میزگرد خانواده|«ازدواج نیمه مستقل» راهکاری برای مشکلات فعلی ازدواج است/ با آموزش مهارتهای زندگی می توان سالانه از ۲۰هزار طلاق جلوگیری کرد
گروه زندگی؛ نعیمه موحد: مسئله ازدواج، سن ازدواج، دختران و پسران مجرد و حواشی دیگر این پدیده مثل تجملات در جهیزیه، وضعیت مسکن و اشتغال و… همیشه یکی از دغدغهها و چالشهای اصلی جامعه ایرانی بوده است. ازدواج کردن هنوز در جامعه ایرانی یک مقبولیت است. اما مدتهاست اولویت خود را نسبت به مسائل دیگر
گروه زندگی؛ نعیمه موحد: مسئله ازدواج، سن ازدواج، دختران و پسران مجرد و حواشی دیگر این پدیده مثل تجملات در جهیزیه، وضعیت مسکن و اشتغال و… همیشه یکی از دغدغهها و چالشهای اصلی جامعه ایرانی بوده است.
ازدواج کردن هنوز در جامعه ایرانی یک مقبولیت است. اما مدتهاست اولویت خود را نسبت به مسائل دیگر مثل تحصیل و یا سربازی از دست داده است. همین از دست دادن اولویت، لیستی از مشکلات ازجمله فاصله عوارض بین بلوغ تا سن ازدواج، سختگیریها و بیاعتنایی به «ازدواج آسان»، از دست رفتن فرصت فرزندآوری و هستهای شدن خانوادهها و بسیاری دیگر از مشکلات را به همراه آورده است.
پدیدهای که اصل و اساس آن خواسته و هدف جوانان و خانوادههای ایرانی است در لابهلای کلاف سردرگمی از مسائل اقتصادی و فرهنگی گرفتار شده که باز کردن یک گره از آن، گره کور دیگری پیش روی متقاضی ازدواج قرار میدهد.
این بار در گروه زندگی خبرگزاری فارس تصمیم گرفتیم در « روز ازدواج»، ازدواج را در مرحله آسیبشناسی بررسی کنیم و به سوالات و شبهات آماری، کلیشههای فرهنگی و درخواست اقتصادی مردم در قبال پدیده ازدواج پاسخی پیدا کنیم.
در نشست پیش رو، دکتر سینا کلهر، عضو هیئت علمی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و دکتری جامعهشناسی فرهنگی و همچنین دکتر علیرضا لاور، معاون آموزش بنیاد ملی خانواده مسائل و مشکلات مختلف پیرامون مسئله ازدواج در جامعه ایرانی را آسیبشناسی کردهاند.
فارس: چند وقت گذشته باز هم آماری از سمت مسئولین وزارت ورزش و جوانان مبنی بر عدم تمایل بخش زیادی از جوانان به ازدواج کردن منتشر شد. ما در خبرگزاری فارس علت اشتباه بودن این آمار و شیطنت رسانهای پیرامون آن را بررسی و منتشر کردیم. با توجه به این ماجرا، نظر شما درباره مقبولیت بحث ازدواج در جامعه ایرانی با توجه به شرایط فعلی چیست؟
لاور: اگر به این بحث کلانتر نگاه کنیم میبینیم که متاسفانه ما با یک فرآیند آمارسازی در فضای رسانهای مواجه هستیم. آمارهایی که رسما عدم اعتبار آنها مشخص است ولی این آمارها خودشان جریان ساز می شوند.
به عنوان مثال آمار درباره نسبت ازدواج و طلاق سالهای سال است که با نسبتی اشتباه در جریان های رسانه ای تکرار میشود. همین الان اگر شما در فضای عمومی هم سوال کنید می گویند بله، طلاق ها زیاد شده است. حتی گفته می شود که از هر سه ازدواج یکی منجر به طلاق می شود. فرم آن هم اینچنین است که تعداد ازدواج ها را به تعداد طلاقها تقسیم می کنند. درحالی که به صورت یک امر بدیهی اگر کسی اصول اولیه آمار را هم بلد باشد برای به دست آوردن آمار طلاق باید از تعداد زوج هایی که در یک سال مشخص ازدواج کرده اند، این عدد را برآورد کنیم. اما در این سبک آماردهی مثلا تعداد ازدواج های سال ۱۳۹۹ با طلاقها در نیم قرن اخیر مقایسه می شود. در نتیجه وقتی می گوییم از هر سه ازدواج یکی به طلاق منجر می شود در واقع آمار اشتباهی می دهیم که جامعه را هم به تشویش می اندازد.
وقتی درباره تمایل به ازدواج در جوانان صحبت می کنیم هم همین اتفاق میافتد. یک وقت جوان میگوید اگر موانع برداشته بشود ازدواج خواهم کرد، یک وقت میگوید با شرایط فعلی ازدواج نخواهم کرد و یک وقتی هم میگوید تا آخر عمرم در هر شرایطی ازدواج نخواهم کرد. این گویه ها همگی با هم متفاوت هستند. گویه اول و دوم به معنی عدم تمایل به ازدواج نیست. درحالی در آمارها و صحبتهای مسئولین وزارت ورزش گویه اول سوال است و پاسخ و نتیجهگیری گویه سوم!
در پیمایش های نگرش سنجی جوانان ایرانی در فصل حوزه ازدواج و آمارها هم نشان داده میدهد که ضریب عمومیت ازدواج در بین جوانان ایرانی ۹۸/۲ است. یعنی این تعداد با یک فرآیند عمومی قائل به ازدواج هستند. در واقع مشکل ما در حوزه ازدواج سن تزدواج است نه تمایل نداشتن به ازدواج.
کلهر: من تکمله ای به بحت آقای لاور بزنم. یک تصور عمومی به عدم تمایل جوانان به ازدواج وجود دارد که حرف درستی هم هست و ما نمی توانیم آن را انکار کنیم. اما این عدم تمایل هر درصدی که باشد مربوط به وضعیت فعلی است. ما وقتی از جوان میخواهیم ازدواج کند، تصورش این است که همین الان ازدواج کند. این ارتباطی با ارزشمندی ازدواج در معنای کلی ندارد. این عدم تمایل به ازدواج در وضعیت فعلی بخشی از آن مربوط به شرایط و نبود حداقل امکانات تشکیل زندگی برمی گردد و بخشی هم ممکن است فرهنگی باشد.
تصور اشتباهی وجود دارد که می گوید «حالا جوانی کن بعدا ازدواج میکنی». این یک فرهنگ غلط است و باعث می شود جوانان ما بهترین سالهای جوانی و گل زندگی خود را در فردیت بگذرانند. چون جامعه به آنها میگوید «حالا جوانی برای ازدواج کردن زود است»، «حالا جوانی کن، درس بخوان، گشت و گذارت را بکن، وقت برای ازدواج زیاد است». موانع اقتصادی هم این گزارهها را دامن میزند.
فارس: قبل از اینکه راجع به موانع اقتصادی بگویید؛ این سوال را دارم که ما در نسلهای قبل موانعی از این جنس که در نباید در اول جوانی ازدواج کرد را نداشتیم. در واقع سن ازدواج خیلی پایینتر از سن ازدواج کنونی بود. چه فرآیندی این فاصله را به وجود آورد؟
کلهر: بخشی از آن امکانی هست که به طور کلی در جامعه ایجاد شده است؛ و میگوید شما بدون ازدواج کردن میتوانید شخصیت مستقل خود را تشکیل بدهید. در گذشته ازدواج یک گذر بسیار بزرگ به بزرگسالی و هویت بود. واحد شخصیت و هویت افراد تشکیل خانواده بود و شما زمانی هویت بزرگسالانه پیدا می کردید که ازدواج می کردید. الان در یک دگرگونی افراد بدون تشکیل خانواده هویت مستقل را کسب میکنند.
اما مهمترین عاملی که این وضعیت را جا انداخت، نظام آموزشی بود. نظام آموزشی که با مختصر هوش آن هم هوش نطری، نه عملی تا سنین بالا به شما حتی خوابگاه دانشجویی می دهد تا مستقل باشید و درس بخوانید. ۱۲سال استفاده رایگان از سیستم دولتی و بعد هم حدود ۱۰سال در دانشگاه و تحصیلات تکمیلی این امکان فراهم است. به طور کلی دانشجو بودن یک برنامه برای به تاخیر انداختن ازدواج است. مشهور است که دختر و پسری اگر شخصی را برای ازدواج نخواهند میگویند «قصد ادامه تحصیل دارم»
عامل بعدی سربازی است و وقتی با تحصیلات کنار هم قرار میگیرد بدتر هم میشود. شما تصور کنید یک نفر میخواهد در سریعترین حالت تحصلات تا دکتری و سربازی را بگذراند. همین تا ۲۶الی ۲۷سالگی طول می کشد. سربازی عامل توجیه کننده بزرگی است که شخص بگوید من تا پایان خدمت نداشته باشم نمی توانم وارد زندگی مشترک بشوم.
عامل مهم دیگر نظام اقتصادی است که به کسی که مدرک نگرفته و سربازی نرفته امکان فعالیت جدی اقتصادی نمی دهد. در مرحله بعد اینها با عامل تحول جمعیتی ترکیب می شوند که تعداد فرزندان یک خانواده کم شده است. در گذشته وقتی ۸ یا ده بچه در یک خانواده بود؛ عملا نمی شد فرزندان هرکدام تا سی سالگی در خانه پدر بمانند.پس خیلی زودتر دنبال کار و ازدواج می رفتند. اما الان خانواده هستهای تا سن بیشتر از سی سال هم امکان ماندن در خانه پدری را برای فرزند و یا حداکثر دو و سه فرزندی که دارد فراهم میکند. هستهای شدن خانواده حتی باعث شده این تمایل در والدین هم به وجود بیاید که بچه ها بیشتر پیش خودشان بمانند چون تنها هستند.
فارس: پس با این توضیحات می توانیم بگوییم که عوامل فرهنگی بیشتر از عوامل اقتصادی مانع ازدواج هستند؟
کلهر: این دو اصلا از هم جدا نیستند. اشتباه بزرگ سیاستگذاری ما هم جدا کردن این دو عامل از هم و جدا دیدن آنهاست. این اتفاق هیچوقت نمی افتد که بگوییم وضع فرهنگی در همین مقیاس و وضعیت بماند و و من اقتصاد را درست میکنم. یا بگویم مولفه های اقتصادی در همین وضع بماند و بیایید فرهنگ را نجات بدهیم. این شدنی نیست.
فارس: اما جوانان وقتی صحبت از ازدواج می شود می گویند شما مشکلات اقتصادی را حل کنید من ازدواج خواهم کرد.
لاور: همانطور که اقای دکتر فرمودند ما مجموعه مولفهها را داریم و این مولفهها با هم همپوشانی دارند. اگر بخواهیم سکولار و تک بعدی به ماجرا نگاه کنیم راه به جایی نخواهیم برد. یا دچار برخورد کاریکاتوری می شویم یا اینکه به نقطه اثربخش نهایی نخواهیم رسید.
ما تا سال ۱۳۹۸ هرچه درباره تجملات در ازاواج و اینکه مانع ازدواج است صحبت می کردیم فایده ای نداشت. هرچه می گفتیم ازدواج را آسان بگیرید، مخاطب می گفت نه، این یک روند عمومی است. البته نقش رسانه هم این وسط مهم است. وقتی مجموعه سریالها و فیلمها و تبلیغات ما به سمت ضریب دادن به تجملات بوده است، این در جامعه تاثیر ملموس و مشهود دارد. همه خانوادههای شیک و لوکس و خوشبخت بچه ندارند یا نهایتا یک بچه دارند. یعنی هم تجملات را ضریب می دهیم هم تعداد کم فرزندان را. جامعه از این موج تاثیر می گیرد و سبک زندگی خودش را عوض می کند.
اما مثال نقض بحث تجملات در ایام کرونا اتفاق افتاد و هزینه های ازدواج به عکاسی و لباس عروس و فیلمبرداری محدود شد. ببنید همین چقدر تاثیرگذار است. عین این اتفاق در جهیزیه هم به عنوان چالش اقتصادی جدی مردم وجود دارد. پژوهشی که در ۱۲استان کشور از طرف جهاد دانشگاهی و از بین زوجینی که بین یک تا ۱۷سال است ازدواج کردهاند؛ نشان میدهد که به اذعان خود افراد ۱۳الی ۲۷درصد جهیزیهای که خردیداری کردهاند،ذکالای غیرضروری است. اینها منهای توجه به برند خاص و یا قیمت بالای کالاهای جهیزیهای است. اما الان خود مردم معترفند که ۲۷درصد جهیزیه شان اضافی و غیرضرور است. حالا بگوییم نخر!، می گویند نه عرف است و باید در جهیزیه باشد.
در این پیمایش از اشخاصی که بین یک تا ۱۷سال است ازدواج کرده اند، پرسیدند که چندبار از چرخ گوشتی که در جهیزیه بوده است استفاده کرده اید؟ جواب زیر یک و نیم درصد بوده است.
پس مسائل اقتصادی و فرهنگی برهم، کنش دارد. از طرف دیگر من در تکمیل صحبتهای دکتر کلهر به مسئله نظام آموزشی در دوران مدرسه اشاره می کنم. در دوران گذشته نوع تدریس در مدارس و سبک مدرسه رفتن بچه ها با خود مسئولیت پذیری داشت. ولی در آموزش مدرن تربیت و آماده سازی جوان برای مسئولیت پذیری مدرن وجود ندارد. الان در خود غرب هم این سبک تربیت که همه چیز برای کودک فراهم باشد مذموم است، اما خیلی از والدین ما فکر می کنند اگر میخواهند بهتر و مترقیتر باشند، باید همه چیز را برای فرزند خود فراهم کنند. بعدها در دوره جوانی سد راه این فرزند، عدم توانمندی و ریسک پذیری در حوزه مسئولیت پذیری است. یکی از چالشها در حوزه ازدواج همین عدم توانایی دختر و پسر در مدیریت زندگی مشترک است. نیاز عاطفی و احساسی و جنسی وجود دارد، نیاز به تشکیل زندگی مشترک وجود دارد، ولی مسئولیتپذیری آن نیست.
کلهر: اگر ما تقسیم بندی رایج سه طبقه ای شامل طبقه پایین، متوسط و بالا را بپذیریم؛ در طبقه بالا اصلا مسئله اقتصاد وجود ندارد و مسئله کاملا فرهنگی است. تعداد این قشر هم کم است. اما درباره دوطبقه دیگر پیش فرض ما این است که ما تمایل به ازدواج داریم اما تمایل به «ازدواج بههنگام» وجود ندارد. چوان می گوید من میخواهم ازدواج کنم اما اسباب آن باید فراهم باشد. اسباب آن حل موانع اقتصادی است و اقتصاد داشتن شغل ، سربازی، مسکن و… است. اما باید بگویم اگر اینها هم رفع بشود در همین طبقه که تمایل به ازدواج وجود دارد، ازدواج صورت نمی گیرد. چون فرهنگ جامعه سن خاصی را برای ازدواج تجویز می کند.
طبق فرهنگ کنونی ما، ازدواج برای جوان ۱۶ساله زود است و حتی تحت شرایط مثبت و امکانات فراهم شده هم جوان باید صبر کند تا ۲۸ساله بشود و بعد ازدواج کند. شما نمیتوانید مسئله جوانی کردن را که به مسئله عمومی و به یک فهم بسیار غلط درزمینه ازدواج شده تبدیل شده است را تغییر بدهید. رفع موانع اقتصادی فقط در سنین موردپسند جامعه، ازدواج را رقم میزند. برای یک ازدواج به هنگام شما نمی توانید این فهم فرهنگی را رها کنید و بگویید من مسکن می دهم وام می دهم و … پس بروید ازدواج کنید.
عامل اقتصادی عامل قطعی است. اما این به معنای لحاظ نکردن عامل فرهنگی نیست. اینها باید همزمان با هم پیش بروند. من با این مشوق های دولتی هم زیاد موافق نیستم که دولت خانه آماده به خانواده بدهد. حداکثر باید زمینی به زوجین داده بشود که خودشان در آن خانه خودشان را بسازند. این با هم ساختن بخشی از زندگی مشترک است. نه اینکه همه چیز حاضر و آماده باشد.
وقتی آمارهای طلاق را نگاه می کنیم می بینیم هرچقدر سن ازدواج پایینتر است میزان طلاق کمتر است. دلیل آن انطباق و سازش بیشتر است. به میزانی که سن بالا میرود فردیت اوج میگیرد و سازگاری پایین میآید. اینها همه مزایای ازدواج بههنگام است که با جدا کردن مسائل فرهنگی و اقتصادی از هم، جوانان را از آن محروم کردهایم.
من طرفدار آیین ازدواج هستم. می گویم حتی اگر شده ۵نفر هم مهمان دعوت کنید و مراسم ازدواج بگیرید.برای اینکه این ایین خودش امر فرهنگی است. اما تجملات همین آیین را هم به رنج تبدیل می کند.
فارس: این مسائل فرهنگی که اسم بردید به عرف و خواسته جوانان امروزی تبدیل شده اند. به عنوان مثال اگر بخواهیم برای یکی از این موارد که بالا رفتن سالهای تحصیل و به تبع آن بالا رفتن سن ازدواج است صحبت کنیم، چه راهکاری باید برای عدم تاثیرگذاری این دومقوله بر هم در نطر بگیریم؟
کلهر: خیلی راحت امکان کم کردن سالهای تحصیل وجود دارد. ما در خیلی چیزها از غرب الگو می گیریم، اما نظام آموزشی مان قائل به الگوگیری خوب هم نیست. در خیلی از کشورهای غربی سالهای تحصیل عمومی ۹سال است و یا مثلا کارشناسی ارشد فقط یک سال طول می کشد. اگر منافع کسانی که مدرسه و دانشگاه غیرانتفاعی دارند، اجازه بدهد به راحتی میتوان این ۲۴سال را تا ۱۸سال کاهش داد. این ۶سال صرفهجویی برای گل عمر آدمهاست.
لاور: مطالعات همه اینها که آقای کلهر میگویند وجود دارد. من میخواهم بگویم به واسطه اینکه الان با مافیای اقتصادی در حوزه آموزش مواجه هستیم؛ شما هر چقدر سند تحول آموزش و پرورش بنویسید وحرف از حذف کنکور بزنید، اصلا جواب نمیدهد. این مطالعات در حوزه سربازی هم وجود دارد که نشان میدهد حتی در نظامیترین کشورها، مدت سربازی زیر یک ساله است.
کلهر: ازدواج دائم به قدری سخت شده است که نمیشود سن ازدواج را پایین آورد. سن بلوغ ۱۲ الی ۱۳سال و سن ازدواج ۲۷ الی ۲۸سال است. بعد میگویند چرا نوجوانان و جوانان در فضای مجازی و غیره اینطور غیرعادی رفتار میکنند!
ازدواج دائمی تاب پر کردن این گپ و فاصله را ندارد. ایدهای مردم پایه در این زمینه ارائه شده است که کاملا به دغدغه والدینی که میخواهند فرزندانشان در این فاصله سن بلوغ تا ازدواج دچار انحراف نشوند، راهبردی است. این ایده «ازدواج نیمه مستقل» است. به نظر من اشکالی ندارد که ما دوره نامزدی را احیا کنیم. به شرطی که نظام فرهنگی ما هم با آن به صورت درست مواجه بشود. نامزدی و ازدواج نیمه مستقل در گذشته سازوکار جدی در خانوادهها بوده است و اتفاقا جواب هم میداده است. اما به یک باره حذف شده است. یک بخشی از حذف آن هم به خاطر همین تحولات اجتماعی است.
فارس: درباره ویژگیهای «ازدواج نیمه مستقل» توضیح میدهید؟
کلهر: همین الان در بعضی شهرهای کوچک و روستاها به عنوان مثال دختر در ۱۶سالگی ازدواج میکند و در ۲۰سالگی به صورت مستقل به خانه خودش میرود. در این ۴سال پسری هم که مثلا ۱۸ساله بوده، ۲۲ساله شده است. نظام شغلی و تحصیلی هر دو در طی این دوره نامزدی مشخص شده است و حالا دیگر میتوانند زندگی مشترک خود را شروع کنند. در این دوره هم با کمک و حمایت خانوادهها دختر و پسر در کنار هم بودهاند. الگوی ازدواج نیمه مستقل بار و مسئولیت ازدواج دائم را در سن پایین به دوش دختر و پسر نمیاندازد؛ بلکه از حمایت خانوادهها استفاده میکند تا دختر و پسر در عین در کنار هم بودن و رفع نیازهای خود، برای قبول مسئولیت زندگی مشترک هم آماده بشوند. اصل اساسی آن هم این است که فرزندان در سن ازدواج ما، دچار انحراف نشوند. فهم این موضوع توسط خانوادهها مهم است چون در غیر این صورت این روش هم خودش دچار معضل می شود.
فارس: مدت طولانی نامزدی یا ازدواج نیمه مستقل، با توجه به اینکه افراد در این بازه سنی دچار تغییرات زیای در تفکر و علائق و خواستهها میشود، باعث نمیشود دختر و پسر نسبت به هم به عنوان انتخاب سابق، بیعلاقه بشوند؟
کلهر: به هرحال این الگو زمانی در جامعه ما جواب میداده است. شاید ریسک این سبک ازدواج در کلانشهرها با توجه به فرهنگ خاص مردم بالا باشد. اما در شهرستان ها و روستاها الگوی موثری است. کمااینکه الان هم در بسیاری از نقاط اجرا میشود. در کلانشهرها هم البته میشود روی آن و تغییر نگرش نسبت به آن کار کرد.
لاور: ما مقوله ای را در فضای اجتماعی و رسانه ای تحت عنوان مقوله «سن ازدواج» داریم. بسیاری در کارگاههای آموزشی از ما میپرسند که «ما کی میتوانیم ازدواج کنیم؟»، «الان سنم کم است یا زیاد؟» تعبیر عمومی آن هم اغلب برای جوان این است که به او میگویند: « حالا سنت برای ازدواج کم است، زود است» درحالی که من مراجع دختر و پسری با سن ۱۶سال دارم که تستهای روانشناسی را با موفقیت رد میکنتد و نشان داده میشود که شایستگی ازدواج را دارد. من با چه دلیل شرعی، عرفی، عقلی به او بگویم نه ازدواج نکن، چون فقط ۱۶سالهای؟!
در حالی که مراجع ۲۸ساله ای هم دارم که واقعا صلاحیت و ویژگی های لازم برای تشکیل یک زندگی مشترک را ندارد. باید به او بگوییم تو در سن ازدواجی؟ سن ازدواج یک عدد است. مبنا باید رشد و پختگی و عقلانیت فرد باشد. در هر بازه زمانی که پسر و دختر جوانی به این رشد و عقلانیت رسید، سن ازدواج برای او همان سال است. کلیدواژه اصلی «ازدواج بههنگام» است. در ازدواج بههنگام نباید بازه سنی برای ازدواج مشخص کنیمظغ بلکه باید بگوییم برای هرکس، هروقت وقتش شد. ساحت سن باید از مفهوم فرهیختگی برای ازدواج منفک بشود.
کلهر: در جامعه عشایری ۱۴سالگی ازدواج به هنگام است اما در جامعه شهری ممکن است برای فردی، سن ۳۸سال هم برای ازدواج کم باشد.
لاور: همه حرفها در حوزه ازدواج پر از مثال نقض است. مخاطبی که میگوید سربازی مانع ازدواج است- در عین اینکه تقلیل و تخصصی شدن سربازی را تایید میکنم- اما الان کدام یکی از نهادهای متولی نظام وظیفه برای جوانی که ۲سال در اختیار آنهاست چندساعت کارگاه آموزش حوزه خانواده برگزار میکند؟ هیچ کجا همچین چیزی نداریم.
ما مثالهای نقض بسیاری داریم که کسی سربازی نرفته است و وارد چرخه ازدواج شده است. دختر و پسر سختی نبود پایان خدمت را به جان میخرند و متاهل میشوند. یعنی تاهل را به سختی که سربازی نرفتن برایشان ایجاد میکنند ترجیح داده و اولویت میدهند. برای این فرد محرک و عقلانیتی وجود دارد که میگوید به جای اینکه ۲سال از عمرم در تجرد بگذرد، با همسرم این زندگی را میسازم و تکلیف سربازی را در جریان زندگی مشترکم تعیین میکنم. در همین راستا، دانشجویانی که در زیست دانشجویی خود ازدواج کردهاند هم میتوانند از نظر ویژگیهای تربیتی که موجب بروز این عقلانیت و ترجیح در آنها شده است به عنوان یک راهحل فرهنگی مورد مطالعه قرار بگیرند.
مدل ازدواج نیمه مستقلی هم که آقای دکتر می فرمایند به این معنی است که فرد تهعد دارد، اما آن حجم و بار مسئولیت را ندارد. این شدنی است. آسیب هایی هم دارد مثل چیزی که شما گفتید که فضای فکری فرد ممکن است بین ۱۶تا ۲۲سالگی عوض بشود. این هست و آن را قبول داریم؛ اما یک آسیب است و ما باید راه حلی برای از بین بردن این آسیب پیدا کنیم.
کلهر: تلقی و تصور ما از زندگی مشترک خیلی فانتزی شده است و این آسیبی است که مستقیما روی مسئله طلاق اثر میگذارد. خیلی از زوجین با اختلاف جزئی به سمت طلاق میروند. ما گفتاری به نام «تفاهم» داریم که اساس آن بر این است که در زندگی مشترک نباید تنش بحرانی باشد. اما قرار نیست ما با ازدواج وارد یک دنیای گل و بلبل و همیشه رمانتیک بشویم که هیچکدام هیچوقت از هم هیچ دلخوری نداشته باشیم. اساسا چنین چیزی ممکن نیست. هیچ رابطهای نزدیکتر از رابطه فرزندی والدینی نیست. در این رابطه هم تنشهای زیادی وجود دارد. والدین همخون هستند. همسر که همخون هم نیست، پس وجود تنش غیرقابل حذف است. اصولا روابطی که خیلی نزدیک هستند مستعد بروز تنش و دلخوری هستند.
ما هیچوقت سر گفتمان سازش کار نکرده ایم. سازش یعنی دعوا اختلاف و حتی قهر در زندگی مشترک طبیعی است. شما اگر سه نسل عقبتر بروید، میبینید همه اینها در زندگی مشترک عادی بوده است. زن و شوهر میدانستند که این حد از تنش چیزی نیست که زندگی مشترک را از هم پاشیده کند. اینها به مرور قلق همدیگر را در دست میگرفتند و به ثبات در زندگی مشترک میرسیدند. اینها چیزهایی بوده است که از هزاران سال پیش خانواده را در این سرزمین پابرجا نگه داشت است. اما نسلهای اخیر تصور کرده اند از همه گذشتگان خود بهتر زندگی را بلد هستند. به لحاظ گفتمانی ما به جد نیازمند بازاندیشی در مفاهیم خانواده و سازش هستیم. هیچکس هم جز رسانه نمیتواند این را انجام بدهد.
لاور: در دهه هفتاد رسانه حواسش خیلی بهتر به این چیزها بود. سریال پرطرفدار خانه سبز در آن سالها، جوانی را نشان میداد که زندگی مشترکش را در پشت بام خانه پدری و اتاقکی که خودش و همسرش آن را میسازند شروع میکند. یا مثلا دیالوگ معروف مرحوم خسرو شکیبایی خطاب به همسرش در مواقع قهر که میگفت: « درسته قهریم، ولی حرف که میزنیم»
ما مهارت «بخشش فعال» را در هیچ آموزشی به فرزندان خود یاد نمیدهیم. بعد این اتفاق می افتد که وقتی در جلسه مشاوره از زوج می خواهیم یکدیگر را ببخشند میگویند: «نه پررو میشود! باید بفهمد با کی طرف است!» و… . درحالی که بخشش فعال این نتیجه را ندارد. فرد در بخشش فعال با همسر خود صحبت میکند و حتی شاید بگوید که از این موضوع هنوز دلخور است، اما برای اینکه زندگی و همسر برای او مهمتر است و اولویت بیشتری دارد می بخشد تا کام زندگی مشترک تلخ نشود. تو هم قول بده که حرف یا رفتارت را اصلاح کنی.هزاران مهارت دیگر هم در حوزه زناشویی هست که هیچکدام را هیچوقت به گوش جوانان نمیرسانیم.
الان آماری وجود دارد که میگوید که حدود ۱۴/۷ درصد طلاقها در سال اول زندگی اتفاق میافتد. این آمار رسمی ثبت احوال است. تقریبا چیزی حدود ۲۳هزار طلاق در سال اول ازدواج که دوران اوج و هیجان زندگی فرد است. در سالی که مشکل اقتصادی بسیار کم است. عروس و داماد مرتب در حال پاگشا شدن هستند و رفت و آمد به خانه والدینشان هم زیاد است. هنوز خانوادهها طبق عرف حمایت مالی میکنند و زیاد به زوج فشار اقتصادی وارد نمیشود. مشکل خیانت و روابط فرازناشویی هم در این بازه احتمال بسیار پایینی دارد چون اوج هیجانات و علائق زن و مرد نسبت به یکدیگر است. احتمال درگیر شدن فرد در دام اعتیاد هم خیلی کم است. این سه در تحلیلهای طلاق جز عوامل اصلی بروز طلاق هستند. حالا که اینها وجود ندارند پس چرا ۱۴/۷ دهم درصد زوجین حتی یکسال هم نمیتوانند یکدیگر را تحمل کنند؟ چون فرد در زیر سقف مشترک یا فهمیده انتخابش اشتباه بوده است یا مهارتهایش در زندگی مشترکش پایین بوده است. کاش میشد از مسئولین خواست تمرکز خود را روی همین ۱۴درصد بگذارند. مهارتهای ارتباط و زندگی زناشویی انتخاب درست را به آنها یاد بدهند تا در سال ۲۰هزار طلاق کم بشود.
فارس: آقای کلهر، شما نقش عوامل تشویقی در طرحهایی مانند «تعالی خانواده و جوانی جمعیت» برای کمک به ازدواج را چهطور میبینید؟
کلهر: طرح جوانی جمعیت باید دو انتخاب می کرد. یکی اینکه آیا باید عوامل زمینهای و متغیرهای اصلی را لحاظ کند که یکی از آنها قطعا ازدواج بود؛ یا اینکه بگوید کاری به ازدواج ندارم و متغیرهای دیگر مثل ناباروری، مشکل نبود مسکن و… را در نظر بگیرم. به شرطی که ازدواج به صورت جداگانه در سیاستگذاری ها دیده بشود من در صورت توجه به متغیرها از منطق طرح دفاع میکنم.
اما مشکل طرح این است که مشوق هایش مشوقهای موثری نیست. یعنی برای هر موضوعی یک مشوق در نظر گرفته شده، که اتفاقا موثر هم نیست. و مشکل دیگر اینکه مخاطبش را اشتباه انتخاب کرده است. به عنوان مثال بین ۷۵الی ۸۰درصد زنان در سن فرزندآوری، زنان خانهدار هستند؛ اما این طرح کمترین کار و کمترین توجه را با این قشر داشته است.
طرح جوانی جمعیت با مسئله ازدواج کاری ندارد و تاثیری هم بر ارکان آن ندارد. عمدتا تاثیر آن بر بعد از ازدواج است. در مسئله فرزندآوری هم عقیده من این است که این طرح توانایی ایجاد مشوق لازم برای تحریک جدی در زمینه فرزندآوری را نخواهد داشت.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰