تاریخ انتشار : یکشنبه 15 بهمن 1396 - 4:26
کد خبر : 22922

طاهر دختر همسایه مان بود که پس از طلاق زنم به سراغش رفتم و ..!

طاهر دختر همسایه مان بود که پس از طلاق زنم به سراغش رفتم و ..!

آفتاب‌‌نیوز : رسیدگی به این پرونده از عصر بیست و نهم دی ماه سال ۹۵ به دنبال تماس یک زن خدمتکار با پلیس Police آغاز شد. زن ۴۵ساله به نام طاهره به ماموران کلانتری نواب گفت: مدتی است به عنوان خدمتکار در خانه یک زن ۸۵ساله به نام لیدا کار می کنم. او صبح به

آفتاب‌‌نیوز : رسیدگی به این پرونده از عصر بیست و نهم دی ماه سال ۹۵ به دنبال تماس یک زن خدمتکار با پلیس Police آغاز شد. زن ۴۵ساله به نام طاهره به ماموران کلانتری نواب گفت: مدتی است به عنوان خدمتکار در خانه یک زن ۸۵ساله به نام لیدا کار می کنم. او صبح به من گفت کنترل تلویزیون خانه اش خراب شده به همین خاطر برای خرید کنترل تلویزیون از خانه بیرون رفتم ولی وقتی برگشتم متوجه شکستن شیشه های پنجره شدم. من در اتاق خواب با جنازه پیرزن روبه رو شدم و فهمیدن به خانه وی دستبرد زده شده است.
به دنبال اظهارات این زن پلیس به خانه مورد نظر در خیابان جیحون رفت و با جنازه زن سالخورده روبه رو شد. پلیس در نخستین گام از تحقیقات به بررسی تصاویر دوربین‌مداربسته راهرو مجتمع مسکونی پرداخت و دریافت زن خدمتکار به همراه یک مرد میانسال چندبار به خانه پیرزن رفته است. همین سرنخ کافی بود تا طاهره تحت بازجویی قرار بگیرد. وی در بازجویی ها گفت: نقشه سرقت Stealing را با مرد ۴۲ ساله ای به نام حمید اجرا کرده است.
حمید نیز بازداشت شد و به قتل پیرزن تنها اعتراف کرد.حمید دیروز به اتهام مباشرقت در قتل و طاهره به اتهام معاونت در سرقت پای میز محاکمه ایستادند. در این جلسه که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی Judge محسن زالی بوئینی و با حضور یک مستشار تشکیل شد اولیای دم برای متهمان حکم قصاص خواستند.
سپس حمید به دفاع پرداخت. وی گفت:چند سال قبل من و همسرم با پدر طاهره همسایه بودیم. اما چون من و همسرم مدام با هم اختلاف داشتیم همیشه مادر طاهره وساطتت می کرد تا من و همسرم را با هم آشتی دهد. اما بعد از چند سال من و همسرم از هم جدا شدیم .بعد از این جدایی من همیشه با طاهر تماس می گرفتم و این شروع رابطه دوستانه ما با هم بود.
وی ادامه داد: طاهره مدتی بود به عنوان خدمتکار در خانه پیرزن تنها کار می کرد.او پیشنهاد سرقت را مطرح کرد و من پذیرفتم. طاهره در فرصتی مناسب در خانه را باز گذاشت تا به آنجا بروم.اما به محض ورود به خانه با پیرزن روبه رو شدم. او با دیدن من داد و فریاد کرد و من به ناچار ضربه ای به سرش زدم. سپس دست و پا و دهان پیرزن را بستم و طلاهایش را سرقت کردم ولی واقعا قصد کشتن Killing او را نداشتم .من طلاها را به طاهره دادم تا آنها را بفروشد.
سپس طاهره به دفاع پرداخت و گفت: قبول دارم نقشه سرقت را کشیدم ولی قرار نبود حمید پیرزن را بکشد. وقتی حمید وارد خانه شد من آنجا را ترک کردم. اما وقتی به خانه برگشتم با جنازه پیرزن روبه رو شدم. من که ترسیده بودم با شکستن شیشه ها به دروغ به همسایه ها گفتم که در غیابم به خانه دستبرد زده شده است. لیدا زن خوبی بود و هرگز راضی به مرگ او نبود.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند
رکنا 

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد