تاریخ انتشار : سه شنبه 27 مهر 1400 - 9:25
کد خبر : 138257

تعامل ظاهر و باطن در تکوین شخصیت و کاربست آن در تربیت فراگیران با رویکرد اسلامی

تعامل ظاهر و باطن در تکوین شخصیت و کاربست آن در تربیت فراگیران با رویکرد اسلامی

محمد نیرو دوره نوجوانی و جوانی از مهم‌ترین و حساس‌ترین دوره‌های شکل‌گیری شخصیت انسان به شمار می‌رود.   دوره نوجوانی و جوانی از مهم‌ترین و حساس‌ترین دوره‌های شکل‌گیری شخصیت انسان به شمار می‌رود، که شناخت عواملی که در تکوین آن نقشی اساسی دارد، از نیازهای مقدماتی ولی ضروری جوانان، اولیاء تربیت و مربیان پرورشی به

محمد نیرو

دوره نوجوانی و جوانی از مهم‌ترین و حساس‌ترین دوره‌های شکل‌گیری شخصیت انسان به شمار می‌رود.

 

دوره نوجوانی و جوانی از مهم‌ترین و حساس‌ترین دوره‌های شکل‌گیری شخصیت انسان به شمار می‌رود، که شناخت عواملی که در تکوین آن نقشی اساسی دارد، از نیازهای مقدماتی ولی ضروری جوانان، اولیاء تربیت و مربیان پرورشی به شمار می‌رود (محمدی، ۱۳۷۹). پرواضح است که شکل‌گیری ساختار شخصیت آدمی از نخستین روزهای زندگی و حتی پیش از آن آغاز می‌شود، و این امر تا آخرین لحظات حیات ادامه می‌یابد. اما در سال‌های نخستین زندگی به ویژه، دوره نوجوانی و جوانی، علاوه بر ویژگی‌های روحی و جسمی این دوره، گام نهادن در جامعه و قرار گرفتن در روابط و مناسبات اجتماعی نیز به صورتی بسیار شاخص در ساختار روحی و شخصیتی و منش

در دوره نوجوانی و جوانی، علاوه بر ویژگی‌های روحی و جسمی این دوره، گام نهادن در جامعه و قرار گرفتن در روابط و مناسبات اجتماعی در ساختار روحی و شخصیتی و منش انسانی فرد تاثیر می‌گذارد.

 

انسانی فرد تاثیر می‌گذارد (مرتضوی، ۱۳۸۷). آنچه در این نوشته به گونه‌ای موجز و کوتاه آمده، نگاهی است گذرا به پاره‌ای از موضوعات و محورهای عمده در شکل‌‌گیری شخصیت فراگیر، که می‌تواند پیش زمینه‌ای برای مباحث تفصیلی در این‌باره باشد. دستمایه محورهای مورد توجه دراین پژوهش، آیات و روایاتی است که ما را در پرداختن به مباحث مورد نظر از منظر دین و با خاستگاهی اسلامی نشان می‌دهد؛ و این امر، فارغ از مباحثی است که امروزه در دانش روانشناسی شخصیت، به معنای اخص آن مطرح است.

 

ظاهر و باطن:

منظور از ظاهر، همه امور مشهودی است که از انسان سر می‌زند و مظهر آن بدن است و مراد از باطن، شئونی است که قابل مشاهده نیست همچون فکر و نیّت. بر اساس آموزه‌های دینی، می‌توان گفت که ظاهر و باطن آدمی در تأثیر و تأثر مدوام و متقابل هستند.

بر اساس آموزه‌های دینی، می‌توان گفت که ظاهر و باطن آدمی در تأثیر و تأثر مدوام و متقابل هستند.

 

تأثیر ظاهر بر باطن بیانگر این مطلب است که هرگاه نقشی بر ظاهر انسان نمودار شود رنگ و بوی خود را در باطن می‌افکند؛ اگرچه این نقش، با تکلّف و تصنّع همراه باشد (مثلاً تباکی (نقش گریستن را بازی کردن)، باعث می‌شود فرد به حالت گریه برسد). حضرت علی علیه السلام در این‌باره می فرماید: اگر بردبار نیستی خود را بردبار جلوه ده‌، چه اندک پیش می‌آید که کسی خود را شبیه به گروهی سازد و جزو آنان نشود. نقش‌زنی ظاهر بر باطن، اختصاص به ظواهر پسندیده ندارد، هرگاه رفتار یا گفتاری

هرگاه نقشی بر ظاهر انسان نمودار شود رنگ و بوی خود را در باطن می‌افکند؛ اگرچه این نقش، با تکلّف و تصنّع همراه باشد.

 

مذموم نیز بر جوارح آدمی نمودار شود، آهنگی باطنی خواهد انگیخت. از این رو لقمان به فرزندش توصیه کرد که «به هنگام راه رفتن، با تفرعن بر زمین گام مزن.» تفرعن، نقش است، اما حاصل آن فرعونی شدن دل است.

 

این بدان معنی نیست که باطن، یکسره منفعل باشد، بلکه آن نیز در کار نقش‌آفرینی در ظاهر است. بر این اساس باید بگوییم که از لحاظی، «نفاق» ممکن نیست، زیرا آنچه در عمق است به نحوی خود را به موج می‌آورد. اگرچه منافق، به زبان چیزی می‌گوید که آن را در دل ندارد اما چنین نیست که زبان او پوششی بی‌خلل بر دلش باشد، نگاهی باریک می‌خواهد تا دل منافق را از خلال «لحن قول» و «پریشانی فعل» او ببیند و امام علی(ع) در «خطبه منافقین»، این‌گونه باریک نگریستن را آموخته است. پس اگر تغییری در باطن آدمی رخ دهد، بر ظاهر نمودار خواهد شد و اگر ظاهر به خود تغییر نپذیرد باید تأویل آن را در باطن جست.

اگر تغییری در باطن آدمی رخ دهد، بر ظاهر نمودار خواهد شد و اگر ظاهر به خود تغییر نپذیرد باید تأویل آن را در باطن جست.

 

ظهور تدریجی شخصیت

اعمال و رفتارها (ظاهر) و افکار و نیّت‌ها (باطن) در تأثیر و تأثّر (پیوسته و مستمر) خود، حاصلی به بار می‌آورند که به تدریج در اعماق درون نشست می‌کند و رفته رفته با رسوب بیشتر، سخت و دیرپا می‌شود و بدین‌گونه، لایه‌ای زیرین در ضمیر انسان پدیدار می‌شود که قرآن آن را «شاکله»، علمای اخلاق «ملکه» و روان‌شناسان آن را «منش» ‍Character یا «شخصیت»  Personality می‌نامند (باقری، ۱۳۸۸). تعریف دقیقی از شخصیت که مورد اتفاق همه باشد وجود ندارد. برخی از روان شناسان شخصیت را الگوهای معینی از رفتار و شیوه‌های تفکر‌ دانسته‌اند که نحوه سازگاری شخص با محیط را تبیین می‌کند (اتیکسون، ۱۳۸۵). در جامعه شناسی، شخصیت، سازمان پویایی از عوامل مؤثر در یک فرد است که موجبات سازگاری منحصر به فرد او را با محیط پیرامون فراهم می‌سازد (کریمی، ۱۳۸۱).مشابه این تعریف در روان شناسی اجتماعی نیز آمده است: «شخصیت سازمان

شخصیت اشاره به یک واقعیت دارد؛ و آن ساختار فعلیت یافته آدمی است که رفتار او را شکل می‌دهد‌.

 

پویایی از منظومه‌های روانی است که سازگاری بی‌همتای فرد با محیطش را موجب می‌شود‌.» (ستوده، ۱۳۸۸). همانگونه که از تعریف‌های مذکور فهمیده می‌شود؛ شخصیت اشاره به یک واقعیت دارد؛ و آن ساختار فعلیت یافته آدمی است که رفتار او را شکل می‌دهد‌. شاید آیه شریفه «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِه» که بیانگر عملکرد هرکس بر اساس ساختار شخصیتی اوست؛ به همین نکته اشاره داشته باشد. نکته قابل توجه آن‌ است که «شاکله» در عین حال که شکل است، مشکّل نیز هست. یعنی به ظاهر و لایه رویین باطن، شکل می‌دهد و به عبارت دیگر، رفتار، ادراک و احساس آدمی را قالب می‌زند و آنها را به سبک و سیاق خود می‌آفریند.

 

کاربست‌های تربیتی تأثیر متقابل ظاهر و باطن

بر اساس ویژگی «تأثیر ظاهر بر باطن»، یکی از اصول و قواعد عامّه‌ای که باید در تربیت آدمی به کار بست، «ظاهرسازی» است.

 

بر اساس ویژگی «تأثیر ظاهر بر باطن»، یکی از اصول و قواعد عامّه‌ای که باید در تربیت آدمی به کار بست، «ظاهرسازی» است. ظاهرسازی، هنگامی مذموم است که متوجه به مردم و مایه خودنمایی باشد، اما در غیر این‌صورت، ظاهرسازی، متوجه درون و مایه تحوّل باطن خواهد بود. اساساً از لحاظ تقدّم و تأخّر در طول زندگی آدمی، ابتدا ظاهرسازی مورد توجه قرار می‌گیرد و والدین، ظواهر کودک را به گونه‌ای مطلوب تدبیر می‌کنند که این امر در نهایت، به تشکّل باطن منجر می‌شود. طبق این اصل، هرگاه بخواهیم تغییر و تحوّلی در باطن کسی پدید آوریم، باید در ظاهر او به دستکاری بپردازیم یا امکان این کار را برای خود وی فراهم آوریم. به عبارت دیگر، اگر نگاه کردن، سخن گفتن، سکوت کردن، گوش کردن، راه رفتن، نشستن، غذا خوردن و . . . به گونه‌ای مطلوب تنظیم شوند، احساسات، افکار و تصمیم‌گیری‌های معیّن و مطلوبی را در درون خواهند انگیخت.

 

بر طبق ویژگی «تأثیر باطن بر ظاهر» هرگاه رفتاری مطلوب از کسی پدیدار نشد، می‌توان آن را ناشی از وضعیتی درونی دانست. بر این اساس یکی از اصول تربیت باید ناظر به ایجاد تحوّل باطن باشد. گاه ما در کوشش‌های تربیتی خود، گرفتار نوعی ظاهربینی می‌شویم، به نحوی که سعی خود را یکسره مصروف دفع ظواهر ناپسند در فرد می‌کنیم. اصل «تحوّل باطن» بیانگر آن است که در تربیت باید به فکر تحوّل درونی بود. به نظر می‌رسد که این اصل در برابر اصل پیشین قرار گرفته و با آن متعارض است، اما حقیقت آن است که این دو،

. هم ظاهر و هم باطن هر دو باید در کار باشند، نه تغییر ظاهر و نه تحوّل باطن، هیچ‌یک به تنهایی راه به جایی نخواهند برد. این دو با همند که کارسازند.

 

بیش از آنکه با هم ناسازگار باشند، مکمّل همند و چون دو دامنه یک کوهند که ظاهراً از هم فاصله دارند، اما در نقطه نهایی به هم می‌رسند. هم ظاهر و هم باطن هر دو باید در کار باشند، نه تغییر ظاهر و نه تحوّل باطن، هیچ‌یک به تنهایی راه به جایی نخواهند برد. این دو با همند که کارسازند، پس هر دو را باید از آلودگی شست:

برای فراهم آوردن تأثیر و تأثّر متقابل و مستمر ظاهر و باطن باید طریقی را پیش گرفت که آن را «مداومت و محافظت بر عمل» می‌نامیم.

برای فراهم آوردن تأثیر و تأثّر متقابل و مستمر ظاهر و باطن باید طریقی را پیش گرفت که آن را «مداومت و محافظت بر عمل» می‌نامیم.

 

نتیجه‌گیری

 از آنجا که در جریان تربیت، در پی آنیم که شخصیتی مطلوب در درون فرد پدیدار و پایدار شود، بنابراین نیازمند فراهم‌ آوردن تأثیر و تأثّر متقابل و مستمر ظاهر و باطن هستیم. برای این مقصود باید طریقی را پیش گرفت که آن را «مداومت و محافظت بر عمل» می‌نامیم. مداومت، ناظر به کمیّت و محافظت، ناظر به کیفیّت عمل است. مداومت بر عمل، استمرار آن را نشان می‌دهد و محافظت بر عمل، مراقبت و مراعات شرایط و ضوابط آن را گوشزد می‌کند (شرایط و ضوابط عمل، اعمّ از ظاهری و باطنی). مداومت و محافظت، در کنار هم، تأمین کننده تأثیر و تأثّر مستمرّ ظاهر و باطن است، زیرا مداومت بر عمل، اعضاء و جوارح بدن (یعنی ظاهر) را پیوسته به کار می‌دارد و مراقبت، هشیاری و توجه (یعنی جنبه باطن) را نسبت به ضوابط ظاهری و هم باطنی فراهم می‌آورد.

مداومت و محافظت، در کنار هم، تأمین کننده تأثیر و تأثّر مستمرّ ظاهر و باطن است.

 

همراهی مداومت و محافظت، ضروری است، زیرا مداومت بدون محافظت، سازنده عادات سطحی و خشک است و محافظت بدون مداومت، اصلاً سازنده نیست، چه، «حالی» است که هر چند بسیار متعالی باشد، زایل خواهد شد. در قرآن، به هنگام بحث از نوسان‌پذیری انسان (که در مواجهه با ناگواری، نالان و درمانده و در مواجهه با گوارایی، خودخواه و انحصارگر می‌شود) گروهی مستثنی شده‌اند و آنان نمازگزاران هستند، اما کدام نمازگزاران: «. . . اِلاّ المُصَلّینَ الّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِم دائِموُنَ . . .و الّذینَ هُم عَلی صَلاتِهِم یحافِظونَ» «. . . (انسان‌ها در نوسانند) مگر نمازگزارانی که بر نماز خود مداومت می‌ورزند . . . و آنان که بر نماز خود محافظت دارند.». ارتباط با خدا از طریق نماز، هنگامی انسان را استوار می‌کند که دو خصیصه مذکور را دارا باشد؛ در غیر این‌صورت اگر بدون مداومت باشد؛ «کفر» در پی دارد و اگر بدون محافظت باشد «ویل» به دنبال می‌آورد. مورد نماز از باب نمونه آورده شده، اما مداومت و محافظت، اصلی‌ اصیل است که در همه شئون تربیتی باید مورد توجه باشد. مربیان در مراکز تربیتی و به ویژه مدارس، با در

مربیان در مراکز تربیتی و به ویژه مدارس، با در نظر داشتن تأثیر مدام ظاهر و باطن بر یکدیگر و تکوین شخصیت فراگیران در پی آن، لازم است به حُسن و تداوم عمل خود توجه کنند و نه کثرت آن.

 

نظر داشتن تأثیر مدام ظاهر و باطن بر یکدیگر و تکوین شخصیت فراگیران در پی آن، لازم است به حُسن و تداوم عمل خود توجه کنند و نه کثرت آن. لذا امام صادق(ع)در تفسیر آیه «لِیَبْلُوَکُمْ أیُّکُمْ أحْسَنُ عَملاً» می‌فرماید: «منظور این نیست که چه کسی بیشتر عمل می‌کند، بلکه مراد آن است که چه کسی بهتر عمل می‌کند». و نیز با همین رویکرد است که عملِ اندکِ مداوم، به مثابه بهترین اعمال ارزش‌گذاری می‌شود.

منابع:

قرآن کریم.

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، تهران: نشر حبل المتین.

الحیاه، محمد رضا حکیمی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

اتیکسون، ریتال و دیگران (۱۳۸۵)، زمینه روان شناسی، ترجمه براهنی و دیگران، تهران: انتشارات رشد.

باقری، خسرو (۱۳۸۸). نگاهی دوباره به تربیت اسلامی: کاوشی برای تدوین چارچوب نظری تربیت اسلامی ، تهران: انتشارات مدرسه.

ستوده، هدایت الله (۱۳۸۸). روان شناسی اجتماعی، تهران: انتشارات آوای نور.

کریمی، محمد (۱۳۸۱). فطرت و شخصیت، فصل‌نامه رواق اندیشه، شماره ۱۴٫

محمدی، محمدرضا (۱۳۷۹). جنبه های مهم شخصیت نوجوان، فصل نامه معرفت، شماره ۳۸٫

مرتضوی، سید ضیاء (۱۳۸۷). درآمدی بر شکل گیری شخصیت جوان، قم: نشر بوستان کتاب قم

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد