تاریخ انتشار : سه شنبه 15 مرداد 1398 - 8:46
کد خبر : 60792

استفاده از عقل و نقل و روش ترکیبی؛ مؤلفه‌های روش‌شناسی مناظرات امام جواد(ع)

استفاده از عقل و نقل و روش ترکیبی؛ مؤلفه‌های روش‌شناسی مناظرات امام جواد(ع)

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا، متن یادداشت حجت‌الاسلام والمسلمین حمیدرضا مطهری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، به شرح زیر است:   امام جواد(ع) در مناظره‌های خود با گروه‌ها و گرایش‌های مختلف، با توجه به وضعیت و شرایط مخاطبان روش‌های متفاوتی را

روش‌شناسی مناظرات امام جواد(ع)؛ استفاده از عقل و نقل و روش ترکیبیبه گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا، متن یادداشت حجت‌الاسلام والمسلمین حمیدرضا مطهری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، به شرح زیر است:   امام جواد(ع) در مناظره‌های خود با گروه‌ها و گرایش‌های مختلف، با توجه به وضعیت و شرایط مخاطبان روش‌های متفاوتی را در پیش می‌گرفتند که برخی از آن‌ها را به عنوان اصول مناظره می‌توان نام برد. ایشان در مناظره با افراد مختلف، به دو بعد رفتاری و استدلالی توجه داشتند و ضمن رعایت جایگاه طرف مقابل و احترام به باورهای آن‌ها، از استدلال‌های عقلی و دلایل نقلی و گاه روش ترکیبی برای اثبات دیدگاه خود استفاده می‌کردند. استناد به آیات قرآن و سیره و سخن پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم)، جایگاه ویژه‌ای در گفت‌گوها و مباحثات آن حضرت داشت و گاه نیز در رد عقاید و ادعاهای مخالفان، به باورهای آنان استناد می‌کردند. این نوشتار، می‌کوشد تا روش مناظره‌های آن حضرت را در محورهای یاد شده بررسی و تبیین نماید.   مناظرات آن حضرت از دو منظر رفتاری و استدلالی بررسی شده که ذیل هر کدام، شاخص‌هایی مطرح می‌گردد.   الف) رفتاری   مهم‌ترین نکاتی که در زمینه رفتاری از مناظره‌های امام جواد(علیه‌السلام) می‌توان برشمرد، عبارتند از:   ۱. مخاطب‌شناسی   یکی از نکات مهم در زمان بحث و گفت‌گو با دیگران که اهمیت زیادی دارد و با توجه به جایگاهش می‌توان از آن به عنوان یک اصل نام برد، شناخت مخاطب و توجه به فهم و علایق و باورهای اوست. در قرآن و سیره نبوی، به این نکته مهم توجه و تأکید شده است. قرآن می‌فرماید:(وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ)(۳). اخلاق حسنه و منش کریمانه امام جواد(علیه‌السلام)، سبب شده بود تا ایشان در برابر همگان حتی مخالفان و رقبا، با احترام برخورد کنند، چنان که در مقابل عمویشان عبدالله بن موسی که در پاسخ‌گویی به پرسش‌های برخی افراد دچار اشتباه شده بود، با کمال احترام خطای او را گوشزد کردند و ضمن پرهیزدادن او از خطری که در کمینش است، پاسخ درست را برای حاضران روشن ساختند.   پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) نیز نه بر اساس دانایی خود، بلکه بر اساس سطح فهم مردم با آنان سخن می‌گفتند و در این باره می‌فرمایند:(إِنَّا مَعَاشِرَ الأنبیاءِ أمِرنَا أن نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَی قَدرِ عُقُولِهِم)؛(۴) ما پیامبران مأمور شدیم تا با مردم بر اساس سطح فکری و عقل ایشان سخن بگوییم. این مهم یعنی توجه به فهم مخاطبان در مناظرات اهمیت دوچندان دارد. امام جواد(علیه‌السلام) نیز این نکته را در مناظرات خود رعایت می‌کردند و با هر شخصی بر اساس سطح فکری و توان عقلی او سخن می‌گفتند. از این رو، در مناظرات خویش، گاهی از استدلال عقلی، گاه از روش نقلی و استناد به قرآن و سنت نبوی(صلّی الله علیه و آله و سلم) و گاه از باورهای طرف مقابل استفاده می‌کردند؛ گاه در مقابل یک نفر یا گروه و یا در یک بحث علمی، از دو یا چند روش به صورت ترکیبی بهره می‌بردند؛ چنان که در برابر یحیی بن اکثم با تمسک به سخن پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) و استناد به آیات قرآن و استدلال عقلی پاسخ او را دادند.(۵)   ۲. احترام به مخالفان   یکی از راه‌های موفقیت در مسائل مختلف به ویژه مباحث علمی و خصوصاً گفت‌گوهای دوجانبه، احترام به مخالفان و پذیرش آنان است. در این باره اعتراف ابن ابی العوجاء، یکی از کسانی که با امام صادق(علیه‌السلام) مناظراتی داشته و بارها مغلوب ایشان شده گواه این نکته است. او که به دلیل اظهار مطالب کفرآمیز با پاسخ تند یکی از اصحاب امام مواجه شده بود، گفت: اگر تو از یاران جعفربن محمد(علیه‌السلام) هستی، او هرگز با ما چنین سخن نمی‌گوید و مانند تو با ما مجادله نمی‌کند ….؛ او در پاسخ به ما تعدی نکرده است؛ او بردبار و باوقار و عاقل و استوار است … ؛ به سخنان ما گوش می‌دهد و به دلیل ما توجه می‌کند تا آن گاه که سخنان خود را به طور کامل می‌گوییم و گمان می‌کنیم که او را مغلوب کرده‌ایم، آن‌گاه او حجت ما را با دلیلی ساده و خطابی کوتاه باطل می‌کند.(۷)؛ امام جواد(علیه‌السلام) نیز در مناظرات خویش، ضمن احترام به مخالفان، هیچ‌گونه توهین و یا حتی تندی نسبت به آنان را بر نمی‌تافتند و همواره تلاش می‌کردند با استدلال و آوردن دلایل قابل قبول مخالفان را پاسخ بدهند.   اخلاق حسنه و منش کریمانه امام جواد(علیه‌السلام)، سبب شده بود تا ایشان در برابر همگان حتی مخالفان و رقبا، با احترام برخورد کنند، چنان که در مقابل عمویشان عبدالله بن موسی که در پاسخ‌گویی به پرسش‌های برخی افراد دچار اشتباه شده بود، با کمال احترام خطای او را گوشزد کردند و ضمن پرهیزدادن او از خطری که در کمینش است، پاسخ درست را برای حاضران روشن ساختند.(۱۲)   ۳. تحمل دیدگاه مخالفان   امام جواد(علیه‌السلام) در مناظرات متعدد با افراد و گروه‌های مختلف، علی‌رغم مطرح شدن مسائلی که مخالف دیدگاه آن حضرت بود، همواره سخن مخالفان را با آرامش می‌شنیدند و سپس پاسخ می‌گفتند؛ چنان که در گفت‌گوی ابن اکثم با ایشان، علی‌رغم نادرست بودن سخنان وی، نه تنها از همان آغاز با عقاید نادرست او مخالفت نکردند، بلکه پس از شنیدن سخنان او، به صورت منطقی و با دلایل عقلی و نقلی و حتی با استفاده از اعتقادات او به ادعاهای وی پاسخ مناسب دادند.(۱۳)   ب) استدلالی امام جواد(علیه‌السلام) در مناظرات خود، می‌کوشیدند تا با استدلال‌های مناسب و به روش عقلی و نقلی و گاه نیز به شیوه ترکیبی، پاسخ‌گوی مخاطبان باشند. در برخی موارد هم از باورهای آنان برای پاسخ گویی به پرسش‌هایشان استفاده می‌کردند. گاه نیز به تبیین فروض مختلف مسأله پرداخته، وسعت دانش خود را به دیگران می‌نمایاندند.   ۱. استدلال عقلی امام جواد(علیه‌السلام) اهتمام ویژه‌ای به استفاده از دلایل عقلی در گفت‌گوهای خود داشتند و گاه در کنار استفاده از آیات قرآن و سیره و سخن پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) از استدلال‌های عقلی هم استفاده می‌کردند، چنان که در پاسخ برخی از پرسش‌های یحیی بن اکثم بدین روش عمل کردند. یحیی که در مناظره خود با پاسخ‌های دقیق آن حضرت مواجه شده بود، تلاش می‌کرد با طرح سؤالاتی چالشی، امام را در تنگنا قرار دهد. برای مثال، او از حضرت درباره روایتی پرسید که بر اساس آن خداوند به واسطه جبرئیل و پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) رضایت خود را از خلیفه اول اعلام داشته و از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلم) می‌خواهد تا از ابوبکر بپرسد که آیا او نیز از خداوند راضی است. امام جواد(علیه‌السلام) با استناد به سخن خداوند که می‌فرماید: «ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم»، این ادعای یحیی را رد کرده، فرمودند: «از نظر عقلی محال است خدایی که از رگ گردن به انسان نزدیک‌تر است، از رضایت ابوبکر آگاه نباشد».(۱۴).   ۲. روش نقلی یکی از مهم‌ترین ویژگی امام جواد(علیه‌السلام) در مناظره با مخالفان، به کارگیری روش نقلی و استناد و استدلال به آیات قرآن و سیره و سخن پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) بود.   ۲-۱.استناد به قرآن   آیات قرآن به دلیل قطعیت آن، جایگاه ویژه‌ای در میان مسلمانان دارد و امامان معصوم(علیهم‌السلام) نیز اعتبار و جایگاه ممتازی را در گفت‌گوهای خود برای قرآن قائل بودند و در مسائل مختلف بدان استناد کرده، آن را به عنوان یک اصل اساسی در زندگی به ویژه در ارتباط با دیگران به کار می‌گرفتند و مخالفت با آن را برنمی‌تافتند. امام جواد(علیه‌السلام) در پاسخ عده‌ای که درباره مسأله طلاق پرسیدند و پاسخ در خوری از عبدالله بن موسی برادر امام رضا(علیه‌السلام) نگرفته بودند، به روشنی پاسخ گفتند. یکی از آن‌ها از امام جواد(علیه‌السلام) پرسید: «حکم کسی که به زن خود بگوید: تو به عدد ستارگان آسمان طلاق داده شدی چیست؟» امام او را به کتاب خدا ارجاع دادند که می‌فرماید:(الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ)(۱۷) آن فرد که پاسخ متفاوتی از عموی امام شنیده بود عرض کرد: «عمویتان عبدالله بن موسی برای ما فتوا داد که با این جمله آن زن طلاق داده می‌شود!» امام جواد(علیه‌السلام) خطاب به عموی خود فرمود: «از خدا بترس و با بودن امامی که از تو عالم‌تر است فتوا مده!».   یکی از مهم‌ترین استنادات قرآنی امام جواد(علیه‌السلام) را باید در سخنان آن حضرت برای اثبات امامت خود جست‌جو کرد. با توجه به مشکلات جامعه شیعه و به ویژه شبهه‌ای که برای عده‌ای از شیعیان به علت کم سن بودن امام پیش آمده بود، اثبات جایگاه و امامت امام جواد(علیه‌السلام)، بر اساس اصول مورد پذیرش شیعیان بود و هیچ منبعی مانند قرآن نمی‌توانست تردیدهای آنان را زدوده، اعتماد آنان را به امام(علیه‌السلام) برگرداند؛ از این رو امام جواد(علیه‌السلام)، با استناد به قرآن کریم، شواهدی از پیامبران الهی آوردند که خداوند آنان را در سنین کودکی به نبوت برگزیده و بار مسئولیت هدایت جامعه را بر دوششان نهاده بود. امام با بردباری، به سخنان اشخاص مردد پاسخ گفتند و آنان را با استناد به آیات قرآن(۱۹) درباره بعثت برخی پیامبران در کودکی، مجاب کردند.(۲۰)   شاخص‌ترین استنادات قرآنی امام جواد(علیه‌السلام) را در مناظره‌ها، به ویژه در مناظره با یحیی بن اکثم می‌توان دید. یحیی که مأموریت داشت با طرح پرسش‌های مشکل و یا فرقه‌ای و حساس امام را در تنگنا قرار دهد و از آن به سود خود یا جریان فکری وابسته به خویش بهره‌برداری کند، دیدگاه امام جواد(علیه‌السلام) درباره روایتی منسوب به رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلم) را جویا شد که از قول آن حضرت چنین نقل شده بود: «اگر من به پیغمبری برگزیده نمی‌شدم، هر آینه عمر به رسالت برانگیخته می‌شد.» امام برای رد این روایت فرمودند: در این باره کتاب خدا صادق‌تر است که می‌فرماید:(وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنکَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّیثَاقًا غَلِیظًا)؛(۲۱)   امام جواد(علیه‌السلام) در برابر مخالفان مذهبی نیز از استنادات قرآنی بهره می‌بردند. یکی از پیروان مذهب زیدیه به نام قاسم بن عبدالرحمان، در سفر به بغداد، با امام جواد(علیه‌السلام) ملاقات کرد و با استدلال ایشان، از عقاید خود دست برداشت و امامت آن حضرت را پذیرفت. او در این باره می‌گوید: این شبهه در ذهن من وجود داشت که چرا و چگونه امامیه معتقدند که خداوند، اطاعت از این جوان را بر مردم واجب گردانیده است. همین که این موضوع به ذهنم خطور کرد، حضرت خطاب به من این آیه را تلاوت کردند:(فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ).   ۲-۲- استناد به سیره و سخن پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم)   آن حضرت در مباحث مختلف فقهی، اعتقادی و اخلاقی، به سیره و سخن پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) استناد می‌کردند؛ مهم‌ترین استنادات امام جواد(علیه السلام) به سیره پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) را باید در مناظره‌ها و گفت‌گوهای ایشان با مخالفان فکری و در حضور خلفای عباسی دید. در گفت‌گویی که بین امام و یحیی بن اکثم برگزار شد، امام بارها به سخن پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) استناد کردند؛ از جمله آن که یحیی درباره رضایت خداوند از برخی صحابه مبنی بر این که جبرئیل بر پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و گفت: «ای محمد! خدای متعالی به شما سلام می‌رساند و می‌فرماید: من از ابوبکر راضی هستم؛ از او بپرس که آیا او هم از من راضی است؟» امام(علیه‌السلام) با شنیدن این انتساب دروغ به خدا و پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم)، بدون آن که برافروخته و عصبانی شوند و به گونه‌ای که مخاطب پذیرای سخن ایشان باشد فرمودند: من منکر فضیلت ابوبکر نیستم، ولی کسی که این خبر را نقل می‌کند، باید به سخن دیگر پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) در حجه‌الوداع توجه داشته باشد که فرمودند: «کسانی که بر من دروغ می‌بندند، بسیار شده‌اند و بعد از من نیز زیادتر خواهند شد. هر کس به عمد بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود! پس چون سخنی از من برای شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید؛ آن چه را که با این دو موافق بود، بگیرید و آن چه را که مخالف آن‌ها بود، رها کنید.» این روایت با کتاب خدا سازگار نیست، آن جا که می‌فرماید:(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ)؛(۳۳).   ۴. به کارگیری روش ترکیبی   امام جواد(علیه‌السلام) با توجه به شرایط گفت‌گو و فهم مخاطبان و یا برای احساس نیاز به اقناع بیش‌تر آنان، از استدلال به شیوه ترکیبی در برابر مخالفان و طرف‌های گفت‌گو استفاده می‌کردند؛ یعنی همراه استناد به آیات قرآن و روایات پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم)، از استدلال عقلی هم بهره می‌بردند و یا با استناد به باورهای پذیرفته طرف مقابل، او را تسلیم می‌کردند.   در برخی مسائل و مباحث، به ویژه در جایی که به اثبات یک فرد یا جایگاه علمی او نیاز باشد، لازم است تا با تبیین زوایای مختلف مسأله این مهم به دیگران تفهیم شود. عصر امام جواد(علیه‌السلام) و امامت آن حضرت در کودکی، نیاز به این مهم را بیش‌تر می‌کرد. یکی از مباحث کلامی مطرح در زمان حضرت، بحث درباره امامت بود و چون رسیدن فرد کودکی به امامت، با عقل مردم و اوضاع آن زمان سازگار نبود، از طرفی برخی از دشمنان اهل بیت(علیهم‌السلام) به ویژه خاندان عباسی که پیش از آن در جریان ولایت عهدی امام رضا(علیه‌السلام) حکومت خود را در خطر می‌دیدند و با شهادت آن حضرت، از این بابت احساس آسودگی می‌کردند، ازدواج امام جواد(علیه‌السلام) با دختر مأمون را خطر دیگری برای حکومت می‌دانستند؛(۴۴) ولی علی‌رغم تصریح به آن، نمی‌توانستند در برابر مأمون کاری از پیش ببرند. لذا از راه دیگری وارد شدند و با مطرح کردن جوانی حضرت و این که او آشنایی کافی با احکام دین ندارد، تلاش کردند تا مأمون را از تصمیم خود در ازدواج دخترش با امام منصرف کنند، اما وی با رد خواسته عباسیان، از آن‌ها خواست تا با طرح پرسش‌هایی، دانش امام را بیازمایند.   بزرگان عباسی که فرصت را برای نیل به مقصود مناسب دیدند، بر آن شدند تا با طرح پرسش‌های پیچیده، امام جواد(علیه‌السلام) را در تنگنا قرار دهند و با شکست دادن ایشان در میدان به ظاهر علمی، به هدف خود دست یابند و بدین صورت خلیفه را از تصمیم خود بازدارند؛ اما با پاسخ‌های دقیق و موشکافانه امام در پاسخ به سؤالات مواجه شدند و خود در برابر آن حضرت عاجز ماندند. آن‌ها یحیی بن اکثم معتزلی را با وعده‌هایی مأمور کردند تا با طرح مسائل مشکل فقهی و کلامی، امام را شکست دهد. از این رو، وی در مجلسی که به همین منظور ترتیب داده شده بود، از امام جواد(علیه‌السلام) درباره حکم شخصی پرسید که صیدی را در حال احرام کشته است. امام جواد(علیه‌السلام) ابتدا به بیان شقوق مختلف مسأله پرداختند و سؤال را با طرح پرسش‌های ریز به خود او برگرداندند.   امام جواد(علیه‌السلام) از فضای مناسبی که در سایه گسترش مباحث عقلی و مناظره علمی به وجود آمده بود، برای ترویج باورهای صحیح اسلامی بهره بردند و برای اصلاح کج‌روی‌ها و جلوگیری از سوء استفاده‌ها از فضای موجود، در مناظرات حضور فعال داشتند. ایشان در دو بعد علمی و رفتاری، اقدامات خاصی را انجام دادند، ضمن احترام به مخالفان و شنیدن دیدگاه‌های آن‌ها و پرهیز از تندی و عصبانیت، به شیوه مناسب پاسخ‌گوی آن‌ها بودند. نکاتی را در مناظرات امام، مانند استدلال عقلی، استناد به آیات قرآن و تمسک به سیره و سخن پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) می‌توان به عنوان اصول مورد توجه و تأکید برشمرد؛ چنان که در مباحث مختلف فقهی، کلامی، اعتقادی و حتی اجتماعی و سیاسی از آن‌ها بهره می‌بردند و در کنار این مهم، از برخی روش‌های دیگر نیز استفاده می‌کردند؛ مانند استفاده از باورهای مخالفان در رد عقاید آن‌ها و یا به کارگیری روش‌های ترکیبی که هر کدام را به حسب مورد و با توجه به اوضاع و نیز سطح مخاطبان به کار می‌گرفتند.   پی نوشت‌ها: ۳. سوره ابراهیم، آیه ۴. ۴. کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۳ و ج ۸، ص ۲۶۸؛ ابن شعبه‌ی حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص ۳۷. ۵. طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج ۲، ص ۴۴۵-۴۴۹. ۷. مجلسی، بحارالانوار، ج ۳، ص ۵۷-۵۸. ۱۲. مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۲۲۱؛ بحرانی، عوالم المعارف، ج ۲۳، ص ۵۵۰ و ۵۵۱. ۱۳. طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۴۵-۴۴۹. ۱۴. همان، ج ۲، ص ۴۴۸. ۱۷. سوره بقره، آیه ۲۲۹. ۱۹. از جمله آیه ۱۲ سوره مریم که می‌فرماید: «یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّه وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا » که در آن با صراحت از نبوت حضرت یحیی(علیه‌السلام) در خردسالی خبر می‌دهد و نیز آیاتی که به نبوت حضرت یوسف اشاره دارند. ۲۰. کلینی، همان، ج ۱، ص ۳۸۴؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۲۱۸. ۲۱. سوره احزاب، آیه ۷. ۲۲. سوره حج، آیه ۷۵. ۳۲. کشی، اختیارمعرفه الرجال، ج ۲، ص ۶۱۰. ۳۳. سوره ق، آیه ۱۶. ۴۳. «مَا تَقُولُ یَابنَ رَسُولِ اللهِ فِی الخَبَرِ الَّذِی رُویَ أنَّهُ نَزَلَ جبرئیلُ عَلی رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلم) و قالَ یا مُحمَّدُ إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُقرئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ سَل أبَابَکر هَل هُوَ عَنّی رَاضٍ فَإنِی عَنهُ رَاضٍ؟ فَقَالَ أبُوجَعفَر(علیه‌السلام) لَستُ بمنکرٍ فضلَ أبی بَکرٍ وَ لَکِن یَجِبُ عَلَی صَاحِبِ هَذَا الخَبَرِ أن یَأخُذَ مِثَالَ الخَبَرِ الَّذِی قَالَهُ رَسُولُ اللهِ(صلّی الله علیه و آله و سلم) فِی حَجَّه الوَدَاعِ قَد کَثُرَت عَلَیَّ الکَذَّابَهُ وَ سَتَکثُرُ بَعدِی فَمَن کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِداً فَلیَتَبَوَّأ مَقعَدَهُ مِنَ النَّارِ فَإِذَا أتَاکُمُ الحَدِیثُ عَنَی فَاعرِضُوهُ عَلَی کِتَابِ اللهِ وَ سُنَّتی فَمَا وَافَقَ کِتابَ اللهِ وَ سُنَّتی فَخُذَوا بِهِ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اللهِ وَ سنَّتی فَلا تأخُذُوا بِهِ وَ لَیسَ یُوَافِقُ هَذَا الخَبَر کِتَابَ الله قال اللهُ تعالی و لَقد خَلقَنا الإنسانَ وَ نَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُهُ وَ نَحنُ أقرَبُ إِلَیهِ مِن حَبلِ الوَریدِ فَاللهُ عَزَّوَجَلَّ خَفِیَ عَلَیهِ رِضاءُ أبِی بَکرٍ مِن سَخَطِهِ حَتَّی سَألَ عَن مَکنُونَ سِرِّهِ؟ هَذَا مُستَحِیل فِی العُقُول(نک: طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج ۲، ص ۸-۴۴۷).   انتهای پیام

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد