امنیت روانی و ادله اعتبار اصل صحت
چکیده علم فقه از گستردگی و سیطره بالایی در همه ابعاد زندگی انسان؛ بخصوص در نظام اجتماعی، برخوردار است. خداوند متعال علاوه بر ملاحظات فردی در جعل و تشریع احکام و فروعات فقهی، به مصالح و مفاسد اجتماعی نیز توجه داشته و سلامت جامعه را در نظر گرفته است. جامعه سالم، قبل از آسایش،
چکیده
علم فقه از گستردگی و سیطره بالایی در همه ابعاد زندگی انسان؛ بخصوص در نظام اجتماعی، برخوردار است. خداوند متعال علاوه بر ملاحظات فردی در جعل و تشریع احکام و فروعات فقهی، به مصالح و مفاسد اجتماعی نیز توجه داشته و سلامت جامعه را در نظر گرفته است. جامعه سالم، قبل از آسایش، به «امنیت روانی» نیازمند است. از قواعد اثرگذار بر امنیت روانی، «قاعده صحت» در علم فقه است. شارع مقدس دستور داده تا اعمال و رفتار، حتی گفتار و اعتقادات دیگران، بر صورت صحیح حمل شود و این امر در وجدان، فکر و ذهن، نهفته و با فطرت انسان هماهنگ است.
این قاعده در اکثر کتب قواعد فقهیه مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در دو معنای «جواز تکلیفی» و «صحت وضعی» شهرت بیشتری یافته است. در این مقاله با استفاده از آیات، روایات و منابع فقهی، هر دو معنا، مورد پژوهش قرار گرفته و دریافته است که امنیت روانی بر انواع دیگر امنیت، مقدم است و با توجه به ادله اعتبار اصل صحت که به نوعی به امنیت روانی اشاره دارند، عمل به این قاعده، سبب ایجاد امنیت روانی و آرامش در افراد و جامعه میشود.
واژگان کلیدی
اصل صحت، امنیت روانی، سوء ظن، آرامش، جامعه
مقدمه
از آنجا که انسان فطرتاً موجودی اجتماعی و تنهاگریز است، لابد با همنوعان خود به صورت مستمر و همیشگی در ارتباط است. انسانها با استفاده از قدرت تخیل، تصور و تفکری که خداوند حکیم به ایشان تفضل نموده است، توانایی درک متفاوت از اطراف خویش را دارا میباشند و به همین دلیل، از حوادث و امور گرداگرد خود و رفتار افراد جامعه برداشتهای گوناگونی دارند.
در اسلام و شریعت اسلامی، شارع مقدس، ابزارهای ادراکی و ویژگیهای مثبت و منفی انسان را مرزبندی و ترسیم نموده است و راه معرفت سلامت و امنیت روان فرد و اجتماع را مشاهده اعمال و رفتار انسانها و برداشت صحیح و انطباق یا عدم انطباق آن با مسائل و فروعات شرعی با متدهای مخصوص به خود دانسته است.
شارع مقدس که خود خالق انسانها است و بر مصالح و مفاسد آنان آگاهی کامل دارد، در شریعت مقدس دستور به کنارگذاشتن بدبینی و سوء ظن داده است و راه و روش اجتماعینگریستن به اعمال و رفتار دیگران را در قالب آیات قرآن بیان داشته است. ما حصل اوامر خداوند متعال، در قاعدهای به نام «قاعده صحت» که فقهای عظام پیرامون آن، مباحث مختلفی ارائه نمودهاند، تبلور و تجلی یافته است.
قاعده صحت از قواعد مهم، پرکاربرد و مشکلگشا برای فرد و جامعه است؛ به این معنا که باید در اعمال و رفتارها بنا بر صحت گذاشته شود، مگر جایی که دلیل قطعی بر خلاف آن باشد. لذا تا یقین به خطا پیدا نشود، نباید شخص و اجتماع را بر اساس ظن و گمان متهم کرد. مطابق این اصل و قاعده، عمل دیگران را باید صحیح، درست و شایسته دانست.
ویژگی مهم این قاعده، مطابقت آن با وجدان انسان است؛ چراکه فطرت آدمی همواره به عمل صحیح اشتیاق داشته، به همین خاطر اعمال دیگران را صحیح پنداشته و هر عملی را که از افراد صادر میشود؛ اعم از عبادات و معاملات، عقود و ایقاعات و حتی مسائل حکومتی، سیاسی و اقتصادی که از دولتمردان سر میزند، حمل بر صحت نموده است، تا جامعه از امنیت و ثبات برخوردار باشد و فضا برای اعتماد و اطمینان به یکدیگر فراهم آید. همانطور که در سخن امیر مؤمنان علی(ع) آمده است: «شَرُّ النّاسِ مَنْ لایَثِقُ بِاَحَد لِسُوءِ ظَنِّهِ وَ لایَثِقُ بِهِ اَحَدٌ لِسُوءِ فِعْلِهِ» (لیثی واسطی، ۱۳۷۶، ص۲۹۵)؛ بدترین مردم کسى است که به خاطر سوء ظن به کسى اعتماد نمىکند و به خاطر اعمال بد او، کسى نیز به او اعتماد نمىکند.
در حقیقت این قاعده بر دو رکن (نفس انسان و دیگری) استوار است. در اجرای این قاعده، طرفین متعلق در قاعده، از آثار و مزایای رفتاری و روانی آن سود خواهند برد؛ چراکه احساس امنیت و آرامش روانی سبب سکون روحی و زوال استرس فرد و جامعه خواهد شد.
کسی که مجری این قاعده است، به راحتی و با امنیت روانی میتواند آثار وضعی اعمال دیگران را بر آن بار کند و از نتایج مرتبط با آنها استفاده نماید.
افراد جامعه با این احساس که دیگران در مورد ایشان ذهنیت مثبت دارند و آنها را مورد اعتماد قرار داده و پندار جامعه در مورد عملکردشان صحیح است، موفق به ارتقای امنیت روانی و اعتماد به نفس می شوند.
گزاف نیست، اگر گفته شود در جامعهای که این اصل، مبنای عمل باشد، امنیت و آرامش حکمفرما خواهد بود؛ چراکه امروزه همه امور زندگی انسان به این اصل نیازمند است. مثلاً یکدیگر را از لحاظ جسمی، رفتاری و… سالم میپندارند، رستوران ها، داروها، مواد غذایی، خوراکی و … همه را صحیح و سالم فرض میکنند. داشتن امنیت و اطمینان خاطر، نخستین نیاز انسان برای پیشبرد اهداف، تلاش و فعالیت است. مقاله حاضر فرض نموده که اصل صحت بر امنیت روانی فرد و جامعه اثرگذار است و با روش اسنادی و کتابخانهای با نگاهی اجتماعی، پس از طرح بحث و مفاهیم مرتبط، به تبیین این موضوع پرداخته است.
امنیت روانی
واژه «امن» ضد «خوف» (ابن منظور، ۱۴۱۴ق، ج ۱۳، ص۲۱؛ فراهیدى، ۱۴۱۰ق، ج ۸، ص۳۸۸)، به معنای ایمنی، آرامش قلب و خاطرجمعبودن است (قرشى، ۱۳۷۱، ج ۱، ص۱۲۳). انسان همیشه به دنبال تأمین نیازهای خویش است و آسایش و آرامش از مهمترین نیازهای او بهشمار میرود.(۱) بنابراین، در ضرورت آن شکی نیست، اما امکان و وقوع آن با نگاه به آیات قرآن بهخوبی قابل درک است. خداوند جامعه امن و آرام را مثال زده که انسانها باید سپاسگذار باشند و جالب این که اگر جامعه دچار کفران و ناسپاسی شود، ترس که ضد امنیت است، بر آنها حاکم خواهد شد (نحل (۱۶): ۱۱۲).
لذا امنیت زمانی عینیت پیدا خواهد کرد که از ترس، اثری نباشد. رسیدن جامعه به آسایش و رفاه، در گرو فراهمشدن امنیت اجتماعی و روانی است. درخواست حضرت ابراهیم(ع) (بقره (۲): ۱۲۶)، برای فراهمآوری نعمت امنیت برای جامعه، بهخوبی دغدغه امنیت را تبیین میکند. از همین رو است که دشمنان با پیبردن به جایگاه این مؤلفه، در صدد ازبینبردن امنیت در برخی کشورها و ایجاد ناامنی هستند.
شارع مقدس با آگاهی کامل از مصالح و مفاسد انسانها، در تشریع و جعل قواعد و احکام، اصل صحت را درنظرگرفته و با توجه به آن، مقررات و قوانین زندگی جامعه بشری را بهگونهای ترسیم نموده که امنیت روان و آرامش خاطر، در وجود آنها حفظ گردد. در این باره جعل قاعده «اصاله الصحه» بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه اگر با نگاه کلان فقهی و اجتماعی به آن نگریسته شود، اهمیت و جایگاه آن بهخوبی روشن میگردد.
همچنین قانونگذار نیز باید در وضع قوانین، امنیت و سعادت مردم را در نظر بگیرد. لذا در قوانین ایران این اصل مورد پذیرش قرار گرفته و مواد ۲۲۳، ۵۳۲، ۶۹۹، ۱۰۶۷، ۱۲۱۳ و … قانون مدنی با توجه به این اصل تنظیم شده است. در حقیقت، اگر هدف، ایجاد امنیت روانی در جامعه باشد، یکی از موارد نیل به این هدف، قاعده «اصاله الصحه» است که شارع مقدس آن را جعل و تشریع نموده است.
ارتباط صحت و امنیت روانی
اموری مانند شک، وهم، ظن و یقین از اعتبارات نفسانی هستند (مشکینى، ۱۴۱۶ق، ص۱۵۱) که ظرف آنها فکر، تصور و ذهن انسانها است (سید مرتضى، ۱۴۰۵ق، ج ۲، ص۲۷۳) و در واقع با روان انسانها ارتباط دارند. اگر به صورت بینرشتهای به دو دانش فقه و روانشانسی نگریسته شود، فهمیده میشود که فلسفه تأسیس اصول، در واقع نوعی پیشگیری است که قبل از مراجعه به ادله خاص هر مسأله، صورت میگیرد و این امر با استفاده از روان انسانها شکل میگیرد که بر اساس آن، حکم شرعی درک و سپس به مرحله فعلیت و اجرا رسیده و در صورت وجود شرایط، آثار وضعی آن بار میشود.
مثلاً در مورد افعال، رفتار و اعمال دیگران که آیا صحیح هستند یا نادرست؟ شک که از امور روانی است، حاصل میشود. سپس با صحیحدانستن این اعمال و رفتارها که قاعدهای فقهی است، انسان آرامش خاطر و احساس خوشایندی نموده و آثار وضعی هر فعل را بر آن بار میکند که به این کار در فقه، «اصل صحت» گفته میشود.
اصل در لغت، به معنای ریشه (قرشی، ۱۳۷۱، ج۱، ص۸۸)، پایینی و اساس هر چیزی «اسفل الشئ» (ابن منظور، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۱۶؛ زبیدی، ۱۴۱۴ق، ج۱۴، ص۱۸) و آنچه که شئ بر آن بنا میشود «ما یبنی علیها الشئ» (مصطفوی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۵۹)، آمده است. این واژه، در اصطلاح، دارای چهار معنا «دلیل»، «ارجحیت»، «استصحاب» و «قاعده» است که منظور از «اصل صحت»، همین معنای چهارم؛ یعنی «قاعده» صحت میباشد (شهید ثانی، ۱۴۱۶ق، ص۳۲؛ همو ۱۴۱۹ق، ص۶۰۸؛ حسینی بوشهری، ۱۴۳۷ق، ص۲۳۸).
معنای صحت
واژه صحت در لغت، نقیض سقم و به معنای رهاشدن از هر گونه عیب و مرض است (فراهیدی، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۴؛ زبیدی، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۱۱۵؛ ابن منظور، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۵۰۷) که خود حاکی از سلامت است. در اصطلاح، هر چند قاعده صحت به معانی مختلفی تفسیر شده است (مکارم شیرازی، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۱۴)، اما بین علما در دو معنا و کاربرد، شهرت بیشتری دارد.
الف) صحت وضعی؛ این معنا در مقابل «فساد وضعی» و دائرمدار «صحت و بطلان» است (سبحانی، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۴۸) که در فقه و حقوق کاربرد دارد؛ البته صحت در حقوق، عبارت است از عمل حقوقی که مطابق شرایط قانون انجام گیرد (جعفری لنگرودی، بیتا، ج۱، ص۳۶۷).
ب) جواز تکلیفی؛ به این بیان که در برخورد با اعمال و رفتار دیگران، بنا بر جواز، حلیت و مشروعیت گذاشته میشود، مگر این که خلاف آن ثابت شود (در قوانین کیفری جهان نیز اصل بر همین است؛ زیرا تا هنگامی که تقصیر و خطای کسی ثابت نشود، او را مجرم به حساب نمیآورند و کیفر نمیکنند). این معنا دائرمدار «حسن و قبح» (سبحانی، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۴۸) و مطابق فطرت است. بنابراین، دارای جنبه اخلاقی و روانی میباشد.
این معنا، مربوط به رابطه فاعل با خدای خودش و مبتنی بر مصالح مردم است که در زندگی اجتماعی، باعث عدم اتهام، نسبت به افراد و جامعه به فعل حرام و در نهایت سبب برقراری امنیت روانی، آرامش و آسایش نسبی در جامعه میشود (حسینی بوشهری، ۱۴۳۷ق، ص۲۴۰-۲۳۹). بسیاری از ادله قرآنی و روایی اصل صحت، ناظر به همین معنا است.
معنای دیگری که برای قاعده صحت وجود دارد، آن است که وقتی شخصی عملی را که مرکب از اجزاء و شرایطی است، انجام میدهد، فعل او را حمل بر صحیح و تامالاجزاء و الشرائط کنیم و فرقی در عبادیبودن و یا معاملیبودن آن فعل نیست.
امنیت روانی و ادله اعتبار اصل صحت
صحیحپنداشتن اعمال و رفتار دیگران، با فطرت انسان گره خورده است و انسانها در ارتباط با یکدیگر، بنا را بر صحت میگذارند و نسبت به این امر، آرامش خاطر و احساس امنیت دارند. این مبنا در سراسر زندگی افراد جریان داشته و در شریعت اسلامی با عنوان «اصاله الصحه فی فعل الغیر» و «فعل المسلم»، شناخته شده است.
در بسیاری از ابواب و فروعات فقه و کتب اصولی ـ در باب استصحاب ـ جریان دارد و در کتب فقهی (شهید ثانی، ۱۴۱۶ق، ص۳۲؛ انصاری، بیتا، ج۲، ص۷۱۷و۷۲۲؛ نائینى، بیتا، ج ۴، ص۶۵۳؛ سبحانی، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۵۰) و کتابهای قواعد فقهیه
(موسوی بجنوردی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۸۵؛ مراغی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۷۴۴؛ مکارم شیرازی، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۱۱؛ حسینی بوشهری، ۱۴۳۷ق، ص۲۳۵؛ محقق داماد، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۱۹۵)، پیرامون آن بحث و گفتوگو شده است.
از احکام قاعده صحت، تقدم آن بر اصل فساد (مکارم شیرازی، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۴۵) و حکومت بر استصحاب است (نائینی، بیتا، ج۴، ص۶۶۹؛ موسوی خویی، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۳۹؛ مغنیه، ۱۹۷۵م، ص۴۱۸؛ شهید صدر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۲۹۹). قواعد دیگری مانند قاعده فراغ و تجاوز نیز ممکن است اثر روانی برای خود فرد داشته باشند، اما با این قاعده متفاوت هستند؛ چراکه محل اجرای آنها فعل خود شخص است، نه افعال دیگران.
دلایل نقلی اعتبار اصل صحت از قرآن و سنت بسیار است که در آنها از ظن، گمانهای بد و بدبینی، نهی شده است؛ مانند «قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً» (بقره(۲): ۸۳)؛ به مردم نیک بگویید که البته استدلال به آن، بر اصل صحت تمام نیست. «اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» (حجرات(۴۹): ۱۲؛ طه(۲۰): ۴۴)؛ از بسیارى از گمانها بپرهیزید؛ چراکه بعضى از گمانها گناه است. روایات مانند «ضع امر اخیک علی احسنه…»؛ (کلینى، ۱۴۰۷ق، ج ۲، ص۳۶۲؛ حر عاملى، ۱۴۰۹ق، ج ۱۲، ص۳۰۲) کار برادر خودت را بر شکل احسن آن قرار ده.
«اذا اتهم المؤمن اخاه انماث الایمان من قلبه…» (کلینى، ۱۴۰۷ق، ج ۲، ص۱۷۰؛ حر عاملى، ۱۴۰۹ق، ج ۱۲، ص۳۰۲)؛ هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می رود؛ همچنان که نمک در آب ذوب می شود. امام کاظم(ع) به «محمدبنفضیل» فرمود: «یا محمد کذب سمعک و بصرک عن اخیک و ان تشهد عندک خمسون قسامه» (کلینى، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۴۷)؛ ای محمد (پیامبر) گوش و چشم خود را در مورد برادر (دینیات) تکذیب کن؛ اگر چه (علیه او) پنجاه نفر قسم یاد کنند.
الف) قرآن کریم
قرآن کریم از ظن و گمانهای بد نهی نموده و برخی از گمانها را نیز گناه شمرده است:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لاَ تَجَسَّسُوا وَ لاَ یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ» (حجرات(۴۹): ۱۲)؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید؛ چراکه بعضى از گمانها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند. آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردۀ خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید، تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است!
پس باید از ظنونی که اثم و گناهاند اجتناب کرد، اما از آنجا که ظن، نوعی ادراک نفسانی است که به طور معمول اجتناب از آن برای انسان مقدور نیست و خداوند نیز از غیر مقدور نهی نمیکند. لذا معنای آیه، ترتیب اثر ندادن به گمانهای بد است (مکارم شیرازی، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۱۶). انسان در مورد گمان و فکر، مکلف نمیشود، لکن در مورد ترتیب اثر دادن به آن، امکان جعل تکلیف دارد.
قرآن انسانها را از ترتیب اثر دادن به گمانهای بد نسبت به دیگران نهی نموده است و از جمله گمانهای بد، حمل افعال آنان بر بطلان، عدم صحت و در نتیجه بیاثردانستن برخی اعمال حقوقی آنان، همچون عقود و ایقاعات است. مثلاً اگر شخصی بر مرده نماز بخواند و او را دفن کند، در صورت شک و سوء ظن در عمل وی، نمیتوان نماز او را باطل شمرده و جنازه مرده را از قبر بیرون کشید و دوباره نماز خواند، بلکه نماز کفایتاً خوانده شده است و اگرچه علم به صحت آن نیست، ولی قاعده صحت آن را صحیح پنداشته و وجوب نماز دوباره را از دوش دیگران از جمله کسی که اصل صحت را جاری ساخته است، بر میدارد.
آیه فوق مردم را از بسیاری از گمانها نهی نموده است و در بیان دلیل آن میفرماید برخی از ظنون، گناه محسوب میشوند؛ یعنی در واقع ابتدا از بسیاری از گمانها نهی نمود و سپس برخی از آنها را گناه اعلام کرد. بنابراین، بعضی از گمانها در مورد دیگران گناه و اثم است که برای ترک آن نباید حکم به بطلان عمل دیگران کرد و نسبت به رفتار و اعمال آنها مظنون و مشکوک بود.
در باره قضاوت در رفتار دیگران، نباید به جنبه منفی توجه و برداشت سوء نمود؛ زیرا اگر در شخص، حالت بدبینی ایجاد شود، باعث شکاکیت وی و دوری از اجتماع خواهد شد. چنین فردی مدام در ترسِ حاصل از گمانهای بد خواهد بود. از طرفی، این حالت موجب سلب آرامش دیگران میگردد؛ چون اگر افراد تصور کنند که در مورد آنها سوء ظن وجود دارد و در نظر دیگران رفتارشان ناپسند است، دچار ناامنی و ترس میشوند.
اگر این مسأله به صورت عمومی و در جامعه پیش آید، آن جامعه از جهت روانی دچار ناامنی، ترس، تزلزل و هرج و مرج میشود. این امر تا حدی مهم است که خداوند متعال دستور داده که مردم از شر وسوسهگر پنهانکار که در سینهها و صدور وسوسه میکند به او پناه ببرند: «مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخَنَّاسِ، الَّذِى یُوَسْوِسُ فىِ صُدُورِ النَّاسِ» (ناس(۱۱۴): ۴-۵) و به وساوس او توجه نکنند. بنابراین، صحیحپنداشتن اعمال و رفتار دیگران که زاییده قاعده صحت است، زمینه چنین مشکلاتی را از بین میبرد و سبب ایجاد امنیت روانی در جامعه میگردد.
آیه: «قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً» (بقره(۲): ۸۳)؛ از براى مردمان خوب بگویید، از دیگر آیات مورد استدلال برای این قاعده است (عراقی، بیتا، ج ۴، ص۷۸). این آیه به مردم سفارش میکند که در مورد دیگران خوب سخن بگویند، لکن با توجه به اشکالاتی که در استدلال به این آیه وارد شده است؛ از جمله عدم دلالت بر غیر قول، نمیتوان از آن استفاده نمود (حسینی یزدی فیروزآبادى، ۱۴۰۰ق، ج ۵، ص۲۹۹).
ب) سنت
در سخنان معصومین(ع)، نهی از سوء ظن و بدگمانی بسیار است (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۷۲، ص۱۹۴ و۲۰۱؛ تمیمی آمدی (الف)، ۱۳۶۶، ص۲۶۳) که با عبارات و الفاظ مختلفی به تببین جایگاه آن پرداخته و به طور کلی بر عدم اتهام مؤمن و حملنمودن قول مؤمنین بر وجه نیکو دلالت دارند (حسینی بوشهری، ۱۴۳۷ق، ص۲۵۸).
از جمله روایات مرتبط با این اصل، روایت امام صادق(ع) است: «لولم یجز هذا لم یقم للمسلمین سوق» (کافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۸۷)؛ اگر این جایز نباشد، هر آینه برای مسلمانان بازاری باقی نمیماند. برای جلوگیری از متلاشیشدن نظام اقتصادی در «قاعده ید» به این روایت استناد میشود؛ در حالیکه در قاعده صحت این امر بسیار مهمتر است؛ زیرا اگر حمل بر صحت نباشد، خبری از بازار مسلمین و امنیت روانی فرد و جامعه نیست؛ چراکه سبب بههمریختگی اقتصادی، ازبینرفتن بازار و اقتصاد جامعه و در نهایت هرج و مرج میشود (حسینی بوشهری، ۱۴۳۷ق، ص۲۶۲).
در سند این روایت «علی بن محمد قاسانی» مشاهده میشود که به دو وجه قابل بیان است. اول: «احمد بن محمد بن عیسى» از وی غمز نموده و دلیل آن را نیز شنیدن مذاهب منکر از وی بیان داشته است. لکن «نجاشی» این سخن را قبول نکرده و این ادعا را ثابت نمیداند. برخی «علی بن محمد شیره» را ثقه دانسته و در مقابل علی بن محمد شیره قاسانی را ضعیف عنوان نمودهاند که در نتیجه اشتراک بین ثقه و ضعیف، حکم به ضعف کردهاند (خویی، بیتا، ج۱۳، ص۱۶۰).
دوم: برخی معتقدند علاوه بر ضعف سندی حدیث، مشهور فقها نیز از آن اعراض نمودهاند (آشتیانی، بیتا، ج ۱، ص۵۰۱)؛ زیرا از ظاهر کلام فقها، عدم جواز شهادت استناداً به ید است؛ در حالیکه این روایت جواز آن را میفهماند. البته برخی این روایت را معمول به عمل اصحاب عنوان نمودهاند که منافاتی با اعراض مشهور ندارد (موسوی قزوینى، ۱۴۱۹ق، ص۲۸۰).
روایت دیگری که بر اصل صحت آورده شده است، روایت امام صادق از امیرالمومنین(ع)است:
«ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَه خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مَحْمِلًا» (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۶۲)؛ کار برادر دینی خود را به بهترین وجه قرار بده تا آنگاه که از او رفتاری سربزند که باورت را دگرگون کند و نیز به گفتار برادرت تا وقتی که تفسیر نیک میتوانی کنی، گمان بد مبر.
هرچند این روایت مرسله است، ولی خدشهای به صحت آن وارد نمیکند؛ چرا که کثرت روایت ایشان و عمل اصحاب به آن، ضعف سند را جبران میکند و میتوان به این روایت عمل کرد.
به طور کلی روایات فراوانی بر اثبات قاعده صحت ارائه شده است (نراقی، ۱۴۱۷ق، ص۲۲۳) که فقها آنها را اخص از مدعا دانسته و از آن حکم تکلیفی را استفاده نموده و حکم وضعی حمل فعل غیر بر صحت را قابل اثبات نمیدانند. مثلاً جایی که شخصی لفظی بگوید و در سلام یا فحشبودن آن شک شود، در اینجا روایات تنها بر صحت آن (سلامبودن) دلالت می کند و اثری بر آن مترتب نمی شود؛ یعنی نمی توان با استدلال به روایت رد سلام را واجب دانست (انصاری، بیتا، ج۲، ص ۷۱۸).
اما از آنجا که توجه به حکمت و مقاصد شریعت، تأثیر مهمی در تشریع احکام دارد، برقراری امنیت و آرامش روانی فرد و جامعه و جلوگیری از هرج و مرج از مقاصد و اهداف شارع مقدس است. در بیان اعتبار اصل صحت، به نظر میرسد معنای اول (جواز تکلیفی) مقدم بر معنای دوم (جواز وضعی) باشد؛ چراکه مقصود شارع از حمل فعل بر جنبه صحیح آن، حاکمکردن فضای امن روانی و آرامش خاطر در جامعه است.
اگر حمل بر صحت نباشد، اختلال نظام و هرج و مرج پیش می آید و بندگان دچار تحیر و سردرگمی میشوند و شارع هم که بندگان را به مشقت و تکلف نمی اندازد (حسینی بوشهری، ۱۴۳۷ق، ص۲۵۵). بنابراین، با نگاه کلان به آیات و روایات مورد استدلال برای این قاعده، میتوان جایگاه اصل صحت و تأثیر آن را بر امنیت روانی افراد کشف کرد.
ج) دلیل عقل و ظهور حال مسلم
نگاهی به ادله اعتبار اصل صحت، به خوبی میفهماند که حمل و برداشت نادرست از افعال و رفتار دیگران، از نظر عقل ممنوع است. در جامعه اسلامی بر اساس حسن همجواری و برای تحقق هدف برادری و برابری که منطوق و مفهوم بسیاری از آیات و روایات است، حسن ظن به دیگران یکی از ضروریات است.
لذا در جامعه اسلامی که مسلمانان مکلف و مقید به تکالیف الهی هستند، باید حسن ظن به آنان و انجام تکالیف و اعمالشان داشت (محقق داماد، ۱۴۰۶ ق، ج۱، ص۲۰۰). در غیر این صورت، جامعه دچار اختلال نظام خواهد شد.
بههمریختگی سوق مسلمین، پرهیز از اشیای تحت ید دیگران، عدم اطمینان در صحت عبادات و عقود و ایقاعات دیگران؛ از جمله نکاح و بیع، عدم اطمینان در صحت نماز امام جماعت و مانند آن، عدم صحت حکم قاضی که خود یک عمل محسوب میشود و در نتیجه عدم وجوب اعتنا به آن و بسیاری از موضوعات و موارد دیگر، تنها بخش کوچکی از وضعیت بههمریخته یک نظام اجتماعی است که در سایه سوء ظن و یا عدم حسن ظن به وقوع خواهد پیوست.
اگر چه نداشتن حسن ظن، به معنای سوء ظن نیست، ولی ادنی مرتبه عکس العمل در سوء ظن، توقف است که در عدم حسن ظن نیز وجود دارد؛ به این معنا که شخص با عدم حسن ظن به عمل دیگری، از حمل آن بر وجه صحیح استنکاف نموده و هیچ حکمی جز توقف در مورد آن اجرا نمیکند. در این صورت، عمل بر وفق ظنون عامه خواهد بود و در مواردی نیز مشروع نیست.
در زندگی اجتماعی، پیوستگی و وابستگی انسانها به یکدیگر مشهود است و ارتباط و تأمین نیاز انسانها در قالب عقود و ایقاعات انجام میشود. تصرف در اموال، هنگامی مشروع است که قطع به صحت معامله یا حکم شارع به صحت آن وجود داشته باشد. لذا برای رهایی از اختلال نظام و ناامنی، تمسک به قاعده صحت لازم است (انصاری، بیتا، ج۲، ص۷۲۰).
خصوصاً در جوامع مسلمان که اقتضای مسلمانبودن بر این است که عمل و رفتار منافی با شرع انجام ندهند و به ضوابط و مقررات شرعی پایبند باشند. حتی در احکام و قوانین کیفری و جزایی نیز سعی شده اگر در مواردی در وقوع جنایتی یا در نسبت آن به متهم یا مسؤولیت جانی و مستحق حدبودن آن، شک شود، حکم از مرحله اجرا کنار گذاشته شود و این عمل در فقه به قاعده «الدرء» مشهور است (حسینی بوشهری، ۱۴۳۷ق، ص۹۹-۹۸) که در قانون مجازات اسلامی نیز مورد پذیرش قرار گرفته است(۲).
اختلال نظام معاد و معاش، نتیجه عدم وجود قاعده صحت است و این مطلبی است که غالب فقها بر آن اجماع دارند؛ اگر چه جریان قاعده را برخی از ایشان محدود به محل اختلال نظام نمودهاند و در دیگر ازمنه با این دلیل مجاز نمیشمرند (فیروزآبادى، ۱۴۰۰ق، ج ۵، ص۳۰۰).
د) سیره عقلا
دلیل دیگر برای اثبات این قاعده سیره عقلائیه است؛ به این معنا که عقلا بما هو عقلا، فارغ از هر نوع اعتقادی که دارند و یا لائیک، بر این مسأله اتفاق دارند و سیره ایشان بر این نوع از حملها مستمر است؛ یعنی عمل دیگران را حمل بر صحت نموده و آن را دارای اثر میدانند.
این دلیل مقبول بوده تا جایی که برخی از مصنفین، رد آن را مکابره عنوان نمودهاند «و لا أظن أحداً ینکر ذلک الا مکابره» (همان، ص۲۹۸).
پی نوشت:
هنگامی که در علم روانشانسی بحث امنیت مطرح میشود، ذهن بسیاری از روانشناسان، متوجه نظریه «آبراهام مازلو» میشود که در نظر وی، امنیت به عنوان یکی از نیازهای زیربنایی انسان مطرح شده است (غلامعباس توسلی، جامعهشناسی کار و شغل، ص۱۳۸).
قانون مجازات اسلامی، مواد ۶۳، ۶۴، ۶۵، ۱۶۶، ۱۹۸ و … .
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه.
3. آشتیانى، میرزا محمد حسن بن جعفر، کتاب القضاء، ج۱، قم: انتشارات زهیر ـ کنگره علامه آشتیانى۱، بیتا.
4. آقایی، اصغر، رئیسی دهکردی، راضیه و آتشپور، حمید، «رابطه خوش بینی و بدبینی با سلامت روان در افراد بزرگسال شهر اصفهان»، مجله دانش و پژوهش در روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان (اصفهان)، ش۳۳، پاییز۱۳۸۶.
5. ابن منظور، ابوالفضل، جمالالدین، محمدبنمکرم، لسان العرب، ج۲، ۱۱و۱۵، بیروت: دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع ـ دار صادر، چ۳، ۱۴۱۴ق.
6. امام خمینى، سیدروحاللّه، الرسائل العشره (للإمام الخمینی)، مقرر، مجتبی تهرانی، ج۱، قم: اسماعیلیان، چ۳، ۱۳۶۸.
7. انصاری، مرتضى، قاعده لا ضرر و الید و الصحه و القرعه (فرائد الأصول)، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بیتا.
8. تمیمى آمدى، عبدالواحدبنمحمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم: بوستان کتاب، ۱۳۶۶(الف).
۹. ———————-، غرر الحکم و درر الکلم، قم: دار الکتاب الاسلامی، چ۲، ۱۴۱۰ق(ب).
۱۰. توسلی، غلامعباس، جامعه شناسی کار و شغل، تهران: سمت، ۱۳۷۵.
۱۱. جعفری لنگرودی ، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق ، ج۱، بی جا: بینا، بیتا.
۱۲. حر عاملى، محمدبنحسن، وسائل الشیعه، ج۱۲، قم: مؤسسه آل البیت:، ۱۴۰۹ق.
۱۳. حسینی بوشهری، سیدهاشم، القواعد الفقهیه، تحقیق و تنظیم: محمود رایگان، قم: مسیا، ۱۴۳۷ق.
۱۴. حسینی مراغى، سیدمیرعبدالفتاحبنعلى، العناوین الفقهیه، ج۲، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
۱۵. حسینی یزدی فیروزآبادى، سیدمرتضى، القواعد الفقهیه و الاجتهاد و التقلید (عنایه الأصول)، ج۵، قم: کتابفروشى فیروزآبادى، چ۴، ۱۴۰۰ق.
۱۶. خویى، سیدابوالقاسم، قاعده الفراغ و الصحه و… الاجتهاد و التقلید (مصباح الأصول)، ج۳، قم: کتابفروشى داورى، چ۵، ۱۴۱۷ق.
۱۷. ————-، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، ج۱۳، بیجا: بینا، بیتا.
۱۸. زبیدى، محبالدین، سیدمحمدمرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۴و۱۴، بیروت: دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۴۱۴ق.
۱۹. سبحانى، جعفر، المحصول فی علم الاُصول (تقریرات حاج عاملى محمدحسین عاملی)، ج۴، قم: مؤسسه امام صادق۷، ۱۴۱۴ق.
۲۰. سید مرتضى، علىبنحسین، رسائل الشریف المرتضى، ج۲، قم: دار القرآن الکریم، ۱۴۰۵ق.
۲۱. شاملو، سعید، بهداشت روانی، تهران: انتشارات رشد، چ۱۳، ۱۳۷۸.
۲۲. شهنی ییلاق، منیجه، موحد، احمد و شکرکن، حسین، «رابطه علی بین نگرشهای مذهبی، خوش بینی، سلامت روانی و سلامت جسمانی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز»، مجله علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه چمران اهواز، دوره سوّم، سال یازدهم، ش۱و۲، ۱۳۸۳.
۲۳. شهید ثانى، زینالدینبنعلى، تمهید القواعد الأصولیه و العربیه، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، ۱۴۱۶ق.
۲۴. ——————-، فوائد القواعد، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، ۱۴۱۹ق.
۲۵. شهید صدر، سیدمحمدباقر، ماوراء الفقه، ج۳، بیروت: دار الأضواء للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۴۲۰ق.
۲۶. عراقى، ضیاءالدین، القواعد الفقهیه (نهایه الأفکار)، مقرر، محمدتقی بروجردی، ج۴، قم: دفتر انتشارات اسلامى، بیتا.
۲۷. فراهیدى، خلیلبناحمد، کتاب العین، ج۳و۸، قم: نشر هجرت، چ۲، ۱۴۱۰ق.
۲۸. قرشى، سیدعلىاکبر، قاموس قرآن، ج۱، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چ۶، ۱۳۷۱.
۲۹. کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، ج۲، ۷و۸، تهران: دار الکتب الاسلامیه، چ۴، ۱۴۰۷ق.
۳۰. لیثى واسطى، علىبنمحمد، عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، قم: دار الحدیث، ۱۳۷۶.
۳۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۲، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چ۲، ۱۴۰۳ق.
۳۲. محقق داماد، سیدمصطفى، قواعد فقه (محقق داماد)، ج۱، تهران: مرکز نشر علوم اسلامى، چ۱۲، ۱۴۰۶ق.
۳۳. مشکینى، میرزاعلى، اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها، قم: نشر الهادی، چ۶، ۱۴۱۶ق.
۳۴. مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، تهران: مرکز الکتاب للترجمه و النشر، ۱۴۰۲ق.
۳۵. مغنیه، محمدجواد، علم أصول الفقه فی ثوبه الجدید، بیروت: دار العلم للملایین، ۱۹۷۵م.
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیه (لمکارم)، ج۲، قم: مدرسه امام امیرالمؤمنین۷، چ۳، ۱۴۱۱ق.
۳۷. موسوی بجنوردى، سیدحسن، القواعد الفقهیه (للبجنوردی، السید حسن)، ج۱، قم: نشر الهادی، ۱۴۱۹ق.
۳۸. موسوی قزوینى، سیدعلى، رساله فی قاعده «حمل فعل المسلم على الصحه»، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۹ق.
۳۹. نائینى، میرزامحمدحسین، القواعد الفقهیه (فوائد الأصول للنائینی)، ج۴، بیجا: بینا، بیتا.
۴۰. نراقى، مولى احمد بن محمد مهدى، عوائد الأیام فی بیان قواعد الأحکام، قم: دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
نویسندگان:
حمید روستایی صدرآبادی: استادیار گروه فقه و حقوق اسلامی دانشگاه آیهالله حائری میبد
راضیه جماعتی اردکانی: عضو هیأت علمی گروه روانشناسی دانشگاه اردکان
محمود رایگان: دانشجوی دکتری فقه و حقوق خصوصی دانشگاه آیهالله حائری
فصلنامه حکومت اسلامی شماره ۸۳
ادامه دارد…
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰