تاریخ انتشار : یکشنبه 28 خرداد 1396 - 2:36
کد خبر : 7850

آتش به اختیار در دستور کار پیشتازان اردوهای جهادی/ کمبود بودجه بزرگترین مشکل کارهای فرهنگی جهادگران

آتش به اختیار در دستور کار پیشتازان اردوهای جهادی/ کمبود بودجه بزرگترین مشکل کارهای فرهنگی جهادگران

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، منیره غلامی توکلی – در دولت اصلاحات بود که تنها نهادی که متولی امور روستاها به شمار می رفت یعنی " جهادسازندگی" با " جهادکشاورزی" ادغام شد

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، منیره غلامی توکلی – در دولت اصلاحات بود که تنها نهادی که متولی امور روستاها به شمار می رفت یعنی " جهادسازندگی" با " جهادکشاورزی" ادغام شد و به نوعی روستاها بدون متولی باقی ماندند تا اینکه به صورت خودجوش دانشجویان به فعالیت های مختلف از جمله فعالیت های فرهنگی در قطب اقتصاد مقاومتی کشور یعنی" روستا" ها پرداختند به نوعی آنها آتش به اختیار – ی انجام دادند که مورد عنایت رهبر انقلاب قرار گرفت و بنابر این حرکت دستور تشکیل "بسیج سازندگی" را صادر فرمودند. از آن پس بود که اردوهای جهادی دانشجویی در سه حوزه عمرانی، فرهنگی و سلامت به مناطق کم تر برخوردار رفته و به خدمت رسانی روستاییان پرداختند.

این دانشجویان آنقدر مورد استقبال مردم روستا قرار گرفتند که وقتی بچه های جهادی محلات یا حتی افراد غیردانشجویی که وارد روستا می شدند، با بِرَند دانشجویان بسیجی خطاب می شدند.

به مناسبت روز " بسیج سازندگی" مهمان دو تن از بانوان جهادی بودیم، دکتر مرضیه افضلی  و دکتر جمشیدی که هر یک در بخش های فرهنگی و سلامت سالیان سال است که در اردوهای جهادی فعالیت می کنند.

دختر دانشجوی اردوی جهادی، خانم دکتر علوم اجتماعی

 مرضیه افضلی که چند ماهی دیگر از پایان نامه دکتری خود در رشته "علوم اجتماعی فردی" در دانشگاه علامه طباطبایی دفاع می کند درباره نخستین باری که به همراه بچه های جهادی به روستایی از توابع  بخش گوهران شهرستان بشاگرد در استان هرمزگان، اعزام شد، می گوید: « سال ۱۳۸۴؛ ترم چهارم کارشناسی و از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی بودم که با فراخوان دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، به بشاگرد- خمینی شهر- همان جایی که مرحوم حاج عبدالله والی در آنجا فعالیت های مختلف عمرانی، فرهنگی داشت رفتیم. جمع دوستانه ای بودیم که به همراه برادران مرحوم حاج عبدالله با بازدید از مناطق محروم آنجا با مشکلات و کم بودهای بهداشتی، عمرانی و فرهنگی روستاییان آشنا شدیم. آن سال بشاگرد هنوز در غم از دست دادن " حاج عبدالله " که گویی پدری بزرگ برای مردمان آن روستاها بود، غم زده بود!. 

دوازده سال پیش بشاگرد چهره محرومی داشت/حاج عبدالله برای مردم بشاگرد پدری کرد

چیزی که از آن روزهای خمینی شهر به یاد دارم، بسیار با حال و هوای الان این شهر متفاوت است! خمینی شهر امروزه بسیار پیشرفت کرده و توسعه یافته است. در آن زمان محرومیت زیادی داشت تا جایی که به یاد دارم وقتی در مینی بوس نشسته بودیم و به سمت روستا حرکت می کردیم، آنقدر جاده خراب بود که در دست اندازها بارها سرمان به سقف مینی بوس می خورد! مهم ترین مشکلات مردم بشاگرد، خشکسالی بود که باعث از بین رفتن شرایط کشاورزی و امرار معاش برای روستاییان شده بود، آب لوله کشی نداشتند- هنوز هم در عمق بشاگرد جاهایی هست که آب لوله کشی ندارد- مدرسه شبانه روزی برای بچه ها وجود نداشت، جاده هموار نبود … خانه ها هنوز به شکل کپر بود و ما ۱۵-۱۰ دختر جوان دانشجو بودیم که برای کار فرهنگی به آن منطقه رفته بودیم.

 چیزی که در مرحله نخست متوجه شدیم، ارادت مردم روستا به مرحوم"حاج عبدالله والی"بود، وی چند سالی در آن منطقه فعالیت کرده بود و با کمک کمیته امداد تا حدی رد محرومیت را چهره روستا برداشته بود اما در آن روستا محرومیت ها یکسان نبود!

 یکی از بچه های بشاگرد با من هنوز ارتباط دارد درباره روزی که خبر فوت حاج عبدالله به روستا رسید برایم گفت: من آن زمان در مقطع راهنمایی تحصیل می کردم، حاجی را ندیده بودم اما وقتی خبر فوت ایشان به مدرسه ما رسید همه گریه می کردند؛ حاج عبدالله  زندگی و عمر خود را وقف مردم بشاگرد کرده بود و در این راه رنج بسیاری را متحمل شده بود او بارها مالاریا گرفت و و در نهایت با عارضه قلبی از دنیا رفت.

۱۲ سال است که پاگیر اردوهای جهادی ام

افضلی که دوازده سال است پاگیر اردوهای جهادی شده ا و مدتی هم مسئول فرهنگی این اردها بوده است در خصوص حال و هوای بچه های جهادی و اردوها می گوید: « اردوهای جهادی حالتی دارد که اگر یک بار در آن شرکت کنی دیگر نمی توانی ترکش کنی! اردوهای جهادی بخشی از هویت شما می شود زیرا نتیجه فعالیت خود را با تعامل مستقیمی که با بچه های روستا و مردم روستا داری همان لحظه می بینی!

جریان بستن روسری لبنانی و درخواست دخترهای روستا

برایمان تعریف می کند که سال ۸۶ بستن روسری لبنانی مد شده بود و دخترهای جهادی روسری های خود را به شکل لبنانی بسته بودند و در روستا فعالیت می کردند، دخترهای روستایی با دیدن بچه های ما یکی یکی می آمدند و می گفتند: خاله می شود روسری ما را هم مثل خودتان ببندید! یعنی بچه های روستا تا این حد الگوپذیری از بچه های جهادی داشتند!

این همان پیوند عمیقی است که ایجاد می شود و شما نمی توانی از اردوها دل بکنی و آن را ترک کنی.

وقتی اردوهای جهادی کم کم صدای اعتراض خانواده را بالا می برد!

وی با بیان اینکه من بعد از اولین سفرم، هر سال به اردوهای جهادی می روم یا در طول سال ارتباطم را با بچه های روستا قطع نمی کنم، بیان می کند: من در قالب اردوهای جهادی تا کنون به جنوب کرمان، هرمزگان، لرستان رفته ام. به یاد دارم که  پدر و مادم در سال های اول به من سخت نمی گرفتند، زیرا هر دو فرهنگی بودند و در زمان جنگ تحمیلی در مناطق جنگ زده شمال غرب کشور خدمت می کردند اینکه یک خانم بتواند در مناطق دور فعالیت داشته باشد دور از ذهن آنها نبود. اما بعد از گذشت چند سال وقتی من ، سال تحویل و تعطیلات عید را خانه نبودم ، کم کم اعتراض کردند تا جایی که سعی می کردم طوری هماهنگ کنم که سال تحویل خانه باشم و بعد به اردوی جهادی بروم.

خطر نیش رتیل از بیخ گوشمان گذشت/ برای تمام کمبودها فقط عذرخواهی صمیمانه می کردیم

وی در خصوص وضعیت روستاها و امکاناتی که دخترهای جهادی دارند، می گوید: مناطقی که ما می رفتیم اکثراً آب و هوای گرم داشت، یاد دارم قدیم تر ها که با وانت به روستاها می رفتیم، زانوی من از زیر چادر و شلوار آفتاب سوخته می شد! شرایط سختی بود و ما قبل از اعزام سعی می کردیم دخترها را با شرایط موجود در روستا آشنا کنیم اما همیشه لطف خدا شامل حال جهادگران می شود حتی وقتی که خطر از بیخ گوشمان رد می شد.

به یاد دارم که یکبار به روستایی رفتیم که قبل از آن به بچه ها گفته بودیم حمام دارد و توالت آن نیز شلنگ دارد! اما وقتی آنجا رسیدیم ، متوجه شدیم به خاطر اینکه میزان آب با شدت و کاهش گرما کم و زیاد می شود، قطر آبی که بچه ها باید برای دوش گرفتند استفاده می کردند به اندازه قطر اب شیر سماور بود! توالت ها هم آفتابه داشتند و بچه ها باید از مکانی دیگر آب تهیه می کردند و با خود به دستشویی می بردند! دخترها همه افسرده شده بودند و اعتراض می کردند و ما فقط صمیمانه از آنها عذرخواهی می کردیم !.  

وی با بیان خاطره ای دیگر، می گوید: درریگان یکی از شهرستان های استان کرمان، بادهای شدیدی می وزد و به همراه خود انواع حشرات مخصوصا رتیل را نیز می آورد! یک بار، جمعی از دخترها کنار پرده ای ایستاده بودیم و با هم صحبت می کردیم در حین صحبت کردن کمی از پرده فاصله گرفتیم که ناگهان درجای قبلی ما رتیلی پایین افتاد! و اگر ما در همان مکان ایستاده بودیم قطعا یکی را نیش می زد.

عمرانی، فرهنگی ، بهداشتی سه اصل اردوی جهادی

این بانوی جهادگر، کار اردوهای جهادی را بر سه اصل عمرانی، فرهنگی و بهداشت –سلامت، استوار می داند و می گوید: دخترها بیشتر در کارهای فرهنگی و درمانی وارد می شود، در حالی که می توان گفت تیم همای پزشکی ما هم وجهه فرهنگی دارند و کادر درمانی ما نیز الگویی برای روستاییان به ویژه جوانان و نوجوانان روستایی است . تیم های جهادی متشکل از دانشجویان و افرادی معتقد و مذهبی است که انگیزه های بالایی برای کارهای جهادی و خدمت به روستاییان دارند.

 بچه های جهادی، آیه های مجسم قرآنی

افضلی منبع این انگیزه را جمله ای از فرمایشات امام خامنه ای می داند که در جمع دانشجویان جهادی فرموده اند: « شما آیه های مجسم قرآن هستید.» یعنی یک جهادی رفتار قرآنی را در خود پیاده سازی کرده است، از طرف دیگر بچه ها در این اردودها که به شدت اردوهایی خودسازی است مقاوم می شوند، هر کسی تاب تحمل این اردوها را ندارد و گاهاً وقتی یک بار به روستا می روند، شاید دیگر اقدام نکند! اما این دست موارد بسیار کم است چرا که بچه های جهادی افرادی مقاوم تر از سایر هستند.

به شدت ارودی خودسازی هست و بچه  های اردوهای جهادی معمولا بچه های مقاوم تری هستند و هر کسی تاب دائم اردوی جهادی برود ندارد.. البته من توی ذهنم ندارم کسی جا زده باشد و اگر بوده است کم بوده است .

دانشجویان بسیجی، بِرَند معتبر بچه های جهادی

 وی با بیان اینکه میزان استقبال مردم از بچه های جهادی بسیار عالی است، خاطرنشان می کند: مردم روستا آنقدر بچه های دانشجو را دوست دارند که اگر گروهی از محلات برود آنها را با برند دانشجویان بسیجی می شناسند! و این چیز خوبی است  زیرا این ذهنیت را ایجاد می کند که قشر نخبه و تحصیل کرده جامعه به بسیج عشق می ورزند و پیوند خود را با مناطق محروم و مردم روستا قطع نکرده اند.

 سخت کوشان بانشاط  

 این جهادگر فرهنگی ادامه می دهد: اردوهای جهادی علاوه بر مردم روستا برای خود دانشجویان نیز برکات زیادی دارد که خودسازی، مقاوم شدن، کسب نشاط از مهم ترین  آنهاست. شما وقتی یک مفهوم دینی ، یک خلاقیت .. را به بچه ای از روستا که استعداد بچه های شهری را دارد اما با امکانت کمتر یاد می دهی و استعداد او را پرورش می دهی قطعا از نظر ورحی نشاط پیدا خواهی کرد.

در اردوهای جهادی، دانشجویان زندگی گروهی، حل اختلاف ارا و تزاحم نظرات را یاد می گیرند، تمرین می کنند که اگر دچار اختلاف شدند این اختلافات در کیفیت کار آنها تأثیر نگذارد… دانشجویان یاد می گیرند که از آموزه های خود چگونه به نفع روستاییان استفاده کنند مثلا خانمی که فیزیک خوانده است، ستاره شناسی و کاربرد ستاره ها در جهت یابی را به بچه های روستا درس می دهد، آن یکی علوم آزمایشگاهی خوانده است و آزمایشات درس علوم را به بچه ها  نشان می دهد، اگر در دوران امتحانات باشیم کلاس تقویتی برای دانش آموزان روستا تدارک می بینند و اگر نزدیک کننکور باشیم ، کلاس های تست و کنکور برگزار می کنند و خلاصه برای یک اردوی جهادی در بخش فرهنگی با شناسایی منطقه و نیاز سنجی آن برنامه ریزی کرده و اقدامات فرهنگی را در کنار اقدامات عمرانی و بهداشتی انجام می دهند.

لیستی از مهم ترین اقدامات عقدیتی و فرهنگی بچه های جهادی در روستا..

افضلی مهم ترین اقدامات عقیدتی و فرهنگی بچه های جهادی را آموزش روخوانی و روان خوانی قرآن، حفظ قرآن، درک مفاهیم وآموزش اصول دین و اعتقادات شیعه و مشاوره فردی، مشاوره خانوادگی و پرورش خلاقیت کودکان، می داند و می افزاید اینکه مردم روستا در کشور ما در این زمینه ها دچار کم بودهایی باشند درد بزرگی است که باعث می شود شما هیچ گاه اردوهای جهادی و بچه های روستا را ترک و فراموش نکنی.

وقت ندارم نماز بخوانم!

در ادامه به خاطره ای اشاره می کند و می افزاید: « در اردویی مسئولیت بخش فرهنگی را برعهده داشتم به همین دلیل وقت آزاد بیشتری برای تعامل با مردم روستا برایم مهیا بود. یک روز تصمیم گرفتم وارد کپرها شده و با خانم ها همصحبت شوم. وارد کپری شدم که خانمی ۴۰ ساله داشت کار می کرد. برای اینکه بدانم حمد و سوره اش را درست می خواند یا نه! گفتم: خانم نماز خوانده ای؟ گفت نه! کارم زیاد است و وقت ندارم بعد از اینکار، باید به سراغ گاوها هم بروم.! از او پرسیدم آیا دوست نداری که وقتی محبتی به دخترت می کنی، از تو تشکر کند؟ گفت: نه! پرسیدم حالا اگر تشکر کند خوشحال نمی شوی؟ گفت: می شوم.گفتم نماز، تشکر از خداست و بعد با صدا زدن دختر ۱۰ ساله اش از او خواستم که وضو گرفتن را به مادرش بیاموزد طی ۱۰ روزی که در آن منطقه بودیم آن دختر وضو گرفتن را به مادرش آموخت و قرار شد که حمد و سوره را نیز یادش بدهد تا نماز بخواند! »

دیوار کوتاه دانش آموزان روستایی و مدارس شبانه روزی

وی در ادامه با اشاره به اینکه وضعیت سواد در روستاها به گونه ای است که شاید در افراد بالای ۴۰ سال بی سواد وجود داشته باشد می گوید: اما مشکلات زیادی چون کمبود معلم باتجربه، کلاس های درس، مدرسه شبانه روزی و .. از مهم ترین مشکلات آموزشی روستاییان است تا جایی که می توان گفت هر زمان که دولت تصمیم بگیرد بودجه آموزش و پرورش را کم  کند انگشت به سمت مدراس شبانه روزی روستاها می رود، ابتدا از حذف شدن تغذیه و بعد تا تعطیلی آن واحد آموزشی پیش می رود!

آتش به اختیار در دستور کار پیشتازان اردوهای جهادی

این دکتر جامعه شناس، جنگ تحمیلی و بعد از آن سیاست های سازندگی را دلیل نادیده گرفته شدن  محرومین می داند و می افزاید: در دوران سازندگی گناه محرومیتتِ محرومان به گردن خودشان انداخته شد در دوره اصلاحات تنها نهادی که روستاها فعالیت داشت یعنی جهاد سازندگی با جهاد کشاورزی ادغام شد ومی توان گفت که روستاها تقریبا بدون متولی فرهنگی شدند! در همان زمان بچه های بسیجی به روستاها رفتند و خدمت کردند و نمادی از آتش به اختیاری که رهبر معظم انقلاب فرمودند را متبلور کردند تا جایی که امام خامنه ای دستور تشکیل بسیج سازندگی را صادر فرمودند؛ در واقع  حرکت از پایین به بالا رقم خورد.

کمبود بودجه بزرگترین مشکل کارهای فرهنگی جهادگران در روستاها

این پیشکسوت عرصه اردوهای جهادی – فرهنگی  در پاسخ به این سوأل که اردوهای جهادی چه سیرتحولی را پشت سر گذاشته است، معتقد است: سیر تحول اردوهای جهادی هم نزول داشته هم  صعود ! پیشگامان حرکت های جهادی ،متولدین سال های ۶۰ بودند و هنوز هم انگیزه بیشتری دارند و بیشتر هم پیپگیری می کند در حالی که بچه های ۷۰ با ذهنیت فانتیزی تری با اردوها برخورد می کنند! اما اینکه بچه ها به صورت متمرکز در یک روستا حضور دارند و گاها به صورت ان جی او تا رسیدن به نقطه مطلوب روستا و روستاییان را رها نمی کنند از سیر صعودی مسیر اردوهای جهادی است، تا جایی که ما گروه های جهادی را داریم که چیزی شبیه به سند راهبردی برای خودشان دارند و به دنبال نخبه یابی و نخبه پروری در روستا هستند تا از بین خود روستاییان معلم و طلبه و .. پرورش دهند و روستا را به دست خودشان بسپارند تا به تعالی برسانند .  

افضلی با بیان اینکه خصلت اردوی جهادی مردم پایه بودن آن است می گوید: کمبود بودجه مهم ترین دلیلی است که باعث می شود بچه های جهادی به نتیجه دلخواه خود نرسند بچه ها در روستاها با کمترین میزان بودجه سعی دارند بیشترین کارها را انجام دهند.

وی به خلاءیی دیگر اشاره می کند و آن هم کانال انتقال تجربه بچه های قدیمی اردوهای جهادی به بچه های جدید بود، چیزی که خودشان آن را درک کردند در بسیج سازندگی مدتی، " مرکز راهبردی حرکت های جهادی" تشکیل شد تا راهبری اردوهای بچه ها را بر عهده داشته باشد اما بعد از مدتی این مرکز منحل شد! لوزم احیا آن احساس می شود و اقداماتی صورت گرفته است چرا که بچه ها باید از تجربیات قدیمی ها استفاده کنند تا نخواهند که یک حرکت را از صفر بدون تجربه شروع کنند.

این بانوی جهادگر با اشاره به اینکه برنامه ریزی و مدیریت اصلی اردوهای جهادی با آقایان است، می گوید: گاها خانم ها برنامه ریزی های فرهنگی طولانی مدت دارند، یک دفعه آقایان تصمیم می گیرند کار را در روستا سریع تر تمام کنند! یا به هر دلیلی زمان کمتری را در یک منطقه سپری کنند! در این صورت برنامه های فرهنگی هم تحت شعاع قرار می گیرد.. زیرا برنامه های فرهنگی در زمان بندی تابع برنامه های عمرانی آقایان است!

مطالبه گری باید در حوزه جهادگری احیا شود

افضلی می گوید: نسل های قبل اردوهای جهادی، شاخصه ای تحت عنوان "مطالبه گری" داشتیم که دو دهه ایست  کم رنگ شد ، لزوم احیا آن اکنون احساس می شود؛ زیرا در بعضی از  روستاها اتفاقاتی می افتد که باید پیگیری شود، مانند سند ۲۰۳۰ که اولین تجربیات اجرایش در روستاها بوده و بچه ها جهادی در این زمینه باید مطالبه گری کنند.

لزوم احیای، حیات اقتصادی روستاها

این دکتر جامعه شناس، در ادامه عمده مشکلات روستاها را از بین رفتن حیات اقتصادی آنها می داند و می افزاید این مورد در دیدار آقا با دانشجویان توسط نماینده بچه های جهادی مطرح شد و مورد تأیید مقام معظم رهبری قرار گرفت، اینکه ابتدا باید حیات اقتصادی روستاها به عنوان یک واحد مبدل احیا شود تا مردم جذب روستا شوند.

وی تأکید می کند: امروزه یکی از مهم ترین کارها سرو سامان دادن به وضعیت اقتصادی روستاییان است متأسفانه، سیر فقر ادامه دارد و بهبودی در وضعیت اقتصادی روستاها دیده نمی شود! البته بجه های جهادی وارد بحث های کارهای کارآفرینی شده اند اما این کار نیاز به گسترش بیشتر و سرمایه و بازار فروش تولیدات دارد که خود نیازمند حمایت مسئولین ذی ربط است.

مردم روستا مواجه با معضلات محصولات اینترنتی و ماهواره ای

این جامعه شناس تغییر سبک زندگی مردم روستا را نیز از دیگر مشکلاتی می داند که گریبانگر آنها شده است و این پدیده نشأت گرفته از برنامه های ماهواره ای، اینترنت و تلویزیون است زیرا روستاها را دچار همان معضلاتی کرده که شهرنشیان با آن رو به رو هستند با این تفاوت که چون در شهر بستر فعالیت فرهنگی بیشتر از روستا است، روستا ها با آسیب بیشتری مواجه هستند.

افضلی راه حل این موضوع را طولانی کردن بازه فعالیت های فرهنگی در روستاها می داند و می افزاید بچه های جهادی در این زمینه باید با برنامه ریزی بلند مدت وارد عمل شوند در این مسیر حفظ ارتباط بچه های جهادی با بچه های روستا از طریق دیدار حضوری، ارتباط تلفنی، چاپ نشریه بسیار مؤثر است.

ضریب نفوذ فعالیت های فرهنگی بچه های جهادی بالاست

وی در این زمنیه با اشاره به خاطره ای می گوید: با بچه های جهادی برای روستایی ماهنامه ای تحت عنوان « نخل بهشتی » چاپ می کردیم،  بعد از چند سال یکی از دخترها که دانشجو شده بود، گفت که استاد از آنها خواسته تا منطقه ی خود را با یک مطلب یا شعری معرفی کنند. ما در یکی از آن نشریه ها، شعری داشتیم که منطقه زندگی آنها را با زبانی کودکانه معرفی می کرد، او از همان شعر استفاده کرده و بازخورد بسیار خوبی از استاد و همکلاسی هایش گرفته بود! این دست موارد، ضریب نفوذ کارهای فرهنگی بچه های  جهادی را نشان می دهد.

توپ قل قلی، یادگاری کودک روستایی!

در پایان این گفت وگو از خانم دکتر افضلی می خواهیم که خاطره ای از پیوند عمیق بچه های روستا با بچه های جهادی برایمان تعریف کند، او می گوید: در اردویی که به یکی از روستاهای کویری داشتیم ، با مریض شدن یکی از دخترخانم ها من مسئولیت کلاس بازی با بچه ها را بر عهده گرفتم. اواسط بازی « صندیلی بچرخ" بودیم که یکی از بچه ها گفت: خاله بیا «توپ توپ شیطونه» بازی کنیم. قبول کردم گفت بذارید برم توپم را از کیف شما در بیاورم! تعجب کردم و پرسیدم توپ تو توی کیف من چه می کند؟ گفت می خواستم آن را به شما هدیه بدهم.. آن اردو تمام شد و ما به خانه برگشتیم روزی که ساکم را خالی می کردم، توپ قِل قِل خورد و بیرون افتاد. آن بچه باز هم بزرگترین سرمایه و ارزشمندترین کالای خود را به من هدیه داده بود و این هدیه برایم خیلی خاطره انگیز بود.

امسال هم در سفر راهیان نور به در استراحت گاه در خرمشهر متوجه چهره ای آشنا شدم، او هم مرا شناخت و به سمتم آمد و گفت خانم شما انیسه هستید؟ گفتم نه! گفت: مرضیه اید؟ گفتم بله .. گفت من فلانی هستم از فلان روستا که شمما را به سفر مشهد بردید.. بزرگ شده بود و دانشگاه می رفت، محجبه بود با همان اعتقادات قوی و این برایم بسیار شیرین بود، حس می کنم   آموزش های ما غیرمستقیم اثر گذاری خود را داشت چرا که او مرا به عنوان یک الگو انتخاب کرده و رفتار من را تکرار می کند.

ادامه دارد…

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد