چرایی آدابدانی در انتقاد و سؤال از علما/ همبستگی اجتماعی و فتاوای روشنگر را نادیده نگیریم
انتشار پاسخ آیتالله مکارم شیرازی به استفتائی درباره ساخت سریال شمس تبریزی، موجی از انتقادات را در شبکههای اجتماعی برانگیخت. به نظر میرسد این انتقادات و مخالفتها از سه گروه خارج نیست: اول، افراد غیرباورمند به دین، دوم، افراد باورمند به دین اما غیرباورمند به مرجعیت، فقاهت و استنباط چارچوبدار از دین و سوم، افراد رهرو
انتشار پاسخ آیتالله مکارم شیرازی به استفتائی درباره ساخت سریال شمس تبریزی، موجی از انتقادات را در شبکههای اجتماعی برانگیخت. به نظر میرسد این انتقادات و مخالفتها از سه گروه خارج نیست: اول، افراد غیرباورمند به دین، دوم، افراد باورمند به دین اما غیرباورمند به مرجعیت، فقاهت و استنباط چارچوبدار از دین و سوم، افراد رهرو در مسیر مرجعیت، فقاهت و استنباط چارچوبدار در از دین اما علاقهمند به نونگری مذهبی و تسامح دینی.
در این نوشتار گروه اول و دوم از مخالفان و منتقدان، مخاطب نیستند، چرا که سخن از مبنای دین با افرادی که باورمند نیستند، ساعتها و روزها و ماهها بحث میطلبد و بحثی نیست که در یک نوشتار موجز بگنجد. همچنین اثبات نیاز یا عدم نیاز زندگی دینی به مرجعیت و فقاهت نیز بحثی مفصل است که احضار دهها ادله عقلی و نقلی را به دادگاه انصاف، میطلبد. لذا در این مجال صرفاً سخنی برای گروه سوم از منتقدان و مخالفان بیان میشود؛ آنانکه به حقانیت دین ایمان دارند، میکوشند دینی زندگی کنند، استنباط چارچوبدار از دین به واسطه مرجعیت را قبول دارند اما در عین حال به نونگری مذهبی و تساهل و تسامح دینی نیز معتقد هستند.
شیوه انتقاد
سخن نخست با این گروه، شیوه انتقاد است. قرآن کریم و تعالیم قطعی پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) این است که در گفتوگوی انتقادی باید از «جدال احسن» تبعیت کنیم. به اختصار لازم است یادآوری شود که ویژگیهای سخن از دیدگاه قرآن این است: قولاً سدیداً، مستدل و محکم باشد(نساء،۹)، قولاً معروفا، پسندیده و به اندازه باشد(بقره، ۲۳۵)، قولاً لیّنا، نرم و مهربانانه باشد(طه۴۴)، قولاً بلیغا، شیوا و رسا و واضح باشد(نساء، ۶۳)، قولاً کریماً، کریمانه و بزرگوارانه باشد(اسراء ۲۳)، قولو للناس حسنا، زیبا، نیکو و مطلوب باشد(بقره، ۸۳)، جادلهم بالّتی هی احسن، مجادلات و گفتوگوهای انتقادی، به بهترین وجه باشد (نحل ۱۲۵)
همچنین بارها خواندهایم و شنیدهایم که امام علی(ع) در میانه جنگ صفین از فحاشی به سپاهیان معاویه، جلوگیری کردند یا اینکه مثلاً امام کاظم(ع) فرمودهاند خداوند بهشت را بر هر بدزبان بیحیایی حرام کرده است؛ پس گشودن دهان به فحاشی و حتی اتخاذ زبان سخت در هر انتقادی و با هرکسی، از کافر و ملحد گرفته تا مؤمن و عالم از نظر گفتمان دینی مذموم و غیرقابل قبول است. حال چه رسد به اینکه خدای ناکرده، مخاطب این بددهانی، علمای اسلامی باشند. پس در وهله اول باید بپذیریم که نسبت به همه، ادب را رعایت کنیم خواه با خداناباور سخن میگوییم خواه با خداباور، خواه با عوام صحبت میکنیم خواه با خواص.
در وهله دوم، باید به این نکته توجه کنیم که درباره اتخاذ زبان انتقاد از علما باید دقت و حساسیت بیشتری داشته باشیم. قطعاً انتقاد هر انسان مسلمان آزادهای است و حتی پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نیز اجازه میدادند مردم به راحتی از آنان انتقاد یا سؤال کنند، اما این باید توجه کرد که انتقاد از فقیه آدابی دارد. فقیه نه بر اساس هوا و هوس و نه بر اساس دل خود که بر اساس سالها مطالعه، تعلیم چارچوبمند در حوزه و تفکر و تحقیق درباره موضوعی، نظری را صادر میکند. گرچه ممکن است گاهی با توجه به عدم عصمت مراجع، در صدور یک نظر، جوانب اجتماعی و اقتضائات جدید لحاظ نشود که میتواند مورد انتقاد یا سؤال قرار بگیرد.
اگر به دنبال حل مشکل باشیم، حداقل چهار روش میتوان برای چگونگی طرح سؤال یا انتقاد از علما در نظر گرفت:
۱-مطالعه، تحقیق و کسب آگاهی کافی راجع به موضوع دینی که نسبت به آن اظهار نظرمیکنیم؛ یعنی برای مثال اگر میخواهیم درباره نظر یک مرجع تقلید درباره فلسفه یا عرفان، قضاوت کنیم یا نظری بدهیم باید حتماً درباره سابقه بحثهای پیچیده تصوف، عرفان، فلسفه و … در حوزه اطلاع کافی پیدا کنیم. مثل این که کسی بخواهد بدون علم کافی در فیزیک، نظر «انیشتین» یا «نیلزبور» درباره مکانیک کوانتومی را بخواند و بخواهد بین آنها قضاوت کند!
۲-پس از این مرحله، ارسال سؤال یا انتقاد به دفتر مرجع تقلید موضوعیت دارد. مراجع تقلید یا دفاتر آنها بارها به سؤالات دانشجویان و پژوهشگران مذهبی، پاسخهای تفصیلی و بلند دادهاند که شرح آنها گاه حتی به یک کتاب نیز تبدیل شده است. برای مثال، پاسخ تفصیلی آیتالله صافی گلپایگانی به نامه یک جوان معمولی درباره عرفان و مکاشفه را اینجا بخوانید!
۳- پس از این مراحل میتوان درخواست ملاقات با مرجع تقلید یا نمایندگان آنها برای طرح سؤالات و انتقادات داشت. دفاتر مراجع تقلید بارها به گروههای دانشجویی و پژوهشی و رسانهای وقت ملاقات و گفتوگو دادهاند. از دل همین گفتوگوها بسیاری از فتاوا تعدیل شده و بسیاری از نظرات، تغییر یافته است.
۴- پس از این مراحل یا در کنار این مراحل و در صورتی که نتیجه لازم به دست نیامد، برگزاری نشستهای تخصصی در مجامع علمیِ دانشگاهی و حوزوی و رسانههای مذهبی و قرآنی با حضور نمایندگان یا همنظران مرجع تقلید و کارشناسانی دیگر از دین، موضوعیت دارد. این اقدام میتواند فرایندی عالمانه و محترمانه برای حساس کردن اذهان نخبگان جامعه نسبت به فتوایی باشد که آن را با بررسیهای کارشناسی، نادرست ارزیابی کردهایم.
چرایی آدابدانی در باب انتقاد و سؤال از علما
چرا باید این فرایندها را با دقت در روند مطالبهگری، انتقاد یا سؤال خود از علما طی کنیم؟ آدابدانی در باب انتقاد از علما دو علت عمده معرفتی و کارکردی میتواند داشته باشد:
۱-از لحاظ معرفتی، با توجه به تعالیم قرآن کریم و احادیث قطعی که مجال پرداختن بدانها در این نوشتار وجود ندارد، جایگاه علما باید به عنوان حصار مکتب حفظ شود. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: علمای امت من از پیامبران بنیاسرائیل برتراند. عدهای از مغرضان یا ناآگاهان میگویند ما احترام آن علمایی را نگاه میداریم که عالم واقعی باشند! این ادعا در حالی مطرح میشود که شاغولی برای تشخیص عالم واقعی از عالم غیرواقعی وجود ندارد، همه عالمان منتسبان به مکتب نورانی اسلام مادامی که خدای ناکرده فسق یا ظلم علنی انجام ندهند، باید مورد احترام باشند و نمیتوان به صرف فتاوا یا نظرات ایشان، اهانتی نسبت به ساحتشان روا داشت. اعلام عزل یک مرجع از جایگاه مرجعیت از سوی یک شورای حوزوی، بدعت تهدید و تحدید علما برای عدم ورود به میدان مرجعیت، حمله فیزیکی به بیوت برخی مراجع و … نمونههایی از بیادبی به ساحت علما به صرف تفاوت نظر آنها در سالهای اخیر بوده است.
۲-از لحاظ کارکردی، باید به دو عنصر همبستگی اجتماعی و روشنگری در مراجع تقلید توجه کرد:
الف) همبستگی اجتماعی: در سالهای اخیر به اذعان کارشناسان، افزایش شکاف طبقاتی و مشکلات اقتصادی از یک سو و تقابل مذهبی – غیرمذهبی در جامعه ایرانی، همبستگی اجتماعی را در معرض تهدید قرار داده است. برای مثال شاید خیلی از کارشناسان درباره حجاب، نظری متفاوت با نظر رسمی داشته باشند اما عمدتاً اتفاق نظر دارند که بهبود یا اصلاح این روند به اقناع مردم وعلما و سیاستگذاران جامعه نیاز دارد و نمیتوان مردم را مقابل هم قرار داد. احترام و قداست مراجع تقلید نیز از خط قرمزهای قشر مذهبی جامعه است که عبور از آن میتواند باعث افزایش شکاف مذهبی – غیرمذهبی در جامعه ایرانی و به خطر افتادن منافع ملی شود.
ب) فتاوای روشنگر: مراجع تقلید شیعه که همگی بر پویایی مکتب در عصر مدرن تأکید دارند، در سالهای گذشته فتاوای مهم و روشنگری را برای مقلدان خود صادر کردهاند، ایجاد تردید علنی و بیاحترامی نسبت به نظرات مراجع تقلید، از قدرت تأثیرگذاری فتاوای روشنگرانه مراجع را در قشر مذهبی میکاهد و حتی میتواند موجب بیاثر شدن آن باشد. برای مثال آیتالله مکارم شیرازی که با تألیف تفسیر نمونه خدمت بزرگی به تفسیر قرآن در عصر جدید، ارائه کرده و با رویکردهای خود در مجلس خبرگان قانون اساسی، نقش مهمی در اعتلای این قانون داشته است، مدتی است از سوی افراد مغرض یا ناآگاه به مرجعی که هر چیزی را حرام میکند، معرفی یا بازنمایی شده است.
در ذیل، به چند نمونه از فتاوای مهم آیتالله مکارم شیرازی اشاره شده است:
مشروط بودن ازدواج موقت: ازدواج موقت یکی از مسائلی است که عدم تصریح به مقید بودن و مشروط بودن آن از سوی علما، میتواند موجب بروز شکافهای خانوادگی و آسیبهایی در عصر جدید شود، آیتالله مکارم شیرازی از معدود مراجعی است که در نامه مشهور خود به احمدالطیب، شیخ الازهر مصر ضمن دفاع از نظر شیعه امامیه درباره ازدواج موقت به تصریح نوشت: «ازدواج موقت وسیلهای برای سوء استفاده هوسبازان و همجنسبازان نیست، به همین دلیل در پرسشهایی که از ما مطرح میشود فتوا دادهایم که ازدواج موقت تنها در صورتی جایز است که ضرورت ایجاب کند، مثلاً زمانی که فرد از خانوادهاش دور است و بیم آن میرود که اگر از این حکم یاری نجوید، در دام فسق و فجور گرفتار آید، یا اینکه فردی مجرد است و با وجود نیاز مبرم جنسی، امکان ازدواج دائم برای او فراهم نیست».
اولویت تحصیل بر حجاب: یکی از فتاوای مهم و چالشی آیتالله مکارم شیرازی این است که دختران ساکن در کشورهای اروپایی، اگر برای تحصیل به ترک حجاب اجبار شوند، میتوانند در محیط تحصیل حجاب از سر بردارند. این فتوا با انتقادات هتاکانه و غیرعالمانه از سوی افراد نااگاه مواجه شد، دفتر این مرجع تقلید در واکنش به اظهارنظرها در توضیحی صریح نوشت: «شک نیست که حجاب بانوان در اسلام، از ضروریات این دین مبین است و حتی غیر مسلمانان نیز می دانند که این مسئله از احکام مسلّم اسلام می باشد و لذا در بسیاری از موارد، خود را ملزم می بینند که با آن کنار بیایند. البته هر حکمی می تواند در مقام ضرورت، استثنایی داشته باشد، مثلا: اگر بانویی بیمار شد و پزشک همجنس حضور نداشت، ضرورت اقتضا می کند که به پزشک غیر همجنس مراجعه کند و معاینات او ممکن است بدون ترک حجاب، میسّر نشود؛ در چنین موردی از باب ضرورت و به مقدار ضرورت، اجازه کشف حجاب به آن بانوی مسلمان داده می شود. و همچنین در مورد تحصیلات لازم که اگر نداشته باشد، با مشکلات مهمی(خودش یا جامعه اسلامی) مواجه میشود، به عنوان ضرورت اجازه ترک حجاب داده می شود؛ آنهم به مقدار ضرورت یعنی در خصوص آنجا که الزام قطعی بر ترک حجاب است یعنی تا محل درس با حجاب میرود و در محوطه درس که الزام به ترک حجاب است، ترک میکند و در بازگشت بلافاصله حجاب را حفظ میکند. با توجه به آنچه گفتیم، توضیح کافی برای فتوای گذشته داده شد. امیدواریم همه عزیزان به وظیفه شرعی خود در این امر عمل کنند و انشاءالله سوء استفادهای از فتوای مذکور نشود.( این خبر را اینجا بخوانید)
قمهزنی: قمهزنی یکی از مظاهر انحرافی در عزاداری است که مبنایی در عقل و نقل ندارد و عدم تصریح یا عدم قائلبودن به حرمت آن، میتواند موجب بروز آسیبهایی در عزاداری و شعائر حسینی باشد. آیتالله مکارم شیرازی از مراجعی است که بارها شجاعانه و به تصریح به حرمت قمهزنی پرداخته است. این مرجع تقلید در ۱۸ شهریورماه سال جاری طی نامهای سرگشاده به عزاداران حسینی سراسر کشور نوشت: «…مسئله قمهزنى که یک حرکت غیرمنطقى است و بهصورت ابزار تبلیغاتى در دست دشمن درآمده، باید براى همیشه به فراموشى سپرده شود و بدون نیاز به دخالت مسئولان انتظامى حذف شود. عزاداران عزیز مىتوانند به جاى آن، خون خود را به مراکز انتقال خون اهدا کرده تا بهوسیله آن افرادى را از مرگ نجات دهند. از ریختن خون قربانى در خیابانها و مراکز عمومى جداً خوددارى شود که هم اسباب آلودگى و نجاست مىشود و هم ضررهاى بهداشتى مهمى دارد.»
منع ازدواج دختران زیر ۱۳ سال: یکی از مهمترین فتاوای اجتماعی آیتالله مکارم در ماههای اخیر ، حرمت ازدواج دختران زیر ۱۳ سال بوده است. به همسرگرفتن کودکان و در اصل، آزار و اذیت جنسی آنان در پوشش شرع، اتفاق ناراحتکنندهای است که در بعضی خانوادههای مذهبی انجام میپذیرد. آیتالله مکارم شیرازی چندی پیش در این باره و در پاسخ به استفتای فاطمه ذوالقدر، نماینده مجلس شورای اسلامی نوشت: «در گذشته این اجازه به اولیاء داده میشد که حتی برای صغیر همسری انتخاب کنند و معمولا مشکلی ایجاد نمیشد ولی در عصر و زمان ما عملا ثابت شده است که این ازدواج ها به مصلحت دخترها و پسرها نیست و دارای مفاسدی است و با توجه به اینکه غبطه و مصلحت باید رعایت شود این گونه ازدواج ها باطل است و اعتباری ندارد. نسبت به آنچه در گذشته انجام شده اگر در آن زمان واقعا مفسدهای نداشته و غبطه صغیر رعایت شده محکوم به صحت است»
به قلم مجتبی اصغری
انتهای پیام
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰