پروژه واتیکانیزه کردن ایران/ سه عامل موثر در موشک پرانی های نتانیاهو
سرویس سیاست مشرق – روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت
سرویس سیاست مشرق – روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
*************
آقای روحانی! اینجا که واتیکان نیست! حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
۱- «انگار ما اختیاری از آسمان داریم که میتوانیم بر زمینیان هر فرمانی را صادر کنیم، نه اینطور نیست، چنین چیزی وجود ندارد. اینطور نیست که ما اختیار داشته باشیم. خداوند به پیغمبرش میگوید: «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ، تو وکیل مردم نیستی، تو چکار به کار مردم داری؟ «و َمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ»؛ تو باید پیام برسانی، حالا مردم یا گوش میکنند و هدایت میشوند یا گوش نمیدهند… مردم باید انتخاب کنند، اگر انتخاب نکنند که دین نمیشود، با تحمیل که نمیشود دین درست کرد. «لا اکراه فیالدین». اساس دین باید با فهم و درک و پذیرش باشد. بقیه مسائل هم همینطور است».
این، بخشی از سخنان دیروز رئیسجمهور محترم در جمع مدیران وزارت ارتباطات است که سخن حق و بایستهای است چرا که دین یک باور قلبی است و باور قلبی افراد را نمیتوان با توسل به زور تغییر داد. اما این نکته که بدیهی نیز هست از مسئولیت مسئولان در قبال دین مردم نمیکاهد چرا که ابلاغ دین در آیه شریفه «وَمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ» تنها ابلاغ زبانی و بیان مبانی دینی نیست بلکه مقابله با موانعی که از فهم دین و رسیدن پیام اسلام به مردم جلوگیری میکند نیز بخشی از همان ابلاغ دین است.
جناب رئیسجمهور یک شخصیت روحانی است و به یقین میدانند که آیات قرآن را باید در ضرب با آیات دیگر تفسیر کرد. مثلاً در آیه شریفه «یدالله فوق ایدیهم… دست خدا بالای دست آنهاست» نمیتوان «ید» را به معنای «دست» گرفت! زیرا خداوند تبارک و تعالی منزه از جسم و ماده است. «ید» هم به معنای دست است و هم به معنای «قدرت» و در آیه مورد اشاره معنای قدرت مورد نظر بوده است چرا که در آیه دیگری میفرماید «لیس کمثله شیء… هیچ چیز مانند او-خدا- نیست».
حال اگر مفهوم آیه شریفه «وما علینا الا البلاغ» و یا «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ» رها کردن امور به حال خود باشد! ضمن آنکه با سیره رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) در تناقض آشکار است، با آیات فراوان دیگر قرآن نیز مغایرت و تضاد جدی دارد و این در حالی است که به مصداق «وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً… اگر (قرآن) از جانب غیر خدا بود در آن اختلافی بسیار مییافتند». در قرآن اختلاف و تناقضی نیست بنابراین، چنانچه منظور جناب روحانی از استناد به آیات یاد شده، رفع مسئولیت از دولت و مسئولان باشد، با عرض پوزش باید گفت برداشت و تفسیر ناصواب و خطایی داشتهاند! به عنوان مثال:
در آیهای که زینتبخش آرم سپاه پاسداران نیز هست، آمده است؛ «وَأَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّهٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم… هر چه نیرو در توان دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید». بدیهی است که این آیه شریفه با آیه «و َمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ» مغایرتی ندارد بلکه به وضوح نشان میدهد که تهیه ساز و برگ جنگی برای مقابله با دشمنان نیز بخشی از همان ابلاغ است.
۲- استاد شهید آیتالله مطهری در این خصوص تعبیر حکیمانهای دارند؛ «مثلًا عدهای در کشور کفری که حکومتی ضد دین در آنجاست زندگی میکنند و چون آن حکومت وسیلهای است برای به زنجیر کشیدن مردم و جلوی هر ایدئولوژی را میگیرد، چنین وضعی اجبارپذیر است که با شمشیر موانع را بردارند تا زمینهای برای تبلیغ آزاد دین وجود پیدا کند. این است که در عین اینکه برای قبول دین داریم: «لا اکْراهَ فِیالدِّینِ»، یعنی دین اجباربردار نیست، ولی در عین حال بایستی خرطوم ابوجهلها و ولیدبن مغیرهها را زد. تا بعد از رفع موانع، از راه تبلیغ، مردم محاسن دین را بفهمند، و مسئله جهاد همین است».
۳- اساساً اگر مسئولان نظام اسلامی در قبال مردم وظیفهای جز ابلاغ مبانی اسلام نداشتند و قرار بود ملت را در مقابل پلیدیها و پلشتیهایی که از سوی دشمنان اسلام به جامعه تزریق میشود، تنها بگذارند، اینهمه تاکید بر وظیفه امر به معروف و نهی از منکر معنا و مفهومی نداشت. توضیح آنکه امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر آنکه یک فریضه دینی است یک ضرورت عقلی نیز هست و هیچ نظام حکومتی-تاکید میشود، هیچ نظام حکومتی- را نمیتوان یافت که از این قاعده مستثنا باشد. همه نظامها و دولتها «امر به معروف و نهی از منکر» دارند و تفاوت فقط در معروفها و منکرهاست.
مثلاً امروزه در فرانسه حجاب خانمها در مراکز علمی و دانشگاهی را «منکر»! میدانند و با همه توان با آن به عنوان یک منکر! مقابله میکنند تا آنجا که فرانسه کاپیتالیست چند دوره ریاست جمهوری میتران سوسیالیست را میپذیرد ولی حجاب یک زن مسلمان را تحمل نمیکند! و یا در آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی اعتقاد به «هولوکاست» را- که یک افسانه ساخت صهیونیستهاست- معروف میدانند و با هرکه هولوکاست را باور نداشته باشد به شدت برخورد میکنند تا آنجا که نفی هولوکاست در آلمان رسماً جرم تلقی شده و نفیکنندگان به تحمل زندان محکوم میشوند!
۴- اگر دولت اسلامی در قبال مردم، غیر از بیان مبانی دینی و نهایتاً تبلیغ شفاهی آن مسئولیت دیگری نداشته باشد، اساساً تشکیل حکومت معنی و مفهومی نخواهد داشت. این قاعده در سایر نظامهای حکومتی نیز ساری و جاری است.
ژان-ژاک روسو متفکر سوئیسی قرن ۱۸ میلادی در کتاب معروف خود «قراردادهای اجتماعی» وظیفه حکومتها را ایجاد هماهنگی میان آزادیهای فردی و مسئولیتهای جمعی میداند و بر این باور است که حکومتها نمیتوانند و نباید مردم جامعه را به حال خود رها کنند و از تنبیه مجرمان چشم بپوشند.
این قاعده صرفنظر از نوع حکومتها و ایدئولوژی آنها در تمامی نظامهای حکومتی به عنوان یک اصل ضروری شناخته میشود و بدیهی است که در اسلام عزیز که برداشتن غل و زنجیرهای وابستگی- یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ- را شعار خود میداند، ضرورتی به مراتب بیشتر و برتر دارد و دولت اسلامی نمیتواند و نباید از این مسئولیت شانه خالی کند.
۵- آقای روحانی پیش از این هم گفته بودند نمیتوان مردم را با زور شلاق به بهشت برد! که باید پرسید؛ مگر کسی یا کسانی درپی آن بودهاند مردم را با زور شلاق به بهشت ببرند که حضرت ایشان نگران شده و قصد پیشگیری داشتهاند؟!
بله به زور نمیتوان مردم را به بهشت برد ولی وظیفه دولت اسلامی است که با آنچه باعث گمراهی مردم و مانع خیر و صلاح و نهایتاً بهشتی شدن آنان میشود به جد مقابله کند و از آنجا که رستگاری در جهان آخرت، هدف نهایی همه انسانها و مخصوصاً امت اسلامی است، مسئولیت یاد شده بیش از هر مسئولیت و وظیفه دیگری روی شانه همه مسئولان به ویژه دولتمردان است.
۶- بخش نخستین سخنان رئیسجمهور محترم این تصور و تلقی را به ذهن میرساند که ایشان فقط در پی بیان ضرورت تبلیغ مبانی اسلامی بودهاند که از ایشان به عنوان رئیسجمهور یک کشور اسلامی و مخصوصاً یک شخصیت روحانی جز این نیز انتظاری نمیرود اما، با کمال تاسف باید گفت که بخشهای بعدی اظهارات آقای روحانی این برداشت را تائید نمیکند و نشاندهنده آن است که جناب ایشان برای ایران اسلامی نسخهای شبیه واتیکان را توصیه میکنند و بر این باورند -و انشاءالله نباشند- که حکومت در قبال خیر و صلاح مردم و سعادت و شوربختی آنان غیر از ابلاغ شفاهی و یا کتبی مبانی دینی وظیفه و مسئولیت دیگری ندارد!
به این بخش از سخنان ایشان توجه کنید؛
«لا اکراه فیالدین». اساس دین باید با فهم و درک و پذیرش باشد. بقیه مسائل هم همینطور است. طرف باید تفهیم شود و ارزش کار را بداند تا خودش دنبال کند. نیاز نیست ما به مردم فشار بیاوریم. بله؛ مردم وقتی میبینند که ماشین خطراتی دارد، خودشان هم به بچهشان نصیحت میکنند و میگویند از قسمت عابر پیاده باید عبور کنی و صبر کن تا چراغ سبز شود، درواقع شروع میکنند به یاد دادن فرهنگ به او. در همه فناوریهای روز هم همینطور است… مقاومت در برابر فناوریها و تحولات نوین، رویکردی قدیمی است… فناوریهای نوین منافع زیاد و خطرات محدودی دارد.
شناخت درست و فرهنگسازی، تنها راه مدیریت و پیشگیری از مشکلات فناوری است. نمیتوانیم زندگی مردم را از تحولات فناوری و ارتباطی جدا کنیم. مبارزه با خواست عموم مردم، شرعی و قانونی نیست… در جهان شبکهای، درخت ممنوعه نسازیم، فرهنگسازی کنیم. جوانان و نوجوانان بیش از همه از اثرات منفی فیلترینگ آسیب میبینند. نه مسدود کردن و نه رها کردن ما را به مقصد نمیرساند، سواد رسانهای جامعه را باید افزایش دهیم. انحصار در هیچ پدیدهای جواب نمیدهد، چه در رسانه و چه در فناوری»!!
یک بار دیگر این بخش از سخنان ایشان را بخوانید. ظاهر زیبایی دارد! و از آزادی انتخاب حکایت میکند! و اینکه دخالت دولت در فضای مجازی چه مفهومی دارد؟! باید همگان بتوانند بدون کمترین مانع و بیآنکه فیلترینگی در میان باشد وارد فضای مجازی شوند! و انتخاب خوب و بد و مطالب مفسدهانگیز و سودمند بر عهده خودشان باشد! این دیدگاه از نسخه واتیکانیسم نیز به مراتب خطرناکتر است و مفهوم آن، دقیقاً این است که جوانان و نوجوانان و همه مردم را در وادی پر مخاطره فضای مجازی به حال خود رها کنیم و فقط خوب و بد را به آنان معرفی کنیم! بیآنکه برای پیشگیری از آسیبهای جدی و خطرناک این فضا کمترین مسئولیتی داشته باشیم!
باید از جناب روحانی پرسید چه تضمینی هست که یک جوان یا نوجوان با مشاهده بخشهای پلشت و مفسدهانگیز فضای مجازی که این روزها به فراوانی در این عرصه وجود دارد در گرداب هلاککننده آن غرق نشود؟! در کجای دنیا و با کدام عقل سلیم گردابهای خطرناک را که ظاهری فریبنده دارند، پیش پای مردم قرار میدهند و مسئولیت مقابله با آن را از دوش خود برمیدارند! بر اساس این دیدگاه میتوان دزدان و قاتلان را به حال خود رها کرده و مانعی برای آنان ایجاد نکرد و فقط مشخصات آنها را برای مردم برشمرده و مقابله با آنها را بر عهده خود مردم گذاشت؟! آیا این دیدگاه حضرتعالی -البته بیآنکه بدانید- ترویج همان حکومت عرفی -نرمالیسم- نیست که مقامات و اندیشکدههای آمریکایی بیوقفه از تلاش خود برای حاکمیت آن در ایران اسلامی و نهایتاً نه فقط وابستگی بلکه بردگی ملت در قبال آمریکا دَم میزنند؟!
کوتاه سخن و جان کلام آنکه جناب روحانی! بر فرض که از مسئولیت خود به عنوان رئیس قوه مجریه با خبر نباشید آیا به عنوان یک شخصیت روحانی از سفارشهای اکید اسلام بر ضرورت مقابله با گسترشدهندگان و مروجان فساد و فحشا و دروغپراکنان نیز با خبر نیستید؟! نظر جنابعالی درباره مثلاً ممنوعیت کتب ضاله و حفاظت از سلامت روحی و اخلاقی مردمان چیست؟!
در خاتمه، این گلایه دوستانه از عالمان دینی در میان است که چرا در مقابل این نظرات و دیدگاههای انحرافی تلاش چندانی نمیکنند تا ورود افرادی نظیر نگارنده به این وادی ضرورتی نداشته باشد؟!
سؤالهایی از مخالفان FATF غلامعلی جعفرزاده در ایران نوشت:
مخالفان FATF تا اینجای کار ادعاهای مختلفی را در برابر استدلالهای موجود برای پذیرش لوایح مرتبط با این موضوع مطرح کردهاند؛ از بحث تسلیم کردن سردار سلیمانی گرفته تا موضوعاتی چون افشای اطلاعات سری و فوق سری کشور و تحریم سپاه و امثال این دست موارد. البته امروز جای خوشحالی دارد که این جمع صحبتی از ادعاهای قبلی خود نمیکنند چرا که فرض بر این است که بشدت به بزرگنمایی و غیرواقعی بودن این ادعاها پی بردهاند. اما جای تأسف است که همچنان با طرح همین دست موارد مبهم و کلی مخالفتها با FATF ادامه دارد.
تاکنون تقریباً اکثر سرفصلهای مهم مطرح شده توسط موافقان FATF درباره شرایط کشور در صورت عدم پذیرش لوایح چهارگانه بی پاسخ ماندهاند. از نمونههای برجسته آن سخنان آقای ظریف، وزیر امور خارجه در روز ۱۵ مهرماه و جلسه بررسی لایحه CFT در مجلس است که گفته بود: «ما توافق جامع همکاریهای راهبردی با چین داریم و با روسیه هم شریک راهبردی هستیم اما رئیس بانک مرکزی چین به آقای همتی گفته بدون FATF نمیتوانیم کار شما را انجام دهیم.» این درست در همان روزهایی بود که بانک مرکزی چین، ایران و مؤسسات بانکی و مالی ایران را به دلیل عدم پایبندی به ترتیبات FATF در صدر فهرست کشورهای با خطر پذیری بسیار بالا قرار داده بود. حتی اگر فرض را بر صحت این ادعای مخالفان بگذاریم که هدف از طرح موضوع FATF ایجاد نفوذ در کشورمان است اما هنوز این جماعت باید یک سوال را پاسخ بدهند که بدون خروج قطعی از لیست کشورهای غیر همکار FATF، چطور زمینه ارتباطات بانکی و مراودات مالی برای کشورمان فراهم میشود؟ آیا این جریان و اتاق فکر آنها برای این کار برنامهای دارند؟
واقعیت این است که قرار گرفتن در لیست کشورهای غیر همکار FATF که در ایران به لیست سیاه مشهور شده است، میتواند هر اقتصاد نرمالی که دارای روابط بدون تنش بینالمللی در سطح جهان است را وارد یک موقعیت بحرانی کند. قطع و انسداد روابط بانکی به تنهایی زمینه امکان به زیر کشیدن بزرگترین اقتصادهای دنیا را دارد. حتی امریکا که خود حدود یک سوم قدرت اقتصادی دنیا را در اختیار داشته و پول ملی آن نیز به تنهایی تشکیل دهنده بیش از ۶۰ درصد ذخایر ارزی بانکهای مرکزی دنیا است، بدون داشتن روابط بانکی و مالی با شرکا و همکاران خارجیاش با مشکلات عدیده ای مواجه میشود.
حال برای مورد ایران که خود به طور طبیعی یک مورد نرمال و طبیعی در دنیا نیست و در معرض شدیدترین انواع تحریمها قرار دارد، رفتن زیر ضرب و فشار کارگروه FATF میتواند به تشدید جدی مشکلات و بحرانیشدن شرایط منجر شود. ما بدون قرار گرفتن در لیست کشورهای غیر همکار و تنها به دلیل تحریمهای یک جانبه امریکا حتی برای همکاری با شرکای اقتصادی خودمان که الزاماً پیرو سیاستهای آمریکا نیستند هم به مشکل بر خوردهایم. هم اکنون امکان نقل و انتقالات بانکی برای ما به شدت محدود شده که جریان عدم بازگشت درآمدهای ارزی ناشی از صادرات به کشور یکی از نمونههای روشنی است که سیستم اقتصادی و مالی کشور را درگیر خود کرده است.
در این شرایط وخیمتر شدن اوضاع مبادلات بانکی و حتی از بین رفتن زمینه تبادلات دو جانبه با شرکای اقتصادی با ارز ملی کشورها چه تأثیری در داخل خواهد داشت؟ آیا مخالفان FATF اعتراضات داخلی که بخشی از آنها متاثر از تحریمهای امریکا است را نمیبینند که میخواهند کشور را زیر فشار مضاعف FATF هم ببرند یا اینکه برای مهار این وضعیت راه حلی عملی و غیرشعاری دارند؟ آیا آنها میپندارند که راه دیگری جز مسیرهای مالی و بانکی معمول در دنیا برای مراودات اقتصادی وجود دارد؟ از این دست سؤالات بسیار است؛ سؤالاتی که شاید بهتر باشد مخالفان FATF به جای طرح انتقادات و مخالفتهای تکراری خود به پاسخ آنها بپردازند. گفتن مکرر، بدون سند و بی استدلال اینکه FATF راه نفوذ در کشور است قطعاً هنر چندانی نیست.
۳ عامل موثر در موشک پرانی های نتانیاهو امیرحسین یزدان پناه در خراسان نوشت:
طی هفته های اخیر، موشک های اسرائیلی بارها به سمت سوریه که ماه هاست بیشتر مناطق آن در آرامش نسبی به سر می برد شلیک شده است. موشک هایی که البته بیشتر آنها توسط پدافند هوایی سوریه منهدم شده است. مقامات صهیونیستی در ادعاهای خود این گونه مطرح می کنند که پایگاه های ایرانی و نیروهای وابسته به ایران هدف این حملات است. نکته جالب توجه این جاست که رژیم صهیونیستی برخلاف ماه های گذشته که چنین حملاتی انجام می داد و حتی از تایید آن سر باز می زد و درباره آن سکوت می کرد، در چند روز گذشته به صراحت و به صورت رسمی بیانیه صادر و رسماً اعلام می کند که «مواضع ایران در سوریه را هدف قرار می دهد» و ادعا می کند که این «آغاز» حملات به مواضع ایران است.مواضعی که به تازگی توسط بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز بیان می شود. این رویکرد رژیم صهیونیستی را از سه منظر می توان تحلیل کرد.
نخست: سیاست داخلی رژیم صهیونیستی:
اسرائیلی ها سال ۲۰۱۹ را در شرایطی آغاز کردند که کابینه نتانیاهو پس از استعفای تعدادی از وزیرانش فروپاشید و نمایندگان کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) نیز به انحلال این پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام در آوریل ۲۰۱۹ (۳ ماه دیگر) رای داده اند و اعتراضات جسته و گریخته نیز در سرزمین های اشغالی شکل گرفته است. این شرایط عرصه حکمرانی را برای نتانیاهو که ۹ سال پیاپی قدرت را در دست داشته به شرایطی رسانده است که حتی احزاب تندروتر از حزب افراطی لیکود به رهبری او تشکیل شده و به دنبال پیروزی در انتخابات آینده هستند. در چنین شرایطی او نیاز دارد تا با تند کردن عرصه تحولات منطقه ای و جنگی نشان دادن شرایط، جوی فوق افراطی را شکل دهد و خود را عنان دار این شرایط تصویر کند تا باردیگر بر کرسی قدرت بنشیند.
دوم: اثرگذاری بر سوریه پسابحران:
در همین راستا، محوری غربی، عربی، عبری تلاش می کند تا بر سوریه بعد از بحران نیز اثر مطلوب خود را بگذارد و آنچه می خواهد از این شرایط درو کند. بنابراین یکی از دلایلی که نتانیاهو را به گرفتن چنین مواضع صریحی کشانده و موشک پرانی های جدید تلآویو را موجب شده، تلاش آنها برای کنارزدن ایران و محور مقاومت از روند اقتصادی و سیاسی آینده سوریه است. چه اینکه فضای پسابحران سوریه و خرابی های بی شمار این سرزمین، به سرمایه گذاری هایی نیاز دارد که قطعاً به سودهای سرشار برای شرکت ها و دولت های مشارکت کننده منجر می شود و در این میان اسرائیلی ها تلاش می کنند، درحالی که بحران سوریه رو به افول رفته است، با ادعای تهاجم به پایگاه های ایرانی، ایران را عامل ادامه بحران و ناامنی در سوریه نشان دهند و افکار عمومی سوریه را تحت تاثیر قرار دهند و آنها را علیه ایران بسیج کنند. دولت ایران نیز باید با درک شرایط پسابحران سوریه برای عرصه های اقتصادی در این کشور آماده شود تا زحمات و مجاهدت هایی که در این سال ها متقبل شده ایم علاوه بر منافع سیاسی به دستاوردهای اقتصادی نیز منجر شود.
سوم: جبران شکست های پی در پی در منطقه:
اگر از منظر نتانیاهو و مقامات صهیونیست به سوریه نگاه کنیم، با کشوری مواجه می شویم که از سال ۲۰۰۹ گرفتار تروریسمی خون ریز و آدم خوار شد که براساس برخی تحلیل ها، دولتش باید تا دو ماه پس از این بحران، فرو می پاشید تا هم یکی از عناصر کلیدی محور مقاومت به کلی نابود شود و هم شجره خبیثه داعش به داخل مرزهای ایران برسد. با این حال استراتژی تهران در تمرکز محور مقاومت بر حفظ تمامیت ارضی سوریه و مقابله با تروریسم در این کشور سبب شد تا اکنون معادله معکوس شود و حالا این محور مقاومت باشد که با اقتدار به پشت مرزهای سرزمین های اشغالی و چند صد کیلومتری تل آویو برسد. در لبنان و عراق نیز تحولات سیاسی و انتخابات های چند ماه گذشته به نفع محور مقاومت شکل گرفته است. اتفاقی که در یمن نیز درحال رخ دادن است.
این شکست های پی درپی در تحولات نظامی و سیاسی منطقه، نتانیاهو را بر آن داشته است تا با چنین عملیات های ایذایی ازبار روانی این شکست ها به ویژه جنگ اخیر غزه بکاهد. هرچند تحولات سیاسی سوریه به خصوص ادامه موفقیت روند مذاکرات «آستانه» نشان می دهد که اولاً قدرت میدانی محور مقاومت در سوریه تثبیت شده است و دوم اینکه پیروزی های سیاسی که می تواند تلاش ها و مجاهدت های ۹ سال اخیر مدافعان حرم را در سوریه بیش از پیش تثبیت کند در راه است. شاید به همین دلیل است که هفته گذشته سرلشکر عزیز جعفری فرمانده کل سپاه در واکنش به تهدیدهای رژیم صهیونیستی گفته بود: «… اگربرابر برخی اقدامات مذبوحانه شما صبر پیشه می کنیم، حکمتی بزرگ در آن نهفته است.»
معنای ماجراجویی تلآویو در آستانه نشست ورشو محمد مرادی در جوان نوشت:
اسرائیل بار دیگر در چند نوبت به سوریه حمله کرد. به دنبال شکست حمله موشکی روز یک شنبه ارتش رژیم صهیونیستی به خاک سوریه، جنگندههای این رژیم بامداد دو شنبه مجدداً به مواضعی در اطراف دمشق حمله کردند. وزارت دفاع روسیه با اعلام اینکه پدافند موشکی ارتش سوریه ۳۰ موشک متجاوز صهیونیستی را سرنگون کرده است، گفته که جنگندههای اسرائیلی از سه محور به این کشور حمله کردند. ارتش رژیم صهیونیستی برای نخستین بار با اذعان صریح و کمسابقه به تهاجم هوایی علیه اهدافی در سوریه، مدعی شد که این اهداف متعلق به ایران بوده است. چرا حملات اسرائیل به خاک سوریه افزایش یافته است؟
برای بررسی فعال شدن تحرکات اسرائیل در شرایط کنونی، باید در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی حملات اسرائیل به سوریه را بررسی کرد.
در سطح داخلی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل با چالشهای زیادی مواجه شده است. فروپاشی کابینه و انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام در فروردین ماه یکی از مهمترین چالشهای نخستوزیر اسرائیل است. به دنبال جنگ دوروزه و شکست اسرائیل در این نبرد، لیبرمن وزیر جنگ استعفا کرد و به دنبال آن پارلمان اسرائیل فروپاشید.
اکنون نتانیاهو برای انتخابات فروردینماه با چالشهای زیادی مواجه است. پلیس اسرائیل روز یک شنبه ۱۱ آذر (دوم دسامبر) با انتشار بیانیهای اعلام کرد مدارک و شواهد کافی علیه بنیامین نتانیاهو در دست دارد که نشان میدهد او و همسرش در پرونده فساد مالی موسوم به «۴۰۰۰» متهم هستند. این مسئله میتواند سرنوشت وی را در انتخابات فروردینماه به چالش بکشد. در واقع نتانیاهو سعی دارد با هدف پیروزی در انتخابات بهنوعی دستاوردهای منطقهای خود را افزایش دهد.
در این راستا سفر وی به چاد و برقراری روابط رسمی با این کشور که اخیراً صورت گرفت یکی از مهمترین اقدامات به شمار میرود. علاوه بر این نتانیاهو سعی دارد با حملات متعدد به سوریه به بهانه حمله به پایگاههای ایران در این کشور، گروههای تندرو و جنگطلب اسرائیل را با خود همراه کند. وی سعی دارد از این طریق برای انتخابات ۲۰۱۹ رضایت برخی گروهها را برای ائتلاف را جلب کند.
در سطح منطقهای نیز اعلام خروج نظامیان امریکا از سوریه از نگاه تلآویو به معنای به وجود آمدن یک خلأ امنیتی تفسیر میشود. در واقع رسانههای اسرائیل بارها اعلام کردهاند که بزرگترین هراس راهبردی برای این رژیم، رسیدن نظامیان ایرانی به مرزهای اسرائیل است.
درصورتیکه ایران بارها این مسئله را تکذیب کرده است که نیروی نظامی به معنایی که اسرائیل تبلیغ میکند در سوریه ندارد، اما این هراس برای اسرائیل آنچنان پررنگ شده که بارها به بهانه حمله به پایگاههای ایران در سوریه به دمشق حمله کردهاند. اندیشکدههای حامی اسرائیل در امریکا نیز خروج امریکا از سوریه را به معنای ایجاد خلأ امنیتی تفسیر کردهاند که بزرگترین هدیه به ایران برای تثبیت موقعیت خود در دمشق خواهد بود. درواقع رژیم صهیونیستی سعی دارد با حملات نظامی بهنوعی خلأ ناشی از خروج امریکا از سوریه را پر کند. به همین دلیل برای نخستین بار تلآویو با بیانیهای رسمی انجام این حملات در دمشق را تأیید کرد.
اما مهمترین دلیل این حملات به سطح بینالملل برمیگردد. مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا اخیراً در سفر دورهای خود به منطقه، دکترین منطقهای امریکا را اعلام کرد. دال مرکزی این دکترین، تشدید اقدامات ضد ایرانی است.
به همین دلیل قرار است ۲۴ و ۲۵ بهمنماه ۱۳۹۷ نشستی ضد ایرانی در ورشو پایتخت لهستان برگزار شود. در واقع رویکرد و نگاه جدید کاخ سفید مبتنی بر تقابل فزاینده با ایران خواهد بود. برای اجرایی کردن این نوع نگاه در سه حوزه سیاسی، مالی و نظامی باید بازیگران مختلف با امریکا همکاری کنند.
اروپا، بهویژه کشورهای اروپای شرقی قرار است که در سطح سیاسی به پیشبرد این نوع نگاه کمک کنند. به همین دلیل لهستان برای میزبانی نشست ضد ایرانی انتخاب شده است. در سطح مالی نیز کشورهای عربی با خرید تسلیحات نظامی و قراردادهای مختلف نقش حامی مالی این دکترین را ایفا خواهند کرد.
البته امریکا سعی دارد با تشکیل ناتوی عربی علاوه بر تأمین مالی سیاستهای خود بهنوعی بار نظامی را به گردن کشورهای عربی نیز بیندازد. اما در سطح نظامی بازیگر دیگری انتخابشده است. اسرائیل از نگاه امریکا بهعنوان بازوی نظامی دکترین ضد ایرانی به شمار میرود. به همین دلیل اسرائیل با حملات متعدد به سوریه سعی دارد این نقش خود را نهادینه کند.
در کل به نظر میرسد حملات اسرائیل به سوریه نه به جهت ضربه زدن به تأسیسات سوریه، بلکه به جهت تحقق اهداف دیگر صورت میگیرد. نیاز نتانیاهو برای انتخابات، پر کردن خلأ ناشی از خروج نظامیان امریکایی از سوریه و تحقق دکترین جدید ضد ایرانی امریکا از مهمترین دلایل حملات اسرائیل به سوریه به شمار میرود. کارشناسان بر این باورند که تلآویو سعی دارد تا زمانی که نظامیان امریکایی بهصورت کامل از سوریه خارج نشدهاند با حملات متعدد به سوریه بهنوعی امریکا را درگیر حملات به سوریه کند و خروج امریکا را به تأخیر بیندازد.
ایران و اروپا؛ حرکت روی یخهای نازک جلالخو ش چهره در ابتکار نوشت:
همه هوادارانِ رویکرد منزوی ساختن دوباره ایران در جامعه بینالمللی، کانون توجه خود را متمرکز بر کنفرانس «صلح و امنیت در خاورمیانه» کردهاند. این کنفرانس قرار است ۱۳ و ۱۴ فوریه (۲۴ و ۲۵ بهمن) در ورشو برگزار شود.
کنفرانس ورشو که به ابتکار «دونالد ترامپ» و با دعوت از سران کشورهای جهان قرار است با تمرکز بر موضوع ایران برگزار شود، اکنون به مثابه تیغی دولبه تبلیغ شده که به واسطه آن یا نظام سیاسی ایران مجبور به تغییر در سیاستهایش شود و یا به ایجاد اجماع جهانی دوباره علیه این کشور منجر خواهد شد. اما آیا این سناریو مطابق با خواستهای مخالفان ایران تحقق مییابد؟
گزارش اخیر «گروه بینالمللی بحران» که در ایالات متحده منتشر شده، بر ناکامی واشنگتن در واداشتن ایران به خروج از برجام، انزوای دوباره این کشور و نیز عدم تغییر در رفتار ایران تاکید کرده است. این وضع سبب شده تا ناظران تاکید کنند که دولت ترامپ برای تحقق اهدافش به همراهی اروپا به شدت محتاج است. در این حال، تلاش اروپا بهرغم همه اختلافاتش با ایران، ترغیب این کشور به ماندن در توافق هستهای (برجام) است.
خبرها حکایت از آمادهسازی طرح اقدام مالی اروپا(spv) در روزهای آینده دارد. همچنین گفته شده بسیاری از رهبران اصلیترین کشورهای اروپا یعنی فرانسه، آلمان و بریتانیا نه تنها با سیاستهای واشنگتن در برجام و بالتبع آن ایران موافق نیستند، بلکه ممکن است بسیاری از رهبران کشورهای اروپایی و دیگر نقاط جهان نیز در ورشو حضور نیابند.
رهبران اتحادیه اروپا علاوه بر موضوع ایران، برداشت خصمانهای از انتخاب ورشو به عنوان میزبان اجلاس یادشده دارند. در نظر اروپاییان، واشنگتن درصدد ایجاد و تعمیق شکاف میان شرق و غرب اروپاست و به این ترتیب میخواهد کیان اتحادیه اروپا را به چالش بکشد. اما این وجه امیدوارکننده برای ایران در مقابله با سیاستهای واشنگتن است.
وجه دیگر به روابط کنونی ایران و اروپا مربوط است که مانند حرکت روی یخهای نازک است. روابط این دو، درحالحاضر بسیار متفاوت از اردیبهشت سال جاری (مه ۲۰۱۸) است که ترامپ خروج دولتش از برجام را اعلام کرد.
اتحادیه اروپا بهویژه تروئیکای اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) به همراه اکثریت اعضای این اتحادیه، اصلیترین معترضان خروج آمریکا از برجام بوده و هستند. آنان اقدام واشنگتن را به مثابه تجدیدنظرطلبی در رفتار ابرقدرتی تفسیر کردند که به تعهدات بینالمللی خود پایبند نبوده و جامعه جهانی را با خطر بیثباتی روبهرو میکند.
به عبارت دیگر، اروپاییان مشروعیت اخلاقی اقدام دولت آمریکا را زیر سوال برده و بر لزوم اتخاذ راهکارهای لازم و مستقل از اراده بیثباتکننده واشنگتن تاکید کردند. اگرچه از پیش معلوم بود که اروپاییان در اجرای سیاستهای مقابلهجویانه با رویکرد واشنگتن دچار محدودیت هستند، ولی همین مخالفت موجب شد که واشنگتن نه تنها در منزویکردن دوباره ایران در جامعه جهانی ناکام شود بلکه به اهداف خود در ایجاد بیثباتی در جامعه ایران نیز دست نیابد.
ازاینرو، شاهد چند تغییر تاکتیکی در سیاستهای اجرایی دولت ترامپ بودهایم که عبارتند از تغییر لحن واشنگتن از تشدید تحریمها تا تهدید به انتخاب گزینه نظامی، اعزام ناوهای جنگی به منطقه، سفرهای دورهای مقامهای دولت ترامپ به منطقه و دیگر کشورهای تاثیرگذار در جامعه جهانی، و سرانجام تلاش برای تشدید اختلافات میان ایران و اتحادیه اروپا به منظور همراهشدن اروپاییان در مخالفت با برجام و بالتبع آن ایران.
همراهی لهستان، مجارستان، آلبانی با سیاستهای دولت ترامپ البته قابل توجیه است ولی تلاش برای تاثیرگذاری بر روابط ایران با هلند، دانمارک و اتریش هشداردهنده بوده و این تصور را تقویت میکند که حرکت روی یخهای نازک، بسیار هشداردهندهتر از گذشته شده است. تا برپایی اجلاس ورشو زمان زیادی باقی نمانده است.
واشنگتن میکوشد از گسلهای ایجادشده در روابط ایران و اروپا به عنوان فرصتی موقعیتساز بهرهبرداری کند. ایران اما با ایجاد یکدستی در پیامهای بیرونی خود، میتواند و لازم است بر فرآیندی که به اجماع علیه این کشور نظر دارد، تاثیر گذاشته و همچنان سیاستهای واشنگتن را در بحران مشروعیت نگه دارد.
دولت طلبکار
محمد عبدالهی در جوان نوشت:
بیتدبیری دولت و نگاه خوشبینانه نسبت به «برجام» به همراه انفعال زائدالوصف و تکانههای اقتصادی شدید پسازآن، مردم و بهویژه طبقه متوسط و فرودست را بهشدت تحتفشار قرار داده است.
آقای روحانی اما بهجای تلاش برای حل مشکلات و عذرخواهی از مردم بهتازگی در اظهارنظری از مردم خواسته است تا با مقایسه خدماتی که در کشورمان به آنها ارائه میشود با آنچه در کشورهای همسایه به مردم میدهند، شاکر نعمات باشند! این سخنان قابلتأمل؛ حکایت تکراری از ارائه اطلاعات گزینشی و فرافکنیهای بیحد دولت و تلاش برای پنهان کردن واقعیت اقتصادی و اجتماعی کشور است که در فاز جدید با ادبیات طلبکارانه از مردم همراه شده است.
در مواجهه با اینگونه اظهارات ابتدا این سؤال به میان میآید که آیا رئیسجمهور از اوضاع اقتصادی مردم بیاطلاع است؟ تردیدی نیست که حسن روحانی بهعنوان بالاترین مقام اجرایی بر تمام واقعیات کشور اشراف دارد. اما ظاهراً بهجای چارهاندیشی فعلاً بنا را بر فرافکنی و انکار واقعیات گذارده است. در این خصوص به چند نکته میتوان اشاره کرد:
۱. عدم اراده و توان برای حل مشکلات کشور: اینگونه اظهارات و موضعگیریها نشان میدهد که در خوشبینانهترین حالت دولت توان و یا ارادهای برای حل مشکلات اقتصادی ندارد. حالت بدبینانه ماجرا نیز همان “سناریوی ناراضی تراشی” است که اخیراً وزیر مستعفی بهداشت از آن پرده برداشت.
بههرحال آنچه در سفره مردم مشهود است نتیجه میدهد که علیالظاهر مجریان دولتی دیگر اقتصاد را به حال خود رها کردهاند و فقط در اندیشههای حزبی و پوپولیستی غرقشدهاند. در این رویه نیز طبیعتاً اصلاح ساختار اقتصادی به حاشیه رفته و جای خود را به فرافکنی یا مقصریابی داده است.
۲. دستوپا زدن برای نجات از باتلاق بیتدبیری: به اذعان کارشناسان اقتصادی، روحانی و تیم اقتصادیاش مردود شده و نتیجتاً اقتصاد کشور در باتلاق رکود و تورم گیرکرده است. باوجود سکوت بانک مرکزی در اعلام آمار رشد اقتصادی، بر اساس گزارش مرکز آمار، رشد اقتصادی کشور در فصل تابستان امسال منفی ۱/۱ درصد بوده است.
رشد اقتصادی بدون نفت هم در این فصل منفی ۱/۶ درصد اعلامشده است. همچنین به گفته کارشناسان اقتصادی بدهیهای دولت در سال جاری به ۳۳۳ هزار میلیارد تومان رسیده است که نشان میدهد طی سه سال گذشته افزایش ۱۲۸ هزار میلیارد تومانی را تجربه کرده است. آمارها نشان میدهد که بیش از ۹۰ درصد از کسری بودجه از طریق استقراض از بانک مرکزی تأمین میشود که قطعاً تأثیر انبساطی قابلملاحظهای بر تقاضای کل و بالا رفتن نرخ تورم دارد.
درواقع دولت خود را به بزرگترین بدهکار اقتصاد تبدیل کرده است بااینحال هیچگاه نپذیرفته که علت تورم افسارگسیخته، سیاستهای اشتباهی است که اجرا کرده است و بهجای ترمیم هرازگاهی با اقدامات عوامفریبانه در پی فرافکنی برآمده است.
۳. رابطه اربابرعیتی دولت و مردم: امروز نظام اقتصادی؛ مبتنی بر نفت، دولت سالار و رانتی است و بخش خصوصی ما نیز بیمار است؛ به همین دلیل در کشور ما دولت، ارباب و مردم، رعیت شدهاند؛ همین مسئله سبب میشود دولت به مردم نگاه از بالا به پایین داشته باشد و مشکلات آنها را نبیند. لذا این رویه از جانب آقای روحانی که بهجای تلاش برای بهبود وضعیت نابهنجار و عذرخواهی از مردم از بالا به پایین نگاه کند و از آنها بخواهد شاکر همین وضعیت موجود باشند حاصل وضعیت اربابرعیتی است.
۴. قیاس غلط و ناتمام در خصوص ارائه خدمات ارزان در ایران و کشورهای منطقه: آقای روحانی در حالی از شاکر بودن در قبال ارزانیها نسبت به برخی کشورها میگوید که اشارهای به دستمزد و حقوق مردم ما نمیکند. در بسیاری از کشورها حداقل دستمزد به میزانی که استانداردهای حداقلی زندگی را فراهم کند، کافی است. این در حالی است که در کشور ما مرز بین حقوق کارگران و سایر اقشار کمدرآمد با گرانی و تورم بسیار فاحش و زیاد است.
کلام آخر
بررسی ریشهای مشکلات اقتصادی و تورمهای افسارگسیخته در کشور – مرکز آمار ایران نرخ تورم را ۱۸ درصد و نرخ تورم نقطهبهنقطه را ۳۷/۴ درصد اعلام کرد- نشان میدهد که بیشتر از آنکه مشکلات جاری به تحریمها مربوط باشد ناشی از عملکرد اشتباه دولت است بااینحال دولتمردان هر بار با بیتوجهی از کنار این موضوعات گذشته و بهجای ریشهیابی و ارائه راهکار صرفاً به فکر طرح توجیهاتی جدید و یا فرافکنی در برابر اذهان عمومی بودهاند.
این در حالی است که رئیسجمهور، بالاترین مقام اجرایی کشور و مسئول اجرای قانون اساسی است. طبق قانون اساسی شورای عالی اقتصاد که متشکل از وزرای دولت و مقامات عالی اجرایی است، به ریاست رئیسجمهور، مسئول هدایت و هماهنگ کردن امور اقتصادی کشور است. همچنین در سوگند ریاست جمهوری موارد کلیدیای همچون اهتمام به استقلال اقتصادی وجود دارد که در فعل و قول رئیسجمهور کارکرد شفافی ندارد.
اصل ۱۲۶ قانون اساسی نیز مسئولیت امور برنامهوبودجه و امور استخدامی کشور را مستقیماً بر عهده رئیسجمهور گذاشته است. بر همین مبنا رئیسجمهور بودجه سالانه را تسلیم مجلس میکند، اما گزارشهای دیوان محاسبات کشور نشان میدهد که دولت به همان برنامههای خود نیز عمل نمیکند.
این موارد در کنار بیانضباطیهای مالی و بانکی دولت حجم نقدینگی را به چندین برابر افزایش داده است. ارزش پول ملی نیز بهشدت کاهشیافته و آمار بیکاری رو به افزایش است.
در مسئله برجام نیز که امروز سند ناکارآمدی دولت اعتدال به شمار میآید بااینکه وفق اصل ۱۲۶ قانون اساسی مسئولیت اداره اقتصاد کشور مستقیماً به رئیسجمهور برمیگردد؛ آقای روحانی هرگز توجهی به میلیاردها دلار خسارت ناشی از عمل به تعهدات برجام نداشته است و بهجای آن هرازگاهی آمارهایی از کاهش تورم، رشد اقتصادی و نیز حل معضل بیکاری داده میشود که در زندگی مردم ملموس نیست. حال باید پرسید امروز رئیسجمهور درباره اینهمه ضرر و زیان به بیتالمال که ناشی از عمل به تعهدات برجامی از سوی ایران شده است، چه پاسخی دارد؟
واقعیت آن است که رئیسجمهور در عمل به وظایف مهمی که قانون اساسی بر عهده او گذاشته است، قصور فراوانی داشته است و حال اینکه امروز بهجای عذرخواهی از مردم و اصلاح رویه غلط گذشته به دنبال فرافکنی و دادن آدرسهای غلط به مردم است این یعنی امیدی به اصلاح سیاستهای غلط گذشته دولت اعتدال وجود ندارد و در صورت عدم ورود مجلس، بحرانی بسیار عمیقتر ازآنچه امروز شاهد آن هستیم در انتظار کشورمان خواهد بود.
فضای مجازی بستری برای مطالبهگری اجتماعی سیدحسن موسوی در آرمان نوشت:
یکی از مولفههای موفقیت در عرصه مدیریت کلان در هر کشوری، استفاده از تمام ظرفیتها برای اعمال مدیریت بهتر و شفافتر است. طبیعتاً رسانه به معنای عام خودش و فضای مجازی به عنوان بخشی از رسانه میتواند یک ظرفیت برای افزایش اعتماد عمومی، شفافیت و رضایت مردم باشد. رسانههای بیطرف میتوانند هم بیان کننده اقدامات آن جامعه یا کشور باشند و هم مطالبهگری اجتماعی داشته باشند و این فقط رسانه به منزله صداوسیما نیست.
حتی فضای مجازی، امروز هر کسی که به دنبال فیلتر کردن فضای مجازی است بدون شک این فضا و اقتضائات جامعه کنونی را نمیشناسند. در هر مقطعی که فیلتر کردهایم، بلافاصله فیلترشکن آمده است. قبلاً پیامرسانهایی مثل وایبر مورد استقبال و استفاده بود و بعد از آن تلگرام، واتساپ، ایمو و الان دیگر اینستاگرام با اقبال عمومی روبهروست. درواقع هرکاری کنید، امروز دیگر نمیشود با فضای مجازی با رویکرد قهری، دشمنی کرد.
فیلترینگ رویکرد قهری است و شما افراد را از دسترسی یک ظرفیت محدود میکنید. این درحالی است که امروز زندگی بدون فضای مجازی امکانپذیر نیست. رئیس شورای عالی فضای مجازی خود رئیسجمهور است. طبیعتاً اگر قرار باشد کسی در اینجا محدودیتی ایجاد کند یا آزادی دهد، شورای عالی فضای مجازی است و حتی اگر موضوع امنیتی هم شود، خود رئیسجمهور، رئیس شورای عالی امنیت ملی است.
لذا اینکه این حرفها را از زبان رئیسجمهور میشنویم، خوب است ولی مهم این است که محدود به این گفته نشود. محدودیتی که برای همین تلگرام ایجاد شد تعداد مخاطبینش را کم نکرد. از آن طرف اگر تعدد راههای اطلاعرسانی را با گسترش شبکههای اجتماعی و رسانههای متعدد در جامعه افزایش دهیم فساد در آن کمتر خواهد بود. رسانهها میتوانند چشم خوبی برای پیشگیری از فساد و بالا بردن سلامت اجتماعی درهر جامعهای باشند.
فراموش نکنیم اگر جاهایی از رسانه به عنوان نهاد ششم اجتماعی در کنار دولت یا عالم سیاست، دین یا مذهب، خانواده و آموزش یاد میشود به دلیل اهمیتی است که این نهاد به عنوان نهاد ششم دارد. آنهم در دنیای امروز که دنیای ارتباطات، اطلاعات و فناوریهای نوین است. ما تجربه محدودکردن با رویکرد قانونی را در حوزههای مختلف نظیر همین ماهواره داشتهایم که الان همه اینها هست.
استفاده نامطلوب در حوزه فضای مجازی طبیعتاً جرم خود را دارد. این نوع جرمانگاریها بستری برای دور زدن قانون و بیاحترامی به قانون را فراهم میکند. نباید اجازه دهیم حرمت قانون بهراحتی توسط مردم شکسته شود که اگر یکبار این حرمت شکسته شود شکستن حریم قانون در جاهای دیگر کار چندان سختی نخواهد بود. حداقل این است که آن فشار روانی زیاد بر مردم وارد نخواهد شد.
فضای مجازی یک فرصت است خوشبختانه این موضوع از تریبونهای نمازجمعه هم مطرح میشود. حتی آیتا… جنتی نیز به دفاع از فضای مجازی پرداخت. درواقع با محدود کردن این فضا نمیتوانیم آن را مدیریت کنیم. ذائقه جوان امروز و مردم استفاده از این فضاست.
باید اجازه دهیم فضای مجازی باشد و رسانههای مختلف بتوانند هم اطلاعرسانی و هم مطالبهگری کنند که پویایی و نشاط را در جامعه ایجاد میکند. در مقطعی مطبوعات روزانه سه بار چاپ میشد. خود اینها میتواند نشاط اجتماعی را در جامعه ایجاد کند.
ضمن اینکه معتقدم موضوع فضای مجازی شمشیر دولبه است. اگر توان استفاده و فرهنگ استفاده صحیح از این فضا را در جامعه نهادینه کنیم، نه تنها فضای مجازی تهدید نیست بلکه سریعترین، ارزانترین و سادهترین راه برای انتقال اطلاعات است.
عملیات روباتها امید رامز در وطن امروز نوشت:
هفته گذشته بود که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا با سفر به کشورهای حاشیه خلیجفارس از برگزاری یک کنفرانس [اواخر بهمنماه جاری] در ورشو لهستان خبر داد. پمپئو هدف اصلی این کنفرانس را که به گفته او، از مقامات ۷۰ کشور دنیا برای حضور در آن دعوت شده، هشدار درباره خطرات افزایش نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه برای شرکتکنندگان این کنفرانس اعلام کرده بود. طبق پیشبینیها مقاماتی از آمریکا، رژیم صهیونیستی، جبهه ضدایرانی منطقه شامل کشورهای عربی شورای همکاری خلیجفارس (در رأس آنها عربستان) که در سالهای گذشته مواضع ضدایرانی شدیدی داشتهاند و در جنگهای سوریه و عراق نیز حامی تکفیریها بودهاند و از افزایش قدرت و نفوذ ایران در منطقه هراس داشته و اخیراً نیز به نوبت دست دوستی به سمت رژیم صهیونیستی دراز کردهاند و همچنین مقاماتی از کشورهای اروپایی که در سالهای گذشته مأمن تروریستهای ضدایرانی بودهاند و در روزها و ماههای اخیر نیز با همراهی آمریکا به ریل تحریم بازگشتهاند، از میهمانان این کنفرانس خواهند بود.
اگر پیش از این در دولت سابق آمریکا، هیلاری کلینتون به قول خودش در کتاب «انتخابهای سخت» تکبهتک به کشورهای مختلف جهان سفر میکرد تا همکاری آنها را برای تحریمهای ضد ایرانی جلب کند، به نظر میرسد ایالات متحده، که پیش از این با سیاستهای یکجانبه ترامپ در همراه کردن [بهزعم خودشان] جامعه جهانی ناکام بوده است، از این کنفرانس برای همراه کردن اروپا و سایر کشورهای حاضر در کنفرانس با تحریمها و تهدیدات ضدایرانی استفاده خواهد کرد بویژه اینکه اخیراً نیز مطابق گزارش گاردین، زمزمههایی از تهدید تحریمهای اروپایی علیه برنامههای موشکی ایران به گوش میرسد؛ تهدیداتی که با واکنش تیم ایرانی که تاکنون به مخالفت اروپا با آمریکا خوشبین بودهاند، همراه بوده است.
دست به کار شدن ارتش ضدایرانی فیک در فضای سایبری
جز همراهی دولتها برای فشار از بالا، راهبرد مکمل القای همراهی افکار عمومی در خارج و داخل مرزهای ایران با برنامهها و اهداف ضدایرانی غرب است. طبق تحقیقی که «جف گولبرگ» یکی از فعالان و پژوهشگران فضای سایبر نتایج آن را ۳ روز پیش در توئیتر خود منتشر کرد، مشخص شده است فعالیت کاربرانی که در روزهای گذشته با هشتگ «#WeSupportPolandSummit» یا همان «ما از نشست لهستان حمایت میکنیم» توئیت منتشر کردهاند، شباهت بیشتری به فعالیت روبات دارد تا انسان! جف گولبرگ پس از بررسی ۵۵۰۰ توئیت از ۶۳۰۰ حساب کاربری، لیستی را منتشر کرده که نشان میدهد ۳۷۸ اکانت که عمدتاً کمتر از یک سال گذشته آغاز به کار کردهاند و عکس پروفایل مشخص ندارند و تعداد توئیتهای گذشته آنها بسیار کم است و بنابراین به احتمال قریب به یقین فیک هستند، هر یک بیش از ۵۰۰ بار در حمایت از کنفرانس ضدایرانی لهستان ظاهر شدهاند (اعم از توئیت، ریتوئیت، کوت) که چند ۱۰۰ بار از آن فقط در یک روز بوده
است!
همیشه پای عربستان و منافقین در میان است
گزارشی که ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۸ در الجزیره منتشر شد، نشان میدهد چگونه سازمانهای تروریستی یا دولتها با بهرهگیری از ابزارهای پیشرفته آمریکایی نظیر روبات علیه یک کشور اقدامات امنیتی انجام میدهند. بر اساس این گزارش «حسن حیرانی»، عضو سابق گروهک منافقین افشا میکند که چگونه هزار تا ۱۵۰۰ نفر از اعضای این گروهک تروریستی مدیریت هزاران حساب کاربری را در فضای مجازی بر عهده دارند و با دستورالعملهای مشخصی سازماندهی شدهاند تا تمایلات ضدحاکمیت ایران را در فضای مجازی اغراقگونه و بدون انطباق با واقعیت جلوه داده و آن را ترند کنند؛ منافقین تروریستی که توسط اروپاییها میزبانی و توسط عربستان تامین مالی میشوند.
پیش از این نیز «مارک اوون جونز» استاد تاریخ خاورمیانه دانشگاه بریتانیایی «اگزتر» فاش کرد اغلب حسابهایی که از اواخر ماه دسامبر تا ماه مه (دی ۹۶ تا اردیبهشت ۹۷) توئیتهایی با هشتگ ایران آزاد (FreeIran#) و هشتگ تغییر رژیم ایران (Iran_Regime_Change#) منتشر کرده بودند، در یک بازه زمانی ۴ ماهه ساخته شده بودند و این امر حاکی از آن است که بیشتر این توئیتها، کار روباتها بوده است نه انسان؛ حسابهایی که علاوه بر این به انتشار اخبار کذب نیز میپرداختند. حسابهای کاربری فیک ضدایرانی در حالی آزادانه فعالیت میکنند که چند ماه پیش توئیتر، اکانت صدها نفر از اعضای واقعی ایرانی در این شبکه اجتماعی را به بهانههای واهی معلق و مسدود کرد.
اکتبر ۲۰۱۸ شبکه NBC آمریکا گزارش داد توئیتر، صدها حساب فیک را که به صورت خودکار و با ابزار روبات، خط رسانهای مورد نظر سعودیها را در موضوع مفقود شدن جمال خاشقچی ترویج میکردهاند، مسدود کرده است. در آن مقطع سعودیها توانسته بود هشتگ #کلنا_ثقه_فی_محمد_بن_سلمان «همه به محمد بنسلمان اعتماد داریم» را به ترند اول جهان تبدیل کنند.
جالب توجه است که سال گذشته موسسهای در عربستان با حضور ترامپ افتتاح شد که کارش مدیریت هشتگها و توئیتها در فضای توئیتر و شبکههای اجتماعی و جهتدهی به آنهاست و جالبتر آنکه دادهکاویهای فضای مجازی پس از اتفاقات دیماه سال گذشته نشان داد بخش زیادی از جوسازیهای توئیتری منشأ سعودی داشته و از داخل خاک سعودی انجام میشده است!
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰