تاریخ انتشار : پنجشنبه 2 بهمن 1399 - 13:33
کد خبر : 87989

پنجشنبه‌های شهدایی|ساده‌زیستی و جوان‌گرایی؛ دو خصیصه بارز شهید دادالله شیبانی

پنجشنبه‌های شهدایی|ساده‌زیستی و جوان‌گرایی؛ دو خصیصه بارز شهید دادالله شیبانی

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری فارس از شیراز، به رسم عشق و به روال هر پنجشنبه، با توسل به شهدا، هر کدام که به میل خود، خواهان می‌شوند را مهمان پنجشنبه‌های شهدایی می‌کنیم. مهمانی امروز متفاوت از دیگر روزها است، مهمان هفته از قبل

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری فارس از شیراز، به رسم عشق و به روال هر پنجشنبه، با توسل به شهدا، هر کدام که به میل خود، خواهان می‌شوند را مهمان پنجشنبه‌های شهدایی می‌کنیم.

مهمانی امروز متفاوت از دیگر روزها است، مهمان هفته از قبل به پیشنهاد یکی از دوستان مشخص شده بود، اما دقیقا صبح پنجشنبه برنامه عوض شد و باید دعوتنامه‌های جدید تنظیم میکردم.

نام شهدای فاطمیون، مدافعان حرم و چندین عنوان دیگر را سرچ کردم و هر بار تصویر لبخند ثابت سردار شهید دادالله شیبانی در صفحه نمایان شد.

بلافاصله با همسرشان تماس گرفتم، اشک اشتیاق و دلتنگی ما که مدتها است به واسطه شهید دورادور همدیگر را می‌شناسیم؛ امروز شکل دیگری داشت و باب گفت و گویی دلنشینتر از همیشه باز شد.

مهمان شهیدمان، در یک صبح پنجشنبه تشییع شدند و امروز عجیب یادشان در این صفحه پررنگ شده است، از ناگفته‌ها پرسیدم و همسر شهید، که خود را خادم شهدا می‌داند، با لبخندی مهربانانه نکاتی را بازگو کرد. در لابلای تمام صحبت‌ها مهربانی و سادگی و دغدغه جوانان را داشتن موج می‌زد.

در سحرگاه روز شنبه اول تیرماه سال ۱۳۴۷ مصادف با ۲۱ ماه مبارک رمضان، در شیراز، به عنوان اولین فرزند خانواده و بعد از چند سال تأخیر، عرصه گیتی را مفتخر به قدوم مبارک خود کرد و در دامان مادری پرهیزکار، دیده به جهان گشود.

 از دوران کودکی، کمک به پدر را سرلوحه کارهای خود قرارداده بود، دردانه خانواده و خاندان بزرگ خود بود، همسایگی منزل شهید با مسجد محله (مسجد حجه ابن الحسن العسکری عج) سبب شد که از همان دوران نوجوانی شیفته و جذب مسجد گردد.

در تمام برنامه‌های فرهنگی، مذهبی و علمی مسجد، قبل ازپیروزی انقلاب اسلامی حضور داشت و این حضور که متاثر از فضای مذهبی خانواده و اخلاق خوش اهالی مسجد بود او و دیگر نوجوانان را شهیدانه پرورش داد.

شهید به‌ عنوان اولاد ارشد خانواده، با ۳ برادر و یک خواهر، همانند استوانه‌ای قوی از ابتدای نوجوانی جهت ایجاد وفاق و همدلی بین اعضاء خانواده اقدام می‌کرد.

تحصیلات ابتدائی را در مدرسه حافظ شیراز گذراند، کلاس چهارم ابتدائی بود که پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی رقم خورد.

هرچند آن عزیز هم‌زمان باپیروزی انقلاب اسلامی، درسن نوجوانی قرارداشت، اما سابقه مذهبی خانواده، فعالیت‌های ایشان در کانون فرهنگی مسجد وحرکت عظیم امت اسلامی، تأثیر خود را در روح، روان و سرنوشت ایشان به خوبی برجای گذاشته بود.

در دوران راهنمایی رسماً به عضویت پایگاه مقاومت شهید طهماسبی مسجد محله در آمد و از آن زمان به بعد هیچگاه مسجد و پایگاه مقاومت بسیج را رها نکرد.

در دوران دبیرستان، با گذراندن دوره کوتاه آموزش نظامی در پادگان امام علی (ع) شیراز به‌همراه برادر کوچکترش عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شده، و ماه‌ها به‌عنوان نیروی بسیجی در گردان رزمی ابوذر تیپ ۳۳ المهدی (عج) استان فارس ازخود، رشادت‌ها نشان داد.

ازاین زمان به بعد بود که دیگر جبهه‌ها را رها نکرد و ضمن ادامه تحصیل، در سن ۱۷ سالگی به آرزوی خود یعنی عضویت در جمع سبزپوشان خمینی کبیر(ره)، رسید وجبهه‌های جنوب، میانی و غرب را از شلمچه و فاو گرفته تا فکه، ایلام، ارتفاعات شمال غرب، سلیمانیه، مأوت، مهاباد، بانه، نوسود، پاوه و… با شجاعت تمام در نوردید.

توکل مطلق او به درگاه ذات ربوبی، هم‌چنین توسل به ائمه اطهار علیهم السلام و ارادت مثال زدنی به حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها، با داشتن قامتی رعنا و جثه‌ای تنومند، از او رزمنده‌ای رشید وبی‌هیاهو ساخته بود.

در اینکه ولی فقیه، نائب امام زمان (عج) است، کوچکترین تردیدی نداشت، ازهمین رو، هنگامیکه حضرت روح الله (ره) جام زهر را نوشید و جنگ تحمیلی خاتمه یافت، با امتثال به امر آن یگانه زمانه، به شیراز بازگشت و تحصیلات ناتمام دبیرستان خود را کامل، و هم‌زمان درکنکور سراسری سال۱۳۶۸ دانشگاه‌ها شرکت، و در رشته مهندسی مخابرات دانشگاه امام حسین (ع) تهران پذیرفته شد.

هیچ عاملی او را از تحرک و جنب وجوش وا نمی داشت، بنابراین، ادامه تحصیلات عالیه درلباس مقدس پاسداری را، پیشه خود کرد و به تهران نقل مکان نمود.

در همین سال بود که در اجرای تکلیف شرعی، در سال۱۳۷۰ با دخترخاله خود ازدواج نمود وحاصل این پیوند مبارک دو فرزند پسر است.

بعد از انتقال به تهران، تحصیل و کار را با هم در آمیخت، تا اینکه پس از فارغ التحصیلی، در معاونت فاوای ستاد کل سپاه به فعالیتهای شبانه‌روزی خود ادامه داد.

هم‌زمانی تحصیلات عالیه با کار، از او دانش آموخته‌ای زبده و مجرب ساخته بود‌، به‌طوریکه درانجام فعالیت‌های سازمانی سر از پا نمی‌شناخت و بنا به اذعان همکارانش، تمامی نقاط کشور اسلامی، شاهد حضور و خدمات منحصر به فرد آن عزیز بوده است.

در انجام کارها و برخورد با نیروها، ضمن رعایت سلسله مراتب نظامی، رابطه رئیس و مرئوسی مورد نظرش نبود، و همیشه درانجام امور، ابتدا، خودش پیش مقدم می‌شد، و با فرماندهی اعتقادی که بر قلوب نیروهای تحت امر خود داشت، امور را راهبری و مدیریت می کرد.

اخلاق بسیار خوش آن شهید به حق پیوسته، در برخورد با همه افراد زبانزد همگان بود، تواضع منحصر به فرد در برخورد با عموم، اخلاص ایشان درانجام عبادات، رعایت احترام کامل به اعضاء خانواده و تسلیم محض بودن در برابر پدر و مادر، و عدم تعلق به مادیات و امور دنیوی را می‌توان ازشاخص‌ترین خصوصیات نیکوی آن شهید شاهد برشمرد که تا وقت شهادت نیز این ویژگی‌ها را با خود به‌همراه داشت.

با خلق نیکو و تواضع وصف ناپذیرش، نه تنها نیروهای تحت فرماندهی‌اش، بلکه هر شخصی در اولین مواجهه با او، جذب وی می‌شد.

تلاش‌های خستگی ناپذیر آن شهید عزیز، موجب شد تا بارها و در مقاطع و مدارج مختلف، مورد تشویق از سوی فرماندهان ما فوق خود قرارگیرد، تا اینکه فرماندهی یکی از مهمترین بخشهای مربوط به رشته تخصصی ایشان، به وی سپرده شد.

 اما جالب اینجا است که هرگاه در مقام و موقعیت فرماندهی هر یک از قسمتها، مورد تشویق مادی قرار می‌گرفت، پاداش خود را بین تمامی نیروهای تحت امر تقسیم می‌کرد و معتقد بود، کاری که مستحق تشویق تشخیص داده شده، با همکاری تمامی نیروها، محقق شده است.

در رسیدگی به امور معیشتی و خانوادگی نیروهای تحت امر از هیچ کوششی دریغ نمی‌کرد و آنچه در توان شخصی خود داشت، در طبق اخلاص می‌گذاشت و همیشه صندوقی برای کمک به دیگران در منزل نگه می‌داشت و دیگران را نیز بسیار سفارش به انجام این کار می‌کرد.

در برپائی مراسمات و مجالس شادی یا سوگواری اهل بیت علیهم السلام و یا مراسمات مذهبی همیشه اهتمام جدی داشت وحتی به قیمت مقروض شدن، افطاری تولد امام حسن مجتبی (ع) در نیمه ماه مبارک رمضان، دهه محرم و شهادت امام رضا (ع) و … را در سطح وسیعی برگزار می‌کرد.

هنگام بروز نا آرامی‌های سوریه و پس ازآن تهدید حریم خیام حسینی (ع) (حرم مطهر حضرت زینب کبری س) توسط گروههای تکفیری، در پوست خود نمی‌گنجید، و با اینکه از موقعیت کاری بسیار خوبی برخوردار بود، خود را در مقام پاسخگوئی و بازجوئی نزد حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها، مشاهده می‌نمود، که اگر آن حرم نورانی مورد تعرض تکفیری‌های معاند و امویان زمانه قرار گیرد، قادر به پاسخگوئی در محضر سیده نساء عالمین سلام الله علیها نخواهدبود.

از همین رو، دل از زمان و زندگی برکند و در جهت لبیک به ندای حسین زمان ، نائب الامام، حضرت آیت اله العظمی خامنهای، درسال۱۳۹۱ به عنوان فرمانده مدافعین حرم عقیله بنی هاشم (س) از اولین پیش تازان اعزام به آن سرزمین مظلوم بود.

با گذشت بیش از یکسال از حضور با برکت خود در آن سرزمین نورانی، و با اینکه درآن زمان، تعداد بسیار معدودی از شیعیان دلباخته ائمه اطهار علیهم السلام و آن هم در سکوت کامل خبری، مشغول دفاع از آن حریم سبز علوی بودند، بی توقع و بی‌ادعا از خود شجاعت‌ها و رشادت‌های وصف ناپذیری نشان داد، بارها باکفار تکفیری وصهیونیست‌های ازخود بی‌خبر، درگیر شد و حتی در یکی ازدرگیری‌ها مجروح شد، اما باز هم سر از پا نشناخته عازم آن سرزمین شد و توفیق آن‌را داشت که در آن فضای مسموم و محاصره، بارها به زیارت حرم مطهر حضرت زینب کبری و همچنین یادگار سه ساله حضرت اباعبدالله الحسین، حضرت رقیه خاتون علیهم السلام نائل گردد.

در مدت حضورش درآن سرزمین، ضمن آنکه با فعالیت‌های شبانه‌روزی خود، خواب و استراحت نداشت و به امور کاری خود نیز می‌پرداخت؛ مردم مظلوم آن مناطق و روستاهای مجاور هم از خدمات رفاهی او بهره مند بودند به‌طوری که به‌علت مراودات زیاد با آنها و توزیع کمک‌های مالی از حقوق شخصی خود، بسیاری از اهالی آن مناطق، وی را کاملاً می‌شناختند و با او عجین بودند.

در آخرین سفر به ایران که حدود دو هفته قبل از شهادتش بود، از تمامی همکاران و همسایگان حلالیت طلبید، و وصایا وسفارشات لازمه را به خانواده و فرزندانش کرد و آنگاه که با درخواست فرزند بزرگش مبنی بر نوشتن وصیتنامه‌اش مواجه شد، در پاسخ گفت:

“همان مطالبی که برایت گفتم، وصیت من است و این را هم تأکید کنم که نه یک رکعت نماز قضا، و نه یک روزه قضا هم برعهده‌ام نمی‌باشد…”

سرانجام در یکشنبه اول تیرماه ۱۳۹۳ همزمان با سالروز تولدش، نداء ارجعی حق را به وضوح شنید و با مادر،برادران، فرزندان، خواهر و همسرش تلفنی تماس گرفت و از همسرش حلالیت طلبید و به ایشان گفت: ” ان‌شاء الله دیدارمان به قیامت باشد” 

و در حوالی ظهر روز دوشنبه دوم تیرماه ۹۳ دقیقاً مطابق با تاریخ خاتمه اعتبار کارت ملی‌اش در سن ۴۶ سالگی، در حالی که به‌ همراه یکی از همکارانش (شهید حشمت اله سهرابی ) عازم انجام مأموریت بودند، در دام تله انفجاری گروه‌های تکفیری افتاده، شربت شهادت را نوشیده وجان خود را فدای دفاع ازحرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) کرد و در جوار شهیدان آرام گرفت.

جوانان و پرداختن به مشکلات‌شان از دغدغه‌های همیشگی او بود و در هر موقعیتی پیگیر مشکلات جوانان می‌شد.

ساده‌زیستی او مثال زدنی است، یک ماشین پیکان قدیمی داشت که در اکثر و ماموریت‌ها نیز از آن استفاده می کرد و پس از شهادتش نیز به عنوان مرکب جهادگران به گروه جهادی کافه شهدا اهداء شد، قبل از آخرین سفرش به سوریه، وقتی همسرش لباس‌های نو برایش آماده کرده بود، آنها را نپذیرفت گویا خلعت آخرت را بر لباس‌های دنیایی ترجیح داده بود و پس از شهادت نیز لباسی که برایش گذاشته بودند بازگشت.

یاد و نام ایشان همواره به عنوان یک سردار بی‌بدیل در تاریخ نیک‌مردان استان فارس و شهر شیراز و ایران اسلامی و جهان اسلام می‌درخشد.

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد