خطر تفکر قارونی در کمین انسانها(خوان حکمت)
در دعاهای شبهای جمعه میخوانیم: «یا باسط الیدین بالعطیّه»(۱)؛ یعنی خدای سبحان با کَرَم جامعه را اداره میکند، خدا کلاس تدریسی دارد که مدرّس آن اکرم است، اگر گفتند در فلان حوزه یا فلان کلاس یک فقیه دارد درس میدهد یعنی چه؟ یعنی دارد درس فقه میدهد؛ اگر گفتند در فلان سالن دانشگاه فلان مهندس
در دعاهای شبهای جمعه میخوانیم: «یا باسط الیدین بالعطیّه»(۱)؛ یعنی خدای سبحان با کَرَم جامعه را اداره میکند، خدا کلاس تدریسی دارد که مدرّس آن اکرم است، اگر گفتند در فلان حوزه یا فلان کلاس یک فقیه دارد درس میدهد یعنی چه؟ یعنی دارد درس فقه میدهد؛ اگر گفتند در فلان سالن دانشگاه فلان مهندس دارد تدریس میکند یعنی چه؟ یعنی درس هندسه میدهد؛ فلانجا طبیب دارد تدریس میکند یعنی چه؟ یعنی درس طب میدهد؛ اگر گفتند در فلانجا اکرم دارد تدریس میکند یعنی چه؟ یعنی دارد درس کرامت میدهد. فرمود: «اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» (۲) نفرمود خدایِ علیم تدریس میکند، با اینکه مناسب با «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ» همین علیم بودن است، اما وقتی گفتند خدایِ اکرم دارد تدریس میکند یعنی درس کرامت میدهد، آن وقت اگر به ما گفتند:«تَخلّقوا بأخلاق الله»(۳)، به اخلاق الهی تأسّی کنید، یعنی هم کریم باشید،هم جامعه را با کَرَم اداره کنید. وقتی خدای سبحان همه چیز را آفرید و همه چیز را میپروراند، با کَرم میپروراند. نمونههای فراوانی در قرآن کریم در این زمینه هست که بخشی از نمونهها را در سوره مبارکه «طلاق» میبینید،خدای سبحان فرمود کسی که از ما رویگردان است مشکل خودشان را باید خودشان حل کنند: هر کس از یاد من رویگردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت؛ (۴) یعنی ما او را در فشار قرار ندادیم، این خودش، خودش را در فشار قرار داد. این ضَنک را به خودش اِسناد نداد فرمود: «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً» نه اینکه ما او را در فشار و تنگنا قرار دادیم، این خودش، خودش را گرفتار کرده؛ اما در سوره طلاق دو بشارت را خدا به او میدهد و میفرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»، هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد، (۵) این «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» به نحو تنازع به هر دو میخورد نه فعلِ اخیر باشد. اگر کسی مشکلی پیدا کرد و با ایمان بود و باتقوا بود خدا میتواند از راههایی که او گمان میکند مشکلش را حل کند ولی آن راه را نمیرود، بلکه از راههایی که گمان نمیکند مشکلش را حل میکند.
خطر تفکر قارونی برای انسانها
اگر از راههای عادی که خود شخص پیشبینی کرده روزیِ او تأمین بشود، خطر تفکّر قارونی هست، قارون هم همین حرف را زد که «إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدی»(۶) من خودم درس اقتصاد خواندم ،مشکل اقتصادی را بلدم و خودم آن را حل کردم. خدا این برکت توحید را، علم به غیب را و ایمان به غیب را به عنوان بهترین نشانه کَرم به پرهیزکاران میدهد، روزیِ او را تأمین میکند اما نه «مِن حیث یحتسب»، «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» مشکل او را حل میکند اما نه «مِن حیث یحتسب»، «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ». تا او ایمانِ به غیبش که ذخیره دنیا و آخرت است، یعنی توحید روشن بشود، این «لا إله الاّ الله» در تمام زندگی او سریان پیدا کند، این میشود درس کَرم. درست است خدا اداره میکند، فرمود: اگر کسی باتقوا بود و مشکلی برای او پیش آمد ،ما حل میکنیم و اگر نیازمند به رزق بود ،چه اینکه است ،ما تأمین میکنیم؛ اما روایاتی که در ذیل این آیات آمده است آنها را ملاحظه بفرمایید، لحن خود آیات را هم ملاحظه بفرمایید. در بعضی از روایات دارد که «أبی الله سبحانه و تعالی أن یُرزق عباده المتّقین الاّ مِن حیث لا یَحتسب»، خداوند بندگان پرهیزکارش را فقط از جایی که گمان نمیکنند روزی میدهد.(۷) این «مِن حیث یحتسب» خطر تفکّر قارونی را دارد، وقتی قوم قارون به رهبری موسی(ع) به قارون گفتند: «همانگونه که خدا به تو نیکی کرده تو هم نیکی کن»(۸) گفت: «این ثروت را صرفا بوسیله دانشی که نزد من است به دست آوردهام!» این خطر برای خیلی از ما حوزویان و دانشگاهیان هم هست، ما میگوییم ما خودمان چهل سال دود چراغ خوردیم، این همان حرف قارون است ،یا میگوید: من خودم چهل سال زحمت کشیدم به این مقام رسیدم ،این همان حرف قارون است، اگر «ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَهٍ فَمِنَ اللَّهِ»، هر نعمتی که دارید از جانب خداست.(۹) تعلیم قرآن است،باید بگوییم خدا را شکر که او به ما داد. خیلیها رفتند در حوزه اما همهشان به جایی نرسیدند، خیلیها رفتند به دانشگاه اما همه استاد نشدند، خیلیها رفتند به طرف کشاورزی و دامداری اما همه موفق نشدند.در ادعیه تعقیبات بعضی از نمازها این است «اللهمّ ما بِنا من نعمه فمنک»(۱۰)خدایا هر نعمتی که به ما رسیده است از توست. این کریمانه مردم را عالِم کردن است، این همان تجلّی خدا در آینه کتاب خودش است.
روش خداوند برای افزایش ایمان انسان به غیب
نفرمود من مشکل شما را حل میکنم تا کسی بگوید این راههایی که ما میرویم مشکلگشاست؛ فرمود این راهی که شما میروید وظیفه شماست، ولی من از این راه حل نمیکنم، از یک راه دیگری حل میکنم تا شما به آن راه غیب امیدوارتر باشید. حالا در بعضی از روایات ما هم هست که «کُن لما لا ترجوا أرجی منک لما ترجوا»، به آنچه امیدش را ندارى امیدوارتر باش تا آنچه بدان امید دارى (۱۱) ما در عین حال که موظّفیم با خوف حرکت کنیم، از رجا و امید هم باید طرْفی ببندیم که «بین خوف و رجاء» حرکت کنیم. اما به ما گفتند امیدِ شما به راهی که امیدوار نیستید، بیشتر باشد،بعد سه استدلال هم در همین روایات کردند؛ فرمودند موسای کلیم به امید نار رفت(۱۲) ولی نور، گیر او آمد، نبوّت گیرش آمد. بلقیس به امید حکومت و سلطنت و مشورت و شرکت در سلطنت رفت ولی اسلام نصیبش شد،ساحران فرعون به امید جایزه رفتند ولی اسلام نصیبشان شد، این سه نمونه در آن روایت هست، فرمود: «به آنچه امیدش را ندارى امیدوارتر باش از آنچه بدان امید دارى»، این دعوت به غیب است ،گرچه همه کارها را خدا به عهدهدارد اما ایمانِ به «هو الباطن» مشکل ما را بهتر حل میکند، بنابراین پرورش قرآن، تربیت قرآن یک کتاب عربی محض نیست، تدبّر در قرآن قسمت مهمّش این است که انسان را موحّد بار بیاورد.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ ۳/۱۱/۹۲
مرکز اطلاعرسانی اسرا
____________________________
۱. المصباح للکفعمی، ص ۶۴۷.
۲. علق، ۳-۵.
۳. روضه المتقین، ج۳، ص۱۳.
۴. طه، ۱۲۴.
۵. طلاق، ۲ و ۳.
۶. قصص، ۷۸.
۷. مجموعه ورام، ج۱، ص ۱۶۸.
۸. قصص، ۷۷.
۹. نحل، ۵۳.
۱۰. مصباح المتهجد، ج۱، ص۶۳.
۱۱. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۶۹.
۱۲. ر. ک: نمل، ۷.
خوان حکمت هر دو هفته یک بار روزهای یک شنبه منتشر میشود.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰