تاریخ انتشار : سه شنبه 25 آذر 1399 - 8:45
کد خبر : 74453

فرمانده به روایت سرباز/ خاطرات یوسف‌زاده از شهید سلیمانی منتشر می‌شود

فرمانده به روایت سرباز/ خاطرات یوسف‌زاده از شهید سلیمانی منتشر می‌شود

– اخبار فرهنگی – به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات سوره مهر همزمان با سالروز شهادت شهید سپهبد قاسم سلیمانی کتابی تازه از احمد یوسف‌زاده را درباره این سردار رشید اسلام منتشر می‌کند. کتاب «شاید پیش از اذان صبح» که به

– اخبار فرهنگی –

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات سوره مهر همزمان با سالروز شهادت شهید سپهبد قاسم سلیمانی کتابی تازه از احمد یوسف‌زاده را درباره این سردار رشید اسلام منتشر می‌کند.

کتاب «شاید پیش از اذان صبح» که به قلم یوسف‌زاده تدوین شده است، دربردارنده خاطرات و دل‌نوشته‌های این نویسنده درباره شهید سپهبد قاسم سلیمانی است.

این کتاب که ترکیبی است از خاطره و داستان، روایتگر ۴۰ خاطره از نویسنده‌ای است که در نوجوانی تحت امر فرماندهی شهید سپهبد قاسم سلیمانی روانه جبهه شده بود.

یوسف‌زاده پیش از این نیز خاطراتی از شهید سلیمانی را نقل کرده بود. او که به عنوان یکی از ۲۳ نوجوان در جنگ تحمیلی حضور داشت، پس از بازگشت به وطن خاطرات خود را در قالب دو عنوان کتاب منتشر کرد: «آن بیست و سه نفر» و «اردوگاه اطفال». بخش‌هایی از خاطرات یوسف‌زاده در کتاب «آن بیست و سه نفر» به برخورد او با شهید سلیمانی اختصاص دارد؛ زمانی که تلاش می‌کند تا علی‌رغم سن کم، وارد جبهه شود.

شهید سپهبد قاسم سلیمانی , کتاب , ادبیات دفاع مقدس , سوره مهر , خاطرات دفاع مقدس ,

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم: روز اعزام رسیده بود و قاسم سلیمانی که جوانی جذاب بود و فرماندهی تیپ ثارالله را بر عهده داشت، دستور داده بود همه نیروها روی زمین فوتبال جمع شوند. در دسته‌های پنجاه‌نفری روی زمین چمن نشستیم. قاسم میان نیروها قدم می‌زد و یک‌به‌یک آن‌ها را برانداز می‌کرد. پشت سرش میثم افغانی راه می‌رفت. میثم قدی بلند و سینه‌ای گشاده داشت. اگر یک‌قدم از قاسم جلو می‌افتاد، همه فکر می‌کردند فرمانده اصلی اوست؛ بس که رشید و بالابلند بود.

حاج قاسم و میثم و چند پاسدار دیگر داشتند به سمت ما می‌آمدند. دلم لرزید. او آمده بود نیروها را غربال کند. کوچک‌ترها از غربال او فرومی‌افتادند. نیروهایی را که سن ‌و سالی نداشتند از صف بیرون می‌کشید و می‌گفت: «شما تشریف ببرید پادگان. ان‌شاءالله اعزام‌های بعدی از شما استفاده می‌شه!»…

حاج قاسم لباسی به تن داشت که من آن را دوست داشتم. اصلاً قیافه‌اش مهربان بود. برخلاف همه فرماندهان نظامی، او با تواضع نگاه می‌کرد و با مهربانی تحکم! درعین‌حال، به اعتراض اخراجی‌ها توجهی نمی‌کرد…

مرتضی سرهنگی رمانی درباره شهید سلیمانی می‌نویسد/ «همه چیز درباره حاج قاسم» در آستانه انتشارآذری‌‌زبان‌ها مخاطبان جدید «شاخص‌های مکتب سلیمانی» شدند/ نگاهی به سبک زندگی حاج قاسم

انتشارات سوره مهر کتاب «شاید پیش از اذان» را در ۱۴۰ صفحه منتشر خواهد کرد.

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد