رسم زیبای” یالا یالا بارونی” در شهرستان لنده + تصاویر

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از خبرلنده، فرهنگ به عنوان زیربنایی ترین نهاد در جامعه است که قدمت و کهنی آن باعث ماندگار شدن آداب و رسوم گذشتگان نیز خواهد شد. مردم استان کهگیلویه وبویراحمد برابر آداب و
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از خبرلنده، فرهنگ به عنوان زیربنایی ترین نهاد در جامعه است که قدمت و کهنی آن باعث ماندگار شدن آداب و رسوم گذشتگان نیز خواهد شد.
مردم استان کهگیلویه وبویراحمد برابر آداب و رسوم گذشتگان خود در سال های کم بارشی با برپایی نماز و دعا از خداوند بارش باران را طلب می کنند که همراه با آداب و رسومات خاصی انجام می شود.

شهرستان لنده یا همان دیار اولین ها نیز همانند سایر مناطق استان چهارفصل کهگیلویه وبویراحمد برای طلب باران از خداوند علاوه بر نماز طلب باران دعای "یالا یالا بارونی" را در نیمه های شب سر می دهند و از باری تعالی طلب باران می کنند.

در این آئین سنتی که در نیمه شب صورت می گیرد تمامی بچه ها و نوجوانان جمع می شوند و در حرکتی دسته جمعی به در تک تک خانه ها رفته و با صدای بلند و هماهنگ فریادمی زنند: یالا ، یالا بارونی (یا الله یا الله بارونی ) صاحب خانه بیرون می آمد به سر و روی آنها آب می پاشد.



بعد از اینکه صاحب خانه به بچه های آب پاشید، بچه ها به طورهمزمان فریاد می زنند: ( اَوُشَ دایی ، نونِشَ بِیِه )"آبش را دادی ، نانش را هم بده" و صاحب خانه به آنها مقداری آرد به آنان می دهد.


پس از اینکه درب همه منازل را زدند در یک محل جمع شده و آردهای جمع آوری شده را به خمیر تبدیل می کنند خمیری سفت و با لایه ای کلفت جهت جانمایی در زیر خاکستر آتش و یا زغال های هیزم ها.





قبل از انتقال خمیر به زیر خاکسترها یکی از بزرگان جمع سنگ ریزه ای را یواشکی و به صورت پنهان درون یکی از چونه های خمیر می گذارد تا ببینند سهم کدام یک از افرادی است که در جمع حاضر هستند.

با مشخص شدن فردی که ریگ یا همان سنگ ریزه را تحویل گرفته است فوراً باید فرار کند و وقتی فرار می کرد و همه او را دنبال می کنند. وقتی او را می گرفتند . آرام به کمرش می زدند ، می گفتند : پَره مَشکُول سیاه ، بوی بارون وَش اییا. ( از تکه پاره ای مشکول یا مشک سیاه بوی باران می آید.)ریش سپید (پیرمرد) یا یکی از بزرگان جمع با حضور در جمع آنان او را رها می کرد و می گفت : من ضامن او می شوم و امیدوارم که به زودی باران ببارد
.
جالب است که وقتی بچه های محله از جلوی خانه ای می گذشتند و ناکام برمی گشتند صدا می زنند:
حُونی که خُشک خُشکه، پِرش موری و مُشکِه .
"خانه ای که خسیس یا دست خشک است ، پر ازمورچه و موش است "
البته این آئین کهن سال های سال است که در بیشتر مناطق و روستاها به فراموشی سپرده شده است و برای نسل جوان نیز تازگی دارد که باید این سنن حفظ و به آیندگان دست به دست شود.
گزارش و عکس:زینب جعفری- سیداسماعیل میری
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰