«بی حجابی در مترو» از آزادی رفتار تا دهنکجی به قوانین/ مقصر کیست؟
خبرگزاری فارس- مریم عربانصاری: مانتو و شلوار مشکی بر تن دارد؛ شال پلیسه فقط نیمی از موهایش را پوشانده است. روی صندلی مترو نشسته و منتظر آمدن قطار؛ اسمش نگار است؛ ۲۸ ساله لیسانسیه حسابداری، متاهل و شاغل. وقتی نزدیکش مینشینم تا با او حرف بزنم با تعجب نگاهم میکند. میترسد و این ترس و اضطراب در
خبرگزاری فارس- مریم عربانصاری: مانتو و شلوار مشکی بر تن دارد؛ شال پلیسه فقط نیمی از موهایش را پوشانده است.
روی صندلی مترو نشسته و منتظر آمدن قطار؛ اسمش نگار است؛ ۲۸ ساله لیسانسیه حسابداری، متاهل و شاغل.
وقتی نزدیکش مینشینم تا با او حرف بزنم با تعجب نگاهم میکند. میترسد و این ترس و اضطراب در چشمانش موج میزند؛ قبل از اینکه به خود گارد بگیرد خیلی راحت و صمیمی خودم را معرفی میکنم و میگویم: خبرنگارم، وقتتان را نمیگیرم. فقط میخواهم بپرسم که نظرتان راجع به وضعیت حجاب در مترو چیست؟
این را که میشنود یواشکی آه میکشد. میفهمم خیالش راحت شده؛ به کنایه میگویم فکر کردی مامور گشت ارشادم و ترسیدی؟ خنده ریزی میکند؛ اما خود را نمیبازد و میگوید: دو دسته از زنان و دختران در مترو حضور دارند؛ یک دسته که پوشش برایشان مهم است و دسته دیگر که راحتاند!
این روزها حجابها بازتر شده است؛ شاید به خاطر اینکه جامعه اینطور ایجاب میکند. وقتی که میبینی همه، حجابشان در این سطح است؛ خب چرا آدم باید خودش را بپوشاند؛ به نظر خودم هم نباید حجاب اجباری باشد. باید اجازه دهند مردم هر جوری که میخواهند بپوشند!
از او سوال میکنم میدانی کشف حجاب جرم است؟ فکر میکند و میگوید: نه؛ اما این را میدانم که مملکتمان اسلامی است و باید محجبه باشیم.
آخرین دیالوگ گفتوگوی من با نگار در راهروی مترو به این ختم میشود که اگر وضعیت حجاب در مترو بازتر و راحتتر از الان شود نگار نیز حجابش را برمیدارد!
دهانم باز میماند از این همه اظهارات راحت و بدون دغدغه.
***
چادری است. بدو بدو خود را به ایستگاه میرساند تا از قطار جا نماند. میگویم یک سوال دارم. اما سریع میگوید: وقت ندارم قطار میرود. میپرسم: وضعیت حجاب در مترو چگونه است؟ می ایستد و میگوید: حجاب در مترو پنجاه پنجاه است.
تعجب میکنم. ادامه میدهد: نیمی محجبهاند و نیمی بیحجاب؛ چرا که برای خیلیها اصلا حجاب، مطرح نیست.
میپرسم: به نظرتان چرا برخی جوانان به بدحجابی گرایش دارند؟ قاطع میگوید: برای جلب توجه.
با آنکه روی پاهایش بند نیست؛ سوال آخر را میپرسم تا سریعتر سوار قطار شود. سوال میکنم: به نظر شما حضور گشت ارشاد در مترو کمک کننده است؟ میگوید: نه؛ به نظرم اگر اعتقاد نباشد هیچ کاری نمیتوان کرد. من خودم چند بار دیدم که چطور ماموران گشت ارشاد را همین دختران بدحجاب میزدند. این کار قطعا کارساز نیست.
***
دختر بیست و چند ساله است. آخرین لباس مد روز را پوشیده؛ اما روسریاش کیپ کیپ است. از او میپرسم نظرت راجعبه بدحجابی در مترو چیست؟ میگوید مگر حجاب هم مانده؟!
سؤالش را با سؤال جواب میدهم. چه چیزی در مترو میبینید؟ میگوید: بیحجابی، بدحجابی.
لیسانس حقوق دارد. میگوید: من هم چادری نیستم اما اعتقاداتی دارم که به آنها وفادارم؛ لباس شیک میپوشم و در کنارش حجاب خود را رعایت میکنم؛ چرا که معتقدم حجاب مانع از شیکپوشی و به روز بودن نیست.
***
مشغول حرف زدن هستیم که ناگاه سروصدا میآید. دو نفر دعوایشان شده. یک زن محجبه با دختری که اصلا چیزی بر سر ندارد. موهای افشان روی شانهاش خودنمایی میکند؛ لباسش بدننماست و شلوارش به زور به زیر زانو میرسد؛ زنی که با او دعوایش شده، میگوید: من که چیزی به او نگفتم فقط گفتم شالت را بر سر بگذار که شروع کرد به داد و بیداد و فحش به ناموس و خانواده من.
بقیه حاضرین در قطار مترو سعی میکنند زن را آرام کنند؛ اما دخترک بدحجاب ساکت نمیشود و با آنکه مردم آنها را از هم جدا کردهاند به طرف زن حملهور میشود که حاضرین نمیگذارند؛ اما دهانش را باز میکند و کلمات زشت و رکیک را نثار زن میکند.
زن سکوت میکند؛ اما دخترک باز داد و بیداد میکند، فحش میدهد و جوسازی میکند اما وقتی میبیند زن محلش نمیگذارد و نگاههای غالب در قطار مترو موافق بیادبی او نیستند دست از پا درازتر از قطار خارج میشود.
یکی از زنان که مانتویی است میگوید: آبروی ما را هم بردهاند همه فکر میکنند ماها که چادری نیستیم بد دهانیم و بی… . درست است که هر کس عقیده خود را دارد اما این باعث نمیشود که دهان خود را باز کنیم و هر چه که لایق خود هست نثار دیگران کنیم.
جملات این زن مانتویی مرهمی برآلام زن چادری میشود. زن چادری میگوید: دیدید که من بیاحترامی نکردم فقط خواستم امر به معروف کرده باشم؛ آن هم خیلی آرام و بدون اینکه کسی بفهمد یواشکی به وی گفتم که شالش افتاده است اما او اینقدر قشقرق به پا کرد.
دوباره که این حرفها شروع میشود بقیه جمعیت حاضر در قطار مترو بدون آنکه در بحث وارد شوند فقط میشنوند و رد میشوند.
***
به ایستگاه که میرسیم قطار خالی و پر میشود. کنارم دختری مانتویی مینشیند.با او هم کلام میشوم. میگوید: همه چیز را که نباید تقصیر ما جوانها انداخت. باور کنید دو سه روز گشتم و مانتوی مناسب جلو بستهای برای این فصل پیدا نکردم. همه مانتوها جلو باز،کوتاه، نازک و بدننما بودند تازه قیمتها نیز از ۲۰۰ هزار تومان شروع میشد؛ مانتوهای جلو بسته نیز از آن کرپهای کلفت بود که هیچ کس در این فصل نمیپوشد یا مانتوهای فرم اداری؛ خب من هم مثل بقیه این مانتو را خریدم.
این بار با دقت بیشتری به لباسش نگاه میکنم. مانتویش جلو باز حریر است؛ زیر مانتو تاپی به تن کرده و شلواری تنگ پوشیده، میپرسم معذب نیستی؟ میگوید: اولش سخت بود اما خودتان مگر نمیبینید همه اینطوری میپوشند؛ من هم مثل آنها؛ اتفاقا اگر مثل جمع باشی خوب است؛ مگر نشنیدهای که میگویند خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
تعجب در چشمانم موج میزند. میخندد و میگوید: چادریها به اقلیت رسیدهاندها. های او با های من یکی میشود.
***
لیلا ۲۸ ساله، روسریاش را مدل لبنانی بسته؛ خوش رو است و زیبا.از او میپرسم چطور روسریات را بستهای؟ خیلی راحت به من آموزش میدهد. سر صحبت که باز میشود میپرسم حجاب در مترو را چطور میبینی؟ میگوید: افتضاح؛ نه نظارتی هست و نه تذکری. هر کسی هر طوری که دلش میخواهد لباس میپوشد و میگردد و میچرخد؛ آرایش میکند، انگار نه انگار که کشوری اسلامی هستیم.
ادامه میدهد و میگوید: متاسفانه عدهای همه چیز را در آرایش و پوشش جلف میدانند؛ انگار که با آن وضعیت دیده میشوند، خیلی از آنها فقط برای جلب توجه این گونه عمل میکنند وگرنه آدم تحصیلکرده و متشخص، وقت این را ندارد که خود را برای دیگران بیاراید.
***
استاد دانشگاه است؛ تمام مسیر را به خواندن کتاب مشغول بوده، وقتی جا باز میشود و کنارش مینشیم سر صحبت را باز میکنم. از زیر عینک با گوشه چشم نگاهم میکند؛ با لبخندی بر لب جواب نگاهش را میدهم؛ کتاب را میبندد و به سمتم میچرخد و میگوید: از چه میپرسید از حجاب؟ دیگر چیزی به نام حجاب نمانده؛به اسم آزادی عقیده، آزادی بیان و آزادی رفتار هرچه میخواهند میکنند. همین واگن را نگاه کن؛ مشت نمونه خروار است. توی دانشگاه که وضعیت بدتر است. صحنههایی میبینیم که بعضی وقتها شرم میکنیم حتی دوباره به آن فکر کنیم؛ چه برسد که در موردش حرف بزنیم.
میگوید : بعضی وقتها دخترانی را با مادرانشان میبینم که مادران محجبهاند و دختران بیحجاب(!) و سوالم همیشه این است که چگونه مادران محجبه دختران بیحجابی را تربیت میکنند؟
یکی از آن طرف میگوید: لابد خودشان آرزوی بیحجابیداشتند که اینگونه دخترانشان را تربیت کردهاند.
زنی چادری که کنارمان نشسته، از این صحبت برمیتابد. میگوید: نه خانم من همین الان هم به حجابم افتخار میکنم اما دیگر حریف دخترم نیستم. هر چه میخواهد میکند. میگوید امل که نیستم مثل شما لباس بپوشم ، من و پدرش اصلا حریفش نیستیم. شما که استاد دانشگاه هستید بگویید؛ شما که باید اینها را بیشتر بدانید. جامعه بچههای ما را خراب کرده است و گرنه تا قبل از آنکه پایش به دانشگاه برسد مثل خودم محجبه بودو چادری؛ از آن روز که پا به دانشگاه گذاشت کم کم چادرش را برداشت و الان به زور حتی شال سرش میکند.
دختری دانشجو که روبرویمان نشسته، وارد گفتوگو میشود. میگوید: تقصیر را بر گردن ما نیندازید. وقتی من دانشجو بیرون میآیم و همه همسن و سالانم را با این ریخت و شمایل میبینیم برای اینکه در جرگه دوستان وارد شوم باید مثل آنها شوم. وقتی هیچ برخورد قهری هم با اینگونه رفتار و پوشش نیست خب معلوم است که در جامعه پذیرفته شده است. پس چرا من که جوانم و دوست دارم زیبا باشم و زیبایی ام را نشان دهم، آن را پوشانده و کتمان کنم.
کنار در، دخترکی چادری ایستاده؛ میگوید: یعنی ما که چادر سرمان کردهایم زیبایی نداریم،فقط شما زیبایی دارید که بریزید بیرون و نشان دهید؟!
کم کم صداها بلند میشود؛ افراد موافق و مخالف اظهارنظر میکنند… اما خدا را شکر، جمعیت حاضر اینقدر فهیم بودند که تنشی ایجاد نشد.
جو دوباره آرام میشود. با رسیدن به ایستگاه تئاتر شهر تعدادی پیاده میشوند؛ من هم پیاده میشوم و همراه با جمعیتی از افراد چه محجبه چه بدحجاب سوار بر پلههای برقی به سمت خیابان میآیم.
به چهارراه که میرسیم جمعیت کم کم متفرق میشود و هر کسی میرود به دنبال کار و بار خودش و من میمانم و این پرسش که مسوول بدحجابی زنان و دختران ما براستی کیست؟
***
وضعیت بدحجابی و کشف حجاب در مترو موضوع امروز نیست. چند وقتی است که مذهبیون به وضعیت موجود معترضاند؛ البته نباید از این امر غافل بود که در این بین برخی بدحجابیها سهوی است و برخی عمدی؛ برخیها هدفمند و با نمایش بدحجابی و کشف حجاب، سعی در تشویق جوانان و قبح شکنی در این خصوص دارند و در صددند دنباله چهارشنبه های سفید را این بار در چند شنبههای مترو دنبال کنند؛ همان طور که سردار حسین رحیمی فرمانده انتظامی پایتخت در گفتوگو با فارس، خبر از برخورد قاطع پلیس با این افراد داد و گفت: پلیس با افرادی که با حساب و کتاب و هدفمند هنجارشکنی کرده و بدحجابی را در مترو ترویج دهند؛ به شدت برخورد میکند.
رئیس پلیس پایتخت با تأکید براینکه بحث عفاف و حجاب و برخورد با هنجارشکنان از اولویتهای ویژه پلیس است؛ اعلام کرد: برخورد پلیس با افراد متفاوت است؛ اگر احساس کنیم برخی افراد به واسطه آنکه در محیطی قرار گرفته، برخی موازین را رعایت نمیکنند برخوردمان ایجابی و آموزشی است اما با کسانی که هنجارشکنی کرده و هدفمند کشف حجاب کنند برخورد پلیس، قاطع و قانونی است.
رئیس پلیس پایتخت با اعلام این مطلب که برخوردهای موردی با بدحجابی در مترو انجام شده است، اظهار داشت: برای متروی تهران طرح ویژهای در دست اقدام است.
***
این در حالی است که سردار حسین اشتری فرمانده نیروی انتظامی در گفتوگو با خبرنگار انتظامی فارس درخصوص گلایه مردم مبنی بر کمکاری ناجا در برخورد با کشف حجاب و بدحجابی در مترو گفت: ۲۶ دستگاه در حوزه عفاف و حجاب مسؤولیت داشته و باید از آنها نیز مطالبهگری داشت.
فرمانده نیروی انتظامی با تاکید بر این مطلب که نیروی انتظامی در این حوزه تنها است، گفت: ناجا براساس قانون و ضوابط حتی بیشتر از وظیفهاش در این حوزه اقدام کرده و باید دیگر دستگاههای مسؤول نیز پای کار بیایند.
سردار اشتری گفت: پلیس در برخورد با قانونگریزان هیچ تفاوتی قائل نمیشود و برایش هیچ فرقی ندارد که متخلف مسؤول باشد یا مشهور یا یک فرد عادی.
***
اما در سوی دیگر داستان فرنوش نوبخت مدیرعامل شرکت بهرهبرداری مترو تهران و حومه نیز در گفتوگو با فارس خبر از برنامهریزیهای لازم در برخورد با موضوع بدحجابی و بیحجابی در مترو داده و گفت: ارشاد بدحجابان و بیحجابان در مترو بزودی انجام میشود و اطلاعیهای نیز در این زمینه تهیه شده و رهنمودهای لازم را در مورد حجاب در همه خطوط و واگنهای مترو انجام میدهیم.
وی با اعلام این مطلب که در آیندهای نزدیک شاهد بهتر شدن روند حجاب در مترو خواهیم بود اظهار داشت: البته فعالیت ماموران مترو ارشادی و در راستای همکاری با پلیس است.
***
اعضای شورای اسلامی شهر تهران هم این موضوع را مناسب ارزیابی نکرده اند به گونه ای که زهرا نژادبهرام، عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران در گفتوگو با فارس، با اعلام اینکه در مترو نیز همچون سایر فضاهای عمومی، باید قوانین را رعایت کرد، تصریح کرد: مترو نیز مانند اتوبوس، خیابانها، فرودگاه و … فضای عمومی به شمار میرود و طبق قانون جمهوری اسلامی ایران رعایت حجاب اسلامی زنان در این مکانها باید رعایت شود و این مسأله مورد تأکید است و ما نیز تابع آن هستیم.
عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران خاطرنشان کرد: مترو فضای اختصاصی نیست؛ محلی عمومی به شمار میرود و متعلق به همه مردم است، لذا رعایت حجاب اسلامی در آن ضرورت دارد.
اما کلام آخر!
هرچند نمی توان به طور دقیق و بدون انجام پژوهش های لازم درخصوص میزان گسترش بدحجابی و بی حجابی اظهار نظری کرد اما آنچه در متن جامعه می توان به وضوح دید این است که ویترین شهر ویترین زیبایی از جهت توجه به موضوع حجاب نیست.
این را می شود از آنجایی فهمید که شهروندان در سامانه فارس من نسبت به بیحجابی و بدحجابی در مترو با ذکر موضوعی با عنوان «درخواست برخورد قاطعانه ماموران با بدحجابی و بیحجابی و ناهنجاریهای اخلاقی» پیگیری این موضوع را از خبرگزاری فارس، خواستار بودند.
انتهای پیام/
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰