سلامت عقلی، قلبی و ارادهای قوی به همراه دانش دینی اصلی ترین عوامل پایبندی به حجاب اسلامی

گروه جامعه ـ خبرگزاری فارس، فتح الله فرجی، پژوهشگر روانشناسی در سومین بخش از سلسله یادداشتهای خود در خصوص عوامل محیطی و روانشناختی متعددی که موجب گرایش در پایبندی زنان به حجاب اسلامی نقش دارند، پس از پرداختن موضوعات برونزاد و محیطی به تحلیل و بررسی موضوعات درونزاد می پردازد، در بخش سوم این سلسله یادداشت
گروه جامعه ـ خبرگزاری فارس، فتح الله فرجی، پژوهشگر روانشناسی در سومین بخش از سلسله یادداشتهای خود در خصوص عوامل محیطی و روانشناختی متعددی که موجب گرایش در پایبندی زنان به حجاب اسلامی نقش دارند، پس از پرداختن موضوعات برونزاد و محیطی به تحلیل و بررسی موضوعات درونزاد می پردازد، در بخش سوم این سلسله یادداشت ها تلاش میشود به سؤالاتی که در بخش اول مطرح شده است، پاسخ داده شود که شامل سوالات زیر:
۱- چه نیروی درونزادی در وجود برخی افراد نهفته است که بهرغم برخورداری از ثروت و مکنت، از خودنمایی، فخرفروشی و هوسرانی پرهیز و تمایلات نفسانیشان را بهراحتی کنترل و در پایبندی خود به ارزشهای دینی محکم و استوار هستند؟
۲- چه نیروی درونزادی در وجود برخی افراد نهفته است که در صورت حضور در هر شرایط محیط فرهنگی و حتی در خارج کشور، پایبندی خود را به حجاب و ارزشهای دینی حفظ میکنند؟
۳- چه نیروی درونزادی موجب میشود که بستگان و خانوادههای برخی مجرمین، حتی گاهی خود مجرمین که به دلیل برخورد قضایی و… تجارب ناخوشایندی از کشور دارند، از ارزشهای دینی رویگردان نشده و به هر شکل، پایبندیشان به حجاب و ارزشهای اسلامی را حفظ مینمایند؟
۴- چرا برخی از زنان و دخترانی که به خاطر حجاب و دینداریشان، در معرض توهین، استهزاء و آزار و مروجین بیحجابی و افراد شیطان صفت، قرار میگیرند، احساس میکنند به خدا نزدیکتر شده و با عزت و افتخار، مراقبت بیشتری از حریم دینی و حجاب خود نموده و هیچ اعتنایی به صحبتهای بیپایه و اساس آنها نمیکنند.
مطالعات انجامشده نشان میدهد که صرفنظر از دخالت عوامل محیطی و برونزادی که بر رفتار انسانها اثر میگذارد، بهطورکلی سه عامل درونزاد بسیار مهم و کلیدی در رویکرد زنان و مردان نسبت به دین، حجاب اسلامی و ارزشهای دینی و اجتماعی، نقش تعیین کننده دارند. این سه علت عبارتند از: عقل و فطرت و عزم یا اراده.
انسان برای اینکه بتواند در برابر وسوسههای شیاطین، اعم از جن و انس، دوام بیاورد و پایبندی به ارزشهای اسلامی را حفظ و وظایف بندگی خود را به درستی بجا آورد یا بتواند درک درستی از خیر و شر خود داشته باشد، لازم است بهطور همزمان از سه نعمت الهی و ناب برخوردار باشد. شامل: عقل سلیم، فطرت پاک و رشدیافته (یا قلب سلیم)، و اراده یا ایمانی قوی باشد. هرگاه یکی از این سه موهبت الهی در وجود انسان ضعف و دچار نقص شود، فرد به میزان ضعف و نقصی که دارد، در برابر تبلیغات و مشوقهای برونزاد شیطانی یا وسوسههای محیطی، آسیبپذیر شده و مقاومتش در پایبندی به ارزشها و حجاب اسلامی فرو خواهد ریخت.
اکثر مردم حداقل در یکی از این موارد دچار نقص و آسیبپذیری هستند. لذا نیاز به حمایت، تذکر و راهنمایی افرادی که آگاهترند، دارند. همانگونه که خداوند فرموده است: «… و باید از شما مسلمانان برخی (که دانا و با تقواترند) خلق را به خیر صلاح دعوت کنند و مردم را به نیکوکاری امر و از بدکاری نهی کنند و اینان که به حقیقت واسطه هدایت خلق هستند، در دو عالم در کمال فیروزبختی و رستگاری خواهند بود، (آل عمران: ۱۰۳)
افراد زیادی وجود دارند که دارای فطرت سالمی هستند (به تعبیر عوام، قلبشان پاک است) و انسان دل رحم و مهربانی هستند، ولی چون توانایی کافی را برای تشخیص حق و باطل را ندارند، قباحت بیحجابی و اعمال زشت خود را درک نمیکنند، برخیها هم فطرت سالم و هم عقل و خرد کافی برای تشخیص خیر و شر و درک قباحت و زشتی بیحجابی را دارند. ولی با این وجود، در مقابل جریان برونزاد مخالف یا متضاد با عقاید دینی خود، دچار انفعال شده و اراده کافی برای عمل به آنچه که درک میکنند را ندارند. یعنی، در مواقعی که مورد آزار و هجوم گروهی از مردم نادان قرار میگیرند، برخلاف میل باطنی خود رفتار میکنند تا مورد تأیید اکثریت قرار گیرند.
این افراد بر اساس این شعار که میگوید: «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» رفتار میکنند. تحقیقات اخیر در کشورمان نشان داده است که هفتاد درصد زنان و دختران جوان ایرانی که در بین آنها برخی نیز علیالظاهر حجاب اسلامی را بهخوبی رعایت نمیکردند، از پوشش نامناسب خود و دیگران راضی نبوده و دوست داشتند که حجاب بهتری داشته باشند، اما وجود جو روانی آزاردهندهای که از سوی دشمنان دین و معاندین نظام جمهوری اسلامی علیه افراد محجبه و متدین (در فضای مجازی و حقیقی) ایجاد میشود و عدهای سست ایمان نیز در داخل کشور به آن دامن میزنند، مقاومت و توانایی آنها را در پایبندی به ارزشها تقلیل داده است.
در این قسمت از بحث، در خصوص نقش هر یک از این سه عامل درونزاد در پایبندی به حجاب اسلامی و همچنین عوامل ناکارآمدی این سه موهبت الهی که منجر به سستی و ضعف فرد در پایبندی به ارزشهای دینی و اسلامی میشود، اشاره خواهد شد.
نقش عقل در پایبندی به حجاب اسلامی
منظور از عقل، همان روح با نفس ناطقه انسانی است که خداوند در قرآن فرموده است خیر و شر را به او آموخته است (فالهمها فجورها و تقواها) و انسان بهموجب آن قدرت تشخیص خیر و شر یا حق و باطل را خواهد داشت. هیچ انسانی عقل کل نیست. همه ما درجاتی از نقص عقلی را با خود به همراه داریم، ولی چون خداوند توان بالقوه کمالات انسانی و رشد عقلی را در وجود انسان نهفته است، هر یک از ما میتوانیم با تلاش خود به مراتبی از رشد عقلی برسیم. اما برخی عوامل اجتنابناپذیر درونزاد و برونزاد در زندگی، موجب میشود که انسان نتواند به لحاظ عقلی بهخوبی رشد کند یا از توان عقلی خود بهخوبی استفاده کند. بنابراین، هیچ انسانی بدون یاری خدا، قادر به تشخیص حق و باطل یا خیر و شر نخواهد شد. به همین دلیل خداوند برای هدایت بشر پیامبرانی را مبعوث فرموده تا با آیات وحی الهی و آموزههای دینی که منطبق با عقل و فطرت انسانی است، مردم را هدایت نموده و به خیر و شرشان آگاهی بخشد.
دلیل اصلی اینکه انسان بدون تکیه بر آموزههای دینی قادر به تشخیص حق و باطل یا خیر و شر نیست، این است که اغلب تصمیمات انسان تابع دریافتهای حسی اوست. همه ما مثل حیوانات، دارای حواس پنجگانهای هستیم که ارتباط ما را با محیط زندگی ممکن میسازد. اطلاعاتی که ما از طریق این حواس دریافت میکنیم، قبل از تفکر و بهرهگیری از عقل، میتواند به طور خودکار و غیرارادی، در دو حالت اثرگذار باشد یا برایمان خوشایند است یا ناخوشایند. اگر خوشایند بود به آن علاقهمند میشویم و در صورت تکرار به آن عادت میکنیم و هرگاه عادت کردیم، ترک آن برای ما بسیار رنجآور و سخت خواهد بود. ولی اگر اطلاعات اولیهای که از طریق حواس پنجگانه از محیط دریافت میکنیم، برایمان ناخوشایند باشد، از آن منزجر شده و از انجام آن پرهیز میکنیم.
این در حالی است که برخلاف آنچه که ما به لحاظ حسی تجربه میکنیم. ممکن است بسیاری از آنچه که خوشایند احساس میشود، درواقع به ضرر ما باشد و آنچه را که ناخوشایند میدانیم، به نفع ما باشد.
همه حیوانات فقط خوشی و لذایذ حسی و جسمانی را درک میکنند و سود و زیان خود را بر اساس تجارب عینی و دریافتهای حسی محاسبه میکند. اما انسان به دلیل برخورداری از قوه عاقله، بسیار فراتر از ادراکات حسی و فیزیولوژیک، سود و زیان خود را درک یا پیشبینی کند.
با این وجود، انسانی که تواناییهای عقلیاش در تسخیر غرایزش قرار دارد، عقل او ناپاک و ضایع میشود. در این صورت، انسان با طمعورزی زیاد، و با احتیاط و محافظهکاری تمام برای کسب بیشترین تجارب حسی لذتبخش در حال و آینده، تلاش خواهد کرد.
در واقع این افراد عمر باارزش خود را صرف شکار فرصتهایی تازه برای کسب خوشی و لذتهای زودگذر دنیوی میکنند و در مقطعی که غرق غفلت و سرگرمی هستند، گرفتار مصائب غیرقابل جبران میشوند.
همانطور که خداوند در قرآن فرموده است: «… و چه بسیار شده که ما اهل دیاری را که هوسرانی و خوشگذرانی پرداختند، هلاک کردیم این خانههای ویران آنهاست که بعد از آن جز عده قلیلی در آن دیار سکونت نیافتند و تنها ما ارث دیار آنها بودیم».
این کفار و مشرکین فقط پس از مرگشان به حقایق عالم پی میبرند. آنگاه از خداوند درخواست بازگشت به دنیا را نموده یا به غفلت خود در از دست دادن فرصتهای دنیا برای آبادانی خانه آخرت خود، بسیار حسرت می خورند. در این خصوص در قرآن آمده است «(کافران در غفلتند) تا آن که وقت مرگ هر یک فرا رسد، در آن حال آگاه و نادم شده و میگوید: بار الها مرا به دنیا بازگردان». «تا شاید به تدارک گذشته عمل صالح به جای آرم، و به او خطاب شود که هرگز نخواهد شد و این کلمه (ارجعونی) را از حسرت همی گوید (ولی فایدهای ندارد) و در پشت سرشان برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند». در جایی دیگر آمده است که کافران در این مواقع با حسرت میگویند: «… ای کاش مسلم و خداپرست بودند».
در مقابل افراد مؤمن و متدین، صیاد زیرکی هستند که محاسبات عقلانی خود را صرفاً به سود و زیان و خوشیهای دنیوی اختصاص نمیدهند، بلکه در محاسباتشان هم سود و زیان دنیوی و هم سود و زیان اخروی خود را در نظر میگیرند و هر گاه بین محاسبات دنیوی و اخروی مخیر شوند، بدون شک از خوشیهای زودگذر دنیا چشمپوشی و برای آبادی زندگی آخرت خود تلاش نموده، از سرگرمی و عیاشی (لهو و لعب) که مانع رشد آنهاست، پرهیز مینمایند.
پیامبر خدا (ص) علاوه بر تلاش برای هدایت مسلمین و مؤمنین، تلاش زیادی را برای نجات و رهایی کفار و مشرکین از جهل وگمراهی انجام میداد. ولی به دلیل شدت جهل و وابستگی آنان به خوشگذرانی و خلق و خوی حیوانی، هرگز اصلاحپذیر نبودهاند. از این رو، پیامبر اکرم (ص) بسیار احساس نگرانی و رنج میکردند که خداوند خطاب به ایشان فرموده است: «ای رسول ما تو چنان در اندیشه هدایت خلقی که خواهی جان عزیزت را از غم این که ایمان نمیآورند، هلاک سازی».
کسی که رویکرد زندگیاش حیوانی است قادر نیست هیچ حد و مرز یا چهارچوبی را برای ارضای تمایلات نفسانی خود بپذیرد، مگر این که از عواقب قانونی و پیامدهای اجتماعی و محیطی آن، هراس داشته باشد. لذا زندگی کردن برای این افراد، در جوامعی که ولنگاری فرهنگی و اخلاقی یا به تعبیر غربیها، آزادیهای فردی (در لهو و لعب) وجود ندارد، بسیار رنجآور است.
به همین دلیل، برای فراهم کردن بستر مورد علاقه خود، از واژههای زیبا و مردمپسندی مثل دفاع از حقوق بشر، دفاع از حقوق زنان، دفاع آزادی فردی و اجتماعی، آزادی زنان، برابری زن و مرد، آزادی بیان، عدالت اجتماعی و مواردی از این قبیل استفاده میکنند و جامعه هدف خود را متهم به نقض این حقوق می نمایند تا راهی برای نفوذ و به هم ریختن آن داشته باشند.
یکی از مباحثی که در کمپینی تحت عنوان «آزادی یواشکی» مطرح و مورد حمایت رسانههای شیطانی است، القای اجباری بودن حجاب در ایران است. در حالی که این اصطلاح جدید، فقط از سوی کسانی که عقلشان در اسارت غرایز حیوانی است، واژه معناداری است. در همین راستا، این افراد چون پایبند به ارزشهای دینی و حجاب اسلامی را مانع هوسرانی و کسب لذات حیوانی و غریزی خود میدانند، به طور شبانهروز تلاش میکنند تا بهرهگیری از رسانهها و ابزارهای مختلف، این مانع جدی ابتذال فرهنگی و فساد اجتماعی را از میان بردارند.
ترفندهای دشمن برای ترویج بیحجابی
بسیاری از انسانها به دلیل عدم آگاهی و فقر دانش دینی، به وظایف خود آشنا نیستند لذا انسان همواره به آموزش و کسب دانش زندگی و تذکر نیاز دارد تا عقل و هوشش به رشد و کمال نزدیکتر شود. در غیر این صورت، به راحتی فریب خورده و در تشخیص حق و باطل دچار خطای ادراکی میشود. افرادی که دانش کافی ندارند، در فهم ضرورت و سودمندی حجاب اسلامی ناتوان بوده و به راحتی تحت تأثیر عبارات عوامفریبانه و ترفندهای شیطانی رسانههای خارجی و مروجین بیحجابی را خواهند خورد. مصادیقی از این عبارات گمراهکننده عبارتند از: «باید دل آدم پاک باشه، ظاهر آدمها مهم نیست»، «بیحجاب بودن بهتر از این است که حجاب داشته باشیم ولی عفیف و پاکدامن نباشیم»، «مردم گناهان زیادی میکنند، چرا که به بیحجابی بیشتر گیر میدهند؟»، «بیحجابی بدتر است یا دروغ و مال مردمخواری و اختلاس و کلاهبرداری و …؟»، «لطف و بخشندگی خدا بسیار فراتر از آن است که به خاطر عدم
رعایت حجاب اسلامی، بندهاش را عذاب نماید! «در جوامعی که نسبت به رعایت حجاب سختگیری میشود و …» لذا ترویج بیحجابی موجب کاهش انحرافات و جرایم اجتماعی و جنسی میشود! بنابر این، اینها با خود اجتهادی و توجیهگری، رفتار زشت خود را مجاز و قابل دفاع تلقی نموده هر گز از رفتار ضد ارزشی و ناپسند خود احساس گناه نمیکند.
پاسخ به ترفندهای شیطانی مروجان بیحجابی
به دلیل اهمیت موضوع و گستردگی انتشار عبارت عوام فریبانه مذکور، در این قسمت به طور مختصر، پاسخ کوتاهی برای هر یک از این توجیهات خواهیم داد:
این جمله که «باید دل آدم پاک باشه، ظاهر آدمها مهم نیست» ممکن است برای کسانی صادق باشد که رعایت نکردن حجاب از سوی او صرفاً بر اساس سنت و فرهنگ رایج در محیط زندگی خود، به آن نوع پوشش عادت کرده باشد نه از روی عناد و دشمنی با ارزشهای دینی، به عنوان مثال: برخی زنان عشایر و روستایی که پوشش سبک خودشان دارند. یا زنان سایر ادیان ساکن در کشورهای غربی که از کودکی بدون روسری و پوشش اسلامی، بزرگ شدهاند از این رو، عدم رعایت حجاب از سوی این زنان، به با خودآرایی و خودنمایی همراه است و نه به خاطر دشمنی با ارزشهای دینی است، بلکه صرفاً مطابق با آداب عرف رایج آن جامعه است، لذا در میان آنان زنان پاک طینت و پاکدل، فراوان یافت میشوند قلبی که پاک است آنجا جای خداست. و هر قلبی که خدا در آن جای گرفت در برابر ارزشهای دینی و الهی خاشع و نسبت به افراد با ایمان نیز مهربان میشود یقیناً اگر آنها با مفاهیم دینی آشنا شده و درک دینی حاصل کنند، بدون هیچگونه مقاومتی، حجاب و پوشش اسلامی را رعایت خواهند کرد.
اما در مقابل، در جامعه اسلامی که حجاب یک رفتار ارزشی و بیحجابی یک رفتار ننگآور و زشت تلقی میشود، رعایت حجاب اسلامی، به تنهایی بیانگر پاکی قلبی و پایبندی فرد به ارزشهای دینی نیست! زیرا ممکن است او به طور سنتی به پوشش اسلامی عادت کرده و درک عمیق از حجاب اسلامی نداشته باشد. همچنین چه بسا هستند کسانی که هیچ اعتقاد قلبی به حجاب ندارند ولی به دلیل منافع فردی و موقعیتهای شغلی و اجتماعی خود، علیالظاهر پوشش اسلامی را رعایت میکنند، البته این افراد در برخی موقعیتها، ماهیت و چهره واقعی خود را آشکار میکند.
یعنی، ثبات رفتاری در زندگی خود ندارند. بنابر این، یک زن مسلمان، به ویژه در جامعه اسلامی، اگر پایبندیاش به حجاب اسلامی را حفظ نکند، نمیتواند ادعا کند که قلبی پاک دارد.
اما علی علیه السلام فرمودهاند: اگر باطن هر کس خوب باشد بیرونش نیز خوب خواهد بود، (غررالحکم، ۸۰۲۶) همچنین فرمودند: وقتی ظاهر خراب باشد باطن نیز خراب است. (غررالحکم ۶۲۲۷)، از سویی دیگر، بررسیها نشان داده است که تغییر رویکرد زن محجبه به سمت بیحجابی هرگز یک شبه اتفاق نمیافتد بلکه در یک فرآیند زمانی نسبتاً طولانی رخ داده و با تغییر نگرش و افکار درونی او نسبت به ارزشهای دینی کاملاً مرتبط است بنابر این، زنانی که کشف حجاب میکنند، علاوه بر نقص عقلی، باطنی ناسالم دارند. زیرا از کوزه همان برون تراود که در اوست.
در پاسخ به این عبارت عوامفریبانه که «بیحجاب بودن بهتر از این است که حجاب داشته باشیم ولی عفیف و پاکدامن نباشیم» باید گفت: نه بیحجابی کار عاقلانهای است و نه بیعفتی و آلودگی اخلاقی قابل قبول است در حقیقت عفت و پاکدامنی، بخشی از حجاب اسلامی است و آن کسی که عفت و پاکدامنی ندارد قطعاً به حجاب اسلامی نیز اعتقادی ندارد لیکن با پوشش اسلامی را بر اساس عرف محیط زندگی و عادتش رعایت میکند و یا این که قصد دارد با این کار، ناپاکیها و پلیدیهای درونی خود را پنهان کند. علاوه بر این، دورویی و تظاهر برخی افراد در دینداری، هرگز نمیتواند قبح گناهی آشکار را کاهش دهد.
برخی افراد بیحجاب، میپرسند: « از بین این همه گناهانی که مردم انجام میدهند چرا این قدر به بیحجابی گیر میدهند؟ آیا بیحجابی بدتر است یا مال مردمخواری، دروغ، اختلاس و کلاهبرداری و …؟
به نظر میرسد بسیاری از مروجین بیحجابی، فرق بین اثر جرائم آشکار با جرائم پنهان و اثرات متفاوت آن را نمیفهمند اما طراحان اصلی این تفکر جاهلانه کاملاً میدانند که جرائم آشکار نظیر بیحجابی چقدر موجب وهن و تحقیر ارزشهای دینی شده و اثرات روانی نامطلوبی بر عقاید افراد ناآگاه، به جا خواهد گذاشت.
زیرا بسیاری از مردم به دلیل اینکه ادراکاتشان بر اساس دریافتهای حسی است فقط زیانهای عینی و حسی را خیلی زود درک میکنند ولی زیانهای روانی و اجتماعی آن را یا درک نمیکنند یا خیلی دیر میفهمند. لذا مروجین بیحجابی از ضعف دانش و آگاهی مردم استفاده کرده و سعی میکنند آسیبها و زیانهای بیحجابی و گناه آشکار را با گناهانی نظیر دروغ، اختلاس و کلاهبرداری یا سایر جرایم غیرآشکار، مقایسه کنند.
امام صادق (ع) در خصوص علت پلیدی گناهان آشکار فرمودند: علتش این است که او (آدمی) با گناه آشکار خود، دین خدا را خوار میکند و دشمنان خدا از او سرمشق میگیرند.
علاوه بر این، فردی که شرم و حیاتش در انجام گناه آشکار از بین برود، انجام گناه پنهان نیز برای آن ها آسانتر خواهد شد. دراین خصوص پیامبر خدا (ص) فرمود: کسی که در آشکارا از خدا شرم نکند، در نهان نیز از او شرم نمیکند به همین دلیل، همه قریب به اتفاق کلاهبرداران و اختلاسگران و دزدان اموال مردم، از افراد بیدین و تقوا و علاقهمندان به عیاشی و بیحجابی هستند.
برخی از فریب خوردگان میگویند: لطف و بخشندگی خدا بسیار فراتر از آن است که بندهاش را به خاطر عدم رعایت حجاب اسلامی، عذاب کند، این افراد مصداق عینی این آیه قرآن هستند که میفرماید: ای مردم البته وعده خدا حق است. پس مبادا سرگرم عصیان شوید و شیطان فریبنده از قهر و انتقام حق، به عفو خدا مغرور و امیدوارتان گرداند. هرگز خداوند کسی را که با اختیار خود در انجام گناهش اصرار بورزد یا آن را سبک و ناچیز به حساب آورد و ارتکاب آن را استمرار دهد، نخواهد بخشید. مگر آن که آن فرد به دلیل عقلی توان تشخیص و تمیز دادن را نداشته باشد یا توبه و استغفار کند.
توجیه نادرست دیگری که دشمن برای ترویج فرهنگ برهنگی و فریب مردم تبلیغ میکند این است که ترویج بیحجابی و بیتوجهی به پوشش اسلامی، موجب کاهش مشغلههای ذهنی افراد به مسائل جنسی و کاهش جرائم جنسی میشود. این در حالی است که گزارشهای مراکز تحقیقاتی غرب، حاکی از رشد فزاینده خیانتهای زناشویی، تعرض به حریم عاطفی دیگران و انواع مختلف جرائم جنسی، از جمله کودک آزاری در آن کشورها است. از سویی دیگر، مروجان این تفکر پلید و شیطانی، باید برای روشن شدن موضوع، به چند سوال زیر پاسخ دهند:
۱-حد و مرز این پوشش اختیاری شما کجاست؟ در دین اسلامی حد و مرز پوشش کاملا مشخص است اما آنهایی که آن را محدودیت میدانند، برای پیشنهاد خود چه حدودی را مجاز و چه حدودی را غیرمجاز میدانند؟
به بیان دیگر، مرز به آزادی برهنگی در نظر شما، تا کجاست؟ اگر بگویید که هر فرد به اصطلاح، آتش به اختیار باشد، در این صورت کسی مجاز نخواهد بود به افرادی که با رضایت و اختیار خود لخت مادرزاد در خیابانها و در انظار عمومی میگردند،یا به نوامیس مردم دست درازی میکند، اعتراض کند زیرا مخالف با آزادی فردی آنها است.
۲-اگر برای پوشش بدن حدود خاصی را مشخص کنند، یعنی برهنگی بخشی از بدن را مجاز و بخشی را غیرمجاز بدانند، آن وقت برای افرادی که خواهان برهنگی بیشتری هستند، چه توجیهی خواهند داشت؟ آیا برخورد با اشخاص افراطی و زیادهخواه، بیانضباطی اجتماعی را حل خواهد کرد؟ آیا این اشخاص به حد و مرزی که آنان پیشنهاد میدهند، رضایت خواهند داد؟ آیا میتوانند نفس حسی ـ حیوانی افراد حریص در شهوترانی را کنترل؟ در حالی که خداوند میفرماید: «انسان ذاتا موجودی سخت حریص و بیصبر است»
۳- سومین سوال این است با این که در غرب، برهنگی زنان و آزادیهای جنسی در بالاترین حد رسیده است، باز هم هنوز یکی از جدیترین و بحثانگیز دغدغه آنان مسائل جنسی است و حجم وسیعی از اخبار رسانهها و مشغلههای ذهنی دولتمردان غربی را در بر گرفته است؟ تا جایی که جناب «دیوید کامرون» نخست وزیر اسبق انگلیس، جهانی شدن قانون ازدواج همجنس گراها را به عنوان یک آرزو برای خود قلمداد نموده است؟!
غرب، در لودگی و برهنگی و آزادیهای جنسی چه کاری را انجام نداده است؟ چرا با این حال، فساد و تعرض جنسی در غرب رو به افزایش است؟ با این وصف، آیا حریمی برای عفت و پاکدامنی برای انسانی که جایگاهش در حد خلیفه خدا در روی زمین است، باقی خواهد ماند؟ آیا همه مشکلات دنیا حل شده، فقط همین مانده که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند؟
آیا واقعاً آزادی برهنگی به سبکی که در غرب رواج دارد، موجب عادی شدن توجه مردم با ایجاد آرامش در روابط اجتماعی شده است؟
اگر چنین است، چرا تعرض و جرائم جنسی در اروپا و آمریکا بیداد میکند؟ تا جایی که حتی سیاستمداران و دولتمردان آن کشورها نیز از ارتکاب جرائم جنسی بینصیب نماندهاند؟ بیشک، این نوع تفکر که آزاد شدن برهنگی میتواند حساسیتها و تمایلات جنسی را تعدیل نماید، نوعی فرار از مسئولیت اجتماعی است.
زیرا در این صورت،هر کس به حال خود رها شده و هیچ کس در قبال خطابههای دیگران پاسخگو نخواهد بود. به بیان دیگر، در صورت پذیرش چنین تفکری، «احساس گناه» که عاملی بازدارنده از ارتکاب اعمال زشت است، در انسان نابود شده و نتیجهای جز بیغیرتی و بیارادگی و انفعال در برابر تعرض دیگران ندارد.
رهبر فرزانه انقلاب در دیدار جمعی از بانوان قرآن پژوه کشور در تاریخ ۲۸/۰۷/۱۳۸۸، فرمودند: از نظر غرب، علت این که شما نباید توی چادر باشید، نباید حجاب داشته باشید، این نیست که آزاد باشید. شما دارید میگویید من با حجاب هم آزادی داریم. او چیز دیگری مورد نظرش است؛ زن را برای نوازش چشم مرد، برای بهرهوری نامشروع مرد، میخواهند به شکل خاصی در جامعه ظاهر بشود این، بزرگترین اهانت به زن است؛ الا ولو با چندین لفافه تعارف آمیز این را میپوشانند و اسمهای دیگری رویش بگذارند» و همچنین در جایی دیگر، فرمودند: «آن روزی هم که به اصطلاح موج مدرنیته را وارد منطقه کردند، در واقع باید گفت فاضلابهای مدرنیته را به این منطقه فرستادند!
علم و ابتکار و اختراعات جدید و پیشرفت فکری و دانشگاههای پیشرو را که به کشورهای الجزایر و مصر و عراق و بقیه مناطق تحت استعمار نیاوردند. اول چیزی که آوردند، ابتذال فرهنگی، کشف حجاب و کالاهای مصرفی پس مانده بود؛ یا حداکثر نظامهای نسخ شده درجه دو و سه آموزش و پرورش خود را آوردند؛ یعنی مردم را از همه جهت تحقیر کردند. (بیانات رهبری در دیدار با جوانان استان اصفهان مورخه ۱۳۸۰.۰۸.۱۲)»
نقش فطرت (قلب سلیم) در پایبندی به حجاب اسلامی
انسان برای پایبندی به حجاب و ارزشهای اسلامی، علاوه بر عقل، به فطرتی پاک و سالم نیاز دارد. یعنی هم به عقل سلیم و هم به قلب سلیم نیاز دارد تا بتواند مسیر صحیح زندگی را طی کند. در مثل، عقل مانند چشم انسان است و فطرت نور و روشنایی است. انسان هر قدر هم بینا باشد، نمیتواند در تاریکی مطلق، مسیر درست را به راحتی بیابد. همانطور که انسان کور نمیتواند در روشنایی به راحتی حرکت کند. بنابراین، انسان باید علاوه بر بهرهمندی از عقل سلیم، مراقب فطرت خود نیز باشد. همه آنچه که عقل را زایل میکند، (بویژه لقمه حرام و ستمگری) فطرت انسان را نیز ناکارآمد میکند. زیرا عقل و فطرت همواره قرین همدیگر هستند.
به جز کفار و معاندین خدا و پیامبر، همه قریب به اتفاق انسانها نسبت به بیحیایی و برهنگی، نفرت و احساس ناخوشایندی دارند. به بیانی دیگر، یک مقاومت و نفرت درونی و فطری در افراد پاکدامن (اعم از مسلمان و غیرمسلمان) نسبت به برهنگی، رفتار و اعمال نامشروع وجود دارد که موجب احساس شرم و گناه برای برهنگی و پرهیز از حضور در محیط ناسالم فرهنگی میشود.
یکی از دلایل شرمندگی فرد از گناه علنی، میزان ادراک درست عقلی فرد از پلیدی و قبح گناه است. این احساس شرم، فقط مختص انسانهاست. زیرا رفتار حیوان تابع غرایز اوست، زیرا حیوان، عقلی برای درک آن چه که موجب شرمندگی میشود، ندارد. بنابراین، انسانی که از گناه لذت میبرد، فطرت درونیاش زنگار بسته و خاموش است و هرگاه احساس شرم نمیکند، عقل او نیز نقش و اثر خود را از دست داده است. در این صورت، او هیچ برتری بر حیوان ندارد. این موجودات انسان نما در برابر فرامین الهی عصیانگر شده و هرگز از دین خدا و ارزشهای دینی پیروی نخواهند کرد. همانطور که خداوند خطاب به پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) در قرآن کریم اشاره فرموده است:
«پس تو ای رسول ما، این مردم را نتوانی با سخت حق شنوا کنی و دعوت خود را به گوش این کران که مخصوصاً روی میگردانند، برسانی و نیز تو مردمی را که کوردل و کافر هستند نتوانی از ضلالت به راه هدایت بیاوری. تو آنان را که به آیات ما ایمان میآورند و در پی آن ایمان تسلیم امر ما میشوند توانی (هدایت کنی) و سخن خدایت را به گوش هوششان رسانی» (روم:۵۳)
بنابراین فقط افرادی که فطرتی سالم و پاک دارند، از هر دین و آئینی باشند و در هر جای دنیا باشند، هرگز رغبتی قلبی به برهنگی و بیحجابی نخواهند داشت. و قلباً نسبت به احکام شرعی گرایش نشان میدهند. اما کسانی که به هر دلیل، فطرتشان زنگار بسته است و از اصل انسانیت خود دور شدهاند، هیچ شرم و حیایی از علنی کردن فساد و فحشا ندارند. از نشانههای بارز کسانی که فطرتشان رشد نایافته و ناپاک است، عناد و دشمنی آنها با خدا، اولیای او و هم چنین دشمنی با مؤمنین است. این افراد، مستعد خیانت و جنایت علیه مردم بیگناه هستند و همواره در جهل و غفلت خود باقی خواهند ماند، تا زمانی که مرگشان فرا رسد.
نقش عزم و اراده در پایبندی به حجاب اسلامی
پس از عقل و فطرت، سومین دلیل اساسی موثر در رویکرد افراد نسبت به حجاب اسلامی، اراده انسان است. اراده و ایمان و مسئولیتپذیری محصول همسویی عقل با فطرت انسان است. اراده و ایمان، محصول امتزاج بین عقل و فطرت است. هرگاه عقل انسان با فطرت پاک انسان همسو شود، اراده شکل میگیرد. هر قدر عقل بارورتر و فطرت انسان پاکتر باشد، اراده فرد برای دوری از گناه و انجام رفتار خیرخواهانه و خداپسندانه بیشتر میشود.
اگر انسان، فطرت ناپاکی داشته باشد یا نورانیت فطری او کم باشد، قوه عاقلانهاش هر قدر هم قوی باشد، احتمال لغزش او به سوی غرایز و تمایلات حیوانی زیاد است. زیرا غرایز و امیال نفسانی انسان همواره عقل او را مورد وسوسه و هجوم قرار میدهد.
علاوه بر این، برخی افراد دنیا پرست و بوالهوس نیز برخلاف آن چه که خداوند در قرآن فرموده است: «… حق را به باطل مشتبه نکنید تا حقیقت را پنهان سازید. در صورتی که به حقایت آن واقفید» (بقره ۴۲)، حقایق را برای منافع حیوانی و دنیوی خود وارونه و نادرست جلوه میدهند.
لذا عقل انسان حتی اگر در خانواده و محیطی مذهبی و دین محور زندگی کند، باز هم از فطرتش دور شده و در تشخیص حق و باطل و محاسبه دقیق سود و زیان رفتار خود (در دنیا و آخرت) دچار خطای ادراکی میشود. ولی از آنجا که انسان طبعاً به آن چه که با محاسبات عقلی خود انجام میدهد (چه درست یا غلط)، خو گرفته و عادت میکند، در برابر تغییر و اصلاح رفتار غلط خود مقاومت میکند. مگر این که ورودیهای ذهن او بازسازی و تصحیح شود. تا بتواند محاسبه درستی از سود و زیان رفتارش به عمل آورد. اما اگر انسان فطرتی رشد یافته و منور داشته باشد، حتی بدون علم و آگاهی از سود و زیان رفتاری خاص، قلباً رغبتی برای انجام آن کار نخواهد داشت. همه انسانها با فطرت و سرشتی پاک آفریده میشوند.
اما چنان چه در خانواده و محیط زندگی نامناسب رشد کرده و به انجام گناه و پلشتی عادت نماید، فطرتش آسیب دیده و هرچه مسنتر میشود، میزان انعطافپذیری او کاهش یافته و در برابر تغییر و بازسازی شخصیت و رفتارش، سرسخت و مقاوم خواهد شد.
معالوصف، خداوندی که انسان و جهان هستی را آفرید، خود بهتر از هرکس دیگر، نسبت به ضعف و آسیبپذیری آدمی آگاهی دارد. از این رو، برای مصونیت انسان از وساوس شیطان و پلیدیهای دنیا و برای این که از فطرت پاک خود و مسیر حق و عدالت دور نشود، دین و آداب درست زندگی را به پیامبران مرسل خود نازل و همگان را موکداً به رعایت آن توصیه فرمود: «پس تو ای رسول (با همه پیروانت) مستقیم روی به جانب آیین پاک اسلام آور و پیوسته از طریق دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است، پیروی کن. که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد. این است آیین استوار حق، ولی اکثر مردم از حقیقت آن آگاه نیستند» (روم:۳۰)
با این توصیف، حلقه سومی که از پیوند قوی و ناگسستنی بین عقل و فطرت انسان ایجاد میشود، اراده و ایمان انسان است. ولی رشته قوی که عقل و فطرت انسان را از لغزش و خطا مصونیت میبخشد، دین و آیین پاک الهی است. این اصل برای اولیاء دین و پیامبران خدا نیز مصداق دارد. زیرا خداوند فرموده است: «… ما روح خویش را به فرمان خود برای وحی به تو فرستادیم و پیش از آن که وحی به تو رسد نه میدانستی کتاب خدا چیست و نه میفهمیدی که راه ایمان و شرع کدام است، ولیکم ما آن کتاب را نور گردانیدیم که هرکس از بندگان خود را بخواهیم به آن هدایت کنیم و اینک تو خلق را به راه راست هدایت خواهی کرد» (شوری:۵۲) یعنی به راه خدا، همان خدایی که هرچه در آسمان و زمین است همه ملک اوست و بدانید که رجوع تمام امور به سوی خداست (همان:۵۳).
به بیانی دیگر، هرکسی که دین ندارد، هرگز قادر نخواهد بود در این دنیای وانفسا و پر وسوسه و فریبنده، عقل و فطرت خود را از پلیدی و فساد مصون نگه دارد. به تعبیری سادهتر، هرکه بخواهد سلامت عقلی خود را حفظ کند، باید به رشته دین خدا چنگ بزند، در این صورت، فرد به راحتی قادر خواهد شد حتی در شرایط سخت، راه درست را تشخیص داده و وفاداری خود را به مدد عقل و فطرت و ارادهاش حفظ نموده، حجاب و ارزشهای اسلامی را رعایت کند.
در غیر این صورت، اگر فرد قباحت و زشتی و بیحجابی را هم به لحاظ عقلی درک کند، باز هم وقتی مورد اذیت و آزار یا طعن و توهین معاندین دین قرار گیرد، منفعل شده و برخلاف میل باطنی خود ارزشهای دینی را رعایت نمیکند. بررسیهای روان شناختی نشان داده است بسیاری از مردم فاقد ارادهی قوی هستند. به همین دلیل، اغلب آنان سلطهپذیر بوده و شهامت کافی برای دفاع از عقاید خود را ندارند.
امروزه در جامعه اسلامی ما بسیاری از زنان بر حسب وظایف دینی خود، به ارزشها و حجاب اسلامی پایبندی بسیار تحسین برانگیزی دارند. اما تعداد اندکی؛ دارای پوشش نامناسبی و نامتعارفی هستند و از این اقدام جاهلانه خود احساس سرخوشی و لذت میکنند!
بررسیها نشان میدهد، احساسات و هیجانات حیوانی در این افراد، بر عواطف انسانیشان غلبه دارد، لذا در برابر تذکر و اعتراض خیرخواهانه دیگران، خشمگین شده و هرگز احساس شرم و گناه نمیکنند.
همانگونه که رعایت حجاب اسلامی در محیطی مذهبی کار آسانی است، رعایت آن در محیطهایی که به شدت علیه افراد متدین و محجبه است، بسیار سخت است، بنابراین، در شرایط امروزی که غلبه فضای رسانهای در دنیا علیه حجاب اسلامی است، بدون شک و تردید، تفاوت بارز افرادی که در این شرایط به حجاب خود پایبند هستند، دارای عقلی کارآمد، قلبی سلیم و ارادهای قوی و مصمم و همچنین برخوردار از درک صحیح از مفاهیم دینی هستند. در حالی که مروجین بیحجابی، از این مؤلفههای ارزشمند، محروم یا کمبهره میباشند.
خلاصه و نتیجهگیری
با توضیحاتی که ارائه شده، روشن شد که با وجود عوامل فردی (درونزاد) و محیطی (برونزاد) متعددی در رویکرد زنان بدحجاب اسلامی دخالت دارند، اصلیترین عوامل مؤثر در پایبندی انسانها نسبت به حجاب اسلامی، وجود سلامت عقلی، قلبی و ارادهای قوی است که با دانش دینی و درک صحیح آنان از مفاهیم دینی استحکامیافته است. عقل دارای پنج قوه درونی است که یکی از آن علم و دانش است؛ لذا عالم و دانشمند بودن حتی اگر در علوم دینی باشد، هرگز به تنهایی بیانگر عاقل بودن فرد نیست. هرگاه علم انسان را از گناه و معصیت دور کند، هر چه که باشد، مفید و عقلانی است. در غیر این صورت، نسبت آن علم به صاحبش، مثل بار کتابی است که الاغی درحال حمل آن است.
اراده قوی زمانی حاصل میشود که عقل انسان با فطرتش همسو باشد و این همسویی زمانی مستحکم میشود که فرد به دین و آیین الهی روی آروده و دین گریز نباشد. امام حسین علیهالسلام فرمود: «عقل به کمال نرسد مگر با پیروی از حق» (اعلام الدین: ۲۹۸).
همچنین، چون فطرت انسان بر پایههای دین خدا بنا نهاده شد (مستند به آیه ۳۰ سوره روم)، هرگاه عقل انسان با فطرتش در تعارض باشد یا از آن روی برگرداند، انسان تبدیل به فردی دینستیز خواهد شد.
دین ستیزی اوج حماقت و جهل است، لذا آن کسی جسارت حرمتشکنی و تعرض به حریم دین را دارد که دارای قلبی ناپاک است و از خلق و خوی انسانی و فطرت الهی خود دور گردیده است. با این وصف در این مقطع زمانی که هجوم همهجانبه و تبلیغاتی دشمنان خدا و پیامبر(ص)، ناامنی روانی شدیدی را برای افراد متدین و محجبه ایجاد کرده است، کسانی که به ارزشهای دینی و حجاب اسلامی پایبند هستند، بدون شک و تردید از عقل و فهمی عمیق، فطرتی پاک و سالم و ارادهای قوی برخوردار هستند، گرچه به نظر میرسد پایبندی به ارزشها همواره کار سختی است؛ اما در حقیقت، این کار برای افراد متدین کار آسانی است و فقط برای کفار و مشرکین بسیار سخت است، همانطوری که خداوند در قرآن فرموده است: «واستعینو بالصبر و الصلوه و إنها لکبیره الا علی الخاشعین»(بقره، ۴۵).
بیحجابی که تفکر و رفتاری برخاسته از غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی انسان است، پس از آمیختگی با ناهنجاریهای فرهنگی غرب، تدریجاً در ذهن و دل افراد آسیبپذیر رسوب میکند و در نتیجه، نخست عقل او را ناکارآمد کرده و سپس به واسطه ارتکاب این گناه آشکار، نورانیت فطرتش نابود و عزم و ارادهاش برای رشد و سیر کمالات انسانی را تضعیف میکند که نتیجه بارز آن بیشرمی و جرأت در معاصی است.
آنهایی که به ترویج بیحجابی میپردازند یا آلت دست مروجان بیحجابی میشوند، مثل کسانی در کمپین موسوم به «آزادی یواشکی» عضویت و فعالیت دارند، از ناهنجاریهای فرهنگی دشمن سیراب شده و با توهمات ذهنیشان، درصدد هستند با تبلیغات مسموم و عملیات روانی، زنان ایرانی را به تقلید کورکورانه از خود وادار کنند.
این افراد، باعث وهن جوامع اسلامی و مایه شرمساری و سرافکندگی مردم غیرتمند ایران هستند و تلاش میکنند، با رفتار ضدارزشی خود، فضای معنوی کشور عزیزمان ایران را آلوده نموده و فرصت نفس در فضای پاک معنوی را از مسلمانان غیرتمند کشورمان سلب نماید.
در حقیقت این افراد جیرهخوار دشمن صهیونیستی در رسانههای غربی، میکوشند با سمپاشیها و جوسازیهای منفی خود علیه ارزشهای دینی، هزینه پایبندی به حجاب اسلامی را افزایش داده و زنان را به بیحجابی اجباری وادار کنند، اما آنها هرگز نخواهند توانست، با تلاش شیطانی خود، تأثیر چندانی بر زنان متدین و فرهیخته کشورمان داشته باشند، زیرا خداوند نسبت به اشخاص متدین لطفی خاص داشته و خودش هدایت آنان را به عهده میگیرد.
دشمنان اسلام، فقط قادرند، گروهی از افراد ابله و کسانی که قلبشان مریض و آلوده است را گمراه نمایند، اما هرگز قادر به از بین بردن گرایشهای دینی و نابودی علائق دینی مردم نخواهند شد. همانگونه که خداوند در قرآن کریم فرموده است. «کافران میخواهند تا نور خدا به گفتار باطل و طعن و مسخره خاموش کنند و البته خدا نور خود را هر چند کافران خوش ندارند، تمام (و محفوظ) خواهد داشت» (صف، ۸).

برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰