زیارت عاشورا اولین لعنت را بر عالمان دین میفرستد نه بر شمر و یزید!
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمد حسین غریبی؛* سال هاست زیارت عاشورا میخوانیم بدون اینکه بدانیم چه میخوانیم، بدون اینکه معانی آن را بخوانیم و بدون اینکه بدانیم این زیارت پایان کار ماجرا است و آغاز آن در جایی دیگر بوده…
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمد حسین غریبی؛* سال هاست زیارت عاشورا میخوانیم بدون اینکه بدانیم چه میخوانیم، بدون اینکه معانی آن را بخوانیم و بدون اینکه بدانیم این زیارت پایان کار ماجرا است و آغاز آن در جایی دیگر بوده…
فَلَعَنَ اللهُ أُمَّهً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیکُمْ أَهْلَ الْبَیتِ (زیارت عاشورا)
خدا لعنت کند امّتی را که بنای ستم و بیداد را بر شما اهل بیت بنیان نهادند.
اولین کسانی که در زیارت عاشورا مورد لعن واقع میشوند کسانی هستند که ظلم و ستم را علیه اهل بیت بنیان گذاشتند و این افراد نه اموی بودند و دشمنان خونخوار اهل بیت (ع)، بلکه اینان از ارادتمندان و محبان اهل بیت و از خواص آن روزگار و از عالمان دین بودند.
عالمان دینی که امام حسین (ع) در وصف عمل آنان در خطبه منا میفرمایند:
بزرگان عبرت بگیرید از موعظهای که خداوند به دوستان خود در قرآن میفرماید اگر شما خود را اولیای خدا میدانید و اگر دیندارید و مخاطب قرآن هستید پس بیتفاوت نمانید و احساس تکلیف کنید! آیا ندیدهاید که خداوند چند بار در قرآن به روحانیون مسیحی و یهودی به شدت حمله فرموده و آنها را توبیخ کرده است که چرا مردان خدا در جامعه و حکومت بیعدالتی و فساد دیدند و سکوت کردند؟ چرا اعتراض و انتقاد نکردند؟ و فریاد نکشیدند؟ و نیز فرمود: «نفرین بر کسانی از بنی اسرائیل که کافر شدند. آنها که امر به معروف و نهی از منکر نکردند، و چه بد عمل کردند.»
امام حسین (ع) بعد از اینکه نسبت به بی عملی علمای دین در منا انتقاد میکند دلیل این بی عملی را هم بیان میکند و میفرماید:
علت آن این است که عدهای از شما میخواهید که سبیلتان را چرب کنند و عدهای از شما هم میترسید که سبیلتان را دود بدهند. عدهای طمع سفره دارید و سفرهی چرب میخواهید تا بخورید و میگویید که چرا خودمان را به زحمت بیندازیم و با نهی از منکر و انتقاد و اعتراض ریسک کنیم؟ فعلا که بساطمان رو به راه است و عده¬ای از شما نیز میترسید.
اما مگر در قرآن نمیخوانید که فرمود: از مردم نترسید. از حاکمان و صاحبان قدرت و ثروت نیز نترسید از من بترسید! آیا شما این آیه را ندیدهاید؟ آیا سورهی توبه را نخواندهاید که میگوید زنان و مردان مومن نسبت به یکدیگر ولایت اجتماعی دارند و حق دارند در کار یکدیگر دخالت بکنند.
به این اندازه که یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند. خداوند این حق و اجازه را داده است که شما نسبت به یکدیگر بیتفاوت نباشید بلکه حساس باشید. اگر همین یک اصل امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت دائمی و انتقاد و اعتراض و تشویق به خیرات و عدالت و مبارزه در برابر ظلم و بیعدالتی و تبعیض اجرا بشود بقیهی فرائض و تکالیف الهی نیز اجرا میشود و همین یک حکم را شما عمل بکنید! نترسید! دنبال دنیا نباشید! سورچران نباشید! اما هیهات که شما اهل همین یک تکلیف هم نیستید.
بعد از اینکه حسین (ع) تمام این مسائل را بیان کرد هدف از قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر اعلام میکند و طریقه انجام آن را نیز اینگونه برمی شمرد:
امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام و دین است منتهی نه فقط دعوت زبانی به این صورت کهای مردم بیایید و مسلمان شوید! اسلام خوب است و به بعضی شبهاتتان پاسخ بدهیم و تمام. اما نهی از منکر با رد مظالم، جبران همه بیعدالتیهایی که میشود و شده است؛ و نه صرفا گفتن اینکه عدالت خوب است و ظلم بد است. یعنی در برابر ظلم و ستمهایی که شده، ایستادن و آنها را عقب زدن و جبران بی عدالتیها، وظیفه عملی شماست. باید درگیر شوید و با ستمگران، چشم در چشم بایستید و بگویید: نه! باید انتقاد و اعتراض کنید و یقه¬شان را بگیرید. تقسیم عادلانه بیت المال و اموال عمومی و توزیع عادلانه ثروت حکم خداست. گرفتن مالیات از ثروتمندان و هزینه کردن آن به نفع فقرا ادامه همان تکلیف است. یعنی حسین (ع) با صرف گفتن اینکه این خوب است و آن بد است مشکل دارد و میگوید باید عالمان دین بخاطر حق مردم با ظالمان و ستمگران درگیر بشوند و حق مردم را از آنان بگیرند و دلیل اینکه باید این کار را انجام دهند را نیز بیان میکند.
شما گروهی هستید که به آدم¬های خوب مشهورید و عالمان دین خوانده میشوید، به خاطر خداست که در نزد مردم هیبت دارید و هم بزرگان و هم ضعفا از شما حساب میبرند.
به نام دین از شما حساب میبرند و و احترام میگذارند و شما را بر خودشان ترجیح میدهند. در حالی که هیچ فضیلتی بر آنها ندارید و هیچ خدمتی به این مردم نکردهاید؛ و مردم مجانی برای شما احترام قائلاند و شفاعت شما را میپذیرند. شما به نام دین است که اعتبار و نفوذ کلمه دارید. در خیابانها مثل شاهان راه میروید؛ و با هیبت و کبکبه رفتار میکنید به راستی چگونه به این احترام و اعتبار اجتماعی رسیدهاید؟
جواب را خود امام در منا بیان میکند و میگوید تمام این احترام و عزتی که شما در نزد مردم دارید بخاطر این است که به حق خدا قیام کنید.
اما عالمان دین در مقابل فساد و تباهیها چه کرده اند که حسین (ع) اینگونه از دست آنان آشفته است؟
شما در اغلب موارد از انجام وظیفه و احقاق حق الهی کوتاهی کردهاید و حق رهبران الهی را کوچک شمردهاید.
حق مستضعفان و طبقات محروم جامعه را تضییع کردهاید. شما نسبت به حق ضعفا و محرومین کوتاه آمدهاید. این حقوق را نادیده گرفتهاید و سکوت کردهاید، اما هر چیز که فکر میکردید حق خودتان است مطالبه کردید. شما هرجا حق ضعفا و مستضعفین بود کوتاه آمدید و گفتید ان شاءالله خدا در آخرت جبران میکند، اما هر جا منافع خودتان بود آن را به شدت مطالبه کردید و محکم ایستادید. شما نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جانتان را در راه ارزشها و عدالت به خطر انداختید و نه حاضر شدید با قوم و خویشها و دوستانتان به خاطر خدا و اجرای عدالت و اسلام درگیر بشوید. با همهی این کوتاهیها از خدا بهشت را هم میخواهید؟
پس از همه این عافیت طلبیها و دنیا پرستیها منتظرید که در بهشت همسایه پیامبران او باشید! در حالی که من میترسم خداوند در همین روزها از شما انتقام بگیرد. خداوند از شما انتقام خواهد گرفت. مقام شما از کرامات خداست. دستاورد خودتان نیست.
چقدر گفتههای حسین (ع) در ۱۴۰۰ سال قبل شبیه اوضاع امروز ماست…
زمانی که به عدالتخواهان احترام گذاشته نمیشود و همیشه درصدد حذف آنها برمیآیند.
بشنوید حسین (ع) چه میگوید:
شما (علمای دین) مردان الهی و مجاهدان و عدالتخواهان را اکرام و احترام نمیکنید و تکلیف شناسان را قدر نمیدهید. حال آنکه به نام خدا در میان مردم محترمید. میبینید که پیمان¬های خدا در این جامعه نقض میشود و آرام نشستهاید و فریاد نمیزنید، اما همین که به یکی از میثاقهای پدرانتان بیحرمتی شود داد و بیداد به راه میاندازید. میثاق خدا و پیامبر خدا زیر پا گذاشته شده، شما آرامید، سکوت کرده و آن را توجیه میکنید. حال میثاق پیامبر در این جامعه تحقیر شده است.
لالها، زمینگیران، کوران، فقرا وبیچارهها در سرزمینهای اسلامی بر روی زمین رها شدهاند و بیپناهند و کسی به اینها رحم نمیکند. شما به این وظیفه دینی و الهیتان عمل نمیکنید و کسی مثل من هم که میخواهد عمل کند، کمکش نمیکنید. میثاق خدا این است که بیچارهها و زمینگیرها نباید در شهرها گرسنه بمانند و کسی به دادشان نرسد. این میثاق خداست و شما خیانت کردهاید. شما مدام به دنبال ماستمالی و مسامحه؛ یعنی سازش با حاکمیت هستید تا خودتان امنیت داشته باشید، ولی امنیت و حقوق مردم برایتان مهم نیست. فقط امنیت و منافع خودتان برایتان مهم است. همه¬ی اینها محرّمات الهی بود که میبایست ترک میکردید و نکردید.
چرا میگوییم عالمان دین بودند که زمینه جور و ظلم علیه اهل بیت را فراهم کردند؟
از خود حسین (ع) بشنویم شما میبایست این ستمگران و فاسدان را نهی از منکر می¬کردید و نکردید، و مصیبت¬تان از همه بالاتر است. چون عالم به دین و اصحاب پیامبر بودید و چشم مردم به شما بود و شما را نماینده-ی اسلام میدانستند.
مجرای حکومت و مدیریت و رهبری جامعه باید به دست علمای الهی باشد که امین بر حلال و حرام خداوند هستند، اما شما کاری کردید که این مقام را از آنها گرفتند و موفق شدند حکومت را منحرف کنند، زیرا شما زیر پرچم حق متحد نشدید و پراکنده و متفرق شدید و در سنت الهی اختلاف کردید با این که همه چیز روشن بود.
اگر حاضر بودید زیر بار شکنجه و توهین، مخالفت کنید و در راه خدا رنج ببرید، حکومت در دست صالحان بود، اما شما در برابر بیعدالتی و ستمگران، تمکین و امور الهی و حکومت را به اینان تسلیم کردید، حال آنکه آنان به شبهات عمل میکنند و طبق شهوات خود حکومت می-کنند و دین را از حکومت تفکیک کردند. فرار شما از مرگ، اینان را بر جامعه مسلط کردند، شما به زندگی دنیایی چسبیده¬اید و حاضر نیستید از آن جدا شوید.
اما سرانجام این مردمان که به دین عمل نمیکنند چیست؟
باز هم حسین (ع) پاسخ میدهد:
بدانید که هر کس در راه خدا کشته نشود، عاقبت میمیرد. آیا گمان میکنید اگر شهید نشوید تا ابد زنده میمانید؟ اما اگر شهید نشوید، مدتی بعد با ذلت میمیرید. شما از دنیا دست بر نمیدارید، اما دنیا از شما دست برمیدارد. پسای علمای الهی، تا دیر نشده جانتان را در خطر بیاندازید و از حیثیتتان در راه دین و ارزشها مایه بگذارید و فداکاری کنید. شما این ضعفا و مستضعفین و فقرا و محرومین را دست بسته تحویل دستگاه ظالم دادهاید. گروههایی از مردم بردهی اینان شدهاند و مثل برده¬های مقهور و شکست خورده، زیر دست و پای آنان له میشوند. عدهای نان شبشان را نمیتوانند تهیه کنند. در هر شهری عدهای را گماشتهاند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند. مردم نمیتوانند دستی را که به سمتشان میآید تا به آنها زور بگوید، عقب بزنند و از خود دفاع کنند. شما همه این صحنهها را میدیدید و کاری نمیکردید. اینان عدهای ستمگر و صاحبان قدرتاند که علیه ضعفا و محرومین بسیار خشن عمل میکنند و به روش غیر اسلامی حکومت میکنند و متاسفانه بی، چون و چرا هم اطاعت میشوند. در حالی که نه خدا را میشناسند و نه آخرت را قبول دارند. تعجب میکنم از شما که این زمین زیر پای ظالمان صاف و پهن است، عدهای باج بگیر حکم میرانند، و کارگزاران حکومت هم بویی از عاطفه و انسانیت و مهربانی نبرده اند و شما هم باز ساکتید.
و، اما حسین (ع) در انتها باز هم هدف خود را از قیام برمی شمرد و میگوید: خدایا تو میدانی که قیام ما لهله زدن برای سلطنت، تنافس در قدرت و گدایی دنیا و شهرت نیست، بلکه تنها برای برپاکردن نشانههای دین تو قیام کردیم. این علامتهای راهنمایی و تابلوهای راه را انداختهاند و من میخواهم دوباره این تابلوها را برپاکنم. قیام برای این است که مردم گیج و گمراه شدهاند و باید آگاه شوند و باید خونمان را به صورت این خواب زدهها بپاشیم تا بیدار شوند؛ و حالا دوباره معنای زیارت عاشورا را بخوانیم تا ببینیم در این دعا به چه کسانی لعن و نفرین میفرستیم…
شاید این بار خودمان نیز جزو همانهایی باشیم که در زیارت عاشورا خداوند به آنها لعنت میفرستد…
محمد حسین غریبی، فعال دانشجویی دانشگاه گیلان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰