظهر کامل اسماء و صفات الهی و نشانه جمال و جلال الهی هستند و همه شئون آنان الهی است (ر.ک؛ همان: ۷۹ـ۸۰). از این روی، امام صادق(ع) در اهمیّت زیارت پیامبر(ص) میفرماید که زیارت آن حضرت همانند زیارت خداوند در عرش او میباشد: «مَنْ زَارَ رَسُولَ اللهِ(ص) کَانَ کَمَن زَارَ اللهَ فَوقَ عَرشِهِ» (طوسی، ۱۴۰۷ق.، ج ۶: ۴). گویا این زیارت در زمان حیات یا پس از آن تفاوتی نمیکند؛ چراکه پیامبر(ص) فرمودند: «مَنْ زَارَنِی فِی حَیَاتِی وَ بَعدَ مَوتِی کَانَ فِی جَوَارِی یَومَ القِیَامَه» (مازندرانی، ۱۴۲۹ق.، ج ۵: ۵۲۱).
دیدار در زیارت با سایر ملاقاتها تفاوتی دارد. در رؤیت، چشم میافتد، امّا حضور لازم نیست، ملاقات هم یعنی انسان قصد چیزی را بکند، امّا حضور لازم نیست. هر جا حضور باشد، شرافت است. در زیارت، هم میبیند و هم قصد میکند. هم شرافتی است که در رؤیت و ملاقات نیست. این شرافت، آثار همان حضور زائر نزد مزور است که انسان خودش را حاضر ببیند و نفس او متوجّه آنجا باشد. این معنا اگر درست فهمیده شود، معنای زیارت از راه دور هم تفهیم میشود. غیر این باشد، غفلت است. آن حضور نفس انسان است که شخص را زائر میکند، بهویژه زیارت اولیاء از باب وسعتی که دارند، غیر از زیارت سایرین است.
۵ـ فوائد و برکات زیارت
یکی از مهمترین ابعاد مثبت زیارت، نقش الگوگیری از بزرگان است، به گونهای که شخصیّت انبیاء، اولیاء و صالحان میتواند برای نسلهای پس از خود در جوامع مختلف الگو باشد و مردم با زیارت آنان (از نزدیک یا دور) با ویژگیهای ایشان بیشتر آشنا میشوند. امروزه یکی از راههای میانبر برای رسیدن به هدف، انتخاب الگوست. علاوه بر این، زیارت قبر شهید و کسانی که با فداکاری جان خویش را فدای مردم میهن خود کردهاند، گذشته از نقش الگوگیری، نوعی تکریم و پاسداری از آرمانهای آنان است.
اثر دیگر زیارت، آرامش روحی و معنوی است که انسانها در مکانهای مقدّس، بهویژه حرمهای ائمّه پیدا میکنند، معمولاً مردم با انبوهی از مشکلات زیارت میروند و سبکبار بازمیگردند. وقتی انسان مشکلات خود را برای فرد دیگری بیان میکند، همین گفتگو مقداری از بار مشکلات او میکاهد. بنابراین، وقتی فردی به زیارت امامی میرود و او را رازدار و شنونده مشکلات خویش میداند و به بیان آنها میپردازد و امید به بهبود اوضاع دارد، قطعاً باعث جذب تفکّرات مثبت، امید و شادابی و کسب آرامش میگردد.
از آثار دیگر آن، روح توحیدی است که انسان در زیارات پیدا میکند و به دنبال آن، یاد معاد تقویت میگردد، چنانکه پیامبر نیز فرمودند در سایه زیارت، رقّت قلب و یاد آخرت افزایش یافته، به طوری که کمّیّت و کیفیّت عبادات در زیارت و یا حتّی مدّتها پس از آن بهتر میشود و در یک نگاه کلّی، به نظر میرسد افراد اهل زیارت در توحید قویترند و در شرایع دین، مستحکمتر عمل میکنند؛ چراکه مقام معنوی معصوم را بالاتر از شهدا میدانند و طبق نصّ صریح قرآن، شهدا زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند: وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ: هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند (آلعمران/ ۱۶۹).
بر این اساس، حیات معنوی معصوم پس از رحلت از این دنیا ثابت میشود و در زیارت، انسان بیشتر متوجّه حیات امام خود میشود. زائران طبق آیه وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّه وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ: همان گونه شما را نیز امّت میانه اى قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید (البقره/ ۱۴۳) و حدیث امام صادق(ع) ذیل آن: «نَحْنُ الْأُمَّه الْوُسْطَی وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَجُهُ فِی أَرْضِه» (کلینی، ۱۴۰۷ق.، ج ۱: ۱۹۰) معتقدند که ائمّه(ع) از شاهدان اعمال هستند و از این رو، مراقبت بیشتری در اعمال خود مینمایند.
از جمله آثار زیارت، امامشناسی به عنوان مقدّمهای برای خداشناسی برتر، از طریق توصیف و تبیینهای متون برخی زیارات مانند زیارت جامعه و امینالله است (ر.ک؛ واعظ جوادی، ۱۳۹۱: ۹۹ـ ۱۰۰).
از اثرات بسیار مهمّ زیارت، مشمول شفاعت شدن است. از این رو، در ادامه، بخشی به مسئله شفاعت اختصاص یافته است. رسول خدا(ص) فرمودند: «مَنْ زَارَنِی حَیّاً وَ مَیِّتاً کُنْتُ لَهُ شَفِیعاً یَوْمَ الْقِیامَه» (مجلسی، ۱۴۰۳ق.: ۱۴۱). چنانچه در این حدیث آمده، پیامبر(ص) شفیع زائر خود در قیامت میباشد؛ چه او را در زمان حیات زیارت کرده باشد، چه پس از رحلت وی به زیارت وی رفته باشد.
۶ـ آفتها و آسیبهای زیارت
مطالب فوق نشان میدهد که انسانها همواره به دنبال هستند و فطرتاً خداجو هستند و در پی تعظیم شعائر او هستند. به همین دلیل، انسانهای صالح و موحّد را گرامی میداشتند (به منظور تولّی) و این کار اگر برای عبرت گرفتن نسلهای بعدی از آن الگوها باشد، کاری شایسته است، ولی اگر برای تفاخر و تکاثر باشد، بُعد منفی پیدا میکند و موجب مردهپرستی و نبود تحرّک و پویایی میگردد. این گونه افراد مورد مذمّت خداوند واقع گردیده، مصداق این آیه از قرآن میشوند: أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ* حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ: افزونطلبى (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (، از خدا غافل نموده) است، * تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید (و قبور مردگان خود را برشمردید و به آن افتخار کردید)! (التّکاثر/ ۱ـ۲).
همچنین اگر در بزرگداشت کسی افراط شود و او را در حدّ خالقِ مستقل بالا ببرند، دچار آفت شرک جلی و غلو میشوند و مورد لعن ائمّه(ع) قرار میگیرند، چنانچه در طول تاریخ، غالیان این مسیر را پیمودند و به انحراف کشیده شدند. برای پیشگیری از این آفت مهم، باید عبارات و آداب زیارت را از معصومین فراگرفت. بدین روی، در بخشهای بعدی به بررسی این مهم پرداخته میشود.
از دیگر آفتهای بزرگداشت و زیارت الگوها در ادیان، آلوده به شرک خفی شدن این عمل است. از این رو، همانند سایر اعمال عبادی که ممکن است همراه ریا۳ شود و مراقبت لازم دارد، در نحوه تعظیم شعائر و الگوها در زندگی نیز به منظور جلوگیری از این آسیب، باید عقلانی و مطابق شریعت عمل کرد تا زیارات خالص و به دور از شرک، با نیّت قربه إلیالله باشد.
۷ـ انواع زیارت
زیارت به لحاظ منبع صدور انواعی دارد که در ذیل بیان میگردد:
۷ـ۱) زیارت مأثور
زیارت مأثور از زبان معصوم ثنا میخواند که گاه مختصّ هر امامی است؛ مثل زیارت عاشورای معروفه که از امام باقر(ع) رسیده است و یا زیارات مخصوص أبا عبدالله در اوّل رجب، نیمه آن، عید فطر و قربان، نیمه شعبان، عرفه و نیز زیارت اربعین که همه از امام صادق(ع) رسیده است و زیارت ناحیه مقدّسه هم چنین است. زیارت مأثور برخی اوقات مفهوم عام و کلّی دارد و برای زیارت همه ائمّه خوانده میشود؛ مانند زیارت امینالله به نقل از امام سجّاد(ع) و زیارت جامعه کبیره از امام هادی(ع).
۷ـ۲) زیارت غیرمأثور
زیارت غیرمأثور از زبان زائر ثنا میخواند و از جانب معصوم نرسیده است. به نقل از محدّث قمی و علاّمه حلی، این گونه زیارتهای اختراعشده توصیه نشده است و استحبابی ندارد (ر.ک؛ واعظ جوادی، ۱۳۹۱: ۲۰۲ـ ۲۰۳). در بخشهای بعدی، به بررسی محتوایی زیارات مأثور پرداخته میشود که شامل مفاهیم توحید، نبوّت، امامت، جایگاه آن و … است؛ زیرا اگر آثار زیارت مدّ نظر است، باید آداب و شرایط آن را نیز از خزانن علم الهی، یعنی ائمّه(ع) فراگرفت.
۸ـ آداب زیارت
به دلیل مخالفت برخی فرقهها با زیارت، در این قسمت آداب آن بررسی میگردد تا مشخّص شود که آیا منافاتی با توحید در آنها یافت میشود یا خیر!
۸ـ۱) اذن دخول
اوّلین ادب زیارت را قرآن میآموزد، آنجا که در باب زیارت پیامبر(ص) میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ…: اى کسانى که ایمان آورده اید! در خانه هاى پیامبر داخل نشوید، مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، در حالىکه (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید، امّا هنگامى که دعوت شدید، داخل شوید و وقتى غذا خوردید، پراکنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید (الأحزاب/۵۳).
در این آیه، صراحتاً مسئله اذل دخول برای زیارت پیامبر در زمان حیات آن حضرت مطرح شده است و چنانکه ذکر شد، پس از رحلت نیز نزد پروردگار حیات دارند. پس برای زیارت ایشان، اذن دخول لازم است. از طرفی، همه ائمّه طبق روایتِ «کُلُّهُم مِن نُورٍ وَاحِدٍ» (کلینی، ۱۳۷۵، ج ۲: ۷۵۲ و مجلسی، ۱۴۰۴ق.، ج ۱: ۱۷۶)، از یک نور واحدند. از این رو، برای ورود به حرم سایر ائمّه نیز اجازه لازم است و جزء مستحبّات زیارت میباشد و در آداب زیارات مأثور نیز ابتدا، اذن دخول است.
۸ـ۲) غسل زیارت به همراه ادعیّه مخصوص آن
از جمله «اَللَّهُمَّ طَهِّرنِی، وَ طَهِّر لِی قَلبِی، وَاشرَح لِی صَدرِی، وَأجرِ عَلَی لِسَانِی مِدحَتَکَ، وَالثَّنَاءَ عَلَیکَ، فَإِنَّهُ لاَ قُوَّه إِلاَّ بِکَ، اَللَّهُمَّ اجعَلهُ لِی طَهُوراً وَ شِفَاءً» (ابنبابویه قمی، ۱۳۶۷، ج ۳: ۵۲۸؛ ابنقولویه، ۱۳۵۶: ۳۰۹).
۸ـ۳) گفتن شهادتین
به عنوان نمونه در آداب زیارت امام رضا(ع) آمده است: «بِسمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّه رَسُولِاللَّهِ صَلَّیاللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ، أَشهَدُ أَن لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، وَ أَشهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللَّهِ» (ابنبابویه، ۱۳۶۷، ج ۳: ۵۲۹ و ابنمشهدی، ۱۴۱۹ق.: ۶۴۸).
۸ـ۴) گفتن تکبیر، تهلیل، تسبیح، تحمید و تمجید
شاید چنانچه مجلسی اوّل گفته است، وجه تکبیرات پیش از زیارت جامعه کبیره این باشد که بیشتر طبعهای انسانها به غلو مایلاَند. بنابراین، با بزرگتر دانستن خداوند از عبارات امثال این زیارت، دچار غلو نشوند و از بزرگی حق ـ سبحانه و تعالیـ غافل نگردند (ر.ک؛ قمی، ۱۳۸۴: ۹۱۴).
پینوشتها
۱ـ سیّد غیاثالدّین، عبدالکریمبن احمد حلّی، فرزند سیّد احمدبن طاووس و برادرزاده سیّد علیّبن طاووس، صاحب إقبالالأعمال است.
۲ـ در جادّه بوئین زهرا واقع است.
۳ـ مطابق فرمایش امام صادق(ع): «کُلُّ رِئَاءٍ شِرْکٌ…» (کلینی، ۱۴۰۷ق.، ج ۲: ۲۹۳).
مراجع
قرآن کریم.
آذرنوش، آذرتاش. (۱۳۹۱). فرهنگ معاصر عربی فارسی. تهران: نشر نی.
ابن أبیزینب، محمّدبن ابراهیم. (۱۳۹۷ق.). الغیبه للنّعمانی. تصحیح علیاکبر غفّاری. چ ۱. تهران: نشر صدوق.
ابنبابویه قمی، محمّدبن علی. (۱۳۸۲). ثوابالأعمال و عقابالأعمال. ترجمه صادق حسنزاده. تهران: ارمغان طوبی.
ـــــــــــــــــــــــــــ . (۱۳۷۸ق.). عیون أخبار الرّضا(ع). تصحیح مهدی لاجوردی. تهران: نشر جهان.
ـــــــــــــــــــــــــــ . (۱۳۶۷). من لا یحضره الفقیه. ترجمه علیاکبر غفّاری و محمّدجواد غفّاری و صدر بلاغی. چ ۱.تهران: نشر صدوق.
ابنتیمیه الحرانی، أحمدبن عبدالحلیم. (۱۴۲۱ق.). المستدرک علی مجموع فتاوی شیخالإسلام. به کوشش محمّدبن عبدالرّحمن بن قاسم. بیجا: بینا.
ابنطاووس، عبدالکریمبن احمد. (بیتا). فرحهالغری فی تعیین قبر أمیرالمؤمنین علیّ بن أبیطالب(ع) فی النّجف. قم: منشورات الرّضی.
ابنفارس، أحمدبن فارس. (۱۴۰۴ق.). معجم مقاییساللّغه. تصحیح عبدالسّلام محمّد هارون. قم: مکتب الأعلام الإسلامی.
ابنقولویه، جعفربن محمّد. (۱۳۵۶). کاملالزّیارات. تصحیح عبدالحسین امینی. نجف اشرف: دار المرتضویّه.
ابنمنظور، محمّد بن مکرم. (۱۴۱۴ق.). لسانالعرب. چ ۳. بیروت: دار صادر.
ابوالمعالی، محمّدبن حسین العلوی. (۱۳۴۲). بیانالأدیان. تهران: چاپخانه سپهر.
بیآزار شیرازی، عبدالکریم. (۱۳۸۲). باستانشناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن. چ ۳. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
جلالی، غلامرضا. (۱۳۸۰). آشنایی با تاریخ ادیان ابراهیمی. چ ۱. بیجا: بینا.
جوادی آملی، عبدالله. (۱۳۸۱). ادب فنای مقرّبان. تحقیق محمّد صفایی. چ ۱. قم: مرکز نشر اسراء.
حرّ عاملی، محمّدبن حسن. (۱۴۰۹ق.). وسائل الشّیعه. قم: مؤسّسه آلالبیت(ع).
خوانساری، محمّدبن حسین. (۱۳۶۶). شرح آقا جمال خوانساری بر غُرَر الحِکَم و دُرَر الکلم. تصحیح جلالالدّین حسینی ارموی محدّث. تهران: دانشگاه تهران.
راغب اصفهانی، حسین بن محمّد. (۱۴۱۲ق.). المفردات فی غریب القرآن. چ ۱. دمشق ـ بیروت: دار العلم ـ الدار الشّامیه.
رکنی یزدی، محمّدمهدی. (۱۳۶۲). شوق دیدار. مشهد: دانشگاه مشهد ـ اداره امور فرهنگی آستان قدس.
سبحانی، جعفر. (بیتا). پاسداری از مرقد پیامبران و امامان. مشعر مرکز تحقیقات رایانهای قائمیّه اصفهان.
سجّادی، ابوالفضل و مهدی آشناور. (۱۳۸۹). «بررسی و نقد آرای وهّابیّت در انتساب عنوان شرک به شیعه از منظر قرآن کریم». پژوهشنامه علوم معارف قرآن کریم. ش ۷. صص ۱۵۳ـ۱۷۱.
السّعدی، عبدالرّحمن و همکاران. (۱۴۲۷ق.). پناهگاه توحید. ترجمه اسحاقبن عبدالله العوضی. چ ۲. ریاض: بینا.
شریفالرّضی، محمّدبن حسین. (۱۴۱۴ق.). نهجالبلاغه. تصحیح صالح صبحی. قم: هجرت.
شجاعی، محمّد. (۱۳۸۸). تجسّم اعمال و شفاعت. چ ۴. تهران: کانون اندیشه جوان.
طبرسی، فضلبن حسن. (۱۳۷۲). مجمعالبیان فی تفسیر القرآن. تهران: انتشارات ناصرخسرو.
طبری، محمّدبن جریر. (۱۳۷۵). تاریخ طبری یا تاریخالرّسل والملوک. چ ۵. ایرانشهر: انتشارات امامیّه (اساطیر).
طریحی، فخرالدّین. (۱۳۷۵). مجمعالبحرین. تحقیق سیّد احمد حسینی. چ ۳. تهران: کتابفروشی مرتضوی.
طوسی، محمّدبن الحسن. (۱۴۰۷ق.). تهذیبالأحکام. تصحیح حسن الموسوی خرسان. تهران: دار الکتب الإسلامیّه.
طیّب، سیّد عبدالحسین. (۱۳۷۸). أطیبالبیان فی تفسیر القرآن. چ ۲. تهران: انتشارات اسلام.
العثمین، محمّدبن صالح. (۱۴۳۲ق.). عقیده اهل سنّت و جماعت. ترجمه اسحاقبن عبدالله دبیری العوضی. چ ۸. ریاض: وزارت امور اسلامی، اوقاف، دعوت و ارشاد.
فراهیدی، خلیلبن احمد. (۱۴۱۰ق.). العین. چ ۲. قم: انتشارات هجرت.
فیض کاشانی، محمّدمحسن بن شاه مرتضی. (۱۴۰۶ق.). الوافی. اصفهان: نشر کتابخانه امام أمیرالمؤمنین علی(ع).
قائدان، اصغر. (۱۳۸۸). تاریخ و آثار اسلامی مکّه مکرّمه و مدینه منورّه. تهران: چ ۱۰. نشر مشعر.
قرشی، سیّد علیاکبر. (۱۳۷۱). قاموس قرآن. چ ۶. تهران: دار الکتب الإسلامیّه.
قرطبی، محمّدبن احمد. (۱۳۶۴). الجامع لأحکام القرآن. تهران: انتشارات ناصرخسرو.
قمی، عبّاس. (۱۳۸۴). کلّیّات مفاتیحالجنان. تصحیح و ترجمه محمّدحسین سجّاد. چ ۷. اصفهان: انتشارات مهر ثامنالأئمّه.
کلینی، محمّدبن یعقوب. (۱۴۰۷ق.). الکافی. تصحیح علیاکبر غفّاری و محمّد آخوندی. تهران: دار الکتب الإسلامیّه.
ـــــــــــــــــــــ . (۱۳۷۵). أصول الکافی. ترجمه محمّدباقر کمرهای. چ ۳. قم: انتشارات اسوه.
مازندرانی، محمّدهادی بن محمّدصالح. (۱۴۲۹ق.). شرح فروع الکافی. تصحیح محمّدجواد محمودی و محمّدحسین درایتی. قم: دار الحدیث للطّباعه والنّشر.
مجلسی، محمّدباقر. (۱۴۰۳ق.). بحارالأنوار، الجامعه لِدُرَرِ أخبارِ الأئِمَّه الأطهار. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
ــــــــــــــــــ . (۱۴۰۴ق.). مرآه العقول فی شرح أخبار آلالرّسول. تصحیح هاشم رسولی محلاّتی. چ ۲. تهران: دار الکتب الإسلامیّه.
مجلسی، محمّدتقی. (۱۴۱۴ق.). لوامع صاحبقرآنی (مشهور به شرح فقیه). قم: مؤسّسه اسماعیلیان.
مصطفوی، حسن. (۱۳۶۰). التّحقیق فی کلمات القرآن الکریم. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
مطهّری، مرتضی. (۱۳۷۷). مجموعه آثار. تهران: صدرا.
نوری، حسینبن محمّدتقی. (۱۴۰۸ق.). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل.قم: مؤسّسه آلالبیت(ع).
واعظ جوادی، مرتضی. (۱۳۹۱). فلسفه زیارت و آیین آن. چ ۷. قم: اسراء.
نویسندگان:
محسن صمدانیان
نازیلا عادل فر: دانشگاه اصفهان
فصلنامه سراج منیر شماره ۲۰
ادامه دارد…
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰