هنر کشف حقیقت/ چطور نقد را از مغلطه تشخیص دهیم؟
گروه سواد رسانه خبرگزاری فارس؛ این روزها همه دارند موضوعات مختلف را نقد میکنند؛ اصولا نقد یکی از مهمترین رکن های اصلاح جامعه است. اما دسته زیادی از نقدهایی که هر روز می خوانیم یا می شنویم، منطقی نیستند. چون خیلی وقت ها به جای اینکه افراد و رسانه ها برای رد کردن یک موضوع،
گروه سواد رسانه خبرگزاری فارس؛ این روزها همه دارند موضوعات مختلف را نقد میکنند؛ اصولا نقد یکی از مهمترین رکن های اصلاح جامعه است. اما دسته زیادی از نقدهایی که هر روز می خوانیم یا می شنویم، منطقی نیستند. چون خیلی وقت ها به جای اینکه افراد و رسانه ها برای رد کردن یک موضوع، دلیل منطقی بیاوند به ابزارهای دیگری متوسل می شوند. اینجا ابزارهای غیرمنطقی که گاهی ظاهری استدلالی دارد، از جنس مغالطه مقام(جایگاه) نقد است. در این گزارش به این دسته از مغالطه ها پرداخته ایم.
مغالطه «حرف شما مبهم است»
گاهی یک نفر خیلی واضح و با دلیل موضوعی را مطرح می کند؛ طرف مقابلش برای فرار از پاسخ منطقی یا برای اینکه حرف را به حاشیه ببرد، به دروغ میگوید صحبت آن فرد مبهم است. این شکل برچسبِ ابهامگویی زدن به استدلال واضح دیگران یک نوع مغالطه شناختهشده است. فرد با اینکار علاوه بر اینکه از پاسخ دادن طفره میرود، هم آن را به ظاهر نقد میکند و هم سعی میکند آن استدلال را ضعیف نشان میدهد. شاید یکی از معروفترین مثالها برای این نوع مغالطه، داستان گوساله سامری باشد. بنی اسرائیل برای اینکه گوساله ای که حضرت موسی(ع) گفته بودند را تهیه نکنند، میگفتند ما منظور تو را از گوساله نمیفهمیم و بیشتر و واضح تر توضیح بده. در رسانه نیز این مغالطه مورد استفاده قرار میگیرد.
استفاده رسانه های خارجی از مغالطه «حرف شما مبهم است» درباره سخنان مقام معظم رهبری
من نمیفهمم، پس نیست
وقتی افراد برای تکذیب یک موضوع، به فکر و اطلاعات خودشان استناد کنند، «مغالطه تکذیب» اتفاق میافتد. این افراد هرچه که مورد قبولشان نباشد میگویند با عقل ما جور در نمیآید پس اساسا چنین چیزی وجود ندارد. این مغالطه خصوصا در نقد مسائل دینی و ماوراءالطبیعه استفاده میشود. در ایام کرونا بسیاری از رسانه های خارجی، تاثیر دعا کردن را منکر می شدند و آنرا مسخره میکردند. این جدای از این امر است که ایران از ابتدا به دنبال دارو و واکسن بود.
استوری آتیلا حجازی درباره فوت علی انصاریان و استفاده از مغالطه «تکذیب»
این که چیزی نیست!
مواقعی که در مقام نقد قرار بگیریم و بخواهیم از مطلبی انتقاد کنیم ، صریحا به نقاط ضعف و اشکالات آن اشاره میکنیم. اما گاهی اوقات افراد به دلیل غرض هایی که دارند، نمیخواهند نکات مثبت گزاره را بپذیرند. یا اینکه نمیخواهد به آن نکات مثبت ملتزم شود. هرچند که استدلال ها درست باشند. به همین دلیل از مغالطه این که چیزی نیست استفاده میکند.
«این مغالطه است»
در مغالطه این که چیزی نیست گفتیم که فرد برای اینکه استدلال طرف مقابل را کوچک و سخیف نشان دهد از این مغالطه استفاده میکند. حالا یک گام جلوتر میآید و میگوید این استدلال تو مغالطه است. با این کار به جای رد استدلال طرف مقابل به صورت منطقی، آنرا غلط و نادرست جلوه میدهد. «شما دچار تناقض گویی شده اید» ،«شما سفسطه و مغلطه میکنید» ،«این حرف شما مغالطه است» این عبارات و عبارات از این دست، اگر در مقابل یک استدلال واضح و منطقی استفاده شود، مغالطه است.
«پارازیت» یک مغالطه است
«متاسفم وقت شما تمام شده است.» ؛ «متاسفم جایی کار دارم باید بروم ، ادامه بحث برای بعدا» ؛ «الان تلویزیون برنامه دارد بعدا صحبت میکنیم.» مغالطه پارازیت استفاده زیادی دارد. مغالطه کننده در این مغالطه به بهانه های مختلف سخن استدلال کننده را قطع میکند و مانع ادامه صحبتش میشود. این روش در گذشته هم علیه پیامبران (صلوات الله علیهم) و ائمه (علیهم السلام) ، توسط کفار و مشرکین و دشمنان مورد استفاده قرار میگرفت. آنها با ایجاد سروصدا و یا پنبه در گوش کردن مانع رسیدن صحبت های ایشان میشدند.امروزه این تکنیک در رسانه ها نیز استفاده میشود. جایی که بخواهند مانع صحبت یک کارشناس شوند از این مغالطه استفاده میکنند.
نیتخوانی ممنوع!
فرض کنید یک نفر که وضع مالی خوبی دارد از اهمیت و لزوم ازدواج به موقع جوانان حرف بزند. بعد در نقد صحبت های او به جای اینکه به استدلال ها و خود صحبت او بپردازند، جایگاهش را نقد میکنند. مثلا میگویند فلانی نفسش از جای گرم بلند میشود. در این مغالطه فرد به جای اینکه به خود گزاره و محتوای آن بپردازد به خواستگاه و انگیزه و عقیده پشت این گزاره میپردازد. یعنی به جای اینکه خود حرف و گزاره را نقد کند، انگیزه و جایگاه و فرد را نقد میکند. در حالی که استدلال این فرد، ربطی به جایگاهش ندارد و استدلال آن درست است. اینکار مغالطه «انگیزه و انگیخته» نام دارد. در برخی موارد اگر نسبت به رابطه جایگاه با صحبت و تصمیم یک فرد یقین وجود داشته باشد، دیگر گفتن آن مغالطه نیست.
مغالطه «توهین»
کاسبان تحریم، دلواپسان و توهین های دیگر، برای این استفاده میشود که چهره استدلال کننده و گوینده مخدوش و منفور جلوه داده شود. مغالطه کننده شخصیت گوینده را مخدوش جلوه میدهد و با این وسیله غلط بودن استدلال او را نتیجه میگیرد.به این کار مغالطه «توهین» نام دارد. به عنوان مثال میگوید آن فرد دروغگوست پس هر چه درباره تاریخ میگوید دروغ است. این مغالطه خصوصا در مناظره های انتخاباتی زیاد استفاده میشود.
وقتی پهلوان پنبه علم میشود
«شما که دم از اقتصاد مقاومتی میزنید، مخالف سرمایه گذاری خارجی هستید» این دلیل در مقابل کسی که از استدلال مقاومتی حمایت میکند آورده میشود. در اینجا به جای این که فرد برای رد اقتصاد مقاومتی با استدلال قوی حامیان آن مقابله کند یک استدلال ضعیف را مقابل خود قرار داده و آن را نقد میکند. مثلا در اینجا فرد این استدلال را که حامیان اقتصاد مقاومتی مخالف سرمایه گذاری خارجی هستند را مقابل خود قرار داده و آن را نقد میکند. هرچند که این استدلال را موافقان اقتصاد مقاومتی به کار نبرده باشند. به این عمل مغالطه «پهلوان پنبه» میگویند. مغالطه پهلوان پنبه زمانی استفاده میشود که مغالطه کننده توان مقابله با استدلال اصلی را ندارد. به همین خاطر یک استدلال ضعیف را که رابطه منطقی با استدلال را ندارد در نظر گرفته و آنرا نقد میکند.
همچنین این کار برای نقد مکتب ها و جریان ها نیز استفاده میشود. به عنوان مثال یک نظریه را که حامیانی با استدلال قوی دارد؛ یک نظریه پرداز ضعیف از آن دسته را رد کرده و این را به همه جریان تعمیم میدهند.
نفیِ انتخاب به جای ارائه راهحل
«من انگیزه ای برای شرکت در انتخابات ندارم ، زیرا هیچ یک از نامزد ها دارای شرایط مطلوب نیست.» این جمله را زیاد شنیده اید. زمانی که یک نفر میخواهد رای دهد، چند کاندیدا را در مقابل خود دارد.؛ او عیب های هر کدام از این کاندیدا ها را نام بمیبرد و در آخر میگوید چون این کاندیدا ها همهی شرایط مطلوب را ندارند پس من رای نمیدهم. اینجا یک مغالطه صورت گرفته است.زیرا فرد طبیعتا باید یکی از راه حل های موجود را انتخاب کند، اما با این روش از زیربار انتخاب در میرود. به این مغالطه «کامل نامیسّر» میگویند. پس مغالطه کامل نامیسر زمانی است که شما بین چند راه حل میخواهید یک راه را انتخاب کنید؛ به شما عیوب راه حل های موجود را میگوید ولی راه حل ایجابی نمیدهند. و شما را بطور کامل از انجام کار منصرف میکنند.
نوع دیگر این مغالطه این است که برای شما تمام ویژگی های یک راه حل ایدهآل را نام میبرند و میگویند راه حل ایدهآل باید این ویژگی ها را داشته باشد. در حالی که راه حل مشخص با همه این ویژگی ها پیشنهاد نمیدهند یا اساسا این راه حل وجود ندارد. و به همین دلیل راه حل شما را رد میکنند.
به غلط انداختن از منشأ
«او میخواهد برنامه خودش را در خاورمیانه پیاده کند، همان طوری که هیتلر دنبال توسعهطلبی بود.» این صحبت بن سلمان درمورد مقام معظم رهبری است. در اینجا علاوه بر نسبت دروغ دادن به مقام معظم رهبری، بن سلمان با استفاده از «مغالطه منشأ» سعی دارد که بگوید که این کاری که ایران به دنبال آن است همانند کاری است که هیتلر میکرد. این مغالطه به این صورت است که شخص مغالطه کننده فعل یا گزاره شخص را به یک فرد یا گروه منفور نسبت میدهد. با این کار حرف یا گفتار اگر هم درست باشد با نسبت دادن آن به یک شخص منفور آن را رد میکند. یا به عنوان مثال گفته میشود کسانی که به دنبال اقتصاد مقاومتی هستند میخواهند ایران را مانند کره شمالی کنندکه این نیز مغالطه منشأ است.
استفاده بن سلمان از مغالطه «منشأ» درباره مقام معظم رهبری
ارزیابی تنها از یک طرف!
«مجلس انقلابی هیچ دست آوردی نداشته است.» در مثال فردی که در مقام توضیح عملکرد مجلس است ، فقط به عیب های آن اشاره میکند. به این کار مغالطه «ارزیابی یک طرفه» میگویند. در این مغالطه افراد برای قضاوت یا توضیح یک موضوع فقط به معایب یا فقط به مزایای آن اشاره میکنند. برخی هم این مغالطه را جور دیگری استفاده میکنند مثلا یک یا دو مزیت کوچک را نام میبرند و بعد معایب را پشت سر هم ردیف میکنند. باید سعی کرد در حد ممکن مزایا و معایب را استخراج کرد تا بتوان یک مقایسه منصفانه بین مزایا و معایب آن انجام داد.
در مثل مناقشه نیست
شما میخواهید یک ادعا که اثبات شده را توضیح دهید . به عنوان مثال میگویید بر اساس مطالعات جامعه شناسان و نظرسنجی ها تمایل مردم به مذهب افزایش پیدا کرده است . و برای مثال به عزاداری های پر شور محرم و عاشورا در سرتاسر کشور اشاره میکنید. یک نفر میگوید نه! در محله ما امسال عزاداری برگزار نشد. در اینجا فرد به قصد رد استدلال شما این مناقشه را انجام داد. اما چون در اینجا دلیل شما مطالعات جامعه شناسان و نظرسنجی ها است. این مغالطه تاثیری در رد مدعای شما ندارد. البته اگر استدلال شما استقرائی است، یعنی با چند مثال یک نتیجه کلی گرفته اید؛ در این صورت مثال نقض آوردن، دیگر مغالطه نیست. مثلا یک نفر میگوید امروز هر کلاغی در خیابان دیدم سیاه بود پس همه کلاغ ها سیاه هستند. حالا اگر شما یک کلاغ سفید بیاورید آن استدلال رد میشود.
وقتی کلیت برای یک استثناء زیر سوال میرود
برخی یک حکم کلی را با توجه به شرایط استثنائی رد میکنند. به عنوان مثال میگوید؟ صداقت امر خوبی است؟ شما میگویید بله. او میگوید حالا اگر این صداقت باعث شود که جان یک مظلوم گرفته شود، این صداقت درست است؟ مسلما میگویید نه. آیا میتوانیم بگوییم صداقت کلا خوب نیست؟ اینبار هم قطعا میگویید نه. در اینجا فرد میخواهد یک حکم کلی را با مثال زدن شرایط خاص آن، رد کند. به این کار مغالطه «تخصیص» میگویند. اگر چه که در آن شرایط خاص واقعا صداقت درست نباشد اما نمیتوان به طور کلی خوب بودن صداقت را رد کرد.
گاهی این مغالطه نیز مورد سوء استفاده قرار میگیرد. برخی با استفاده از این استثناء ها سعی در توجیه کار خود دارند. و برای زیر پا گذاشتن قانون از این مغالطه استفاده میکنند. و همه کارهایشان را به شرایط استثنا ربط میدهند.
«بهانه» شما را به غلط میاندازد
«خاموش شدن دستگاه آلودگی هوا به دلیل تمام شدن بسته اینترنت اداره محیط زیست بود» در اینجا هرچند بسته اینترنت اداره محیط زیست تمام شده باشد، اما به دلیل اینکه این اتفاق کوچک و بی اهمیت است، نمیتواند دلیل باشد. وقتی کسی اینگونه دلیل های نامهم را مطرح میکند، از مغالطه «بهانه» استفاده کرده است. در این مغالطه افراد با بهانه های مختلف از زیر کار شانه خالی میکنند. بهانه ها و اعتراضاتی که استفاده میشود، هر چند واقعی است و اتفاق افتاده اما در مقایسه با اصل مدعا جایی برای بحث ندارند.
استفاده از مغالطه «بهانه» برای توجیه خاموشی دستگاه آلودگی هوا
مغالطه «سوال مرکب»
« آیا مخالف تعامل با دنیا و برجام هستید؟» این سوال برای به دام انداختن کسی که مخالف برجام است استفاده میشود. خبرنگاران از اینگونه سوالات زیاد استفاد میکنند. در اینجا فرد پاسخ دهنده به سوال دوم پاسخ میدهد و به نظر میرسد که به سوال اول هم جواب داده است. اگر در جواب این سوال گفته شود مخالف هستم، انگار که هم مخالف برجام است و هم مخالف تعامل با دنیا. در حالی که ممکن است یک نفر مخالف برجام و موافق تعامل با دنیا باشد. ترکیب دو سوال بگونه ای است که شخص پاسخ دهنده پیشفرض سوال اول را میپذیرد. با اینکه ممکن است اصلا آن را قبول نداشته باشد. به این کار مغالطه «سوال مرکب» میگویند. در اینجا دو سوال «آیا مخالف تعامل با دنیا هستید» و «آیا مخالف برجام هستید» باهم ترکیب شده اند. برای اینکه به دام این سوال مرکب نیفتید باید بگویید: «عجله نکنید! یکی یکی سوالات را بپرسید.»
ما در گزارش بالا به برخی مثالهای این دسته از این مغالطات اشاره کردیم. شما هم مثالهایی از این مغالطات را که در رسانهها یا صحبت سیاسیون با آن مواجه شدهاید را در بخش نظرات برای ما بنویسید.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰