ولایت امیرالمؤمنین(ع)؛ از شروط مهم شفاعت/ انواع و مراتب ولایت
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا از استان مرکزی، یکی از شروط، بسترها و زمینههای بسیار مهمی که باید در وجود شخص شفاعتخواه وجود داشته باشد، مبحث قبول ولایت اهلبیت میباشد. ولایت رکن رکین دین و پایه و ستون و اصل و اساس اسلام است.
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا از استان مرکزی، یکی از شروط، بسترها و زمینههای بسیار مهمی که باید در وجود شخص شفاعتخواه وجود داشته باشد، مبحث قبول ولایت اهلبیت میباشد. ولایت رکن رکین دین و پایه و ستون و اصل و اساس اسلام است. اسلام گستردگی و وسعت شگفتانگیزی دارد که همه عرصهها و ابعاد و شئون زندگی را در برمیگیرد، حکومت، سیاست، اخلاق، اجتماع، فرد، اقتصاد، مدیریت، خانواده، جهانبینی همه در اسلام نهفته است و آنکه دین را آنگونه که هست میفهمد و هرگز گرفتار خطا در فهم نمیشود و نیز دین را در همه سطوح زندگی جاری و ساری میسازد؛ ولیّ است. یگانه کسی که میتواند سبب متصل میان آسمان و زمین باشد، ولی است. آن کس که خدا را میشناسد و میتواند آدمی را با خدا آشنا کند و دست او را در دست خدا نهد، ولی است. آنکس که به همه دغدغههای بشر میتواند پاسخ دهد و بار گران همه رنجها را از دوش بشریت بردارد، ولی است و در یک سخن آنکه وجودش به همه چیز وجود و معنا و حیات میبخشد و بیوجودش همه چیز از معنا و مفهوم و حیات میافتد ولی است.[۱]
ریشهیابی واژه«ولی»
واژه ولایت از ریشه«ولی» میباشد. راغب اصفهانی معنی دقیقی از ولایت که در واقع ریشه لغوی و اصلی این واژه است ارائه میدهد و آن تحقق دو چیز و یا بیشتر در پیهم و به دنبال هم[۲] میباشد و از این جمله مفهوم قرب و نزدیکی استنباط میشود بنابراین دو چیزی که به هم نزدیک هستند بینشان ولایت است و هر یک نسبت به دیگری ولی است و به خاطر همین مفهوم به تحقق دو چیز در پیهم و نزدیکی به دوستی و یاری و یاوری و سرپرستی و امثال آن ولایت گفته میشود. همچنین راغب در معنای این واژه مینویسد: ولایت با کسره حرف(و) یاری کردن است ولی – ولایت – با فتحه حرف(و) سرپرستی است و نیز گفته شده هر دو واژه حقیقتش همان سرپرستی است که کاری را بعهده بگیرند.[۳]
پس آنچه مبرهن است اینکه ولایت به معنای سرپرستی میباشد که در این نوشتار منظور از قبول ولایت امیرالمومنین و ائمه(ع) این است که شخص شفاعتخواه باید ذوات مقدس اهلالبیت(ع) را سرپرست حقیقی خود بداند و خود را ملزم بداند که در همه شئون و امور زندگیاش از اوامر و نواهی آنان تبعیت محض داشته باشد؛ که اگر چنین کرد میتواند به شفاعت مولا علی(ع) و دیگر پیشوایان معصوم(ع) امیدوار باشد.
انواع و مراتب ولایت
ولایت در اسلام انواعی دارد که عمده و مهمترین آنها سه مورد ذیل است:
الف) ولایت الله: بر اساس تفکر ناب دینی، به ویژه اسلامی، اولی در مسأله ولایت، این است که ولایت اعم از تکوینی و تشریعی، فقط برای خداوند سبحان است و در میان انسانها، هیچ کس حق ولایت و سرپرستی نسبت به دیگر افراد را ندارد؛ زیرا انسان باید از کسی اطاعت کند که فیض وجود و هستی خود را از او دریافت کرده باشد و چون افراد عادی نه به انسان هستی بخشیده و نه در بقا و دوام هستی او مؤثرند، بنابراین رأی هیچکس برای دیگری لازمالاتباع نیست. «ام اتخذوا من دونه اولیاء فالله هو الولی…»[۴] آیا غیر از خدا برای خود سرپرست و ولی قرار دادند، و حال آنکه تنها او ولی و سرپرست است؟
ب) ولایت رسولالله(ص): اصل اولی این است که فقط خداوند متعال ولی انسانها و مؤمنین است؛ لذا تبعیت از دستور غیر خداوند مشروط به اذن خداست. او میتواند این حق را به هرکسی بدهد و هر کسی را که شایسته میداند در سمت ولایت و رهبری نصب کند. انبیا و پیامبران الهی کسانی هستند که با تحدی و اعجاز، رسالت آنها از طرف خداوند اثبات شده و بر پیروی و اطاعت از آنها فرمان داده شده است. چنانکه در قرآن کریم میخوانیم: «و ما ارسلنا من رسولٍ الا لیطاع باذن الله»[۵] هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر این که به اذن خداوند، مردم موظف به اطاعت فرمانبرداری از او هستند. و نیز آمده است: «و من یطع الرسول فقد اطاع الله»[۶] کسی که از رسول اطاعت کند به تحقیق از خداوند اطاعت کرده است.
ج) ولایت امام معصوم(ع): از آنجا که رهبری، یک امر ضروری برای جوامع بشری است، از اینرو بعد از شهادت پیامبر الهی نیاز به آن است که این سرپرستی و رهبری الهی ادامه پیدا کند.
در قرآن کریم و احادیث پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) بر این امر تصریح شده است چنانکه میخوانیم «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»[۷]، ای اهل ایمان! فرمان خدا و رسول و والیان امر(امامان معصوم) را اطاعت کنید. همچنین حضرت رسول اکرم(ص) در غدیر خم، از واژه(مولا) و ولایت استفاده کردند و فرمودند: «من کنت مولاه و اولی به فهذا علی مولاه و اولی به»[۸] هرکس را که من ولی او هستم و بر او اولی هستم، این علی در حالی که امیرالمؤمنین علی(ع) را نشان میداد نیز ولی اوست و بر او اولی است. این عمل پیامبر(ص) نصب است که حضرت علی(ع) را به عنوان وصی و جانشین خود معیّن کردند، همانگونه که پیشتر بر این امر تصحیح کرده بودند، آنگاه که در مقابل بنیهاشم دست روی شانه علی گذاشته و فرمود: «ان هذا اخی و وصی و خلیفتی فیکم فاستعموا له و اطیعوا»[۹] ؛ این مرد، برادر و وصی و خلیفه من در میان شما است، پس سخنانش را شنیده و مطیع او باشید.»[۱۰]
لزوم گردن نهادن به ولایت امیرالمومنین(ع)
آنچه که در این بحث به آن میپردازیم، لزوم پذیرش و گردن نهادن به ولایت امیرالمومنین و ائمه اطهار(ع) به عنوان یک مورد مهم برای مشمول شفاعت واقع شدن، میباشد. از نظر شیعه شناخت ولّىاللَّه و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوتها و احکام او بر همگان واجب است و هر کس از این امر سر باز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است و به عبارت دیگر لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت و پذیرش این دو مستلزم پذیرش ولایت ولّى مىباشد. این مطلب از آیات ۳ سوره مائده که ابلاغ و معرفى ولىّ را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار مىدهد و ۵۹ سوره نساء که اطاعت از اولیالامر را در طول اطاعت از خدا و رسول(ص) قرار مىدهد و نیز حدیث ثقلین که عترت را قرین قرآن کریم مىنماید، به وضوح مستفاد است و به واسطه حدیث شریف نبوى(ص) : هر کس که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؛ تاکید میشود.[۱۱]
چنانکه از روایات فهمیده میشود، هیچ عمل و عبادتى، بدون پذیرش ولایت ولىاللَّهالاعظم مقبول درگاه احدیت واقع نمىشود. به عنوان نمونه امام رضا(ع) در حدیث معروف سلسلهالذهب از اجدادشان به صورت حدیث قدسى فرمودند: کلمه لا إله إلاّ اللَّه حِصن(دژ محکم) مَن(اللَّه) است، و هرکه در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند و پس از اندکى تأکید نمودند: با عمل به شرایط لا إله إلاّ اللَّه و(پذیرش ولایت) من یکى از آن شرایط است.[۱۲]
و در حدیث دیگر امام باقر(ع) مىفرمایند: اسلام بر پنج پایه استوار است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت، و هیچیک از آن ارکان به پاى رکن رکین ولایت نمىرسد.[۱۳]
در روز قیامت هیچ دوستی(سرپرستی) چیزی از عذاب را از دوستش دفع نمیکند مگر…
خداوند متعال در آیات ۴۱ و ۴۲ سوره مبارکه دخان میفرماید: «یَوْمَ لا یُغْنی مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ، إِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الرَّحیمُ»؛«همان روزى که هیچ دوستى چیزى از عذاب را از دوستش دفع نمىکند، و چون[آلوده به شرک و کفراند] یارى نمىشوند؛ مگر کسى که خدا او را مورد رحمت قرار داده است؛ زیرا او تواناى شکستناپذیر و مهربان است»
این دو آیه شریفه در حال بیان «یومالفصل» است و معنای آن این است که در روز قیامت هیچ دوستی(سرپرستی) چیزی از عذاب را از دوستش دفع نمیکند مگر کسی که خداوند او را مورد رحمت خویش قرار بدهد. بنا بر بعضی روایات و نظر برخی از مفسرین این رحمت الهی همان مشمول شفاعت واقع شدن میباشد[۱۴] که تنها درباره کسانی است که تحت ولایت ائمه اطهار(ع) باشند. صرف نظر از تفسیر کلی این آیات که در حیطه بحث ما نیست، عبارت«إِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللَّهُ» بنابر روایات دلالت میکند به امیرالمومنین(ع) و اهلبیت(ع) و اتباع و شیعیان آنحضرت:
فقال فی کتابه و قوله الحق: یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ، یعنی بذلک علیا (علیه السلام) و شیعته[۱۵]. یعنی : امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه میفرمایند: منظور از «الا من رحم الله» امیرالمومنین علی(ع) و شیعیان و پیروان ایشان است.
شیعیان و پیروان امیرالمومنین(ع) چه کسانی هستند؟
شیعیان و پیروان امیرالمومنین(ع) چه کسانی هستند؟ واضح است شیعیان حضرت کسانی هستند که ولایت ایشان و ولایت اولاد آنحضرت را پذیرفته باشند. پس ولایت ائمه(ع) مصداق واضح مشمول رحمت الهی شدن است و به این ترتیب یکی از زمینههای مهم شفاعت(که یکی از مصادیق رحمت الهی است) همین بحث ولایت میباشد.
همچنین مفسر گرانقدر علیبنابراهیم قمی در تفسیر این آیه میگوید: هر کس جز اولیای خداوند را ولی و سرپرست خویش قرار دهد در هیچ زمینهای نیاز او را برطرف نخواهند کرد. سپس خداوند کسانی را که اهلبیت پیامبر(ص) را بعنوان ولیّ و سرپرست قرار میدهند، مورد استثناء قرار داده است و فرموده است«الا من رحم الله».[۱۶]
از عبارت علی بن ابراهیم هم معنای سابق فهمیده میشود که هر کس جز اولیای خدا را ولی و سرپرست خویش قرار دهد کارش لنگ خواهد بود و خداوند کسانی را که اهلالبیت(ع) را به عنوان ولی خود قرار دادهاند مستثنا کرده است( الا من رحم الله) و نجاتشان میدهد و میتوان گفت شفاعت در حقشان مقبول میافتد.
بحث روایی
اینک به روایاتی میپردازیم که موضوع ولایت امیرالمومنین و ائمه اطهار(ع) را بعنوان یکی از مواردِ قبول شفاعت شافعان در حق شفاعتخواه بیان میکنند.
امام حسن عسکری(ع) میفرمایند: فقط زمانی گناهان از بین میرود که مسلمان دارای ولایت حضرت علی(ع) باشد.[۱۷]
اینکه امام عسکری(ع) فرمودهاند زمانی گناهان از بین میروند و آن زمانی است که شخص دارای ولایت حضرت علی(ع) باشد معنایش روشن است. از بین رفتن گناهان به نوعی همان مشمول شفاعت واقع شدن است و این مهم محقق نخواهد شد مگر زمانی که مسلمان دارای ولایت باشد.
محمد بن سلیمان از پدرش نقل کرده که حضرت صادق(ع) فرمودند: خداوند برای ما پیروان و شیعیانی قرار داده و آنها را از نور خود خلق نموده و در رحمت خود فرو برده و روزی که خود را به آنان معرفی کرد، بر پایه معرفت و شناسائی خودش پیمان ولایت ما را هم از آنها گرفت. او از نیکوکاران آنها قبول میکند و از بدکاران آنها درمیگذرد، هرکس بدون داشتن این امتیاز(یعنی ولایت) خدا را ملاقات کند؛ حسنات او قبول نمیشود و گناهانش بخشوده نمیگردد.[۱۸]
از روایت بالا مجددا اهمیت ولایت مشخص میشود و همچنین صراحت کلام امام(ع) در حق کسی که امتیاز ولایت را نداشته باشد واضح است. چنین شخصی نه حسناتش قبول میشود و نه گناهانش بخشوده میگردد(شفاعتی برای او در کار نیست).
امام صادق(ع) در بیانی جامعتر میفرمایند:«لَا یَشْفَعُ وَ لَا یُشَفَّعُ لَهُمْ، وَ لَا یَشْفَعُونَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْداً، إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ بِوَلَایَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ ع مِنْ بَعْدِهِ فَهُوَ الْعَهْدُ عِنْدَ اللَّه»[۱۹]، نه شفاعت میکند و نه مورد شفاعت قرار میگیرد و نه شفاعتش قبول میشود مگر کسی که در نزد خداوند رحمان عهدی بسته باشد. یعنی کسی که در ولایت حضرت امیرالمومنین(ع) و امامان بعد از او اذن داده شده باشد (و صاحب ولایت باشد).این است آن عهد نزد خدا»
نجات از آتش و وارد شدن در قلعه الهی
امام رضا(ع) در روایتی از اجداد طاهرینشان از رسول خدا(ص) از جبرئیل، از میکائیل، از اسرافیل، از لوح از قلم نقل نمودند، که خدای تبارک وتعالی فرمود: «ولایه علی بن أبی طالب حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی». ولایت علی بن ابی طالب سنگر من است، هر کس که در این سنگر وارد شود از عذاب الهی ایمن است.رمز این سخن این است که در مراحل مختلف از عالم آخرت، قبل از هر گونه محاسبه وپرسشی، از امر ولایت واعتقاد به امامت ائمه هدی(ع) میپرسند، وآنکس که پاسخگو نباشد نجات نخواهد یافت.[۲۰] مقصود از نجات میتواند همان مشمول شفاعت شدن باشد. البته در این باب روایات فراوانی وجود دارد.
انکار علی(ع)؛ انکار خدای عزوجل
قال رسولالله(ص): أیها الناس، إن علیا إمامکم من بعدی، و خلیفتی علیکم، و هو وصیی و وزیری و أخی و ناصری، و زوج ابنتی، و أبو ولدی، و صاحب شفاعتی و حوضی و لوائی، من أنکره فقد أنکرنی، و من أنکرنی فقد أنکر الله عز و جل،و من أقر بإمامته فقد أقر بنبوتی، و من أقر بنبوتی فقد أقر بوحدانیه الله عز و جل.»[۲۱] پیامبر اکرم(ص) فرمودند: ای مردم، همانا علی(ع) بعد از من پیشوا و امام و خلیفه من بر شماست و او وصی و وزیر و برادر و یاور من، همسر دخترم و پدر فرزندانم و صاحب شفاعت و حوض و پرچم من است. هر کس او را انکار کند مرا انکار کرده و هر کس مرا انکار کند خدای عزوجل را منکر شده است. و هر کس به امامت او اقرار کند به نبوت من اقرار کرده و هر که نبوت مرا اقرار کند به توحید خداوند عزوجل اقرار کرده است.
از مجموع این مباحث به روشنی آشکار میگردد که بحث«ولایت» از مهمترین شرایط و زمینههایی است که باید در وجود شخص شفاعتخواه قرار داشته باشد تا شفاعت شافعان در حق او ثمره بدهد. چرا که اگر کسی به ولایت امیرالمومنی(ع) و اهلالبیت(ع) اقرار نکند در حقیقت نبوت و از همه بالاتر توحید را منکر شده است و شفاعت در حق چنین شخصی بیمعنا خواهد بود.
پینوشتها:
[۱] . معنا و مفهوم ولایت، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهلبیت(ع) ، با مختصری جابجایی www.ahlobait.ir
[۲] . راغب اصفهانی، ابی القاسم الحسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن،ص ۷۱۰.
[۳]. همان.
[۴].سوره شوری، آیه ۹.
[۵] .سوره نساء ، آیه ۶۴.
[۶] . همان، آیه ۸۰.
[۷] . همان، آیه ۵۹.
[۸] . حسن بن علی، امام یازدهم، التفسیر المنسوب الی الامام عسکری، مدرسه الامام المهدی، قم، ص ۱۱۲.
[۹] . طوسی، محمد بن حسن، الامالی، دار الثقافه، قم، ص ۵۸۳.
[۱۰] .معنا و مفهوم ولایت، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهلبیت(ع)، با دخل و تصرف www.ahlobait.ir
[۱۱].مطهرى، مرتضى، امامت و رهبرى، انتشارات صدرا، قم، چاپ سوم، ص ۷۶.
[۱۲].ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب(ع)، علامه، قم، ج ۳، ص۱۰۱.
[۱۳].کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج ۲، ص۱۸.
[۱۴].طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۲۲، ص۳۱۷.
[۱۵].بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۱۹.
[۱۶].علی بن إبراهیم: قوله تعالى: یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَیْئاً، قال: «من والى غیر أولیاء الله لا یغنی بعضهم عن بعض، ثم استثنى من والى آل محمد، فقال: «إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ». همان ، ص ۲۰.
[۱۷].کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، قدس، ج ۵، ص ۴۶۹، ح۹.
[۱۸].الصفار، محمد بن حسن بن فروخ، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ع)، ج ۱، بخش دوم، باب یازدهم، ص ۱۷۹.
[۱۹].قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، دار الکتاب، قم، ج2، ص۵۷.
[۲۰].شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا علیه السلام، نشر جهان، تهران، ج ۲، ص ۱۳۶.
[۲۱] . بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج1، ص۲۰۰.
یادداشت از احمد گلستانی عراقی
انتهای پیام
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰