سبک زندگی «حاج رضا»؛ درسی برای مردم این روزگار
میزگرد «بررسی شخصیت، شیوه تربیتی و سبک زندگی حاج رضا یزدانپناه» بهمناسبت بیستمین سالگرد درگذشت این معلم قرآن کریم با حضور حسین یزدانپناه برادر، مرتضی روزبه از دوستان و مبارزان انقلابی و محمدعلی حضرتی از شاگردان این استاد وارسته به همت خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در قزوین برگزار شد. حسین یزدانپناه در ابتدا به فعالیتهای
میزگرد «بررسی شخصیت، شیوه تربیتی و سبک زندگی حاج رضا یزدانپناه» بهمناسبت بیستمین سالگرد درگذشت این معلم قرآن کریم با حضور حسین یزدانپناه برادر، مرتضی روزبه از دوستان و مبارزان انقلابی و محمدعلی حضرتی از شاگردان این استاد وارسته به همت خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در قزوین برگزار شد.
حسین یزدانپناه در ابتدا به فعالیتهای سیاسی- مذهبی حاج رضا اشاره و اظهار میکند: وی فعالیت خود را از گذشتههای دور و در قالب هیئت طفلان مسلم آغاز کرد که این هیئت متشکل از جوانان، نوجوانان و خردسالان بود. ایجاد این تشکل ناشی از احساس مسئولیت وی نسبت به قشر جوان بود؛ حاج رضا سعی داشت با پرورش جوانان و نوجوانان با استفاده ازآموزههای دینی، آنها را در مسیر مستقیم هدایت کند.
وی بیان میکند: حاج رضا با کمترین امکانات و بدون اینکه منتظر باشد تا از جایی امکاناتی به وی برسد به ساماندهی این تشکیلات پرداخت، به گونهای که گاه از امکانات خود بچهها برای تشکل استفاده و مراسم را در منزل نوجوانان برگزار میکرد و افرادی همچون مرحوم حاج هادی شکیب، رئیس اسبق حج و زیارت، حاج آقا برادران از عناصر متعهد آموزش و پرورش و سایر دوستان خانه خود را در اختیار این تشکل قرار میدادند.
رصد تمامی جلسات حاج رضا توسط ساواک
یزدانپناه اشاره میکند: حاج رضا سعی میکرد در این جلسات به آموزههای دینی، آموزش قرآن کریم، احکام و مباحث روز بپردازد و شخصیت بچهها را شکل دهد؛ از آنجایی که در این جلسات مباحثی مطرح میشد که با سیاستکلی نظام شاهنشاهی مغایر بود؛ رژیم روی این جلسات حساسیت داشت. بر اساس اسناد موجود، ساواک برای آگاهی از محتوای جلسات، در تمامی برنامهها جاسوس گمارده بود.
وی تصریح میکند: یکی از اسناد ساواک در ارتباط با جلسات حاج رضا را مطالعه میکردم که به نکته جالبی برخوردم، در یک جلسه سه نفر را مأمور کرده بودند تا برای ساواک گزارش تهیه کنند، اسامی مستعار آنان آقای شنبه، آقای یکشنبه و آقای دوشنبه بود و هرکدام از حضور دیگری بیاطلاع بود.علاوه بر این منابع، فرد کهنسال دیگری را تحریک و متقاعد کرده بودند مطالب جلسه را به ساواک منتقل کند.
یزدانپناه خاطرنشان میکند: حاج ضا علاوه بر تشکیل جلسات، بچهها را آموزش داده و برای حضور همگانی در نماز جماعت تشویق کرده بود به گونهای که ظهرها رأس ساعت ۱۲ دانشآموزان به صورت اختیاری و با صف از مدرسه به مسجد میرفتند که این یک نوع تظاهرات به انجام کار مذهبی هم محسوب میشد.
وی متذکر میشود: حاج رضا از زمانی که نیاز به انجام کار مذهبی را در جامعه احساس کرد با همان بضاعت کم جلساتی را برگزار میکرد. وی زمانی ژیان و پیش از آن دوچرخه داشت، حتی در جلساتی که مربوط به طفلان مسلم بود با دوچرخه رفت و آمد و با جدیت در جلسات حضور پیدا میکرد.
برادر مرحوم یزدانپناه بیان میکند: حاج رضا از دهه ۴۰ عمده فعالیت خود را آغاز کرد و این فعالیت تا سال ۵۲ در قزوین ادامه داشت و درست ۳۰ فروردین ۵۲ بهدلیل فعالیتهای سیاسی – مذهبی بهمدت هفت سال به ساوه تبعید شد و بنا بر شواهدی که موجود است حاج رضا در ساوه هم دست از مبارزه برنداشت و جلسات و برنامههای مذهبی و انقلابی را در آن شهر نیز ادامه داد.
حضور حاج رضا در دفاع مقدس
یزدانپناه در خصوص حضور حاج رضا در دوران دفاع مقدس خاطرنشان میکند: حاج آقا در دوران دفاع مقدس کاملاً در صحنه بود و برای ایجاد آمادگی در جوانان برای حضور در جبهه نقش تعیینکنندهای داشت. او در تشییع پیکر همه شهدا حضور پیدا میکرد و کمتر مراسمی بود که حضور نداشته باشد و بهعنوان مدیر جلسه برنامهها را هدایت نکند. هم در مسیر تشییع و هم به هنگام نماز و تدفین شهید حضور داشت. بعدها در مراسم تشییع و تدفین و بزرگداشت حاج رضا اظهاراتی را از خانواده و پدران شهدا در خصوص ارتباط حاج رضا با آنان شنیدم و متوجه شدم که وی ارتباط زیادی با خانواده شهدا داشته و برای آنان ارزش بسیار قائل بود.
وی با اشاره به اینکه که وسیله نقلیه حاج رضا یک ژیان بود، بیان میکند: یک روز به حاج رضا گفتم داداشی کجا میروی؟ گفت «خیابان سعدی منزل یک پیرزن روضه دارم». گفتم شما با این همه مشغله از خیابان «تهران قدیم» میخواهی بروی خیابان «سعدی» برای یک خانم روضه بخوانی؟! با یک لحن خاص به من گفت «شما اجازه ندارید در این زمینه اظهارنظر کنید، او مادر شهید است و الان هم که من به منزل وی میروم، در منزل فقط خودش است و جلوی درب چشم به راه است تا من بروم و روضه سیدالشهدا(ع) را بخوانم، او تمام امیدش این است که من به آنجا بروم و روضه بخوانم، من هم در قبال این مادر شهید احساس مسئولیت میکنم».
حاج رضا عالم و عامل بود
یزدانپناه میگوید: ما ازاین دست افراد که عالم و عامل باشند کم داریم، حاج رضا عالم و عامل بود، بهعنوان فرزند کوچک خانواده چیزی را به یاد ندارم که به خانواده و جامعه گفته و خودش به آن عمل نکرده باشد. به نظر من مهمترین علت میزان تأثیرگذاری حاج رضا در جامعه این بود که هر چه را که میگفت خودش به آن عمل میکرد به همین دلیل به دل مردم نشسته بود و اکنون ۲۰ سال پس از فوتش مردم هنوز سالگرد این مرد را فراموش نکردند و حتی گاهی تاریخ را به ما یادآور شده و از شهرهای دور و حتی ساوه برای فاتحهخوانی بر سر مزارش حاضر میشوند.
محمدعلی حضرتی هم با تأکید بر اینکه حاج رضا یزدان پناه عامل بود، توضیح میدهد: حاج رضا در ابتدا خودش در جبهه حاضر میشد سپس دیگران را برای حضور در جبهه تشویق میکرد، طی یک روز با سخنرانی در چند مراسم توانسته بود یک گروهان تشکیل دهد؛ همین گروهان جلوی سنگینترین پاتک دشمن ایستاد. حاج حسین عمرانی در سخنانی به پاتک عراق به جاده اهواز- خرمشهر اشاره میکند و میگوید که گروهانی از قزوین جلوی پاتک دشمن را گرفتند، این گروهان همان گروهانی بود که حاج رضا با سخنرانی جذب کرده بود.
حاج رضا یزدان پناه فدایی انقلاب بود
مرتضی روزبه با بیان اینکه روش، سلوک و رفتار حاج رضا او را زنده نگاه داشته است، اظهار میکند: نیاز جامعه امروز تربیت افرادی مانند حاج رضا است، امروز که عصر ارتباطات است شاهد اتفاقات فرهنگی عمیق نیستیم ولی حاج رضا ۴۰ سال پیش با حداقل امکانات کارهای فرهنگی عظیم انجام داد؛ فراموش نکنیم که حاج رضا حتی یک خودکار سازمانی نداشت ولی کاری کرد که معادل چندین مجموعه فرهنگی بود.
وی با تأکید بر اینکه حاج رضا یزدان پناه یک انقلابی ساده بود، اضافه میکند: آنچه امروز ما رنج را میدهد چپاول بیتالمال است که نمکی بر زخم پیکره جامعه شده است اینجاست که باید شخصیت آقای یزدانپناه تحلیل شود؛ حاج رضا خودش را برای انقلاب تعریف کرده بود این در حالی است که برخی به انقلاب به چشم طعمه مینگرند. حاج رضا یزدان پناه و امثال او فدایی انقلاب بودند و میگفتند اگر قرار باشد چیزی از انقلاب بگیریم باید عزت و شرافت باشد.
سلوک حاج رضا ریشه در حساب اعمالش داشت
حضرتی اظهار میکند: مکاتب تربیتی که به آموزههای پیامبران الهی عمل میکنند اندک هستند و امام حسین(ع) به این نکته در خطبهای کوتاه در مسیر کربلا اشاره دارند و میفرمایند «انسانها بندگان دنیایند و دین همچون آب دهانی بر روی زبان آنهاست، تا آن هنگام که زندگیشان رو به راه است، دین را بر زبان میگردانند، ولی وقتیکه زمان آزمایش فرارسید، دینداران کمیاب شوند».
وی عنوان میکند: در آموزههای دینی بر مراقبت از لقمه و عدم استفاده از لقمه شبهه تأکید شده است و حاج رضا هم از ابتدا به لقمه توجه داشت. سادهزیستی و سلوک حاج رضا ریشه در حساب اعمالش داشت و حتی به شاگردانش برنامه و آموزش داده بود که چگونه به حساب و کتاب نفس خود برسند.
این شاگرد مرحوم یزدان پناه با اشاره به اینکه کسی میتواند کاری بزرگ انجام دهد که درگیر خودش نباشد، اضافه میکند: امام خمینی(ره) بعد از شهادت شهید بهشتی فرمودند «شهید بهشتی مثل یک ملت بود» این بدان معناست که این شهید بزرگوار یک تنه کار یک ملت را انجام میداد. حاج رضا یزدان پناه سالها پیش از انقلاب از خودش بیرون زده و به تنهایی یک شهر شده بود؛ وقتی کارهای وی را مینویسیم بسیار فراتر از کارهای یک فردی عادی است در حقیقت حاج رضا به اندازه چندین نفر کار میکرد.
حضرتی تصریح میکند: اگر امروز موفق نشدیم که انسانهای آرمانطلب تربیت کنیم برای این است که کمیت را لحاظ کردیم، اما حاج رضا به کیفیت توجه داشت و خدا را همیشه حاضر و ناظر میدید؛ وقتی از خودت بگذری با خدا روبهرو خواهی شد.
وی بیان میکند: آنهایی که قدرتمند هستند و از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای آزرده خاطر نمیشوند به روشنایی میرسند، حاج رضا در دهه ۴۰ دبیر زبان انگلیسی بود که توانست این موج بزرگ فرهنگی را در قزوین به راه اندازد.
سبک زندگی حاج رضا قرآنی بود
وی متذکر میشود: حاج رضا برکت وجودی بالایی داشت و برای شناخت این مرد بزرگ باید سیره عملی و زندگی وی را مورد بررسی قرار دهیم، سبک زندگی حاج رضا سبک زندگی قرآنی بود، بنابراین بهتر است زندگی حاج رضا یزدان پناه را با علوم تربیتی تطبیق دهند و درسنامهای برای زندگی مردم این روزگار تدوین کنند.
روزبه نیز در این باره میگوید: باید به سیره بزرگان تأسی کنیم و اگر این راه را ادامه دهیم نتایج مطلوبی را دریافت خواهیم کرد؛ فراموش نکنیم که حاج رضا یزدان پناه برای کارهایی که انجام داد چیزی درخواست نکرد ولی امروزه تکلفات بلای جان ما شده است، در صورتی که حاج رضا فرسنگها از تکلفات فاصله داشت.
این مبارز انقلابی یادآور میشود: فراموش نکنیم پیش از انقلاب شهر قزوین ۵ سینما داشت که ۲ سینما برای افراد زیر ۱۸ سال ممنوع بود و انواع و اقسام مشروب فروشی در شهر وجود داشت اما شخصیتهایی مانند حاج رضا افرادی را تربیت کردند که توانستند انقلاب و جنگ را مدیریت کنند.
وی اشاره میکند: حاج رضا پس از انقلاب هیچ ادعایی پیدا نکرد و رسالتی بر دوش خود احساس و برای آن تلاش میکرد، حاج رضا یزدان پناه هیچ وقت بهدنبال سهم خواهی نبود، وی یک روح بزرگ و وصفناپذیر داشت و تنها خدمت میکرد.
شاه کلید موفقیت حاج رضا
روزبه اشاره میکند: حاج رضا تحت تأثیر آموزههای دینی بود که این شاه کلید موفقیت حاج رضاست. امام صادق(ع) فرمودند «مردم را با غیر زبان خود دعوت کنید، تا پارسایی و سخت کوشی و نماز و خوبی را از شما ببینند؛ زیرا اینها، خود مبلّغند» بنابراین کار فرهنگی باید از جنس باور باشد در غیراین صورت هیچ خروجی نخواهد داشت.
برادر مرحوم یزدانپناه نیز اشاره میکند: حاج رضا وقتی میخواست امر به معروف و نهی از منکر کند به همه جوانب توجه داشت و هنگام نهی از منکر در خلوت با فرد مورد نظر سخن میگفت. در جامعه امروز اغلب ما سخنران خوبی هستیم ولی هنگام عمل خروجی نداریم.
حاج رضا مصداق عینی آتش به اختیار بودن
حضرتی اشاره میکند: حاج رضا مصداق عینی و موفق آن چیزی بود که رهبری در دهه جاری از آن به عنوان آتش به اختیار یاد کردند؛ حاج رضا در ابتدا راه تشکیلاتی را پیش گرفت ولی وقتی دید جلوی راهش سنگاندازی میکنند به تنهایی مسیر را طی کرد باید بگوییم که «حاج رضا یک نفر نبود یک شهر بود».
روزبه نیز در این باره میگوید: قزوین مهد پرورش بزرگانی همچون شهید رجایی و بابایی بوده است اما در معرفی قهرمانان ضعیف عمل کرده است و تنها یک خیابان به نام این بزرگان داریم؛ باید این سنت غلط را از میان برداریم و حاج رضا یزدان پناه را به مردم و جوانان این شهر معرفی کنیم و فردای برگزاری مراسم حاج رضا به مانند کنگره شهدا همه چیز را فراموش نکرده و در معرفی حاج رضا تنها به برگزاری یک مراسم بسنده نکنیم.
انتهای پیام
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰