هر روز زیارت عاشورا میخواند تا شهید شد/ به جایگاه فرزندم غبطه میخورم/ رهبر انقلاب فرمودند عکس سجاد را در اتاقم دارم
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری فارس از اصفهان، همزمان با سالروز میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار، جمعی از خبرنگاران خبرگزاری فارس دفتر استان اصفهان با حضور در منزل پدر شهید سجاد شاهسنایی نخستین شهید مدافع امنیت پای صحبتهای پدر شهید و ناگفتههایی از
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری فارس از اصفهان، همزمان با سالروز میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار، جمعی از خبرنگاران خبرگزاری فارس دفتر استان اصفهان با حضور در منزل پدر شهید سجاد شاهسنایی نخستین شهید مدافع امنیت پای صحبتهای پدر شهید و ناگفتههایی از زندگی او نشستند.
فارس: از ویژگیهای اخلاقی و رفتاری فرزندتان بگویید.
پدر شهید شاهسنایی: پسرم متولد سال ۶۴ بود و دو فرزند پسر خردسال داشت؛ سجاد از زمان ورود به مقطع راهنمایی، وارد یک فضای دیگری شد، به عبارت دیگر به شدت دلبسته شهدا شد.
هرجا عکسی از شهدا پیدا میکرد به دیوار اتاق خود میچسباند، همین الآن هم پشت در اتاقش پر است از عکس سرداران جنگ مانند شهید همت و شهید کاظمی.
وقتی دیپلم خود را گرفت به من گفت که میخواهد وارد سپاه شود، چون خودم بازنشسته سپاه هستم، میخواستم انگیزهاش برای عضویت در سپاه بدانم، از او پرسیدم که برای چه میخواهی وارد سپاه شوی؟ او گفت به سپاه علاقهمندم.
سجاد به سپاه به عنوان شغل نگاه نمیکرد، بلکه آن را به عنوان هدف میدید، پس از شرکت در امتحان دانشگاه جامع امام حسین(ع) وقتی جواب قبولیاش آمد، با اینکه در زمستان بود، اما با موتورسیکلت خود از خانه به مزار شهید همت در شهرضا رفت تا از او تشکر کند.
فارس: از لحظه شهادت فرزندتان خاطرهای دارید؟
پدر شهید شاهسنایی: وقتی وارد دانشگاه شد با فردی به نام علی آشنا شد که بعداً در سوریه شهید شد؛ در وصیتنامه این شهید آمده بود که هر روز صبح و شام زیارت عاشورا میخواند، البته سجاد تا پیش از این هم هر روز زیارت عاشورا میخواند، اما بعد از شهادت دوستش مصممتر شد و ۳ مرتبه در روز به خواندن زیارت عاشورا مشغول میشد.
سجاد قبل از شهادتش نمازش را خواند و علاوه بر زیارت عاشورا، زیارت حضرت زهرا(س) را خواند و دوستانش به شوخی به او گفتند که سجاد اینقدر زیارت عاشورا میخوانی آخر شهید میشوی.
بعد از آن همراه با همکارانش سوار مینیبوس شدند که به کهریزسنگ بروند، سجاد کلاه و سپر برای دفاع نداشت، چراکه تعداد کلاهها و سپرها در نجفآباد محدود بود؛ او صبر کرد تا همه همکارانش به کلاه و سپر تجهیز شوند و اگر چیزی باقی ماند خودش از کلاه و سپر استفاده کند که در آخر هم به او کلاه و سپر نرسیده بود.
به محض اینکه به کهریزسنگ رسیده بودند، شیشههای مینیبوس توسط اغتشاشگران شکسته میشود، سجاد و چند نفر از دوستانش به سر کوچهای در همان نزدیکی میروند که در همان لحظه گلولهای مستقیماً به قلب سجاد برخورد میکند، بلافاصله او را برای انتقال به بیمارستان آماده میکنند که در راه بیمارستان به شهادت میرسد.
فارس: سجاد برای اعزام به سوریه و عضویت در جبهه مقاومت درخواستی ارائه داده بود؟
پدر شهید شاهسنایی: بله طبق گفته فرماندهش بارها برای اعزام به سوریه مراجعه کرده بود، اما به دلیل موقعیت ویژه سجاد به او این اجازه را نداده بودند و او هر بار برای اینکه اعزام نمیشد به شدت گریه میکرد.
فارس: چه شد که پس از شهادت سجاد با رهبر معظم انقلاب دیدار کردید؟
پدر شهید شاهسنایی: بعد از شهادت فرزندم، سردار جعفری(فرمانده سپاه) و جمعی از فرماندهان ارشد سپاه در مراسم گرامیداشت آقا سجاد حضور یافتند؛ سردار جعفری در کنار من نشسته بود، به او گفتم خواستهای از شما دارم و آن این است که سلام مرا به حضرت آقا برسانید.
فردای آن روز در مراسم هفتم شهید که بازهم سردار جعفری حضور داشت دخترم(خواهر شهید) به فرمانده سپاه گفته بود که در صورت امکان یک قرار ملاقات با رهبر معظم انقلاب برای خانواده شهید شاهسنایی فراهم کنید که البته من از این موضوع خبر نداشتم.
فردای آن روز تماس گرفته شد که خانواده شهید(به تعداد ۵ نفر) برای دیدار با رهبر معظم انقلاب آماده باشیم، من و مادر شهید به همراه همسر و دو پسرش باید برای دیدار آماده میشدیم.
بالاخره سعادت دیدار ایشان نصیبمان شد، بعد از نماز ظهر همه میهمانان شامل فرماندهان سپاه دور رهبر انقلاب جمع شدند و ایشان هم با هر کدام سلام احوالپرسی میکردند؛ نوبت به من که رسید که عکس سجاد را به ایشان دادم و خواستم که روی آن برایمان چیزی بنویسند، ایشان به محض اینکه عکس سجاد را دیدند، فرمودند من نمونه همین عکس را در اتاقم دارم، بیایید تا نشانتان بدهم.
ایشان با صمیمت خاصی من و خانوادهام را به اتاق شخصی خود دعوت کردند، آنجا یک صندلی بود، روی آن نشستند و من هم روبهروی ایشان روی زمین نشستم که ایشان بلافاصله فرمودند بیایید در کنار من روی صندلی بنشینید.
فارس: از حال و هوای آن لحظات بگویید، در آن لحظه چه حسی از چنین ملاقات صمیمی با رهبر انقلاب داشتید؟
پدر شهید شاهسنایی: راستش در ابتدای ورود از ذوق دیدار تپش قلب داشتم که چگونه با ایشان روبهرو شوم، اما آنقدر صمیمی از ما استقبال کردند که دیگر آن استرس را فراموش کردم؛ کنارشان که نشستم حس کردم کنار پدرم نشستهام که البته ایشان برایم از پدرم بالاتر بودند، برایشان از تاریخچه محله خود گفتم و از اینکه این محلهمان در دوران دفاع مقدس شهدای زیادی داشته است.
از اینکه در زمان جنگ از هر خانه حداقل یک نفر در منطقه بوده است، ما از حادثه منا و شهدای حج و شهدای مدافع حرم یک شهید داریم و آخرین شهید محله ما هم پسرم بوده است.
فارس: از رهبر معظم انقلاب خواستهای نداشتید؟
پدر شهید شاهسنایی: بعد از نماز یکی از فرماندهان چفیه ایشان را گرفته بود، به حضرت آقا گفتم اگر چفیه یا انگشتری به عنوان تبرک بدهید خیلی خوشحال میشوم، ایشان هم بلافاصله انگشترشان را از انگشت خود درآوردند و به من هدیه دادند و پس از آن به همه اعضای خانواده نیز و حتی دو فرزند خردسال شهید انگشتر هدیه کردند که من همه آنها را ابتدا در انگشتان آقا گذاشتم تا متبرک شوند و دوباره از ایشان گرفتم.
ایشان هم روی عکس شهید و هم روی دو جلد کلامالله مجید دستخطی به یادگار گذاشتند که یکی از آنها در خانه من و دیگری در خانه همسر شهید سجاد است.
فارس: شما فرزندی تربیت کردید که لیاقت چنین شهادتی پیدا کرد، چه چیزی باعث شده تا چنین فرزندی را تربیت کنید؟
پدر شهید شاهسنایی: مهمترین چیز رزق حلال است؛ البته دوستان فرزندان نیز تأثیر زیادی دارند و بسیار مهم است که والدین بدانند فرزندانشان با چه اشخاصی رفت و آمد میکند.
محیط تربیتی نیز بسیار مهم است، من به واسطه این که در جبهه حضور داشتم و بعد هم در سپاه مشغول فعالیت بودم خیلی در خانه نبودم و فرزندانم همگی محصول تربیت مادرشان هستند؛ خانواده ما همگی اهل مسجد بودند و در اقوام دور و نزدیک شهدای زیادی داریم.
فارس: انتظار شما به عنوان شهید مدافع امنیت کشور از مسؤولان چیست؟ چه خواستهای از آنان دارید؟
پدر شهید شاهسنایی: از مسؤولان میخواهم کمی هم به فکر مردم باشند، برخی مسؤولان دم از سخنان و رهنمودهای مقام معظم رهبری میزنند، اما درست برخلاف آن حرکت میکنند، باید به خواستهها و مطالبات مردم گوش بدهند.
آشوبگران باید بدانند که آمریکا و عربستان هیچگاه دلشان به حال ما و وضعیت رفاهی ما نسوخته و نباید فریب آنان را خورد؛ عربستان فقرای زیادی دارد و حکومت آلسعود باید فکری به حال فقرای کشور خود کند، آمریکا هم باید به فکر گرسنگان سرزمین خود باشد، ما نیازی به دلسوزیهای فریبکارانه دشمنان و بیگانگان نداریم.
فارس: گاهی برخی از افراد بیبصیرت از روی ناآگاهی به خانواده شهدای مدافع حرم کنایه میزنند، تاکنون با چنین افرادی برخورد داشتهاید؟ چه سخنی با آنان دارید؟
پدر شهید شاهسنایی: کسانی که به خانواده شهدای مدافع حرم طعنه و زخمزبان میزنند کمی فکر کنند که اگر مدافعان حرم در عراق و سوریه با دشمن نمیجنگیدند باید در کوچهها و خیابانهای داخل شهر خودمان با آنان میجنگیدیم؟ همانگونه که به دنبال نفوذ در مجلس شورای اسلامی بودند که البته راه به جایی نبردند و به هلاکت رسیدند.
فارس: دوست داشتید جای آقاسجاد بودید و به مقام شهادت میرسیدید؟
پدر شهید شاهسنایی: به جایگاه سجاد غبطه میخورم، او گوی سبقت را از من ربود و از من جلو زد و به مقام پرافتخار شهادت رسید؛ شهدا قطعاً در نیت خود خالص بودهاند که به چنین جایگاهی رسیدهاند.
==================
گفتوگو از میثاق لیث صفار
==================
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰