هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین پزشک شود/هوش مصنوعی از منظر هایدگر
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار مهر، وبینار کشوری «نقد و تحلیل هوشمصنوعی از منظر فلسفۀ پزشکی» به همت معاونت آموزشی وزارت بهداشت، پژوهشکده مطالعات فلسفی و تاریخ علمِ پژوهشگاه علوم انسانی و موزۀ ملی تاریخ علوم پزشکی با حضور متخصصان حوزه فلسفه پزشکی احمدرضا
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار مهر، وبینار کشوری «نقد و تحلیل هوشمصنوعی از منظر فلسفۀ پزشکی» به همت معاونت آموزشی وزارت بهداشت، پژوهشکده مطالعات فلسفی و تاریخ علمِ پژوهشگاه علوم انسانی و موزۀ ملی تاریخ علوم پزشکی با حضور متخصصان حوزه فلسفه پزشکی احمدرضا همتیمقدم، حمیدرضا نمازی و علیرضا منجمی برگزار شد و سخنرانان در این برنامه به نقد و تحلیل هوشمصنوعی در پزشکی پرداختند.
در ابتدای این وبینار علیرضا منجمی، دبیر علمی وبینار، نکاتی را برشمرد و تحلیلهای فلسفی از هوشمصنوعی در پزشکی را در سه محور دستهبندی کرد. وی گفت: محور اول آن دسته از تأملات فلسفی است که از چارچوبهای فلسفۀ ذهن بهره و بیشتر در اردوگاه فلسفۀ تحلیلی جای میگیرند و در این وبینار آرا کاظم صادقزاده یکی از فیلسوفپزشکان به نام جهان، تقریر و نقد میشود.
این عضو هیئتعلمی گروه فلسفۀ علم و فناوری پژوهشگاه علوم انسانی افزود، محور دوم رهیافتهای فلسفۀ تکنولوژی و تأمل در پیامدهای تکنولوژی هوشمصنوعی در پزشکی است که بیشتر متأثر از فلسفۀ قارهای است و در این بخش آراء هایدگر، برگمان و دریفوس در هوشمصنوعی در پزشکی صورتبندی میشود. محور سوم جنبههای حقوقی-اخلاقی هوشمصنوعی در پزشکی است که از منظر فلسفۀ حقوق و فلسفۀ اخلاق مورد مداقۀ قرار گرفت. تأملات فلسفی در باب هوشمصنوعی پزشکی بیشتر معطوف به حوزۀ طبابت (clinical practice) و این پرسش کلیدی بوده است که آیا میتوان هوشمصنوعی را جایگزین پزشک کرد؟ به نظر میرسد نقش هوشمصنوعی در سایر حوزههای مهم پزشکی همچون پژوهشهای زیستپزشکی، مطالعات اپیدمیولوژیک و کارآزماییهای بالینی باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
احمدرضا همتیمقدم دیگر سخنران این مراسم بود که به بررسی و نقد آراء کاظم صادقزاده با عنوان «هوشمصنوعی در پزشکی؟» پرداخت. وی هدف خود در این سخنرانی را گزارشی از آراء صادقزاده و بررسی انتقادی آن برشمرد و گفت: سؤال اصلی صادقزاده این است که وضعیت هوشمصنوعی در آینده پزشکی چگونه است و آیا آثار منفی یا مثبت به همراه دارد یا نه. او ابتدا میان هوش انسانی و هوشمصنوعی تمایز قائل میشود و خصوصیات هر یک را توضیح میدهد و سپس هدف و حیطه هوشمصنوعی را واکاوی میکند و در نهایت نشان میدهد که تحقق هوشمصنوعی در پزشکی ممکن است کما اینکه تا کنون ابعادی از آن محقق شده است. این عضو هیئتعلمی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد با مرور آرا جان سرل و دریفوس دراینباره نشان داد که صادقزاده در برخی موارد دچار خلط و کژتابیهایی در مسیر استدلالهای خود شده است.
سپس علیرضا منجمی به نقد و تحلیل هوشمصنوعی پزشکی از منظر فلسفۀ تکنولوژی پرداخت و از منظر هایدگر به هوشمصنوعی پزشکی پرداخت و توضیح داد: در نگاه هایدگر هوشمصنوعی پزشکی ابزاری در دست ما نیست بلکه این تکنولوژی نسبتی با وجود آدمی و جهان برقرار میسازد که هایدگر به آن گشتل (داربست یا استخوانبندی) میگوید و در آن طبیعت انسانی بهعنوان منبعی لایزال انرژی قابل استخراج ذخیره به نظم درمیآید.
منجمی ادامه داد: من با برگمان همدلم که نگاه هایدگر ستایش تکنولوژی پیشامدرن است و بهنوعی نوستالژی، نفرت از تکنولوژی مدرن و بیعملی میانجامد. از سوی دیگر، رویکرد هایدگر به تکنولوژی، فردی و بیتوجه به عوامل اجتماعی است، از این رو برگمان با پیشنهاد دو مفهوم اشیاء کانونی (focal thing) و فعالیتهای کانونی (focal practice) تلاش میکند این نقیصه را مرتفع کند. اشیاء کانونی حضوری گردآورنده دارند: هم ذهن و بدن ما را به هم پیوند میدهند و هم ما را در قالب انجام یک عمل (practice) با دیگران گرد هم میآورند. خطر ورود هوشمصنوعی به پزشکی، مضمحل کردن طبابت بهمثابه یک فعالیت کانونی است که در آن پزشک و بیمار در ارتباطی پیوسته و دوسویه در پی حل مشکل بیمار و کاهش درد و رنج او هستند. ازاینرو هوشمصنوعی در پزشکی قابلیت دارد بحران انسانزدایی پزشکی مدرن را عمیقتر میکند.
رئیس پژوهشکده مطالعات فلسفی و تاریخ علم در پایان گفت: دریفوس، با خوانش هایدگری نشان میدهد که علیالاصول هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین پزشک شود چرا که نه دانش مورد نیاز طبابت از جنس چگونه انجام دادن چیزی است (know-how) و نه از جنس دانش گزارهای و جهانشمول و هم هوشمصنوعی پزشکی فاقد بدن، تاریخ و فرآیند اجتماعپذیری است.
در ادامه وبینار، حمیدرضا نمازی عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، با طرح پرسشهایی از منظر فلسفه اخلاق و فلسفه حقوق به چالش در جبرانگاری هوشمصنوعی پرداخت.
وی با اشاره به مقاله پلوگ و هلم، رویکرد آن ها را مبنی بر «حق نپذیرفتن هوشمصنوعی توسط بیماران» را تحلیل و نقد کرد و گفت: اینکه بیماران آیا طبق اصل احترام به اتونومی، محقاند که طرح درمانی و تشخیصی برآمده از هوشمصنوعی را بهکلی رد کنند. امری پر مناقشه در اخلاق پزشکی است. ضرر رساندن به سایر بیماران، تأخیر در درمان و مخدوش کردن اتونومی پزشک و بار کردن هزینههای اضافی بر سیستم بهداشتی درمانی، دلایل آیندهنگرانهای ست که امکان رد هوشمصنوعی توسط بیماران را به چالش میکشد. از سویی دیگر مباحثی همچون ترجیحات غیرپزشکی بیمار و نقش بیبدیل طبیب در شناسایی آن ها دلیلی است علیه ذوقزدگی و پذیرش تام هوشمصنوعی. لحاظ ترجیحات غیرپزشکی در سیستم هوشمصنوعی، محرمانگی و حریم خصوصی را هدف میگیرد و از سویی دیگر، بهجز شرحهشرحه کردن حریم خصوصی، امکان تصمیمسازی بالینی وجود نخواهد داشت.
نمازی با اشاره به اینکه با نضج هوشمصنوعی، اتونومی پزشک و اتونومی بیمار هر دو طفیلی خواهند شد، استدلالهای موافقان حق رد هوشمصنوعی را نیز بررسی کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران با اشاره به پارادوکس موراوک، تأکید کرد: هوشمصنوعی به همان اندازه که از پیچیدگیهای ریاضی (کارهایی که برای انسان سخت است)، سربلند بیرون میآید، در مواجهه با امور سادهای همچون درک و فهم و معنایابی (کارهایی که انسان حتی در آن ها گاه درنگ هم نمیکند)، ناتوانی نشان میدهد. بسیاری از مؤلفههای طبابت، در دسته دوم قرار میگیرند. در پایان، با بررسی گایدلاینها و راهنماهای اخلاقی و حقوقی، بحث شد که هنوز اتحادیه اروپا، هوشمصنوعی را بهمثابه شخصیت حقوقی و مسئول به رسمیت نمیشناسد و ازاینرو نوعی ابهام اخلاقی به چشم میخورد. از سوی دیگر گایدلاینهای اخلاقی در باب هوشمصنوعی، بیشترشان ترویجی و آگاهیرسانی دارند و در حل تعارضات و دوراهههای اخلاقی ناتواناند. شاید راهنماهای اخلاقی را بتوان صرفاً در نقش مشاورینی دید که کلی سخن میگویند و از حل مسئله ناتواناند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰