رشد باورهای دینی راه غلبه بر نفوذ فرهنگی

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از خطب شکن، زهرا انتهایی/ اگر هویت فکریفرهنگی ما منطبق بر حق و دین بود فراتر از علم به جنگ نرم، باید به تهاجم فرهنگی و تبعات آن باور و ایمان داشته باشیم. زیرا
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از خطب شکن، زهرا انتهایی/ اگر هویت فکریفرهنگی ما منطبق بر حق و دین بود فراتر از علم به جنگ نرم، باید به تهاجم فرهنگی و تبعات آن باور و ایمان داشته باشیم. زیرا ایمان است که اضطرار و انقطاع از غیر حق را به همراه می آورد. آیا بسیاری از افرادی که سیگار میکشند از تبعات سوء آن آگاه نیستند و به آنها علم ندارند؟! اگر علم دارند پس چرا سیگار را ترک نمیکنند؟! چون اضطرار را درک نکردهاند. چگونه است که اگر یک بار دست ما سوزندگی آتش را درک کرد، دیگر ارادهای بر دست زدن به آتش نداریم؟!…
چنین اضطراری را در جنگ نرم باید درک کرد تا تمام بستر ناآگاهی و غفلتی که این جنگ بر آن استوار است فرو پاشد. این اضطرار است که انقطاع میآورد و آن گاه در سنگرسازی فرهنگی به وعدهها و اقوال ارگانهای فرهنگی تکیه مطلق نمیکنیم، زیرا سوختن جان و نه جسم را در خویش و قوم درک کردهایم و از آتش جانسوز گریزان هستیم. اما اگر سوال شود این درک و اضطرار با آموزش به دست میآید یا خیر، باید پاسخ داد که آموزش تنها میتواند مقدمه باشد اما اصل صیرورت و رشد وجودی انسان در سلوک عملی وی صورت میگیرد. نقص شهود «منِ» اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر غالباً در نسبت با همنوع و اجتماع شکل میگیرد و ناظر بر تکالیف انسان در جمع و اجتماع است، اما عموم مردم جامعه چه مقدار بر این تکالیف پایبند هستند؟ ناگزیر جواب خوشایندی در انتظار نیست و زمین ماندن امر به معروف و نهی از منکر، شاهدی بزرگ بر نقص شهود ما از (من) حقیقی خویش است. در حال حاضر (من) اجتماعی سعی میکند تکالیف فردی دین را انجام دهد و نفع شخصی خود را در اجتماع مقدم بر هر چیز بداند و دنبال مبارزه برای حق نرود[۱]. اساساً در چنین اجتماعی، بُعد اجتماعی اسلام و انسان نادیده گرفته میشود. آغاز رسالت انسان آقای صفایی حائری بیان میکنند که حضرت محمد (صلوات الله علیه وآله) اول عبد بود و سپس به رسالت رسید[۲] و حدیثی از امام صادق (علیه السلام) میآورد که میفرمایند: (العبودیه جوهر کنهها الربوبیه)[۳]. اگر کُنه عبودیت ربوبیت است و ربوبیت ازآنِ رب و به معنای پرورشدهنده است، پس رب مربوب میخواهد و این جا آغاز رسالت انسان است. نقص در عبودیت اجتماعی بین آن دسته از تکالیف دینی که در نسبت بین انسان و خدا شکل میگیرد (مانند روزه، نماز و… که جهت قرب به خداوند انجام میشود) و آن دسته از تکالیف دینی که در نسبت بین انسان، خدا و غیرْ مطرح است (مانند امر به معروف و نهی از منکر) باید فرق گذاشت. انسان در تکالیف نوع دوم ناظر بر غیر خودْ مسئول و رسول[۴] است، لذا انسان در امر به معروف و نهی از منکر در مقام رسالت قرار دارد و هر آن چه عبودیت انسان شدت وجودی پیدا کند میزان رسالت وی نسبت به اجتماع و تاریخ بیشتر میشود. محال است که انسان در عبودیت سیر کند اما امر به معروف و نهی از منکر در وی شکل نگیرد. اگر نقصی در بیرنگی رسالت انسان امروز است ریشه در نقصان عبودیت دارد. در واقع اجتماع از مسیر حق منحرف شده و عبودیت اجتماعی انسان رنگ باخته است، به همین خاطر امر به معروف و نهی از منکر نیز از میان رفته و کم رنگ شده است. از این روست که باید برای رشد فرهنگی اجتماع و پیروزی در جنگ فرهنگی و غلبه بر نفوذ در این عرصه، هر چه بیشتر باورهای دینی رشد پیدا کند و در جامعه اشاعه یابد. ***** [۱] این جمله خلاصه ای از بروز و ظهور احوالات مَن و شخصیت منتَشر در جامعه است که تفصیل آن فرصتی دیگر را میطلبد. [۲] علی صفایی حائری، حرکت، قم، لیله القدر، ص ۱۷۶- ۱۸۰٫ [۳] مصباحالشریعه، بیروت، اعلمى، ۱۴۰۰ ق، صفحه ۷٫ [۴] رسول به معنای عام آن منظور است

برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰