تاریخ انتشار : یکشنبه 14 خرداد 1396 - 0:35
کد خبر : 7114

نقش زهد در سیر و سلوک الی‌الله

نقش زهد در سیر و سلوک الی‌الله

  اهمیت و جایگاه زهد نزد متصوفه با توجه به معنای اصطلاحی زهد، جایگاه رفیع آن نزد متصوفه روشن می‌شود. در واقع «نقش زهد در تثبیت بنیان اولیه تصوف نقش اساسی و غیر قابل انکار است، به گونه‌ای که در دوره‌های نخستین اسلامی آرا و افکار صوفیانه از زهد و ترک لذایذ دنیوی و انزوا

 

اهمیت و جایگاه زهد نزد متصوفه

با توجه به معنای اصطلاحی زهد، جایگاه رفیع آن نزد متصوفه روشن می‌شود. در واقع «نقش زهد در تثبیت بنیان اولیه تصوف نقش اساسی و غیر قابل انکار است، به گونه‌ای که در دوره‌های نخستین اسلامی آرا و افکار صوفیانه از زهد و ترک لذایذ دنیوی و انزوا و کناره‌گیری از دنیا و اهل دنیا متأثر بوده است. شهرت زهاد ثمانیه دلیلی بر این مدعا است» (ترابی و ذاکر، ۱۳۸۹). مروری بر متون صوفیه در چند قرن اول اسلام و جملات منقول از بزرگان تصوف نشان می‌دهد که صوفیه زهد را غالباً به معنای ترک دنیا و به صورت سلبی می‌دیده‌اند. یعنی دنیاداشتن با زاهدبودن در نگاه آنان جمع نمی‌شود.

نقش زهد در سیر و سلوک الی‌الله

شقیق بلخی، در سخنی منسوب به او، می‌گوید: «منازلی که اهل صدق در آنها عبادت می‌کنند چهار منزل است که اولین آن زهد است» (یسوعی، ۱۹۸۲: ۱۷). از این عبارت به‌روشنی به دست می‌آید که زهد نزد اهل تصوف حساسیت ویژه‌ای دارد، به گونه‌ای که هیچ‌گاه سالک قبل از آراسته‌شدن به این خلعت توان تهذیب نفس را نخواهد داشت.

در آثار برخی از متصوفه آمده است که «هیچ عملی از اعمال نیک در دنیا نیست که همه طاعت‌ها را به دنبال آورد مگر زهد» (مکی، ۱۴۱۷: ۱/۴۲۹). نیز برخی از صحابه ایشان درباره ارزش زهد گفته‌اند: «مؤثرتر از زهد در امور آخرت به ما نشان داده نشده است» (همان). و باز ایشان درباره اهمیت زهد می‌نویسد: «هر کس چهار روز در دنیا زهد بورزد خداوند متعال چشمه‌های حکمت را در قلبش جاری و زبانش را بدان گویا می‌کند و در خبر دیگری آمده است هر کس اهل سلوک و زهدورزی در دنیا است به او نزدیک شوید» (همان).

 ابونصر سراج در فضیلت زهد می‌نویسد:

مقام زهد مقامی شریف است و این مقام زیربنای احوال پسندیده و مقامات عالی است. زهد اولین قدم است برای کسانی که شروع به سیر و سلوک الی‌الله می‌کنند، همان‌ها که از خداوند راضی و بر او توکل می‌کنند. پس آنان که اساس سلوکشان بر زهد استوار نباشد، مراحل بعدی را به سلامت طی نخواهند کرد، زیرا دنیادوستی مسبب هر لغزشی است، اما زهد در دنیا مسبب تمام خیرات و طاعات می‌شود و گفته می‌شود هر کس در دنیا به وصف زهد نائل آید، مزین به هزار وصف نیک شده و هر کس به وصف دنیاگرایی شناخته شود به هزار وصف ناپسند گرفتار شده، و زهد منتخب پیامبر (ص) برای خودش بود به انتخاب خداوند (سراج طوسی، ۱۹۱۴: ۴۶).

سری سقطی درباره جایگاه زهد گفته است: «سرسلسله (و اساس) عبادات زهد در دنیا است» (خرگوشی، ۱۴۲۷: ۹۷).

به نظر، سخن کتانی بیش از دیگر سخنان اهمیت زهد را آشکار کند. او می‌گوید: «چیزی که تو را اندر آن خلاف نکنند نه کوفی و نه مدنی و نه عراقی و نه شامی، زهد بود اندر دنیا و سخاوت نفس بود و نصیحت مردمان را یعنی که این چیزها هیچ کس نگوید کی نه محمود است» (عثمانی، ۱۳۷۴: ۱۷۹).

ذوالنون مصری در وصف کسانی که این گوهر باارزش را به دست آورده‌اند می‌گوید: «اهل زهد پادشاهان دنیا و آخرت هستند» (همان). کتاب الرعایه لحقوق الله نیز در این باره می‌نویسد: «کسی که موفق به زهدورزی کامل یا مقداری از زهد شود بر او منت گذاشته شده است» (محاسبی، ۱۴۲۰: ۵۸۷). صاحب جواهر التصوف نیز درباره منازل سلوک می‌گوید: «منازلی که طالبان آخرت باید به سوی آن گام بردارند هفت منزل است: اول توبه، سپس زهد …» (رازی، ۱۴۲۳: ۲۲۰).

با توجه به آنچه گذشت، زهد نزد متصوفه معبر بی‌بدیلی است که طالبان سیر و سلوک چاره‌ای جز عبور از آن ندارند تا بتوانند سایر مراحل سلوک را درک کنند. به همین سبب نیز می‌بینیم که: ۱. آنها زهد را در عداد مقامات به حساب آورده‌اند، نه احوال؛ ۲. در کتب عرفان عملی آن را جزء اولین مقامات ذکر کرده‌اند، نه مقامات میانی یا آخرین مقامات؛ ۳. تحصیل زهد نیاز به ممارست سالک دارد به گونه‌ای که حتی مقداری از آن هم اگر به دست آید افتخار است. با این اوصاف، در نگاه صوفیه قرون نخستین، چون دنیا تبعیدگاه انسان است، اگر آدمی قصد سیر کمالی داشته باشد، باید تا جایی که توان دارد از آمیخته‌شدن با دنیا و مظاهر آن بپرهیزد تا بتواند دیگربار به جایگاه نخستین خود و به قرب حق دست یابد.

اهمیت و جایگاه زهد نزد معصومین (ع)

از آنچه در تعریف زهد از سیره پیامبر (ص) و اهل ‌بیت ایشان بیان شد، اهمیت زهد روشن می‌شود. البته با جست‌وجو در سخنان ایشان می‌توان اشاره‌های دیگری نیز یافت که در آنها اهمیت و جایگاه زهد در مقایسه با سایر فضایل و ملکات اخلاقی تبیین شده است. به نظر می‌رسد احادیث ذیل برای تبیین اهمیت زهد در مسیر سلوک گویاتر است. پیامبر اسلام (ص) می‌فرماید: «اسلام بر چهار رکن استوار شده است: صبر، یقین، جهاد و عدل؛ و صبر دارای چهار شعبه است: شوق، شفقت، زهد و انتظار» (کراچکی، ۱۳۹۴: ۴۰).

 در روایت دیگری حضرت رسول اکرم (ص)‌ می‌فرماید: «به‌درستی که بهترین بندگان خدا در میان مردم کسانی هستند که با داشتن رفعت (بزرگی) تواضع کنند و با وجود میل و رغبت زهد بورزند» (مجلسی، ۱۴۰۳: ۷۴/۱۸۱)؛ که خداوند در حدیث قدسی به حضرت موسی (ع) می‌فرماید: «طالبان زینت در نظر من به زینتی زیباتر از زهد آراسته نمی‌شوند» (قمی، ۱۴۱۴: ۳/۵۴۸).

همچنین حضرت محمد (ص) درباره مزین‌شدن به زهد می‌فرماید: «خداوند به بندگان خویش آرایشی بهتر از زهد در دنیا (بی‌میلی به دنیا) … نداده است» (نهج‌الفصاحه، ۱۳۶۳: ۷۰۰).

ابوذر غفاری از حضرت رسول اکرم (ص) روایت می‌کند: «ای اباذر، هر گاه خداوند خیر بنده‌ای را بخواهد وی را در دینش فقیه می‌کند و در دنیا زاهد» (طوسی، ۱۴۱۴: ۵۳۱). نیز پیامبر (ص) در تفسیر آیه «لیبلوکم ایکم احسن عملاً» می‌فرماید: «بهترین عمل انسان‌ها زهد است» (مجلسی، ۱۴۰۳: ۷۴/۹۴). و در حدیث دیگری از آن حضرت چنین نقل شده است: «هر کس طالب تقوا است، در دنیا زهد بورزد» (همان: ۳۶/۳۲۰).

البته درباره فضیلت و جایگاه زهد می‌توان به روایات دیگر نیز استناد کرد که برای رعایت اختصار در اینجا از آنها صرف نظر می‌شود.

با توجه به آنچه گفته شد زهد در نگاه پیامبر اسلام (ص) دارای ویژگی‌های ذیل است:

۱. جزء یکی از عناصر زیربنایی دین اسلام و در شمار بهترین فضایل اخلاقی است؛

۲. بهترین زینت نزد پروردگار به حساب می‌آید؛

۳. بهترین عمل‌ها است؛

۴. هم‌وزن با تفقه در دین است و عنایتی است از سوی پروردگار که به هر کس داده نمی‌شود؛

۵. زاهد از برترین مردم به حساب آمده است.

با توجه به روایات نبوی (ص) علت اهتمام سالکین الی‌الله به زهد روشن می‌‌شود، چراکه ایشان متوجه این حقیقت شده‌اند که بدون زهد طی‌کردن مسیر سخت سلوک میسر نخواهد بود.

ارکان زهد در نگاه متصوفه

در کلام صوفیان عبارت‌هایی مانند ارکان زهد یا مقومات زهد وارد نشده است؛ اما با بررسی کلام آنها می‌توان مؤلفه‌هایی را یافت که با نبود آنها زهد حاصل نمی‌شود. در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱. دنیاگریزی

در نگاه صوفیه، دنیاگریزی یکی از ارکان اساسی زهد به شمار می‌آید. معروف کرخی، از بزرگان صوفیه، دنیا را مانند دیگ جوشان و آبریزگاه می‌داند (اصفهانی، بی‌تا: ۸/۳۶). تشبیه دنیا به آبریزگاه از آن‌رو است که مادامی که نیاز به آب نباشد، کسی زحمت رفتن به آنجا را به خود نمی‌دهد. به هر حال، دنیا به‌شدت در آرای صوفیه مذمت شده است. سهل بن عبدالله در مذمت دنیا می‌گوید: «همه دنیا برای ابلیس است، غیر از مساجد» (خرگوشی، ۱۴۲۷: ۴۴۷). یحیی ‌بن ‌معاذ رازی نیز در مذمت دنیا می‌گوید: «دنیا مغازه شیطان است، بنابراین از دکان او چیزی سرقت نکنید که به طلب آن خواهد آمد و آن را باز خواهد ستاند» (همان).

از یحیی ‌بن ‌معاذ سخن دیگری در مذمت دنیا نقل شده که به‌شدت از سخن قبلی تندتر است. او می‌گوید: «دنیا ویرانه است و ویران‌تر از آن قلب کسی است که آن را آباد کند» (همان). فضیل ‌بن ‌عیاض نیز می‌گوید: «تمام پلیدی‌ها در یک خانه جمع شده و کلید آن دنیادوستی است» (همان).

این‌گونه سخنان در مذمت دنیا در آرای صوفیه بسیار است که در آنها به‌شدت سالک را از پرداختن به دنیا نهی کرده‌اند. چه‌بسا این پرسش مطرح شود که: مصادیق دنیا از نگاه صوفیه کدام است؟ معروف کرخی، که سرسلسله بسیاری از فرقه‌های صوفیانه است، دنیا را چهار چیز می‌داند: مال، سخن، خواب و خوراک. از نگاه وی، ثروت انسان را سرکش می‌کند، کلام موجب لهو و لعب می‌‌شود، خواب انسان را دچار فراموشی می‌کند و خوراک نیز موجب قساوت قلب است (ذوالفقاری، ۱۳۸۴: ۷۴).

۲. قلّت طعام

یکی دیگر از ارکان زهد صوفیانه، قلت طعام و روزه‌داری است که پیران طریقت، مریدان خود را به آن سفارش کرده‌اند. شقیق بلخی، که از پیش‌گامان متصوفه به حساب می‌آید، به این مسئله (روزه‌داری) توجه کرده است و یکی از مؤلفه‌های لازم در مقام زهد را گرسنگی می‌داند. او می‌گوید:

پس رونده در این منزل (یعنی زاهد) باید مقدار معلومی از طعام برای خود قرار دهد و نان خورش را از قوت روزانه‌اش حذف کند … ولیکن نفس خود را باید گرسنه نگه دارد تا بر اثر گرسنگی از روی‌آوردن شهوات زیاد و آرزوها فارغ شود … و چون یک روز بدین چنین بر او بگذرد و خدای متعال صدق نیت او را بداند مقداری از حب دنیا را از دل او بیرون کند و به جای آن نور زهد و گرسنگی داخل کند (یسوعی، ۱۹۸۲: ۱۷ و ۱۸).

فضیل ‌بن ‌عیاض می‌گوید: «دو چیز قساوت قلب می‌آورد: سخن‌گفتن زیاد و پرخوری» (خرگوشی، ۱۴۲۷: ۴۱۵)؛ «درباره سهل ‌بن‌ عبدالله گفته شده که او هر پانزده روز یک بار طعام می‌خورد و زمانی که ماه رمضان می‌آمد فقط یک بار طعام می‌خورد و گفته‌اند او هر شب را فقط با آب زلال افطار می‌کرد» (همان: ۲۱۶).

تهذیب الاسرار رُویم ‌بن ‌عبدالله داستانی نقل می‌کند که طی آن رُوَیم با کنیزی مواجه می‌شود که آب خنک به همراه دارد و رویم تصمیم می‌گیرد از آن آب بنوشد. کنیز بدو اعتراض می‌کند و می‌گوید: «وای بر تو! آیا صوفی در روز افطار می‌کند؟!». رویم نیز تحت تأثیر حرف کنیز قرار می‌گیرد و نذر می‌کند که هیچ‌گاه در روز افطار نکند (همان).

از آنچه نقل شد روشن می‌شود که امساک و کم‌خوری از ارکان مهم زهد است.

۳. توکل

یکی دیگر از ارکان زهد صوفیانه توکل است. صوفیان برای تأمین معاش از زهد و عبادت دست برنمی‌داشتند. زیرا با اعتقاد به خزائن آسمانی، که در قرآن از آن یاد شده، معتقد بودند اگر خدا بخواهد، از فضل خود بهره‌ای به آنها عنایت می‌کند (ترابی و ذاکر، 1389).

قوت القلوب نیز درباره توکل می‌گوید: «بدان، توکل چیزی از رزق را نمی‌کاهد؛ اما بر فقر و گرسنگی می‌افزاید؛ بنابراین رزق متوکل و زاهد در آخرت خواهد بود … بنابراین توکل و زهد سبب آن (برخورداری از رزق دنیوی در آخرت) خواهد بود» (مکی، ۱۴۱۷: ۲/۴۵). جنید نیز در معنای توکل می‌گوید: «توکل آن است که با نداشتن غذا، غذا بخوری» (خرگوشی، ۱۴۲۷: ۱۱۶). یحیی ‌بن ‌معاذ نیز در ارزش توکل می‌گوید: «سه چیز برای سالک ضرروی است: خانه‌ای که در آن سکنا کند، معاشی که با آن زندگی کند و عملی که به آن مشغول باشد؛ اما خانه سالک خلوت است و معاشش توکل است و کار او عبادت است» (همان: ۱۱۴).

با توجه به آنچه گفته شد، ارکان زهد از نگاه ایشان عبارت است از: اجتناب از عمل بی‌علاقه، قول بی‌طمع، عزت بی‌ریاست، دنیاگریزی، پرهیز از مال، سخن و خواب و خوراک.

ارکان زهد در نگاه معصومین (ع) و ارزیابی نظر متصوفه

اکنون با مراجعه به سیره اهل ‌بیت (ع) در مسئله ارکان زهد، مقومات زهد را بیان کرده، ارکان زهد نزد متصوفه را ارزیابی می‌کنیم. با مراجعه به گفتار معصومین (ع) در این مسئله روشن می‌شود که ارکان زهد در نگاه متصوفه از فضایل اخلاقی به حساب می‌آید که البته، بررسی تمامی این ارکان به صورت دقیق از حوصله این تحقیق بیرون است، چراکه متصوفه در این‌گونه مسائل نظر واحدی ندارند. در این مقام، مفاهیمی که صوفیه در ارکان زهد مد نظر دارند با عرضه بر قرآن و روایات سنجیده می‌شود.

۱. اجتناب از عمل بی‌علاقه

از ارکان مهم زهد نزد متصوفه اجتناب از عمل بی‌علاقه است. روشن است که اگر کسی عملی را بدون علاقه به جا آورد (مثلاً بدون علاقه نماز به جا آورد) نشان از درک‌نشدن اثر آن عمل عبادی است؛ چنان‌که قرآن تنبلی در به‌جا‌آوردن نماز را از نشانه‌های اهل نفاق می‌داند. قرآن در این باره می‌فرماید: «منافقین نماز به جا نمی‌آورند، مگر با حال تنبلی» (توبه: ۵۴). امام باقر (ع) می‌فرماید: «بپرهیز از کاهلی و افسردگی، زیرا این دو کلید تمام بدی‌ها است. انسان کاهل نمی‌تواند وظایفش را به جا آورد و آدم افسرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حال نمی‌تواند در کار حق بردباری ورزد» (ابن‌شعبه حرانی، ۱۴۰۴: ۲۹۵).

۲. قول بی‌طمع

اگر مراد صوفیه از قول بی‌طمع آن است که برای پوشیدن لباس زهد باید به گونه‌ای سخن گفته شود که در آن بوی اظهار نیاز یا امید دست‌یابی به مطامع دنیوی استشمام نشود، درست است و در نگاه اهل بیت (ع) نیز از این مسئله (طمع) نهی شده است. رسول خدا (ص) در این باره می‌فرماید: «طمع، حکمت را از دل دانشمندان می‌برد» (نهج‌الفصاحه، ۱۳۶۳: ۵۶۰). امام کاظم (ع) درباره مضرات طمع خطاب به هشام ‌بن ‌حکم می‌فرماید: «از طمع بپرهیز و به آنچه مردم دارند، چشم‌داشتی نداشته باش، چشم‌داشت به مخلوق را در خود بمیران؛ زیرا طمع کلید هر خواری است و عقل را می‌دزدد و انسانیت‌ها را می‌درد و آبرو را می‌آلاید و دانش را از بین می‌برد» (ابن‌شعبه حرانی، ۱۳۶۳: 399).

۳. عزتمندی بی‌ریاست

رکن سوم از ارکان زهد صوفیانه، عزتمندبودن است بدون داشتن ریاست. روشن است که اگر سالک با نیت خالص سیر و سلوک بورزد و اعراض از دنیا کند خودبه‌خود در نگاه دیگران دارای عزت و احترام می‌شود. کم نبودند عارفان و سالکانی که از همین راه به چنان نفوذ و احترامی در میان مردم دست یافتند که پیش از توبه و ورود در مسیر سیر و سلوک، رسیدن به چنین جایگاهی برایشان متصور نبود. نمونه بارز آن بُشر حافی است. در بیان معصومین نیز به صورت متواتر به این حقیقت اشاره شده که عزت واقعی از آن خدا است و او است که هر که را بخواهد عزت می‌بخشد و عزتمندی به جایگاه ظاهری افراد وابسته نیست.

۴. دنیاگریزی و پرهیز از مال

ارکان چهارم و پنجم زهد دنیاگریزی و پرهیز از مال است. اگرچه دنیاگریزی فی‌نفسه مطلوب است، برای کسانی است که احتمال آلوده‌شدن به آن را در خود می‌بینند. اما اگر کسی بتواند بدون آلوده‌شدن به ضررهای دنیا وارد آن شود، می‌تواند این کار را انجام دهد چنان‌که مؤمنان راستین و در رأس آنها ائمه (ع) چنین بودند. همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، می‌توانیم بگوییم صوفیه در این مسئله کمی دچار افراط شدند و از دنیاگریزی مد نظر معصومین (ع) فاصله گرفتند، چراکه در سخنان معصومین (ع) دنیاگریزی به معنای وابستگی و تعلق‌ نداشتن به دنیا است.

۵. پرهیز از پرگویی و پرخوابی و پرخوری

اجتناب از پرگویی و پرخوابی و پرخوری از دیگر ارکان زهد متصوفه بود. با عرضه اینها به سیره اهل بیت (ع) مشخص می‌شود که زیاده‌روی در اینها موجب تیرگی دل و دورشدن از مسیر بندگی خواهد شد. آنچه از نگاه ایشان ضروری است، رعایت اعتدال در هر یک از اینها است. ضمناً کم‌گذاشتن در اینها نیز انحراف از سنت پیامبر (ص)‌ و چه‌بسا بدعت باشد. مثلاً از برخی متصوفه در باب روزه‌داری و قلت طعام اقوالی عجیب نقل شده که پیش‌تر به برخی از آنها اشاره شد. اما سیره اهل بیت (ع) چنین نیست.

ایشان بسیاری از روزها را روزه نمی‌گرفتند و با اطرافیان خود بر سر سفره می‌نشستند و غذا می‌خوردند. اینکه فقهای شیعه در باب روزه مستحبی می‌فرمایند اگر کسی روزه مستحبی نیت کرده و مؤمنی او را به تناول غذا یا حتی آبی دعوت کند، بهتر آن است که دعوت‌کننده را اجابت کند، نشان از همان حقیقت زهد (نداشتن دلبستگی حتی به عبادات) دارد.

۶. توکل

اگر مراد صوفیه از توکل این باشد که چون خداوند خالق و رازق همه جهانیان است، پس طالب زهد باید از کار و تلاش دست بکشد و خلوت اختیار کند و به عبادت مشغول شود، این تعریف از توکل در سیره معصومین (ع) کاملاً مردود است. اما متأسفانه گاه در سخنان صوفیه جملاتی می‌بینیم که گویای همین مسئله است. مثلاً سهل ‌بن ‌عبدالله می‌گوید: «ابتدای سلوک، مقام توکل است که عبد در برابر خداوند عزوجل مانند میت در برابر غسل‌دهنده باشد. هر گونه که غسال بخواهد میت را زیر و رو می‌کند و برای او حرکتی و تدبیری نیست» (خرگوشی، ۱۴۲۷: ۱۱۴). همچنین، ابوطالب مکی می‌گوید: «بدان که توکل چیزی از رزق انسان نمی‌کاهد، اما بر فقر و گرسنگی می‌فزاید» (مکی، ۱۴۱۷: ۲/۴۵).

به هر حال، در اینکه توکل از ارکان زهد است، جای بحث نیست؛ اما توکل در نگاه اهل بیت (ع) غیر از برداشت برخی صوفیه است. توکل به خدا در سیره ائمه (ع) این است که آدمی در عین اینکه کار و تلاش می‌کند و وظیفه خود را انجام می‌دهد، امیدش به خدا است و نتیجه کار را از او می‌داند و از او می‌خواهد؛ چنان‌که در حدیث آمده است رسول اکرم (ص) با گروهی مواجه شدند که کشت و کار نمی‌کردند. از ایشان پرسیدند شما چه کاره‌اید؟ عرض کردند ما اهل توکلیم؛ فرمودند «نه، شما سر بارید» (نوری، ۱۴۰۸: ۱۱/۲۱۷).

نتیجه

از مجموع آنچه گذشت روشن می‌شود که زهد در بیان صوفیان متقدم تا حد فراوانی نزدیک به زهد پیامبر (ص) و اهل‌ بیت ایشان است، بلکه در برخی جاها تعریف متصوفه از زهد عیناً همان تعریف پیامبر (ص) است، اما گاهی هم تفاوت‌هایی وجود دارد که به صورت مشخص می‌توان به نوعی برداشت افراطی در اموری مثل دنیاگریزی، کم‌خوری، توکل و مانند آن اشاره کرد.

و در جمع‌بندی نهایی باید اشاره شود که صوفیه، زهد را بیشتر در بهره‌مندنشدن از دنیا و مطامع آن تعریف می‌کنند، در حالی که زهد در بیان و عمل معصومین (ع) بیشتر بینشی است، یعنی تعلق‌نداشتن به دنیا که با داشتن آن قابل جمع است و نباید به آن دلبستگی داشته باشیم.

مراجع

نهج البلاغه (۱۴۱۴). گردآوری: سید رضی، تصحیح: صبحی صالح، قم: هجرت.

نهج الفصاحه (۱۳۶۳). تصحیح: ابوالقاسم پاینده، تهران: دنیای دانش.

ابن ابی الحدید (۱۴۰۴). شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، قم: انتشارات کتابخانه آیت‌اللّه مرعشی، ج۱۸.

اصفهانی، ابونعیم (بی‌تا). حلیه الاولیاء، به کوشش: شفیعی کدکنی، قاهره: دار ام القراء للطباعه والنشر، ج۸.

پیشوایی، مهدی (۱۳۷۸). سیره پیشوایان، قم: مؤسسه امام صادق (ع).

ترابی محمودآباد، سید حسن؛ ذاکر، احمد (۱۳۸۹). «زمینه‌های زهد و تصوف در اندیشه حسن بصری»، در: ادیان و عرفان، س۷، ش۲۵، ص۲۰۷-۲۳۲.

تمیمی آمدی، محمد (۱۴۱۰). غرر الحکم، تصحیح: سید مهدی رجایی، قم: دار الکتاب الاسلامی.

ابن شعبه حرانی، حسن ابن علی (۱۳۶۳). تحف العقول عن آل الرسول (ص)، تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین.

حسینی زبیدی، محمد مرتضی (۱۴۱۴). تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت: دار الفکر، ج۴.

خراز، ابوسعید احمد بن‌ عیسی (۱۴۱۲). کتاب الصدق او الطریق السالمه، تصحیح: عبدالمنعم سعید ابراهیم، بیروت: دار الکتب العلمیه.

خرگوشی (۱۴۲۷). تهذیب الاسرار، تصحیح: امام سید محمد علی، بیروت: دار الکتب العلمیه.

ذکاوتی قراگزلو، علی‌رضا (۱۳۹۰). بازشناسی و نقد تصوف، تهران: سخن.

ذوالفقاری، حسن (۱۳۸۴). «آرا و عقاید معروف کرخی»، در: مطالعات عرفانی، ش۲، ص۶۳-۷۸.

رازی، ابوزکریا یحیی‌ بن‌ معاذ (۱۴۲۳). جواهر التصوف، تصحیح: سعید هارون عاشور، قاهره: مکتبه الآداب.

رازی، محمد بن ابی بکر (۱۴۲۰). مختار الصحاح، تحقیق: شیخ محمد یوسف، بیروت: صیدا،‌ انتشارات مکتبه العصریه.

راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۳۸۷). معجم مفردات الفاظ قرآن، ترجمه: حسین خداپرست، قم: انتشارات نوید اسلام.

سراج طوسی، ابونصر (۱۹۱۴). اللمع فی التصوف، تصحیح: نیکلسون، نشر مطبعه بریل.

طبرسی، علی ‌‌‌‌‌بن ‌حسن (۱۳۸۵). مشکات الانوار فی غرر الاخبار، نجف: مکتبه الحیدریه، چاپ دوم.

طریحی، فخرالدین (۱۳۷۵). مجمع البحرین، تصحیح: احمد حسینی اشکوری، تهران: مرتضوی.

طوسی، محمد بن حسن (۱۴۱۴). الامالی، تصحیح: مؤسسه البعثه، قم: دار الثقافه.

عثمانی، ابوعلی (۱۳۷۴). ترجمه رساله قشیریه، تصحیح: بدیع‌الزمان فروزان‌فر، تهران: علمی فرهنگی.

قشیری، ابوالقاسم عبدالکریم(۱۳۷۴). رساله قشیریه، ترجمه: ابوعثمان علی، تحقیق: بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران: انتشارات علمی فرهنگی.

قمی، شیخ عباس (۱۳۷۹). مفاتیح الجنان، قم: مؤمنین.

قمی، شیخ عباس (۱۳۸۶). منتهی الامال، قم: هجرت، ج۱.

قمی، شیخ عباس (۱۴۱۴). سفینه البحار، قم: دار الاسوه للطباعه والنشر.

کراچکی، ابوالفتح (۱۳۹۴). معدن الجواهر، تهران: مرتضویه.

کلابادی (۱۳۷۱). التعرف لمذهب التصوف، ترجمه: محمدجواد شریعت، تهران: اساطیر.

مجلسی، محمدباقر (۱۴۰۳). بحار الانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، الطبعه الثانیه.

محاسبی، حارث (۱۴۲۰). الرعایه لحقوق الله، تصحیح: عبدالرحمان عبدالحمید البر، بی‌جا: نشر دار الیقین.

محاسبی، حارث (۱۹۸۶). الوصایا، تصحیح: عبدالقادر احمد عطا، بیروت: دار الکتب العلمیه.

مکی، ابوطالب (۱۴۱۷). قوت القلوب، تصحیح: باسل عیون السود، بیروت: دار الکتب العلمیه.

منسوب به امام صادق (ع) (۱۴۰۰). مصباح الشریعه، بیروت: نشر اعلمی.

نوری، میرزا حسین (۱۴۰۸). مستدرک الوسائل، قم: آل البیت (ع).

یسوعی، پل نویا (۱۹۸۲).‌ نصوص صوفیه غیر منشوره، بیروت: دار المشرق، الطبعه الثانیه.

نویسندگان:

حبیب حاتمی کن کبود: استادیار گروه معارف دانشگاه لرستان

 رحمان بوالحسنی: دانشجوی دکتری تصوف و عرفان اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب

وحید مرادی: دانش آموخته کارشناسی ارشد تصوف و عرفان اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب

پژوهشنامه مذاهب اسلامی شماره ۶

انتهای متن/

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد