نیکوترین رفتارها با کودکان و بزرگسالان
آموزههای قرآنی و اسلامی بر آن است تا نیکوترین رفتارها را به انسانها بیاموزد. پیامبر(ص) در بیان فلسفه بعثت خویش میفرماید که برای اتمام مکارم اخلاقی فرستاده شده است. شناخت نیکوترینها بویژه در حوزه رفتار اجتماعی میتواند به ما کمک کند تا نیکوترین رفتار را انجام دهیم و در مسابقه نیکوکاری، با پیش دستی
آموزههای قرآنی و اسلامی بر آن است تا نیکوترین رفتارها را به انسانها بیاموزد. پیامبر(ص) در بیان فلسفه بعثت خویش میفرماید که برای اتمام مکارم اخلاقی فرستاده شده است. شناخت نیکوترینها بویژه در حوزه رفتار اجتماعی میتواند به ما کمک کند تا نیکوترین رفتار را انجام دهیم و در مسابقه نیکوکاری، با پیش دستی بر دیگران با شتاب و سرعت تمام برنده شویم و بهشت رضوان و قرب الهی را به دست آوریم و زندگی خود و دیگران را بهشتی و سعادت آمیز کنیم و خوشبختی را در دنیا و آخرت داشته باشیم. نویسنده با مراجعه به آموزههای اسلامی بر آن است برخی از نیکوترین رفتارهای اجتماعی را در رابطه با کودکان و بزرگسالان تبیین کند.
***
الف) رفتار نیک با کودکان
اهمیت آموزش و پرورش در کودکی
دوره کودکی به سبب ظرفیت بیپایان کودک در یادگیری و مانایی و پایایی آموختههایش، از اهمیت بسیاری برخوردار است. هر نقشی که در کودکی زده میشود برای تمام عمر میماند؛ زیرا نقش در کودکی همانند نقاشی و حکاکی بر سنگ است که تغییری در آن راه نمییابد یا اگر راه یابد، بسیار سخت و کم تاثیر خواهد بود. از این رو پیامبر(ص) میفرماید: مثل الّذی یتعلّم العلم فی صغره کالنّقش على الحجر و مثل الّذی یتعلّم العلم فی کبره کالّذی یکتب على الماء؛ حکایت کسى که در کوچکى علم آموزد چون نقش بر سنگ است و حکایت کسى که در بزرگى علم آموزد چون کسى است که بر آب نویسد.(نهجالفصاحه، ج ۱، ص ۷۱۷)
بنابراین، هر چه کودک در کودکی میآموزد شخصیت او را میسازد و افکار و رفتارهای آیندهاش را شکل میبخشد. بویژه آنکه دوره کودکی دوره تقلید و یادگیری است و کودک نگاه میکند و یاد میگیرد، میشنود و تقلید میکند و یاد میگیرد. از این روست که اگر در کودکی قرآن به او آموخته شود ماندگار خواهد بود و سنین کودکی بهترین زمانی است که مهمترین اصول و قواعد زندگی را میتوان به کودک آموخت. در حالی که در سنین بالاتر یعنی هر چه سن بالاتر میرود قدرت یادگیری کاهش
مییابد.
البته از برخی از روایات دیگر از پیامبر(ص)این دوره تا زمان جوانی افزایش داده شده است. آن حضرت میفرماید: مَنْ تَعَلَّمَ فى شَبابِهِ کانَ بِمَنْزِلَهِ الْوَشْمِ فِى الْحَجَرِ وَ مَن تَعَلَّمَ وَ هُوَ کَبیرٌ کانَ بِمَنْزِلَهِ الْکِتابِ عَلى وَجْهِ الْماءِ؛ هر کس در جوانىاش بیاموزد ، آموختهاش مانند نقش بر سنگ است و هر کس در بزرگسالى بیاموزد، مانند نوشتن بر روى آب است.(نوادر راوندى ، ص ۱۳۲، ح ۱۶۹)
براین اساس میتوان گفت که بهترین دوره یادگیری و آموزش و پرورش، دوره کودکی و پس از آن، دوره نوجوانی و در نهایت در دوره جوانی است؛ اما پس از جوانی یعنی در دوره میانسالی و پیری قدرت یادگیری نه تنها بشدت کاهش مییابد، بلکه تاثیر ماندگاری خود را نیز از دست میدهد.
امیرمومنان علی(ع) در این باره میفرماید: یُرَبَّى الصَّبِیُّ سَبعاً ، ویُؤَدَّبُ سَبعاً ، ویُستَخدَمُ سَبعاً ، ومُنتَهى طولِهِ فی ثَلاثٍ وعِشرینَ سَنَهً ، وعَقلُهُ فی خَمسٍ وثَلاثینَ سَنَهً ، وما کانَ بَعدَ ذلِکَ فَبِالتَّجارِبِ؛ کودک باید هفت سال تربیت شود ، هفت سال تأدیب شود ، هفت سال به کار گرفته شود و مدّت رشدش در بیست و سه سالگى به پایان مى رسد ، تا سى و پنج سالگى، رشد عقلى مى کند و پس از آن ، تجربهها به کارش مىآیند.(من لا یحضره الفقیه: ج ۳ ص ۴۹۳ ح ۴۷۴۶؛ بحار الأنوار : ج ۱۰۴ ص ۹۶ ح ۴۶)
در روایات آمده است که به کودک حتی در رحم مادر نیز میتوان آموزش داد؛ زیرا پس از دمیدن روح کودک، آمادگی یادگیری را داراست و حتی زمانی که در زهدان است واژگان زبانی را میآموزد و با زبان مادری آشنا میشود؛ زیرا وقتی مادر سخن میگوید، مغز و روان کودک با آن ارتباط برقرار کرده و اطلاعات را ذخیرهسازی میکند. همچنین آموزشهای دینی را میتوان از همان دوران آغاز کرد و پس از تولد با اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ کودک(تحفالعقول : ص ۱۳؛ بحار الأنوار : ج ۱۰۴، ص۱۲۲، حدیث۶۲) او را برای مسئولیت خلافت الهی آماده کرد. کودکان در رحم مادر با شنیدن آوای آرامش بخش و روح افزای قرآن وضعیت بهتری از کودکان دیگر پیدا میکنند. این مطلبی است که حتی بهداشت روانی جدید با آزمونهای میدانی و بالینی به اثبات رسانده است.
پس نمیتوان کودک را به حال خود رها کرد، زیرا کودک باید شخصیتش با آموزشها و پرورشهایی که میبیند ساخته شود و شاکله و شخصیت او شکل گیرد. امام صادق(ع) میفرماید: الغلام یلعب سبع سنین و یتعلّم الکتاب سبع سنین و یتعلّم الحلال و الحرام سبع سنین؛ کودک، هفت سال بازی میکند، هفت سال خواندن و نوشتن بیاموزد و هفت سال حلال و حرام زندگی را یاد بگیرد.(وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۹۴، أحکام الأولاد، باب ۸۳)
براین اساس تعلیم و تربیت را پیش از هر کاری باید شروع کرد و بیش از آنکه به شکم و طعام جسمی کودک توجه شود، باید به طعام و غذای روح و روان او توجه شود؛ لذاست که پیش از آنکه به کودک شیر دهند، اذان و اقامه در گوش او میگویند.
بهترین شیوه آموزش و پرورش آن است که انسان خودش عمل کند تا کودک از رفتارش بیاموزد.(نهجالبلاغه: الحکمه ۷۳ ) پس بهترین شیوه رفتاری را باید با کودک داشت تا او در عمل بیاموزد که چگونه رفتار کند. اگر کوچکترین خشونتی در حق کودک روا شود، در جان کودک نقش میبندد و شخصیت و شاکلهاش را میسازد و در آینده همان گونه عمل میکند که شخصیت او ساخته شده است.(اسراء، آیه ۸۴)
پیامبر(ص) به پرستار امام حسین(ع) میفرماید: لباس مرا آب تطهیر میکند؛ ولی چه چیز میتواند غبار کدورت و عقده حقارت را از قلب فرزندم برطرف کند.(بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۹۴)
روش پیامبر(ص) در رفتار با کودک
در سیره عملی پیامبر میتوان نیکوترین رفتار را با کودک آموخت، چرا که ایشان دارای خلق عظیم(قلم، ایه ۴) است و مردمان موظف هستند که ایشان را سرمشق نیک خود قرار دهند و از او بیاموزند.(احزاب، ایه ۳۳) در روایت درباره سیره عملی آن حضرت آمده است: و التلطّف بالصّبیان من عاده الرسول؛ لطف و عنایت به کودکان، از عادات پسندیده پیامبر(ص)بود.(محجه البیضاء، ج ۳، ص ۳۶۶)
نمونههای بسیاری در این باره وارد شده که از جمله این روایت است. راوی میگوید: رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) مردم را به نماز فراخواند. حسن(ع) طفل خردسالی بود و با آن حضرت بود. پیامبر صلی الله علیه و آله طفل را پهلوی خود نشاند و به نماز ایستاد. حضرت یکی از سجدههای نماز را خیلی طول داد. راوی میگوید: من سر از سجده برداشتم و دیدم حسن(ع) از جای خود برخاسته و روی کتف پیامبر نشسته است. وقتی نماز تمام شد، نمازگزاران گفتند: «ای رسول خدا! چنین سجدهای از شما ندیده بودیم. گمان کردیم وحی بر شما رسیده است». فرمود: وحی نرسیده بود. فرزندم حسن در حال سجده بر دوشم سوار شد. نخواستم تعجیل کنم و کودک را به زمین بگذارم. آنقدر صبر کردم تا طفل، خودش از کتفم پایین آمد. (بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۹۴)
همچنین در روایت است که روزی رسول گرامی اسلام نشسته بود. حسن و حسین(ع) وارد شدند. حضرت(ص) به احترام آنان از جای برخاست و به انتظار ایستاد. کودکان در راه رفتن ضعیف بودند. لحظاتی طول کشید، به ایشان نرسیدند. رسول گرامی به طرف کودکان پیش رفت و از آنان استقبال کرد. آغوش خود را باز کرد و هر دو را بر دوش خود سوار نمود و به راه افتاد و میفرمود: فرزندان عزیز! مرکب شما چه خوب مرکبی است و شماها چه سواران خوبی هستید و پدرتان بهتر از شماست.(بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۹۱)
کودک وقتی لجاجت میکند میبایست با او مدارا کرد. این مدارا باید به گونهای باشد که افراط و تفریط صورت نگیرد.اما اصل را باید در محبت و تکریم قرار داد و از سرزنش و توبیخ پرهیز کرده و تشویق را مقدم داشت. اگر لازم است که سرزنش شود نباید افراط کرد که افراط در سرزنش لجاجت کودک را میافزاید. امام علی(ع) میفرماید: الافراط فی الملامه یشبّ میزان اللّجاج؛ زیاده روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعلهور میکند.(تحف العقول، ص ۸۴)
پس باید بهترین شیوه همان مراعات تکریم و اکرام کودک است را در پیش گرفت و این گونه او را تربیت کرد. امام علی(ع) میفرماید: أکرموا أولادکم و أحسنوا آدابکم؛ به فرزندان خود احترام کنید و با آداب و روش پسندیده با آنها معاشرت کنید.(وسائلالشیعه، ج ۱۵، (أبواب أحکام اولأد)، ص ۱۹۵؛ کنزالعمّال، حدیث ۴۹۴۰۹)
بوسیدن فرزند یکی از راههای تکریم کودک است. پیامبر(ص) میفرماید: مؤمن، دوست خداست و فرزند او هدیه خداست. پس هر که خداوند به او فرزندى روزى کرد، باید او را زیاد ببوسد.(تنبیه الغافلین: ص ۳۴۳، ح ۴۹۷)
آن حضرت(ص) کسانی را که از بوسیدن کودکش خودداری میکند بهعنوان دوزخی معرفی میکند. امام صادق(ع) میفرماید: مردى نزد پیامبر صلىاللهعلیهوآله آمد و گفت: من هرگز کودکى را نبوسیدهام. چون آن مرد رفت، پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: «این مرد نزد من، از دوزخیان است».(الکافی: ج ۶، ص ۵۰، ح ۷)
رفتار نیک با کودک آن است که با کودک کودکی کرد نه آنکه چون بزرگسالان با آنها برخورد کرد. پس اجازه بدهید بازی کنند و اگر با او همراه میشوی کودکی کن و زبان به کودکی بگشا. پیامبر(ص) میفرماید: من کان عنده صبّی فلیتصاب له؛ آن کسی که نزد او کودکی است، باید در پرورش وی کودکانه رفتار کند.(وسائلالشیعه، ج ۱۵، ص ۲۰۳، أبواب أحکام الأولاد)
چون سر و کارت با کودک فتاد
هم زبان کودکی باید گشاد
درباره رفتار نیک با کودک مطالب فراوانی وجود دارد که به همین میزان بسنده
میشود.
ب)رفتار نیک با بزرگترها
با بزرگسالان نیز میبایست به بهترین وجه رفتار کرد و نیکوکاری را مقدم بر هر کاری دانست. از این رو در آموزههای قرآنی پیش از آنکه بر عدالت در حق دیگران تأکید شود، بر احسان، ایثار، عفو و گذشت و مانند آن تأکید شده است؛ زیرا عدالت به معنای این است که حق هر کسی را بدهید که خیر و یا شر باشد، اما احسان آن است که از حق خود بگذری و حق دیگری را ادا کنی. پس اگر ظلم روا داشته از او درمیگذری و حتی اگر خود به چیزی نیاز داری و حق توست از حق خود بیهیچ چشمداشت و منت میگذری و در آینده با ترک یادآوری آن نیز اذیت و آزاری روا نمیداری.
بر این اساس نیکوترین رفتار در حق خود مراعات عدالت و در حق دیگران احسان است که برخی از مصادیق آن عبارتند از:
۱. مدارا کردن: از مصادیق احسان مدارا کردن با مردم است. پیامبر(ص) میفرماید: مدارا کردن با مردم نصف ایمان است و نرمى و مهربانى کردن با آنان نصف زندگى است.(الکافی: ج ۲، ص ۱۱۷، حدیث ۵)
آن حضرت(ص) در جایی دیگر میفرماید: خداوند از این رو پیامبران را بر دیگر مردمان برترى داد که با دشمنان دین خدا بسیار با مدارا رفتار مى کردند و براى حفظ برادران همکیش خود، نیکو تقیه مىکردند. (بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۴۰۱، حدیث۴۲)
مطابق آموزههای اسلامی، مدارا کردن با دیگران حتی کسانی که با ما خصومت شخصی دارند، سر حکمت (غررالحکم: ۵۲۵۲ )، میوه خرد و عقلانیت(غررالحکم: ۴۶۲۹ ) و از پسندیدهترین خصلتهاست.(غررالحکم: ۱۳۱۳)
۲. مهربانی کردن و ترحم نمودن: از دیگر رفتارهای نیک با دیگران ترحم است. ترحم به معنای رحمت نیکو و بیمنت است. اصولا از اخلاق پیامبر(ص) و یاران صدیق ایشان این بود که با یکدیگر مهربان و رحیم بودند.(فتح، آیه ۲۹)
پیامبر(ص) میفرماید: خداى رحمانِ، به مردمانِ دلرحم رحم مىکند. به ساکنان زمین رحم کنید تا آنکه در آسمان است به شما رحم کند.(کنزالعمّال: ۵۹۶۹)
دامنه رحمت باید حتی به مردگان حیوانات و حتی گیاهان کشیده شود، چنانکه پیامبر(ص) تشویق به آبیاری درختان میکند و آن را عبادت میشمارد. آن حضرت(ص) هم چنین میفرماید: هر که حتى به لاشه گنجشکى رحم کند، خداوند در روز قیامت بر او رحم آورد.(کنزالعمّال: ۱۵۶۱۴)
خداوند در آیاتی دیگر مهربانی کردن را از صفات مومنان معرفی میکند و اینکه مومنان به یکدیگر سفارش رحمت و مهربانی میکنند.(حدید، آیه ۲۷؛ بلد، آیات ۱۷ و ۱۸)
۳. ایثار کردن: اینکه انسان با آنکه نیازمند به چیزی است و آن را دوست میدارد و میخواهد، بر نفس خویش و خواهشهای آن پا گذارد و دیگران را بر خود مقدم دارد و در عین نیازمندی و حاجت، محبوب خود را به دیگری بدهد.(حشر، آیه ۷؛ انسان، آیات ۸ و ۹) اما برخی بر عکس هستند و همواره خود و هواهای خود را مقدم میدارند و اینگونه است که زندگی دنیوی و خورد و خوراک و شهوتشان را بر آخرت ترجیح میدهند و با ظلم و بیعدالتی، حق دیگران را نیز ضایع و تباه میسازند.(اعلی، آیات ۱۶ و ۱۷)
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰