شهید حججی محصول سخنرانی امام بود/مداح نباید به پاکتهای روضه نیازی داشته باشد
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری فارس از اراک، علی مرادی از جمله مداحان اراکی است که سالهاست به ذکر و مدح خاندان عصمت و طهارت (ع) میپردازد، از همان دوران کودکی بچه مسجدی بوده و در شمار کسانی است که از دوران تحصیل ابتدایی و
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری فارس از اراک، علی مرادی از جمله مداحان اراکی است که سالهاست به ذکر و مدح خاندان عصمت و طهارت (ع) میپردازد، از همان دوران کودکی بچه مسجدی بوده و در شمار کسانی است که از دوران تحصیل ابتدایی و از سر عشق به اهلبیت (ع) به جمع مداحان و مرثیهسرایان پیوسته است.
وی معتقد است محسن حججی یک محصول سخنرانی حضرت آقا است، عبدالله خسروی، حمید انصاری، شهدای فاطمیون و شهدای مدافع حرم محصول نشستن پای منبر حضرت آقا و مداحیهای درست بودند و این نشان دهنده اهمیت کار مداحی است، به مناسبت عاشورای حسینی با وی به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
فارس: چرا باوجود گذشت ۱۵۰۰ سال از واقعه کربلا همچنان عاشورا و تاسوعا را گرامی میداریم و سوگواری میکنیم؟
مرادی: ماندگاری اتفاقات هر پدیدهای به پیروان آن پدیده اندیشه است، ما وقتی میخواهیم یکچیزی را ماندگار کنیم باید قداستهای آن را بیان کنیم و ارزشها و ویژگیهایش را بگوییم، نمیشود ما امروز در مورد انقلاب اسلامی ۴۰ سال قبل صحبت کنیم و به یک جوان ۲۰ ساله بگوییم در مورد انقلاب صحبت کن، طبیعی است که او اگر حرفی بزنند با مطالعه میخواهد حرف بزند و یا با شنیدهها، ما یکزبان مشاهده، یکزبان نطق و کتابت داریم و یکزبان حال.
زبان مشاهده یعنی فرد خود انقلاب را دیده است، ایثارگریهای هشت سال دفاع مقدس را دیده است و وظیفه انسانی او این است که برای این اتفاق آنچه را که دیده به نسل بعد منتقل کند.
در حوزه وظیفه مداحی و ستایشگری هم این امر حاکم است، ما برای اینکه اتفاقات مهم سال ۶۱ هجری سرزمین کربلا را به نسلهای بعد منتقل کنیم باید یک اندیشه و طرحی درمیانداختیم که در کربلا بریده نشود.
حکمت خدا در این قرار گرفت که یک بانویی در کربلا بماند طعم تلخ اسارت را بچشد، از یکسو ۳۰ هزار نیروی وحشی از خدا بیخبر را مقابل خود ببیند و از سوی دیگر داغ پرپر شدن عزیزانش تحمل کند و درعینحال که خود بیپناه است، پناه زن و بچههای اهلبیت (ع) و کاروان کربلا هم شود.
قضا و قدر کربلا مهندسیشده بود، آن حوادث اتفاق میافتد، بدنها بیسر میشوند، یکراه کربلا به کوفه زده میشود، بدنهای شهدا در کربلا میماند اما افکار شهدا از آن دریچه بیرون آمده و به کوفه میرسد و پیام کربلا توسط حضرت زینب (س) به کوفه منتقل میشود
این بانو به اراده خدا باید قصه کربلا را مهندسی میکرد و پیام کربلا را به مردم سرزمین عراق و شام و مدینه ارسال میکرد، چهبسا اگر همه افراد در کربلا شهید میشدند و حضرت زینب (س) و حضرت سجاد (ع) نبودند، کربلا در کربلا میماند و هیچ اتفاقی نمیافتاد و شاید تنها یک اخبار ضعیف از خبرگزاریها و خبرنگاران حاضر در قصه کربلا به بیرون درز میکرد، اما آنها هم چون تحت ترس روانی از حکومت بودند ممکن بود همهچیز را نگویند.
قضا و قدر کربلا مهندسیشده بود، آن حوادث اتفاق میافتد، بدنها بیسر میشوند، یکراه کربلا به کوفه زده میشود، بدنهای شهدا در کربلا میماند اما افکار شهدا از آن دریچه بیرون آمده و به کوفه میرسد و پیام کربلا توسط حضرت زینب (س) به کوفه منتقل میشود، ازآنجاکه همه کوفیان همه آدمهای پستی نبودند، وقتی سخنرانی حضرت سجاد (ع) و زینب (س) را شنیدند، غوغایی میشود.
این مسئله نسل به نسل، یعنی ۹۰ سال بعد از کربلا به امام زمان (عج) رسید و عدهای موظف شدند این پیام را به نسل بعد برساند و این فلسفه مداحی است.
اهمیت محرم هم به این است که یک اندیشه در حال پایمال شدن بود و یک گروه قبول کردند این اندیشه را به نسل بعد برسانند و این شد مداحی، حال چه کسانی میتوانند در این سنگر بجنگند و چه کسانی میتوانند این پیام را به نسل بعد برسانند آدمهایی هستند که مثل حضرت زینب (س) سلحشور باشند و عالم و نطق کننده باشند و نفع شخصی اصلاً برایشان مهم نباشد که این معنی یک رزمنده است و امروز به آن میگوییم بسیجی، اینها میتوانند این پیام را به نسلهای بعد برساند چه روحانی باشند، چه مداح، چه شاعر باشند چه مرد یا چه زن، اصلاً بنا نیست که فقط مداحان این کار را بکنند اتفاقاً یک پدر در خانواده گاهی باید بنشیند برای فرزندانش قصه کربلا را بگویید، آنهم اصل قصه را.
فارس: چگونه قصه کربلا نسل به نسل منتقل شد؟ و چه کسانی آن را منتقل میکنند؟
مرادی: ما در مسائل اعتقادی و اندیشهای یکچیزی داریم به نام اسرائیلیات، اسرائیلیات معنایش این است که علمای اسرائیلی آمدند قصههای یهودیت را رنگ و لعاب اسلامی دادند و در جامعه پخش کردند، برای اینکه میخواستند اندیشه آنها بماند بر این اساس اسناد ضعیف و متوسط شکل گرفت و سندهایی را شروع به نوشتن کردند که در کربلا این اتفاق افتاده است ولی آن اتفاقات نیفتاده بود.
ما اسناد را تقسیمبندی میکنیم به زبان مشاهده، زبان نطق و زبان حال؛ از نظر مداحی آموزش و تبلیغ بسیار مهم است، زبان مشاهده یعنی اینکه من در انقلاب اسلامی دیدم که در خیابانها چه اتفاقی افتاد. کسی که قرار است واقعهای را بازگو کند باید یک ویژگیهایی داشته باشد که آن قصه را درست بیان کند، افرادی میتوانند در این مسیر حرکت کنند که راستگو باشند اگر صداقت راوی محرز شد آن سند درست است و میشود زبان مشاهده.
افرادی که در کربلا بودند در نهایت بعد از ۵۰، ۶۰ و یا ۷۰ سال بعد از دنیا رفتند بعداز این سالها کسی با زبان مشاهده نمیتواند بگوید کربلا چه اتفاقی افتاد، امروز که یک هزار و ۴۰۰ سال از واقعه کربلا میگذرد قطعاً کسی نمیتواند بگوید که من آنجا بودم، زبان مشاهده بسته است، ما زبان مشاهده نداریم مگر مکاشفهای اتفاق افتاده باشد که اینیک مقدار برای آدمها محال است، اما اتفاقی که افتاده این است که حضرت زینب (س) یک سال بعد از کربلا بود، امام سجاد (ع) نزدیک ۳۰ سال بعد از کربلا و حضرت سکینه (س) این عزیزان کربلا را دیدهاند یعنی زبان مشاهده را آوردهاند به دیگران منتقل کردند و در واقع از بین نرفته است.
بعضیها بهواسطه دوستی زیاد و محبت زیاد و روح لطیفی که داشتند آمدند زبان حال را تبدیل کردند به زبان نطق.
در بحث مراجعه به زبان نطق و کتاب اینجا تشخیص درست از غلط مطرح میشود و اینکه مراجعهکننده تا چه اندازه توان بهرهبرداری از این کتابها را دارد، اصولاً اسناد معتبر را چه کسی میشناسد؟ تقریباً بالای ۹۰ درصد این اسناد توسط ملاها و آدمهایی که تربیتشده حوزهها هستند نوشتهشده، افرادی که تعهدات اصولی داشتند، آدمهایی که امام زمان (عج) آنها را تائید کرده و فرمودهاند به این افراد مراجعه کنید افرادی که مطیع امر خدا و مخالف هوای نفس هستند.
تا قرن دهم اتفاق نامبارکی در حوزه مداحی و سندها رخ نداد، سندها سندهای معتبری بود و بازاری هم مداحان برای خودشان درست نکرده بودند، اما متأسفانه سه الی چهار قرن اخیر اتفاقات عجیبوغریبی رخداده است که باید ما بامحبت بحث کربلا را حفظ کنیم و بحث زندگی اهلبیت (ع) را حفظ کنیم، در قرآن بحث مودت مورد تأکید قرارگرفته است، مودت یعنی اینکه من به یکی عشق بورزم دوستش داشته باشم، اما نه در پنهان، عشق اهلبیت (ع) یعنی اینکه پیام کربلا را به گوش جهانیان برسانیم. کسی که میخواهد رزمنده جبهه باشند باید مثل حضرت زینب (س) باشد یا حداقل آسیبهای شخصیتی و آسیبهای اجتماعی او را اسیر نکند، متأسفانه امروز اسیر بعضی اشعار غیرمنطقی هستیم، اسیر بعضی حرفها و بعضی مداحان که کاسبکارانه نگاه میکنند.
ما نسلی هستیم که تغییر شیوه دادهایم در مداحیها، نسلی هستیم که شیوه جدید را بیان کردیم اصلاً بحث نوآوری نیست که خیلی خوب است در حوزه مداحی نوآوری کنیم، شیوههای جدید ابداع کردیم باید تحریف را بشناسیم با آن بجنگیم، تحریف ستیزی و تحریف زدایی وظیفه همه است
همه اینها آسیب را به این حوزه میزند البته ما باید تلاش کنیم که دو تا اتفاق مهم رخ دهد، یکی تحلیف ستیزی داشته باشیم این وظیفه مداحان و روحانیت است یکی هم تحریف زدایی کنیم که این دو اگر اتفاق رخ نداد نسل بعد قطعاً ما را نخواهند بخشید چون ما نسلی هستیم که تغییر شیوه دادهایم در مداحیها، نسلی هستیم که شیوه جدید را بیان کردیم اصلاً بحث نوآوری نیست که خیلی خوب است در حوزه مداحی نوآوری کنیم، شیوههای جدید ابداع کردیم باید تحریف را بشناسیم با آن بجنگیم، تحریف ستیزی و تحریف زدایی وظیفه همه است مخصوصاً روحانیت، روحانیت در این حوزه ورود خوبی پیداکرده است کتابهای ارزشمندی به رشته تحریر درآورده و اتفاقات خوبی افتاده است،
مداح باید تحریف را خوب بشناسد، نیازهای اجتماعی بداند، با نسل جوان مرتبط باشد و بداند چه طور بخواند که در بتوانند بهخوبی پیام را به نسل جوان منتقل کند.
مداح واقعی نباید به پاکتهای روضه هیچ نیازی داشته باشد، در این حوزه یک جوان ممکن است هم نداند و هم نیاز داشته باشد و القائات صاحبان هیئتها، مدیران هیئتها، سینهزنها ممکن است او را منعطف کنند این آغاز مشکل است، به مداحی نباید به شکل کسب نگاه کرد اگر بتوانیم این مأموریت را درست انجام بدهیم در سپاه حضرت زینب (س) هستیم این واقعاً کم نیست.
مداحان نباید این جایگاه را با پول عوض کنید، اما برخی میگویند مداح وقت میگذارد زندگیاش را میگذارد من پیشنهادم این است هم مداحان و گویندگان باید کاری غیر از مداحی و گویندگی داشته باشند، یعنی کسب داشته باشند یکی آهنگر، یکی معلم است اما مداحی هم میکند مداحان و گویندگان باید از نگاه کسب کارانه به حوزه مداحی بیرون آمده و سرفراز شوند.
زمانی که مداحی باعث کسب شود تأثیر حرفها بهشدت افول پیدا میکند و این آفت است.
اگر کسی در سپاه زینب (س) قرار بگیرد هم در دنیا سربلند است و هم در آخرت، رزمندگی برای یک ذاکر و گوینده تا آخر عمر تمامنشدنی است، خیلی از افراد هستند که حسرت جهاد و حسرت حرکت جهادی دارند، مداح و گوینده دائماً در حال جهاد است به شرطی که منبر را درست بشناسند.
مداحان نباید این جایگاه را با پول عوض کنید، اما برخی میگویند مداح وقت میگذارد زندگیاش را میگذارد من پیشنهادم این است هم مداحان و گویندگان باید کاری غیر از مداحی و گویندگی داشته باشند، یعنی کسب داشته باشند یکی آهنگر، یکی معلم است اما مداحی هم میکند
فارس: واقعه کربلا جنگ بین حق و باطل بود تشخیص حق و باطل باوجوداینکه امام حسین (ع) الگوی حق بود برای مردم آن زمان سخت بود، چرا؟
مرادی: حق و باطل یک حقیقت است ولی واقعیت اجتماع یکچیز دیگر است، ما در فرهنگ اهلبیت (ع) داریم که حق در گفتار خیلی راحت، اما در عمل بسیار دردآور است، قیافه حق گرفتن خوب است، چون حقگرایی یک زیبایی است ولی در سپاه حق بودن بحث دیگری است.
بحث حق در گفتار بسیار جالب، زیبا و دوستداشتنی است، اما در عمل قصه فرق میکند، قصه کربلا همین است خیلی از آدمها میدانستند حضرت امام حسین (ع) حق است اما اینکه بپذیرند بایزید مبارزه کنند برایشان سخت و ناگوار بود.
در انقلاب اسلامی هم این اتفاق رخ داد، انقلاب کردیم برای عدالت، آزادی و رهایی مردم از ظلم و ستم، متأسفانه مسئولین ما خوب عمل نکردند ولی حق و باطل جبهه خود را دارد، من نمیخواهم بگویم جمهوری اسلامی حق است من میخواهم بگویم انقلاب اسلامی حق است این اشتباه نشود، انقلاب اسلامی حق است، اندیشههای انقلاب اسلامی حق است، معماری انقلاب حق است، اما اینکه جمهوری اسلامی توانسته این حقانیت را با خودش بیاورد یک بحث دیگری است، کما اینکه خود حضرت آقا وقتی به رئیسجمهور خائنی چون بنیصدر تذکر میدهند به خاطر این است که ضعفهایی را در او دیده است.
زنانی که در تاریخ آدمهای باشخصیتی بودند همگی خودشان را از آدمهای دیگر میپوشاندند، پس حجاب یک حق است پذیرش این حق کار سادهای نیست.
وجود خدا در حوزه جمال در وجود زنان و در حوزه جلال در وجود مردان است، جمال یعنی زیبایی، خدا زنان را زیبا آفریده و زنی که خود را میپوشاند از نگاه نامحرم خیلی مجاهد است، در بازار هم همین اتفاق رخ میدهد در بازار رعایت حق و فروش بر اساس مسائل فقهی و شناخت مسائل فقهی خیلی سخت است و حق این است هرچند ممکن است بازاریان قبول نکند چون بهحق عمل نمیکنند، پذیرش بهحق راحت است اما وقتی به عمل میرسد سختیهای خودش را دارد و انسانها از ۶ هزار سال قبل این را ثابت کردند.
فارس: نقش رهبر در تشخیص حق و باطل چیست؟
مرادی: در هر جامعهای یک علم نیاز است که مردم دور علم باشند و این یعنی نقطه اتکا داشتن، یعنی محور بودن، یعنی در هر جامعهای یکی باید محور آن جامعه باشد، فلذا ما در اندیشه دینی نمیگوییم مرجع تقلید رهبر باشد، چون در شرایط رهبری چیزی غیر از فقه نیاز داریم بهروز بودن، شجاع بودن، عالم بودن، دل به دنیا نبستن از شرایط یک رهبر است.
یک رهبر کسی است که از نفسش گذشته باشد، برای دینش رزمنده باشد، رهبر یعنی مثل امیرالمؤمنین (ع) که حاکم باشد اما در خانه تجمل نداشته باشد، در اندیشه دینی کسی میتواند آقای مردم باشد که بیشتر از بقیه خدمت کند، رهبر
اتفاق بدی که افتاده این است که مداحان همه عناصر را کنار گذاشته و تنها گریه را گرفتهاند، نقش اساسی که مداحان میتوانند بازی کنند این است که جامعه هدف را به وظایف تبلیغ آشنا کنند.
کسی است که مثل حضرت امام (ره) میگوید: «شبهای عملیات من تا صبح برای شما دعا میکنم، نمیتوانم بجنگم ولی من با شما همقدم هستم» رهبر در اختیار مردم است، هم درد مردم است وقتی رهبر ازنظر رفاه زندگی همسطح مردم میشود باعث میشود در جامعه یک نقطه اتکایی شکل بگیرد و مردم از دور آن پراکنده نمیشوند و زمانی که اتحاد و اتفاق باشد شکست آن خیلی سخت است، حال اگر مردم رهبر نداشته باشند و گروهگروه شوند قرآن میفرماید:« گروهگروهها هم راست و هم چپ هر دو گمراه هستند.»
صراط مستقیم صراط حق است هرکسی در جایگاه رهبری نمیتواند قرار بگیرد، در قصه کربلا مردم به دلیل تلخی حق و نشناختن رهبر امام را تنها گذاشتند و به این دلیل است که بزرگان میگویند امام شناس باشید امام یعنی رهبر.
فارس: اسلام مدتها است که با شیعه انگلیسی و نحلههای انحرافی مواجه است نقش مداحان و روحانیون برای مبارزه با این انحرافات چیست؟
مرادی: در بحث مداحی چهارعنصر اصلی داریم، عنصر اصلی عقل است، یعنی مداح و روحانی باید عاقل باشد و منطق داشته باشد، یعنی در گفته یک مداح و یک گوینده منطق باشد و سوم حماسه در آن باشد این سه عنصر یک عناصر ثابتکننده میخواهد که آن عنصر گریه است.
اتفاق بدی که افتاده این است که مداحان همه عناصر را کنار گذاشته و تنها گریه را گرفتهاند، نقش اساسی که مداحان میتوانند بازی کنند این است که جامعه هدف را به وظایف تبلیغ آشنا کنند.
آنهایی که داعش را درست کردند یکباره درست نکردند جدا از اراذلواوباش و چاقوکشهایی که در قالب داعش گردهم آمده و کارهایی خلاف انسانیت انجام میدادند، اینها در مساجد در حوزههای وهابیت آمدند و گفتند اعتقاد شیعه اعتقاد انحرافی است و گفتند که کشتن شیعه یک کار واجب است و این اتفاق افتاد، نقش مداحان گویندگان آنها این بود، در این جبهه اما بعضی از مداحان و گویندگان شدند محسن حججی، خیلی از رزمندگان اسلام تحت تعلیم حضرت امام این نقش را ایفا کردند، محسن حججی محصول سخنرانی حضرت آقا است، عبدالله خسروی، حمید انصاری، شهدای فاطمیون و شهدای مدافع حرم محصول نشستن پای منبر حضرت آقا و مداحیهای درست بودند.
مداحان نقش اساسی میتوانند داشته باشند اما به همین نسبت که نقش اساسی دارند، خطرش هم بزرگ است به این معنا که اگر مداحان و گویندگان در کلاسشان منطق و احساس نباشد محصول، محصول خوبی نمیتواند باشد.
مثلاً خیلی از هیات ها که شب تا ساعت ۳ شب سینه میزند ولی نماز صبح خواب میمانند، پای منبر امام حسین (ع) مینشینند ولی به پدر و مادر بیاحترامی میکنند، به خاطر این است که گوینده عامل نیست و شرایط گویندگی ندارد.
من زجری که میکشم این است در محرم دهها هزار نفر در مساجد مینشیند ولی اگر گوینده و مداح عاقل و فهیم نباشد میتواند فاجعهآفرینی کند، نقش مداحان و گویندهها اینجا خودش را نشان میدهد. ما در جنگ همه مداحان محصول سلحشوری حضرت امام بودند نسل جدید نشان داد تئوری غربگرا باطل است.
فارس: بحث ارتباط شاعران با مداحان یکی از ضروریات است شاعر با مداحان ارزشی در ارتباط باشد و بالعکس چه تأثیری در کار مداحی میتواند داشته باشد؟
مرادی: خوشبختانه این مهم چند سالی است که شکلگرفته و این دو جنس همدیگر را پیدا کردند و شکل خوبی گرفته است، هماکنون عدهای هستند که مداح هستند، عدهای شاعر و عدهای هم، هم شاعر هستند و هم مداحی میکنند.
گروهی که هم مداح هستند و هم شاعر نقطه اتصال بین شاعران و مداحان هستند، گروهای خوبی شکلگرفته است و اشعار خوبی بیرون میآید، البته احتمال خطر همچنان وجود دارد که اگر شاعر زمانشناس و امام شناس درستی نباشد ممکن است شعرهایش، شعرهای ضعیفی باشد.
فارس: سخن پایانی؟
مرادی: اکثر گویندهها سطح بالایی دارند و در انتخاب موضوع مهم بهدرستی عمل میکنند، اما گاهی اوقات بعضی از آنها خودشان را به مستمع و به جمعیت میسپارند که پیشنهاد من به گویندهها این است که برای خدا کار کنند، زنگ نزنند که در مسجد چند نفر نشسته من بیام، حتی اگر دو نفر هم نشستهاند باید برای آن دو نفر هم ارزش قائل شد، من از گویندهها خواهش دارم که به جمعیت نگاه نکنند و اختیار منبر را همدست مستمع ندهند، چون ممکن آنها بعضی چیزها را بخواهند که با اصل واقعه و پیام کربلا تفاوت داشته باشد.
هیات داری یک هنر مقدس است و یک توفیق الهی است، اگر کسی بتواند یک هیات صحیح را راهاندازی کند شک نکند که یک جبهه قشنگی بازکرده است لذا از هیات دارها و هیئتامنا میخواهم که بیایند آفات هیات را بشناسند اوقات جلسات را منظم کنند، جلسات یکجوری نباشد که خستهکننده شود برخوردشان با جوانان را واقعاً مدیریت بکنند تحمل داشته باشند، فکر نکنند که جوانها باید مثل آنها رفتار کنند اتفاق پیر باید راه درست را نشان بدهد و کنار جوان بایستد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰