قانون عادلانه با کنار گذاشتن منفعت شخصی قانونگذار به تصویب میرسد
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا از خراسانرضوی، مصطفی ملکیان، پژوهشگر و استاد دانشگاه در همایشی با عنوان «درس گفتار اخلاق و گفتوگو» که شامگاه گذشته ۲۷ فروردینماه در سالن همایش ساپکوی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: گفتوگو یکی از معدود پدیدههای اجتماعی است که
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا از خراسانرضوی، مصطفی ملکیان، پژوهشگر و استاد دانشگاه در همایشی با عنوان «درس گفتار اخلاق و گفتوگو» که شامگاه گذشته ۲۷ فروردینماه در سالن همایش ساپکوی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: گفتوگو یکی از معدود پدیدههای اجتماعی است که نتیجه آن میتواند بهصورت برد برد باشد؛ بنابراین گفتوگو ارتباط رفاقتآمیز به همراه دارد و نتیجه برد برد یا آنچه که به دست میآید، به صورت مشترک تقسیم میشود.
وی افزود: هر کنش اجتماعی دو جنبه دارد؛ یک جنبه ناظر به موفقیت آن است و جنبه دیگر آن به اخلاقی بودن آن کنش اجتماعی نظارت میکند. بایستی توجه داشت که همه پدیدههای اجتماعی دارای این دو جنبه است. برای نمونه موفقیت، پدیدهای اجتماعی است و دارای قواعد و اخلاقی است که این قواعد خاص است که اخلاقی بودن موفقیت را تضمین میکند. نکته اینجاست هرچه انسان اخلاقیتر میشود هنگام تعارض میان اخلاقیت و موفقیت، جانب اخلاق را میگیرد.
ملکیان ادامه داد: پس از رعایت اخلاق در گفتوگو به ادب دیگر آن که برگرفته از عدالت است، میپردازیم. برخی از فیلسوفان گفتوگو، در زمینه عدالت از مفهوم حجاب، بیخبری و جهل استفاده میکنند. یکی از فیلسوفان گفتوگو که به این بحث پرداخته، چنین استدلال میکند برای تصویب قانونی عادلانه که در یک مجلس قانونگذاری تصویب شود باید چه اقدامی انجام دهیم؟ سپس بیان میکند که در مجالس قانونگذاری زمانی که نمایندگان مردم تصمیم به رای دادن قانونی دارند بایستی احوال شخصی خود را فراموش کنند و به قانونی رای دهند که در اجرای آن هیچکس زیان نبیند. درواقع قانون عادلانه زمانی است که فرد در تصویب آن منافع خود و خودی خود را فراموش کرده باشد.
این استاد اخلاق با بیان اینکه «به تعبیر دیگر اگر فرد قانونگذار از آینده قانونی که به مرحله اجرا در میآید، اطلاع نداشته باشد قانون عادلانهای را برمیگزیند» گفت: ازین رو فیلسوفان عدالت گفتوگو مکانیزمی را با عنوان حجاب بیخبری و غفلت ارائه کردهاند. در حوزه گفتوگو باید توجه داشته باشیم اگر بخواهیم گفتوگویی موفقیتآمیز باشد بایستی کسانی که وارد گفتوگو میشوند منافع شخصی خود را در آن دخیل نکنند و آنچه که درمییابند را اظهار کنند. در این راستا نیاز است تا گفتههای گفتوگوکنندگان با عقایدشان سازگار باشد. درواقع منفعت شخصی افراد باعث میشود که بین گفته و عقیده فاصله بیفتد.
وی با اشاره به شفافیت در گفتوگو اظهار کرد: برای ایجاد شفافیت در امر گفتوگو نیاز است دو طرف، منافع شخصی خود را کنار بگذارند و آنچه که در ذهن و ضمیر آنها وجود دارد بر زبانشان جاری شود. امروزه بر حجاب غفلت، در مباحث مربوط به گفتوگو تاکید فراوانی میشود. ادب بعدی که موفقیت گفتوگو را تضمین میکند مبتنی بر این است که دو طرف گفتوگو نباید گمان کنند هر آنچه را که میدانند، طرف مقابل هم به آن مطلب آگاهی دارد.
ملکیان تشریح کرد: بسیاری از اوقات، فرد تا گفتهای را بر زبان نیاورد طرف مقابل آن را نمیداند. بنابراین گفتوگوی موفق، گفتوگویی است که دو طرف آنچه را که میدانند بیان کنند. در گفتوگوی موفق بایستی اصل را بر ندانستن طرف مقابل دانست و هرچه که بر سرنوشت گفتوگو اثر دارد توسط دو طرف گفتوگو بر زبان آورده شود.
غالبا به بیان آوردن، احتیاط آمیزترین کاری است که در گفتوگو انجام میشود
این استاد اخلاق بیان کرد: ادب بعدی در موفقیت گفتوگو در این است که بیشتر ناسازگاریهای خود با دیگران را ناشی از جهل بدانیم نه ناشی از سوئ نیت طرف مقابل. در مناسبات اجتماعی بهصورت کموبیش از سوی دیگران متحمل درد میشویم، بنابراین یکی از راهکارها برای اینکه درد وارد شده بر ما تبدیل به رنج نشود این است که ضربهای را که از طرف مقابل خوردیم ناشی از نادانی او بدانیم نه بدسگالی و بداندیشی وی.
وی در رابطه با شریفترین موضع در گفتوگو تصریح کرد: شریفترین موضع در گفتوگو گمان داشتن به جاهل بودن فرد مقابل است؛ بنابراین بایستی برحق نبودن او را ناشی از جهل بدانیم نه سوئ نیت او. از این طریق رنج کمتری متحمل میشویم. اگر فرد گمان کند رفتار طرف مقابل با او براساس سوئ نیت بوده تلاش به کینهجویی و انتقام میکند.
این استاد اخلاق افزود: نکته بعدی که در موثر بودن گفتوگو تاثیر دارد این است که هر فرد در گفتوگو حرف خودش را بزند. گفتوگوی موفق نیاز به افراد خوداندیش و مستقل دارد. افرادی که اندیشه جداگانه داشته باشند. در این راستا فیلسوفان گفتوگو تاکید دارند اگر بخواهیم گفتوگو موفق انجام دهیم باید از هرگونه تلقینپذیری، تقلید، تعبد و تبعیت از افکار عمومی و…پرهیز کنیم؛ چراکه اگر فرد اهل تلقین و تابع افکار عمومی باشد دیگر خوداندیش محسوب نمیشود.
ملکیان توضیح داد: دو طرف گفتوگو بایستی به خود اجازه فکر کردن دهند و به خود بیاندیشند؛ یعنی مستقلاندیشی داشته باشند. در این راستا باید توجه داشت رژیمهای سیاسی سالم هستند که به هر شهروندی اجازه دهند تا رای خود را به زبان بیاورد.
وی ادامه داد: اما نکتهای که بایستی خود شهروندان در هنگام بیان کردن سخن خود رعایت کنند این است که باید عقیده خود را مطرح کنند؛ بنابراین باید میان وظیفه اجتماعی شهروند و وظیفه حقوقی و قانونی رژیم سیاسی یک جامعه تفکیک ایجاد شود. وظیفه اجتماعی فرد این است که عقاید شخصی خود را با علم شخصی خود به دست آورد نه اینکه از دیگران تقلید کند. یکی از غیراخلاقیترین راههای کسب باور این است که باور با نظر به گویندهای خاص به دست آید. نکته دیگر این است که هرچه رژیم سیاسی اجازه اظهار عقاید از سوی شهروندان خود را کمتر دهد، رژیم ناسالمتری خواهد بود.
وی اظهار کرد: “اخلاق باور میگوید بین کسانی که عقیدهای را میپذیرند بهدلیل آنکه گوینده آن عقیده شخص خاصی است با فردی که خود به عقیدهای با استدلال رسیده تفاوت وجود دارد” گفت: در اخلاق باور، از ما خواسته میشود تا خوداندیش باشیم؛ هرچند بدین معنا نیست که از دانش دیگران استفاده نکنیم، بلکه از دانش، قدرت تفکر و تجربه دیگران استفاده و آن را با استدلال خود بررسی میکنیم.
ملکیان بیان کرد: خوداندیشی بدین معنا نیست که با کسی گفتوگو نکنیم یا کتاب نخوانیم، بلکه از همه دستاوردهای بشر استفاده کنیم و پس از آنکه همه آرا را درک کردیم به استدلال آرا بپردازیم سپس براساس آنچه که درونمان وجود دارد تصمیم گرفته و رایی را بپذیریم. وی با اشاره به خوداندیشی دو طرف گفتوگو ادامه داد: خوداندیشی؛ یعنی انچه که از دیگران میآموزی در اتخاذ موضع خود موثر باشد. گفتوگو نیاز به خوداندیشی دارد و نیازمند کسانی است که به وجدان اخلاقی خود بیاندیشند و به آن رجوع کرده باشند. باید توجه داشت اخلاق گفتوگو تضمین نمیکند که گفتوگو موفقیتآمیز باشد حداقل ضوابط اخلاقی در آن رعایت میشود. بایستی توجه داشت که اخلاقی بودن گفتوگو به خوبی افراد لطمه نمیزند، بلکه خوشی برای زندگی به ارمغان میآورد. این استاد اخلاق با بیان اینکه ” زمانی که مشکل عملی در زندگی پیش آید، خوشی زندگی افراد کم میشود” گفت: برای رفع مشکل خود بایستی درصدد گفتوگو بر آییم و از این طریق از ناخوشی زندگی خود بکاهیم. از سویی دیگر باید توجه داشت که انسانها خوبی زندگی را به همراه خوشی میخواهند، بنابراین بایستی گفتوگو علاوه بر اینکه به موفقیت و خوشی بیانجامد خوبی را هم ارضا کند، درنتیجه نیاز است تا جنبه اخلاقی در گفتوگوها لحاظ شود. وی با بیان اینکه “اخلاق گفتوگو در آثار کسانی چون مارترین هوبر بیشتر است و افرادی چون هوبر بر اخلاقیت گفتوگو تاکید دارند” گفت: ما در گفتوگو بایستی از مشکلاتی که مشترک بین تعداد کمتری از افراد است شروع کنیم. برای نمونه اول باید بتوان با همسر و فرزندان خود گفتوگو کرد و پس از ان به دوستان و اطرافیان و…. رسید. بنابراین عاقلانه نیست اگر دست ما به رفع مشکلات بزرگتر نمیرسد از مشکلات کوچک هم دست برداریم. ملکیان تشریح کرد: اولین چیزی که در اخلاق گفتوگو وجود دارد این است که چسبندگی به باورهای خود نداشته باشیم. اگر به باورهای خود این حس را داشته باشیم در گفتگو سودی نخواهیم برد. درواقع باید سود خود را از داشتههای خود دانست نه بودههای خود. اگر گمان کنیم که هر کدام از ما مساوی با عقایدمان هستیم این عقیده منجر میشود که اگر در گفتوگویی ضعف عقایدمان دیده شود و به باورهای ما انتقاد شود بدین معناست که گویی بیهویت میشویم؛ بنایراین شکی نیست که هیچکس هویت خود را نمیبازد. به همین دلیل است که باید عقاید را جزو داشتههای خود دانست نه بودههای خود. نداشتن استدلال، عدم معقولیت و کاذب بودن؛ سه عیب عقاید افراد هستند این استاد اخلاق با اشاره به سه عیبی که عقاید دارند، تصریح کرد: سه عیب عقاید شامل نداشتن استدلال، معقول نبودن و خلاف واقع یا کاذب بودن است. باید توجه داشت که اگر ما به عنوان دو طرف گفتوگو میتوانستیم با عقاید خود به راحتی مواجه شویم عقاید ما دائما درحال اصلاح بود، اما ما با عقاید خود اینگونه رفتار نمیکنیم و با انتقادی نسبت به عقایدمان برمیآشوبیم؛ چراکه عقاید خود را جزو بودههای خود میدانیم و اگر عقیدهمان غلط یا نامعقول باشد چنین میپنداریم که خود نامعقول هستیم. وی با بیان اینکه “باید تا زمانی که عقیدهای را مستدل میدانیم آن را حفظ کنیم و به محض اینکه نامستدل شد، آن را کنار بگذاریم” گفت: نیاز است تا عقاید خود را از شخصیت خود جدا بدانیم و عقاید را جزو داراییهای خود محسوب کنیم. درواقع اخلاق باور مبتنی بر این است که دلبستگی و وابستگی به باور را ازبین ببریم. برای نمونه در اوایل یک مناظره دو طرف گفتوگو انسانی عمل میکنند، اما پس از مدت زمانی دچار تغییر میشوند؛ چرا که عقیده خود را برابر با خود میدانند و اگر کسی به عقاید آنها حمله کند چنین میپندارند که به خود آنها حمله کرده است. پرهیز از جمود در باورها ملکیان با اشاره به پرهیز از جزم و جمود افراد نسبت به باورهای خود ادامه داد: افراد باید همیشه باوری داشته باشند، اما دچار جزم و جمود نشوند در این صورت است که میتوانند گفتوگوهای عقلانی با دیگران داشته باشند. جزم و جمود در باور، نوعی قبح است. برای نمونه اگر باور داشته باشیم الف، ب است و محال است که الف، ب نباشد این باور با جمود همراه است. وقتی عقاید با جزم و جمود باشند گشودگی ذهن افراد را از آنها میگیرند؛ یعنی ذهن گشودگی و سعه صدر ندارند. این امر، باز بودن ذهن نسبت به سخن نو را از افراد میگیرد. این استاد اخلاق اظهار کرد: افراد بایستی دارای ذهن گشودگی باشند و محال بودن تغییر یک باور را از ذهن خود بزدایند. فرد بایستی ذهن باز داشته باشد تا بتواند از طرف مقابل خود چیزی بیاموزد. درواقع گشودگی ذهن، گفتگو را موفقیتآمیزتر میکند. این استاد اخلاق تشریح کرد: شخص باید در اخلاق گفتوگو به اثر سخن در دیگران توجه داشته باشد. فهم عرفی ما ادمیان مبتنی بر این است که گویا کردار بر دیگران اثر دارد و گفتار چندان اثری بر آنها نمیگذارد. حال آنکه ما آدمیان به مراتب بیش از اینکه با کردار بتوانیم به دیگران لذت یا درد و رنج ببخشیم با گفتارمان این کار را انجام میدهیم. اثر گفتار بیش از اثر کردار بر فرد است وی با بیان اینکه “لذتهایی که هر فرد میتواند به دیگری دهد از طریق گفتار است تا کردار” گفت: یکی از نکات مهم مورد توجه فیلسوفان گفتوگو این است که به اثر سخن بر دیگران به مراتب بیشتر از اثر کردار بر آنها توجه کنیم. هر چه انسان، انسانیتر میشود. اثر زبان بیش از اثر کردار در فرد تاثیر میگذارد. حیوانات هم هرچه به مرز انسان بودن نزدیکتر میشوند به گفتار بیش از کردار نزدیک میشوند. ملکیان خاطرنشان کرد: اساسا ساختار مغزی و عصبی موجودات زیستی بدین شکل است که هر چه به مرز انسان بودن نزدیک میشوند گفتار اثر بیشتری در آنها دارد. انسان نیز هرچه لطیفتر شود و انسانیت بیشتر در او تحقق یابد تاثیرگذاری سخن دیگران بر او بیشتر خواهد شد. انسانهایی که سخن را به هر شکلی بیان میکنند گمان میکنند که سخن در ایجاد بدی و خوبی در فرد مقابل تاثیری ندارد و نمیدانند سخن، بازیهایی با انسان میکند که هیچگاه کردار نمیتواند این کار را انجام دهد. وی با بیان اینکه “انسان هر چه متعالیتر میشود، عوامل فیزیکی کمتر و عوامل روانی بیشتر در او موثر میکند” خاطرنشان کرد: فیلسوفان گفتوگو از این به مسئولیتپذیری خاص در گفتار تعبیر میکنند؛ بنابراین وظیفه و مسئولیت اخلاقی ما محسوب میشود. من نوعی به لحاظ اخلاقی وظیفه دارم که راست بگویم، اما اگر به وظیفه اخلاقی خود عمل نکردم باید مسئولیت دروغ گفتن خود را بر عهده بگیرم. فرد وظیفه دارد، متواضع باشد در این راستا فیلسوفان گفتوگو مطرح میکنند که وظیفه اخلاقی ما توجه تام و تمام به سخنی است که میگوییم و اگر به آن عمل نکردیم باید عواقب بیتامل و بیدقت سخن گفتن را بر عهده بگیریم؛ چراکه در گفتوگو بهبود یا بدبود فضا توسط سخن ایجاد میشود. هر چه توجه ما به این نکته بیشتر شود بیشتر مستعد گفتگو خواهیم بود. این استاد اخلاق بیان کرد: در گفتههای خود بایستی به چهار نکته توجه شود. اینکه سخنی که گفته میشود، میزان اثرگذاری آن در دیگری به دیگری بستگی دارد و به گوینده بستگی ندارد؛ بنابراین در سخن گفتن، فرد باید بسیار محتاط باشد. نکته دوم، مراقبت از سخن، الزام به احتیاطامیز گفتگو کردن میکند. نکته دیگر توجه به این امر است که به گونهای سخن بگوییم تا احتمال سوئ تفاهم را در طرف مقابل بسیار کاهش دهد. ما وظیفه داریم زمانی که سخنی میگوییم بدون ابهام و ایهام و غموض باشد. از این طریق هر فرد عادی میتواند سخن را درک کند. دشواری سخن موجب سوء تفاهم در فرد مقابل میشود وی اشاره کرد: ایهام در سخن زمانی است که اوضاع و احوال و خود فرد سخنگو مشخص نکند که چه معنایی مد نظر است. غموض یعنی سخنی که آسان میتوان گفت را با دشواری بیان کنیم، هر چه سخن دشوارتر شود امکان سوء فهم مخاطب بالاتر میرود. درواقع زمانی که سخن غامض شود ویروس سوءتفاهم در آن رشد میکند. ملکیان ادامه داد: نکته سوم در باب سخن این است که باید سخن را همراه با استدلال خود بیان کرد. از لحاظ قانونی بشر پذیرفته است که دولتها باید آزادی بیان به شهروندان خود بدهند. پس شهروندان به مقتضای حقوق و قانون، حق دارند آنچه که به آن عقیده دارند را بیان کنند و این حق قانونی و حقوقی شهروند است. از سویی دیگر وظیفه هر نظام سیاسی این است که به همه شهروندانش حق آزادی بیان بدهد. وی افزود: اخلاق، مطرح میکند اگر برای بیان و سخن استدلال داشته باشیم اخلاق اجازه بیان سخن را به ما میدهد. همچنین بایستی اخلاقا جایی از حق آزادی بیان خود استفاده کنیم که برای آن استدلال داشته باشیم. نکتهای که باید شخص در رابطه با گزارههای شهودی توجه کند این است که باید این گزارهها را بیان کند، اما بلافاصله بگوید که بر آن استدلالی ندارد.
اگر خودانتقادگر نباشید در گفتوگو موفق نخواهید بود این استاد اخلاق بیان کرد: نکته چهارمی که باید در مسئولیت سخن گفتن به آن توجه کرد این است که افزون بر صدق داشتن باید به جا گفته شود. مورد دیگر در باب اخلاق گفتگو مبنی براین است که باید همیشه به این امر توجه کرد کسی که خودانتقادگر نیست در گفتوگو موفق نخواهد بود. خود نقد کردن شرط اخلاقی بسیار مهمی است؛ چرا که فرد گفتگو را با خود تمرین میکند و کسی که خود را نقد میکند شان عامل بودن و ناظر بودن را برای خود قایل است. وی با اشاره به دیدگاه فیلسوفان اگزیستانسیالیست تشریح کرد: این فیلسوفان معتقدند تفاوت انسان با دیگر حیوانات در این است که حیوانات تنها عمل میکنند و نمیتوانند بر عمل خود ناظر باشند حال آنکه انسان دو کار را میتواند انجام دهد. بنابراین همه ما به میزانی که خود را نقد نکنیم به مرز حیوانیت نزدیک میشویم. این استاد اخلاق با بیان اینکه “سود دیگر خودانتقادگری علاوه بر تمرین فرد با خود این است که او متوجه میشود قابل انتقاد است” اظهار کرد: مورد دیگر در اخلاق گفتوگو توجه به این نکته است دیگران آنچنان که من گمان میکنم مختار و آزاد نیستند. یکی از بزرگترین اشتباهات ما این است که خود را بیاختیارتر از انچه که هستیم گمان میکنیم، اما اختیار دیگران را بیش از آنچه که هست میپنداریم. حکومتهای استبدادی هنر و ادبیات را محدود میکنند ملکیان با اشاره به وظیفه افزایش قوت تخیل در گفتوگو ادامه داد: وظیفه اخلاقی سوم ما افزایش قوت تخیل خود است. توهم، بزرگترین مانع اخلاق زیستن و تخیل، بزرگترین کمک کننده اخلاق زیستن است. از قدیم ادیبان معتقد بودند که با عمل خود به اخلاقی کردن جهان کمک میکنند؛ چرا که شرایطی را فراهم میکنند تا دیگران با داستان یا شعرهای آنها بتوانند تخیل کنند. درواقع کمک مهم ادبیات و هنر افزایش قدرت تخیل انسانها است. از این لحاظ است که در حکومتهای استبدادی حوزه هنر و ادبیات تنگتر میشود. وی تشریح کرد: درواقع محدود کردن هنر و ادبیات بهوسیله حکومتهای مستبد برای این است که اگر بدانیم زندانی در زندان چه میکشد دیگر نمیتوانیم نسبت به این موضوع بیتوجه باشیم. اگر بخواهیم جامعه اتمیزه درست کنیم باید قدرت تخیل افراد را کم کنیم. هر چه قدرت تخیل بیشتر باشد افراد آگاهی بیشتری دارند. باید توجه داشت که حکومتهای استبدادی میخواهند جامعه اتمیزه ایجاد کنند. جامعه اتمی این است که افراد از سرشت و سرنوشت هم بیخبر هستند بنابراین افراد باید هرکدامشان بتوانند خود را جای ۱۰۰۰ وضع دیگر قرار دارند و برای اینکار نیاز به تخیل و ادبیات و هنر نیاز دارند. این استاد اخلاق تصریح کرد: هرچه حکومتها به خود مطمئنتر باشند افرا را در شعر، سینما، تئاتر و … آزادتر میگذارند و به راحتی میتوان تخیل کرد. گفتگو به قدرت تخیل نیاز دارد. اخلاق از ما میخواهد قدرت تخیل خود را افزایش دهیم و ازین طریق وضع بالفعل، ما را در زندان نگه نمیدارد. وی با اشاره به تفاوت میان تخیل و توهم گفت: در واقعیت من، غیر از دیگری است و دیگری غیر از من. اگر من تصدیق کردم که من شما هستم یا بلعکس دستخوش توهم هستم؛ چراکه واقعیت چیز دیگری است. اما اگر تصدیق نکردم که من دیگری هستم و دیگری من، بلکه تصور کردم و خود را جای دیگری فرض کردم تخیل است. ما بیشتر برای این اخلاقی عمل نمیکنیم که قدرت تخیل نداریم. اینکه به سادگی میتوانیم خلف وعده کنیم این است که در موقعیت کنونی خود چنان جاافتادیم که نمیتوانم موقعیت دیگری را تصور کنیم. درواقع خلف وعده به این دلیل است که وضع بالفعل من، مرا زندانی خود کرده و باید قوه تخیل داشته باشد تا وضع دیگری را درک کنم. انتهای پیام
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰