تاریخ انتشار : سه شنبه 21 شهریور 1396 - 8:27
کد خبر : 12127

برچسب سیاه بختی بر تن دختران پرورشگاهی!

برچسب سیاه بختی بر تن دختران پرورشگاهی!

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آرمان زنان؛ مراکز نگهداری قرار بوده پناهگاهی باشد برای کودکانی که خانواده آن‌ها را نپذیرفته یا به پای خود از آزار نزدیکان گریخته‌اند تا در فضایی امن بزرگ شوند اما بزرگ شدن پایان تلخی

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آرمان زنان؛ مراکز نگهداری قرار بوده پناهگاهی باشد برای کودکانی که خانواده آن‌ها را نپذیرفته یا به پای خود از آزار نزدیکان گریخته‌اند تا در فضایی امن بزرگ شوند اما بزرگ شدن پایان تلخی زندگی همه آنها نیست.

خبرگزاری مهر آورده است: دختر ۳۰ ساله‌ای است که همچون آتنا و بنیتا در دم یا طی چند ساعت تشنگی و گرسنگی به آغوش مرگ نرفته است. او چند سالی است که در یکی از مراکز نگهداری از معلولان عقب مانده ذهنی زندگی می‌کند. او در یک خانواده بدسرپرست و آسیب‌دیده به دنیا آمده و بزرگ شده‌است؛ اما زندگی در این مرکز که چند سال متوالی به عنوان بهترین مرکز بهزیستی معرفی شده هم نتوانسته آرامش و دوری از آزار و اذیت را برای او فراهم کند.

یکی از مددکاران این مرکز که نخواسته نامش فاش شود در گفتگو با خبرنگار مهر از آزار و اذیت جنسی یکی از نیروهای تاسیساتی این مرکز به این دختر آن هم به دفعات متعدد پرده برداشته است اما به گفته این مددکار، پس از احراز این موضوع برای مدیر مرکز، هیچ اقدامی برای دفاع از این دختر انجام نشده و حتی قرار است برای حل و فصل ماجرا او به مرکز دیگری منتقل شود.

* وصله هایی که به بهزیستی نمی چسبد

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از مهر، اگر چه سازمان بهزیستی با جدیت تمام انواع مراقبت‌های لازم را در دستور کار دارد؛ اما متأسفانه اخبار مشابهی از مراکز دیگر هم به گوش می‌رسد.

این موضوع نباید اذعان این باشد که سازمان بهزیستی و پرستاران و نیروهای این بخش کم کاری یا بی توجهی می کنند که اگر این گونه باشد باید برای سال هایی که بهزیستی متولی کودکان معلول عقب مانده ذهنی و جسمی است پرونده ای قطور درست کرد؛ اما این وصله های ناجور به تن بهزیستی نمی چسبد چرا که اهداف این سازمان مردمی در اصلاح جامعه و بهبود نابهنجاری ها و کمک به معلولان و زنان سرپرست خانوار است که این گونه نبود باید فاتحه این سازمان عریض و طویل که بخش های بسیار گسترده ای دارد را خواند.

* خانه بخت دختران پرورشگاهی سفید نیست

آزار و اذیت داخل مرکز پایان تلخی‌های زندگی دختران پرورشگاهی نیست؛ م. که اکنون چند سال است از مرکز بیرون آمده می‌گوید: وقتی از مرکز بیرون آمدیم، برای چند نفرمان خانه گرفتند تا بعد که ازدواج کردیم به خانه و زندگی خودمان برویم. مدتها گذشت و سرانجام مجبور شدیم باور کنیم که کسی با شرایط ما با ما ازدواج نمی‌کند. هر پنج نفری که با هم بودیم روابط دوستانه‌ای داشتیم، ‌اما موفق به ازدواج نشدیم.

ادعای م. در فعالیت‌های پژوهشی هم تأیید شده است. در یک پژوهش سه ساله روی دخترانی که از مراکز پرورشگاهی بیرون آمده‌اند مشخص شد بیشتر دخترانی که در پرورشگاه بزرگ شده بودند و بعد ازدواج کرده بودند ازدواجشان به طلاق منتهی شد و آن‌ها که بچه‌دار شده بودند شرایطشان سخت‌تر هم می‌شد. در بخشی از گفتگوهای نقل شده در این پژوهش آمده که یکی از دلایل نگاه منفی این دختران به مردان بوده است: اغلب دختران با توجه به آنکه از مراکز بیرون نمی‌آمدند با مردی مراوده نداشتند. مرد را موجود بی‌رحمی مثل پدرشان که آن‌ها را رها کرده می‌دیدند و اگر هم او را به یاد نداشتند تنها مردی که می‌دیدند پیرمرد بداخلاق و زمختی بود که باغچه‌ها را آب می‌داد. به همین دلیل از مردان بیزار بودند و بعد از ازدواج هم روش برخورد با شوهر را نمی‌دانستند.

باز هم نمی توان در این موضوعات بهزیستی را مقصر دانست. به زعم اینکه دختران پرورشگاهی ازدواج کنند و سیاه بخت شوند آیا بهزیستی مسبب این گونه بدبختی هاست با توجه به اینکه دولت اعتبارات و بودجه ای را به بهزیستی می دهد تا در قبال نگهداری پرورشگاهیان خدمت رسانی به آنها کند و آیا این دستمزد همه تلاش بهزیستی است.

گزارشگر مهر اگر به این موضوعات توجه داشته باشد که رسیدگی به بچه های پرورشگاهی تنها بخشی از فعالیت بهزیستی است هیچ گاه به آنها اینگونه سخره نمی گیرد؛ ما منکر این موضوع نیستیم که بهزیستی از اجرای درست و صحیح این فعالیت شانه خالی کند و به نحو احسن انجام ندهد؛ اما باید فعالیت های دیگر این بخش را هم مد نظر قرار داد.

مدیرکل پیشین اداره کودکان بی سرپرست در این باره به مهر می‌گوید: کسانی که در این مراکز زندگی می‌کنند به دلایل مختلف شرایط متفاوتی داشته‌اند. یکی یک سال اینجا بوده و دیگری ۲۰ سال. از سوی دیگر مربی‌ها ۲۴ ساعته عوض می‌شوند و هرکدام ویژگی خودشان را دارند و این تفاوت ویژگی های این افراد هم روی این بچه ها اثر می گذارد.

عشقی تاکید می‌کند: بعضی از بچه ها قبل از اینکه وارد بهزیستی شوند توسط مادر پدر و بستگان شکنجه شده‌اند یا حداقل تربیت خوبی نشده اند. وقتی ۱۵ نفر با شرایط بسیار متفاوت و ویژگی های آسیب پذیری کنار همدیگر زندگی می کنند خواه ناخواه روی هم اثرهای منفی می گذراند همچنان که اثر مثبت هم می گذارند.

وی درباره شریط ازدواج آن‌ها نیز توضیح می‌دهد: الان یکی از چالش های بزرگ جامعه ما چیست؟ متاسفانه ازدواج بسیار پایین است تعداد بسیار زیادی دختر داریم که سن ازدواج را پشت سر گذاشته اند عدد میلیونی است و به ۳۰ سال رسیده‌اند و هنوز با خانواده زندگی می کنند. وقتی دختری می‌خواهد ازدواج کند خانواده‌ای وجود دارد که از نظر اقتصادی، آموزش آداب اجتماعی و از دیگر ابعاد به عنوان حامی دختر خودش را نشان می دهد. اما در مراکز، این چگونه اتفاق می افتد؟ البته مدیران مرکز و مددکاران اجتماعی مداخله می‌کنند و قواعد و اصول را یادآوری می کنند ولی یادمان باشد هیچ روان شناس و کارکرد دیگر اداری نقش مادر را نمی تواند اجرا کند.

وی ادامه می‌دهد: سرانجام آنکه پس از ازدواج هم اغلب دختران در برهه‌های مختلف از مشاوره و حمایت مادر و خانواده خود برخوردارند. با همه این‌ها تعداد طلاق هایمان فوق العاده زیاد است. آمار رسمی بالای ۲۵ درصد است و بسیاری از جدایی ها در دو سه سال اول رخ می‌دهد. پس اول باید واقعیت های موجود در جامعه را ببینیم بعد حق داریم از خانه کودکان و نوجوانان و کسی که در آنجا زندگی می کند چه میزان انتظار داشته باشیم که بتوانند زندگی خوب و پایداری داشته باشند.

به جرأت می‌توان بیشتر کارکنان مراکز وابسته به بهزیستی، از مدیران و مددکاران گرفته تا نیروهای اداری و خدماتی را از زمره کسانی دانست که عمر خود را برای خدمت به بی‌پناه‌ترین مردمان این سرزمین گذرانده‌اند.

کسانی که به جای شغل ساده و ثابت پشت میز با ارباب رجوع شیک و اتوکشیده، کار سخت و پرمسئولیت نگهداری از کسانی را برگزیده‌اند که حتی خانواده‌شان نیز از نگهداری آن‌ها شانه خالی کرده‌است. با وجود این همه گاه رخدادهای کم‌شماری همچون سرگذشت ث. این کارنامه‌ درخشان را لکه‌دار می‌کند و از این روست که اهمیت کنترل،‌ بازرسی، دقت در فرایند انتخاب کارکنان و آموزش و مراقبت مستمر آنان دوچندان می‌شود.

*سیاه بختی طبقه اجتماعی نمی شناسد

حالا مگر سیاه بختی در دختران پولدار بالای شهر نیست؛ مگر سیاه بختی در دختران طبقه متوسط نیست؛ باید انگ سیاه بختی را از زندگی پرورشگاهیان زدود…

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد