اظهارات ضد و نقیض عامل اسیدپاشی به صورت پدر و پسر ۱۴ ساله
آفتابنیوز : پسر جوان که به اتهام اسیدپاشی بازداشت شده در جلسه بازجویی منکر جرم خود شد.این حادثه ساعت ۷ بعد از ظهر ۴ مهر به مأموران کلانتری ۱۴۰ باغ فیض اعلام شد. در بررسیهای اولیه مشخص شد که پسری ۲۰ ساله به نام اشکان پس از اسیدپاشی به پدر و پسری، آنها را با
آفتابنیوز : پسر جوان که به اتهام اسیدپاشی بازداشت شده در جلسه بازجویی منکر جرم خود شد.
این حادثه ساعت ۷ بعد از ظهر ۴ مهر به مأموران کلانتری ۱۴۰ باغ فیض اعلام شد. در بررسیهای اولیه مشخص شد که پسری ۲۰ ساله به نام اشکان پس از اسیدپاشی به پدر و پسری، آنها را با چاقو زده و سپس خودزنی کرده است. مرد میانسال به بیمارستان رسول اکرم منتقل و عامل این حادثه که خود نیز دچار سوختگی شده بود به بیمارستان سوانح سوختگی منتقل شد.
با اظهارات مرد میانسال و انجام تحقیقات میدانی، اشکان به عنوان عامل اسید پاشی بازداشت شد. پسر جوان در تحقیقات اولیه مدعی شد که با پسر ۱۴ ساله اختلاف داشته و همین مسأله باعث شده تا روز حادثه به روی او و پدرش اسید بریزد. اما روز گذشته پسر جوان در نخستین جلسه تحقیق بعد از بهبودی منکر اسید پاشی شد. او مدعی شد که اعترافاتش در رابطه با اسیدپاشی در حالت عادی نبوده است.
گفتگو با متهمروز گذشته اشکان در شعبه بازپرسی در حالی که روی دستها و بدنش آثار سوختگی دیده میشد از جزئیات اسیدپاشی گفت.
اختلافت با پرهام و پدرش سر چه بود؟من اختلافی نداشتم. اتفاقاً اوایل خیلی هم رابطهمان خوب بود و حتی با آنها به شمال هم رفته بودم. اما نمیدانم چرا یک دفعه پدر پرهام نظرش نسبت به من عوض شد. او مرا از دوستی و ارتباط با پسرش منع کرد. یک ماه قبل هم به باشگاه آمد و آنجا دعوا راه انداخت که حق ندارم به این باشگاه بیایم. ۱۰ روز قبل هم که برای مراسمی به محلشان رفته بودم آنها مرا دیدند. با خانوادهام تماس گرفتند و کلی در رابطه با من حرفهای نامربوط زده بودند.
روز حادثه در محل زندگی پرهام چه میکردی؟میخواستم با پدرش صحبت کنم. آن روز اصلاً قرار نبود به آنجا بروم. اول به خانه عمهام رفتم در غرب تهران، اما او خانه نبود. با خودم گفتم حالا که بیرون هستم یک سری به پدر پرهام بزنم تا بفهمم چرا او با من مشکل دارد. در این مدت هر چه علت اختلاف و ناراحتیاش را میپرسیدم جواب درست و حسابی نمیداد.
وقتی به آنجا رفتی چه اتفاقی افتاد؟آن روز به آنجا رفتم، اما او با دیدن من شروع به فحاشی کرد. من پدر پرهام را دیدم که کیف قهوهای و نایلون پلاستیکی مشکی داشت، اما نمیدانم داخل نایلون چه بود. اصلاً نمیدانم چه کسی اسید را پاشید. نمیدانم چه کسی به ما چاقو زد؛ من چاقو نداشتم و تا آنجایی که یادم هست آنها هم چاقو نداشتند. من اسید نریختم و کسی را با چاقو نزدم.
منبع: روزنامه ایران
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰