تاریخ انتشار : شنبه 25 فروردین 1397 - 10:06
کد خبر : 28970

فرد ناسپاس خود را از نعمت های الهی محرم می کند/ حقیقت شکرگزاری

فرد ناسپاس خود را از نعمت های الهی محرم می کند/ حقیقت شکرگزاری

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری مهر، متن زیر مشروح خطبه های نماز جمعه این هفته هامبورگ است که در ادامه می خوانید؛ بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله ربّ العالمین و الحمد لله الذی لا مُضادّ له فی مُلکه و لا مُنازِعَ لَهُ فی

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری مهر، متن زیر مشروح خطبه های نماز جمعه این هفته هامبورگ است که در ادامه می خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و الحمد لله الذی لا مُضادّ له فی مُلکه و لا مُنازِعَ لَهُ فی أمره. الحمدالله الذی لا شریک لَهُ فی خلقه ولا شبیه لَهُ فی عَظَمَتِه (جزء من دعاء الإفتتاح) وصلّی الله علی سیدّنا ونبیّنا محمّد صلّی الله علیه وعلی آله الطاهرین واصحابه المنتجبین. 

عبادالله ! أُوصیکم و نفسی بتقوی الله و اتّباع امره و نهیه.

موضوع «شکر» یکی از مباحث بسیار مهم اخلاقی و ارزشی است که در قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) به تفصیل نسبت به آن سخن به میان آمده است. چرا که «شکر» در زندگی روزانه برای سپاس گزاری از نیکی و احسانِ دیگران فراوان به کار برده می شود؛ و به نوعی آدمی با شکرگزاری، روحیۀ قدردانی از نعمت ها و نیکی ها را مورد توجّه قرار می دهد، و این موضوع در حقیقت یک امر فطری و عقلی است.

اهمیّت موضوع شکرگزاری از منظر قرآن

اهمیّت موضوع شکر به حدّی است که فقط در قرآن کریم حدود ۷۰ مرتبه مادّه «شکر»[۱] به کار رفته است، و در بسیاری از این موارد شکر لازم و واجب دانسته شده، و به عنوان یک ارزش اخلاقی و انسانی مورد توجّه قرار گرفته است. البته باید توجّه داشت که مفهوم شکر به دقت و تأمّل بیشتری نیازمند است، و نمی توان آن را از مفاهیم بسیار روشن برشمرد. زیرا موارد و مصادیق شکر و انواع و اقسام آن، و ارتباط آن با خدا و انسان اقتضاء می کند دربارۀ آن دقت بیشتری صورت گیرد.

معانی شکر

راغب اصفهانی در کتاب معروف خود در معنای این مادّه می نویسد: «شکر به معنی تصوّر نعمت و اظهار و ابراز آن است».[۲] و در کتاب دیگر خود نوشته است: «شکر در اصل از ماده «کشر» به وزن کشف بوده که به معنی ابراز و اظهار است. لذا «دابه شکور» به حیوانی می گویند که هرگاه مراقبت کافی از آب و علف او کنند، روز به روز چاق تر می شود. و فردی گفته است اصل و ریشۀ آن از «عین شکراء» به معنی چشمه پر آب است».[۳] بنابراین شکر به معنی پر شدن وجود انسان از یاد بخشندۀ نعمت ها است.

اقسام شکر

شکر دارای تقسیماتی است که از جملۀ آن اقسام این است که آن را به «تکوینی و تشریعی» تقسیم کرده اند. «شکر تکوینی» بدین معنی است که هر موجودی که مرتبه ای از وجود را داراست، در مسیری که برای آن آفریده شده رشد لازم را پیدا کند. مانند: درخت و گل و میوه ای که با مراقبت باغبان، گل و میوه های با ارزشی به بار آورد؛ و کفران و ناسپاسی آن است که اثری از مراقبت و پذیرایی باغبان در آن ظاهر نشود. لذا اگر نعمت های الهی در مسیر عصیان و نافرمانی هزینه و صرف شوند، به طور طبیعی و تکوینی ناسپاسی می کنند.

«شکر تشریعی» آنست که انسان با قلب و زبان و نیز عمل در مقام شکرگزاری از نعمتهای الهی برآید. برخی هم شکر را به «قلبی و زبانی و شکر به جوارح» تقسیم نموده که همان تصوّر نعمت است. که دومی ثنای بر منعِم است و سومی پاداش نعمت به قدر استحقاق است.

حقیقت شکرگزاری از خدای تعالی

بسیار واضح و روشن است هیچ کس یارای شکرگزاری از نعمتهای بی کران الهی را ندارد، زیرا آدمی در برابر هر نَفَسی از نفسهایش، هزاران شکر لازم دارد؛ که آن هیچ گاه در خارج قابل تحقق نیست. امّا انسان مؤمن باید بداند که خدای تعالی همین مقدار سپاس گزاری را از انسان شکرگزار می پذیرد. لذا در بیانی نورانی از امام صادق(ع) آمده که فرمود: «فی کُلِّ نَفَسٍ مِن أنفاسِکَ شُکرٌ لازِمٌ لکَ، بَل ألفٌ وأکثَرُ؛ برای هر نَفَسی از نفسهایت شکری و بلکه هزار و بیشتر از هزار شکر، بر تو واجب است»،[۴] و در تعبیری بسیار نغز از امیرالمؤمنین(ع) آمده که فرمودند: «مَن شَکَرَ اللَّهَ سبحانَهُ وَجَبَ علَیهِ شُکرٌ ثانٍ؛ إذ وَفَّقَهُ لِشُکرِهِ، و هُو شُکرُ الشُّکرِ؛ کسی که خداوند سبحان را شکر گوید، شکر دومی بر او واجب آید؛ زیرا خداوند توفیق شکرگزاری از خود را به وی داده است، و این است شکر برای شکر».[۵]

دلیل شکرگذاری از کارهای نیک دیگران

فرهنگ شکرگزاری برای قدردانی از تلاش ها و کارهای نیک انسان ها در حق یکدیگر، در مرحله ای است که که امام رضا(ع) در تبیین آن می فرماید: «مَن لَم یَشکُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلوقینَ لَم یَشکُرِ اللَّهَ عَزَّوجل‏؛ هرکه در قبال خوبی مردم تشکر نکند، از خداوند عزّوجلّ هم تشکّر نکرده است‏».[۶] به همین جهت امام سجاد(ع) در بیانی شگرف فردی را که دربارۀ انسانی نیکی نموده است را نسبت به آن کسی که به او نیکی شده است، دارای حق می داند؛ و در خصوص آن می فرماید:«أَمَّا حَقُّ ذِی الْمَعْرُوفِ عَلَیْکَ فَأَنْ تَشْکُرَهُ وَ تَذْکُرَ مَعْرُوفَهُ وَ تَنْشُرَ لَهُ الْمَقَالَهَ الْحَسَنَهَ وَ تُخْلِصَ لَهُ الدُّعَاءَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَإِنَّکَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ کُنْتَ قَدْ شَکَرْتَهُ سِرّاً وَ عَلَانِیَهً ثُمَّ إِنْ أَمْکَنَ مُکَافَأَتُهُ بِالْفِعْلِ کَافَأْتَه‏؛ حقّ کسی که به تو نیکی می ‏کند، این است که از او تشکر کنی و نیکی ‏اش را به زبان آوری و از وی به خوبی یاد کنی و میان خود و خدای عز و جل برایش خالصانه دعا کنی. اگر چنین کنی، گویا در پنهان و آشکار، از او تشکر کرده ‏ای. وانگهی اگر توانستی، روزی، نیکیِ او را [با پول یا خدمت و کاری در حقّ وی‏] جبران کن».[۷]

تفاوت سپاس گذاری انسانها از خود، و خدای تعالی

یکی از موضوعاتی که دانستن آن بسیار ضروریست، این است که مسألۀ شکرگزاری در میان انسان ها یک نوع انتظار است. بدین بیان که افراد در برابر احسان و نیکی از طرف مقابل انتظاراتی دارند؛ و شاید این انتظارات به خاطر شرائط اجتماعی جزء «آداب اجتماعی» به شمار آید، که این گونه در میان انسان ها به هر دلیلی متعارف و متداول است و از یکدیگر تشکر و قدردانی می نمایند. امّا دلیل این که تشکر نمودن از خداوند ـ که از هر کسی بی نیاز است ـ مورد تأکید قرآن و روایات است، این است که شکرگزاری از خدای سبحان ـ که بی نیاز مطلق است ـ به او بازگشت نمی کند بلکه به خود آن شکرگزار بازگشت می نماید، مانند: عبادت و احسان و هر کار دیگری که برای خدای متعال انجام می دهد. لذا انسان شکرگزار لایق و شایسته توسعۀ نعمت و بلکه توسعۀ مرتبۀ وجودی خود می شود.

اما کسی که ناسپاس باشد، در حقیقت خود را از نعمتهای دیگر الهی محروم نموده، و زمینۀ رشد و تکامل را از خود سلب می نماید.

 

[۱]. آیاتی نظیر: البقره/۵۲، ۵۶، ۱۵۲، ۱۷۲، ۱۸۵، ۲۴۳. آل عمران/۱۲۳. النساء/۱۴۷. و … .

[۲]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۴۶۱، بیروت، چ اول، بی تا.

[۳]. همان، الذریعه إلی مکارم الشریعه، ج۱، ص۱۹۸، تحقیق أبو الیزید أبو زید العجمی، القاهره، دارالنشرـ دارالسلام، ۱۴۲۸ق.

[۴]. جعفربن محمد، امام صادق(ع)، مصباح الشریعهـ منصوب به امام ششم(ع)، ص۲۴، بیروت، اعلمی، چ اول، ۱۴۰۰ق. و مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۶۸، ص۵۲، ح۷۷، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۵]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم، ص۶۶۲، ح۱۴۶۳، قم، دار الکتاب الإسلامی، چ دوم، ۱۴۱۰ق.

[۶]. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۴، ح۲، تهران، نشر جهان، چ اول، ۱۳۷۸ق.

[۷]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۲۶۵، قم، جامعه مدرسین، چ دوم، ۱۴۰۴ق

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد