اساسنامه ۴ فدراسیون را من نوشتهام/ اگر «بلهقربانگو» بودم ادینیو را جذب میکردیم

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج، به مناسبت فرا رسیدن سال نو و طبق روال سالیان گذشته، در ایام نوروز با مصاحبههایی از اهالی ورزش استان در خدمت شما مخاطبان عزیز هستیم و دعوت میکنیم تا با ما همراه باشید. بخش
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج، به مناسبت فرا رسیدن سال نو و طبق روال سالیان گذشته، در ایام نوروز با مصاحبههایی از اهالی ورزش استان در خدمت شما مخاطبان عزیز هستیم و دعوت میکنیم تا با ما همراه باشید.
بخش اول این مصاحبهها به "هوشنگ نصیرزاده" مدیرعامل موفق باشگاه ماشینسازی تبریز اختصاص دارد، فردی که در روزهای نودی سال در برنامه نود توانست از حقانیت بخش خصوصی و اعتبار فوتبال آذربایجان دفاع کند.
برای تهیه این گفتوگو پس از هماهنگی با مسئولان روابط عمومی باشگاه، نزد وی در دفتر کاریاش رفتیم که او با روی باز و خوش از ما استقبال کرده و پاسخگوی سوالاتمان شد که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
سؤال: به عنوان سؤال نخست، ضمن ارائه بیوگرافی، از روند فعالیتهای خود در این مدت اطلاعاتی بفرمائید:
* پدرم ترک قشقایی است
من متولد ۱۳۳۶ در شهر بهبهان هستم. پدر من ترک قشقایی بوده و حتی از کلاههای مخصوص قشقاییها در رفتوآمدهای عادی استفاده میکرد. در خانه هم با خواهر خود به زبان ترکی صحبت میکرد اما با توجه به زبان مادرمان، ما به زبان فارسی صحبت میکردیم.
پدربزرگم، فریدون خانِ قشقایی بود که به بهبهان مهاجرت کرده بودند. مادرم نیز اهل بهبهان است. دوره دبستان را در سوسنگرد پشت سر گذاشتم. یک سال در اهواز بودم و دوره دبیرستان را در مسجدسلیمان گذراندم. کارشناسی مدیریت و کارشناسی حقوق بینالملل از دانشگاه علوم تحقیقات تهران دارم. یک دوره هم برای تحصیل پزشکی به فیلیپین ثبت نام کرده بودم. به همین دلیل بچههایی که در باشگاه هستند میدانند اطلاعات پزشکی من خوب است. حتی در مورد لیست داروهایی که پزشکمان میآورد، بیشتر من نظر میدهم.
برخی از داروها را حذف میکنم چراکه گاهی اوقات جزو داروهای دوپینگی هستند. اطلاعاتم در برخی موارد بیشتر است و داروهای ممنوعه را بیشتر میشناسم. طب کودکان، جراحی و عمومی را مطالعه کرده و به این موضوع علاقه دارم.
در بهبهان افرادی که تحصیلات حقوق و پزشکی دارند، زیاد است. من هم این علاقهمندی را دارم و خود به خود یک دوره در اهواز (سال ۱۳۶۲) کارمند وزارت نفت شدم که آن زمان شرکت کرهای بود که برای تنظیم نقشهها با آنها همکاری کردیم. همانجا در سال ۱۳۶۴ ازدواج کردم که همسرم هم جزو همکارانمان بود. البته بعدها همسرم به سازمان آب و برق خوزستان رفت و من در وزارت نفت ماندم.
* شاید صدای پسرم را شنیده باشید!
حاصل ازدواجمان، ۳ فرزند است که دختر بزرگم، مهندس برق و الکترونیک، دکترای منابع انسانی دارد و هماکنون کارمند نفت است. همسر او نیز دکترای فیزیک دارد و استاد دانشگاه چمران است. دختر دومم کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر، گرایش آی تی دارد. تنها پسرم، رضا است که دانشجوی مدیریت بازرگانی بوده و به کار دوبله مشغول است. ممکن است خیلی از صداهایی که میشنوید صدای پسر من باشد.
* امکان اختلاس در وزارت نفت وجود ندارد
در وزارت نفت به مدت ۳۳ سال کار کردم. بیشتر در بخش آموزشی و اداری مشغول بودم، البته در روزهای تکنسینی و ابزار دقیق انجام میدادم. سیستم وزارت نفت، سیستم بسیار پیچیده است و کارکنان آن نمیتوانند ریالی اختلاس کنند. این اخباری هم که میشنوید مربوط به معاملات بیرون است. در این سیستم نمیتوان یک ریال جا به جا کرد. نظم و انضباط وزارت نفت بعد از ارتش است و سیستمهای از پیش تعیین شدهای وجود دارند.
در سال ۱۳۶۲ همزمان به کلاس داوری درجه ۳ رفتم که آقای هوشنگ فیروزفر مدرس ما بود. در کلاس داوری درجه ۲ به شیراز رفتم که آقای خوشکام تدریس آن را بر عهده داشت. برای کلاس درجه یک به تهران آمدیم که مدرس آن مرحوم داود نصیری بود. برای کلاس ملی هم به تهران آمدیم که ۵-۶ مدرس داشتیم و من توانستم این درجه را کسب کنم.
* کارت زرد ۲۰ سال پیش به مربی ماشینسازی!
آقای یوسف بخشیزاده که امروز مربی ماشینسازی است، یکبار در چوکا و ایدم از من اخطار گرفته است. من نیز نوشتههای روزنامه را به او دادم.
داوری و حتی مدرسی شغل نیست. من کارمند وزارت نفت بودم و همزمان داوری میکردم که این موضوع منافاتی با کارم در وزارت نداشت و روزهای پنجشنبه و جمعه داوری میکردیم. در یک دوره به کار مدیریتی فوتبال وارد شدم و در زمان آقای صفایی فراهانی به همراه آقایان دادکان، درودگر، ساکت و تابش در کلاسی شرکت کردیم که تدریس آن بر عهده پل مونی ساموئل از مالزی بود. او در کلاس مطالبی گفت که برایم جالب بود و از آنها جزوهای تهیه کردم که نخستین جزوه مدیریتی ایران بود.
بعدها خودم را یک جورهایی به عنوان مدرس مدیریت فوتبال به فدراسیون تحمیل کردم. نخستین کلاس من در سال ۱۳۷۸ برگزار شد. آن زمان در روزی که هواپیمای توپولوف در لرستان سقوط کرد، در لرستان کلاس داشتیم. چون این کلاس جدید بود، آقای عرفانیان دانشور که دبیر کل فدراسیون بود، با لرستان تماس گرفته و گفته بود که این کلاس اصلاً یعنی چه و خواسته بود که کلاس را تعطیل کنند.
آن موقع همین آقای بهاروند معاون هیات فوتبال لرستان بود و گفت که کلاس را ادامه میدهیم. نخستین بار بود که مردم با ساختار فیفا، کنفدراسیونها و باشگاهداری آشنا شدند به همین دلیل برایشان جذابیت ایجاد شد. بعدها این کلاسها به غیر از دو شهر قزوین و گرگان در تمام استانها برگزار شد و غیر از آنها به تمام مناطق ایران رفته و کلاسها را برگزار کردهام. حتی دو بار هم برای همین موضوع به تبریز آمدم. دوبار نیز به خاطر این موضوع در سال ۲۰۰۶ برای کلاسهای باشگاهداری و مدیریت فوتبال به هند رفتم. سال ۲۰۰۷ نیز برای دورههای مدیریتی فوتبال به پاکستان رفتم که آنجا در رابطه با نحوه نوشتن اساسنامه فدراسیونها کلاسهایی برگزار کردیم.
بعد از پاکستان برای کلاسهای تدوین آئیننامههای انضباطی و نقل و انتقالات به اردن رفتیم. بعد از آن به عمان و سپس به سوئیس رفتیم. در این کشور دو روز با فیفا مذاکره کردیم تا آئیننامه اخلاق را تدوین کنیم. اساسنامه فدراسیون را هم خواستیم اصلاح کنیم که نشد.
* اساسنامه فدراسیونهای وزنهبرداری، تیراندازی با کمان و کشتی را من نوشتهام
یکی از مباحثی که رسانهای نکردیم، این است که علاوه بر فدراسیون فوتبال، اساسنامه فدراسیونهای وزنهبرداری، تیراندازی با کمان و کشتی را هم من نوشتهام. یک روز در تاکسی نشسته بودم که اخبار میگفت فدراسیون جهانی کشتی به ایران فرصت داده تا ماه نوامبر ۲۰۱۲ اساسنامه فدراسیون کشتی را تحویل بدهد و در غیر این صورت مسابقات و فعالیت کشتی ما تعلیق میشود.
آن زمان نزد مرحوم خطیب رفتم و گفتم که آیا کسی هست که اساسنامه را نوشته و ترجمه کند یا خیر که گفتند کسی نیست. به همین دلیل کار را با همکاری دکتر حسین اکبری یزدی (مدرس دانشگاه خوارزمی) و دخترم که دکترای مدیریت منابع انسانی دارد پیش بردیم. در روز پایانی اساسنامه را به فدراسیون کشتی بردیم و خواستیم که سریعاً برای سوئیس ارسال کنند. آن زمان کسی اساسنامه را نخواند اما آنها اعلام کردند که اساسنامه ارسالی برخی مباحثی در رابطه با دخالت دولت دارند. ما هم گفتیم که بعد از سال نوی میلادی پاسخ سؤالات را میدهیم. نکته قابل توجه در این میان، آن بود که گفتند به خاطر ارسال اساسنامه اجازه برگزاری مسابقات جام جهانی را در تهران دادهایم، در غیر این صورت ممکن نبود.
بعداً آقای خادم آمدند و بر اساس قراردادی که داشتیم، فکر میکنم حدود ۱۵ میلیون تومان بابت همین اساسنامه به من پرداخت کردند. امروز فدراسیون کشتی ما بر اساس همین اساسنامه ارزیابی میشود.
نکته دیگر هم اینکه من اول خرداد ماه ۱۳۹۶ بازنشسته شدم و دقیقاً ۲ روز قبل از آن به باشگاه ماشینسازی آمدم. جالب است بدانید که در تمام باشگاههای ایران به جز فولاد خوزستان و سپاهان کار کردهام.
آناج: اعتراضات زیادی به بحث داوری وجود دارد، حتی به خاطر همین مسئله در جام ملتهای آسیا ضربه خوردیم. شما خودتان داور بودهاید، آن زمان هم مثل امروز بازیکنان به سمت داوران هجوم میبردند؟
آن زمان هم بود و در واقع با توجه به اینکه آگاهی مردم بیشتر شده و نقش نظارتی افکار عمومی خیلی زیادتر شده است، شاهد وضعیت بهتری نسبت به گذشته هستیم. آن موقع ممکن بود اصلاً بازی پخش زنده نشود، درگیریهای شدیدتری وجود داشت. الان فقط فریادها رسانهای است اما آن زمان بازی متوقف میشد.
در آئیننامه انضباطی که در سال ۹۳ نوشته بودیم، اعلام شده بود که رئیس کمیته انضباطی میتواند از خانهاش کسی را که علیه داوری صحبت کرده را محروم کند. این یک مقررات بینالمللی است. الان وقتی مربیان خارجی وارد ایران میشوند اصلاً در مورد داوری صحبت نمیکند. برای مثال وینگو بگوویچ زمانی که به فولاد آمده بود، در نخستین مصاحبهاش گفت که در مورد داوری صحبت نمیکند اما بعداً فهمید که میتواند اینجا به راحتی نسبت به داور اعتراض کرد و حتی زمانی که سرمربی پاس همدان شد، به سمت سعید مظفری زاده حملهور شد تا او را بزند.
* همیشه شائبه تبانی برای داوریها وجود دارد
دنیای داوری دنیایی است که مردم عادی با آن بیگانه بوده و فکر میکنند که داوری آمده تا یک تیم را پیروز کند یا شکست دهد. همیشه این شائبه وجود دارد که یکی میخواهد تیمی را قهرمان کند. در شیلی مردم معتقد بودند که یک موجودی از دریا بیرون میآید و مزارع آنها را لگدمال میکند. اطلاعاتی هم که میدادند، مربوط به مار بسیار بزرگی بود که ممکن است ۲۰ اینچ قطر داشته باشد. این شایعات به اندازهای شدت گرفت که نیروی دریایی شیلی به حالت آمادهباش در آمد اما بعداً دیدند که یک نفر شایعه ساخته بوده است.
قبلاً داوران با تاکسی به ورزشگاه میآمدند اما امروز به خاطر اینکه تعدادشان زیاد است با سواریهای ون میآیند. ناظر هم در بازیها حضور دارد. در واقع داور به دنبال موفقیت خودش است و خوب سوت میزند تا در هفته بعدی هم به او بازی بدهند اما ما فکر میکنیم که حتماً آمده تا ما را بازنده کند. به همین دلیل فکر میکنم تلقیهایی که در مورد داوری وجود دارد، درست نیست. ما به این عقیده نیستیم و اگر توجه کنید اصلاً در مورد داوری اعتراض نمیکنیم.
سؤال: نظرتان در مورد قانون منع بهکارگیری بازنشستگان چیست؟
در مورد بخشهای دولتی که از بودجه دولت تغذیه میکنند، وجود این قانون درست است تا جوانها استخدام شوند اما نه در بخشهایی که ردیف بودجه ندارند، مانند فدراسیونها. اصلاً ورزش جای بازنشستهها است. در روسیه اگر ۶۰ ساله نباشید حتی نمیتوانید در مجلس شرکت کنید. عقلایی بودن ورزش در اختیار بازنشستهها است. اگر بازنشسته هم باشید، به دورههای مشخص محدود است. بیش از ۲ دوره نمیتوان رئیسجمهور بود چراکه باید تفکرات نو بیاید.
قرار نیست که یک نفر ۲۴ سال در یک جا باشد. افکار نو اگر بیاید، بیدلیل جلوی بازی کردن بازیکن خارجی ما را نمیگیرند، این افکار کهنه است. افکار نو باید بیاید تا بتوانیم جوانسازی کنیم. در هیات فوتبال اینجا یک کمیته به نام کمیته محلات فعالیت میکند در حالی که چنین چیزی در اساسنامه تعریف نشده است. بودجه هنگفتی هم در اختیار آن است. نحوه اداری باید به گونهای باشد که احساس کنیم وضعیت بهتر شده است.
* متوجه عکسهای ثبت قرارداد در هیات فوتبال نمیشوم
امروزه در دنیا هیاتهای فوتبال کارشان پرداختن به فوتبال آماتور است اما در ایران میآیند و قرارداد بازیکن ما را بیدلیل ثبت نمیکنند. بدهی داریم و آنها هم حق دارند چراکه اگر پول نگیرند نمیتوانند حقوق کارکنانشان را پرداخت کنند. ما هم هر چیزی که آنها میگویند را قبول میکنیم اما ما هم بخش خصوصی هستیم و باید پول بیاید تا بدهیم. جالب است آقایی که عاقل است، دو روز صبر نمیکند و میگوید همینالان و از جیب خودتان پول را بدهید. متأسفانه رفتاری کردند که علیرغم اتمام ماجرا و بازی کردن بازیکن، این رفتار هنوز برای من جای سؤال دارد. آقای طالقانی به من گفت یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان از تمام تیمهای خوزستانی طلب کار هستم اما با هیچکدامشان این رفتار را نکردم. بعد ۳ نفر مینشینند و با انگشت جوهری بازیکن عکس میگیرند، متأسفانه فقط تهران و اینجا چنین کاری میکنند. متوجه این عکسها نمیشوم البته مشکلی هم ندارد، بگیرند.
سؤال: در فدراسیون جودو جوانگرایی شد و آرش میر اسماعیلی ریاست این فدراسیون را بر عهده گرفت. نظر شما در مورد جوانگرایی در فدراسیون فوتبال چیست؟
* تاج قیافهاش به بازنشستهها نمیخورد
ببینید مهدی تاج قیافهاش به بازنشستهها نمیخورد. زیاد هم به این سن نزدیک نیست. او از نظر مدیریتی خوب بوده، میتواند برای فوتبال پول بیاورد و نتایج تیمهای فوتبال هم نتایج بسیار خوبی است. الان اینکه بگوییم او برود و یک نفر دیگر بیاید، خیلی مسائل را تحت تأثیر قرار میدهد.
سؤال: در فوتبال ایران، مهم برخورد با فساد است، که برخورد با این فساد ثابت شده مشهود بوده است.
* پزشکان بیشترین تخلف را دارند
شما به اداره تخلفات پزشکی تهران بروید تا به شما بگوید تا چه اندازه در پزشکی فساد است. اما آیا شما جرات میکنید در یک سریال نام پزشکی را بیاورید که تخلف کرده است؟ اما ما در فوتبال خودمان آمار میدهیم تا چیزی که وجود دارد را مثل همان جریان مار در شیلی بزرگش کنند. من به خاطر تخلف از یک پزشک شکایت کرده بودم که مسئول رسیدگی از من پرسید که فکر میکنید بیشترین تخلفات در چه بخشی است؟ که من گفتم نمیدانم اما او گفت پزشکان بیشترین تخلف را دارند و همه آنها را به دادگاه میفرستند. با این حال هیچکس در این رابطه چیزی نگفته و حاشیهای هم ایجاد نکرد.
سؤال: ۱۲ نفر را به خاطر تبانی دستگیر کردهاند. حتی در برنامه ۹۰ هم مباحثی در رابطه با تبانی در لیگ جوانان و نوجوانان مطرح شد اما بینتیجه ماند.
ببینید اثبات تبانی مشکل است. میخواهید بنویسید دروازهبان شیرجه رفت اما توپ را نگرفت؟ اگر ذهن یک نفر مریض باشد، در مورد گل ما به پارس جنوبی جم میتواند بگوید که رحمان احمدی توپ را خودش وارد دروازه کرد. سال گذشته دروازهبان تراکتورسازی به اشتباه توپ را وارد دروازه خودی کرد، میخواهیم بگوییم، این بازی تبانی اتفاق افتاد؟
سؤال: در این صورت چرا اجازه حضور شهرداری تبریز در لیگ برتر را ندادند؟ چون طبق صحبتهای شما اثبات تبانی خیلی مشکل است.
در این مورد من نباید جواب دهم و نمیدانم داستان چه بود. من نگفتم که اثبات تبانی غیرممکن است. شاید آنجا مشکل را حل کرده و متوجه تبانی شدهاند.
سؤال: هوشنگ نصیرزاده را به عنوان کارشناس داوری و حقوقدان میشناسیم، شما کدامیک را ترجیح میدهید؟
فرقی ندارد. هر دو به هم نزدیک بوده و از یک خانواده هستند. مثل این است که یک نفر هم حقوق مدنی بداند و هم حقوق جزایی.
سؤال: نظر شما در مورد تکنولوژیهایی که وارد فوتبال شده، چیست؟ برخیها اعتقاد دارند که این تکنولوژیها به خاطر وقفه ایجاد شده، از جذابیتهای فوتبال میکاهد اما برخیها هم معتقدند با این تکنولوژیها عدالت اجرا میشود و از آن استقبال میکنند، شما با کدام گروه موافق هستید؟
به نظر من اجازه دهند که انسان قضاوت کرده و هی اشتباه کند. در این صورت جذابیت ایجاد میشود. انگلیسیها میگفتند وقتی داور اشتباه میکند، یک طرف یاس و ناراحتی است اما در طرف دیگر جشن ورزشی برگزار میشود. یک سال بر اساس اشتباه داوری یک گل آفساید به استرالیا زدیم و به جام جهانی رفتیم. کسی هم در مورد این موضوع صحبت نکرد. در جام جهانی گل را با دست زدهاند و اشتباهات دیگری هم وجود داشته است.
* گل آفساید در ایران گناه است، در اروپا اشتباه داوری
در ایران اگر کسی گل آفساید بزند، گناه بزرگی است اما در اروپا اگر کمکداوری پرچم بیمورد بزند، دچار اشتباه شده است. یعنی در موقعیتهایی که شک داریم، باید شانس را برای مهاجم قائل باشیم. تکنولوژی اگر کمک کند که مسائل خیلی مبهم مشخص شود خیلی خوب خواهد بود.
سؤال: چگونه شد که برای نخستین بار به تبریز آمدید؟
* میگفتند برف تبریز را نمیبینم اما با خودم یک مشت به باشگاه بردم
من قبلاً آقای زنوزی را میشناختم. زمانی که گسترش فولاد در لیگ یک بود، با همدیگر همکاری میکردیم. بعد از آن صحبتهایی شد و گفتند که یک نفر پیشنهاد کرده تا کسانی که در ورزات نفت کار کردهاند را به خاطر انضباط و تواناییهایشان، وارد سیستم باشگاه کنند. به همین دلیل از من دعوت کردند تا کارم را شروع کنم. در ابتدای کار هم با مقاومت مواجه بودم و برخیها میگفتند که برف تبریز را نمیبینم. یک روز که آمدم، برف میبارید، برف را با خودم برداشتم، به داخل باشگاه بردم و گفتم که برف تبریز را هم دیدم.
سؤال: کمتر کسی میدانست که شما با آقای زنوزی ارتباط دارید، این موضوع تا چه میزان در حضورتان در تبریز تأثیر داشت؟
ما قبلاً همکاریهایی در رابطه با مسائل حقوقی ورزشی و اطلاعات این چنین با هم همکاری داشتیم. آقای زنوزی نیز منتظر بازنشسته شدن من بودند و به همین دلیل ۲ روز قبل از بازنشستگی به تبریز آمدم.
سؤال: علیرغم اینکه اختلافاتی با آقای فیروز کریمی داشتید، او را جانشین لوکا بوناچیچ کردید، این موضوع کمی غیرمنتظره بود. در این رابطه توضیح میدهید؟
لوکا به زمان نیاز داشت تا جا بیافتد. مربی خارجی نمیتواند به آسانی به بازیکنان ایرانی ارتباط برقرار کند. ما به کسی نیاز داریم که بتواند صحبتهای احساسی انجام دهد و بازیکنان را تهییج کند.
آقای بوناچیچ یک مربی تأثیرگذار و کاربلد بود به همین دلیل کار کردن با او سختیهای خودش را داشت. برای مثال به امین درویشی میگفت زمانی که توپ را در اختیار گرفتی، رو به عقب بازی نکن، زمانی که او این حرکت را برای بار دوم انجام داد، در اختیار باشگاه قرارش داد و گفت قرارداد این بازیکن را فسخ کنیم.
* بخاطر دخسوس مقابل لوکا ایستادیم
نکته جالب دیگر اینکه او میخواست فرناندو دخسوس را رد کرده و کوروش ملکی را نگه دارد. بابت همین موضوع فرناندو دخسوس را به اردوی ترکیه نبرد تا او را رد کرده و یک بازیکن خارجی بیاوریم. ما در مقابل این موضوع مقاومت کردیم.
فیروز کریمی مثل پزشک اورژانس است. وقتی آمد نتایج خوبی کسب کردیم اما برای فصل بعد در واقع با حضورش در فصل بعد مخالف بودم. نتوانستیم هیاتمدیره را متقاعد کنیم و آقای کریمی ماند. بعد از شروع مسابقات هم که آن نتایج رقم خورد و در بازی آخر هم در مورد من مصاحبه کرد.
او از نظر فنی خیلی خوب بوده و متخصص دفاع و گل نخوردن است. در فوتبال امروز هم اگر گل نخورید، میتوانید گل بزنید. برخی مربیان متخصص دفاع و برخی متخصص حمله هستند. فکر میکنم حالا که مربی دروازهبانها متفاوت است، در آینده مربی خطوط دفاعی، میانی و حمله نیز متفاوت خواهد بود.
فیروز کریمی نتایج خوبی کسب کرد و ما هم به نوعی نجات پیدا کردیم. او هم برای تیم ما زحمت کشیده و نمیخواهیم پشت سر او صحبت کنیم. ما انفرادی تصمیم نمیگیریم. در واقع مدیرعامل مسئول اجرای مصوبات هیئتمدیره است.
سؤال: آن زمان به خاطر اینکه موضوع انتقال تراکتورسازی به آقای زنوزی مطرح بود، باشگاه شما دچار آشفتگی شده بود؟
درست است که در اول فصل این اتفاقات رخ داد اما همین حالا هم که تراکتورسازی تحت مالکیت آقای زنوزی است، ما نظامیافته و خوب هستیم. تمام تلاش مجموعه تراکتورسازی برای نظاممند کردن این باشگاه است. بازیکنان این تیم پرونده ندارند و آمارش گزارش بازی هیچکدام از بازیکنان مشخص نیست. در باشگاه ما دقایق بازی محمد ابراهیمی و شهرام گودرزی در طول چند لحظه به دست میآید. الان در تراکتورسازی هم همین کار انجام میشود.
* زنوزی تراکتور را از انحلال نجات داد
قراردادهایی که در تراکتورسازی بسته شده بود، قراردادهای عجیبوغریبی بوده، قراردادهایی که شرط و شروط نداشت. با توجه به اطلاعات بیرونی که دارم، اگر محمدرضا زنوزی مطلق باشگاه تراکتورسازی را نمیگرفت، به خاطر حجم بالای بدهیهای بینالمللی این باشگاه منحل میشد.
نمیتوانم آمار دقیق بدهم اما در همین مدت که تراکتورسازی در حال بازی است، فیفا سه بار ما را تهدید به بسته شدن پنجرههای نقل و انتقالاتی کرد اما تمام آنها را رفع کردیم. وضع در ابتدای کار نامناسب بود، آمارهای مالی اشتباه و بدهیهای خارجی وحشتناک بود.
سؤال: شما پیش از این با آقای جعفری هم در تراکتورسازی سابقه همکاری داشتید، در جریان هستید که برخی از پروندههای باشگاه را به خانه خودشان برده بودند؟
وقتی که شما وارد یک باشگاه میشوید، باید همهچیز را داشته و منسجم باشد. همان زمان تراکتورسازی مجوز حرفهایگری نداشت. الان اگر باشگاه بخواهد مجوز حرفهایگری بگیرد، باید بخشی از بدهیها را پرداخت کند.
انتقال تراکتورسازی به بخش خصوصی، این باشگاه را از بلاتکلیفی، نابهسامانی، به هم ریختگیهای سیستم اداری و بدهیهای بینالمللی نجات داد. مردم فقط فوتبال را میبینند و نمیدانند که چه تشکیلات آشفتهای درست کرده بودند.
سؤال: فیروز کریمی زمانی که از ماشینسازی جدا شد، گفت "زمانی که آقای نصیرزاده فهمید جایی در تراکتورسازی ندارد، گفت این تیم با بازیکنان پیر به جایی نمیرسد" نظر شما در این مورد چیست؟
* مشکل تیم ما نداشتن بازیکن ارشد است
این حرفها خالهزنکی است و به آنها نمیپردازم. نمیدانم منظور ایشان چه بوده، در واقع متخصص مسائل فنی نیستم. همین مسعود شجاعی، اشکان دژاگه و… بازیکنان بزرگی هستند که در مسابقات حضور دارند. تیمهای فوتبال اگر بازیکنان ارشد نداشته باشند، ناموفق هستند و ما با این مشکل مواجه هستیم.
در تراکتورسازی بازیکن ارشد وجود دارد، استقلال و پرسپولیس هم چنین بازیکنانی دارند. بازیکنی که بازوبند را میبندد به عنوان بازیکن ارشد نیست در واقع ارشد بازیکنی است که حتی اگر پایش به توپ نخورد هم نیاز است تا در زمین باشد و تیم را هدایت کند. فوتبال مثل یک مبارزه است که اگر تیمی در زمین رهبر نداشته باشد نمیتواند موفق شود. شجاعی در تراکتورسازی این کار را انجام میدهد.
سؤال: آندرانیک تیموریان اگر آمادگی لازم را داشت، با او در ابتدای فصل قرارداد امضا میکردید؟
آندو در اول فصل آمادگی جسمانی خوبی نداشت. در جلسه سوم هم که آمد دیدیم که ممکن است مشکلاتی برای تیم پیش بیاید به همین دلیل به صورت توافقی از ما جدا شد.
سؤال: در ابتدای فصل صحبتهایی در مورد حضور شما در تراکتورسازی مطرح شد، در این رابطه صحبتی دارید؟
ببینید این مسائل دست ما نیست. تراکتورسازی یک تیم بزرگ است که نقش هویتی هم دارد. مدیر آن را باید افکار عمومی بپذیرد. اگر این اتفاق رخ ندهد، افکار عمومی با مدیریت همراهی نمیکند. ممکن بود در آن زمان کسی من را قبول نمیکرد. باید کسانی که روی سکو هستند یا مسئول هستند باید شما را قبول کنند. آن موقع ممکن بود من مورد قبول واقع نشوم. البته اصلاً صحبتی در این مورد صورت نگرفته بود.
سؤال: زمانی که رضا مهاجری آمد، در مصاحبهای که بعد از حذف تیم از جام حذفی با شما انجام دادیم گفتید که او تا آخر عمر سرمربی ماشینسازی خواهد بود، واقعا همینطور است؟
* برخی مصاحبههای ما رساندن پیام به مربیان است
هر حرفی در زمان خودش اعتبار دارد. من زمانی که مصاحبه میکنم، باید حواس من جمع باشد تا علاوه بر مصاحبه با شما، به سرمربی هم پیغام بدهم که خیالت راحت باشد. رضا مهاجری هم الان خیلی خوب است و تمام تلاشمان را انجام میدهیم تا در جایگاه خوبی قرار بگیریم. برخی از مصاحبههای ما برای رساندن پیام به مربیان است.
ما تلاش کردیم در کادر فنی از بچههای تبریز استفاده کنیم. اعتقادم این است که حقشان است. در واقع اگر در فولاد هم باشم، عقیده دارم که باید خوزستانیها در این تیم باشند. ما در کادر فنی فعلی، دو مربی و دو آنالیزور از تبریز داریم.
سؤال: در ابتدای حضور شما در تبریز، گفته میشد که آقای نصیرزاده مربی پروازی است اما رفتهرفته مشخص شد، در تبریز ماندگار هستید، در این رابطه چه نظری دارید؟
من در تبریز خانه دارم اما یادتان باشد که مثل سابق نیست و ما مغازهدار نیستیم که از صبح تا شب منتظر مشتری باشیم. خیلی از ارتباطات ما در تهران است و خیلی از کارهایمان را در تهران انجام میدهیم. برخی کارها هستند که نمیتوان در تبریز انجام داد. برای مثال ما قرارداد یک بازیکن را به هیات فوتبال تبریز بردیم ولی نتوانستیم ثبت کنیم.
سؤال: شایعه شده بود که قرارداد جان توشاک بیش از یک میلیون دلار بوده، با توجه به اینکه شما در تنظیم قرارداد تراکتوریها هم حضور داشتید، این موضوع را تأیید میکنید؟
اصلاً چنین چیزی وجود ندارد. شاید ۴ بازیکن درجه یک تراکتورسازی هم به این قیمت نمیرسد. حداقل از ۴-۵ بازیکنی که خبر دارم، میدانم که به این قیمت نمیرسند. این حرفهایی که وجود دارد، کلاً اشتباه هستند. قرارداد تکتک بازیکنان در سازمان لیگ به ثبت رسیده است. میدانم که برخی تیمها قراردادهای ۲ یا ۲.۵ میلیاردی دارند اما قرارداد در تراکتورسازی بیش از ۱.۵ میلیارد نیست.
قراردادهایی که وجود دارند، قراردادهای آنچنانی نیستند. یک باشگاهی را تحویل بخش خصوصی دادند که جزو کاندیداهای سقوط بود. حالا تحویلگیرنده تیمی را درست کرده که بتواند مردم را خوشحال کند. در بازی تراکتورسازی با پدیده صحنه جالبی دیدم. یک نفر سرمایهگذار بابت فعالیتهای اقتصادیاش پولی در آورده و آن را در اختیار باشگاهی قرار داده تا ۷۰ هزار نفر را به ورزشگاه بیاورد. این یعنی ایجاد مطلوبیت روانی در جامعه. در دقیقه ۵ این بازی، هواپیمای هواپیمایی آتا از روی ورزشگاه رد شد. این هواپیما حامل بازیکنان ماشینسازی به سمت عسلویه بود.
* تا صد سال دیگر کسی مثل زنوزی پیدا نمیکنید
جالب بود که ۴۰-۵۰ هزار نفر تیم را تشویق میکردند و روی هوا هم ۴۰-۵۰ نفر برای انجام مسابقه دیگری در حال سفر بودند. امکان ندارد شما تا ۱۰۰ سال دیگری کسی را پیدا کنید، پولی را که به زحمت کسب کرده، اینگونه هزینه کند تا یک عده خوشحال شوند و این موضوع خیلی جالب است.
میخواستیم که ماشینسازی به مالک دیگری منتقل شود تا تمرکز بیشتری روی تراکتورسازی بیشتر باشد. ماشینسازی تیم قدیمیتری نسبت به تراکتورسازی است. این تیم قبلاً هواداران خیلی زیادی داشت و اگر بردهای بهتری بیاوریم ورزشگاه پر میشود. امکان ندارد شما کسی را پیدا کنید که هزینه کند تا یک عده دیگر را خوشحال کند.
باید قدر این را بدانیم و کاری نکنیم که فردا در داستانها بنویسند یک نفر آمد این کار را کرد اما در مقابل آن فلان کار را کردند. الان فکر میکنم جو خیلی خوبی ایجاد شده که برای اداره شهر و استان هم خیلی خوب است. وقتی که با داد زدن و هورا زدن در ورزشگاه انرژی منفی خارج میشود، برای مطلوبیت جامعه جوان خیلی خوب است.
سؤال: مناظره شما با آقای فردوسیپور در برنامه ۹۰، تداعی کننده صحبتهای آقای کمالوند در سال ۸۸ بود. با این صحبتها به نوعی محبوبیت خیلی زیادی بین هواداران تراکتورسازی پیدا کردید، به نظرتان ممکن است روزی مدیرعامل باشگاه تراکتورسازی شوید؟
ببینید این تصمیم را من نمیگیرم. از سال ۷۸ در برنامه ۹۰ حضور داشتم. آقای فردوسیپور قبل از اینکه برنامه را شروع کند یا کسی را روی خط بیاورد، مطمئن باشید، یک هفته روی آن مطالعه کرده و اسنادش را در زمان مناسب رو میکند. به همین دلیل مناظره با عادل فردوسیپور سخت است اما ما داشتیم از یک واقعیت دفاع میکردیم.
تیمهایی مشابه ما هستند که وضعیتشان خیلی بدتر است. وقتی یک نفر مدیرعامل و هیاتمدیره دو باشگاه را با هم تعیین میکند، خیلی ناجور است. اما ما دو هیاتمدیره و تشکیلات ثبتشده مجزا داریم. زورشان به بخش دولتی نمیرسد اما به بخش خصوصی میگویند شما چرا هستید. وزارت صنعت، معدن و تجارت ۵ تیم و وزارت نفت ۳ تیم دارد.
* زنوزی باید از پرداخت مالیات معاف شود
من روحیه وزیر نفت را میشناسم. آنها دوست ندارند تیمداری کنند به همین دلیل نیز نفت تهران منحل شد. در صورتی که خیلی از وزارت خانهها دارای مسئولیتهای اجتماعی هستند. آقای زنوزی این مسئولیت را احساس کرده و بخشی از پولش را هزینه میکند که برگشتی هم ندارد. در واقع به طور ویژه او باید از پرداختهای مالیاتی معاف شود چراکه علاوه بر ۷ هزار کارمند، این همه مطلوبیت روانی را در جامعه ایجاد میکند.
سؤال: شما گفتید که در ابتدای فصل افکار عمومی آماده نبود که شما مدیرعامل تراکتورسازی شوید، امروز که این شرایط آماده است، خودتان به این موضوع علاقه دارید؟
اگر شرایط هم آمادگی لازم را داشته باشد، تصمیمگیرنده من نیستم. فعلاً تمرکز ما روی باشگاه ماشینسازی است.
سؤال: تنها مدیر مجموعه آقای زنوزی هستید که ثابت ماندهاید. از طرفی گفته میشود مدیران مجموعههای آقای زنوزی بلهقربانگو هستند. ضمن اینکه آقای زنوزی اعتقاد ویژهای به شما دارد که نمونه آن در تنظیم قراردادها مشهود بود. این سه موضوع را چگونه تفسیر میکنید؟
قبلاً میگفتند هوش یعنی سرعت درک مفاهیم، الان سازمان بهداشت جهانی میگوید بهداشت یعنی توانایی جذب در محیط. من باید بدانم که در واقع این مسئله به معنی بلهقربانگو بودن نیست. آقای زنوزی به دنبال موفقیت مجموعه خودش است. خود به خود کار کردن با یک شخص کارآفرین که افکارش جلوتر از شما است، سختیهای خودش را دارد.
همینالان گاهی اوقات وقتی در مورد مسائل فنی صحبت میکنیم، میبینیم اطلاعات آقای زنوزی خیلی خوب است. حتی برخی مطالبی که بحث میشود را به هیاترئیسه سازمان لیگ میبرم. برای مثال میگویند چرا باید ۱۸ بازیکن بگیریم در حالی که باشگاههای خارجی بیش از ۱۰۰ بازیکن جذب میکنند.
* اگر بلهقربانگو بودم ادینیو را جذب میکردیم
به طور کلی، کارآفرینان در حوزه اقتصادی، افکاری پیشروتر از افراد عادی دارند به همین دلیل باید با آنها همراهی کرد. هیات مدیره از من خواست که ادینیو را بیاوریم اما این کار را نکردیم. اگر بلهقربانگو بودیم باید او را جذب میکردیم. در واقع استنباط ما این بود که ادینیو برای ما مناسب نیست و در این مورد آقای زنوزی را هم قانع کردیم.
هنرمندی این است زمانی که با یک کارآفرین کار میکنیم، نظراتش را اعمال کنیم اما چیزی که به مصلحت است را انجام دهیم. اینطوری نیست که بگوییم هر چیزی که انجامشده، گفتههای آقای زنوزی بوده است. اما واقعیت این است که سابقه آقای زنوزی در باشگاهداری بیشتر از ما بوده و بازیکنان را تکتک میشناسد. من دو سال است که در ماشینسازی حضور دارم ولی نمیدانستم که عزیز معبودی به خاطر کد انزلی شماره ۵۶ را میپوشد، در حالی که آقای زنوزی از این موضوع اطلاع داشت.
* زنوزی سلطان مذاکره است
حتی در مورد سیستمهای بازی نیز اطلاعات خوبی دارند. در صحبتهایی که با کاپیتان پازوکی، مدیرعامل شرکت هواپیمایی آتا داشتیم، گفتند که آقای زنوزی در رابطه با مسائل صنعت هوایی نیز اطلاعات خوب و نظرات جالبی دارند. حتی زمانی که خواستیم پیمان بابایی را منتقل کنیم، یک مبلغ برای فصل دوم در نظر گرفته بودیم اما آقای زنوزی گفتند که حذف کنیم چون ممکن است برای فصل بعدی این بازیکن بدرخشد و قیمت او بالا برود. آقای زنوزی واقعاً سلطان مذاکره است.
اگر او بلند شد و با شما دست داد، دیگر نیازی به قرارداد ندارید. اگر آقای زنوزی به کسی قولی داد و بعداً متوجه شد که اشتباه کرده، میگوید قول را انجام دهید چون قول دادهام. این موضوع برای من خیلی جالب بود که هر حرفی بزند، انجام میدهد.
سؤال: وضعیت پیمان بابایی را پیگیر هستید؟
از شرایط او آگاه هستیم. در تمرینات مصدوم شده بود اما دوباره به شرایط لازم دست پیدا کرده است. بابایی یک سال و نیم با سومقائیت قرارداد دارد ولی بعد از اتمام آن قرارداد هنوز بازیکن ما است.
سؤال: شما برای سال ۹۸ چه قولی به هواداران فوتبال آذربایجان میدهید؟
* قول میدهم صادقانه خدمت کنم
توان من در حد میزی است که پشت آن نشستهام. تنها قولی که میتوانم بدهم این است که صادقانه کار کنم و تلاشم را ادامه دهم. گاهی اوقات که از اتوبان شهید کسایی به سمت مجموعه آسمان میروم، از هر خروجی رفتم، اشتباه کردهام چون تبریز را نمیشناسم. به همین دلیل کارم که تمام میشود، به خانهام میروم. با توجه به اینکه کتابی در مورد مدیریت فوتبال مینویسم، مطالبی هم یادداشت میکنم و تلویزیون میبینم.
سؤال: مسئلهای وجود که ناگفته مانده باشد؟
* زنوزی بیدلیل زنوزی نشده است
آقای زنوزی با هیچکس رودربایستی ندارد. یعنی اگر با او شام و نهار بخورید اما اشتباه کنید، بلافاصله با شما برخورد کرده و با لحن محکم تذکر میدهد. کسی نمیتواند بگوید که با او صمیمیِ صمیمی است. یعنی زنوزی بیدلیل زنوزی نشده است.
سؤال: لطفاً نخستین حرفی که برای کلمات زیر به ذهنتان میرسد را بیان کنید:
عادل فردوسیپور: متحول کننده فوتبال
فیروز کریمی: مربی که در حوزه فنی بسیار خوب بوده و مثل دکتر اورژانس است.
هواداران تراکتورسازی: غیرمنتظره هستند و کمتر دیده میشود که از دقیقه یک تا ۹۰ روی سکوها پا بکوبند اما این بار میلهها هم میلرزیدند. فکر میکنم هر وقت تراکتورسازی بازی دارد در تبریز زلزله است.
بهبهان: شهری سنتی و قدیمی است. با توجه به اینکه مادرم آنجا را دوست دارد، گاهی اوقات با ماشین از اهواز به بهبهان میرویم و یک روز دور میزنیم و بر میگردیم.
کمیته اخلاق: با توجه به آمدن آقایان تورک، صمصامی و اثنی عشری، خیلی خوب کار میکنند و بدون رودربایستی تصمیمات خیلی خوبی میگیرند که چند بار هم از آنها تشکر کردهایم.
علی خسروی: مثل یک بمب انرژی است که چیزی در دلش نیست. پسر خیلی خوبی است که ۲۰ سال با هم دوست هستیم. احساس میکنم فضای مجازی قدرت بزرگی به او بخشیده است.
* بابت وقت ارزشمندی که در اختیارمان قرار دادید سپاسگزاریم.

برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰