تاریخ انتشار : شنبه 17 آذر 1397 - 6:14
کد خبر : 47191

«ترک نماز» و «تکذیب قیامت»؛ از موانع اصلی شفاعت

«ترک نماز» و «تکذیب قیامت»؛ از موانع اصلی شفاعت

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا از استان مرکزی، از آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومین(ع) فهمیده می‌شود که شفاعت حد و مرزی دارد و بدون حساب و قید نیست. شخصی که می‌خواهد مشمول شفاعت واقع شود باید وجود خویش را از ارتکاب به

«ترک نماز» و «تکذیب قیامت»؛ از موانع اصلی شفاعت

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا از استان مرکزی، از آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومین(ع) فهمیده می‌شود که شفاعت حد و مرزی دارد و بدون حساب و قید نیست. شخصی که می‌خواهد مشمول شفاعت واقع شود باید وجود خویش را از ارتکاب به اعمالی که مانع شفاعت در قیامت هستند؛ پاک کند. چراکه به گواهی آیات و روایات این اعمال به عنوان موانع برخورداری از شفاعت مطرح هستند و کسی که مرتکب آن‌ها شده باشد و اقدام به جبران و توبه نکرده باشد؛ شفاعتِ هیچ شافعی در حق او مقبول نخواهد بود. به بیان دیگر هیچ شفاعت‌کننده‌ای شخصی با این خصوصیات را شفاعت نخواهد کرد تا چه رسد به آنکه شفاعتش مقبول واقع بشود یا خیر.

با بررسی آیات شریفه قرآن کریم این نتیجه حاصل می‌شود که تارک‌الصلوه و کسی که منکر حساب و کتاب روز جزا باشد، هیچ‌گونه شفاعتی برایش متصور نخواهد بود و در روز قیامت در خیل نادمان قرار خواهد گرفت.

ترک صلاه
«ترک» در لغت به معنی رد‌کردن چیزی از روی قصد و اختیار یا فشار و اضطرار است.[۱] «صلاه» در لغت به معنی دعا و تبریک و تمجید است و در اصطلاح صلاه یعنی نماز، که یکی از عبادات مخصوص است، اصلش دعاست و وجه نامگذاری آن، به صلاه مثل نامیدن چیزی به اسم جزئی از محتوای آن است که آن را در برمی‌گیرد.[۲]

نماز از واجبات و ضروریات دین است و ترک آن گناه کبیره شمرده می‌شود، اهمیت آن در حدی است که پذیرفته شدن همه اعمال انسان به پذیرفته شدن نماز بستگی دارد.[۳] حضرت رسول اکرم(ص) می‌فرماید: «أوّلُ مَا ینظُرُ فِی عَمَلِ العَبد فِی یومِ القیامَه فِی صَلاتِه، فَان قُبِلَت نَظرَ فِی غَیرها، وَ إن لَم تقبل لَم ینظر فِی عَمَلِه بِشَی‌ء[۴]؛ اول چیزی که از عمل بنده در روز قیامت به آن توجه می‌شود، نماز او است، اگر قبول شد به دیگر اعمالش نظر می‌شود، و اگر پذیرفته نشد، به عملش نگاه نخواهد شد.

«ترک نماز» به عنوان یکی از موانع قبول شفاعت مطرح است آنجا که خداوند متعال می‌فرماید:«ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَرَ،قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ…فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَهُ الشَّافِعین‏؛(به آنان رو کرده‏) مى‏گویند: چه چیز شما را به دوزخ وارد کرد؟ مى‏گویند: ما از نمازگزاران نبودیم‏… پس آنان را شفاعت شفیعان سودى نمى‏دهد»[۵] تصریح روشن این آیات شریفه این است که تارکِ نماز مشمول شفاعت واقع نخواهد شد و این بیان، بیانِ همراه با حسرت جهنمیان است که وقتی از آنان علت حضورشان در آتش را می‌پرسند؛ پاسخ‌های متعددی می‌دهند که یکی از آن‌ها این است که ما از نمازگزاران نبودیم.

شیخ طوسی می‌فرماید: معنای قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ این است که: جهنمیان می‌گویند نماز‌های واجبی که شرع بر ما مقرر کرده بود را بجا نیاوردیم.[۶]

در تفسیر جوامع‌الجامع هم آمده است: «قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ‏؛ مى‏گویند، از نمازگزاران نبودیم‏. فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَهُ الشَّافِعِینَ‏؛ پس شفاعت شافعانى چون فرشتگان و انبیاء و جز آنان به حالشان سودى ندارد.»[۷]

در تفسیر المنیر نیز آمده است: «لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّین‏ أی لم نکن فی الدنیا نؤدی الصلاه المفروضه،… فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَهُ الشَّافِعِینَ‏ أی فمن کان متصفا بمثل هذه الصفات، فإنه لا تنفعه یوم القیامه شفاعه شافع فیه، و المعنى: لا شفاعه لهم من أحد من الملائکه و الأنبیاء و الصالحین؛ لأن مصیرهم إلى النار حتما.»[۸]

بیان تفسیر نمونه هم این‌چنین است: ما از نمازگزاران نبودیم (قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ‏). اگر نماز مى‏خواندیم نماز ما را به یاد خدا مى‏انداخت، و نهى از فحشاء و منکر مى‏کرد، و ما را به صراط مستقیم الهى دعوت مى‏نمود. در آخرین آیه مورد بحث به عاقبت شوم این گروه اشاره کرده مى‏گوید: لذا شفاعت هیچیک از شفاعت‌کنندگان به حال آن‌ها سودى ندارد و باید در عذاب الهى براى همیشه بمانند (فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَهُ الشَّافِعِینَ‏). نه شفاعت انبیا و رسولان پروردگار و امامان، و نه شفاعت فرشتگان و صدیقین و شهداء و صالحین، چرا که شفاعت نیاز به وجود زمینه مساعد دارد، و این‌ها زمینه‏ها را به کلى از میان برده‏اند، شفاعت همچون آب زلالى است که بر پاى نهال ضعیفى ریخته مى‏شود و بدیهى است اگر نهال به کلى مرده باشد این آب زلال آن را زنده نمى‏کند.[۹]

تکذیب قیامت
تکذیب مصدر باب تفعیل از ماده «ک ـ ذ ـ ب» به معنای انکار کردن، دروغ پنداشتن چیزی و نسبت دروغ دادن به کسی است[۱۰] و مراد ما در این‌جا دروغ پنداشتن و انکار کردن روز واپسین است. به گواهی آیات قرآن کریم کسانی که روز قیامت را تکذیب کنند؛ مورد رحمت قرار نخواهند گرفت و طبیعتاً شفاعتی هم در حق آنان صورت نخواهد گرفت. تکذیب روز قیامت می‌تواند منشاء بسیاری از مفاسد باشد چرا‌که اگر شخصی اعتقادی به وجود رستاخیز نداشته باشد، مرتکب هر عملی خواهد شد و مفاسد شخصی و اجتماعی در جوامع فراگیر می‌شود که این موضوع اثرات مخرب بسیاری را به دنبال دارد. خداوند متعال در سوره مدثر آیات ۴۲ – 48 می‌فرماید:«ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَر…وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّین…فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَهُ الشَّافِعین؛ ‏(به آنان رو کرده‏) مى‏گویند: چه چیز شما را به دوزخ وارد کرد؟… و همواره روز جزا را انکار مى‏کردیم‏… پس آنان را شفاعت شفیعان سودى نمى‏دهد.»

همان‌طور که واضح است آیات شریفه به صراحت بیان می‌کنند کسی که روز جزاء را تکذیب نماید، شفاعتی برایش در کار نخواهد بود چرا که یکی از اصلی‌ترین ضروریات شریعت را منکر بوده و همواره در زندگی دنیوی خویش آن را تکذیب می کرده است.

طبرانی می‌نویسد:«وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ‏ أی بیوم الحساب.»[۱۱] 

امین الاسلام طبرسی نیز معتقد است:« (وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ) با این حال (که ما نه اهل نماز و نه اهل زکات بودیم. مترجم) انکار میکردیم روز پاداش را و آن روز قیامت و رستاخیز و روز پاداش است‏.»[۱۲]

همین معنا در تفسیر صافی نیز ذکر شده است:«وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ‏ أی و کنّا بعد ذلک کلّه مکذّبین بالقیامه و تأخیره لتعظیمه.»[۱۳]

علامه طباطبائی نیز می‌گوید: وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ؛ منظور از یوم‌الدین روز جزا است‏.[۱۴] تقریباً نظر همه مفسرین قرآن کریم درباره تفسیر این آیه شریفه یکسان می‌باشد که ما به ذکر ۴ مورد بسنده می‌کنیم لذا یکی دیگر از افرادی که شفاعتی برایشان وجود نخواهد داشت، منکرین و تکذیب‌کنندگان روز قیامت هستند.

ادامه دارد…

یادداشت از احمد گلستانی عراقی

پی‌نوشت‌ها:

[۱] .راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن، ص ۱۰۴.

[۲] .همان، ص ۳۷۷.

[۳] .ویکی فقه، دانشنامه حوزوی، «ترک نماز»

[۴] .مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۲۲۷.

[۵] .سوره مدثر، آیات ۴۲ – 48.

[۶] .طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۱۸۶.

[۷] .طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، اکبر غفوری و دیگران، آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، ۱۳۷۵ ش، ج‏6، ص ۴۸۸.

[۸] .زحیلی، وهبه بن مصطفی، التفسیر المنیر فى العقیده و الشریعه و المنهج، ج‏29، ص ۲۴۳.

[۹] .مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج‏25، ص ۲۵۳.

[۱۰] .فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، دار الهجره، قم، ج ۲، ص۵۸ – التحقیق، ج ۱۰، ص ۳۳ – لسان العرب، ج ۴، ص ۳۴۰۴.

[۱۱] .طبرانی، سلیمان بن احمد، التفسیر الکبیر: تفسیر القرآن العظیم (الطبرانى)، ج‏6، ص ۳۸۸.

[۱۲] .طبرسی، فضل بن حسن،  تفسیر مجمع البیان، ج‏26، ص ۸۴.

[۱۳] .فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، مکتبه الصدر، تهران، چاپ دوم، ۱۴۱۵ ق، ج‏5، ص ۲۵۱.

[۱۴] .طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج‏20، ص ۱۵۳.

انتهای پیام

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد